بوشهر - دلوار - اهرم
از مدخل ورودي شهر كه وارد شديم ، شهر زيبا بود و خلوت ، در ميدانهاي شهر نمادهايي چون كشتي هاي جنگي ، انواع ماهي و ميگو ديده مي شد .
به سمت بافت قديمي شهر رفتيم .ساعت 11:30 صبح بود .
اولين جايي كه نظرمان را جلب كرد عمارت حاج رئيس بود
در بلوار بندر بعد از مسجد جامع عطار ،بنايي سفيد رنگ كه پنجره هايي قوسي داشت و زيبا بود ولي درب آن بسته بود و راهنمايي هم در آنجا حضور نداشت . ما هم سوار شديم و كمي جلوتر خانه ايران
كه درب آن هم بسته بود و بعد از گذر از يك پيچ كه در كنار خليج فارس بود چندين خانه با نمايي سفيد رنگ ، بالكنهاي چوبي و گلهاي صورتي نظرمان را جلب رد .
در يكي از خانه هاي مذكور موزه مردم شناسي داير بود .ماشين را پارك كرده و بليط خريده و وارد آنجا شديم . زيبا بود با قدمتي حدود 100 يا 120 سال . بعد از گرفتن چندين عكس رابطه نزديكي با چند بوشهري پيدا كرديم .
سركار خانم درعلي ،جناب آقايان دژدان و قرباني كه از مسئولين محترم موزه بودند .
صحبت از آنجا آغاز شد كه ما به دنبال محل مناسبي براي صرف ناهار دريايي بوديم .
ما خيلي دوست داشتيم به جزيره خارك سفر كنيم كه البته بعد از ورود به شهر و سر زدن به اسكله فهميديم كه نياز به مجوز دارد و چون اين دوستان عزيز را فعالين جهانگردي ديديم با ايشان مطلب را بيان كرديم .
سر كار خانم در علي با معاون فرماندار تماس گرفت ،آقاي قرباني هم بدنبال راهي براي حضور ما در جزيره خارك گشت و آقاي دژدان هم با اسكله تماس گرفت ، هر كس مشغول صحبت با يكي از ارگانهاي مربوطه بود.
بالاخره سفر ما را به خارك از نفري 75000 تومان به نفري 35000 تومان تغيير دادند ولي يك اشكال داشت و آنهم اينكه مي بايست 2 روز صبر مي كرديم آن هم بدليل طوفاني بودن دريا بود.
هر كدام تعارف مي كردند به منزل ما بياييد ، نام بهترين رستورانهاي شهر را به ما دادند و شماره تلفن ما را گرفتند كه اگر بتوانند راه بهتري براي سفر به جزيره خارك پيدا كردند به ما اطلاع دهند.
پاك و بي آلايش ، جذاب و به دور از دو رويي ، خود را خواهر و برادر ما مي دانستند . برخوردشان زيبا بودو در كنار آنها هيچ گونه احساس غربت نمي كرديم.
خلاصه ما را نااميد از آنجا نفرستادند.
به اولين رستوران كه خيلي هم شلوغ بود سر زديم (رستوران قوام بوشهر) ميزي براي 2 نفر خالي بود و ما در آنجا يكي از بهترين ناهارهاي سفرمان را خورديم.
كمي در شهر گشتيم
ولي خيابانها و كوچه ها برايمان تكراري شده بود پس به سمت دلوار به حركت در آمديم.
جاده دلوار خشك بود ولي در سمت راست خود دريا قابل رويت بود، در گوشه كنار هم گاهي تك درختي از دور در ميان شنها سر بيرون آورده و خوش آمد گويي مي كرد .چندي بعد خود را در مدخل ورودي دلوار ديديم .
در همه جاي شهر راهنماي مسير موزه رئيسعلي دلواري ديده مي شد ، جهتها را دنبال كرديم و خود را در مقابل موزه رئيسعلي دلواري ديديم .
الحق منزل رئيسعلي اگر در زمان حيات خود او زيبا نبود حال در آن شهر كوچك نگيني بود . در مدخل ورودي موزه بليط خريديم و وارد شديم .
زيبا بود ولي بي روح .كاملا معلوم بود ساختمان بغير از آن چيزي است كه بوده . دستكاري شده بود و بيشتر سعي شده بود چهره خوبي از صاحب خانه نشان دهد .
پا به داخل اتاقها گذاشتيم ولي چيزي از وسايل منزل چيده نشده بود و فقط پر بود از انواع اسلحه هايي كه از دوره قاجاريه بجا مانده است و كپي نوشته هايي كه توسط سفير انگليس به دربار و از دربار به دربار انگليس نوشته بودند و نقشه هايي از جنگهاي دريايي كه بريتانيا در آن زمان به خاطر منافع خود در جنگ جهاني اول انجام داده بود .
با قدري عكس از حياط موزه و بازديد از بازار مجاور موزه آنجا را ترك كرده وبه سمت اهرم به حركت در آمديم . چرا كه در برازجان به ما ياد آور شدند كه آب گرم آنجا خوب است .
جاده بسيار زيبا بود و خلوت .گاهگاهي ماشيني از مقابل مي آمد و عبور مي كرد.
كوير بود و كوير.كوير و اشكال كويري سر به فلك كشيده تا ارتفاعي حدود 5 تا 6 متر . كلوت را در ذهنم تداعي ميكرد ياد شهر خيالي كلوتهاي شهداد بخير .
تكه هاي كوچكي از كلوتهاي شهداد را در مسير دلوار تا اهرم مي ديدي
و در بين كلوتها كوير صاف و مسطحي تا آنكه به تپه هايي در مقابلمان رسيديم حال جلوه هايي از كوههاي مريخي چابهار را در مجاور جاده نظاره گر بوديم .
حال حركت ما به سمت اهرم به پايان رسيد و وارد شهر اهرم شديم و ..
و سراغ آب گرم را گرفتيم و در يك بلوار پهن پيش رفتيم و در مقابل خود ساختماني را ديدم كه با توجه به حضور عده اي در آن مكان متوجه وجود آبگرم اهرم در آن منطقه شديم .
كوههاي سر به فلك كشيده در دور دستها پيدا بود.
از فاصله 40-50 متري بوي نافذ گوگرد را احساس مي كرديم وقتي نزديك تر شديم بوي گوگرد و فاضلاب در هم تركيب شدند و قدري انديشيديم .به ياد خرداد حدود 5 الي 6 سال پيش افتادم . زمانيكه به اردبيل رفته بودم . در آن زمان آبگرم سرعين از نظر من مي توانست بهتر هم باشد ولي به محض حضور در آبگرم اهرم آنهم در محوطه خارجي آن به مردم سرعيت احسنت گفتم.
خلاصه چون تصميم به ورود به آبگرم داشتيم و قصد درك مردم منطقه ر ، چشم از بهداشت شستيم و وادر استخر آن شديم . آلوده و كثيف . حوضچه اي دايره اي شكل شبيه به حمام هاي خزينه قديم كه پر بود از انواع و اقسام آدمها با لهجه ها و زبانهاي مختلف .
اي كاش بعد ا حضور در آن حوضچه پر ازلايه هاي چربي كه با آب گوگرد دار قاطي شده بود عده اي در مجاور آن در حال اصلاح صورت بودند حداقل دوشهايي با قدرت زياد نصب مي بود تا انسان احاس آرامش بيشتري كند.
سه عدد دوش براي حدود 200 الي 300 نفر كه گردشگر كه روزانه در آنجا حضور داشتند.
باني اين مجموعه شهرداري اهرم بود كه اي كاش مسئوليت اين مهم را به افراد سرمايه گذار خصوصي واگذار مي كرد.
شايد حضور من و تو در اين مكان از نظرمان جالب نباشد ولي همين حضور ما هم مي تواند عده اي را بر آن كند تا اين مجموعه تفريحي را چه در سرعين ، چه در محلات و چه در جاهاي ديگر و بخصوص در اهرم آباد و آباد تر كند تا بتوانيم گردشگران خارجي كه براي آبگرم درماني در اين كشور پر جاذبه حضور پيدا مي كنند را جذب تر كنيم .
مشكلات بسيار به خاطر عدم وجود يك تاقچه در محل دوشها كه توسط پرده اي از محل عمومي جدا شده بود با آب سردي دوش گرفتم و تن و بدن خود را شستم و از آنجا بيرون آمدم . به مسئول بليط فروشي شكايت بردم و كاش در اينجا به جاي بليط 500 توماني مبلغ بيشتري مي گرفتند ولي خدمات بهتري مي دادند .
پس از اينكه به ماشين سوار شديم احساس مي كردم بوي لجن تمام بدنم را فرا گرفته است .
به سمت خورموج به حركت در آمديم
مطالب مشابه :
51- معروف ترین رستوران ایران
اخبار اردبيل تبريز شهر
شخصیتهای معروف استان اردبیل
در 27 شهريور سال 1309 در اردبيل چشم به جهان گشود وي گرداننده چندين شركت بزرگ و رستورانهاي
تهران گردي - جاده كن.امامزاده داود
.بالش هم 1000 تومان.اگر وسايل همراهتان نيست فكر اينها باشيد.البته رستورانهاي اردبيل. سفر
بوشهر - دلوار - اهرم
هر كدام تعارف مي كردند به منزل ما بياييد ، نام بهترين رستورانهاي شهر را زمانيكه به اردبيل
سفر به اصفهان (قسمت اول)
صبحانه را در ترمينال كاوه اصفهان در يكي از رستورانهاي ترمينال حليم خورديم.حليم شير
صعود به قله سبلان
بعد از آب گرم مجدداً به اردبيل مي رويم و حدود 5/1 ساعت باز هم از همان رستورانهاي مورد
۞ اكوتوريسم استان ايلام ۞
اردبيل شناسي لوكس و مدل بالاي توريستي ، نه به فرودگاههاي طويل و عريض ، نه به رستورانهاي
از آبادان تا تالاب شادگان با دوچرخه
ما قصد داشتيم كه صبحانه را در رستورانهاي ميان راهي صرف كنيم ولي قبل از حركت -اردبيل قله
روستاگردی در واریان ، نوجان ، خوارس و دُروان
سوال اينجاست كه اگر اين روستا باعث آلودگي سد كرج باشد ، پس رستورانهاي بين راهي و -اردبيل
برچسب :
رستورانهاي اردبيل