با شهدا
شهيد محمدحسين فهميده
تاريخ تولد :16/ارديبهشت/1346
نام پدر :محمدتقي
تاریخ شهادت : 8/آبان/1359
محل تولد :قم /- /-
طول مدت حیات :-
محل شهادت :خرمشهر
مزار شهید :بهشت زهرا (س)، قطعه 24، رديف 44 شماره 11
محمد حسين فهميده در روز شانزدهم ارديبهشت سال 1346 در روستاي سرا جه قم ديده به جهان گشود وعلم وادب را زير گنبد طلا ئي كريمه اهل بيت (ع ) با يك دنيا خاطره سپري كرد. او در سال 1357 همراه خانواده به كرج هجرت نمود و با او ج گيري نهضت پر افتخار انقلاب اسلامي به جمع مبارزين پيوست .
حسين دائما مسير بين كرج ،قم و تهران را مي پيمود تا اعلا ميه هاي امام خميني (ره ) را تهيه و در بين مردم پخش نمايد و بارها به خاطر فعاليتهايش مورد ضرب و شتم مأمورين قرار مي گرفت .پس از پيروزي انقلاب اسلامي با اينكه كه 12-11 سال بيش نداشت سعي مي كرد با حضور در عر صه هاي مختلف ، حمايت و پيروي خود را از اين نظام الهي ورهبر گرانقدرش اعلام نمايد . هنگام تجاوز دشمن بعثي به خاك مقدس ميهنمان ،حسين ماندن را جايز ندانست و به نداي امام لبيك گفت و عازم جبهه هاي كردستان گرديد . اما به علت سن کم و قد كوتاهش او را به پشت جبهه بازگرداندند و از خانواده اش تعهد گرفتند كه ديگر به منطقه نرود .
روح بي قرار حسين با شنيدن خبر اسارت خرمشهر ماندن را تاب نياورد و دور از چشم خانواده راهي آن ديار شد . در واقع هيچ چيز نمي توانست مانع حضور او در خط مقدم گردد حتي سن كم و جثه كوچكش . با ليا قتي كه او از خود نشان داد ، توانست با دست خالي ، به دل دشمن بزند و سلا ح ومهمات غنيمت بگيرد ودر جبهه به حسين ريزه مشهور شود. آنگاه كه تانكها شهر را در محاصره گرفته بودند و هر لحظه نزديكتر مي شدند ، حسين كه آخرين در سهاي مردانگي را مي آمو خت ، با يك يك يارانش خدا حافظي كرد و شتابا ن به سوي جانان دويد و لحظاتي بعد صداي شكفتن گل غيرت نو جوان ايراني دشت را فرا گرفت .
هشتم آبان سال 1359 روزي بود كه ملت ايران و امت مسلمان آموخت ، مردانگي و بزرگي به سن و جثه نيست بلكه به عشق و ايمان و تو كل است ...
************************
شهيد احمد كاظمي
تاريخ تولد :2/5/1337
نام پدر :
تاریخ شهادت : 19/10/1384
محل تولد :اصفهان /نجف آباد /-
طول مدت حیات :47
محل شهادت :آسمان اروميه
مزار شهید :گلزار شهداي اصفهان
احمد در روز دوم مردادماه سال 1337 در محله کوچهملا شهرستان نجفآباد متولد شد. آموختن علم را در سن 7 سالگي آغاز کرد و در سال 1358 ديپلم ماشينآلات کشاورزي را از هنرستان دکتر شريعتي گرفت. از همان آغازين سالهاي نهضت امام (ره) به خيل مبارزان پيوست و در سال 1356 در عاشوراي حسيني به علت شرکت در تظاهرات بر عليه رژيم پهلوي به همراه سه نفر از دوستان خود دستگير و به مدت 15 روز شکنجه شد؛ اما به علت اينکه نتوانستند مدرکي عليه او به دست آورند، آزاد گشت. بعد از رهايي، احمد مصمّمتر از قبل به مبارزه ادامه داد و مجدداً تحت تعقيب قرار گرفت و به ناچار مخفي شد.
با پيروزي انقلاب به اتفاق شهيدان محمد منتظري، غلامرضا صالحي، غلامرضا يزداني، در ديماه سال 1358 به سوريه رفت. تصميم داشت همراه با گروههاي فلسطيني آموزشهاي چريکي را در کنار سازمانهاي فعال فلسطيني طي کرده و در جرگه مبارزان عليه رژيم صهيونيستي قرار بگيرد. اما حوادث کردستان او را مجبور به بازگشت به ايران نمود. کاظمي به همراه سرلشگر رحيم صفوي و شهيد خرازي صادقانه تلاش کردند تا امنيت به کردستان بازگردد.
سال 1359 لباس سبز سپاهپاسداران را بر تن کرد و با شروع جنگ عليرغم مجروحيتي که در يکي از جنگهاي ضدانقلاب داشت و هنوز با عصا راه ميرفت، به پادگان گلف اهواز رفت. تجربههاي چريکي در پادگان حموريه سوريه و جنگ کردستان در محور فارسياد – دارخوين به کمکش آمد و او به کمک نيروهاي مردمي، حماسهاي بينظير آفريد. وي تا پايان مردادماه قبل از عمليات ثامنالائمه (ع) نيروهاي مستقر در فياضيه را به سه گردان رساند و در پنجم مهرماه به دشمن حمله نمود. با اتمام عمليات ثامنالائمه (ع) غنايم بسياري را به دست آورد.
مقدمات تشکيل تيپ 8 نجفاشرف را فراهم کرد و در سوم آذرماه سال 1360 در شهر شوش تيپ 8 نجفاشرف را تشکيل داد و توانست در عمليات فتحالمبين در منطقه به وسعت 3500 کيلومتر مربع دشمن را شکست دهد و خبر شجاعتش در ميان رزمندگان ايران و مزدوران بعثي بپيچد... در عمليات بيتالمقدس از روش منحصر به فرد خود که دور زدن دشمن بود، استفاده کرد و شهر خرمشهر را با هزاران نفر از نيروهاي عراقي به محاصره درآورد و لحظاتي بعد بيش از پانزده هزار نفر با زيرپوش سفيد، خود را تسليم او کردند و صداي بانک اللهاکبر در شهر خرمشهر طنين افکند. اما هرگز کسي ندانست که احمد فاتح اصلي خرمشهر است. بعدها به همراه شهيد مهدي باکري زيباترين صحنههاي رشادت جنگ را به تصوير کشيد. با شهادت مهدي او به بستر بيماري افتاد. احمد آذرماه سال 1364 يکي از برجستهترين فرماندهان در سطح کشور شناخته شد.
چندي بعد با بانويي پارسا پيمان ازدواج بست و آنچه بر شادي اين وصلت افزود، کلام امام (ره) بود که خطبه عقد را ميان اين دو جوان قرائت کرد و آنان را براي ادامهي زندگي به خدا سپرد. روز بعد از مراسم عقد، کاظمي جهت شرکت در عمليات والفجر 8 به جبهه رفت و دچار مصدوميت شيميايي شد. تيرماه سال 1365 به زيارت بيتاللهالحرام مشرف گرديد. روزهاي جنگ به سرعت ميگذشت و احمد غمگين از اين بود که چرا از کاروان دوستان شهيد خود عقب مانده است. اما او راهي جز پذيرش تقدير الهي نداشت. جنگ تمام شد و او معاونت عمليات نيروي زميني سپاهپاسداران و فرماندهي لشکر 8 نجفاشرف را پذيرفت و لشگر را سر و سامان داد. از جمله فعاليتهاي او در اين دوران رسيدگي به خانوادههاي بيبضاعت، رفع مشکلات مردم و برپايي هيئتهاي عزاداري بود. سال 1372 با بروز مجدد ناامني در کردستان به فرمان مقام معظم رهبري، فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهدا را پذيرفت تا هيبت، شجاعت و فرماندهي مقتدر از او ريشه ظلم را در منطقه بخشکاند. سردار کاظمي با انجام عملياتي حساس و حمله به قرارگاه اصلي ضدانقلاب در کردستان عراق توانست آنها را وادار کند اسلحه خود را بر زمين بگذارند.
وي ضمن مبارزه، از تحصيل علم نيز غافل نشد و در اين زمان مدرک کارشناسي ارشد خود را از دانشگاه تهران دريافت نمود. سال 1379 با حکم رهبر معظم انقلاب به مدت 5 سال به عنوان فرمانده نيروي هوايي معرفي گرديد. در اين مقطع نيز همانند گذشته توانست در جهت بالابردن توان و ارتقا ساختار و سازماندهي هوايي و موشکي، قدمهاي فوقالعاده مهمي بردارد. وي براي اولين بار نيروي هوايي سپاه را مجهز به هواپيماي جنگنده سوخو 24 نمود و سازمان هليکوپتري را با خريد هليکوپترهاي امآي 17 سازماندهي کرد و حتي موفق به ساخت هليکوپتر شد. مدت مأموريت احمد در نيروي هوايي به شش سال و نيم رسيد. در دوران مأموريتش در نيروي هوايي، حادثه اسفناک زلزله بم پيش آمد و احمد تمام امکانات نيروي هوايي سپاه و کشور را در جهت کمک به مردم مهيّا کرد. وي که مفتخر به 55% جانبازي بود، به جهت رشادتها و توانمنديهاي خود از دست مبارک مقام معظم رهبري سه مدال فتح را به افتخارات خود افزود و در بيست و هفتم بهمنماه سال 1369 به درجه سرتيپ تمامي نايل آمد.
سال 1384 کاظمي به حکم رهبر انقلاب به سمت فرماندهي نيروي زميني سپاه منصوب گرديد و در طي سه ماه فعاليت در اين ارگان، بيش از صد سفر به يگانها به منظور بررسي و سرکشي امور در کارنامه خود ثبت کرد. او در آزمون وروي دکتراي علوم استراتژيک پذيرفته شد؛ اما به دليل مشغله کاري از ادامهي تحصيل منصرف گرديد. صبح روز نوزدهم ديماه سال 1384 احمد براي هميشه از خانواده و بچهها خداحافظي کرد. او رفت تا براي هميشه از تمام خستگيها و ناملايمات دنيا خداحافظي کند. يازده ستاره فروزان انقلاب در يک پرواز به سوي اروميه در سرزمين خاطرههايشان براي هميشه ماندگار و ثابتقدم در پيشگاه حضرت دوست شدند.
مزار پاکش در گلزار شهداي اصفهان کنار شهيد خرازي قرار دارد.
منبع:كتاب فاتح خرمشهر صفحه 15
*******************
شهيد شهناز حاجيشاه
تاريخ تولد :1338
نام پدر :
تاریخ شهادت : 8/مهر/1359
محل تولد :خوزستان /دزفول
طول مدت حیات :21
محل شهادت :خرمشهر
مزار شهید :
در اوج سياهي و ظلمت در سال 1338 نوري از خانه حاجي شاه پديدار شد، شهلا پا بر جهان هستي گذارد شهر کوچک دزفول ميزبان قدوم آسماني شد پدر با سعي و تلاش به تربيت 7 فرزند خود همت گمارد و شهناز را آنگونه که شايسته زن مسلمان ايراني است پرورش داد وي در سالهاي آغازين انقلاب در جهادسازندگي به خدمت پرداخت در همين زمان جنگ آغاز شد و او در کنار ديگر مردم خرمشهر به دفاع از کيان اسلامي مشغول گرديد.اما در همان روزهاي اول جنگ هشتم مهرماه سال 1359 بر اثر اصابت ترکش در سن 21 سالگي با خون سرخ خود خرمشهر را خونين شهر ساخت.و عاشقانه به ديار دوست پرکشيد دو برادرش نيز در طول سالهاي دفاع مقدس به شهادت رسيدند.
منبع:كتاب آينه وشقايق جلد 2
******************
شهيد سيدمحمدعلي جهان آرا
تاريخ تولد :/6/1332
نام پدر :هدايت
تاریخ شهادت : 8/7/1360
محل تولد :خوزستان /خرمشهر
طول مدت حیات :-
محل شهادت :تهران،كهريزك
مزار شهید :بهشت زهرا (س) قطعه 24
در شهريور ماه سال 1333 نوزادي از سلاله پاك نبوي در خرمشهر ديده به جهادن گشود كه او را سيد محمد ناميدند. او دوران شاد كودكي را در كانون پرمهر خانواده گذراند و با شركت در مجالس مذهبي مسجد امام صادق (ع) ايمان را در وجودش جاي داد. سيد محمد در سال 1348 تحت پرتو نوراني هدايت حضرت امام (ره) قرار گرفت و عضو گروه مخفي حزبالله خرمشهر شد و مبارزات سياسي خود را آغاز نمود. جهان آرا به همراه بقيه اعضا گروه همپيمان شدند تا جهت براندازي رژيم منحوس پهلوي از هيچكوششي دريغ نكنند. تا اينكه وي در سال 1351 توسط ساواك دستگير و يكسال تحت شكنجههاي گوناگون قرار گرفت. سيد محمد پس از آزادي مصممتر به فعاليت خود ادامه داد و سه سال بعد پس از اخذ مدرك ديپلم براي تحصيل در رشته بازرگاني دانشگاه تبريز به آنجا رفت. او كه حضور در ميدان مبارزه را واجبتر ميديد مبارزه مسلحانه خود را آغاز نمود و در اين مدت مخفيانه زندگي ميكرد. سيد محمد پس از پيروزي انقلاب اسلامي كانون فرهنگي تبليغاتي انقلابيون را در خرمشهر تأسيس كرده و در غائله خلق عرب به مقابله با ضد انقلاب پرداخت. در سال 1358 طبق سنت نبوي با بانويي مؤمنه ازدواج كرد. ثمره اين تشكيل زندگي دو فرزند به نامهاي «حمزه» و «محمد سلمان» هستند. سيد محمد در جريان كشف كودتاي نوژه با سمت فرمانده پايگاه سوم دريايي خرمشهر براي حفظ امنيت و در جريان حماسه خونينشهر با سمت فرمانده سپاه خرمشهر فعاليت هاي چشمگيري داشت. همزمان جهاد سازندگي خرمشهر را پايهگذاري نمود و واحد عمراني سپاه را تأسيس كرد. سيد محمد جهان آرا در حاليكه فرمانده سپاه اهواز بود در هشتم شهريور سال 1360 در سانحه هوايي در منطقه كهريزك تهران به همراه 14 فرمانده ديگر از جمله تيمسار فلاحي، فكوري ، نامجو و... به شهادت رسيد و بار ديگر زمين را قربي آسماني بخشيد.
منبع:كتاب سيمرغ و كتاب ره يافتگان وصال و بريده روزنامه و كتاب خرمشهر در جنگ طولاني
مطالب مشابه :
طرح لایه باز (psd) تقدیر نامه خانواده شهدا
لینک دانلود فایل لایه باز psd تقدیر نامه خانواده شهدا.
زندگی نامه شهید بروجردی
شهدا - زندگی نامه جهان گشود كه دست تقدير الهي زيباترين هاي تهران و از متن مردم
معرفی عملکرد واحد شهدا, و دفاع مقدس
و وصيت نامه شهدا با تقدير و تشكر از خانواده شهيد اي از متن ويژه نامه تهيه
مراسم تقدير از اولياء ايثارگر و دانش آموزان طرح شاهد پراكنده آموزش و پرورش شهرستان باوي در سالن کنفر
و حضور خانواده هاي شهدا مسابقه از متن وصیت نامه تقدير و تشكر از خانواده هاي
با شهدا
براي دريافت پيامك وصيت نامه شهدا عدد 3 متن كامل چندين او در سال 1357 همراه خانواده به كرج
سهمیه فرزندان شاهد
دانلود مترجم متن و همچنين خانواده شهدا و ايثارگران قبول شده اند تقدير به
وصیت نامه شهید محمد رضا رحمتی از شهدای اردکان
وصیت نامه شهید محمد متن وصيتنامه دارد ولي چه كنم كه دست تقدير الهي اين طور
برچسب :
متن تقدير نامه خانواده شهدا