جشن تکلیف
سلام گلهای من صبحتون بخیر دیروز جشن تکلیف دخترم بود
ساعت ۳۰/۱۰ اموراداری نبود برا ساعت ۳۰/۱۱ تا ۳۰/۱۵برگه مرخصی ساعتی نوشتم ساعت ۲۰/۱۱ اموراداری اومد و میگه خانم ..... دم عیدی مرخصی چیه ؟ حالا این یه بار استثناء ایرادی نداره ازشدت عصبانیت ترجیح دادم هیچی نگم و با حالی گرفته اومدم بیرون خیلی سعی کردم به خودم مسلط باشم که جشن دخترم خراب نشه تا اومدم نگار فرستادم دوش بگیره موهاش سشوارکردم ناهارش دادم نمازمون خوندیم ازش پرسیدم دوست داری من کدوم لباسم بپوشم گفت مانتو نقره ای با شال نقره ای برا دل گلم همونها که گفته بود پوشیدم ساعت ۱۳ از خونه زدیم بیرون آخه گفته بودن جشن ساعت ۳۰/۱۳ شروع میشه با اینکه برنامه جشن خیلی برنامه ریزیشده ودقیق نبود اما همین که به بچه ها خوش می گذشت خیلی خوب بود اول برنامه بچه ها رو از حلقه گل و قرآن رد کردن وبعد مجری که یکی از خود بچه ها بود خواست که به احترام قرآن از جا بپاخیزن بعد حاملان قرآن با خواندن شعر مربوطه قرآن روی میز گذاشتن بعد قاری و مترجم قرآن رو خوندن و اون یکی هم ترجمه کرد نوبت به سرود جمهوری اسلامی رسید که همه به احترام سرود از جا بلند شدن برنامه بعدی خوش آمد گویی مدیر مدرسه و دکلمه و شعر دسته جمعه بچه ها بازم دکلمه محرم و نامحرم داشتن بعد هم گزارش خبرنگار مدرسه و....گروه سرود که نگار جزء گروه سرود بود آخر هم مدیر مدرسه کیک برید و پذیرایی و اهداء جوایز و خداحافظی مدیرشون از اول اعلام کرد چون از بچه ها هم عکس فردی و هم عکس دسته جمعی و هم به طور کامل فیلم گرفته میشه لطفا مادرها برا حفظ نظم جلسه از گرفتن عکس و فیلم خودداری کنن اینکه ......البته من آخر جلسه چند تا عکس از نگار گرفتم که چون تو آپلود کردن عکس خیلی خیلی تنبل هستم همه رو یکجا با عکسهای خونه میذارم اومدیم خونه دوباره علی بدحال بدحال افتاده بود اما قبلش بهش زنگ زدم که تا ما از در وارد شدیم کلی شادی از خودش نشون بده تا یه روز خاطره انگیزبرا نگار بشه با هم یه کم زبان کار کردیم و من دوباره شلغم پختم و آش گرم کردم وآب هویج گرفتم و برا شام خوراک جگر درست کردم و...علی نگار برد کلاس و از اونطرف هم رفت آمپولش بزنه تا اومد یه خورده از خوراکیهای بالا بهش دادم خورد و با هم رفتیم سراغ نگار با شادی اومد چون زبانش کلی پیشرفت کرده بود و املا ۲۰ و عالی گرفته بود و معلمشون هم گفته بود براش دست بزنن جایزه اش هم این شد فردا باشگاه نره سرراه نون ساندویچی و خیارشور خریدیم تا ساندویچ جگر بخورن اومدیم شامشون دادم و ظرفها وشستم و جمع و جور کردم و یکی یه لیوان مولتی ویتامین و آب هویج و خشکبار خوردن و من روی کاناپه دراز شدم اما خوابم بردو...
مطالب مشابه :
جشن تکلیف
ترانه های کودکان - جشن تکلیف - شعر و سرود و داستان برای کودکان و نوجوانان
نمونه دکلمه جشن تکلیف
جهت دانلود و مشاهده نمونه دکلمه جشن تکلیف لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید . دانلود فایلpdf
جشن تکلیف
سلام گلهای من صبحتون بخیر دیروز جشن تکلیف گویی مدیر مدرسه و دکلمه و شعر دسته جمعه بچه
گزارش جشن تکلیف
مدرسه خانه دوم من - گزارش جشن تکلیف - با سلام .به وبلاگ دبستان شهید نجفیان(مدرسه خانه دوم من
برچسب :
دکلمه جشن تکلیف