نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت

faaaa.jpg

رضا آشفته: نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت (1989-1906) و ترجمه تينوش نظم جو كه توسط نشر تجربه در اختيار علاقه مندان فارسی زبان قرار گرفته است، يكی از متاخرترين، تئاتری ترين، انسانی ترين، تجربی ترين، اخلاقی ترين و سياسی ترين آثار اوست. اين نمايشنامه كوتاه با حداقل حركات، سكنات و كلام چنان عمقی در صحنه اجرايی ايجاد می كند كه نمونه اش كمتر يافت می شود. متن طوری نگارش شده است كه انگار بكت از همان ابتدا می خواهد با دستور صحنه های موكد، موجز و غيرقابل تغيير تاكيد بر كارگردانی روی كاغذ داشته باشد. يعنی بكت از همان ابتدا روی كاغذ به جای صحنه نمايش را اجرا می كند. داستان از اين قرار است كه يكی از تمرين های پايانی برای يك نمايش كوتاه و با حضور چهار شخصيت كارگردان (ك)، دستيار كارگردان (د)، بازيگر (ب) و لوك (نورپرداز كه خارج از صحنه است) شكل می گيرد. بكت اين گونه «فاجعه» را آغاز می كند: [تمرين. آخرين ريزه كاری های صحنه نهايی. صحنه خالی. ل و د تنظيم نور را تمام كرده اند. ك تازه از راه رسيده است. . . ك و د، ب را تماشا می كنند. مكث طولانی. ] بكت با نگاهی استعاری و كنايی حتی در توضيح لباس و ظاهر شخصيت ها از نشانه هايی درخور توجه برای بعد بخشيدن به معناهای متبادر شونده بهره می برد. وقتی به تن ك پالتو پوست و كلاه پوستی متناسب با آن می كند، د بايد روپوشی سفيد بپوشد و مدادی بر پشت گوش بگذارد و ب با كلاه سياه لبه پهن، پيراهن بلند سياه تا قوزك پا، پابرهنه و سرپايين ناچارا روی يك سكوی سياه به بلندی 40 سانتيمتر ايستاده باشد، همه چيز دلالت بر نشانه بودن آدم ها دارد. حتی حركاتی كه در ادامه از سوی ك ديكته و از سوی د بر روی ب اعمال می شود، دلالت بر معنادار بودن و چند وجهی بودن آن ها دارد. يعنی بكت با ظرافت، كنجكاوی و زيبايی بر ريزترين و جزيی ترين حركات شخصيت ها نظارت داشته است تا همه چيز با حداقل ترين امكانات به حداكثرترين تاثير لازم تبديل شود.

در اين متن ك و ب با يك واسطه (د) رو در روی هم قرار گرفته اند. ب همانند يك مجسمه لال و گنگ می نمايد و دستورات ك تا لحظه دلخواه كه به زيبايی تعبير می شود و در عين حال عمق «فاجعه» را عيان می سازد، ادامه دارد. د هم تنها يك واسطه مكانيكی و متحرك است كه هيچ عملی جز تبعيت صرف و بی شيله پيله از اين دستورات نبايد داشته باشد. حتی دو بار كه د اظهار نظر می كند تا پوزبندی به دهان ب بزنند تا هيچ چی نگويد، يا كمی سر ب را بلند كند تا صورتش ديده شود، ك با لحن تند و تمسخرآميز اين اظهارات بی نتيجه را رد می كند. بنابراين همه چيز در سيطره و سلطه ك قرار دارد و ب قهرمان نمايش بی آنكه جيكش در بيايد تمام مراحل تغيير و تبديل را بدون كوچك ترين تحركی می پذيرد. در اين مراحل پيراهنش را در می آورند، سرش را لخت می كنند، پاچه های شلوارش را تا بالاتر از كاسه زانو تا می زنند، يقه زيرپيراهنش را باز می كنند تا برهنگی اش بيشتر نمود داشته باشد، سرش را پايين تر می اندازند و بايد رنگ سفيد بر سر، دست ها و پاهايش زده شود حالا اين قهرمان تبديل به ايستاترين موجود زنده شده است كه من بعد با حاكميت نور لحظه به لحظه هويت واقعی اش برای تماشاچی آشكارتر می شود.

يعنی تماشاچی نيز با حظ بصری يا تزكيه روحی و. . . در اين جرم «فاجعه»آميز شريك ك خواهد بود. چون در اين سلطه جويی بی رحمانه با نگاه، احساس و تفكرش شريك می شود. بنابراين بكت جهان را در اين صحنه محكوم می كند و سرآخر با صدای دست زدن فرضی تماشاگران بر اين نكته تاكيد می كند كه آن ها عجز و ناتوانی ب را پذيرا هستند. حتما در نقطه مقابل نيز قدرت و سلطه يابی ك امری طبيعی و به دور از اعتراض و عصيان قابل پذيرش خواهد بود. بكت برای آنكه تاكيداتش قوی تر و غنی تر باشد، از خود و حرفه اش مايه می گذارد. او هنر تئاتر را با شيوه نمايش در نمايش دستاويزی قرار می دهد تا نيروهای سلطه گر را در اين دنيای بی در و پيكر تصوير سازد. حالا اين ماجرا و آدم ها آن قدر وسيع و غيرمحدود هستند كه در افقی بی مانند هر گونه برداشت و معنايی را بر ذهن ها متبادر می سازند. گاهی می شود از بعد فلسفه اين موقعيت تراژيك را تفسير و تاويل كرد، گاهی نگاه سياسی بر اين روابط مستولی می شود، گاهی مسائل و ديدگاه های روانشناسی تداعی می شود، گاهی زيبايی شناسی تئاتر با اقتداری چشمگير تصوير می شود و گاهی هيچ يك از اين معناها و تفاسير در پس اين جريان و موقعيت نسبی در طول يك تمرين تئاتری متجلی نمی شود. خواه ناخواه اين همه تاويل ريشه در نگاه سوبژكتيو بكت به ابژه ترين لحظات يك انسان دارد. بازيگری كه بايد با تكيه بر بدن، بيان و ذهنيت و تجسم خود در مدار بسته يك متن دست به خلاقيت و آفرينشگری بزند، اين بار تبديل به سوژه ای ناب و بی مانند شده است كه در اين متن فاجعه ای را در دل يك فاجعه عظيم تر تصوير می كند.


مطالب مشابه :


دانلود نمایشنامه کوتاه (2)

هنر ششم - دانلود نمایشنامه کوتاه (2) - اولین نشریه مجازی دانشگاه تربیت معلم تهران (کانون




یک نمایشنامه کوتاه

تسبیح - یک نمایشنامه کوتاه - آنان(شهدا) که رفتند کاری حسینی کردند.حال ای برادر و خواهر خوبم ما




كوتاه درباره نمايشنامه «ژاك و اربابش»

كوتاه درباره نمايشنامه «ژاك و اربابش» طنز، عشق، تقدير نمايشنامه «ژاك و اربابش» را منتقدان




نمايشنامه‌هاي ايراني در راديو بي بي‌ سي؛ محمد يعقوبي، اميررضا كوهستاني و چهار نويسنده ديگر

شش نمايشنامه‌ي كوتاه راديويي از شش نمايشنامه‌نويس ايراني جمعه‌ها از راديو بي‌بي‌سي پخش




فيلمنامه براي فيلم كوتاه

برهوت - فيلمنامه براي فيلم كوتاه - برهوت. اصغر نوری متولد 20 (نمايشنامه)، لوييجي




درباره نمايشنامه غول زنگي قلعه سنگباران اثر جمشيد خانيان

آسمانه - درباره نمايشنامه غول زنگي قلعه سنگباران اثر جمشيد خانيان - نوِشته هاى تئاترى و هنری




«حميد امجد» نمايش‌نامه‌ كوبايي ترجمه كرد

«حميد امجد» نمايشنامه «دانوب» نوشته و تا كنون ترجمه نمايشنامه كوتاه «حرف، حرف، حرف




چاه تنهایی

زیستیکاتور - چاه تنهایی - همه برتامه ماه عسل وداستان به چاه افتادن آن زن سمنانی را دیده اند




آشنایی با نویسندگان - سید مهدی شجاعی

نمايشنامه هم به دست چاپ سپرده، اما بيشتر بر روي داستان‌نويسي متمركز شده و مجموعه‌هاي




نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت

آسمانه - نمايشنامه «فاجعه» به قلم ساموئل بكت - نوِشته هاى تئاترى و هنری و نمايشنامه هاي رضا




برچسب :