پای درد دلهای خانواده یک جانباز شهید
محرم نظری، جانباز 70 درصد کرجی، پس از 26 سال تحمل رنج و درد دوری از همرزمان شهیدش و گذراندن روزهای سخت ناشی از مشکلات جراحت، روز یکشنبه 3/1/93 به شهادت رسید. شهید محرم نظری به دلیل شدت جراحات وارده به نخاع، کلیه و اعضای داخلی شکم در منطقه عملیاتی ماووت و تحمل سالهای پر از سختی و رنج به شیرینی وصال دست یافت و سرانجام به یاران شهیدش پیوست و روز سه شنبه گذشته در گلزار شهدای ملارد به خاک سپرده شد.
حسینی، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 2 کرج در جریان تشییع پیکر این جانباز شهید و دفن آن در گلزار شهدای ملارد، به خبرنگار تبیان میگوید: جانباز شهید محرم نظری از جانبازان 70 درصد ما بودند که در سال 66 در منطقه عملیاتی ماووت به دلیل اصابت ترکش به ناحیه شکم، نخاع و چند ناحیه دیگر، سالها رنج و سختی ناشی از این جراحت را در جهت حفظ و حراست از اسلام و خاک میهن به جان خریدند تا اینکه به همرزمان و دوستان شهیدشان پیوستند.
سید محمد حسینی با اشاره به اینکه این جانباز عزیز، تحت عملهای متعدد جراحی قرار گرفته است ادامه میدهد: شهید محرم نظری در طول این 27 سال نیز به دلیل عارضه مشکلات کلیه بارها مورد دیالیز قرار گرفته است که در آخرین این اقدامات نهایتاً در تاریخ 3 فروردین سال 93 به آروزی دیرینهشان، یعنی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
گرچه این عزیزان تحت پوشش بیمه درمانی هستند و اقدامات پزشکی لازم برایشان فراهم است اما به هر اندازهای که این رسیدگیها صورت بگیرد باز هم کم است و نمیتوانیم ذرهای از مجاهدات و ایثارگریهای این بزرگواران را کم کنیم. این عزیز هم مانند دیگر جانبازان محترم در بیمارستان ساسان که دارای امکانات خوب پزشکی و وابسته به بنیاد شهید و امور ایثارگران است، تحت درمان لازم قرار داشتند.
این مسئول بنیاد شهید در استان البرز با قبول این موضوع که کاستیهایی در حوزه درمانی و رسیدگی به مشکلات جانبازان و ایثارگران وجود دارد میگوید: تمام دغدغه مجموعه بنیاد شهید و امور ایثارگران در کل کشور این است که بتوانیم بخشی از مشکلات و آلام این عزیزان را در حوزه درمان، کاهش دهیم و یا این مشکلات را رفع کنیم.
وی در پاسخ به این سۆال که دلیل نارضایتی خانواده شهید از رسیدگیهای بنیاد شهید چیست میگوید: گرچه این عزیزان انتظار دارند که مسئولان همه روزه و همیشه در کنار آنها باشند و مشکلات را از نزدیک پیگیری کنند اما حوزه کاری ما فراهم کردن ساز و کارها و برنامه ریزی است و با توجه به مأموریتهای محوله نمیتوانیم در خانه و در کنار خانواده جانبازان عزیز باشیم اما سعی میکنیم در جهت رفع دغدغههای آنان بیش از گذشته تلاش کنیم.
به نام پدر
عباس نظری فرزند شهید محرم نظری نیز در گفتگو با تبیان خصوصیات پدر خویش را چنین توصیف کرد: پدرم گرچه مشکل جسمانی شدیدی را داشت اما همواره شوخ طبع بود و خانوادهاش را خیلی دوست داشت و در عین حال به صله رحم اهمیت زیادی میداد و اغلب او بود که در دید و بازدید اقوام و آشنایان پیش قدم میشد.
فرزند شهید محرم نظری میگوید: علی رغم همه درد و رنجی که تحمل میکرد اما سعی میکرد همه چیز برای خانوادهاش فراهم باشد و فکر میکنم سعی میکرد تلخی عوارض ناشی از مجروحیتش در خانواده را نیز خودش جبران کند و این بار را نیز هودش به دوش میکشید. من و دیگر فرزندان شهید محرم نظری، هیچ وقت احساس کمبود در زندگی نداشتهایم و امروز تنها موضوعی که بیش از پیش به آن احساس نیاز میکنیم، وجود گرم پدر است.
عباس نظری ادامه میدهد: در زمان حضور پدرم در جبهه و مجروحیت ایشان، من فقط چهار ماه داشتم و در واقع با رنج و سختیهای پدر بزرگ شدم و ثانیه به ثانیهاش با زندگیام گره خورده است. به دلیل مجروحیتی که از ناحیه نخاع داشت، چندین سال بر روی ویلچر بود، مدتی هم با عصا راه میرفت و حتی چند مدت هم بدون عصا و ویلچر حرکت میکرد اما از سال 75 به دلیل تشدید بیماریها مجبور شد دوباره با عصا و ویلچر جابهجا شود و در این اواخر که به طور کامل در بستر بود. گرچه به شدت تاکید کردند و توصیه نمودند که در مورد مشقتها و سختیهای این سالها حرفی نزنیم اما لازم است این را بگویم که بنیاد شهید در رسیدگی به پدرم و پیگیری مشکلات وی به حداقلها اکتفا کرد و گاهاً هیچ کاری انجام نمیشد به طوری بعضی مواقع مجبور میشدیم یک سال دوندگی کنیم تا یک تخت به پدرم اختصاص پیدا کند و این موضوع همیشه وجود داشته است و واقعاً سختی زیادی از ناحیه بنیاد شهید به ما وارد شد.
او همیشه سعی میکرد در جایی که حضور دارد، فضا را تلطیف کند و تا جایی که از دستش برمی آمد به دیگران کمک میکرد حتی اگر به قیمت تحمل رنج و سختی برای خودش باشد. همیشه دیگران را به خودش ترجیح میداد
این فرزند شهید میگوید: دوست نداشتم در این شرایط گلایهها را مطرح کنم اما لازم است حرف دل ما به گوش همه برسد تا اگر جانبازان دیگری وجود دارند که مشکلات متعددی دارند شاید تحولی واقع شود و به دردهای آنان توجه شود. متأسفانه نهادهای مرتبط با امور ایثارگران و جانبازان آن طور که حرف میزنند به وظایف عمل نمیکنند و این زنگ خطری است که واقعاً چه اتفاقی برای جانبازان میافتد و چرا صدایشان به هیچ کجا نمیرسد. به نظرم بنیاد شهید باید متحول شود چرا که قدم به قدم این کشور با تمام امکانات به همراه همه مسئولین و مدیران مدیون ایثارگری امثال پدر من هستند که مظلومانه زندگی میکنند و مظلومانه به شهادت میرسند.
البته در این شش ماه اخیر که پدرم به شدت دچار پوکی استخوان شده بود و هم اینکه مجبور بودیم او را به جلسات مداوم دیالیز هم ببریم، کارهایی از سوی بنیاد شهید صورت گرفت اما کافی نبود. مثلا وقتی برای انتقال پدرم به بیمارستان دچار مشکل میشدیم و به بنیاد شهید مراجعه میکردیم، جواب این بود که باید با خودروی ون منتقل شود و این در حالی است که پدرم به شدت دچار پوکی استخوان شدید بود و به غیر از آمبولانس با هیچ وسیله نقلیه دیگری نمیشد او را انتقال داد. با آمبولانس شخصی صحبت کردیم اما ماهیانه 2 میلیون هزینه در پی داشت که از عهده خانواده خارج بود. بیمه هم فقط یک سرویس را پشتیبانی میکرد و مابقی را باید خودمان پرداخت میکردیم. شبیه این موارد بسیار است و اگر کمیتهای خارج از بنیاد شهید تشکیل شود تا روند رسیدگی به امور جانبازان را مورد بررسی قرار دهد، هم شاهد بهبود وضعیت جانبازان خواهیم بود و هم اینکه قطعاً کاستیها مشخص خواهد شد. اگر هزینهای از بنیاد به عنوان بیمه یا حقوق داده میشد، چندین برابر آن را خودمان هزینه میکردیم چون اصلاً کافی نبود.
روح بلند شهید
خدیجه نظری، فرزند دیگر جانباز شهید محرم نظری، ارتباط پدر شهیدش را با اطرافیان و آشنایان بسیار گرم و صمیمی توصیف میکند و میافزاید: یکی از برجستهترین خصوصیات اخلاقی پدرم رابطه صمیمی و بسیار نزدیک وی با اطرافیان بود و حتی با همسایگان نیز رابطه خوبی داشت به نحوی که همه را جذب اخلاق و رفتار خود میکرد. سعی میکرد باعث راحتی و آسایش دیگران باشد.
او همیشه سعی میکرد در جایی که حضور دارد، فضا را تلطیف کند و تا جایی که از دستش برمی آمد به دیگران کمک میکرد حتی اگر به قیمت تحمل رنج و سختی برای خودش باشد. همیشه دیگران را به خودش ترجیح میداد.
پدرم در این 27 سال در بستر بیماری بودند و تحت درمان مداوم بود و به همین جهت توانایی انجام کاری را نداشت. مشکلات متعدد کلیوی وی و نیاز به انجام دیالیز به صورت برنامهای و همچنین مشکلات تنفسی و عضلانی زندگی را بر او سخت کرده بود اما تحمل کرد تا اینکه به دیدار همرزمان شهیدش شتافت. متأسفانه در طول سالیان گذشته، حس همدردی و همکاری مسئولین بنیاد شهید آن طور که باید و شاید برای ما ملموس نبود و گرچه پدرم انسان کم توقعی بود اما اینکه مسئولین حس همدردی را به نحو احسن به خانوادهاش القاء کنند اینطور نبود. پدر شهیدم همیشه اعلام میکرد که برای خدا به جبهه رفته است و توقعی از مسئولین بنیاد شهید و یا نهادهای دیگر ندارد و اگر بعد از شهادت این عزیزان حرفی از کمکاریها بزنیم، فایده چندانی نخواهد داشت.
مطالب مشابه :
خانوادههای شهدا و ایثارگران به کردان کرج اعزام میشوند
روابط عمومی بنیاد استان قزوین - خانوادههای شهدا و ایثارگران به کردان کرج اعزام میشوند
تبدیل وضعیت استخدامی ایثارگران واجد شرایط
صفحه اطلاع رسانی بازنشستگان صنعت نفت کرج اسارت که از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران در
جانبازان بوشهری قله دماوند را فتح می کنند
بنیاد شهید و مقدس با بیان اینکه این صعود تخصصی بصورت مشترک با جانبازان کرج انجام
مشکلات خانواده شاهد و ایثارگر در بنیاد البرز رسیدگی میشود
روابط عمومی بنیاد استان قزوین - مشکلات خانواده شاهد و ایثارگر در بنیاد البرز رسیدگی میشود
اعزام 600 نفر از جامعه ایثارگر قزوین به اردوی تفریحی
بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین به مناسبت ایام تعطیلات نوروز، 600 نفر از خانواده
ستاد و مراکز انتظامی و ادارات آگهی
های استان تهران آدرس نام واحد عظیمیه کرج, میدان طالقانی, بالاتر از بنیاد شهید,
پای درد دلهای خانواده یک جانباز شهید
حسینی، رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران منطقه 2 کرج در جریان تشییع پیکر این جانباز شهید و
مادر شهید جامکلو آسمانی شد
روابط عمومی بنیاد روابط عمومی بنیاد شهید و شهید عوض جامکلو، دوم خرداد ۱۳۳۹، در شهر کرج
مادر شهید عدالت منش مهمان شهیدش شد
خبیر کرج. آقاسی(شاعر) (بنیاد شهید) و مادر شهید علی عدالت منش فردا پس از نماز جمعه ورامین
شناسایی هویت یکی از شهدای گمنام محمدیه
روابط عمومی بنیاد معرفی شهدای استان شهید و متولد شهریار کرج میباشد و
برچسب :
بنیاد شهید کرج