سخنرانی: متن سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی 26 بهمن 84
| |
● منبع: سایت - باشگاه اندیشه - تاريخ شمسی نشر ۲۶/۱۱/۱۳۸۴ | |
درود می فرستم به اولیا و اوصیای الهی که توحید را براساس دور کن عقل و عدل به بشریت آموختند و بايد بدانيم هر تلاشی برای تفکیک عقل و عدل از توحید و دینداری نه فقط خیانت به دینداری بلکه خیانت مستقیم به عقلانیت و عدالت است.
تکیه من، امروز بر این مطلب است که دین هسته ای دارد و پوسته ای كه بايد هر دوی این ها محترم و به رسمیت شناخته شوند. هسته دین ثابت اما پوسته آن متغیر است. اجتهاد عبارت است از تشخیص و تفکیک درست هسته از پوسته و لحاظ کردن ارتباط هسته دین با پوسته آن به طوریکه نگذاریم هسته دین لطمه بخورد و ضایع یا حذف شود. درعین حال بايد مراقب باشيم كه پوسته دین را هم با هسته آن عوضی نگیریم!
در مناسبات رفتاری، جریانی که در طول تاریخ به نام تحجر دینی یاقشری گری شناخته شده، جریانی است که نه فقط هسته بلکه پوسته دین را هم محکم چسبیده و نمی گذارد هیچ تجديد نظر اجتهادی و تغییری در پوسته دین صورت بگیرد. با قشر دین معامله ای می کند که با هسته دین می کند.
متقابلا جریانی را داریم که باید آن را جریان بدعت گذار نامید که می گوید نه فقط پوسته دین بکله هسته دین را هم باید عوضش کرد. درواقع هیچ چیزی در دین ثابت و قطعی و ضروری و جاودانه نیست. همه چیز از الف تا یاء قابل تغییر و تبدیل است. ما با این دو تا مشکل رو به رو هستیم. یعنی جهان اسلام از همان اول بعثت این مشکلات را داشته و الان هم دارد متأسفانه هم اسلام منهای عقل و هم اسلام منهای عدل در جهان اسلام طرفدارانی دارد. ما معتقدیم بر اساس کتاب و سنت و سیره اهل بیت پیغمبر هر تلاشی برای تفکیک دین از عقل در حوزه نظر و از عدل در حوزه عمل یک نوع انحراف از تفکر اسلامی شیعی است. باید نشان بدهیم که این یک نهضت و احد است که بنیان گزارش پیامبر اکرم واز حضرت امیر تا حضرت مهدی یک حرف زده شده است و در دوران حضرت مهدی به حاکمیت جهانی خواهد رسید که آن هسته اسلام عبارت است از عبودیت منتها در حوزه نظر از طریق عقل ورزی و در حوزه عمل ( چه فردی و چه اجتماعی ) از راه عدل و عدالت ورزی این مسیر می گذرد. در واقع راه خدا از مسیر عقل و عدل می گذرد و هر تلاشی برای اینکه بیراهه ای غیر از این پیدا شود چه به نام دین صورت بگیرد چه به نام عقل یا عدل این یک خطا و انحراف است. جهان اسلام دچار این انحراف هست الان البته در این 20 سال اخیر که نهضت بیدرای جهان اسلام به برکت امام ره شروع شده امید واریم یک رنسانسی جدید اسلامی تحقق پیدا کند و تمدن شکوفای عاقلانه و عادلانه اخلاقی و توحیدی در قرن آینده به تدریج تحقق پیدا کند.
ما با دوقشری گری مواجهیم، یکی قشر ی گری از نوع وهابیت است. دیگری هم آن نوع است که بین ما ها رایج است. چند روایت می خوانم. در مورد حضرت حجت (ع) که ایشان با همین قشری گری ها در خواهد افتاد. قشری گری هم در فهم قرآن و هم در مناسک دینی و مذهبی. نه جریانهای روشنفکری خارج از چهار چوب اسلام و نه جریانات وهابیگری هیچ کدام قدرت درک و سیله و هدف و ارتباط همان هسته و پوسته را در فرهنگ اسلامی ندارند.
اهمیت شکل و محتوا و ارتباط این دو را با هم نمی فهمند و اینکه شکل در رابطه با محتوا و حول آن باید تغییر در آن صورت بگیرد. نه اینکه بگوییم تغیی ی نباید صورت بگیرد و نه تغییر صورت بگیرد وبدون توجه به هسته و هدف.
مناسک و شعائر و ظواهر اسلامی بسیار مهم است و باید حتما لحاظ بشوند اما نباید روح اسلامی قربانی شکل آن بشود. اگر در جامعه ای محتوا قربانی فرم شد این همان قشریگری است که تحقق پیدا کرده است. این قشریگری از نوع وهابی اش الحمدالله در جامعه ما نیست جدید آن هم انحطاط بزرگی است و بسیاری از ظرائف مسایل را متوجه نمی شوند. اما قشریگری که نوع مقابل آن است در جامعه ما هست که باید در مورد آن بحث بشود.
نکته بعدی اینکه اهل بیت و اوصیای پیامبر (ص) از علی (ع) تا مهدی (ع) تفکر دینی و توحیدی را درحوزه نظر با عقلانیت و در حوزه عمل و حکمت عملی با عدل طوری گره زده اند که شما نمی توانید اینها را از هم تفکیک بکنید. اگر این کار را بکنید حتما این فرهنگ را نشناخته اید و دارید آن را تحریف می کنید . هر جا می بینیم که دین غیر عاقلانه یا غیر عادلانه طرح می شود باید در برابرش حساسیت نشان بدهیم. بعضی ها اینگونه فکر می کنند که هر جا عقل تعطیل تر ست آن جا دینی تر است. گویی وحی آمده است که عقل و تجربه را تعطیل بکند. در حالیکه فلسفه بعثت انبیاء درست برخلاف این است. حضرت امیر (ع) فرمودند که خداوند پیامبران را پی درپی فرستاد برای توجیه و تهذیب و ... او بعد لیثیر و الهم ود فائن العقول برای اینکه گنجهای عقلانیت بشر را گردگیری و زنده کند. از پیامبر نقل شده که در قیامت هم خداوند بر حسب عقل آدمها با آنها احتجاج خواهد کرد.
و نکته دیگر اینکه عقلگرایی و عدالت خواهی یک تعبیه شیعی و مونتاژ شیعی در اسلام نیست که بعد از پیغمبر اتفاق افتاده باشد. لذا همان گوهر دین است و اصالت های مکتب قرآنی پیامبر و ما هم برای اهل بیت مستقل از قرآن و پیغمبر شأن مستقلی قائل نیستیم. این بحث لن یفترقا که کتاب و عترت از هم جدا نیستند باز یکی از اتفاقات و انحطاطهایی که افتاده است این است که کتاب وعترت از هم جدا شده است. بسیاری از برادران مسلمان با بحث حسبنا کتاب الله را مطرح کرده اند از اوصیای پیامبر که مفسرین حقیقی قرآنند غلفت شده است. بین ما شیعیان هم اتفاق دیگری افتاده یعنی قرآن و سنت پیغمبر مقدار زیادی متروک مانده است. گاهی یک غیر ایرانی یا غیر شیعه وارد کشور ما بشود ممکن است که فکر کند که ما واقعا قرآن و پیغمبر را تحت الشعاع اهل بیت می بینیم.و آنها را جزو و دنباله های اهل بیت می دانیم.وحتی این را نوعی بدعت و عدم تعادل در ما بدانند منتهی باید برای آنها توضیح داد که در نظر ما هم اصل دین قرآن و سنت پیغمبر است و اهل بیت هم به خاطر نصر الهی و توصیه پیامبر برای ما اعتبار دارد. اگر حالا می بینید در جامعه ما تجوید قرآن بیشتر مطرح است تا روح قرآن وفرهنگ و اخلاق قرآنی و پیامبر گاهی تحت الشعاع قرار می گیرند یک مقدار به خاطرعکس العمل های جامعه ماست . مقابل سایر جوامع اسلامی که از اهل بیت غفلت کرده اند مقدرای هم به خاطر روحیات خود ما ایرانی هاست. یعنی هم حکومت ما و هم جامعه ما بیشتر درحد مداحی و اظهار محبت با اهل بیت آشنا هستیم. و الا کمتر متوجه هستیم چگونه باید براساس این دکترین زندگی یا حکومت کرد؟ متأسفانه فرهنگ دینی جامعه ما به اندازه یک جامعه شیعی دردهه سوم تشکیل حکومت اسلامی نیست.
یعنی بسیاری از مفاهیم اسلامی که در سالهای قبل از انقلاب و اوایل انقلاب برای ما روشن و معلوم بود دوباره دارد با مجهولات یا مشکوکات تبدیل می شود. یک جور عقبگرد است.
حضرت امیر (ع) فرمود: جامعه ای که پایه های عدالت را برافرازد و شعله عقل را گرم نگاه دارد آن جامعه و حکومت ماندنی است. یا من علامات العقل العمل بسنته العدل یکی از علائم عاقلانه بودن یک جامعه این است که به روش عدل و عدالت عمل بکند.
به عنوان مثال اگر بحث تشریفات مذهبی در جامعه ای از اصل مذهب مهم تر شد همانند آن است که هسته تحت الشعاع پوسته قرار می گیرد. مذهب در تفکر شیعی و اسلامی یک امر تشریفاتی نیست. مناسک عبادی در سایر ادیان ومذاهب هر چه تشریفاتی تر بشو بهتر است. ولی در این مکتب تشریفات هر چه کمتر باشد عبادات خالصانه تر است و ریا را جزو و منابع شرک می دانند. اشتباهی که در جامعه شیعی اتفاق افتاده و نقطه مقابل افراط وهابیت است این است که بعضی از ما فکر کرد که اگر مسجدها را مثل کاخها آراسته بکنیم، یعنی شکوه مادی بر آنها بیافزاییم دین بیشتر ترویج و احیاء شده است.
این یک فرهنگ و منطق مهدوی نیست احترام به مسجد مهم است ولی نه باروشهای اشرافی و سرمایه داری. مسجد ها و بقاع متبرکه نباید مثل کاخها ساخته بشوند.غرق ظواهر و تشریفات بشوند و از اصل عبادت دور شوند. یکی از عبادتها مسجد سازی است. ما با حضرت مهدی (عج) و کلی مسایل مذهب یک برخورد تشریفاتی می کنیم. مثل ابوالفضل پارتی هایی رایج شده است. روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که خطاب به سلمان است پس ما ایرانی ها بیشتر باید گوش کنیم.
پیامبر خطاب به سلمان می فرمایند. ان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البیع و الکنائس در آخر الزمان به ظواهر متمسک می شوند و باطن اسلام را ترک می کند. مسجد ها را مثل کلیسا ها و کبیسه ها را تزئین می کنند و مثل کاخ های اشرافی ظاهر مسجد را مجلل می کنند و تحلل المصاحف قرآن ها را با زیور آلات و حیله و خط طللا و جلد زرکوب تزئین می کنند. و تطور المنارات
وزبان هم را نمی فهمند. در مسجد های باشکوه کنار هم می ایستند نماز می خوانند با صفهای طولانی نه زبان هم را می فهمند و نه به داد هم می رسند و بین آنها کینه وجود دارد. یعنی روح ایمان که اخلاقی و برادری و تعاون و برابری و همزبانی است ترک می شود و همه به قشر مذهب و تشریفات و ظواهر و تظاهر می پردازند یعنی بخش های آسان دین را متورم می کنیم. و بخش های سخت و تکلیف آور دین مرحوم علامه مجلسی جلد 52 صفحه 339 نقل می کنند از حضرت امام محمد باقر (ع) که اذا قام القائم لم یبقی المسجد علی الارض له شرف الا هدمها و وجعلها جما. وقتی مهدی عج قیام کند. هیج مسجدی در جهان اسلام و تمام زمین باقی نخواهد ماند مسجدی که کنگره و طاق های بلند و اشرافی دارد الا اینکه مهدی آن مسجد را خراب خواهد کرد و تشریفات مذهبی را که از ببین خواهد برد. شکوه مسجد های اسلامی باید شکوه معنوی و باطنی باشد نه ظاهری و تشریفاتی . آن وقت امام باقر (ع) می فرمایند همان گونه که مسجد پیامبر درعصر او بود. این روایت را هم از امام حسن عسکری (ع) مر حوم مجلسی نقل می کنند که اذا قام القائم امر بهدم الحقاصیر التی فی المسجاد وقتی مهدی قیام کند برای اصلاح فرهنگ مذهبی تمام محراب و منبرهای تجملاتی را خراب خواهد کرد. راوی کسی است به نام ابوهاشم جعفری او می گویند وقتی حضرت این جمله را گفتند قلت فی نفسی من با خودم گفتم که لای معنی هذا؟ یعنی چه؟ آخر برای چه؟ چه اشکال دارد که ما مسجد ها را کاشیکاری و آینه کاری و زیبا کنیم. اقبل علی امام رو کرد به من و گفت که معنی هذا. معنایش اینست انها مبتدعه اینها بدعت است این کارها را خودتان کرده اید برای اینکه از اهل دنیا و از کلیساها و از کاخها عقب نمایند. در جبهه وقتی یک تکه خاری را می آمدند می کندند یک خیمه می زدند یک مسجدی درست می کردند. هیچی نبود زیرش سنگ و کلوخ و بالایش هم یک چادر و یک خیمه ولی معنوی ترین مساجد که کسی می تواند در تمام زندگی اش تجربه کند آن مسجد هایی بود که بچه ها آن موقع ها می ساختند. روح و معنویت در آن وجودداشت البته دوباره به این نکته توجه کنید که یکی از بزرگترین عبادات ساختن مسجد، حضور در مساجد، آباد کردن مساجد و وقف مسجد است اما اگر آمد در یک جامعه ای میلیونها تومان صرف تزئین مساجد کردیم. اولا که شکی در آن نکیند ثواب ندارد. اگر کسی این راتحت عنوان عمل دینی انجام بدهد یعنی به دین نسبت بدهد آن وقت حرام هم می شود چون بدعت است. بدعت یعنی این که شما یک کاری را انجام بدهید بگوئید این را دین گفته است. اگر نگوئید دین گفته ممکن است بدعت نباشد.
سئوال بعدی این است که چرا عدالت در تفکر اسلامی و شیعی این قدر موضوع جلساتی است و یک مفهوم کانونی و مرکزی به حساب می آید . به خصوص درباب حکومت و حاکم؟
اجازه بدهید یک توضیح برای اتمام بحث قبلی عرض کنم. پس ما تا اینجا این را گفتیم که تفکر وهابی گری را یک نوع انحطاط و انحراف می دانیم. با روشنفکر بازی هایی که کل مسایل اخلاقی و عبادی را تشریفات می دانند و می گویند اصل دین اینها نیست . مخالفیم از آنها می پرسم اصل دین چیست؟ در پایان هم از دیدگاه این گروه معلوم نیست اصل دین چیست؟ فقط ظاهرا اصل دین این است که شریعت نقد واحکام اخلاق ندارد. معارفش هم که جزمیات است مثل پیاز است که تماما پوست است همه اش را می کند.هسته ندارد ما گفتیم که اصل وضریح اسلام هر دومبهم هستند و هر کدام در جای خود به اندازه اهمیتی که دارند باید رعایت بشوند. اسلامی شیعی آن هیچ مناسک وتشریفاتی نباید عقلانیت و عدالت با تعریف و نه با تعریف دیگرش را تحت الشعاع قرار دهد. آنها ملاک و شاقول هستند.
و تشریفاتی که ما به رعیت می شناسیم همان تشریفات است که از طریق شریعت و شارع مقدس رسیده ما نباید به آن چیزی اضافه کنیم. چون هرچه بیشتر به تشریفات اضافه کنید که از اصل دین که می کند.
این انحراف است این یک چهره کاریکاتوری از اسلام ارائه دادن است. کاریکاتور می دانید دروغ نیست ولی مضحک است چرا؟ دروغ نیست چون کاریکاتور هر کس را بکشند شما می فهمید این فلانی است. ولی مضحک است برای اینکه ابعاد را رعایت نمی کند. ما چهره ای که از اسلام ارایه دادیم ( چه ر وشنفکرانمان با گرایشات لیبرالی، مارکسیستی و غیره و چه متحجر ها و متشرعین ما). چهره ای کاریکاتوری است. اسلام را نباید گزینش کرد و بگویند این قسمتش را من قبول دارم آنها یش را قبول ندارم. در متن شریعت و روش و سیره معصومین در روایت دارد که حضرت حجت عج که بیایند حتی در عبادت هم عدالت را رعایت می کنند.
در روایت دارد مأموران حضرت مهدی در بیت الله الحرام می ایستند وقتی کسی در مقام ابراهیم نمازش را خواند. دیگرنمی گذارد نماز مستحبی بخواند. می گویند دیگران باید نمازهای واجب شان را بخوانند. تا این حد در روایت دارد که نماز واجبت را که خواندی برو، نمی شود که تو سه بار نماز مستحبی بخوانی، 25 بار بروی حج مستحبی، آن وقت یک کسانی که شاید مستطیع هم هستند یکبار نتوانند بروند حج واجب.
می آئیم روی مهرها مان هم نقاشی می کنیم. عکس حرم و ائمه را می کشیم ( عکس ها من درآوردی)، خیال می کنیم این تعظیم شأن مذهب است. اصلا کجا به ما گفتند روی مهرباید نقاشی کنید؟ اینها را از کجا آورده ایم؟ و از آن طرف آن چیزهایی که دین روی آن خیلی تأکید دارد سراسر قرآن و روایت ها تأکید روی آن مسائل است. همه نادیده گرفته می شود. مسئله تقوا، عدالت، اخلاق عقل و غیره ... یکی هم این که ضریب ظواهر را نخوریم نقل شده که زمان خلیفه دوم که ایشان هم آدم ساده زیستی بود به او گزارش دادند که معاویه در منطقه غرب جهان اسلام کاخ های عجیب غریبی دارد می سازد. کاخ سبز و کاخ های اشرافی، خلیفه دومرا استیضاح کرد، توبیخ کرد معاویه را، گفت شنیدم آن جا داری کاخ می سازی درسنت پیغمبر این طور کارها نبوده است. معاویه می گوید آقا من که برای خودم نمی سازم آخر آن جا فرق می کند با این مدینه و انیجا حالا شما اطرافتان قبایل عرب است چیزی نیست من در کنار امپراطوری روم هستم.آن جا کلیساهای عجیب غریب دارند کاخ های زیبا ساختند بعد وقتی نماینده های آن ها می آیند در کشورهای ما من بردارم ببرمشان دریک خانه کلوخی ساده در یک مسجد ساده کسر شأن اسلام نیست؟ خلیفه هم یک مقداری فکری می کند میگوید خوب اگر برای عزت اسلام کاخ ساختی اشکالی ندارد. همین قضیه بعد زمان حضرت امیر تکراری می شود حضرت امیر برخورد می کنند با این قضیه می گویند عزت حکومت اسلامی وعزت معبد اسلامی در تشریف و تجلیل نیست عزت ما اینست که یک نماینده می آید از غرب و اروپا ببینید رهبر حکومت اسلامی در یک خانه گلیی و ساده نشسته است. مسجدی هم که پیغمبر ش ساخته با گل و برگ درخت خرما ساخته است خودش هم تازه آن جا کار کرده تا این بنا ساخته شده. .
ما شکو همان این نیست که چون آنها کاخ ساختند ما هم کاخ بسازیم مسئولین ما بروند در کاخ و آنجا با مهمان های خارجی مذاکره کنند. برای اینکه ما تحقیر نشویم. این عین حقارت است در فرهنگ اسلام، پیامبر و فرهنگ علی تا مهدی (ع)همه جا این طوری است.
در روایت دارد که حضرت امیر در سطح پایین ترین مردم زندگی کرد حاکم اسلامی آن وقت یکی از مسلمان ها اهل همین کارها بود پیش حضرت امیر ظاهرا یک چیزی مثلا شکایت شده بود که این خانم برای شوهرش به خودش نمی رسد.
چون مستحب بلکه واجب است که زن برای شوهرش عطر بزند. آرایش کند همان طور مرد باید برای زن عطر بزند و به خودش برسد.
حضرت پرسید که شما چرا عمل نمی کنید به وظایفت گفت: شوهر من که اصلا اهل این مسایل نیست یکسره مشغول نماز و عبادت و زهد و اصلا از ما فاصله گرفته است و دنیا یادش رفته است.
روایت داردکه خود حضرت امیر (ع) بلند شد، با عصبانیت رفت پیش او تا با او برخورد کند آن وقت اوبه حضرت امیر (ع) گفت که کی به کی میگوید شما خودتان که از همه زاهد تر هستی . بعد ما را استیضاح می کنید. حضرت امیر (ع) گفت من حاکم اسلامی هستم مسئولین حکومت باید در سطح متوسط به پایین مردم زندگی کنند در موردحضرت مهدی (ع) هم داریم که حضرت مهدی (عج) درآغاز آن انقلاب جهانی با رهبران قیام که آن 313 نفر هستند. و هر کدام بخش هایی از انقلاب را رهبری می کنند.
شرط می کنند که باید بعد از تشکیل حکومت جهانی این روایت اتفاقا ازحضرت امیر نقل شده لباس اشرافی نپوشند، در کاخ ها زندگی نکنند و زندگی و طرز معاشرت و رفت و آمد شان، لباسشان، طرز حرف زد نشان مثل بندگان باشند نه مثل خدایان.
وحضرت مهدی متقابلا تأکید می کند که من هم مثل شما هستم. این فرهنگ حکومت اسلامی است و آن هم فرهنگی است که متأسفانه وارد جهان اسلام شده است. اینجا لازم است که من از مردم، مردم مذهبی متدینی که خیلی هاشان بسیار آدم های خدومی هستند. و واقعا مذهب دار اگر می خواهند مالی را خرج مذهب بکنید بدانید کجا باید خرج کنید من با مداحی اصال مخالف نیستم و معتقدم فرهنگ مداحی در احیاء و حفظ تفکر اسلامی و شیعی بسیار موثر بوده است.
درجبهه ها و همین الان ما آثارش را دیده ایم منتهی اگر تبدیل بشود به این فرهنگ که وقتی کسی میخواهد. خدمت کند به فرهنگ مذهبی مثلا مداحی بیاورند و بخواند بعد صد هزار تومان به او بدهند حالا خیلی ها اینطور نیستند بعد یک طلبه فاضل و محقق با تقوای زحمت کشی که روزی 12 ساعت دارد کار می کند، مطالعه می کند، بحث می کند و این در ابتدا ییات زندگی اش مانده باشد کدامیک از این و خدمت بیشتر به دین است ؟ یکی از رفقای ما که بسیار آدم فاضل و با استعدادی بود جبهه رفته و زحمت کشیده بود درس خوان بود. واقعا ده دوازده ساعت کار می کرد. خوب امثال ایشان اگر ده سال تأمین باشند 10 سال تأمین باشند واقعا به جامعه خدمت های بزرگی خواهند کرد همین اواخر شندیم که گفتند ایشان لباسش را درآورده ( لباس روحانیت را) یک ماشین دست چهارم و پنجم خریده دارد و مسافر کشی می کند برای این که خرج زندگی اش را تأمین کند. آخر نمی دانم این چه فرهنگی بین ما ها که برای آش و شله زرد و آینه کاری مسجد و این مسائل راحت پول می دهیم.
اما برای اینکه یک محقق یک یک متفکر یک طلبه فاضل درست تربیت بشود. این اگر 10-15سال زندگی اش تأمین باشد. با حداقل امکانات می تواند تأثیر شگرف و خدمت های بسیار بزرگی به دین و جامعه بکند. اما این سئوالی که شما فرمودید در مورد حساسیت عدالت درفرهنگ اسلامی شیعی انبیاء برای به یک مضمون عدل آمده اند منتهی عدل فردی داریم که همان تقوا و تهذیب نفس است و عدل جمعی که همین عدالتی است که دولت ها مسئول اصلی اش هستند و مردم هم البته مسئولیت دارند. ما در تفکر اسلامی می گوئیم هم خداوند عادل است و هم در آفرینش جهان عادلانه عمل کرده است و جهان را عادلانه طراحی کرده.
ما اگر دست نگاه کنیم جهان درست است. این مساله رضا و قضای الهی هم عنایش همین است.
رضا به قضای الهی یعنی آن کار ی که خدا کرده درست انجام داده ما باید درست نگاه کنیم. به عنوان مثال اگراین لیوان را من الان سر و ته دستم بگیرم ممکن است بگوئیم این لیوان را کارخانه لیوان سازی اشتباه درست کرده چون سرش بسته است و اتفاقا ته آن هم باز است!! اما اگر این لیوان را تو درست دستت بگیری می بینی که هم سرش باز است وهم تهش بسته است اما بعد عدل فردی از این استخراج می شود.
عدل فردی همین تقوا و .. که جزء احکام شریعت است . بعد از آن مهمتر عدالت اجتماعی است چون عدالت اجتماعی است چون این جنگ دعواها و انقلاب ها و درگیری ها در دنیا درست است که به عدل فردی مربوط است اما حول عدل اجتماعی در می گیرد و الا اگر شما عادل فردی باشی بگی آقا من به شخصا آدم عادلی هستم اما گوشه خانه ام می نشینم نه جنگی می شود و نه درگیری و .. هیچ اتفاقی نمی افتد در دنیا نه انقلابی ونه ضد انقلابی است. اما اسلام و تشیع می گوید تو نمی توانی فرد عادلی باشی . اما به جامعه عادل وحکومت عادل نیندیشی، نمی توانی خودت شخصا به عدالت ملتزم باشی اما نسبت به عدالت در حوزه اجتماعی و زندگی ات که ازحوزه فردی هم جدا نیست بی تفاوت باشی. این است اهمیت مسأله و باز تأکید می کنم که عدل را نباید قربانی مسائل تشریفاتی بکنیم. همان طوری که خود مسأله مهدویت هم این طور است. مسأله تشرف به حضور حضرت خیلی مسئله مهم وبزرگی است.
آدم ها ی خیلی بزرگ به این مقام می رسند. اما خود این مسأله تشرف و ملاقات در جامعه ما گاهی تبدیل به شوخی ویک بازی و غیره می شود. بعضی ها یک طوری حرف می زنند که انگار چای بعد از ظهر شان را با حضرت حجت می خورند.!!بعضی ها هم کتاب چاب کردن درجامعه، من کتاب هایشان را هم می بینم حالا اینها بعضی ها شان که دچار توهم هستند واقعا احتیاج دارند به تربیت، بعضی ها شان هم دروغ گو هستند.. مردم خیلی مراقب باشند هم سوء استفاده فرهنی، مذهبی و مالی بسیاری تحت این عناوین صورت می گیرد. درحالی که دروغ محض است و اینها خودشان بزرگترین دشمنان حضرت حجت عج هستند. چرا؟ برای اینکه مردم و جامعه را در داراز مدت به مسأله حضرت بدبین می کنند. بزرگترین افتخار این است که کسی بتواند به حضور حضرت مشرف بشود.
این توفیق به امثال ما ها دست نمی دهد ولی به شما بگوئیم آن هایی که مشرف شدند به محضر حجت عج نیامدند و دکان باز کنند و این را این طرف و آن طرف بگویند. اینهایی که مدام می گویند اگر پیغامی داری من به ایشان بگویم و از ایشان جوابش را بیارم. معمولا آدم های درستی نیستند. و این سوء استفاده های مذهبی که دارد صورت می گیرد، بابی گری، بهایی گری و غیره اینها همه انحراف های بزرگی است که باید روحانیت ما و نظام ما در مقابل آن بایستد. اینها بازی و خیانت به فرهنگ دینی و به حضرت مهدی است.
ولی اصل قضیه این است که ما توفیق حضور و تشرف خدمت ایشان را نداریم ولی کسانی را می شناسم قبلا و الان که مطمئن هستم این ها حتما خدمت حضرت رسیده و می رسند ولی هیچ وقت به کسی نمی گویند و نگفتند مگر به خواص و آنهم باز در موارد خاص در موارد تربیتی نه برای اینکه خودشان را مطرح کنند. چون محال که یکی بخواهد خودش را مطرح کند و حضرت حجت عج اورا لحاظ بکند.
به قول یکی از رفقای ما که رزمنده بود درجبهه ایشان انسان بزرگی بود من با انسانهای بزرگی در زمان جنگ آشناشدم که همیشه همان چند گرم چیزی که یاد گرفته ام از آنها یاد گرفته ام . ایشان در عملیات خیبر زیر پاتک سنگین بچه ها در حال سنگر کندن بودن با سر نیزه، می خواهم حالات و روحیات ایشانرا بگوئیم که چقدر انسان بزرگی بوددر همان حالات زیر پاتک که تا چند ساعت بعد خیلی از بچه ها شهید و مجروح شدند ایشان یادم است که یک یک لانه مورچه کنار سنگرش بود همان طور که سنگرش را می کند مواظب بود که این لانه خراب نشود. و دو سه بار که بچه ها ر دمی شدند به آنها می گفت: آقا مورچه ها را مواظب باشید این آدم این طوری واقعا تربیت شده ی مکتب اسلام بودند.
درعملیات و الفجر 8 که از الوند عبور می کرد جزء غواصها بود که اینها 24 ساعت قبل عملیات وارد آب شدند شب های زمستان 24 ساعت در آب و نیزار خوابیدند تا شب بعد عملیات خط را شکستند ایشان می گفت راجع به حضرت که من که لیاقت اینکه تشرف پیدا کنیم حضور حضرت وایشان را ببینیم را نداریم ولی دلم خوش است که ایشان من را می بیند همین برای من کافیست و این پرچمی که ما زیرش داریم خون می دهیم. پرچم توحید و انبیاء است گرمای و سرما و ترکش اینها کمترین بهایی است که باید برایش داده نکته آخری که در باب مسئله عدل بیان می کنم. این است که تقرب به خدایی که عادل است در دیدگاه ما جزء از راه اجرای عدالت فردی و عدالت اجتماعی امکان ندارد. یعنی ما شخصا فاسق باشیم اجتماع هم اجتماعی ظالمانه باشد. نمی توانیم فردو جامعه را یک فرد و جامعه دینی بنابیم در معنای دقیق کلمه گفتیم عدالت فردی کاملا لازم است.
اینکه چه کسی حکومت کند بسیار مهم است. اما چگونه باید حکوت کرد مهم است و اگر عدالت فردی نباشد. بهترین قوانین هم باشد آدم سوء استفاده می کند. در دنیا چقدر جمهور ی هایی داریم می بینیم ظاهرش جمهوری است اما باطنش سلطنتی و استبدادی همه جای دنیا الان اینطوری است می خواهم بگوئیم صرف قانون مسئله را حل نمی کند. یک نکته ی دیگر برای انیکه این سئوال کاملا جواب داده بشود. روایتی است که حضرت امیر از پیامبر نقل کرده است. ایشان فرمودند که پیامبر گفت همه کسانی که بعد از من زمام امت اسلام را در دست می گیرند تا آخر بدانند که در قیامت آنان را بر صراط نگه می دارم و فرشتگان کتاب عمل و عملکردی حکومت آنها را می گشایند و مو به مو بر آنها می خوانند اگر به عدالت رفتار کرد ه باشند اهل نجات خواهند بود. و الا صراط آنها را تحمل نکرده و به قعر جهنم خواهد شان افکند بعد حضرت امیر می گویند : اینک من با تمام وجود این بار مسئولیت را در دنیا و آخرت حس می کنم و با هیچ کسی در این مسیر معامله و تعارف نخواهم کرد.
برای جمع بندی سه چهار تا نقطه مشترک بین حکومت حضرت امیر (ع) وحکومت حضرت مهدی عج که جزو اصول مشترک اسلام و تشیع است بیان می کنم یکی از چیزهایی که باید در حد امکان در حکومت اسلامی و دینی رعایت بشود مسئله لیاقت و شایستگی مدیران و مسئولان حکومت است. حالا من از اینجا وارد بحث عقلانیت می شوم چون عدالت را گفتم. این عقلی که التبه ما می گوئیم علاوه بر آن عقل توحیدی و خداشناسی و عقلی که در فلسفه کلام و عرفان و بخصوص مسائل عقاید و عرفان نظری و در حوزه اخلاق به کار می رود، آن یک بحث است. مشخص است که اسلام در مورد آنها چقدر حساس است. یک مسئله که متأسفانه در جامعه ما روشن نیست و از آن کمتر بحث می کنیم عقل ابزاری است. بعضی ها فکر می کنند که عقل ابزاری یا عقل معاش، عقل مدیریت این چیز کم اهمیتی دردنیا است. ما روایات بسیاری داریم که در مورد عقل ابزاری و عقل معاش و مدیریتی آمده است.
حضرت امیر می فرمایند دنیایی که در آن تدبیر عقلانی نباشد و با تدبیراداره نشود هیچ چیزی ندارد. می فرماید انسانیت انسان به عقل اوست . می فرماید هیچ حرکت، کار و تلاشی نیست الا اینکه ما در آن کار محتاج به شناخت و معرفت هستیم. می فرماید: عاقلترین مردم کسی است که در معاش و معاد درهر دوبتواند برنامه ریزی و مدیریت درست بکند.
چه فرد خانواده خودش را، چه حکومت و کل جامعه را، راجع به حضرت مهدی هم است که ایشان که بیایند دنیا را پر از عدل می کند بعد از آنکه پر از جور شده و جامعه بشری را از جهل به علم می رساند. این نشان می دهد تمام این علومی که در دنیا هست اینها هنوز جهل است در براب رعلمی که در زمان حضرت مهدی بشر خواهد داشت.امام باقر (ع) فرمودند که مهدی که بیاید دست بر سر بشریت می کشد فجمع بهی عقلولهم همه قوا فکری (عقل) بشر را یکجا فعال می کند.
یعنی عقل الان دردینا دارد یک موتور کار می کند زمان حضرت مهدی پنج موتوره، شش موتوره فعال می شود هم عقل معاد و هم عقل معاش در فرهنگ اسلامی اگر مدیران حکومت نتوانند علمی و عاقلانه طراحی ومدیریت بکنند نمی توان اسم آن حکومت را گذاشت حکومت دینی مگر اینکه بگویند نمی توانم . نتوانستند همیشه یک عذر است. یکی از روایت های که در باب حضرت امیر هست این است که افرادی که آدمهای خوبی بودند. اما قدرت مدیریت نداشتند. حضرت امیر نمی گذاشتند وارد حکومت بشوند مگر اینکه مجبور می شد. دارد که حضرت مهدی عج هم مدیران قوی را سر کار می گذارند و الا نمی گذارند که وارد حکومت بشوند. مگر می شود بامدیریت ضعیف و غیر علمی دنیا را اداره کرد؟ تمام چیزهایی که الان برای اداره جهان لازم است برای اداره آن حکومت جهانی به مراتب لازم تر ست. من یک روایت ازحضرت پیامبر نقل بکنم: ما مثل ابوذر کمتر از تعداد انگشتان دست داریم در تاریخ اسلام ابوذر پیش پیغمبر خیلی عزیز بود. اما همین پیغمبر وقتی حکومت تشکیل می دهند ابوذر می آید می گوید اگر کاری هست من هم انجام بدهم. حالا بعضی ها که برای شغل حکومتی می آیند موقع جهاد و جبهه و شهادت وزندان اینها نیستند موقع پخش پست های حکومتی همه اهل تکلیف می شوند می گویند ما آمدیم به تکلیفمان عمل کنیم. اما بعضی هم فقط به خاطر تکلیف می آیند مثل ابوذر. ابوذر همان طور که در صحنه جهاد برای تکلیف می آمد پیش پیامبر آمد و گفت اگر کاری در حکومت بر دوش من است من حاضرم.
پیغمبر به ابوذر می گویند که من به اندازه خودم دوستت دارم هر چه برای خودم بخواهم برای تو می خواهم اما به تو هیچ مسئولیتی در حکومت اسلامی نمی دهم و به تو توصیه می کنم که هیچ وقت هم مسئولیت حکومتی قبول نکن. ابوذرگفت برای چه؟ فرمود برای اینکه تو در مدیریت ضعیف هستی گفت تو آدم بسیار پاک هستی بهشت تو را من تضمین می کنم تو نمی توانی مدیریت بکنی.
ابوذر بعد از پیغمبر هم هیچ پست حکومتی را قبول نکرد . سلمان مثلا قبول کرد. این فرهنگ اسلام است ولو ابوذر اما اگر مدیریت اقتصادی نمی دانی اگر مدیریت کشاورزی نمی دانی، مدیریت صنعت نمی دانی حق نداری شرعا مدیریت را قبول کنی مدام عکس چاب بکن تبلیغات و اینها جزء آفات دموکراسی است. که هر کسی عکس بیشتر چاب بکند و خوشکلتر و قشنگ تر حرف بزند رأی می آورد. این یعنی چه؟
روایت داریم که کسی حق قضاوت ندارد الا انبیاء یا اوصیاء و اگر غیر از اینها باشد اشقیاء اند شقی هستند. تو وقتی پشت کرسی قضاوت می نشینی با حقوق و حرمت مردم داری بازی می کنی. هر جا که شما دیدید یک مدیریت غیر علمی دارد انجام می شود. بدانید آن مدیریت غیر اسلامی است.
این مدیریت خلاف مشی امیر المومنین (ع)، حضرت مهدی (عج) وپیغمبر (ص) وقرآن کریم است. مگر اینکه مجبور بشوی مثلا الان یک کاری زمین مانده آدم وارد تری که نیست من مجبورم این کار را بکنم البته یکی دیگر از صلاحیت های حکومت هم مسأله تعهد و تقواست یعنی ما آدم بی تقوا، بی دین را ولو هزار تا تخصص هم داشته باشد نمی توانیم حقوق مردم را به دستشان بدهید. برای آن که آن هم می دانید چه م یکند تخصص بلد است اما از همه آن تخصص به نفع نه مردم بلکه به نفع خودش استفاده می کند. تمام رشوه ها و فسادهایی که هست به خاطر این آدم های بی تقوا هستند و الا آدمی که دین داشته باشد که اهل رشوه و اختلاس نیست.
اصلا فساد اقتصادی از مسئولین متدین معنی دارد؟ بخشی از فساد مالی هم به خاطر برنامه ریزی غلط است پس برای ما هم مسئله عقل و مدیریت علمی و تخصص و هم مسأله دیانت و تقوی هر دو اش مهم است. محورهای دیگری که در این هر دو حکومت مشترک است را به من بصورت تیتر وار عرض می کنم.
یکی مسئله آباد کردن جامعه اسلامی است. حضرت امیر (ع) در این که حکوت اسلامی چه وظایفی دارد. به مالک می گونید که یکی از وظایف این است : اماره بلادها، جامعه اسلامی نباید جامه، فقیر عقب مانده و بدبخت، وارد کننده، مصرف کننده، وابسته و مونتاژ کار باشد. جامعه اسلامی باید در تولید علم در دنیا چشم همه را خیره کند، قوی باشند، خود حضرت امیر _(ع) دارد که از زمان حکومت گاهی بازرسی می کردند یک روز دید یک پیرمرد کوری کنار خیابان دارد گدایی می کند حضرت فرمود: یعنی چه؟ ما در حکومت اسلامی گدایی نداریم اگر می تواند کار کند اگر نمی تواند باید ثروتمندان و حکومت تأمینشان کند
مطالب مشابه :
متن کامل سخنان آقای علیرضا توسلی نماینده ی انجمن در جلسه ی شورای معلمان مجتمع
اطلاع رسانی به اولیا ی محترم و متن کامل تخصص معلمین برای نوبت دوم سال
نکاتی برای برگزاری مفید جلسات انجمن اولیا و مربیان
نکاتی برای برگزاری مفید جلسات انجمن اولیا و نوع موضوع برای ایراد سخنرانی ها در
متن سخنرانی دکتر شکوهی معاون دفتر آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در همایش ارزشیابی توصیفی استان ا
متن سخنرانی دکتر شکوهی معاون احترام و تکریم برای دانش آموز و هم اولیا از
متن دعوت نامه ی دومین مجمع عمومی اولیا ی محترم دانش آموزان
اطلاع رسانی به اولیا ی محترم متن دعوت ضمن دعوت از جنابعالی برای حضور در جلسه
سخنرانی یک خانم سنقری در بازگشایی مدارس در آموزش و پرورش استان مازندران
سخنرانی یک خانم قائم مقام وزیر در سازمان مرکزی انجمن اولیا و در سال گذشته برای اولین
پيامدهاى زشت غيبت
مهارت های مورد نیاز برای نوجوانان و انجمن اولیا و مربیان
متن سخنرانی نقویان
متن سخنرانی برای آنکه از دام ها و وسوسه های گوناگون در کنار ایمان، انبیاء، اولیا و
سخنرانی شروع سال تحصیلی
درباره ارزشیابی توصیفی برای اولیا توضیح دهید.اغلب خانواده ها متن سخنرانی شروع
سخنرانی: متن سخنرانی حسن رحیم پور ازغدی 26 بهمن 84
سخنرانی: متن سخنرانی درود می فرستم به اولیا و اوصیای الهی که برای اینکه مردم و
سخنی با اولیا دانش آموزان کلاس اولی
سخنی با اولیا برای کم کردن این موقع خواندن کتاب ،عیناً متن کتاب را برای او
برچسب :
متن سخنرانی برای اولیا