مدلهای فرسایش و رسوب

مدلهای فرسایش

 

نکته 13 : در رودخانه مولفه سرعت به صورت زیر است.

                                                                    

یعنی در سطح آب، سرعت کم و در قسمت میانه (بین کف و سطح آب رودخانه) سرعت بیشترین و در کف بستر رودخانه سرعت آب کم است. اما مولفه غلظت برعکس سرعت بوده یعنی مطابق شکل زیر ما بیشترین غلظت مواد را در رودخانه در قسمت مرکزی داریم و در سطح و کف رودخانه کمترین غلظت مواد را داریم.

                                                                  

نکته 14 : معادله جهانی فرسایش خاک                        Universal Soil Loss Equation (USLE) :

اولین معادله ای که برای تخمین فرسایش در یک شیب پیشنهاد شد معادله زینک بود که در آن تنها دو عامل درجه و طول شیب در نظر گرفته شده بود. بعدها آقای ماسگریو عامل آب و هوا و اسمیت عامل پوشش گیاهی را دخالت دادند. سپس به تدریج فرمول های تهیه شد و پیش بینی فرسایش را بر اساس داده های معینی امکان پذیر ساخت. آخرین و بهترین فرمول برای تخمین فرسایش خاک، فرمول ویشمایر و اسمیت است، که پس از حدود 30 سال مطالعه در مورد فرسایش آبی در 46 ایستگاه تحقیقاتی در 26 ایالت مختلف آمریکا با شرایط مختلف جغرافیایی و آب و هوایی و با در نظر گرفتن نتایج بررسی های دیگران به دست آمده است. این معادله که به فرمول جهانی فرسایش خاک معروف است به صورت زیر می باشد.

A = R.K.L.S.C.P

در فرمول جهانی فرسایش خاک تاثیر هر کدام از عوامل موثر در فرسایش خاک را با یک عدد مشخص می کنند. میزان فرسایش از حاصل ضرب این اعداد بدست می آید که به صورت کمی است. در این فرمول :

A : مقدار خاک فرسایش یافته بوسیله فرسایش ورقه ای و شیاری بر حسب جرم در واحد سطح و در واحد زمان است. که در سیستم انگلیسی بر حسب تن در ایکر در سال و در سیستم متریک تن در هکتار در سال می باشد.

R : عامل بارندگی است که قدرت فرسایندگی باران را نشان می دهد.

K : ضریب فرسایش پذیری خاک است. عددی است که حساسیت ذاتی خاک را مشخص می کند.

L : عامل طول شیب است و عبارت است از نسبت فرسایش در طول شیب به فرسایش در همان زمین و همان شیب ولی با طول 72.6 فوت یا 22.1 متر .

S : عامل شیب زمین است و عبارت است از نسبت فرسایش در شیب موجود در زمین به مقدار فرسایش در همان زمین و همان طول ولی با شیب 9 درصد (یا 5 درجه).

C : عامل پوشش گیاهی است و عبارت است از فرسایش حاصل شده در زمینی با پوشش گیاهی مشخص نسبت به مقدار فرسایش در شرایط پوشش و مدیریت کرت استاندارد که در جهت شیب شخم خورده است.

(کرت استاندارد یا مبنا و یا شاهد؛ کرتی است فاقد پوشش،که در جهت شیب شخم خورده و به صورت آیش دایمی می باشد. مساحت این کرت 0.01 ایکر، شیب آن 9 درصد و عرض آن 6 فوت یا 1.83 متر بوده و طول آن 72.6 فوت یا 22.13 متر می باشد.)

P : عامل حفاظت خاک بوده و عبارت است از نسبت فرسایش یک زمین حفاظت شده به مقدار فرسایش همان زمین که هیچ گونه عملیات حفاظتی در آن انجام نگرفته است یعنی کشت و کار در امتداد ردیف های شیب است.

در زیر طریقه محاسبه هر یک از پارامتر های بالا را شرح می دهیم.

1) عامل بارندگی (R) :

عامل بارندگی در واقع همان شاخص فرسایش ویشمایر (E.I30) است که در مباحث قبل به آن پرداختیم .

2) عامل فرسایش پذیری خاک (K) :

مقدار K برابر است با نسبت فرسایش به عامل بارندگی در یک کرت استاندارد یعنی :

K = A / R

در شرایط کرت استاندارد مقدار عددی هر یک از عوامل L.S.C.P برابر واحد بوده و مقدار فرسایش مستقیما متناسب با فرسایندگی باران و فرسایش پذیری خاک خواهد بود.                                           A = R.K

آقای ویشمایر و همکارانش با آزمایش های متعدد توانستند همبستگی خوبی را بین عامل فرسایش پذیری خاک (K) و 5 عامل فیزیکی خاک یعنی درصد سیلت (0.002-0.05 mm) + شن خیلی ریز (0.05-0.1 mm)، درصد شن (0.1-2 mm)، مقدار مواد آلی، ساختمان خاک و نفوذ پذیری خاک بدست آورند. تمامی فاکتور های ذکر شده در بالا را در لایه سطحی خاک (15-20 Cm) و مقدار نفوذ پذیری در تمامی نیمرخ خاک اندازه گیری می شود.

نهایتا آقای ویشمایر برای محاسبه K یک نموگراف ارایه کرد. همین طور آقای ویشمایر برای محاسبه K فرمولی نیز تهیه کرد. که پرداختن به آن در این مقال نمی گنجد.

برای محاسبه K در شرایط کشور ما بر اساس نموگراف ویشمایر برخی ایرادات بوجود می آید.

1) در آزمایشاتی که اقای ویشمایر و همکارانش برای محاسبه K انجام دادند از باران های خاص مناطق شرق آمریکای مرکزی که باران های با شدت 63.5 میلیمتر در ساعت است به مدت 2 ساعت متوالی اعمال گردیده است. در حالی که در مناطق خشک و نیمه خشک ایران، چنین بارندگی های غیر محتمل است. بنابراین به نظر می رسد که اعداد پیدا شده بوسیله این فرمول برای چنین مناطقی ضریب K را بیشتر از مقدار واقعی نشان بدهد.

2) ابداع رابطه و نمودار ویشمایر در مناطق نیمه مرطوب ایالات متحده آمریکا در خاکهایی انجام پذیرفته که تقریبا عاری از آهک بودند. که فراوانی آهک در مناطق خشک و نیمه خشک کشور ما منجر به بزرگ شدن عدد K می شود.

3) عامل طول شیب (L) :

هر چه طول شیب زیادتر باشد شدت فرسایش بیشتر می شود.

فرسایش در طول شیب یکنواخت نیست و در قسمت های انتهایی بیشتر است. برخی از تحقیقات نشان داده است که مقدار فرسایش در انتهای طول شیب 1.5 برابر متوسط فرسایش طول شیب است.

بین طول شیب و فرسایش رابطه ای به شکل زیر وجود دارد.

عامل طول شیب (L) را می توان از رابطه روبرو بدست آورد.                         L = ( λ / 22.1)m

در فرمول بالا λ طول شیب زمین بر حسب متر و m توان می باشد. که مقدار آن به شیب زمین بستگی دارد و مقدار آن برای شیب های 5 درصد و بیشتر برابر 0.5 ، برای شیب های 5-3 درصد برابر 0.4 ، برای شیب های 3-1 درصد برابر 0.3 و برای شیب های کمتر از یک درصد برابر 0.2 می باشد.

4) عامل درجه شیب (s) :

رابطه ای بین درصد شیب و فرسایش نیز به شکل زیر وجود دارد.

آقای ویشمایر در سال 1950 رابطه بین شیب و فرسایش را مطابق فرمول زیر بدست آورد.

1) E = 0.43 + 0.3 S + 0.043 S2

S : درصد شیب زمین مورد نظر

فرسایش در شیب کرت مبنا/ فرسایش در شیب مورد نظر = S  2)

حال اگر فرمول یک را در فرمول دو جایگزین کنیم معادله ای به شکل زیر بدست می اید که برای محاسبه درجه شیب از آن استفاده می شود.

S = 0.065 + 0.045 S + 0.0065 S2

5) عامل پوشش گیاهی (C) :

عامل C عبارت است از نسبت مقدار خاک از بین رفته از زمین زیر کشت به خاک فرسوده شده از همان قطعه در طی یک آیش مداوم و عاری از پوشش یا باقی مانده گیاهی.

میزان فرسایش در یک زمین دایما لخت در حال آیش (مقادیر C و P برابر یک است) برابر است با A = R.K.L.S ، حال اگر همین قطعه زمین را زیر کشت ببریم بدیهی است که خاک از بین رفته خیلی کمتر از مقدار فوق خواهد بود. نسبت خاک از بین رفته در این دو حالت نشان دهنده مقدار عامل C خواهد بود.

مقدار عامل C تحت تاثیر نوع گیاه، تعداد بوته در واحد سطح، مقدار بقایای نباتی، درصد پوشش خاک توسط آسمانه گیاهی (درصدی از کل سطح خاک که در تصویر قایم شاخ و برگ گیاهی از دید پنهان می ماند پوشش آسمانه گیاهی نامیده می شود) و ترتیب کشت در تناوب قرار می گیرد.

یکی از مشکلات عمده فرمول جهانی در کشور ما همین محاسبه C می باشد که در اثر تحقیق تعیین نمی شود. و بیشتر بر اساس تجربه و یا شاید حدس و گمان براورد می شود. در کل تعیین مقدار عامل C از پیچیده ترین عوامل می باشد.

6) عامل حفاظت خاک (P) :

عامل حفاظت خاک عبارت است از نسبت مقدار خاک از بین رفته در واحد سطح یک زمین حفاظت شده، به زمینی که لخت بوده و در جهت بالا و پایین تندترین شیب شخم زده شود. در اینجا منظور از کارهای حفاظتی بیشتر کشت در روی خطوط تراز، کشت نواری و تراس بندی است. البته عملیات حفاظتی دیگر مانند تناوب های حاوی علوفه، کود دادن، قرار دادن بقایای نباتی در سطح زمین و غیره مربوط به عامل مدیریت زراعی (C) می باشند.

در بین عملیات حفاظتی، اثر کشت نواری در کاهش مقدار فرسایش از شخم و کشت در روی خطوط تراز بیشتر است. و مقدار P در کشت نواری تابعی از درجه و طول شیب و نوع تناوب می باشد.

برخی ایرادات بر فرمول جهانی فرسایش خاک که توسط آقای ویشمایر ارایه شد وارد است که در زیر به آنها اشاره می کنیم.

1) معادله جهانی فرسایش برای تخمین فرسایش ورقه ای، شیاری و بین شیاری به کار می رود و در تخمین فرسایش خندقی یا مسیل نهرها به کار برده نمی شود.

2) فرمول جهانی فرسایش فقط برای پیش بینی فرسایش در خاکهایی که با کشاورزی در ارتباط می باشند به کار می رود و در کارهای غیر کشاورزی مانند میادین، پارک ها و غیره که برای آنها ضریب C تعیین نشده است، توصیه نمی شود.

3) معادله فرسایش خاک برای پیش بینی فرسایش ناشی از آب حاصل از ذوب شدن برف به کار نمی رود زیرا R فقط مربوط به فرسایندگی باران است.

4) از روی معادله فرسایش نمی توان میزان رسوب انتقال یافته به وسیله نهرها و همچنین رسوبات جمع شده در پشت مخازن را تخمین زد.

5) استفاده از معادله جهانی فرسایش در تخمین فرسایش اراضی مرتعی و جنگلی در مقایسه با استفاده از آن در تخمین فرسایش اراضی زراعی فاقد دقت لازم است.

6) این فرمول منطقه مورد مطالعه را یکنواخت فرض می کند.

7) معادله جهانی تلفات خاک قادر به محاسبه تلفات خالص خاک نیست بلکه میزان کل فرسایش یا فرسایش ناخالص را محاسبه می نماید. و به نوعی دیگر این مدل قادر به دادن اطلاعات در مورد میزان رسوب گذاری نیست.

تلفات خالص، عبارت است از تلفات خاک منهای رسوب گذاری خاک در همان محل.

8) در کشور ما این فرمول علاوه بر معایب ذکر شده در بالا در دارای مشکلات دیگری نیز می باشد مثلا

ما در کشور بدلیل نداشتن ایستگاه های سینوپتیک کافی در محاسبه میزان R با مشکل روبرو هستیم. همین طور در مورد فاکتور C ، که در کشور برای هیچ منطقه ای فاکتور C را تعیین نکردیم.

نکته 15 : با توجه به این که در مبحث قبل پیرامون معادله جهانی فرسایش خاک صحبت شد مناسب دیدیم که در زیر انواع مدل ها و معادلات مطرح شده در زمینه فرسایش خاک و تولید رسوب را توضیح دهیم.

1) مدل Modified Universal Soil Loss Equation (MUSLE) :

معادله جهانی هدر رفت خاک (USLE) برای براورد میزان تلفات خاک از یک قطعه زمین و یا در طول یک شیب ارایه شده است و با استفاده از آن نمی توان میزان رسوبدهی حوزه های آبخیز را تخمین زد. به منظور محاسبه مقدار رسوب بر اساس این معادله، آقای ویلیامز و برنت، ضریب نسبت تحویل رسوب را معرفی نمودند. نسبت تحویل رسوب به خصوصیات حوزه (فیزیوگرافی و زهکشی)، ویژگیهای رخدادهای اقلیمی و کاربری اراضی بستگی دارد.

آنها اعتقاد داشتند که برای استفاده از معادله در سطح حوزه بایستی روش محاسبه تمام عوامل آن به استثنای عامل فرسایندگی باران (R) تغییر نماید. بررسی های بعدی نشان داد که رابطه بین عوامل فرسایندگی و میزان تولید رسوب غیر خطی و ضعیف می باشد. بنابراین به علت متغیر بودن نسبت های تحویل رسوب محاسبه شده و غیر خطی بودن رابطه بین R و میزان تولید رسوب، عامل بارندگی مدل با عامل رواناب جایگزین گردید. با جایگزینی عامل بارندگی توسط عامل رواناب، دیگر ضرورتی به استفاده از نسبت تحویل رسوب در معادله جهانی وجود نخواهد داشت. شکل کلی مدل MUSLE که در آن نقش رواناب شاخص می باشد و از آن می توان برای محاسبه رسوب سالیانه بهره جست به صورت زیر می باشد.

A = 95 (Q.qP)0.56 KLSCP

A : مقدار رسوبدهی یک رویداد (رگبار) بر حسب تن

Q : حجم رواناب بر حسب ایکر- فوت

qP : شدت حداکثر رواناب بر حسب فوت مکعب بر ثانیه

P، C، S، L و K : در معادله جهانی تعریف شده اند.

این معادله در سیستم متریک به صورت زیر می باشد.

A = 11800 (Q.qP)0.56 KLSCP

A : مقدار رسوبدهی یک رویداد بر حسب کیلوگرم

Q : حجم رواناب بر حسب متر مکعب

qP : شدت ماکزیمم رواناب بر حسب متر مکعب بر ثانیه

2) مدل Revised Universal Soil Loss Equation ( RUSLE) :

مدل USLE از دهه ی 1970 به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته است. از ابتدای دهه 1990 USLE مورد تجدید نظر قرار گرفته و اطلاعات آن به روز گردیده، به صورت رایانه ای در آمده و سبب ارایه مدل براورد فرسایش تحت نام RUSLE گردیده است. RUSLE از همان عوامل اساسی USLE که قبلا به آن پرداختیم استفاده می کند.  اما تعاریف و روابط متقابل در آن بهتر تشریح شده و سبب بهبود صحت براورد فرسایش خاک شده است. RUSLE یک برنامه نرم افزاری رایانه ای می باشد که با کسب تجارب بیشتر در کاربرد آن در جهان به طور مداوم اصلاح و تغییر می یابد. با توجه به اینکه مدل USLE فقط در اراضی کشاورزی مورد استفاده قرار می گرفت مدل RUSLE وابسته به نوع استفاده از اراضی است. یعنی هم در اراضی کشاورزی و هم در اراضی منابع طبیعی قابلیت استفاده دارد که به آن Land Use Dependent و این مدل Single Erent است و می تواند مقدار فرسایش را برای هر رخداد حساب کند.

اختلافات عمده ی که بین USLE و RUSLE وجود دارد در جدول زیر آمده است.

 

 

 

 

 

 

عامل

رابطه ی جهانی فرسایش USLE

رابطه ی جهانی فرسایش تجدیدنظر شده RUSLE

R

بر اساس شرایط بارش متوسط برای مناطق جغرافیایی خاص در امریکا می باشد.

معمولا همانند USLE در شرق آمریکا می باشد، اما مقادیر R در غرب آمریکا بر اساس اطلاعات از ایستگاه های هواشناسی بیشتری بوده و بنابراین، برای هر نقطه خاص به مراتب دقیق تر است. RUSLE برای بیان اثر ضربات باران بر روی آب تجمع یافته سطحی در مناطق مسطح یک ضریب اصلاحی برای R محاسبه می کند.

K

بر اساس بافت خاک، میزان ماده آلی، نفوذپذیری و سایر عوامل ذاتی مربوط به نوع خاک می باشد.

همانند USLE اما برای منظور نمودن تغییرات فصلی مانند یخ زدن و ذوب آن، رطوبت خاک و تثبیت خاک تنظیم و تعدیل یافته است.

LS

بر اساس طول و تندی شیب بدون توجه به کاربری اراضی می باشد.

این دو عامل USLE با توجه به معادلات جدید براساس نسبت فرسایش شیاری به بین شیاری بهبود یافته و برای استفاده در شیب های مرکب تطابق یافته است.

C

براساس توالی کشت و کار، بقایای سطحی، ناهمواری سطحی و پوشش آسمانه می باشد که با توجه به درصد توزیع بارندگی فرساینده طی 6 مرحله رشد نبات استوار است. این عوامل به هم در جدول نسبت هدر رفت خاک در عملیات کشت و کار و خاکورزی آمده اند

از عوامل فرعی مانند کاربری قبلی، پوشش آسمانه، پوشش سطحی، ناهمواری سطحی و رطوبت خاک استفاده می کند. با تقسیم هر سال تناوب در فواصل 15 روزه و محاسبه نسبت هدر رفت خاک برای هر دوره سبب اصلاح USLE شده است. هر زمان که عملیات خاکورزی یکی از عوامل فرعی را تغییر دهد نسبت هدر رفت خاک مجددا محاسبه می شود. RUSLE براوردهای بهتری از تغییرات هدر رفت خاک را در سراسر سال به خصوص در ارتباط پس مانده های سطحی و نزدیک سطح خاک و اثرات اقلیم در تجزیه پس مانده های گیاهی ارایه می دهد.

P

براساس اجرای عملیات که سبب کاهش سرعت رواناب و کاهش فرسایش خاک است، استوار است. مقادیر عامل P متناسب با تغییرات شیب تغییر یافته و ارتفاع برجستگی ها مختلف تا حدی در نظر گرفته می شود

مقادیر عامل P براساس گروه های هیدرولوژیک خاک، تندی شیب ردیف های کشت، ارتفاع برجستگی ها، میزان شاخص فرسایش یک رگبار انفرادی با دوره برگشت 10 ساله می باشد. RUSLE اثرات کشت نواری را با توجه به ظرفیت حمل جریان در نوارهای متراکم در ارتباط با میزان رسوب رسیده به آن نوار براورد می کند. عامل P برای برنامه ریزی حفاظت خاک، میزان و محل ترسیب را مورد نظر قرار می دهد.

 

3) مدل SLEMSA :

این مدل توسط ال ول در سال 1978 برای نواحی جنوبی افریقا ارایه شد، که در واقع اصلاحی بر مدل USLE است که به منظور سازگار کردن آن با شرایط آگرواقلیمی جنوب افریقا صورت گرفته است. (این نیاز در زمینه خیلی از مدل های فرسایش خاک در کشور ما احساس می شود) بنابراین ال ول مدل جدیدی ارایه کرد که در آن فرسایش خاک تابع سیستم های فیزیکی نظیر اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و توپوگرافی است. مدل SLEMSA به شرح زیر است :

Z = K.X.C

که در آن Z میانگین سالیانه هدر رفت خاک (تن در هکتار در سال)، K میانگین سالیانه هدر رفت خاک (تن در هکتار در سال) در کرت استاندارد مزرعه ای به طول 30 و عرض 10 متر در شیب 2.5 درجه (4.5 درصد) برای خاکی که فرسایش پذیری آن (F) تحت شرایط آیش و عاری از هر گونه علف هرز مشخص باشد، X فاکتور مشترک طول و درجه شیب (بدون بعد) و C فاکتور مدیریت زراعی (بدون بعد) می باشد.

 

4) مدل PSIAC ((Modified) Pasific Southwest Inter-Agency Committee) و MPSIAC :

مدل PSIAC در سال 1968 میلادی توسط کمیته مدیریت اب در امریکا برای محاسبه شدت فرسایش خاک و تولید رسوب مناطق خشک و نیمه خشک غرب ایالات متحده آمریکا ارایه شد. این روش برای اولین بار در ایران در سال 1352 در حوزه سد دز استفاده شد. و سپس با توجه به دقت نسبتا خوب آن در مقایسه با سایر روشها و مدلهای تجربی در برخی از حوزه های آبخیز کشور مانند دو خواهران، کهیر، زاینده رود، مارون، هلیل رود، دز، سراوان و اوزن دره مورد استفاده قرار گرفت. در حال حاضر نیز برای بررسی فرسایش خاک و تولید رسوب در طرح های جامع کشور از این روش استفاده می شود.

برای استفاده از روش PSIAC برای براورد وضعیت فرسایش و تولید رسوب در هر یک از اجزای واحد اراضی یا واحد هیدرولوژیک، 9 عامل موثر در فرسایش و رسوب زایی بر حسب شدت و ضعف نقش آنها در فرسایش خاک و تولید رسوب باید مورد بررسی و ارزیابی دقیق قرار گیرند. نهایتا نمره بدست آمده از 9 عامل در هر یک از اجزای واحد اراضی بیانگر شدت فرسایش خاک و میزان رسوب زایی در آن واحد می باشد.

عوامل موثر در فرسایش خاک و تولید رسوب به همراه نمرات مربوط به آن در روش PSIAC :

 

 

 

ردیف

عوامل فرسایش خاک و تولید رسوب

نمرات مشخص کننده تاثیر عوامل در فرسایش خاک و تولید رسوب

توضیحات

1

زمین شناسی سطحی

0 -10

 

Surface geology

2

خاک

0 – 10

برای تعیین نمره این فاکتور بهتر است که K محاسبه گردد.

Soil

3

آب و هوا

0 – 10

براساس وضعیت و شدت بارندگی در حوزه آبخیز نمره آن تعیین می شود.

Climate

4

روان آب

0 – 10

نمره رواناب براساس گروه های هیدرولوژی (پتانسیل خاک برای تولید رواناب) تعیین می گردد. A : کمترین رواناب و D : بیشترین رواناب و بالاترین نمره

Run off

5

پستی و بلندی

0 – 20

شیب حوزه بیش از % 30 = 20 ؛ شیب حوزه کمتر از % 20 = 10 ؛ شیب کمتر از % 10 = 0

Topography

6

پوشش زمین

-10 - +10

هر چه پوشش حوزه بهتر باشد نمره آن کمتر می شود

Ground cover

7

استفاده از زمین

-10 - +10

این عامل و همین طور عامل بالا به علت داشتن نمره منفی تاثیر بیشتری در کاهش فرسایش و رسوب دارند

Land use

8

وضعیت فعلی فرسایش در سطح حوزه

0 – 25

در صورت عدم مشاهده فرسایش در سطح خاک نمره صفر و در صورتی که بیش از 50 درصد سطح زمین درگیر فرسایش شیاری و خندقی باشد نمره 25 می گیرد.

UP land Erosion

9

فرسایش رودخانه ای و حمل رسوب

0 - 25

 

Channel erosion and sediment transport

 

نهایتا عدد بدست آمده از جمع این 9 فاکتور را درجه رسوب دهی آن زیر حوزه می نامند. همچنین می توانیم با توجه به درجه رسوب دهی با استفاده از فرمول زیر رسوب ویژه یا همان میزان تولید رسوب در واحد سطح آن زیر حوزه را نیز تعیین کنیم.

QS = 38.77 e0.0353R

QS : رسوب ویژه m3/ Km2.Year                                 R : درجه رسوب دهی (جمع فاکتورهای 9 گانه)

با توجه به فرمول بالا که از طریق آن رسوب ویژه محاسبه گردید. حال برای بدست آوردن فرسایش ویژه آن حوزه از طریق رابطه ساده زیر عمل می کنیم :

فرسایش / تولید رسوب = نسبت تحویل رسوب (SDR)

SDR / تولید رسوب = فرسایش

نسبت تحویل رسوب که مقدار آن از طریق نموگراف محاسبه می گردد. (البته فرمولی نیز برای محاسبه SDR وجود دارد) در واقع بخشی از مواد فرسایش یافته است که به صورت رسوب در می آید. و بطور کلی به عوامل زیر بستگی دارد :

1) مساحت حوزه آبخیز : هر چه مساحت حوزه آبخیز بیشتر باشد، SDR کمتر می شود.

2) شیب : هر چه شیب متوسط حوزه آبخیز بیشتر باشد، SDR بیشتر می شود.

3) بافت یا نوع خاک : بافت های ریز و بافت های سیلتی، SDR را زیاد می کنند و در مقابل بافت های شنی SDR آنها کمتر است. بافت خاک در حوزه های کوچک بیشتر تاثیر خود را نشان می دهد.

در نهایت با توجه به جدول زیر و اعداد بدست آمده از درجه رسوب دهی، ما می توانیم دو جور تفسیر انجام دهیم. 1) تفسیر کیفی                  2) تفسیر کمی

 

کلاس رسوب دهی

شدت رسوب دهی

درجه رسوب

رسوب ویژه ton/ Km2.Year

1

خیلی کم

0 – 25

کمتر از 200

2

کم

25 – 50

200 – 500

3

متوسط

50 – 75

500 – 1500

4

زیاد

75 – 100

1500 – 2500

5

خیلی زیاد

بیشتر از 100

بیشتر از 2500

 

اگر در زیر حوزه مورد مطالعه، تفسیر کمی انجام دهیم نقشه بدست آمده نقشه تخریب مخصوص یا رسوب ویژه یا نقشه فرسایش ویژه آن زیر حوزه می باشد. و طبق تعریف تخریب مخصوص عبارت است از کل مواد فرسایش یافته در سال بر حسب تن تقسیم بر مساحت منطقه مورد مطالعه بر حسب هکتار

همچنین می توانیم آنرا بر حسب واحد حجمی نیز به صورت زیر تعریف کنیم.

ارتفاع خاک فرسایش یافته بر حسب متر عبارت است از حجم مواد فرسایش یافته بر حسب متر مکعب، تقسیم بر مساحت منطقه مورد مطالعه بر حسب متر مربع

حال اگر ما از اعداد درجه رسوب دهی در حوزه مورد مطالعه ( جمع فاکتورهای 9 گانه) تفسیر کیفی انجام دهیم نقشه بدست آمده، نقشه رسوب دهی حوزه می باشد.

مزایا و معایب روش PSIAC :

در این مدل، بیشترین عوامل موثر در فرسایش خاک و تولید رسوب در محاسبات وارد می گردد.

نتایج حاصل از بکارگیری مدل PSIAC در بررسی تولید رسوب چند حوزه آبخیز سدهای مخزنی بزرگ کشور نشان داده است که اختلاف بین بار رسوبی براوردی از این روش با میزان مشاهده ای کم است.

این روش نسبت به سایر روش ها کاربرد بیشتری دارد.

ارزیابی فرسایش خاک و تولید رسوب بر خلاف برخی از روش ها نظیر FAO و BLM با کمیت بیان می گردد که شاید این امر مهمترین مزیت این روش به حساب آید.

از مزایای دیگر روش PSIAC اینست که صرفنظر از ارزیابی عوامل موثر در فرسایش خاک (هفت عامل اول موجود در جدول) وضعیت فعلی فرسایش خاک در سطح حوزه آبخیز و فرسایش رودخانه ای و یا به بیان ساده تر واقعیت عینی موجود در مورد فرسایش خاک و تولید رسوب در هر آبخیز مورد ارزیابی قرار می گیرد.

از معایب بزرگ این روش، ارزیابی صحیح هر یک از فاکتورها و تعیین اولویت آنها از لحاظ موثر بودن در تولید رسوب است. که این مهم نیز با به کار گیری تجربه علمی و عملی فراوان در زمینه شناخت عوامل موثر در فرسایش خاک و رسوب زایی، قابل مرتفع کردن می باشد.

برای کمرنگ کردن نقش تجربه و سلیقه در مدل PSIAC ، در سال 1982 طی تحقیقی آقای جانسون و کمبهارت عوامل نه گانه این روش را به صورت معادلات عددی در آوردند که در مطالعه حوزه آبخیز از این معادلات استفاده می شود. مدل اصلاح شده در ایران به نام MPSIAC معروف شده است. در روش MPSIAC هر یک از عوامل به صورت فرمولی محاسبه می شوند که فکر نمی کنم ضرورتی به پرداختن به آنها باشد و فقط این نکته را یاد آور می شوم که دو عامل وضعیت فرسایش در سطح حوزه آبخیز و همین طور عامل فرسایش رودخانه ای و تولید رسوب در روش MPSIAC از طریق مدل BLM بدست می آیند.

 

5) مدل EPM (Erosion Potential Method) :

این روش با استفاده از اطلاعات پلات های فرسایشی و اندازه گیری رسوب در طول چهل سال آزمایش در کشور یوگسلاوی بدست آمده است و بوسیله آن ضمن تعیین شدت فرسایش می توان میزان حمل رسوب در رودخانه ها را براورد نمود و در رودخانه هایی که فاقد آمار هیدرومتری و رسوب سنجی هستند کاربرد مناسبی دارد.

روش E.P.M در دو مرحله انجام می گیرد :

1) تعیین شدت فرسایش

2) محاسبه رسوب حمل شده

محاسبه شدت فرسایش :

برای محاسبه شدت فرسایش در یک حوزه آبخیز، اطلاعات و نقشه های زیر مورد نیاز می باشد.

نقشه توپوگرافی و عکس های هوایی هم مقیاس

نقشه زمین شناسی و سنگ شناسی

نقشه خاکشناسی

نقشه Land use

نقشه شیب

در تعیین شدت فرسایش خاک چهار عامل ضریب فرسایش (ψ) ، ضریب کاربری اراضی (Xa) ، ضریب حساسیت خاک به فرسایش (Y) و شیب متوسط حوزه آبخیز (I) مورد استفاده قرار می گیرند. و نمره هر یک توسط جداولی استخراج می گردد و پس از ارزیابی چهار عامل فوق با استفاده از رابطه زیر شدت فرسایش را بدست می آوریم :

Z = Y . Xa (ψ + I0.5)  

پس از محاسبه Z با استفاده از جدول زیر نسبت به طبقه بندی کیفی فرسایش اقدام می شود.

طبقه بندی فرسایش

شدت فرسایش

مقادیر حد Z

مقادیر متوسط Z

I

خیلی شدید

Z > 1

1.25

II

شدید

1 > Z > 0.71

0.85

III

متوسط

0.7 > Z > 0.41

0.55

IV

کم

0.4 > Z > 0.2

0.30

V

خیلی کم

0.19 > Z

0.10

 

برای محاسبه Z علاوه بر فرمول بالا می توان از نمودار تعیین ضریب شدت فرسایش نیز استفاده کرد.

محاسبه فرسایش ویژه :

فرسایش ویژه یا مقدار فرسایش در واحد سطح در طول یک سال حوزه آبخیز از رابطه زیر بدست می آید :

WSP = T . H . Z1.5

WSP = مقدار فرسایش بر حسب متر مکعب در کیلومتر مربع در سال

H    = متوسط بارندگی سالیانه حوزه بر حسب میلی متر

T    = ضریب درجه حرارت که از رابطه T= (t/10 + 0.1)0.5 بدست می آید که در آن t متوسط درجه حرارت سالیانه حوزه بر حسب سانتی گراد می باشد.

Z    = شدت فرسایش

تعیین ضریب رسوب دهی حوزه :

معمولا مقدار رسوبی که در محل خروجی رودخانه اندازه گیری می شود از خاک فرسایش یافته در سطح حوزه آبخیز کمتر است. زیرا ممکن است مقدار زیادی از خاک فرسایش یافته در نقطه دیگری از حوزه رسوب نماید و به همین جهت لزوم تعیین ضریب رسوب دهی حوزه ضرورت دارد.

RU = L (P . D)0.5

در فرمول بالا :

RU = ضریب رسوب دهی حوزه آبخیز

P   = محیط حوزه آبخیز

L   = طول حوزه آبخیز به کیلومتر (منظور طویل ترین طول یا طول آبراهه اصلی است)

در فرمول بالا مقدار D از طریق فرمول روبرو بدست می آید.                         D = (Dav – DO)

Dav = ارتفاع متوسط حوزه آبخیز

DO  = ارتفاع نقطه خروجی در رودخانه

محاسبه دبی رسوب ویژه و دبی رسوب کل :

برای محاسبه دبی رسوب ویژه ؛ مقدار فرسایش ویژه را در ضریب رسوب دهی ضرب می نماییم :

GSP = WSP . RU

GSP = دبی رسوب ویژه بر حسب متر مکعب در کیلومتر مربع در سال

WSP = مقدار فرسایش ویژه بر حسب متر مکعب در کیلومتر مربع در سال

RU  = ضریب رسوب دهی حوزه آبخیز ( که همان SDR روش PSIAC می باشد)

برای محاسبه دبی رسوب کل ؛ دبی رسوب ویژه را در مساحت کل حوزه آبخیز ضرب می نماییم :

GS = GSP . F

GS  = دبی رسوب کل حوزه بر حسب متر مکعب در سال

GSP = دبی رسوب ویژه بر حسب متر مکعب در سال در کیلومتر مربع

F   = مساحت حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر مربع

بدیهی است که برای محاسبه دبی رسوب کل بر حسب تن در سال، می بایست GS را در وزن مخصوص ظاهری خاک حوزه ضرب نماییم.

مدل EPM در ایران در حوزه آبخیز الموت رود قزوین و حوزه آبخیز اوزون دره و چند حوزه دیگر بکار گرفته شده است.

نکته اخر در مورد این مدل (EPM) اینکه در حوزه هایی که متوسط درجه حرارت سالانه آنها کمتر از -1 درجه سانتی گراد است این روش قادر نمی باشد که وضعیت رسوب آنها را مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد. زیرا که در فرمول T= (t/10 + 0.1)0.5 داخل پرانتز منفی می شود.

6) روش FAO :

در این روش براورد میزان فرسایش خاک براساس بررسی و ارزیابی 6 عامل موثر در فرسایش خاک و تولید رسوب در حوزه آبخیز می باشد.

رابطه بین شدت فرسایش خاک و عوامل موثر به صورت زیر می باشد :

S = f (A, B, C, D, E, F)

که در این فرمول :

S : شدت فرسایش خاک

A : حفاظت خاک

B : سنگ مادر

C : شیب

D : ساختمان و دانه بندی خاک

E : عملیات کشاورزی

F : وضعیت فعلی فرسایش

فاکتور های ارایه شده در مدل فائو بسیار شبیه فاکتور های مدل PSIAC می باشد. در حقیقت،  A : زمین شناسی سطحی B : خاک C : توپوگرافی D : پوشش خاک E : نحوه استفاده از اراضی و F : وضعیت فعلی فرسایش در روش PSIAC می باشد.

نهایتا هر یک از عوامل فوق بر حسب شدت و تاثیری که در فرسایش خاک ایفا می نمایند توسط کارشناس نمره گذاری می شوند. که سهم هر فاکتور در جدول زیر آمده است.

عامل

نمره مشخص کننده شدت فرسایش

زمین شناسی

1-18

خاک

1-16

توپوگرافی و شیب

1-16

پوشش خاک

1-20

استفاده از اراضی

0-15

وضعیت فعلی فرسایش

0-15

جمع کل

4-100

پس از نمره گذاری کلیه عوامل در واحدهای هیدرولوژیک یا واحدهای اراضی، از مجموع این نمرات شدت فرسایش خاک تعیین شده و تحت 6 کلاس بیان می گردد. که این کلاس بندی نیز در جدول زیر ارایه شده است.

 

 

 

کلاس فرسایش

نمره براورد شده

عملیات اصلاحی

I

0-8

اقداماتی که در زمان حال می شود قابل قبول است

II

9-20

تجدید نظر در نحوه اداره زمین به همراه مقداری عملیات اصلاحی

III

21-40

تجدید نظر در نحوه اداره زمین، و به عملیات اصلاحی افزوده گردد

IV

41-65

تغییرات وسیع و همه جانبه در اداره اراضی، کاربرد عمومی عملیات اصلاحی و عملیات ساختمانی

V

66-85

اقدامات همه جانبه در زمینه محدودیت اراضی، براورد مالکیت ها، اقدامات گسترده ساختمانی

VI

+ 86

محدودیت در مالکیت اراضی و حداکثر عملیات اصلاحی

نکات پایانی در مورد این مدل اینکه، مدل فائو تا حدودی شبیه به مدل PSIAC می باشد ولی مدل PSIAC با توجه به اینکه نقش 9 عامل را در فرسایش خاک در نظر می گیرد (در روش FAO 6 فاکتور را داریم) و همین طور می تواند توصیفی کمی و کیفی از فرسایش خاک ارایه کند ( روش فائو فقط توصیفی کیفی از فرسایش خاک در حوزه ارایه می کند) بسیار مفصل و کاربردی تر می باشد.

و در آخر یادآور می شوم که با توجه به اطلاعی که بنده دارم روش FAO در کشور ما در حوزه آبخیز سد ویشمگیر انجام گرفته است.

7) روش فورنیه (Fournier) :

فورنیه برای براورد رسوب یک حوزه آبخیز دو روش مختلف ارایه داده است که به شرح زیر می باشد :

روش اول فورنیه برای براورد رسوب در یک حوزه آبخیز به صورت زیر است :

log QS = 2.65 log (P2W / Pa) + 0.46 log H (tan S) – 1.56

در فرمول بالا :

QS : رسوب ویژه بر حسب تن در کیلومتر مربع در سال

PW : میانگین بارندگی پرباران ترین ماه سال در دوره آماری مورد نظر بر حسب میلیمتر

Pa : میانگین بارندگی سالانه بر حسب میلی متر در دوره آماری مورد نظر

H  : ارتفاع متوسط حوزه بر حسب متر

S  : شیب متوسط حوزه بر حسب درجه (به جای tan S می توان از درصد شیب متوسط حوزه نیز استفاده کرد)

روش دوم فورنیه برای براورد رسوب در یک حوزه به صورت زیر است :

log QS = 2.65 log (PW / Pa) + 0.46 log (H2/ S) -1.56

تمامی عامل های بالا همان عوامل فرمول قبل می باشند بجز S که سطح حوزه بر حسب کیلومتر مربع می باشد.

نکته ای که در رابطه با فرمول فورنیه می بایستی در نظر داشت اینکه روش فورنیه پتانسیل فرسایش پذیری حوزه را مد نظر قرار نمی دهد. بنابراین اگر دو منطقه از نظر عوامل مربوط به فرمول یکسان بوده ولی از نظر شرایط زمین شناسی، خاکشناسی و پوشش گیاهی متفاوت باشد میزان رسوب آنها یکسان براورد خواهد شد.

8) روش مسگریو (Musgrave) :

مسگریو در سال 1947 با مطالعه و اندازه گیری فرسایش حاصل از 40000 رگبار را در ایالات متحد آمریکا برای براورد شدت فرسایش ورقه ای بکار برده و این مطالعات را به صورت رابطه ای به شکل زیر ارایه داده است.

E = I.R.S1.35.L0.35.P301.73

E : فرسایش خاک بر حسب ایکر اینچ

I : قابلیت فرسایش پذیری خاک بر حسب اینچ

R : عامل پوشش خاک

S : شیب بر حسب درصد

L : طول دامنه شیب دار بر حسب فوت

P30 : ماکزیمم بارندگی 30 دقیقه دو ساله بر حسب اینچ

روش مسگریو برای براورد فرسایش ورقه ای بوده و برای انواع مختلف فرسایش قابلیت کاربردی ندارد و همین طور برای سطوح کوچک استفاده می گردد.

 

 

 

 

9) روش دفتر مدیریت اراضی Bureau of Land Management (BLM) :

این روش که توسط سازمان مدیریت اراضی امریکا ابداع شده است، و بر اساس ارزیابی 7 عامل به شرح زیر می باشد :

n       حرکت خاک (توسط آب، باد، نیروی ثقل و ...)                                             (0-14)

n       وجود لاشبرگ در سطح خاک                                                                    (0-14)

n       وضعیت سنگها (عمدتا از نظر توزیع درسطح)                                              (0-14)

n       قطعات سنگی تحکیم یافته (برجستگی ها)                                              (0-14)

n       وجود فرسایش شیاری                                                                             (0-14)

n       فرم آبراهه ها                                                                                          (0-15)

n       وجود فرسایش خندقی                                                                            (0-15)

مجموع نمرات این هفت عامل (که در جلوی آنها آمده است)، امتیاز عامل سطحی خاک (S.S.F) را به دست می دهد. و وضعیت فرسایش نیز برحسب جمع نمرات هفت گانه به صورت کیفی با توجه به جدول زیر بیان می شود.

 

وضعیت فرسایش

جمع نمرات عوامل هفت گانه

جزئی

0-20

کم

21-40

متوسط

41-60

زیاد

61-80

خیلی زیاد

81-100

10) مدل Griffith University Erosion System Template (GUEST) :

در سالهای اخیر نسل جدیدی از مدلهای با پایه فیزیکی (یا به عبارت دیگر فرایندی) نظیر WEPP، EUROSEM و GUEST برای توصیف و کمی کردن فرایندهای فرسایش توسعه یافته اند. و اما مدل GUEST که یکی از مدلهای فرایندی مطرح در زمینه فرسایش خاک می باشد طی دو دهه گذشته تکمیل شده است. تئوری اولیه این مدل توسط رز و همکاران مطرح و برای داده های رواناب و غلظت ناشی از 9 رویداد در یک آبخیز کوچک (1.3 ha) در اقلیم خشک در آریزونا بکار برده شد. (امیدوارم که این مبحث در آینده تکمیل گردد.)

11) مدل Water Erosion Prediction Project (WEPP) :

این مدل در سال 1985 پایه گذاری شده است و یک تکنولوژی جدید پیش بینی فرسایش است که بر پایه مفاهیم اساسی اقلیمی، تئوری نفوذ، هیدرولوژیکی، فیزیک خاک، علوم گیاهی، هیدرولیک و مکانیسم های فرسایش بنا شده است. این مدل قادر است که تلفات خاک را در طول شیب و تولید رسوب را در انتهای شیب یک تپه محاسبه نماید. (امیدوارم که این مبحث در آینده تکمیل گردد.)

12) مدل European Soil Erosion Model (EUROSEM) :

مدل EUROSEM ، مدلی فرایندی و دینامیک است که توسط مورگان و همکارانش در سال 1998 ارایه گردید. این مدل قادر است فرسایش ناشی از فرایندهای شیاری و بین شیاری را در هر رگبار بر روی سطوح اراضی در مقیاس مزرعه ای یا آبخیز های کوچک شبیه سازی نماید. مدل EUROSEM ، حجم کل رواناب، تلفات کل خاک، آب نمود (Hydrograph) و رسوب نمود (Sediment graph) هر رخداد را شبیه سازی می کند.

نکته 16 : پیش از پرداختن به عملیات حفاظت خاک و کنترل فرسایش یک حوزه آبخیز، لازم است که از میزان رواناب آن حوزه و همین طور شکل حوزه مورد مطالعه اطلاعاتی بدست آوریم که ما در زیر قصد داریم به این مباحث بپردازیم.

کامل ترین تعریفی که از رواناب شده است این است که، بخشی از نزولات آسمانی که نه تبخیر شده، نه جذب گیاهان شده و نه در خاک نفوذ کرده است، بلکه در سطوح شیب دار جاری شده و توسط آبراهه های حوزه آبخیز از آن خارج می گردد. این آب را روان آب یا به طور دقیق تر آبدوی مستقیم یا سطحی (Surface run off) می نامند.

ممکن است بخشی از ابی که در خاک نفوذ کرده است در زیر لایه سطحی خاک در جهت شیب زمین حرکت کرده و از جای دیگری خارج شود. در این صورت آنرا رواناب زیر سطحی (Subsurface flow) می نامند، مانند چشمه ها ، این آب به دلیل کندی جریان در لایه های خاک معمولا خیلی دیرتر از رواناب سطحی در سطح زمین ظاهر می شود و آنرا آبدوی غیر مستقیم یا دایمی می نامند به مجموع آبدوی مستقیم و غیر مستقیم آبدوی کل گفته می شود.

نقش عوامل موثر در تولید رواناب :

1)     نقش عوامل اقلیمی یا آب و هوایی در تولید رواناب:

عوامل آب و هوایی موثر در آبدوی عبارتند از : شکل بارندگی، شدت، مدت و دوره بازگشت بارندگی، پراکنش شدت در مدت بارش، جهت حرکت رگبار، تبخیر و تعرق و غیره

در مبحث مربوط به فرسایش ناشی از باران به تمامی این مباحث به نوعی پرداخته شده است. که در اینجا ضرورتی به تکرار نیست.

2)     نقش خصوصیات حوزه آبخیز در میزان آبدوی :

حوزه آبخیز (Watershed catchment area) سطحی از یک منطقه است که بین خط الراس های آن منطقه محدود گردیده و آبدوی حاصل از بارندگی که روی آن می بارد به نقطه واحدی به نام نقطه تمرکز هدایت می شود. اگر نقطه تمرکز در داخل حوزه قرار گرفته باشد، یعنی حوزه محیط کاملا مسدودی را تشکیل دهد، آن حوزه را بسته، و اگر نقطه تمرکز در انتهای حوزه واقع شده باشد به طوری که رواناب بتواند از حوزه خارج شود، آن را حوزه باز می نامند. خط القعر های هر حوزه، آبراهه ها را تشکیل می دهند.

تعریف زمان تمرکز یا زمان تجمع : مدت زمان لازم برای رسیدن آب باران تمامی قسمت های حوزه آبخیز به نقطه خروجی است. و یا از شروع رواناب تا زمانی که دبی به مقدار ثابت خود می رسد مدتی طول می کشد که آنرا زمان تمرکز می نامند. و دبی رواناب در زمان تمرکز است که به بیشترین مقدار خود می رسد.

عوامل موثر بر زمان تمرکز :

1) وسعت حوزه آبخیز : هر چه حوزه آبخیز وسیع تر باشد، زمان تمرکز افزایش می یابد.

2) توپوگرافی : هر چه توپوگرافی (شیب) زیادتر باشد، زمان تمرکز کمتر است.

3) شکل حوزه آبخیز : بطور کلی شکل حوزه آبخیز در مقدار (حجم) رواناب تاثیر ندارد ولی در شدت (PK) رواناب تاثیر دارد. حوزه های که به دایره یا مربع نزدیک باشند بدلیل اینکه زمان تمرکز آبراهه های این حوزه ها به هم نزدیک است آب این آبراهه ها یکدفعه بهم می رسند و ایجاد جریانات طغیانی می کنند.

اما اگر حوزه کشیده و مستطیلی باشد، بدلیل آنکه زمان تمرکز آبراهه ها یکسان نیست. جریانات طغیانی را نداریم.

روش های تعیین شکل حوزه آبخیز :

1) روش هورتون :

R = A / L2

A : مساحت حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر مربع

L : طول آبخیز بر حسب کیلومتر

هر چه مقدار R به عدد یک نزدیک باشد، شکل آبخیز مورد نظر به مربع نزدیکتر خواهد بود. بالعکس هر چه این عدد از یک کوچکتر باشد بیانگر این است که شکل آبخیز مورد مطالعه کشیده و طویل تر است.

2) روش میلر :

S = (12.57 Î A) / P2

A : مساحت و P : محیط حوزه آبخیز می باشد و در این رابطه هر چه مقدار S به عدد یک نزدیکتر باشد شکل آبخیز مورد مطالعه به دایره نزدیکتر خواهد بود.

3) نسبت طول یا روش شیوم :

S = DC / L

در این فرمول، DC قطر دایره هم سطح با حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر و L طول آبخیز بر حسب کیلومتر است

4) ضریب گردی یا ضریب گراولیوس :

ضریب گردی عبارت است از نسبت محیط حوزه به محیط دایره ای که مساحت آن برابر مساحت حوزه باشد. و فرمول آن به صورت زیر است.

C = (0.28 Î P) / √A

P محیط حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر و A مساحت حوزه بر حسب کیلومتر مربع می باشد

در این فرمول : اگر حوزه آبخیز به شکل دایره باشد، ضریب C برابر با یک است و در غیر این صورت ضریب بزرگتر از یک خواهد بود. هر چه این شاخص از یک بیشتر باشد، شکل حوزه آبخیز کشیده تر خواهد بود.

½ روش های محاسبه زمان تمرکز :

1)     روش ویلیامز : در این رابطه که به نوعی دقیق ترین روش نیز می باشد، زمان تمرکز یک حوزه آبخیز بر اساس خصوصیات فیزیکی آن بوسیله رابطه زیر بیان می شود.

 

 

 

TC = ( L / (1.5 Î D)) Î 5√(M2 / F)

در این فرمول :

TC : زمان تمرکز بر حسب ساعت

L  : طول آبراهه اصلی بر حسب کیلومتر

D  : قطر دایره معادل سطح حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر

M  : مساحت حوزه آبخیز بر حسب کیلومتر مربع

F  : شیب متوسط آبراهه اصلی بر حسب متر در 100 متر

2) روش کرپیچ : (روش تجربی)

TC = 0.02 L0.77 Î S -0.385

در این فرمول :

TC : زمان تمرکز بر حسب دقیقه

L  : حداکثر طول جریان آب بر حسب متر

S  : شیب متوسط آبراهه بر حسب متر در متر

3) روش تجربی دوم :

TC = 0.00195 (L / √S)0.77

TC : زمان تمرکز بر حسب دقیقه

L  : طول آبراهه اصلی بر حسب متر

S  : شیب بر حسب متر در متر

در این فرمول، شیب از تقسیم اختلاف ارتفاع بین بالاترین و پایین ترین نقطه در حوزه آبخیز بر طول آبراهه اصلی بدست می آید

روش های محاسبه رواناب :

1) روش منطقی یا استدلالی Rational method :

این روش به عنوان یک روش تجربی، ساده ترین روشی است که برای تخمین حداکثر دبی جریان رواناب (PK) و ارتفاع آبدوی بکار می رود. این روش بدلیل براورد شدت رواناب می تواند برای محاسبه ابعاد دهانه پل ها نیز استفاده شود. فرمول به شکل زیر است :

Q = CIA / 360

در این فرمول

Q : دبی رواناب بر حسب متر مکعب در ثانیه

C : ضریب رواناب (بدون واحد)

I : شدت بارندگی بر حسب میلی متر در ساعت که زمان تداوم آن معادل زمان تمرکز حوزه یا بیشتر از آن است.

A : سطح آبخیز بر حسب هکتار

این فرمول به صورت زیر نیز ارایه شده است

Q = 0.278 CIA

که در آن :

Q : دبی بر حسب متر مکعب در ثانیه

C : ضریب رواناب

I : شدت بارندگی بر حسب میلی متر در ساعت که زمان تداوم آن معادل زمان تمرکز حوزه یا بیشتر از آن است.

A : سطح آبخیز بر حسب کیلومتر مربع

حال این سوال پیش می آید که پارامتر های که برای محاسبه Q استفاده شده اند چگونه محاسبه می شوند؟ که در زیر توضیح می دهیم.

برای محاسبه سطح آبخیز باید مساحت آنرا روی نقشه یا عکس های هوایی تعیین کنیم

برای تعیین I یا شدت حداکثر بارندگی ابتدا زمان تجمع را تعیین می کنیم و سپس این زمان بدست آمده را به عنوان مدت بارندگی در نظر گرفته و از روی منحنی موجود بین شدت و مدت بارندگی در دوره بازگشت مورد نظر، مقدار شدت را برای آن زمان به دست می آوری


مطالب مشابه :


معادله هیزن ویلیامز (روابط آبیاری تحت فشار)- 1

Rooin Ab - معادله هیزن ویلیامز (روابط آبیاری تحت فشار)- 1 - شرکت مهندسی مشهد روئین آب - Rooin Ab




در این مقاله سعی داریم 11 معادله ریاضیاتی که دنیا را تغییرداد بررسی نماییم:_عاطفه کیانی

علمي - در این مقاله سعی داریم 11 معادله ریاضیاتی که دنیا را تغییرداد بررسی نماییم:_عاطفه




11 معادله ریاضی شگفت انگیز!

مطلب درباره ی ریاضی - 11 معادله ریاضی شگفت انگیز! - مطالب متنوع علمی و اخلاقی و تربیتی




مدلهای فرسایش و رسوب

به منظور محاسبه مقدار رسوب بر اساس این معادله، آقای ویلیامز و برنت، ضریب نسبت تحویل رسوب را




قسمت دوم: متودهای اصطکاک

2- رابطه هیزن ویلیامز: که شد که این رابطه هم به همین مناسبت ارائه شد که این معادله ضمنی




نشریه شماره 286

معادله هیزن ویلیامز (روابط آبیاری تحت فشار)- 1. مقاله . بانک اطلاعات پژوهشی و




برچسب :