سفرنامه هند- قسمت سوم: اورنگ آباد

...

ظهر وقتی از قلعه دولت آباد برگشتیم به هتل از این شاکی بودیم که چرا تو هندیم اما یه دونه فیل هم ندیدیم. رسپشن، آدرس یک باغ رو داد که بریم فیل ببینیم، حدس بزنین باغه چی بوده؟ باغ وحش!!! نابغه نفهمید که ما فیل آزاد میخوایم نه اسیر! 12.gifوقتی رسیدیم سردرش و فهمیدیم که اینجا باغ وحشه دیدیم کار از کار گذشته دیگه. تصمیم گرفتیم توفیق اجباری بریم باغ وحش. اما جالبه که باغ وحش یک شهر کوچولو مثل اونجا از باغ وحش تهران مجهزتر و زیباتر و پر حیوون تر بود!!!

عصر: حرکت با اتوبوس (چون وسیله نقلیه دیگه ای واسه این سفر وجود نداشت) از اورنگ اباد به مقصد گوآ. یک اتوبوس شب رو که مسافت ۱۲ ساعته رو به ناچار باهاش طی کردیم.


مطالب مشابه :


سفرنامه گوا

سفرنامه الکترونیک - سفرنامه گوا - خاطرات مسافری آشنا بر بال الکترونهای بی پروا




سفرنامه هند - از تصمیم تا بمبئی (قسمت اول)

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - سفرنامه هند - از تصمیم تا بمبئی سفرنامه هند: گوآ




سفرنامه هند- قسمت سوم: اورنگ آباد

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - سفرنامه هند- قسمت سوم: اورنگ آباد سفرنامه هند: گوآ




سفر به مرز کمونیسم و کاپیتالیسم (سفرنامه اوکراین) - بخش دوم

[شرمفارسی] - سفر به مرز کمونیسم و کاپیتالیسم (سفرنامه اوکراین) - بخش دوم - وسواس نخست ما ایرانیان




اسباب میکشیم!

گلسنگ: همزیستی دوستانه گل و سنگ - اسباب میکشیم! - این وبلاگ، روزانه نویسی نیست. حال و هوا




سفرنامه اندونزی (بالی 1)

کوله پشتی نارنجی - سفرنامه اندونزی (بالی 1) - هوای سفر دارم، کفشهایم را می پوشم و کوله پشتی ام




برچسب :