دوست یابی هنر است!

دوست یابی هنر است!

 

از تواناییهای انسان، ارتباط برقرار کردن با دیگری و دوست یابی است . برخی در این زمینه استعداد فراوانی دارند و به عبارت دیگر از روابط اجتماعی بالایی برخوردار هستند و برخی دیگر روابطشان بسیار محدود بوده و حتی اطرافیان خویش را از خود دور می‌سازند، امام علی علیه السلام درباره این افراد می‌فرمایند: ناتوان‏ترین مردم کسى است که در دوست یابى ناتوان است، و از او ناتوان‏تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.

(نهج البلاغة / ترجمه دشتى/ حکمت 12)

 

دوستی در راه خدا

بهترین دوستی، دوستی است که در راه خدا باشد و فضیلت و ثواب آن بسیار است. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: دوستى مۆمن با مۆمن براى خدا از بزرگترین شعبه‏هاى‏ ایمان است، همانا هر که براى خدا دوستى کند و براى خدا دشمنى کند و براى خدا عطا و براى خدا دریغ کند از برگزیدگان خداست. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: کسانى که براى خدا با یک دیگر دوستى میکنند، روز قیامت بر منبرهاى نور میباشند، نور چهره و نور تن و نور منبرهایشان همه چیز را روشن کند، به درجه‏اى که به آن معرفى شوند، و گفته شود: اینان دوستى کنان براى خدایند. (أصول الکافی/ ترجمه مصطفوى/ ج‏3 ) حسن بن على بن فضّال از امام رضا علیه السّلام روایت کرده است که فرمود: کسانى که در راه خدا دوستى کنند، در روز قیامت بر منبرهائى از نور قرار مى‏گیرند که نور رخسار و اندام و منبرهاى آنان همه محشر را منوّر مى‏کند، تا دانسته شود که اینان در راه خدا دوستدار یک دیگرند. (پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال /  389 )

امام صادق (علیه السلام ) فرمود: دوستى داراى شرایطى است، کسى که تمام یا بعضى از این شرایط را رعایت کند مى‏توان او را دوست دانست، و کسى که این شرایط در او نباشد نمى‏توان او را دوست به حساب آورد. آن شرایط عبارتند از:1- باطن و ظاهرش یکى باشد. 2- عزت تو را عزت خود و عیب تو را عیب خویش بداند. 3- اگر به مقام یا مالى رسید تغییرى در او ایجاد نشود. 4- قدرت و توانایى او تو را از رسیدن به چیزى باز ندارد. 5- کسى داراى این خصلتهاست که در موقع گرفتارى تو را رها نکند

دوستی در عالم ذر

حدیث کرد مرا پدرم از مردى که امام صادق علیه السّلام میفرمود: آیا شما میگوئید که در عالم ذر، ارواح جمع شده بودند و هر یک از آنها که با دیگرى آشنا شد در این دنیا هم با یک دیگر آشنایند، و هر کدام آشنا نشدند در دنیا هم آشنا نیستند. راوى گوید عرض کردم: بلى ما چنین میگوئیم، فرمود: آرى حقیقت امر همین است، زیرا خداوند عهد و میثاق از تمامى مردم گرفت (بر اقرار به توحید و نبوت محمّد مصطفى صلى اللَّه علیه و آله و سلّم و ولایت و امامت على و ائمه علیهم السّلام) و آنها ارواح و أشباح بودند.چنان که میفرماید: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ‏، یاد آورید هنگامى که پروردگار تو ذریه بنى آدم را از أصلاب ایشان برگرفت و آنها را بر وجود خودشان گواه نمود پس هر که در آن روز با دیگرى انس و الفت گرفته در این دنیا نیز با او مأنوس و الفت دارد، و هر کس الفت با دیگرى نگرفته در دنیا نیز الفتى ندارد. (علل الشرائع / ترجمه مسترحمى  /190 )

دوستی با چه کسی آری و با چه کسی نه!

امام علی علیه السلام دوستی با چهار کس را نهی نموده و به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم! از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى‏خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مى‏کند. از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى‏دارد. و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى‏فروشد و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مى‏نمایاند . ( نهج البلاغه/ حکمت 38) و امام محمد باقر علیه السلام گفته: با چهار تن نزدیک مشو و برادرى مکن: سبک مغز، تنگ چشم، ترسو، دروغگوى. سبک مغز خواهد تو را سود رساند، اما از نادانى تو را گزند رساند. تنگ چشم از تو ستاند اما به تو چیزى ندهد. ترسو هنگام نیاز از تو و از پدر و مادر خویش نیز گریزد. دروغگوى بسا که راست گوید اما کسى باور نکند. (الخصال/ ترجمه مدرس گیلانى/ ج‏1 /193) امام صادق (علیه السلام) فرمود: دوستى داراى شرایطى است، کسى که تمام یا بعضى از این شرایط را رعایت کند مى‏توان او را دوست دانست، و کسى که این شرایط در او نباشد نمى‏توان او را دوست به حساب آورد. آن شرایط عبارتند از:  1- باطن و ظاهرش یکى باشد.   2- عزت تو را عزت خود و عیب تو را عیب خویش بداند.   3- اگر به مقام یا مالى رسید تغییرى در او ایجاد نشود.   4- قدرت و توانایى او تو را از رسیدن به چیزى باز ندارد.    5- کسى داراى این خصلتهاست که در موقع گرفتارى تو را رها نکند.

سیّد رضى در (نهج البلاغه) از امام على (علیه السلام) نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود: دوست حقیقى آن است که برادرش را در سه موضع حفظ کند: در گرفتارى، در غیاب، و در مرگش. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل ) /31)    

امام علی علیه السلام دوستی با چهار کس را نهی نموده و به فرزندش امام حسن علیه السّلام فرمود: پسرم! از دوستى با احمق بپرهیز، چرا که مى‏خواهد به تو نفعى رساند امّا دچار زیانت مى‏کند. از دوستى با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى‏دارد. و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى‏فروشد و از دوستى با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند: دور را به تو نزدیک، و نزدیک را دور مى‏نمایاند

دوستی ات را اظهار کن

امام موسى کاظم (علیه السلام) فرمود: اظهار محبّت و دوستى نسبت به مردم نیمى از عقل است.(همان/50 ) امام صادق(علیه السلام) فرمودند: اگر کسى را دوست مى‏دارى، به او اعلام کن که دوستت دارم، تا موجب آگاهى و اطمینان خاطر شود. در این میان باید توجه داشت که محبت ‏ورزیدن، دلیل دوستى و صداقت نیست، زیرا برخى اشخاص با خوى محبت پرورش یافته‏اند و هماره با معاشران خود اظهار محبت مى‏کنند و نیز برخى اشخاص به خاطر منافع مشترک با معاشران خود محبت مى‏ورزند و مثلا هدیه تقدیم مى‏کنند و مکرر به احوال پرسى او مى‏روند، برخى در صددند که با جلب توجه و دوستى دیگران کلاهبردارى کنند. اگر انسان با محبت و مرحمت کسى روبرو شود، نمى‏تواند به دوستى و صداقت قلبى او مطلع و آگاه شود، مگر موقعى که طرف مقابل دوستى قلبى خود را اعلام کند و به او اطمینان خاطر ببخشد که من همیشه یار و غمخوار تو خواهم بود. یعنى باید ادعا و عمل با هم قرین باشد تا مایه اطمینان شود.( گزیده کافى/ج‏1/ 352) و انسان به واسطه برخی کارها می‌تواند روابط خویش با دوستش را استحکام بخشد.

رسول خدا (صلی الله علیه ) فرمود: سه چیز است که دوستى انسانى را با برادر مسلمانش صفا دهد: (1) همیشه با خوشروئى با او برخورد کند، (2) هر گاه در مجلسى بر او بنشیند برایش جا باز کند (3) به آن نامى که بیشتر آن را دوست دارد او را بخواند (و صدا کند). (أصول الکافی / ترجمه مصطفوى / ج‏4 )  آنگاه که با رفیق خود دوستى مى‏کنى، دوستى خود را با وى حفظ کن تا همیشه از تو دفاع کند.

اى آنکه به اخلاق نکو دارى جهد

باید که به کام دوست باشى چون شهد

مهمان که رسد به چشم خود بنشانش‏

یارى به کسى کن که نگهدارد عهد

 



منابع:

1)      نهج البلاغه/ ترجمه دشتی

2)      معراج السعادة/ ملا احمد نراقی

3)      أصول الکافی / ترجمه مصطفوى   / ج‏4

4)      گزیده کافى /   ج‏1  

5)      آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )

6)      الخصال / ترجمه مدرس گیلانى   / ج‏1

7)      علل الشرائع / ترجمه مسترحمى  

8)      پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال

برگرفته از سایت تبیان


مطالب مشابه :


نکات اخلاقی نهج البلاغه

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




سرفصل تفسير موضوعي نهج البلاغه

برنامه آموزشی درس .تفسیر موضوعی نهج البلاغه. آشنایی با نهج البلاغه، کتاب دلشاد تهرانی




سه اصل اخلاقی در ادارات "برگرفته از نهج البلاغه"

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




تربیت علوی این چنین است

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




دوست یابی هنر است!

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




تشریفات در اسلام بدعت است

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




عبادت امام علی(ع)

"قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی " دانلود ها و




داستان حمال تبریزی

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




برای عرفه و همه عمرت!

نهج البلاغه "قسمتی از مقدمه کتاب تفسیر موضوعی نهج البلاغه از آقای مصطفی دلشاد تهرانی "




برچسب :