حسابآرایی
مقدمه
رسواییهای مالی که برای شرکتهای سهامی بزرگ کشور ایالاتمتحد رخ داد، ناشی از حسابآرایی1 است. این رسواییها تاثیر بسیار ژرفی بر نهادهای مالی آن کشور و در پی آن بر بازارهای مالی سایر کشورهای صنعتی گذاشت. هدف این نوشتار، تعریف اصطلاح جدید «حسابآرایی» و بررسی عوامل و شیوههای ایجاد آن است (دستگیر ،1381).
حسابآرایی پدیده نوینی نیست. ردپای آن را میتوان در اوایل قرن نوزدهم جستجو کرد که ابتدا بهشکل هموارسازی سود و سپس بهصورت ایجاد اندوختههای پنهان ظاهر شد. هپ ورث (Happ Verth) نخستین کسی بود که هموارسازی سود2 را بهعنوان یک رفتار مطرح کرد. از نظر او، هموارسازی سود عملی فلسفهآمیز و رندانه است که در محدوده اصول و استانداردهای حسابداری صورت میگیرد (گودرزی، 1387).
تعریف
1- گـریفیس (Griffiths, 1986) بهعنـوان یک روزنامهنگار تجاری معتقد است که حسابآرایی، عملی حیلهگـرانه و نامطلوب است. این بزرگترین حیله از زمان حیله اسب تروآ تا کنون است؛ یک فریبکاری که دارای ظاهری کاملا قانونی است.
2- حسابآرایی به آن دسته از صورتهای مالی اطلاق میشود که ارقام مندرج در آن با توجه به مزیتها، ضعفها و یا روزنههای قانونی و همچنین ضعف و نبود استـــانداردهای حسابداری، مورد دستکــاری و تغییر قرار گرفته است (Naser, 1993).
3- آمات، پروفسورحسابداری دانشگاه بارسلون اسپانیا و دیگران (Amat et al., 1999)، بهعنوان پژوهشگران حسابداری و اقتصاد، در مقــالهای اقتصادی که در سال 1999 تحت عنوان «اخلاق و حسابآرایی» منتشر کردند، این پدیده را اینگونه تعریف میکنند:
“حسابآرایی به فرایندی اطلاق میشود که حسابداران بهوسیله آن از دانش خود و رویههای حرفه حسابداری جهت دستکاری ارقام مندرج در گزارشهای مالی و حسابهای واحد تجاری استفاده میکنند.”
4- یکی از جدیدترین تعریفها از حسابآرایی در ماه مه 2010 به این شرح انتشار یافت:
“حسابآرایی فن تولید و نمایش حسابهای مالی بهصورت غیرمنصفانه است. گاهی اوقات حسابداران و بنگاههای تجاری باعث میشوند که حقایق بهطور منصفانه نشان داده نشوند. آنان جهت دریافت پاداش، تصویری مطلوب از سوداوری شرکت را به نمایش میگذارند؛ و یا در زمان دیگری با توجه به موقعیتهای خاصی ممکن است شرکت را زیانده جلوه دهند. آنها میتوانند با استفاده از این فنون، یک ترازنامه سالم را بیمار و ترازنامه بیماری را سالم نشان دهند. حتی در برخی مواقع حسابرسان نیز در هنگام رسیدگی و انجام نمونهگیری در این خصوص، با شکست مواجه شده و نمیتوانند مشکلات را تشخیص دهند. حسابآرایی در اغلب مواقع میتواند باعث فریب دادن حسابرسان و قانونگذاران شده و آنان را به اشتباه بیندازد. برای مثال، میتوان به واقعه شرکتهای انرون، ورلد کام و شرکت مدوف اشاره کرد.”3
5- حسابآرایی که آن را حسابداری جسورانه نیز مینامند، بهطور معمول باعث تغییر در ارقام مندرج در صورتهای مالی میشود. این کار از نظر ظاهری کاملاً قانونی و منطبق با استانداردهای حسابداری بهنظر میرسد؛ در صورتیکه واقعیت امر چیز دیگری است.
یکی از هدفهای حسابآرایی، نمایش غیرواقعی سود است. در این راستا از ترفندهایی نظیر تامین مالی برونترازنامهای، شناسایی بیشتر درامدها و دیگر عوامل اغراقآمیز استفاده میشود.
فنون حسابآرایی با توجه به گذشت زمان در حال تغییر هستند. هنگامیکه یک استاندارد حسابداری جهت سد کردن راه حسابآرایی تغییر میکند، آن فنون نیز دستخوش تغییر میشوند. حتی با وجود تغییر در استانداردهای حسابداری، باز هم فرصتهای جدیدی برای بهکارگیری حسابآرایی وجود دارد4.
6- در حسابآرایی، گزارشگر بدون زیر پا گذاشتن اصول و موازین و استانداردهای حسابداری و تنها با استفاده از نبود استانداردها، قوانین مالیاتی و مقررات مالی در زمینه انجام یک رویداد مالی، اقدام به ارائه تصویر نادرست و دلخواه مدیران از شرکت میکند (دستگیر، 1381).
برای مثال، شرکت نفتی انرون که بزرگترین شرکت فعال در بخش انرژی در جهان بود و از سالهای 1999 تا 2000 در میان بهترین شرکتهای امریکایی قرار داشت و انتخاب اول هر سرمایهگذار بالقوهای بود، در کمتر از 3 سال به نابودی کشیده شد؛ یا شرکت ورلدکام که بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای مخابراتی جهان شناخته شده بود، در مدت کوتاهی شاهد سقوط سنگین سهام خود از 100 دلار به زیر 10 سنت گردید.
سقوط انرون، ورلدکام، بانک لمن برادرز و شرکت مدوف تنها نمونههایی از این شرکتها هستند که بهدلیل بزرگی و وسعت عملیات، در صدر خبرهای اقتصادی قرار گرفتند. آنها تنها نوک کوه عظیم یخی را که از زیر آب سر برآورده بود، به ما نشان دادند، ولی عمق فاجعه به مراتب بیش از آن بود.
زمینههای لازم برای حسابآرایی
بااستانداردهای حسابداری بهدلیل اعمال نفوذ گروههای ذینفع از طریق پشتیبانی سیاسی و سایر شیوههای پیشبرد مقاصد خود، هر قدر هم بهظاهر محکم و اساسی تنظیم شود، باز هم جای مانوور را باز میگذارد؛ بهطوریکه حسابداران میتوانند ضمن رعایت صوری اینگونه استانداردها و مقررات مالی، روح آنها را در عمل بهکار نگیرند. بنابراین، همیشه تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری از استفادهکنندگان آن عقبترند (Mcbarnet, 1998).
ناصر (Naser, 1993) در تحقیقات خود به این نکته پی برد که نظام حسابداری در کشورهای آنگلوساکسون با توجه به اینکه آزادی بیشتری در امر انتخاب در روشهای حسابداری نسبت به الگوی هماهنگ اروپا دارد، یک محیط مناسب جهت انجام حسابآرایی است.
انواع روشهای حسابآرایی
حسابآرایی اغلب به روشهای مختلفی (از قبیل تنظیم معاملات، استفاده زیاد از براوردهای حسابداری، استفاده از اقلام تعهدی اختیاری و...) قابل اجراست. اما بهطور کلی در دو طبقه زیر قرار میگیرد:
الف- هموارسازی سود
بهطور کلی هموارسازی سود عبارت است از اعمال نظر مدیریت شرکت در تقدم و تاخر ثبت حسابداری هزینهها و درامدها و یا به حساب گرفتن هزینهها و یا انتقال آنها به سالهای بعد؛ بهطوری که باعث شود تا روند سود شرکت در طول چند سال مالی متوالی، تغییرات عمدهای نداشته باشد.
هموارسازی سود به رفتار آگاهانهای اطلاق میشود که بهمنظور کاهش نوسانهای دورهای سود شکل میگیرد. این عمل که با انگیزههای متفاوتی انجام میشود، میتواند کیفیت سود را بهشدت تحت تاثیر خود قرار دهد. پژوهشگران اغلب بر این باورند که سرمایهگذاران ترجیح میدهند در شرکتهایی سرمایهگذاری کنند که از یک روند ثابت سوداوری برخوردار باشند. همچنین، سرمایهگذاران معتقدند شرکتهایی که سودهای پر نوسانی را گزارش میکنند، دارای ریسک بیشتری نسبت به شرکتهایی هستند که سودهای هموار گزارش میکنند، یکی از انگیزههای هموارسازی سود، افزایش بازده است (نورانی، 1382).
هموارسازی سود بهعنوان کاهش آگاهانه نوسانهای سطح سود تعریف میشود؛ بهگونهای که سود شرکت عادی بهنظر برسد (Barnea et al., 1976).
مهمترین انگیزه هموارسازی سود، اعتقاد به این باور است که شرکتهای دارای روند سود مناسب که سود آنها دچار تغییرهای عمدهای نمیشود، نسبت به شرکتهای مشابه ارزش بیشتری دارند.
هموارسازی سود باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت در بورس اوراق بهادار و جذب سرمایهگذاران بالقوه برای این قبیل واحدهای اقتصادی میشود.
مهمترین پیامد هموارسازی سود، کاهش «کیفیت سودیازیان» است. کیفیت سود را میتوان به سه دسته «پایداری سود»، «سطوح ارقام تعهدی» و «سود منعکسکننده معاملات اقتصادی مربوط»، تقسیم کرد. پایداری سود به معنی تکرارپذیری (استمرار) سود جاری است. هر چه پایداری سود بیشتر باشد، یعنی شرکت توان بیشتری برای حفظ سود جاری دارد و فرض میشود کیفیت سود شرکت نیز بالاتر است (سود خالص باید ناشی از فعالیتهای عملیاتی باشد). سطوح ارقام تعهدی نیز با کیفیت سود رابطه معکوس دارد؛ زیرا هر چه میزان ارقام تعهدی سود بیشتر باشد، کیفیت سود شرکت کاهش مییابد. همچنین، هر چه سود حسابداری که گزارش میشود منعکسکننده معاملات واقعی اقتصادی مربوط باشد (سود خالص نباید ناشی از فعالیتهای غیرعملیاتی باشد)، بههمان اندازه کیفیت سود نیز افزایش مییابد (Mc Nichals, 2002).
کیفیت سود، معیاری بسیار مهم برای نشان دادن سلامت مالی واحد تجاری بهشمار میرود. تاکید بیش از حد بر سود بیانگر آن است که بازار به آخرین قلم اطلاعات صورت سودوزیان توجه بیشتری دارد و سایر شاخصهای ارزیابی عملکرد را در بیشتر مواقع نادیده میگیرد (Bellovary, 2005).
معیارهای ارزیابی کیفیت سود عبارتند از:
• سطوح ارقام تعهدی،
• پایداری سود،
• معاملات اقتصادی مربوط،
• پیشبینیپذیری سود،
• مربوط بودن سود به ارزش سهام،
• محافظهکارانه بودن سود (نبود اطمینان نسبت به آینده بهدلیل نبود اطمینان در مورد فرایند تخصیص و براوردهای نامطمئن)،
• وجود رابطه بین سود و جریانهای نقدی عملیاتی،
• بهموقع بودن سود،
• استفاده از معیارهای پایین، عادی یا بالا بودن سود (این شاخص توسط بورس اعلام میشود)،
• سطح کیفیت اطلاعات حسابداری (رعایت استانداردهای حسابداری در ثبت رویداها و گزارشگری مالی)،
• ارتباط سود خالص با وجه نقد (نزدیکی سود خالص با وجه نقد)، و
• سطح کیفیت افشای اطلاعات (شامل بهموقع بودن و اتکاپذیر بودن).
محققان انگیزههای هموارسازی را ناشی از مدیریت سود، افزایش رفاه مدیران، افزایش رفاه سرمایهگذاران، پیشبینیپذیری سود، تمایل مدیران به افزایش بازده، افزایش ارزش شرکت، کاهش نوسانهای دورهای، شهرت شخصی، افرایش قیمت سهام جهت جذب بیشتر سرمایهگذاران، نمایش بهتر عملکرد، نشان دادن کاهش ریسک شرکت، تحت تاثیر قراردادن قراردادها، ملاحظات هزینههای سیاسی، توجه به مقوله مالیات، افزایش امنیت شغلی مدیران، قراردادهای بدهی و سایر عوامل میدانند.
هموارسازی سود به دو شکل صورت میپذیرد:
1- سودهایی که بهطور طبیعی هموار هستند؛ این نوع از سودهای هموار به جریان سودی اطلاق میشود که از فرایندهای عملیاتی ذاتاً هموار، بهدست میآید.
2- سودهایی که بهطور مصنوعی هموار شدهاند؛ هموارسازی مصنوعی سود نتیجه اقدامها و تصمیمهای مدیران و یا حسابداران بنگاههای اقتصادی است؛ و به دو صورت زیر انجام میگردد:
هموارسازی واقعی
این نوع از هموارسازی سود توسط مدیریت صورت میپذیرد. مدیریت، برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل میکند و روی آن تاثیر میگذارد. حسابآرایی و افــزایش یا کاهش اقلام تعهـدی اختیاری (کاهش یا افرایش در فروشهای نسیه پایان سال، کاهش یا افزایش هزینههای تحقیقوتوسعه، کـاهش یا افـزایش هزینههای تبلیغات و غیره) از جمله این نوع از هموارسازی سود است.
هموارسازی مصنوعی
این نوع هموارسازی ناشی از رویدادهای اقتصادی نیست؛ بلکه ریشه در اقدامهایی دارد که در اصطلاح دستکاریهای حسابداری5 نامیده میشود و تاثیری بر جریانهای نقدی ندارد. بهعبارت دیگر، در این الگو فقط حسابهای درامد یا هزینه جابهجا میشوند و تاثیری بر وجه نقد ندارد. استفاده از براوردهای حسابداری در تعدیل سودیازیان از این دسته هستند (نورانی، 1382).
هنگامیکه شرکتها با سود غیرعادی مواجه میشوند، بهطور معمول مدیریت گرایش دارد سود را به سالهای آینده منتقل کند و به اصطلاح سود را دارای روند نماید. آنان از دو طریق به این کار دست میزنند:
• تاخیر در ثبت درامدها و یا انتقال آن به سال یا سالهای آینده، و
• استفاده از براوردهای حسابداری و افزایش هزینهها.
در هر حالت قصد این است که از افزایش سود در صورتهای مالی جلوگیری شود؛ سود بهصورت منصفانه نشان داده نشود و با کاهش درامدها یا افزایش هزینهها، سود مدیریت شود.
هنگامیکه شرکتها با زیان غیرعادی مواجه میشوند؛ مدیران اغلب گرایش دارند تا زیان را به سالهای آینده منتقل کنند و به اصطلاح سود را دارای روند نمایند. آنها از دو طریق به این کار دست میزنند:
• تاخیر در ثبت هزینهها و یا انتقال آن به سال یا سالهای آینده، و
• استفاده از اقلام تعهدی اختیاری (کاهش هزینههای تحقیقوتوسعه، کاهش هزینههای تبلیغات و افزایش فروشهای نسیه در پایان سال و غیره) جهت کاهش هزینهها و افزایش درامدها و همچنین کاهش در براوردهای حسابداری سال قبل.
مشایخی و دیگران (1384) در خصوص مدیریت سود در شرکتهای زیانده، اینگونه اظهارنظر میکنند:
“ در واقع مدیریت این شرکتها، بههنگام کاهش وجوه نقد حاصل از عملیات که گویای عملکرد ضعیف واحد تجاری بوده است، بهمنظور جبران این موضوع اقدام به افزایش سود از طریق افزایش اقلام تعهدی اختیاری میکنند.”
در مورد شرکتهایی با فعالیت عملیاتی خوب (بر مبنای وجه نقد ناشی از عملیات) در کل کاهش اقلام تعهدی مشاهده میشود، ولی با بررسی پرتفویها مشاهده میشود که تعداد چشمگیری از شرکتهای با فعالیت خوب نیز تمایل به سیاستهای افزایشی سود از خود نشان میدهند. بعضی از شرکتها با فعالیتهای عملیاتی بسیار عالی نیز تمایل به سیاستهای کاهشی سود دارند. (مشایخی و صفری، 1385).
ب- تامین مالی خارج از ترازنامه
بهطور کلی هدف اصلی بنگاههای اقتصادی کسب سود بیشتر و بهدنبال آن افزایش ثروت سهامداران و قیمت سهام موسسه است. یکی از راههای کسب سود بیشتر، انتخاب روش مناسب تامین مالی است. در سالهای اخیر، تامین مالی برونترازنامهای6 بهعلت مزایایی که دارد توانسته است نظر مدیران مالی و موسسهها را به خود جلب کند (تقوی و دیگران، 1389).
تامین مالی خارج از ترازنامه عبارت است از تامین مالی یا تامین مالی مجدد عملیات واحد اقتصادی به روشی که در آن ممکن است تمام یا برخی از تامین مالی انجامشده، طبق محدودیتهای حسابداری در ترازنامه شرکت نشان داده نشود (Naser, 1993).
بنابراین، تامین مالی خارج از ترازنامه زمانی بهکار میرود که شرکت میخواهد ضمن تحصیل دارایی، شیوه تامین مالی آن را (که بهطور معمول از طریق بدهی است) در ترازنامه نشان ندهد (دستگیر و سلیمانیان، 1386).
تا پیش از دهه90، مقررات و استانداردهای خاصی در زمینه نحوه انجام حسابداری اوراق قرضه تبدیلپذیر وجود نداشت. بنابراین، از ابتدا هیچگونه دستورالعملی در ارتباط با نشان دادن چنین اوراق بهاداری بهعنوان بدهی یا حقوق صاحبان سهام وجود نداشت. نبود مقررات مالی و استانداردهای حسابداری، موجب ایجاد فرصتهای زیادی برای حسابآرایی شد. این همان خلاٴ در اصول و موازین حسابداری بود که منتشرکنندگان چنین اوراقی با استفاده از آن دست به حسابآرایی میزدند (Pope & Puxty, 1991).
نشان دادن این اوراق بهادار در بدهی شرکت موجب میشد نسبت اهرم مالی شرکتها و متعاقب آن ریسک شرکتها افزایش یابد. منتشرکنندگان اوراق بهادار یادشده تمایل داشتند که آنها را در طبقه حقوق صاحبان سهام گزارش کنند تا هم موجب افزایش نسبتهای اهرمی نشود و هم مزایای بسیاری از بستن حساب سرقفلی خریداریشده به حقوق صاحبان سهام، ایجاد شود (Shah, 1993).
بعضی از دلایل گزینش روشهای تامین مالی خارج از ترازنامه بهشرح زیر است:
• نشان دادن افزایش نرخ بازده داراییها (ROA) در صورتهای مالی،
• کاهش میزان بدهیها در صورتهای مالی با هدفهایی نظیر دریافت وام و اعتبار و یا بهتر نشان دادن وضعیت مالی واحد اقتصادی جهت جذب بیشتر سرمایهگذاران،
• کاهش میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)،
• وجود برخی از مزایای مالیاتی (در کشورهایی که مالیات بر دارایی وضع میشود، گزینش برخی از شیوههای تامین مالی برونترازنامهای منافعی را از نقطهنظر مالیاتی دربردارند)، و
• کتمان انحراف از بودجه سرمایهای.
گزینش برخی از شیوههای تامین مالی برونترازنامهای مانند اجارههای سرمایهای، باعث تامین اعتبار پروژهها به طریقی جدا از بودجههای سرمایهای مصوب و کتمان انحراف ناشی از آن میشود.
انواع روشهای تامین مالی خارج از ترازنامه بهشرح زیر است:
• شرکتهای با مقاصد خاص،
• اجارهها،
• شبهشرکتهای فرعی،
• فروش و بازخرید مجدد داراییها،
• موجودیهای کالای امانی،
• عاملیت حسابهای دریافتنی،
• قراردادهای خرید آینده (قرارداد ببریابپرداز7)
قراردادهای خرید آینده که در غرب به آن قراردادهای «ببریابپرداز» نیز گفته میشود، قراردادهای خرید کالا یا خدماتی در آینده هستند که در آن خریدار بدون قیدوشرط متعهد میشود حتی در صورت دریافت نکردن کالا یا خدمات، ملزم به پرداخت قسمتی از بهای فروش است.
بهکارگیری تامین مالی برونترازنامهای با پیامدهای زیر همراه است (دستگیر و قربانی، 1388):
• صورتهای مالی غیرشفاف شامل وجود داراییها و بدهیهای پنهان،
• وجود نسبتهای مالی اشتباه،
• از دست رفتن ارزش پیشبینی صورتهای مالی،
• از دست رفتن اعتماد عمومی، و
• گمراه ساختن استفادهکنندگان از صورتهای مالی.
عوامل زیر در بروز حسابآرایی موثر است:
1- ابهام در بهکارگیری برخی رویهها، استانداردهای حسابداری و قوانین
برخی از رویهها، استانداردهای حسابداری و قوانین دارای ساختاری مبهم و انعطافپذیر هستند. این امر امکان زیادی را برای قضاوت در عمل بهوجود میآورد و سلیقه را وارد عمل میکند. در حسابرسی به چنین فرایندی در اصطلاح «نواحی خاکستری» اطلاق میشود.
2- پیشی گرفتن پیشرفتهای فناوری از فرایند تدوین استانداردهای حسابداری و قوانین
فرایند پیشرفت فناوری و روشهای تجاری، سریعتر از فرایند تدوین قوانین و روشهای حسابداری است و حسابداری همواره عقبتر از روشهای تجاری و دنبالهرو تجارت است. بنابراین، حرفه حسابداری همواره با فقدان رویهها، استانداردها و قوانین مواجه است.
3- مسئولیت پاسخگویی در مقابل تخصیص ناصحیح منابع
در رقابت برای منابع محدود اقتصادی، فشاری بر شرکت جهت ارائه نتایج و گزارش مبالغهآمیز صورتهای مالی مربوط به عملکرد شرکت وجود دارد. در بازار رقابتی، صورتهای مالی باید موجب رضایت سرمایهگذاران در یکنواختنشاندادن جریان سود و ثروت به شرکت باشد. تضاد (منافع بین تهیهکنندگان و استفادهکنندگان از اطلاعات اقتصادی بهدلیل مسائل مطرح در تئوری نمایندگی) زمانی بهوجود میآید که عملکرد واقعی شرکت ناپایدار یا ناخوشایند و یا هر دو باشد. از یک طرف، یکنواختی جریان ثروت نیازمند تداوم فعالیت و برای رضایت سرمایهگذاران بالقوه جهت تحصیل منابع مطمئن اقتصادی ضروری است و از طرف دیگر، شرکت برای ایفای مسئولیت پاسخگویی باید عملکرد واقعی خود را حتی با ارائه نتایج «ناپایدار یا ناخوشایند» بهشکل صحیح ارائه کند (گودرزی، 1387).
بالاسیو و دیگران (Balacio et al., 2009) مقالهای را تحت عنوان «بررسی اجمالی بر حسابآرایی و نتایج آن در عمل» منتشر کردند و در آن با ارائه نموداری (شکل 1)، به تشریح حسابآرایی پرداختند.
نتیجهگیری
با توجه به این مطالب میتوان نتیجه گرفت که حسابآرایی، تنها حاصل وجود نقص در برخی اصول، موازین، استانداردهای حسابداری و قوانین جهت ارائه تصویری نادرست و غیرمنصفانه از وضعیت مالی واحدهای اقتصادی نیست، بلکه عوامل زیر باعث خلق حسابآرایی میشود که شکلهای آن عبارتند از:
• تقلب در دفترها، حسابسازی و گزارشگری صوری،
• بیتوجهی به اخلاق حرفهای از سوی برخی از حسابداران و حسابرسان،
• تضاد منافع بین تهیهکنندگان و استفادهکنندگان از اطلاعات اقتصادی و مسائل مطرح در تئوری نمایندگی،
• وجود شرایط رقابتی،
• کند بودن روند بازنگری و یا ایجاد قوانین و استانداردهای حسابداری با توجه به پیشرفتهای فناوری،
• وجود برخی مزیتهای (فرارها) مالیاتی و ....
عوامل کاهنده حسابآرایی عبارتند از:
• وجود استانداردهای حسابداری و قوانین و مقررات شفاف و صریح،
• رعایت بالاترین سطح افشا در گزارشگری مالی،
• ایجاد نظام حاکمیت شرکتی و استقرار کمیته حسابرسی در بنگاه اقتصادی جهت نظارت بر کار مدیران،
• تحمل هزینههای نمایندگی،
• بازنگری ادواری در کنترلهای داخلی و انتخاب موسسههای بزرگ حسابرسی در امر رسیدگی و اظهارنظر در مورد گزارشهای مالی.
بهنظر میرسد پیامد حسابآرایی چیزی بهتر از بحرانهای اقتصادی نخواهد بود. بنابراین باید قوانین و استانداردها با استفاده از تجربههای افراد خبره صنعت، دانشگاهیان، مجامع حرفهای و دیگر نهادها بهطور مداوم مورد بازنگری قرار گیرد تا زمینههای انجام حسابآرایی کاهش یابد.
با توجه به مواردی که گفته شد، چنین بهنظر میرسد که بحران مالی که در سال 2002 و پس از آن گریبانگیر اقتصاد آزاد غرب و سایر کشورهای جهان و منجر به سقوط سهام شرکتهای بزرگی همچون شرکت نفتی انرون، ورلدکام، زیراکس و... شد، همگی ناشی از حسابآرایی بوده است.
پانوشتها:
پدیدآورندگان: دکتر محسن دستگیر، بهرام غنیزاده و اکبر کاظمی
مطالب مشابه :
حسابداری سبز
حسابداری مالی - حسابداری سبز - حسابداری و مدیریت مالی - حسابداری مالی
حسابآرایی
مقدمه رسواییهای مالی که برای شرکتهای سهامی بزرگ کشور ایالاتمتحد رخ داد، ناشی از حساب
جایگاه مدیران مالی در بازار سرمایه
انجام کلیه امور حسابداری و مالی واحدهای تجاری ، شرکت ها و اشخاص توسط حسابداران با تجربه شامل:
نمونه سوالات حسابرسی مالی
حسابداری - نمونه سوالات حسابرسی مالی - علمی پژوهشی 1- کدام شخص یا اشخاص مسئول کفایت افشا در
آیین نامه تحریر دفاتر قانونی
حسابداری مالی - آیین نامه تحریر دفاتر قانونی - حسابداری و مدیریت مالی - حسابداری مالی
منابع درس حسابداری مالی
حسابداری - منابع درس حسابداری مالی - www.Tasavi.com
آشنایی با رشته حسابداری بازرگانی
حسابداری مالی - آشنایی با رشته حسابداری بازرگانی - حسابداری و مدیریت مالی - حسابداری مالی
برچسب :
حسابداری مالی