سفر زمینی به ترکیه با ماشین شخصی 7- قونیه

 

ساعت 11.10 دقیقه از گرومه  به سمت قونیه حرکت کردیم و  از شهرهای نوشهیر و اکسارا گذشتیم و در ساعت 2 به قونیه رسیدیم با توجه به اینکه هنوز برای  دیدن مراد دوست جدیدمان زود بود  . تصمیم بر این شد  که به دیدن آرامگاه مولوی برویم .

با استفاده از راهنمای عزیزمان  گوگل مپ به راحتی به نزدیکی آرامگاه رسیدیم . اما ترافیک زیاد و عدم وجود پارکینگ وادارمان کرد مسیر را کمی برگردم و بعد از کمی دقت توانستم پارکینگی برای پارک ماشین در 500 متری نرسیده به آرامگاه پیدا کنم . بعد از پارک ماشین به سمت ارامگاه  حرکت کردیم که در میانه راه و نزدیک مزار مولوی متوجه دفتر اطلاعات توریستی شدم و بعد از مراجعه به انجا  با برخورد خوبی مواجه شدیم و بعد از کسب اطلاعات و هدیه گرفتن چند کتاب راهنمای ترکیه و قونیه به زبان فارسی و همچنین  آرزو  و  دعای سفر خوش برای خانواده از طرف مسئول دفتر  به سمت آرامگاه حرکت کردیم .

در کنار ورودی موزه و آرامگاه مولوی  ساختمانی وجود داشت که علاوه بر عرضه چای و آب خنک و شربت بصورت رایگان در طبقه بالای آن اطاق استراحت و کافی نت رایگان نیز وجود داشت . خوردن چایی در آنجا سرحالمان کرد تا برای بازدید موزه نیروی کافی بدست اوریم و بچه ها هم با خوردن انواع شربت تجدید قوا کردند .

بعد از خرید بلیط که متاسفانه بیاد نمی اورم چقدر بود داخل موزه رفتیم برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر با پرداخت 15 لیر دستگاههای پرتیبل راهنمای موزه به زبان فارسی  تهیه کردم که با زدن کد هر قسمت اطلاعاتی در مورد انجا را پخش می کرد .

بازدید از ارامگاه و موزه مولوی با توجه به نوشته های فارسی که بر روی دیوارها قرار داشت حال و هوایم را عوض کرده بود نمی دانستم از اینکه این موزه در اینجاست خوشحال باشم و یا ناراحت .با توجه به زندگی مولوی تصور نمی کنم که اگر او در ایران بود و آن رابطه دوستانه را با شمس داشت . بدخواهان اجازه زندگی را به او می دادند و از طرفی حجم توریستهای  خارجی و افراد مختلفی  که به اینجا مراجعه کرده بودند خود نشان دهنده این بود که ترکها با مدیریت درست حتی شاعری که به زبان دیگری شعر نوشته را هم به دنیا شناسانده اند .

من به شخصه اعتقاد دارم که حافظ و سعدی بسیار توانامندتر در بیان اندیشه ها حتی در قالب عرفان بوده اند . اما در دنیا مولانا بیشتر شناخته شده است و شاید دلیل آن معرفی درست و تحمل ترکها در زمینه دراویش باشد چیزی که در کشور خودمان حتی در روزگار جدید کمتر می بینیم .در داخل موزه مرد سیاه پوستی به همراه همسرش با لباس دراویش  حضور داشت که بعد از صحبت با او متوجه شدم آمریکایی است و جالب این بود که با اینکه اینجا مزار مولوی بود و مسجد هیچ اجباری بر پوشش مذهبی نبود و توریستها با همان لباس های ساحلی به بازدید از موزه می پرداختند و این نشان دهنده سعه صدر متولیان موزه که همان دراویش می باشند است که با این آسان گیری راه را برای شناخت بیشتر فراهم آورده اند و بیان عشق و دوستی را بهتر به دنیا نشان داده اند .

کلا در ترکیه تنها مساجدی که در آنها نماز خوانده می شد برای توریستها اجبار به حجاب وجود داشت و در باقی مساجد که جنبه توریستس داشتند چنین موردی وجود نداشت .

موزه دیدنی های بسیاری  برای من داشت  شاید در دید اول سادگی و عدم تجملات آن بنظر عجیب می رسید ولی روح حاکم در انجا و ادای احترام مردم قونیه حتی از پشت دیوار به بارگاه و نگاه مشتاق و جستجوگر توریستها نشان می داد که اندیشه مدارا و عشق و بخشندگی مولوی نصبت به دنیا تا کنون زنده مانده است  .

بعد از بازدید از موزه و استراحت زیر  درختان باغ موزه برای نهار حرکت کردیم بعد از پرسیدن از یکی از خادمان آرامگاه رستوران خوبی پیدا کردیم و در تراس آن که در نزدیکی موزه قرار داشت نهار خوردیم هزینه نهار 40 لیر شد .

یکی از مورادی که موجب عدم لذت بردن از خوردن نهاردر ترکیه شده  بود عدم وجود برنج در کنار غذا بود حتی غذاهایی که برنج داشتند هم به مقدار ناچیزی برنج به اندازه یک ظرف ماست خوری در کنار غذا ارائه می شد که به لطف آریا هیچی از آن به من نمی رسید . اکثر غذاهای ترکیه نانی و با گوشت فراوان سرو می شوند وآنها همچون ما برنج خور نیستند . هر چند نحوه پخت برنجهایشان هم به مذاق من خوش نمی آمد . نرگس من را بد آموز  کرده بود و حتما باید برنج طارم دمسیاه  اعلا بازار قارنسی که همسرم می پخت را می خوردم تا برایم برنج معنی پیدا کرد .

برای چنج کردن دلار و سر زدن به بازار به سمت مرکز بازار شهر که نزدیک آرامگاه بود رفتیم . با نگاهی به بازار قونیه متوجه شدیم که قیمت ها در قونیه به مراتب از جاههای دیگر مناسب تر است ولی چون قرار گذاشته بودیم که خریدمان را از استانبول بکنیم از قونیه چیزی نخریدیم . هر چند که بعد متوجه شدیم قیمتها در قونیه از استانبول هم بهتر بود . دلار را با همان نرخی که اینترنت  اعلام کرده بود در قونیه چنج کردیم و بعد از دعا برای انصاف مردمان شهر  مولانا به سمت خانه دوست جدیدمان مراد حرکت کردیم .

مراد در 15 کیلومتری شهر زندگی می کرد و در آپارتمانهایی  شبیه مسکن مهر خودمان. پیغام داده بود که برایش کاری پیش آمده و نمی تواند به دنبال ما بیاید ولی شماره پدرش را داده بود که به محض رسیدن به جایی که قرار گذاشته بودیم با او هماهنگ کنیم تا بدنبالمان بیاید .من در تمام نامه هایی که برای دوستان سی اس نوشته بودم عنوان کرده بودم  که بواسطه داشتند بچه های کوچک مایل نیستسم که مزاحم آنها شویم و همینکه بتوانیم چند ساعتی مهمان آنها باشیم برایمان کافی است . اما دوستان لطف کرده بودند و ما را برای شب دعوت کرده بودند .

پدر مراد بهجت بازنشسته فرهنگی مرد شریف و خوش برخوردی بود که به همراه پسرش مراد که کارگردان تئاتر بود در قونیه زندگی می کرد . خانه او آپارتمانی در طبقه آخر آپارتمانهایی بود که به سبک مسکن مهر برای اقشار کم درامد ساخته شده بود با نگاهی به محوطه آپارتمان  به راحتی  متوجه شدیم که فرهنگ مردمانی که اینجا زندگی می کنند . چندان بالا نیست ولی  روح سکوت و عدم مداخله در کار دیگران مشهود بود .

به آپارتمان مجردی پدر و پسر وارد شدیم . یاد دوران دانشجویی خودم  افتادم انبوهی کتاب در یک طرف و دو چرخه در کناری دیگر هر چند خانه بنظر شلخته می رسید ولی بسار کاربردی و زیبا می نمود و انسان احساس راحتی می کرد . بهجت اعلام کرد که مراد برای کاری فوری به انکارا رفته است و صبح  در خانه خواهد بود . روحیه شاد بهجت و آوازی که برای  رها و اریا می خواند بچه ها را سرگرم کرده بود .

بعد از کمی خرید از سوپر مارکت و جابجا شدن و سرگرم شدن بچه ها به تماشای کارتن شروع به صحبت با بهجت بی (آقا) کردم .

و این صحبت کردن همانا و آتش گرفتن ما همان اقا بهجت کمونیست دو اتیشه بود و دوستدار استالین و وقتی از گولاک استالین و کشتاری که او به عنوان دیکتاتوری پرولتاریا راه انداخته بود صحبت کردم او آنها را به عنوان واجبات توسعه بر می شمرد تا اینجا هنوز زیاد اتش نگرفته بودم اما وقتی اعلام کرد که دوستدار مائو است . تیر خلاص رو به من زد با صحبت از جنایاتی که به عنوان انقلاب فرهنگی مائو کرده بود و هزاران اقدام دیگر او و همسرش واعضا کمیته 5 نفره که  در مورد قتل عام اندیشمندان کرده بودن سعی کردم که او را از انحراف بیرون بیاورم .ولی  در حین صحبت متوجه شدم که این پیرمرد فرهنگی با زیرکی تمام   در حال سربسر گذاشتن من است و از جلزو ولز کردن من لذت می برد با کمی خنده و شوخی و عنوان اینکه اخر با مرامای سوسیالیست چگوارای خودمان است قضیه ختم به خیر شد .

صحبت شبانه با بهجت بسیار دلنشین بود و بعد از مدتها انسانی مسلط به تاریخ دنیا پیدا کرده بودم که در مورد همه چیز اطلاعات کافی داشت . بهجت اسرار داشت که یک شب دیگر در قونیه بمانیم و به تماشای رقص دراویش نیز برویم . خودم هو بسیار راغب بودم که یک روز بیشتر در قونیه بمانم تا بیشتر با مراد و بهجت اشنا شوم . اما بچه ها چندان از قونیه خوششان نیامده بود و از صحبت های طولانی من و بهجت هم کمی دلخور بودند با اعلام نظر نرگس که بهتر است برویم جنگ مغلوبه شد و تصمیم گرفتیم که صبح به سمت سیده حرکت کنیم با مشورتی که با بهجت کرده بودم و در مورد انالیا و سیده پرسیده بودم او سیده را پیشنها د داد و آن را شهری زیبا با آثار باستانی فراوان معرفی کرد بنا بر این با بچه ها قرار گذشتیم که  روز بعد به سمت  شهر ساحلی  و زیبای سیده حرکت کنیم .

صبح بعد از رسیدن مراد و خش و بش با او و صرف صبحانه و دادن هدیه که سوغت شهرمان بجنورد آبنابات بود به سمت سیده حرکت کردیم .

جالب اینجاست که شهر ما بحنورد به آبنبات هایش و یا به عبارتی به شکر پنیر هایش معروف است اما در ورودی قونیه متوجه شدیم که شکر پنیر و یا همان آبنبات خودمان به عنوان سوغات قونیه معرفی شده است  و هرچند بزرگتر از آب  نبات های بجنورد بودند آما در تمام نقاط به توریستها به عنوان سوغات قونیه عرضه می شدند .

در گرومه نیز بازار فروش گلیم های کوچک و انواع فرش های کوچک به توریستها گرم بود و با چه قیمتهایی هم می فروختند وسوسه شده بودم که از ایران پشت ماشین رو پر از گلیم های کوچک کنم و برای فروش به گرومه بیاورم جالب این است که ظاهرا  ژاینی ها و مردمان آسیای جنوب شرقی بیشتر به گلیم علاقه دارند .


مطالب مشابه :


مسافرت زمینی با ماشین شخصی به ترکیه – 3 آغاز سفر

مسافرت زمینی با ماشین شخصی به ترکیه از چونه زدن و در آوردن قیمت بگیرید چون اگر




مسافرت زمینی با ماشین شخصی به ترکیه -5 گرومه

چندین شرکت در ترکیه جایگاه عرضه سوخت دارند و با قیمت های شوی ماشین وجود دارد و در




مسافرت زمینی به ترکیه با ماشین شخصی 4- روز اول

مسافرت زمینی به ترکیه با ماشین شخصی سی اس برای گرفتن هتل به قیمت 85 لیر در گرمک




سفر زمینی به ترکیه با ماشین شخصی 7- قونیه

برای پارک ماشین در 500 متری در ترکیه تنها مساجدی که قیمت ها در قونیه به




سفرنامه ارزروم(تصویري از تركيه نوين)

و ما ناچار از ماشین و قیمت واحد مسکونی در ارزروم در ترکیه هستیم یک




سفر زمینی به ترکیه با وسیله شخصی -3 استانبول 14

هر چند قیمت بنزین در ترکیه زیاد است شده در ترکیه 328 مصرف صحیح ماشین بدست




سفرنامه ترکیه

بنزین اضافی در ماشین و با قیمت خیلی مناسب در ترکیه یا مسجد ترکیه در این




نرخ روز دلار یورو پوند درهم امارات دلار کانادا یوان چین لیره ترکیه ین ژاپن روپیه هند دلار

قیمت روز انواع کامیون و کشنده و مشاوره در خرید و فروش ماشین ترکیه ین ژاپن در ایران




دلار یورو پوند درهم امارات دلار کانادا یوان چین لیره ترکیه ین ژاپن روپیه هند دلار استرالیا

قیمت روز انواع کامیون و کشنده و مشاوره در خرید و فروش ماشین در بازار تهران: قیمت ترکیه




تلوزیون و ماشین لباسشویی وستل ، ساخت ترکیه (VESTEL)

تلوزیون و ماشین لباسشویی وستل ، ساخت ترکیه (vestel) حضور امیر قلعه نویی در ترکیه




برچسب :