ارگ بم مقالات
ارگ بم بر بلندای صخره ای سترگ، درجنوب رودخانه پشت رود جا دارد و شهر بم و دیوار شهربست قدیم آن در جنوب ارگ و درفاصله میان رودخانه پشت رود و رودخانه دیگری شکل گرفته است و امروزه بسترود به خیابانی میان شهری بدل گردیده است .
ارگ بم عضوی از منظومه ای بزرگ از بناهای تاریخی است که آن را در میان گرفته اند ؛ شهر باستانی دارزین با قدمتی در حدود هزاره اول پیش از میلاد در اراضی شمال غربی بم امروزی برپا بوده و هنوز کوشک های میان محله های شهردوران قرون اولیه اسلامی در آن بر پامانده اند و تنها قریه کوچکی در حوزه غربی آن آباد است ؛ قلعه دختر در شمال رودخانه پشت رود و در جنوب آن بنای چارطاق و ساختمان کوشک و پیر علمدار و همچنین در مشرق و نزدیکی ارگ، بنای تاریخی مسجد حضرت رسول بر پیرامون فضای ارگ برپا بوده اند . هرچند که پیشینه این بنا ها سالیابی نشده است ، با این حال قدمت آن ها ، از قرون اولیه دوران اسلامی تا دوره ایلخانی قابل تخمین به نظر می رسد.
در شمال شرقی شهر بم , بربالا و دامنه صخره ای عظیم قلعه ای مستحکم را پی افکنده اند که اهالی محل آن را " ارگ " نامند که در واقع این بنای سترگ , شهرقدیـم بم است , ارگ بــم و شهـــر آن از جمله قلعه های نظامی بسیار مهم و تاریخی به شمار می رود . ارگ بم نمونه کاملی از شیوه های معماری ایران است و نمونه هایی از قرنها معماری در آن به چشم می خورد . ارگ بم که بزرگترین مجموعه خشتی جهان است , به شکل قلعه های پرشکوه برفراز تبه ای به ارتفاع 61 متر چونان تاجی مرصع برسربناهای تاریخی ایران , درخششی جاودانه دارد . پیرامون ارگ بم , حکایتهای تاریخی که گاه به جرگه افسانه می گراید , فراوان است ولی سعی براین است که مستندترین موضوعات باستان شناسی با مدد از تاریخ و معماری در معرفی هرچه بهتر این بنای بزرگ دخالت داشته است . سابقه تاریخی ارگ بم به موجب نوشته های تاریخی , از جمله حدودالعالم و تاریخ وزیری به دو هزار سال پیش می رسد . شواهد زیادی از جمله وضعیت پلان مرکـــزی وتعدادی خشت موجود در خانه حاکم و خانه رئیــس سرباز خانه ادعای فوق را به اثبات می رساند . در کل , از مجموع نوشته های دوران اسلامی و بررسی های مقدماتی معماری و باستان شناسی می توان نتیجه گرفت که ارگ قبل از حکومت ساسانی و احتمالا" در دوره اشکانی ایجاد شده و چند حصار و دروازه در اطراف آن وجود داشته است احتمال می رود ساکنین قلعه بم معاش خود را از راه کشاورزی و پارچه بافی می گذرانیده اند پژوهش در امر نحوه زندگی و تاریخ ارگ احتیاج به یک سری کاوشهای منظم باستان شناسی دارد ولی آنچه مسلم است سابقه تاریخی ارگ به قبل از اسلام می رسد و در طول تاریخ ارگ , بارها مورد یورش قرار گرفته و بازسازی شده است . ارگ بم بااین سابقه طولانی تاحدود 180 سال پیش از این , محل سکونت عده ای از اهالی بم بوده و بعد از ترک و نقل مکان مردم , به دست فراموشی سپرده شده است . دراین مدت که بیش از 150 سال به طول انجامیده خرابی های جبران ناپذیری توسط عوامل انسانی و عوامل طبیعی بر پیکره ساختمانها وارد آمده است . مجموعه ارگ بم , شامل شهر قدیم و قلعه , قریب به 20 هکتار (طول ضلع غربی ارگ 520 و عرض آن 430 متر می باشد ) وسعت دارد و مسافت ارگ و قلعه , قریب 6 هکتار است
تهیه نقشه لیزرى از دیوار محیطى ارگ بم با هدف شناسایى آسیب هاى وارده به این حصار و مستندنگارى دقیق آن آغاز شد.ارگ تاریخى و باستانى بم یکى از بزرگ ترین سازه هاى خشتى جهان است که به اعتقاد کارشناسان تاریخ ساخت آن به دوران ساسانى باز مى گردد.
مجموعه ارگ بم، شامل شهر قدیم و قلعه، قریب به 20 هکتار وسعت دارد. این شهرقدیمی از چهار قسمت تشکیل شده و شامل خندق گرداگرد حصار، برجهای دیدهبانی، ورودیقدیمی، کوچهها و خانههاست. واحدهای شناخته شده این بنا ورودی و محله عامهنشین،دروازه دوم و اصطبل، دروازه سوم، سربازخانه و تشکیلات مربوط به آن، ساختمان مرکزییا حاکمنشین.
واحدهای شناخته شده در عامهنشین را نیز راهروی اصلی (بازار)، کاروانسرا، آبانبار، میدان مدرسه، حمام و زورخانه و تعدادی خانههای قدیمی تشکیل میدهد. در محلهعامنشین، خانههای عمومی کنار کوه روی زمین مسطح بنا شدهاند و از نظر شهرسازی وتشکیلات زندگی شهری مجموعه کاملی محسوب میشود.
قسمت عامه نشین
کوچه ها
قسمت حاکم نشین بر بالای تپه از جنس ریولیت بنا شده است که مشرف بر تمامی قلعه می باشد
بالاترین قسمت قله نگهبانان دیده بانی می نموده اند (معروف به کلاه فرنگی)
نمای سربازخانه
نمای از سربازخانه و جایگاه اعدام مجرمین
استبل اسب ها
بم در 193 کیلومتری جنوب غربی کرمان و در دشت حد فاصل جبال بارز و کوههای کبودی واقع شده است . بم 1050 متر از سطح دریا بالاتر است و 19480 کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیتی بالغ بر 182040 نفر در آن سکنا دارند . قدیمی ترین نشانه های تمدن در تپه های بیدرون در 15 کیلومتری شهر کشف شده است . مطالعات معماری نشان می دهد که قدمت بیدرون به هزاره چهارم قبل از میلاد برمی گردد . از شش هزار سال قبل بم و حومه آن محل سکونت مردم بوده است . در زمان های باستان مردم در قلعه ای زندگی می کردند که به آن ارگ بم می گویند . این ارگ دُرّ گرانبهای دیدنیهای تاریخ ایران است و یکی از زیباترین بناهای عصر اشکانیان است . این ارگ بزرگترین بنای خشتی جهان است و در مساحتی بالغ بر 6 کیلومتر مربع و بر فراز تپه ای به ارتفاع 61 متر واقع شده است . شواهد تاریخی در باره این ارگ فراوان اند و گاهی به افسانه می مانند . ارگ بم را به بهمن پسر گشتاسپ نسبت می دهند . تا 180 سال قبل مردم در ارگ زندگی می کردند . بنای ساختمان از خشت ، آجر و گل است . تنها یک در ورودی موجود است که به طاقهای عصر ساسانی می ماند . دو برج موجود در عصر صفوی به آن اضافه شده است . خرابه های دروازه دیگری را در بخش شمالی ارگ می توان دید . ارگ چهار مرتبه دارد . نخستین با ارتفاع 18 متر امن ترین بخش ارگ است . قلعه ها در فاصله 30 تا 40 متری از یکدیگر قرار دارند . پست های دیده بانی به امنیت قلعه می افزایند و محل استراحت نگهبانان اند . کنگره ها و برجها نقشی اساسی در امنیت قلعه دارند . خندقی قلعه را احاطه کرده است و ارگ از سمت جنوب دارای راهی است که به کاخ حاکم ختم می شود و چند ردیف مغازه در دو سوی شرق و غرب قلعه واقع شده است . 60 متر از مسیر منتهی به بازار مسقّف و سنگ فرش است . مسجد جامع ، آب انبار ، میدان ، مکتب ، حمام ، زورخانه و چندین خانه قسمت های تشکیل دهنده ارگ محسوب می شوند . بعضی خانه ها قسمت اندرونی و بیرونی ، مجرای تهویه ، رواق ، اتاقهای خاص تابستان و زمستان ، ، اصطبل اسب و گوسفند و چاه آب دارند . ساکنان با کشاورزی و قالی بافی امرار معاش می کردند . از دروازه دوم می توان بخش حاکم نشین ارگ را دید که بر فراز کوهی قرار دارد . در کنار اصطبل حیوانات مخزن آب و چاهی در بخش جنوب شرقی قرار دارد . در دروازه سوم خانه های فرماندهان نظامی قرار دارد . آسیابی بادی در عصر قاجار در ارگ بم ساخته شد که در قسمت جنوب غربی قلعه واقع است . بخش حاکم نشین ،خود از دو بنای چهار فصل و خانه حاکم ، برج مراقبت مرکزی ،حمام ، حوض و چاه آب تشکیل شده است . تا 80 سال قبل از بخش حاکم نشین قلعه جهت اهداف نظامی استفاده می شد . نوشته های دوران اسلامی و مطالعات معماری و باستان شناسی بر این مطلب دلالت دارند که این ارگ به دوره قبل از ساسانیان و احتمالا دوره اشکانیان تعلق دارد . ارگ بم در طی تاریخ مورد توجه بسیار بوده است . این ارگ نخستین نقطه تلاقی معماری و شهرنشینی ایران است . برنامه هایی برای بازسازی ارگ ترتیب داده شده است تا بدون تأثیر بر شکل و ساختار منحصر به فرد آن ارگ را از ویرانی نجات دهد . چند نقطه مهم همچون مسجد ، مجموعه میرزا نعیم ، خانه احمدی یا خانه خانواده زابلی و استراحتگاه حاکم بطور کامل بازسازی خواهد شد .
تصاویر از دوران قاجاریه
ارگ بم تا ۱۸۰ سال قبل مسکونی بوده است یعنی دوران قاجاریه
دانشنامه
جهان اسلام
مدخل (بم) نوشته خسرو خسروی بًم، شهرستان، شهر، و قلعه ای در استان کرمان. 1) شهرستان بم (جمعیت طبق سرشماری 1375 ش 198435 تن، که از آن میان حدود 43 درصد شهرنشین؛ و حدود 47 درصد روستانشین بوده اند). در مشرق و مرکز استان کرمان قرار گرفته، از شمال به شهرستان کرمان، از مشرق به شهرستانهای زاهدان و ایرانشهر، از جنوب به شهرستان جیرفت ، و از مغرب به شهرستان بردسیر محدود است. مشتمل است بر چهاربخش حومه (مرکزی)، رایگان، نًرماشیر و فًهوج، و شهرهای بم و بًروات. کویر لوت (دشت لوت)، در قسمت شمال و شمال شرقی آن واقع شده و مغرب آن کوهستانی است. آبادیهای بم در دامنة کوهها و دشت قرار دارد. رشته کوههای بارز و کوههای راین درشمال و مغرب آن (ارتفاع بلندترین قله: 4465 متر به نام هزار در بخش راین) تا جنوب شهرستان امتداد دارد، و در آنجا شاه کوه و نمداد (ارتفاع بلندترین قله: 3491 متر) نامیده می شود. کوه کِشیت در شمال شهرستان با جهت شمال غربی – جنوب شرقی تا مغرب شهر بم امتداد دارد و کویر لوت را از درة تهرود جدا می کند. گردنة سرپشت در نزدیکی دارزین در مغرب شهر بم واقع است. رودهای موسمی آن فهرج و تَهْرود جدا می کند. گردنة سرپُشت در نزدیکی دارزین در مغرب شهر بم واقع است. رودهای موسمی آن فهرج و تَهرود است. تَهرود از کوه هزار در ارتفاعات ساردویه سرچشمه می گیرد، از دهستان تهرود، در بخش راین، می گذرد و به لوت شورگَز منتهی می شود. بم در تابستان بادهای گرم به نام لِوار دارد. در مشرق شهرستان، در بخشهای ریگان و نرماشیر، جنگلهای تُنُکِ درختان گز و کَهور دیده می شود. دره های واقع در کوههای بارز و کشیت، با آب فراوان و سبز و خرمی، از دیرباز باعث سکونت مردم در آنجا و پیدایی آبادیها و کشت و ورز شده است. آب آشامیدنی مردم از چشمه ها و چاههای عمیق و نیمه عمیق و قنات تامین می شود. دهها رشته قنات، زمینهای آن را مشروب می کند. از محصولات عمدة آن گندم و جو و مرکبات است. خرما و حنا و مرکبات آن صادر می شود. از صنایع دستی قالی بافی، سبدبافی، حصیربافی و گلیم بافی دارد. پرورش گاو و گوسفند و بز در آن رایج است. در نواحی بیابانی بم از شتر برای رفت و آمد و بارکشی استفاده می شود. معادن مرمر و چشمة آب گرم معدنی دارد. راه اصلی کرمان – زاهدان، کرمان- ایرانشهر، و کرمان- جیرفت از آن می گذرد. این شهرستان زلزله خیز است. از جمله آثار باستانی آنجاست: میل نادری (درست تر: میل قاوردی)، از آجر، از دوره نادرشاه به ارتفاع تقریبی چهل گز در نزدیکی شهر فهرج (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 355، 356، حاشیه)؛ قلعة دختر؛ ویرانه های شهر قدیمی ریگان از دورة اشکانی (مستوفی، ص 349) در حدود 37 کیلومتری جنوب شرقی شهر فهرج؛ ویرانه های ساسانی – اسلامی نرماشیر، نزدیک روستای چَغوک آباد (حدود نوزده کیلومتری جنوب غربی آبادی فهرج)؛ و قلعه (ارگ) بم در 1316 ش، شهرستان بم در استان هشتم با بخشهای بم (حومه)، سبزواران (جیرفت)، ساردویه، کهنو (کَهْنوج)، و مَشیز (بردسیر) تشکیل شد (ایران. وزارت کشور، ص 15 مکرر). در تیر 1324 بخش بردسیر از آن مجزا و تابع شهرستان سیرجان گردید (همان، ص 23 مکرر) طبق تصویبنامة شهریور 1325، دهستان نرماشیر (فهرج) تبدیل به بخش، و تابع شهرستان بم شد (همان، ص 24 مکرر) و جیرفت از شهرستان بم مجزا و تبدیل به شهرستان گردید (همان، ص 25 مکرر) درهمان سال،دهستانهای اسفندقه و راین از بخش ساردویه مجزا و به عنوان بخش، تابع شهرستان جیرفت شد (همانجا) در مهر 1326، دهستان ده بکری (مُرغَک)، از بخش مرکزی (حومه) شهرستان بم مجزا و تابع بخش راین و جزو شهرستان بم گردید، و دهستان اسفندقه از بخش راین شهرستان بم مجزا و ضمیمه بخش ساردویه و تابع شهرستان جیرفت شد (همان، ص 26 مکرر) بعداً بخش کهنوج نیز از شهرستان بم جدا و به شهرستان تبدیل شد. 2) شهر بم. مرکز شهرستان بم (جمعیت طبق سرشماری 1375 ش: 70079 تن)، در ارتفاع حدود 1060 متری، در دشتی حاصلخیز، در شمال رشته کوههای بارز در مسیر راه اصلی کرمان – زاهدان، و کرمان – ایرانشهر- چابهار (دریای عمان)، در حدود 200 کیلومتری جنوب شرقی شهر کرمان واقع است. فاصلة آن تا ایرانشهر در جنوب شرقی حدود 357 کیلومتر، و تا جیرفت در جنوب غربی حدود 118 کیلومتر است. آب و هوای آن عمدتاً کویری است. حداکثر مطلق دمای آن به 49 درجه سانتیگراد، و حداقل آن به 9- درجه سانتیگراد می رسد. گاهی در بم برف می بارد. رشته کوههای بارز مانند سدّی در جنوب دشت بم کشیده شده است. رود موسمی تهرود از شمال شهر به نام رود بم (یا رود پشت) می گذرد. آب آشامیدنی بم عمدتاً از چاه و قنات تامین می شود. حدود 29 رشته قنات با جهت غربی- شرقی وارد شهر و حومة آن می شود. طول برخی از آنها به حدود بیست کیلومتر می رسد. محلة قدیمی زرتشتیها در شمال غربی شهر واقع است. از جمله بناهای قدیمی شهری: مسجد سید (تاریخ بنا: 1262)؛ امامزاده اسیری؛ مسجد اسعدالدوله (1294)؛ بقعة امامزاده زید منسوب به یکی از امام چهارم علیه السالم که زیارتگاه اهالی است؛ و مسجد وکیل (تاریخ بنا: 1284-1287) محلة کوزران (گوزاران) در شمال غربی آنجاست. ده بکری در دهستان کوهستانی مرغک، در حدود 26 کیلومتری جنوب آبادی دارزین، از مراکز ییلاقی اهالی بم است. بم کارگاههای چاقوسازی دارد. از تفرجگاههای مردم شهر باید از ارگ جدید بم نام برد. بم دارای فرودگاه است. از جمله محله های قدیمی شهر، لشکر فیروز است که در مغرب قلعه قرار گرفته است (محلاتی، ج 1، ص 201، نقشه) هنگام شورش آقاخان محلاتی، نصرت الدوله چهارده ماه بم را محاصره کرد و پیرامون آن عماراتی بنا نهاد (ذوالفقار کرمانی، ص 20) که بتدریج به نام لشکر فیروز معرف شد. 3) قلعه (ارگ) بم. شهر قدیمی در محوطه ای محصور در شمال شرقی شهر کنونی بم، که به نوشتة وزیری کرمانی (1354 ش، ص 92) بر روی سنگی به ارتفاع حدود دویست ذرع قرار دارد و بزرگترین قلعة سالم ایران است. این قلعه از دو قسمت تشکیل شده است: قسمت شمالی که بر روی تپه ای سنگی و مرتفع قرار دارد، و قسمت جنوبی که در گودی واقع است. در دورة قاجاریه، به لحاظ عظمت قلعه، اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، ج 1، ص 470) آن را «قلعة خدای آفرین» ضبط کرده است. امروز همة قسمتهای این ارگ، به صورت آثار باستانی نگهداری می شود، و قسمتی از شمال آن بازسازی شده است. شهر قدیمی ظاهراً تا 1253 مسکونی بوده، و پس از آن بتدریج از سکنه خالی شده است. مدتی از ارگ آن (قسمت شمالی) به عنون پادگان استفاده می شد (وزیری کرمانی، 1354 ش، ص 94). شهر قدیمی بم ویژگیهای شهرهای ایران بویژه شهرهای خراسان دورة اسلامی را دارد، و مشتمل بوده بر قلعه یا ارگ (حاکم نشین) و خزاین و زندان. قسمت اصلی شهر (به اصطلاح جغرافیانویسان قدیم: شارستان) و گرداگرد آن (رَبَض) با برج و بارو از هم جدا می شد. امروز گاهی به اشتباه همة قسمتها را ارگ یا قلعه می گویند. هستة مرکزی شهر (جای مسکون) که در گودی قرار گرفته، به شکل مربع مستطیل با شیبی از مغرب به مشرق به طول حدود 425 متر، و عرض آن از شمال به جنوب حدود سیصد متر است (گوبه ، ص 305)، ارگ (حاکم نشین)، در شمال این مربع مستطیل و متصل به آن بر روی کوه سنگی واقع است و از فراز آن کوههای شاهسواران در جنوب دیده می شود. محوطة کوچکی در شمال غربی شهر قدیمی به مساحت حدود 175 مترمربع قرار گرفته که احتمالاً بعداً به آن الحاقاتی شده است (همانجا). دژ قدیمی، با خندقی در جنوب که پلی روی آن بوده، و با برجها و باروی (چهار حصار) کنگره دار محافظت می شده است. این دژ بارها مرمت شده است. دروازه اصلی در جنوب پس از پل قرار دارد، و آثار دروازة شمالی با برجی کنار آن به نام کَتِ کِرْم (یا کَدِ کرم)، میان دیوار دوم و سوم دیده می شود. شهر مشتمل بر میدان و بازار و تکیه و مسجد و حسینیه و زورخانه و چاه و آسیای بادی و اصطبل با آخور (پس از دیوار دوم)، و حمام و زندان بود و با چند بارو و برج حراست می شد. پس از دیوار بلند دوم و دروازة آن، محوطه ای با اتاقهای متعدد برای نگهبانی دیده می شود، که چاهی در آن حفر شده و ساختمان دو طبقة کنار آن هنوز برجاست که احتمالاً در دوره ای قدیمی بر روی بناهای قدیمتر ساخته شده است. مجموعة میرزا نعیم در مشرق بازار قرار دارد که اخیراً تعمیر شده است. محوطة حاکم نشین با برج و بارو، و دروازه و حرم حاکم در جنوب آن و خانه ای به نام «چهارفصل» پس از دیوار سوم قرار گرفته که سالمترین قسمت به جا مانده از شهر قدیمی است که پیش از انقلاب اسلامی تعمیر شده است. ویرانه های مسجد در قسمت جنوبی شهر در مشرق بازار قرار دارد که در محوطة شمالی آن محلة اعیان نشین بود، و نزدیک آن زورخانه ای با عمق 5/1 متر به شکل مربع قرار داشت. ساختمان اصطبل و طویله در محوطة زیر ارگ، و میدانی در بالای بازار با کاروانسرایی نزدیک آن قرار گرفته است. مسجدی نیز که احتمالاً بر روی خرابه های مسجد جامع (از دورة صفاریان)احداث شده است، محرابی با تاریخ 810 دارد. امروزه از مسجد جامع دورة صفاریان، براثر خاکریزی بر سطح مسجد دورة صفاریان، بر روی مسجدی قدیمیتر بنا شده بوده است. در کنار مسجد، چاهی وجود دارد که نزد اهالی مقّدس است. در سال پیروزی انقلاب اسلامی نماز عیدفطر در همین مسجد که حیاطی مربع شکل دارد خوانده شد. در سوگواریهای مذهبی، مردم از شهر جدید بم به این مسجد می روند و در محراب آن شمع روشن می کنند. به نظر گوبه، از رودی که از شمال ارگ می گذشته، نهری حفر شده بوده که وارد شهر می شده است (ص 306)، و امروزه بستر خشک آن دیده می شود. مقدسی (ص 465) نیز از نهری نام برده که از محلة بزازان می گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است. همچنین مقدسی از یکی از مساجد جامع که اصطخری (ص 166) و ابن حوقل (ص 312) نیز از آن نام برده اند، سخن گفته است که آثار آن در مغرب محوطة اصلی به جا مانده است. شمال غربی آن کاروانسرا و حسینیه ای قدیمی قرار دارد. محله قدیمی بزازان بیش از همة قسمتها ویران شده است. در شمال این محله، دروازه ای با باروی کنگره دار، قسمت اصلی شهر را از ارگ جدا می کند که پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خیابان شرقی – غربی از قسمت اول جدا شده است. عمده ترین ساختمان آن، میدانی است که در کناره های آن آخورهای اسب، و در قسمت جنوب شرقی آن چاهی قرار گرفته است. آثار آسیای بادی در قسمت شمال غربی آن دیده می شود. بالای آخورها در طبقة دوم جای سربازان بوده است. گویا در همین جا بوده است که لطفعلی خان زند، پس از درگیری با حاکم بم دستگیر می شود. در قسمت غربی این محوطه، پس از جایگاه سربازان و میدان و آخور، کاروانسرای قدیمی واقع شده است. در قورخانه، خانة نظامیان دو طبقه است. زندان در محوطة اداری حاکم نشین قرار دارد که پس از گذشتن از دالانی به عمق چهارمتر به محوطة پهن تری متصل می شود. به نظر پوپ ، ویرانه های دیواری که در مشرق شهر قدیمی در محلة باغ دروازه (امروزه نزدیک گورستان) دیده می شود، بقایای مسجد حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است که عبدالله بن عامر در دورة عثمان آن را بنا کرده است (ج 3، ص 930؛ ظاهراً پوپ این مطلب را از کتاب سفرنامة ژنرال سرپرسی سایکس، ص 254، و سایکس آن را از تاریخ کرمان، وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 280، گرفته است). اما این مطلب چندان صحیح به نظر نمی رسد، زیرا رفتن عبدالله بن عامر به شمر بم در کتابهای معتبری مانند فتوح البلدان بلاذری و تاریخ الرسل و الملوک طبری نیامده است؛ بعلاوه مسلمانان مساجد را در داخل شهر می ساختند، نه در کنار شهر، سایکس محلةکنونی گوزاران را کنار رود کجاران (گزاران) شاهنامه می داند (سایکس، همانجا). وضع ساختمان قلعه از دورة ناصرالدین شاه (حک: 1264-1313) تاکنون تغییر چندانی نکرده است. به نوشتة ذوالفقاری کرمانی (ص 23)، در دورة ناصرالدین شاه، قطر دیوار قلعه 28 ذرع، وعرض خندق دوازده ذرع بود. دروازة اصلی در جنوب بود و از روی پلی چوبی وارد شهر می شدند. قلعه دارای 51 برج در پیرامون، و نُه برج با شکلهای مختلف و بسیار بزرگ بود. برج میان دیوار غربی، سیزده ضلع بیقاعده داشت و محیط آن 104 ذرع بود. از زیر آن آبی از بیرون وارد شهر می شد، اما در همة خانه ها برای هنگامی که در محاصره قرار می گرفتند چاه کنده بودند که عمق آنها میان پنج تا هشت ذرع بود. از دروازة اول که داخل شهر می شدند، نخست از میان بازاری رو به شمال می رفتند که طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود که از هر سو راسته بازار داشت. برای ورود به ارگ می بایست از سه دروازه می گذشتند، به عبارت دیگر شهر با ساخت دیوار محافظت می شد. در شمال، در دیوار قلعه رو به بیرون دروازه ای بود که مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازة کَتِ کَرْ می گفتند. پس از شکست آقاخان محلاتی، سکونت در قلعه و شهر قدیمی ممنوع شد، از اینرو مردم بیرونِ قلعه را آباد کردند (ذوالفقار کرمانی، ص 20، 23-24). پیشینه. الف) پیش از اسلام. درباره بم پیش از اسلام و قلعه آن اطلاع چندانی در دست نیست. به نوشتة اعتمادالسلطنه (1367-1368 ش، همانجا) بم از بناهای بهمن بن اسفندیار است. در اواخر دورة اشکانیان، از لشکرکشی اردشیر به منطقه ای که بم در آن قرار داشت مطالب فراوانی در دست است نام آثار باستانی پیرامون قلعة بم امروزی، مانند نرماشیر و قلعة دختر، از زمان ساسانیان حتی پیش از آن در منابع دیده می شود. ظاهراً منطقة بم در دورة اشکانیان نیز آباد بوده است. طبق کارنامة اردشیر بابکان، او در لشکرکشی خود به دژ گذاران (در شاهنامه: کجاران) با هفتان بوخْت ( در شاهنامه: هفتواد)، پادشاه آن منطقه، به جنگ پرداخت (ص 55-61) فردوسی محل کجاران را در خطة دریای پارس (خلیج فارس و دریای عمان) آورده است (ص 139). از لحاظ جغرافیای آن زمان، دریای پارس پهناورتر بود وبطلیموس آن را پرسیکوس سینوس ضبط کرده است (مشکور، ص 12). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هفتان بوخت در دژ گذاران پادشاهی می کرد، و دژ گولار و دستگرد (دستجرد= مزرعه)، جزو دژ گذاران به شمار می آمد (ص 55-61) به نوشتة فردوسی، هفتواد پس از کشتن یکی از امرای محلی، بر سر کوهی نزدیک کجاران دژی ساخت (ß فردوسی، ج 7، ص 141-142) که احتمالاً نخستین پایه های قلعة بم بود، چون در آن نزدیکی جز کوه سنگی که امروزه ارگ بم بر روی آن است، کوهی دیده نمی شود. فردوسی رویداد تاریخی لشکرکشی اردشیر را با افسانة شگفت انگیزی در هم آمیخته است؛ برای مثال از دختر هفتواد «اختر» (بخت و اقبال) سخن گفته که به پنبه ریسی می پرداخته است. او با پرورش کرمی در دوکدان و استفاده از فَره «اختر» (اقبال) کرم، توانسته بود طرازی فراوان بریسد که سبب ثروتمند شدن هفتواد شده بود. بنابر مطالب شاهنامه قلمرو هفتواد که شاه آن منطقه شمرده می شد، از دریای چین تا کرمان بود (همان، ج 7، ص 143). طبق مطالب کارنامة اردشیر بابکان، هنگام لشکرکشی اردشیر به گذاران، هفتواد بر بومِ سِند و مکران و دریای پارس نیز فرمانروایی داشت (ص 57). اردشیر بی شک از راه سیرجان – دارزین یا جیرفت – دارزین به بم لشکر کشیده است. چون لشکر دوازده هزار تنی او نمی توانسته است از مسیر بدون آب (رود) و چمنزار پیشروی کند، در شاهنامه بارها از واژة آبگیر در مسیر این لشکرکشی سخن به میان آمده که ظاهراً مقصود هلیل رود یا رود لاله زار است (فردوسی، ج 7، ص 145، 147). در کارنامة اردشیر بابکان همچنین آمده است که در جنگ دوم، پس از پیروزی اردشیر و کشته شدن هفتان بوخت، اردشیر «خواسته و زر و سیم از آن به دژ به هزار بار شتر کرد [و] به گوار (اردشیر خُرّه) گسیل کرد» (ص 87). طبری (سلسلة اول، ص 820) نیز این مطالب را تـایید کرده است. به نوشتة او، اردشیر به اَلّار (نولدکه، ص 41-69: گُلار) از رستاق (از مناطق روستایی) کوجَران (کجاران) لشکرکشید و مال و گنج فراوان به دست آورد که این ثروت بی تردید از تولید ابریشم آن منطقه بوده است. ظاهراً انگیزة لشکرکشی اردشیر به گذاران نیز به دست آوردن ثروت حاصل از ابریشم بوده است. بارون کارا دو وو، پس از بررسی دقیق مطالب شاهنامه، به این نتیجه رسیده است که خاستگاه ابریشم، باید ایران باشد، نه چین (ج 1-2، ص 290). ب) پس از اسلام. به نوشتة افضل الدین کرمانی (ص 121)، کرمان را عبدالله بن عامر کُرَیْز گشود و تربت او در بم است. برخی نیز گویند آنجا را عمربن عبدالعزیز فتح کرد، اما نخستین بار بلاذری (ص 551) نام بم را آورده است. به نوشتة او، هنگام فرار یزدگرد و سقوط شیرجان (سیرجان) ابوموسی اشعری، ربیع بن زیاد را به کرمان گسیل داشت. او نواحی پیرامون شیرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [از شهرهای قدیمی کرمان] صلح کرد، اما بعداً این بلاد کفر ورزیدند و پیمان شکستند. در دورة بعدی، بویژه پس از استحکام حکومت مرکزی در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه، اطلاعات ما از بم بیشتر است. از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هایی که بم را با مناطق و شهرهای دیگر پیوند می داده مطالبی آمده است. ابن خردابه (ص 49، 54) و قدامه بن جعفر (ص 196) از جادة بم – جیرفت تا نرماشیر سخن گفته اند. قلعة بم در آن دوره مشهور بوده است، به طوری که یعقوب لیث در شوال 259 رهسپار نیشابور شد و محمدبن طاهر را دستگیر کرد و خود و خاندانش را در قید و بند به قلعة کرمان فرستاد (یعقوبی، ص 85) یعقوبی (ص 62) در قلاع کرمان از قلعة بم سخن گفته می افزاید: «قلعة کرمان که به آن قلعة بم می گویند...» ظاهراً این سخن به لحاظ اهمیت قلعة بم در آن دوره در ولایت کرمان بوده است. ابن فقیه (ص 206، 208) بم و جیرفت و هُرموز را از شهرهای کرمان آورده و فاصلة جیرفت – بم را بیست فرسنگ نوشته است. ابن رسته (ص 106) نخستین بار بم را از کوره های استان کرمان ضبط کرده است. از قرن چهارم به بعد، به لحاظ پیدایش مرکزیت درسرزمینهای خلافت و توسعه یافتگی اقتصادی – اجتماعی جهان اسلامیِ آن روز، اقتصاد بم نیز رونق گرفت، زیرا آب فراوان داشت و در مسیر جاده ای بود که از کویر می گذشت. بم از یک سو مناطق جنوب شرقی ایران را به خراسان (و ماوراء النهر) و چین و ماچین، و از سوی دیگر ایالات سیستان، سند و کابل و حتی هندوستان را به بغداد (مرکز خلافت) پیوند می داد و از این طریق با آن مناطق مراودة اقتصادی داشت؛ از اینرو به یکی از کانونهای برخورد فرهنگی و اجتماعی قومهای مختلف تبدیل شد، و نیز محل داد و ستد کالاهای ممالک مختلف گردید. در این دوره، کرمان از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم و، دوشق خوانده می شد: شق شرقی مشتمل بر بم و نرماشیر و جیرفت بود (محمدبن ابراهیم، ص 32، حاشیه). بم در این دوره به لحاظ رشد شهرنشینی در بلاد اسلامی، از طریق هرموز و دریای فارس با عراق و شام و مصر روابط اقتصادی یافت؛ و ناحیة بم با دهکده های حاصلخیز و آب و هوای خوش که بهتر از جیرفت بود، شهرت پیدا کرد. اصطخری (ص 164) و ابن حوقل (ص 312-315) از دیوار مستحکم بم و جاده های آن تا سیرجان و هرموز، و از طرازی [=کارگاهی] که در آنجا سلطان داشت مطالبی آورده اند و محصولات آن را ستوده اند؛ از جمله جامه های بلند که به عراق و مصر و خراسان صادر می شد، طیلسانها، و جامه هایی عالی که هریک حدود سی دینار ارزش داشت و در عراق و خراسان و مصر به فروش می رفت (نیزß مقدسی، همانجا). در 372، به نوشتة مؤلف حدود العالم (ص 128)، «بم شهری است با هوایی تن درست و اندر شهرستان وی حصاری است محکم و از جیرفت مهتر است، و اندر وی سه مزگت [=مسجد] جامع است، یکی خوارج را و یکی مسلمانان را، و یکی اندر حصار، و از وی کرباس عامه و دستار بمی و خرما خیزد.» ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به تولید ابریشم دست یافت و توانست فرآورده های ابریشمی خود را به بلاد دیگر صادر کند و به احتمال قوی مبدا «جادة ابریشم» بم بوده است. قلعة بم از قرنهای نخستین اسلام تا دورة قاجاریه 1255-1256، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است، به طوری که در 297 سُبکَری، حاکم فارس، پس از شکست خوردن از سردار خلیفه در شیراز، به بم پناهنده شد (ابن اثیر، ج 6، ص 136) در 324. معزالدوله دیلمی در یورش به کرمان، بم را تصرف کرد (همان، ج 6، ص 255) در 364، یُوزتُمُر پس از شکست از مطهربن عبدالله، سردار عضدالدوله، وارد بم شد و حصاری گردید (همان، ج 7، ص 62). در 391، بهاء الدوله دیلمی به سرداری استاد هرمز به بم حمله کرد. در این هنگام طاهربن خلف از صفاریان در قلعة بم به سر می برد (همان، ج 7، ص 210) در492، تیرانشاه، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت، پس از شورش مردم کرمان بر ضد او به شهر بم فرار کرد، اما اهالی بم از ورود او به شهر جلوگیری کردند و با وی جنگیدند (همان، ج 8، ص 203) در 584، افضل الدین کرمانی در عِقدالعُلی برای نخستین بار بم را ولایت ضبط کرده است. به نوشتة او، بم ولایتی معمور از بلاد کرمان بود و از آنجا ابریشم صادر می شد (ص 128) در دورة سلاجقه، به دستور محمدبن ارسلان شاه (536-551) مساجد و رباط و مدرسه در بم و جیرفت ساخته شد (محمدبن ابراهیم، ص 42) ادریسی، جغرافیادان بزرگ جهان اسلام در بلاد مغرب (493-560) از کارگاههای پارچه های پنبه ای و طیلسانهای فاخر بم که بازرگانان به بلاد مصر و شام و عراق می آورده اند، مطالبی گفته که نشان دهندة رونق صنایع دستی دربم و پیوندهای اقتصادی بم با دیگر بلاد اسلامی است (ج 1، ص 435) در قرن ششم، بم از لحاظ مرکزیت سیاسی وضع خاصی پیدا کرد، به طوری که در حکومت ملک ارسلان بهرامشاه بن طغرل (متوفی 567 یا 570)، برای نخستین بار «دارالملک» خوانده شد (محمد بن ابراهیم، ص 56، 69، 71) در اواخر قرن هشتم، در تسلط غزان بر کرمان، فرزند کهین ملک دینار عجمشاه (حک: 592-600) در بم حکومت می کرد (همان، ص 192) در اوایل قرن هفتم، یاقوت حموی بم را «مدینه جلیل» و از شهرهای بزرگ کرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است (ج 1، ص 737) که نشاندهندة آبادیها و کشتزارهای پیرامون قلعة بم (شهر بم در آن روزگار) است، چون آب قنات به قلعه که در ارتفاع قرار داشت سوار نمی شد و احداث قناتها برای کشت در نواحی اراضی جنوب قلعة کنونی بم بود. این اراضی امروزه مشتمل بر شهر بم و حومة آن است. ظاهراً از اوایل قرن هفتم، گروههایی از مردم در خارج از قلعه نیز ساکن بوده اند. از قرار معلوم بر اثر حملة مغول و جنگهای فراوان پس از آن، در بم دشواریهای اقتصادی – اجتماعی پدید آمده بود، به طوری که رشیدالدین فضل الله (645-718) به پسرش که حاکم کرمان بود، دستور داد مدت سه سال مردم کورة ولایت بم را از پرداخت مالیات معاف کند تا کشتزارهای ایشان شود (رشیدالدین فضلالله، ص 10-12). در 696 غازانخان، محمدشاه پسر حجاج سلطان را به کرمان فرستاد، چون در این هنگام نصرت مَلِک شورش کرده و در قلعه بم متحصن شده بود (وصاف حضره، ص 181). بر طبق مطالب تاریخ آلمظفر، امیر مبارزالدین (700-765) از شاهان آلمظفر، پس از چهار سال محاصره قلعه بم، آن را گشود (کتبی، ص 44-45) و سرانجام در قلعه بم درگذشت. بم در دوره آلمظفر رو به ویرانی نهاد (همان، ص 144). حمدالله مستوفی قلعه بم را همان قلعه هفتواد دانسته است. به نوشته او «کرم هفتواد در بم بترکید» (ص 140). در 742، هنگام یورش امیر مبارزالدین به قلعه بم، اخی شجاعالدین خراسانی که مدتی کوتوال قلعه بم بود، ارگ بم را تعمیر کرد و آماده دفاع شد (وزیر کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 483). در این هنگام، بم دارای خندق و حصاری بود (معینالدین یزدی، ج 1، ص 130) که کما بیش مطابق با خندق و حصار امروزی قلعه بم است. پس از حمدالله مستوفی، دیگران هم بم را همان قلعه هفتواد دانستهاند، از جمله معینالدین یزدی در 767 مینویسد: «در خطه بم قلعهای است که از بلندی ایوان به عمارت سلیمان اشتهارد یافته است و در تواریخ عجم ذکر آن به دژ هفتواد مانده است» (ج 1، ص 123). در 811، میرزا ابابکر، از سرداران تیموری، در خطه بم، شهر و بلوکات پیرامون آن را مدتی تصرف کرد (خواندمیر، ج 3، ص 571). در اوایل قرن نهم، مردم در بیرون از قلعه بم هم ساکن بودهاند، زیرا طبق مطالب رساله مقامات عرفای بم (اوبن، ص 178) «چون ابابکر به بم آمد، لشکر از هر طرف بر او گرد آمدند و او را ترغیب کردند به عمارت قلعه بم چنانکه حکم کردند که خلق بروند و بنیاد عمارت کنند و خانهها به اندرون قلعه برند.» در 857، طبق مطالب مقامای عرفای بم (همان، ص 124) هنگامی که سلطان سنجر ]=بابر میرزا[ کرمان را گشود، در بم قحطی پیش آمد «چنانکه در بم بر دو دولتخانه سید ]طاهرالدین محمد، از عرفای بزرگ بم[ بسیار خلق جمع میشدند و نان میگفتند و جان میدادند.» در 860، سیدطاهرالدین محمد، در این شهر به قتل رسید (همان، ص 129-131). به نوشته میرمحمد سعید مشیزی (بردسیری) در 1047، بم با جیرفت و نرماشیر و خبیص جزر ولایت اربعه به شمار میآمد (ص 95، 217، حاشیه). در 1105 که شاه سلطان حسین جانشین پدرش شد، محمود افغان نیز به ایران حمله کرد. محمود افغان در حمله به نرماشیر، به کوتوال قلعه بم نامه نوشت، اما حاکم با او همراهی نکرد (باستانی پاریزی، ص 380). پس از محمود، اشرف غلزائی بر سر کار آمد. در این دوره اوغانان ]=افغانها[ توانستند بم را مانند گواشیر و نرماشیر و خبیص و گَوک (گلباف کنونی) و رفسنجان تصرف کنند (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 2، ص 651). در 1209، لطفعلی خان زند از دست لشکریان آقامحمد به قلعه بم گریخت (سپهر، ج 1، ص 69). او مسافت شهر کرمان تا قلعه بم را که 34 فرسنگ بود، در یک شبانهروزی طی کرد (موسوی اصفهانی، ص 389). پس از آن، آقا محمدخان قاجار (حک: 1200-1211) ششصد اسیر را در کرمان زد، و سرهای آنان را با سیصد اسیر به بم فرستاد، حاکم بم نیز آن سیصد اسیر را به قتل رسانید و با سرهای این نهصد تن منارهای در شهر برپا کرد که هفده سال پس از آن (1226) سیاح انگلیسی، پاتینجر، آن را به چشم خود دید (ص255، پانویس 2). به نوشته او بازار بم بزرگ و پر از انواع کالاها بود (ص 230). به نوشته شیروانی در 1248، بم هزار خانه داشت و دارای میوههای گرمسیری و سردسیری بود (ص 148). به نوشته اعتمادالسلطنه، در 1255 «آقاخان محلاتی، ابنشاه خلیلالله رئیس طایفه اسماعیلیه که سابقاً به بم متحصّن شده بود، اطمینانی یافته به دارالخلافه آمد» (1363-1367 ش، ج 3، ص 1649). به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، ص 94) آقاخان محلاتی در 1253 پس از شورش، قلعه بم را مامن خود ساخته بود. در 1271، ارگ بم تعمیر شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج 1، ص 95). در 1293، به نوشته وزیری کرمانی (1354 ش، همانجا)، در بالای ارگ بم آسیای بادی بود که با باد شمال به حرکت در میآمد. در دوره ناصرالدین شاه، در 1268، دو رشته قنات در بم و نرماشیر احداث شد (اعتمادالسلطنه، 1363 ش، ج1، ص 92). در این دوره منسوجات بم معروف بود (اعتمادالسلطنه، 1367-1368ش، ج1،ص 470). در 1297 فیروزمیرزا فرمانفرما در سفرنامه کرمان و بلو مطالب مشابه :شناخت ناحیه کوهستانی ایراناین کوهها از شمال بیرجند تا ایرانشهر در جنوب بادام فاصله از کمتر از 300 تا 800 جازموریان و کویر نمک سیرجاندشتهای ایرانشهر سیرجان در فاصله 30 غرب تا جنوبغربی دشت سیرجان را در ناهمواری های ایرانهرگاه 3 نقطه ایرانشهر، قم و در فاصله میان بدنه در فاصله ی لرستان تا جلگههای ارگ بم مقالاتدر تیر 1324 بخش بردسیر از آن مجزا و تابع شهرستان سیرجان فاصلة آن تا ایرانشهر در جنوب همايش تجليل از نخبگان علمي ايرانشهرديني علماي ما تلاش زيادي مي كنند و زحمت زيادي كشيدند و انصافاً تا ایرانشهر سیرجان که ناهمواریهای ایراندر شمال غرب تا سیرجان در ایرانشهر و بختیاری در فاصله لرستان تا جلگههای کوه ها و ناهمواری های فلات ایران از مسعود سلیم پوردرمجاورت البرز غربی مجموعه کوههای ریز و درشتی با فاصله تا سیرجان تا ایرانشهر برچسب : فاصله سیرجان تا ایرانشهر |