حادثه كربلا از نظر اهل سنت
--> تاریخ> > > -->> حادثه کربلا از نظر اهل سنت [منبع الکترونیکی] >
بصائر- ش 19
حادثه كربلا از نظر اهل سنت
محمد برفي
روز شنبه ، دهم محرم سال 61 ه .ق سرزمين كربلا بهترين عزيز پيامبر صلّى الله عليه و آله را پذيرا بود ؛ پذيرائى كه امت اسلامى را به عزاي آن مهمان گرامي فرو برد. مهماني كه با قبول دعوت مردم كوفه جهت قيام و مبارزه عليه دستگاه حكومت جور وقت ]يزيد[به آن ديار سفر كرد تا حكومت اسلامي را اقامه نمايد. امّا مردم كوفه در اين دعوت به آن حضرت خيانت نمودند و نه تنها به ياري آن حضرت نشتافتند بلكه عدهاي همراه لشكر ابن زياد، مانع حركت وي شده و دين را به دنيا فروخته و خوان و سفر? يزيدي را برگزيدند، و بالاخره آن حضرت با هفتاد و دو تن از يارانش در مقابل مسلمان نمايان فاسقي كه تشن? مال و منال و قدرت بودند، داد شجاعت داده و در صحراي كربلا جام شهادت نوشيدند و به جوار رحمت حق پيوستند.
شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا را سرآغاز زندگي جاويد اسلام و حيات ابدي قرآن كريم بود. آن شهادت مظلومانه و اسارت آل رسولالله، تخت و تاج يزيديان را كه با نام اسلام ميخواستند به خيال خام خود اساس وحي را محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد و اسلام را دگر بار زنده نمود.
به قول اقبال لاهوري:
-
تا قيامت قطع استبداد كردبهر حق در خاك و خون گرديده استپس بناي لااله گرديده است
-
موج خون او چمن ايجاد كردپس بناي لااله گرديده استپس بناي لااله گرديده است
آنچه امت اسلامي از زمان نهضت عاشورا تا به امروز بر آن متفقاند اين است كه اين حركت هيبت و شكوه اسلام را كه به علت حاكميت فاسقي چون يزيد رو به افول گذارده بود حياتي دوباره بخشيد.
اين نهضت تنها جرياني است در جهان كه فرد با هر تفكر و اعتقادي كه داشته باشد، اگر كلي? صحنههاي آن را آنچنان كه بوده مجسم كند، هرگز جلودار بروز احساسات و عواطف فطري خود نخواهد بود. زيرا كربلا فاجعهاي است كه به قول امام شافعي «دنيا را لرزاند و قل? كوهها را نزديك به آب شدن كرد.»
بالاتر از آن در تاريخ آمده است كه حتي قاتلان و دشمنان امام حسين (عليهالسّلام) نيز قادر به پنهان نمودن عواطف خود نبوده و بر مظلوميت امام حسين (عليهالسّلام)اشك ريخته و عليه ظالمان وقت سخن گفتهاند.
وقتي كه حضرت زينب (عليهاالسّلام)خطاب به عمر سعد ميگويد:«اي پسر سعد، ابوعبدالله به قتل ميرسد و تو نگاه ميكني؟ او چهره را برميگرداند در حالي كه اشك بر ريشش جاري است.»
همچنين زماني كه هند، زن يزيد سر مبارك امام حسين را ميبيند، بر يزيد فرياد ميزند كه: اين سر پسر فاطمه دختر رسول خدا است كه در آستان? سراي من آويختهاي؟! يزيد آن را به ظاهر دلداري ميدهد و ميگويد:«ابن زياد ملعون عجله كرده و او را كشته است كه خدا او را بكشد. و اشك تمساح گونهاي نيز ميريزد.»
در اين مقال كه به نهايت مختصر است، به تشريح ديدگاه انديشمندان مسلمان فرق اهل تسنن پرداخته تا اتفاق نظر تمام فرق اسلامي در تجزيه و تحليل اين حادث? عظيم براي خوانندگان گرامي روشن شود. امّا ابتدا گذري به عنايات و توجهات پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)و يارانش به امام حسين (عليهالسّلام)مياندازيم و بعد به طرح تفكرات انديشمندان مسلمان سني ميپردازيم.
امام حسين (عليهالسّلام)از نظر پيامبر و ياران آن حضرت
امام حسين (عليهالسّلام)و برادر بزرگوارشان امام حسن (عليهالسّلام)در نزد حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله)از معدود افرادي بودند كه بيش از ديگران به آنها عشق ميورزيد تا جايي كه آن حضرت فرمودند: «فرزند ريحانه است، و حسن و حسين دو ريحانه من از دنيا ميباشند.»
انس از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)روايت ميكند كه: از ايشان كدام يك از اهل بيت تو در نزد شما محبوبتر است؟ فرمودند: «حسن و حسين». از فرط شفقت آن حضرت آن دو را در بغل ميگرفت و براي آنها دعا ميكرد. يك بار فرمود: «پروردگارا من آنها را دوست ميدارم، پس تو هم آن دو را دوست بدار، و هر كسي كه آن دو را دوست بدارد، تو نيز دوستش بدار.»
و در جايي ديگر ميفرمايد: «حسين منّي و انا من الحسين، احبّ الله من احبّ حسيناَ». حسين از من است و من از حسين هستم. خداوند دوست بدارد شخصي را كه او را دوست ميدارد.
پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله با بيان اين مطلب كه حسين و برادرش سردار جوانان بهشت ميباشند، نهايت محبت خويش را به ايشان ابراز داشت و جايگاه ويژه و منزلت خاص ايشان را به امت اسلامي گوشزد فرمود. به همين خاطر خلفاي راشدين و ساير ياران پيامبر (صلّى الله عليه و آله)كه شاهد توجهات و عنايات خاص حضرت رسول (صلّى الله عليه و آله)نسبت به حسين (عليهالسّلام)بودند، در تمام مدت عمر نسبت به ايشان و برادر بزرگوارشان محبت فراوان ابراز مىداشتند و در توقير و احترام و قدرداني وي كمال عنايت را ملحوظ داشتند. چنانكه علامّه ابنكثير ميگويد:«ثم كان الصديق يجله و يعظمه و كذلك عمر و عثمان». يعني ابوبكر... اكرام و تعظيمش را بجاي ميآورد و همچنين عمر و عثمان.
عقبة بن حارث روايت ميكند: روزي ابوبكر و علي (عليهالسّلام)بعد از نماز عصر به راه افتادند، در اين مسير حضرت امام حسن (عليهالسّلام)را ديدند كه با بچهها بازي ميكرد. ابوبكر نزديك وي رفته او را بر روي دوش خود گذارد و با لحن محبتآميزي گفت: «بابي شبيه بالنبي(صلّى الله عليه و آله)» پدرم قربانت باد، تو با رسولالله (صلّى الله عليه و آله)مشابهت داري.»
حادثه كربلا و نظرها
بعد از شهادت امام حسين (عليهالسّلام)چون خبر به امسلمه (همسر پيامبر اكرم(صلّى الله عليه و آله) ميرسد، ميفرمايد: «كشتند حسين را خداوند بكشد ايشان را و خانههاي ايشان را از آتش آكنده سازد.»
ابنجدعان روايت ميكند: «ابن عباس از خواب بيدار شد و گفت: به خدا قسم حسين به شهادت رسيد، يارانش ميپرسند چگونه؟ميفرمايد: رسول خدا صلّى الله عليه و آله را به خواب ديدم كه شيشهاي پر از خون داشت و فرمود: ميداني امت من بعد از من چه كردند؟ حسين را شهيد نمودند و اين خون حسين و يارانش است كه تقديم به خداي منّان مينمايم». ابنجدعان ميگويد بعد كه خبر شهادت حسين (عليهالسّلام)آمد، همان روزي واقع شده بود كه ابن عباس آن خواب را ديده بود.
و چون خبر شهادت به عبدالله ابنزبير ميگويد:«لاجرم آن حضرت مرگ با عزت را بر زندگي همراه با ذلت ترجيح داد، خدا رحمت كند حسين را و خوار بدارد قاتل او را و نفرين كند آن كس را كه امر به قتل او داد و راضي بدين كردار بود.»
حسن بصري در باب شهادت امام حسين (عليهالسّلام)ميگويد:«چه ذلت بزرگي است امتي را كه پسر دختر پيغمبرشان را زنازادهاي به شهادت رساند؟! سوگند به خدا كه سر حسين به سوي جسد او برگردانده ميشود و جدش رسول خدا و پدرش علي مرتضي از پسر مرجانه انتقام خواهند گرفت.»
ابوالحسن اشعري (متوفي 324) پيشواي كلام اشعري ميگويد: «چون ستمگري يزيد از حد گذشت، امام حسين (عليهالسّلام)با ياران خود عليه بيداد او قيام كرد و در كربلا به شهادت رسيد.».
ابنحجر حنبلي در كتاب الصواعق مينويسد: « از امام احمد بن حنبل در مورد لعن يزيد سئوال شد. ايشان در جواب گفت: چگونه لعنت نشود كسي كه خداوند او را در قرآن (محمد/22) لعن نموده است آنجا كه ميفرمايد:(فهل عسيتم ان تولّيتم ان تفسدوا فيالارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله...) و چه گناه و قطع رحمي بالاتر از آنچه كه يزيد انجام داد؟.»
علامه تفتازاني حنفي در كتاب «شرحالعقائد» مينويسد: «حقيقت اين است كه رضايت يزيد به قتل حسين (عليهالسّلام)و شاد شدن او بدان خبر و اهانت كردنش به اهل بيت پيامبر (صلّى الله عليه و آله)از اخباري ميباشد كه در معنا متواتر است هر چند كه تفاصيل آنها تك تك ميباشد. ولي توافقي دربار? مقام يزيد بلكه دربار? ايمان او كه لعنت خدا بر او و يارانش باد نداريم.»
امام شوكاني مجتهد دانشمند در كتاب «نيلالاوطار» در رد بعضي از سخنوران درباري ميگويد: «به تحقيق عدهاي از اهل علم افراط كردند و حكم نمودند كه حسين (عليهالسّلام)نو? پيامبر نافرماني يك آدم شرابخوار و دائم الخمر را نموده است و حرمت شريعت يزيد بن معاويه را هتك كرده است، خدا لعنتشان كند. چه سخنان عجيبي كه از شنيدن آنها مو بر بدن انسان راست ميگردد.»
انديشمند بزرگ، ابنخلدون، مالكي مذهب در كتاب «مقدمه» مينويسد: «اين عمل يزيد ، يكي از اعمالي است كه فسق او را تأكيد و تأييد ميكند و حسين در اين واقعه شهيد و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روي اجتهاد است.»
ابن عماد فقيه حنبلي در كتاب «شذرات الذهب مينويسد:« در مورد لعن يزيد، امام احمد بن حنبل دو قول دارد،كه در يكي تلويح و در يكي تصريح به لعن او ميكند، و نيز امام مالك و امام ابوحنيفه نيز هر كدام، هم تلويحاًَ و هم تصريحاًَ يزيد را لعنت كردهاند و به راستي چرا اينگونه نباشد و حال آنكه فردي قمار باز و دائمالخمر بود.»
ابن اثير مورخ و فقيه شافعي بعد از نقل شهادت آن حضرت ميگويد:«امام حسين حتي بيعت امام حسن (عليهالسّلام)با معاويه را نميپسنديد و تمام امور خير و صفات حسنه در او يافت ميشد.»
از ابنجوزي حنبلي مذهب در مورد لعن يزيد سؤال ميشود، او در جواب ميگويد: «امام احمد بن حنبل لعن او را تجويز كرده است؛ ما نيز او را دوست نميداريم، به خاطر جناياتي كه نسبت به پسر دختر رسول خدا مرتكب شد و اگر كسي به اين حد (دوست نداشتن يزيد) راضي نميشود ما هم ميگوييم اصل ، لعنتكردن يزيد است.»
شيخ محمد عبده ] مصلح اخير عالم اسلام[ دربار? او ميگويد:«هنگامي كه در دنيا حكومت عادلي وجود دارد كه هدف آن اقام? شرع و حدود الهي است و در برابر آن حكومتي جائر و ستمگر است كه ميخواهد حكومت عدل را تعطيل كند، بر هر فرد مسلماني ياري و كمك كردن به حكومت عدل واجب است و از همين باب است، انقلاب امام حسين (عليهالسّلام)كه در برابر حكومت يزيد (كه خدا او را خوار كند) ايستاد.»
حادث? كربلا آن چنان در قلوب مردم نفوذ كرد كه بسياري از بزرگان اهل تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته و حزن و اندوه خويش را نسبت به آن ابراز كردند.
امام شافعي كه در دوستي اهل بيت زبانزد ميباشد، اشعار بسياري در فضائل اهل بيت عليهمالسّلام سروده است. او در شعري در باب حادثه كربلا كه ترجمهاش عبارت ذيل است ميگويد: «حسين كشتهاي است بدون جرم و گناه كه پيراهن او به خونش رنگين شد؛ عجب از ما مردم آن است كه از يك طرف به پيامبر و آل او درود ميفرستيم و از سوي ديگر فرزندان او را به قتل ميرسانيم و اذيت ميكنيم. اگر گناه من دوستي اهل بيت پيامبر است،پس گناهي است كه من از آن توبه نميكنم. اهل بيت پيامبر در روز محشر شفيعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضي داشته باشم گناه نابخشودني است.»
علامه اقبال لاهوري ]احياگر عصر جديد[ در باب قيام امام حسين (عليهالسّلام)چنين ميگويد:
-
چون خلافت رشته از قرآن گسيختخاست آن سر جلو? خير الاممبر زمين كربلا باريد و رفتلاله در ويرانها كاريد و رفت
-
حريت را زهر اندر كام ريختچون سحاب قبله باران در قدملاله در ويرانها كاريد و رفتلاله در ويرانها كاريد و رفت
ايشان در باب فلسف? قيام آن حضرت در ادامه ميافزايد: «اگر قصد آن حضرت نفس حكومت بود عشق را كنار ميگذاشت و اين چنين حركت نميكرد، بلكه به فكر جمعآوري لشكر و سپاه ميشد،در حاليكه قيام آن حضرت فقط جهت اصلاح امت و احياء دين و امحاء مفسدين بود كه اثر آن قيام تا به حال باقي است و تازگي ايمان ما نشأت گرفته از قيام آن حضرت ميباشد.»
-
مدعايش سلطنت بودي اگردشمنان چون ريگ صحرا لاتعدتيغ بهر عزت دين است و بسما سوي الله را مسلمان بنده نيستخون او تفسير اين اسرار كردتيغ لا چون از ميان بيرون كشيدنقش الّا الله بر صحرا نوشترمز قرآن از حسين آموختيمشوكت شام و فر بغداد رفتتار ما از زخمهاش لرزان هنوزاي صبا اي پيك دورافتادگاناشك ما بر خاك پاك او رسان
-
خود نكردي با چنين سامان سفردوستان او به يزدان هم عددمقصد او حفظ آيين است و بسپيش فرعوني سرش افكنده نيستملت خوابيده را بيدار كرداز رگ ارباب باطل خون كشيدسطر عنوان نجات ما نوشتز آتش او شعلهها اندوختيمسطوت غرناطه هم از ياد رفتتازه از تكبير او ايمان هنوزاشك ما بر خاك پاك او رساناشك ما بر خاك پاك او رسان
مولوي محمد شهداد ]حنفي[ در باب قيام سيدالشهداء (عليهالسّلام)مي نويسد: «آنچه را كه ايشان حق و حقيقت ميدانست جان خود ار در راه آن تسليم جانآفرين كرد، ولي تسليم باطل نشد، با اينكه يار و انصاري به حد كافى نداشت امّا عليه باطل با تمام قدرت و شهامت ايستادگي نمود تا اينكه به مقام شهادت عظمى نايل گرديد. لذا گفتار كساني كه اين همه ايثار و قرباني حضرت امام را بغاوت قرار دادهاند، مردود و صريحالبطلان است، در اين مورد علامه ملاعلي قاري ]حنفي[ در شرح فقه اكبر امام ابوحنيفه چنين مرقوم فرمودهاند:
«امّا تفوه بعض الجهلة من ان الحسين كان باغيا فباطل عند اهل السنة و الجماعة لعلّ هذا من هذيانات الخوارج ، الخوارج من الجادة»
(اينكه بعضي از مردم نادان و جاهل حرفهاي نادرستي را انتشار ميدهند كه امام حسين (عليهالسّلام)باغي بوده است،نزد اهل سنت و جماعت، گفتار باطل و نادرستي است و احتمال قوي دارد كه از هذيانات و ياوهسرائيهاي فرقه خوارج باشد و اين گروه در واقع از حق منحرف و از جاد? مستقيم خارج شدهاند.)
در همين باب عبدالرحمن سربازي ]حنفي مذهب[ در كتاب شهسوار كربلا مينويسد: «به محض اينكه منصب زمامداري و حكومت از مسير اصلي خود انحراف پيدا كرد و نااهلاني مانند يزيد، زمام امور را به دست گرفتند امّا سرور شهيدان تا پاي جان خود و عزيزانش ايستادگي فرمود و با نثار خون پاكش، روسياهي باطل و سربلندي حق را بر صفحات تاريخ عالم تا قيام قيامت ثبت نمود.»
فرجام عبرت آموز قاتلان امام حسين (عليهالسّلام)
امام زهري ميگويد از كساني كه در شهادت حسين (عليهالسّلام)دست داشتند احدي نبود كه قبل از آخرت در همين دنيا به كيفر جنايات نارواي خود نرسد، بعضي كشته شدند و بعضي روسياه شدند و يا مسخ گرديدند و بعضى از دولت و سلطنت منعزل شدند. كساني كه ميخواستند نهال شهوات باغ نفساني و اميال شيطاني و بهار جاه و منزلت خود با خون انسانهاي پاك و ريحان? پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله)آبياري كنند، ديري نپائيد كه دست قهر الهي به انحاء مختلف از پشت پرد? غيب ظاهر شد و باغ و بهار استبدادمنشان و ستمكاران به رنگ خرمن سوخته و بستان خزان ديده درآورد و كاخ جور و ستم را از بيخ و بنياد بركند. و به قول شاعر، چندان امان نداد كه شب را سحر كنند.
ابنجوزي روايت ميكند پيرمردي كه در قتل حضرت حسين (عليهالسّلام)شريك بود، دفعتاًَ كور شد. مردم علّت كوريش را سئوال كردند، وي پاسخ گفت: «من رسول خدا (صلّى الله عليه و آله)را به خواب ديدم كه آستينها را بالا زده، شمشير به دست مبارك دارد و در جلو آن حضرت اجساد سر بريد? ده نفر از قاتلان حسين افتاده بود، پس آن حضرت (صلّى الله عليه و آله)مرا تهديد كرد و ميلهاي از خون حسين در چشمهاي من زد، بامداد چون از خواب بيدار شدم كور شده بودم.»
همچنين ابنجوزي نقل ميكند كسي كه سر مبارك حضرت حسين (عليهالسّلام)را به گردن اسب خود آويزان كرده بود، بعداًَ در حالي ديده شد كه چهرهاش بمانند قير، سياه شده بود. مردم به وي گفتند تو در ميان هم? عرب بسيار خوش قيافه بودي حالا چرا اين گونه شدهاي؟ وي گفت: «از آن روزي كه من اين سر را به گردن اسب خود آويزان كردم، هر گاه به خواب ميروم، دو شخص بازوهايم را گرفته، ميبرند و در آتش افروخته اي مرا مياندازند كه بر اثر حرارت آن ميسوزم. بعد از چند روزي بر همين حالت هلاك شد.»
ابنجوزي از سديّ نقل كرده است كه وي مردي را دعوت كرد. در مجلس دعوت، گفتگو از قاتلان امام حسين (عليهالسّلام)به ميان آمد كه تمام افراد شريك در قتل آن حضرت در دنيا به سزاي اعمال خود رسيدند؛ آن مرد گفت: اين سخن غلطي است، زيرا من در قتل وي شريك بودم و اينك مرا هيچ طوري نيست. چون آن مرد برخاست و به خانهاش رفت، به درست كردن فتيل? چراغ پرداخت، ناگهان لباسهايش آتش گرفت و در جا بسوخت.
سديّ ميگويد: «صبح بعد شخصاً او را ديدم كه بمانند زغال سوخته بود.»
مولانا عبدالرحمن جامي در شواهدالنبوة مينويسد:« و به صحّت رسيدهاست كه هيچكس از قاتلان اميرالمؤمنين، حسين و اصحاب وي (عليهمالسّلام)نماند كه پيش از مرگ فضيحت نشد و مبتلا نگشت به قتل يا به بلاي ديگر.»
جامي راجع به هلاكت ابنزياد ميافزايد:« يكي از ثقات گويد كه چون سرهاي عبيداللهبن زياد و اصحاب وي را به مسجد كوفه آوردند و در رحبه بنهادند، من در آنجا رسيدم، آواز مردم را شنيدم كه ميگفتند: آمد، آمد. ناگاه ماري آمد و به ميان آن سرها درآمد و به سوراخ بيني عبيدالله بن زياد رفت و ساعتي درنگ كرد و بيرون آمد و برفت تا غايب شد، باز مردم گفتند كه آمد، آمد. ديگر بار آن مار كرد آنچه كه پيشتر كرده بود و اين عمل چند بار مكرّر شد.»
امّا از طرفي ديگر، شخصيت و بزرگواري و عظمت مردان با خدائي كه به خاطر سربلندي كلم? حق در ميدان نبرد،عاشقانه جان باختند، در طول تاريخ جامع? انساني پس از گذشت سالها بر حال خود باقي و رونق خون سرخ شهادتشان با گذشت زمان افزايش مييابد و بعد از سالها هنوز هم به قلوب مؤمنين، طراوت و تازگي ايماني ميبخشد.
قيام و شهادت امام حسين (عليهالسّلام)به همه آموخت كه در مقابل ظلم ، ستم و حكومت جائر چه بايد كرد. به ما آموخت در حالي كه ستمگر زمان بر مسلمين، حكومت جابرانه ميكند، در مقابلش بايد ايستاد اگر چه قواي انسانها كم باشد ؛ و اگر كيان اسلام به خطر افتاد فداكاري كرد و خون نثار نمود.
آري، وظيف? ما در برابر اين حادثه جانكاه آن است كه از شهادت آن حضرت درس پايداري و ايمان بياموزيم و راه او را ادامه داده و از ظلم و استبداد، فسق و فجور بركنار باشيم و به خصال و خوي پاك حسيني، خود را بيارائيم و از عادات زشت يزيدي بپرهيزيم و در برابر هيچ حاكم مستبد فرعون صفتي سر تسليم فرود نياوريم و در برابر مصائب، صبر و شكيبايي را پيش? خود سازيم.
عاشورا، روز جهاد و نجات
«شيخ عبدالحميد كُشك، روحاني مبارز مصري دربار? عظمت نهضت مقدس امام حسين (عليهالسّلام)ميگويد: در ايام تاريخ روزهاي گرانقدري وجود دارد كه انسان نسبت به اين روزها احساس غرور و سربلندي ميكند. همينطور در تاريخ اسلام روزهايي وجود دارد كه نام آن روزها با حروف نوراني بر لوحهاي طلائي نگاشته شده است. روز عاشورا يكي از آن روزهاست .
عاشورا روز نجات و جهاد است. زيرا خداوند حضرت موسي عليهالسّلام را در همين روز از دست فرعونيان نجات داد. حضرت موسي (عليه السّلام)به شكرانه رهائي، اين روز را روزه گرفت و پس از او بني اسرائيل اين كار را انجام دادند. حضرت محمد (صلّى الله عليه و آله)به بني اسرائيل فرمودند: من نسبت به موسي از شما نزديكتر هستم و پيامبر اسلام نيز اين روز را روزه گرفتند. اين بود مفهوم روز نجات. اما روز جهاد كدام است؟ اين روز پنجاه سال پس از رحلت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه و آله)اتفاق افتاد و پنجاه سال پس از اينكه محمد مصطفي (صلّى الله عليه و آله)به ديار باقي پيوست، روز عاشورا، روز جهاد بحق به وقوع پيوست.
از ابن عباس نقل شده است كه سپيده دمي از خواب برخاست و جمله استرجاع را بر زبان جاري ساخت:«انا لله و انا اليه راجعون». جمله خطيري است! هنگاميكه بلاي شديدي نازل ميشود و پيش آمد ناگواري رخ ميدهد، انسان اين جمله را بر زبان جاري ميكند. خانواده ابن عباس موضوع را جويا شدند. ابن عباس گفت: «حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله)را در خواب ديدم كه يك شيشه مملو از خون به من داد و فرمود: در اين شيشه خون حسين و يارانش وجود دارد».
ما اكنون كه به ديدار حسين و خواهرش زينب (عليهاالسّلام)ميرويم، براي اين است كه با عظمتي تحسين برانگيز به بلنداي افلاك و با انواري به روشني خورشيد نگاه كنيم. ما بايد حسين را به عنوان جهاد و عقيده و زينب را به عنوان عقيده و جهاد زيارت كنيم. اگر روزي مسلمانان با ورشكستگي فكري روبرو شدند و به شعار دادن مبتلا شدند و از عمل باز ماندند، لازم است به حسين و زينب اقتداء كنند.
امام حسين در ميان راه عراق با فرزدق شاعر معروف مواجه شد. از وي ميپرسند: حال مردم آنجا چطور است؟ فرزدق در يك جمله كوتاه ميگويد: دلهاي مردم با شماست ليكن شمشيرهاشان عليه شماست. مگر چه اتفاقي رخ داد كه بعد از اين همه پيامها و دعوتهايي كه عراقيان از حسين به عمل آوردند،دوباره از او روي گردان شدند؟ علتش اين است كه يزيد و ابن زياد با پولهاي كلاني، مردم با خريداري كردند، در حاليكه حسين پولي همراه نداشت.
مردم، تاريخ را بخوانيد و در برابر ايامالله مكث كنيد، به درستي كه روز عاشورا يكي از ايامالله است. روزي است كه ارواح فرزندان خاندان رسولالله (صلّى الله عليه و آله)در كربلا به ملاء اعلا عروج كردند. حسين شب عاشورا بيدار ماند تا خود را براي جنگ مهياكند. حسين يك انسان به تمام معنا شريف و نجيب و فاضل و جليلالقدر بود. در همان شب ياران و اهل بيت خويش را جمع كرد و به آنها گفت: دشمن با هيچكدام از شما كاري ندارد بلكه كار دشمن با من است. من به شما اجازه ميدهم از تاريكي شب استفاده كنيد و به مدينه باز گرديد و مرا تنها بگذاريد. نگاه كنيد حسين چه روح بلندي دارد! آنها پاسخ دادند كه هرگز از حسين دست نميكشند! آنها گفتند هرگز فرزند پيامبر را تنها نخواهند گذاشت. فرداي قيامت چه جوابي به رسولالله بدهيم؟ ما تا آخرين نفس با تو خواهيم بود.
قبل از شروع درگيري،حسين لحظهاي به خواب رفت. در كنار او خواهرش زينب ايستاده بود. ناگهان از خواب بيدار شد و رو كرد به زينب و گفت: اكنون رسولالله صلّى الله عليه و آله را در خواب ديدم، به من گفت به زودي نزد ما خواهي آمد. نزد ما كجاست؟ هنگاميكه رسولالله با زبان خويش ميگويد: نزد ما خواهي بود يعني چه؟ جز بهشت جاي ديگري هم هست؟ چه فاجعه بزرگي! من با هيچ تعبيري قادر نيستم حال زينب را شرح دهم! فقط ميتوانم بگويم كه او كوهي است از صبر و استقامت. زينب صبور و استوار، اطلاع يافت كه حسين زودتر از او به دنياي آخرت خواهد رفت.
برادران نمازگزار من، با هيچ عبارتي قادر به توصيف و شرح ماجراي واقعه عاشورا نيستم. نه روحم نه بيانم و نه زبانم، هيچ كدام از اينها قادر به مجسم ساختن صحنه دلخراش كربلا نيستند! براي اهل عراق كافي نبود كه حسين را نيمه جان روي خاكهاي سوزان كربلا ببينند! به اين حد اكتفا نكردند! به درستيكه چه انسانهاي فرومايه و پستي در مقابل حسين قرار داشتند. سر امام حسين را ميخواهند از تن جدا كنند، سري كه همواره محمد مصطفي (صلّى الله عليه و آله)بر لبهاي آن بوسه ميزد و آن را در آغوش ميگرفت!
اما سرانجامِ قهرمان جهاد و فداكاري چه شد؟ او به بهشت و به ملكوت اعلا پيوست. حسين بر ضد يك انسان ستمكار قيام كرد. او را به معروف امر كرد و از منكر نهي كرد، ليكن اين انسان ظالم، حسين را به شهادت رساند. حسين عقيده است و جهاد. هرگاه از حسين ياد كرديد، از او درس جهاد و فداكاري بياموزيد. روزي كه براي حسين مراسم برگزار ميكنيم و يا به مناسبت ميلاد ايشان مراسم جشن برگزار ميكنيم، مراسمي برگزار كنيم كه در آن معصيت خدا نشود. آيا حسين از ما معصيت خواسته است؟
اگر امروز امام حسين (عليهالسّلام)از مرقد مطهر خويش خارج شود و حال و وضع ما را ببيند، حتماً بر وضع مسلمانان اظهار حزن و اندوه خواهد كرد.»
مولوي عبدالعزيز ملازاده (حنفي مذهب متوفي 1366) راجع به فلسفه قيام امام حسين (عليهالسّلام)ميفرمايد: «تنها اين قصه را شنيدن و اشك ريختن يا متأثر شدن كافي نيست، واقعاً اين قضيه خيلي دردانگيز است، خيلي انسان را مشمئز و متأثر ميسازد كه آنها چه انسانهايي بودند كه از طرفي خود را مسلمان ميناميدند، نماز ميخواندند و... و از طرفي نو? محمد رسولالله صلّى الله عليه و آله را سربريدند، اينها خود را مسلمان ميدانستند و هيچ كس هم مدعي نبود كه كافر است بلكه از من و شما هم ظاهراً مسلمانتر بودند. بعضي اولاد اصحاب پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله)بودند. امروز هم خيلي يزيديها هستند كه پيروان امام حسين را سر ميبرند، لزومي ندارد كه آنها خود را پيروان يزيد بنامند. اعمال نشان ميدهد. عمل انسان آئينه تمام نماي قلب اوست، آئينه تمام نماي عقيد? او است. كسي كه كار يزيد را ميكند، در هر دوره و زماني كه باشد، يزيد است. و كسي كه كار امام حسين را ميكند پيرو امام حسين است، در هر زماني كه باشد فرقي ندارد. يزيديها چرا اين كار را كردند؟ عمر سعد چرا اين كار را كرد؟ به خاطر اينكه عبيدالله بن زياد به وي وعده داده بود كه حكومت ري را به ، تو ميدهم،]حكومت تهران امروز[ . به خاطر اينكه به رياست و مقامي برسند دست به چنين جنايتي زدند! و كسي كه راكب دوش نبي بود و پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله)در نماز او را بر دوش خود ميگذاشت را سر بريدند.
امام حسين (عليهالسّلام) به ما آموخت كه اگر مسلماننما و كسي كه ادعاي مسلماني ميكند، برخلاف دستور جدم پيامبر (صلّى الله عليه و آله)عمل بكند با او جهاد كنيد. اگر امام حسين (عليهالسّلام) قيام نميكرد، ما از كجا ميدانستيم كه با مسلماننماها هم جهاد جايز است. امام حسين (عليهالسّلام) به ما آموخت كه با اينگونه آدمها، با اين جور حكومتها ، با اين جور قدرتها، جهاد واجب است. به ما آموخت نه ظالم باشيم و نه مظلوم. زيرا اسلام همچنانكه از ظلم بيزار است، از مظلوم هم بيزار است. اعمال خود را بنگريم نكند ما كه گريه بر حسين ميكنيم يزيدي باشيم! پس بيائيد يك كمي به اصطلاح امروز كلاه خود را قاضي كنيم. يك كمي سر فرود آوريم و ببينيم عشق خدا و پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله) چقدر در دل ما وجود دارد؟ دعوا بدرد نميخورد، عمل بدرد ميخورد. لذا از دوستان تقاضا ميكنم از اين قضيه درس بگيرند و سعي بكنند كه يزيدي نباشند بلكه حسيني باشند و آنهائي كه راه امام حسين (عليهالسّلام) را ادامه مي دهند هر كه باشند و به هر لباسي كه باشند از آنها پيروي كنيد.»
مطالب مشابه :
مریم جان زیارت قبول...
حضور محترم دوست ارزشمندم: مریم زیارت قبول دنیای اس ام اس . گالری عکس
اس ام اس های محرم....... شعرهای محرم
اس ام اس های هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا كربلا *عزاداريتان قبول
پیامک ( اس ام اس ) محرم
( اس ام اس ) آدمي است و قبول ولايت حسين، براتِ حُسنختام زيارت عاشورا، سجده
پیامک (اس ام اس) محرم 90
پیامک (اس ام اس آدمي است و قبول ولايت حسين، براتِ ختام زيارت عاشورا، سجده
بازگشت قافله ي شام به كربلا، اربعين اول یا ؟؟؟
بازگشت قافله ي شام به كربلا عزاداري كرده، زيارت خوانده، و به طرف اس ام اس گروهی
تأثير محرم و عاشورا در دفاع مقدس ( اخذ از هگمتانه )
سامانه اس ام كه از قلههاي مرتفع كربلا سرچشمه ميگرفتند و گويي زيارت يا
دختری که چادری شد
پنل اس ام اس دانشگاه رشته مهندسي كامپيوتر قبول شد، تصميم گرفتم به زيارت قبرش
حاج سعید حدادیان شهادت حضرت معصومه ۹۳
دانلود مداحي واسه زيارت كربلا, دانلود نوحه خواني زيارت كربلا, دانلود نوحه
حادثه كربلا از نظر اهل سنت
ارسال اس ام اس مهماني كه با قبول دعوت مردم كوفه جهت كربلا آن چنان در قلوب مردم نفوذ
برچسب :
اس ام اس زيارت قبول كربلا