مقاله ای در مورد آزادی

مقدمه

 

بزرگترین اشتباهی که بعضی از به اصطلاح طرفداران آزادی در تبیین مفهوم

 

آزادی مرتکب گردیده اند این است که قصد دارند با تفکر واندیشه وفرهنگ غربی

 

وبا ملاکها ومعیارهای مکتبهای مادی آزادی دینی را تفسیر وتحلیل نمایند دارندگان

 

چنین اندیشه ای وقتی با تقا بل وتضاد مواجه میشوند به ناچار آیات قرآن وروایت 

 

معتبر ومستند دینی را تفسیر به رای مینمایند وبه نام قرائت های جدید وعصری

 

کردن وعرفی کردن دین ،مسلمات وبدیهیات دین را انکار میکنند. غافل از این که

 

بین جهان بینی الهی وجهان بینی مادی تضاد اصولی وجود دارند تطبیق وهماهنگ

 

کردن این دو جهان بینی کاریست ناشدنی ، تلاش بیهوده ای که جز حذف و انکار

 

دین نتیجه ای نخواهد داشت.

 

همچنان که دیدگاه این دو جهان بینی در مورد جهان و انسان... متفاوت است و

 

طرز تلقی این دو مکتب از مفهوم آزادی نیز با یکدیگر فرق می کند.جهان بینی

 

مادی حیات انسان را بین تولد و مرگ محصور می کند و معتقد است که انسان بعد

 

از مرگ نیست و نابود می شود پاداش و کیفری برای او وجود ندارد. در حالی که

 

جهان بینی الهی و مکتب مقدس اسلام تفسیر دیگری در مورد مرگ وحیات وجود

 

دارد .

 

زندگی انسان را محدود به حیات طبیعی و مادی نمیکند وانسان را موجودی فرا

 

طبیعی ومسافری میداند که عوالمی از زندگی را پشت سر گذاشته و عوالم دیگری

هم پیش رو دارد ، مرگ او در واقع آغاز حیاتی دیگر است مرگ او ارتحال است

 

یعنی کوچ کردن و نقل مکان نمودن رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید :

 

ان المومنون لا یموتون بل ینقلون من دار الی دار

 

 

یعنی : انسان مومن نمی میرد بلکه از خانه ای به خانه ی دیگر کوچ می کند.

 

طبیعی است آنان که انسان را در ماده خلاصه می کنند دیدگاه خاصی نسبت به

 

آزادی دارند چون به قیامت و حیات اخروی اعتقاد و ایمان ندارند. در اخلاقیات به

 

آزادی مطلق معتقدند.

 

آزادی در مفهوم لیبرالستی و مادی گرائی یعنی رها شدن از قیود و تکالیف و

 

سرسپردگی به هوای نفس که در فرهنگ دینی بدترین نوع بردگی واسارت است .

 

رهبر انقلاب اسلامی در خصوص آزادی در مفهوم لیبرالیستی می فرمایند : آزادی

 

در مفهوم لیبرالیستی یعنی رها شدن از تکالیف و از همه ی قید و بند ها و

 

سرسپردگی به خود در حالی که اساس دین تکلیف و مسئولیت و پایبند بودن به

 

احکام و ارزش های دینی است.

 

 آزادی در اسارت آزادی

 

 (ای آزادی ،لفظت خوشبخت ترین لفظ ها ومعانیت بد بخت ترین معانی است . ای

 

آزادی ،چه زنجیرهای گران باری که به نام تو به دست وپاهای انسان ها بستند .)

 

وازه آزادی ،یکی از مظلوم ترین کلمات ووازه هایی است که در طول تاریخ ،بیش

 

ازهر چیز مورد تحریف وسوء استفاده قرارگرفته است .کلمه آزادی مهم ترین

وبهترین اسلحه ستم گران وصاحبان زر وزور برای سر کوبی آزادی و آزاد

 

مردان جهان و وسیله ظلم و ستم مستکبران جهان گردیده است . امروز ،زور

 

مداران جهان به نام آزادی و دفاع از ملت ها ،بسیاری از کشور ها را زیر سلطه

 

ستم گری خود قرار داده ،منافع ملی،معادن وذخایر زیر زمینی آنان را به یغما برده

 

ومی برند مطالعه تاریخ گذشته ایران ،این نکته را روشن می سازد که از زمان

 

مطرح شدن آزادی در تاریخ معاصر ایران ،همیشه آزادی در اسارت آزادی قرار

 

گرفته و سوء اسصتفاده از آزادی ،مانع وبزرگترین آفت آزادی گردیده است و هیچ

 

چیز به اندازه سوء استفاده از آزادی مانع دوام و گسترش آزادی نبوده است .

 

در تاریخ نه چندان دور دوران مشروطیت ،فساد گستردگی آزادی بیش از هر

 

زمان دیگر پایه گذاری شد .در واقع آزادی در اسارت آزادی قرار گرفت و وازه

 

آزادی را برای تخریب بنای ارزش ها و باور های دینی ،مورد سوء استفاده قرار

 

دادند .سوء استفاده کنندگان از عنصر آزادی ،چنین القا ء می کردند که بی توجهی

 

به محرمات وارزش های دینی وروی آوردن به فساد و ولنگاری اخلاقی وتوهین

 

به مقدسات بخشی از آزادی است .

 

 

مرحوم شهید شیخ فضل الله نوری ودوستان وی که بیش از هر کس مورد حمله

 


سوء استفاده کنندگان قرار گرفته اند در پاره ای از نوشته ها ومکتوبات خود بدان

 

اشاره کرده اند . به عنوان نمونه وتطبیق تکرار تاریخ ،به نوشته ای که در تاریخ

 

هیجدهم جمادی الثانی هزارو سیصدوبیست وپنچ هجری قمری در آستانه مقدسه

حضرت عبد العظیم از مرحوم شیخ و دوستان او منتشر شده ،اشاره می نماییم که

 

با مشاهده وتطبیق آن با مواضع دیگراندیشان این زمان به حقیقت یک توطئه پی

 

خواهیم برد .دراین نوشته چنین می خوانیم :« همه دیدیم ومی بینیم روز نامه ها

 

وشب نامه هایی که پیدا شده اند ،اکثر مطالب آنها مشتمل بر سب علمای اعلام

 

وطعن به احکام اسلام است. همه دیدیم ومی بینیم که آنها اعلام می کنند باید

 

شریعت تصرفاتی کرد وفروعی از آن را تغییر داد و تبدیل به احسن و انسب

 

نمود،زیرا قوانین شریعت به مقتضای یک هزارو سیصد سات پیش است وباید آن

 

را با اوضاع واحوال امروز مطابق کرد .

 

این قوم به نام آزادی به جای امر به معروف ونهی از منکر ،امر به منکر ونهی از

 

معروف میکنند وفنون فحشاء وفجور می آموزند این قوم به مردم می گویند : تا به

 

حال بیهوده به تعقیبات نماز صبح ودعای کمیل پرداخته اید . همچنین به مردم می

 

گویند : در این روزگار خواندن روز نامه جات اولی از قرائت قرآن است »

 

متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ،آزادی به فرمایش امام که

 

فرمودند:))آزادی یک امانت الهی است که خداوند نصیب ما کرده است و ما ارزش

 

حیات را به آزادی واستقلال می دانیم.)) آزادی و استقلالی که حاصل خون هزاران

 

شهید ،تبعید وزندانی شدن صدها عالم دینی و روحانیون والا مقام وپیروان صدیق

 

آنان است ،متاسفانه در همان آغاز مورد حمله سوء استفاده گران قرار گرفته و

 

نمی گذارند که مردم شهید داده ورنج کشیده که وارثان انقلاب  اند ، آن طور که

باید از مواهب و مزایای آن بهره مند گردند.

 

آزادی مثبت و آزادی منفی

 

وازه آزادی یا حریت در فرهنگ دینی با توجه به پویایی ،وسعت و جامعیت دین

 

،معانی مختلفی دارد .

 

آزادی در بعد اخلاقی – فقهی- حقوقی- عرفانی و... که در نهایت، می توان آزادی

 

را به دو بخش تقسیم کرد : آزادی مثبت و آزادی منفی .

 

آزادی مثبت آن است که اگاهانه ،مسئولانه ،خلاف عقل و شرع که جهت دهنده آن

 

میل طبیعی وخود حیوانی باشد. به قول یکی از اندیشمندان ودین شناسان

 

معاصر،آزادی هایی که موجب تصعید حیات تکاملی انسان می شود ،آزادی مثبت

 

،وآنچه آدمی را از این امر باز می دارد یا در خلاف جهت تصعید حیات تکاملی

 

حرکت دهد ،آزادی منفی است .

 

آری،همچنان که انسان در زندگی مادی ودر حیات طبیعی،آزاد نیست هر عملی را

 

انجام دهد ،زیرا ممکن است آن عمل موجب فنا ونابودی وی گردد (مثل افتادن در

 

آتش سوزان یا خوردن سم مهلک وکشنده ویا پریدن از قله کوه ... ) همچنین در

 

زندگی انسانی ودر حیات سیاسی واجتماعی ،محدودیت هایی است که اگر رعایت

 

نشود ،موجب هلاکت ونابودی حیات انسانی می شود . به عبارت دیگر همچنان که

 

گاهی یک بیمار برای رفع نقاهت واعاده سلامتی وتندرستی ،لازم است به دستور

 

پزشک عمل نموده،از پاره ای میل وخواسته درونی خئد بگذرد واز استفاده بعضی

 

از غذاهای لذیذ ومطبوع پرهیز کند ،در زندگی انسانی ودر حیات اجتماعی نیز

موظف است بعضی از تفکرات و اندیشه های نا پخته وغلط وهچنین رفتار های

 

غیر منطقی کم ممکن است زندگی فردی و اجتماعی وگاهی یک نظام عادلانه را

 

مختل سازد از خود دور نماید .

 

معنی آزادی واقعی ومثبت،این نیست که انسان آنچه می تواند و مطابق میل طبیعی

 

اوست آزادانه هنجام دهد ،بلکه باید اندیشه کند وبه آنچه به مصلحت اوست و

 

سعادت دنیا وآخرت وی را تامین می کند ومطابق عقل وشرع وقانون است ،عمل

 

نماید .در واقع شرط اصلی تشخیص آزادی مثبت وآزاد اندیشی است ،آزاد بودن

 

انسان از خود وخود محوری است .

 

کسی که فکر واندیشه اش آزاد نیست وجهت دهنده تفکر واندیشه اش هوای نفس و

 

شیطان درونی و اندیشه های فاسد فرهنگ مبتذل غربی است ،چگونه میتواند آزاد

 

اندیش باشد و صحبت ازآزادی مثبت کند . او باید قبل ازهر چیز ایمان به خدا

 

وتبعیت از حق و عمل به دستورهای الهی رادر برنامه زندگی خویش قرار دهد وبا

 

شناخت واقعی دین ،اندیشه وتفکر خود را از اسارت و بردگی آزاد کند تا صلاحیت 

 

درک آزادی وسپس تبلیغ و ترویج آنرا پیدا نما ید . زیرا آزادی انسان بستگی به

 

تفکر واندیشه او دارد وانسان طوری عمل می کند که می اندیشد . حضرت امام

 

خمینی (ره) در این رابطه فرمودند :

 

«استقلال مغزی وفکری شرط اول استقلال است »

 

 

آری تنها انسان دینی وقانونمند است که می تواند در مسیر کمال واقعی حرکت

کرده واز آزادی مثبت استفاده کند . به قول استاد جعفری (ره):«انسان اگر بخواهد

 

از آزادی به درستی استفاده کند، باید با زنجیرهای قانون وشریعت ،خود حیوانی

 

که خود کامگی اساسی ترین مشخصه آن است، را ببندد تا با مهار طغیان گریهای

 

آن عرصه برای تکمل شخصیت انسانی آماده گردد»

 

ودر جای دیگر می فرماید :«انسان در عین آزادی زنجیر وجدان و شریعت را

 

بدست وپای خود می بندد،تا د مسیر مخصوص به خودحرکت کرده و موجب سلب

 

آزادی دیگران نشود .»

 

بنده حق بی نیاز از هر مقام                               نی غلام او را نه کس ا را غلام

 

بنده حق مردآزاد است و بس                              ملک آیینش خداداد است و بس

 

                            لاتکن عبد غیرک لقد جعلک الله حرا

 

                           بنده غیر خودت مباش که خداوند ترا آزاد آفریده است .

 

                                                                                    حضرت علی (ع)   

 

 

حدود و قیود آزادی

 

آزادی بدون قید وشرط نه استدلال عملی دارد ، نه توجیه عقلی ونه امکان عملی ،

 

ادعای آزادی مطلق یک شعار پوچ ،بی معنا، بدون منطق واحمقانه است .اگر چه

 

مکتب لیبیرالیسم درنظریه های خود به نا محدود بودن آزادی آدمی اشاره می کند

 

اما در عمل چنین چیزی ممکن نیست .اجرای همین اندیشه و تفکر نیز نیاز به

 

مقررات وقوانینی داردکه در واقع حکایت از محدودیت آزادی در مقام اجرا می

کند . حتی در حکومت استبدادی و آنارشیست ،آزادی در مقام اجرا با محدودیت

 

مواجه می شود . کسی که می گوید «ما آزادی بی قید وشرط ،حتی آزادی بی بند

 

وبار می خواهیم .بر خلاف گذشتگان ما که آزادی مشروط می خواستند»

 

باید در فهم وتعقل او شک کرد. چنین فردی یا جاهل است یا مغرض، که احتمال

 

دوم بیشتر است .بدون شک ، آزادی باید مقید به حد ومرز باشد وگرنه آزادی

 

مطلق موجب مرگ ونابودی آزادی خواهد شد وپدیده آزادی در هیچ جای دنیا

 

وجود ندارد . در زیر بعضی از قیود آزادی به اختصار بیان می شود

 

 

1) قانون :

 

شکی نیست که زندگی وحیات جمعی ، بدون داشتن قانون و مقررات امکان ندارد .

 

در هر کشوری ،بر اساس جهان بینی و ایدئولوزی حاکم بر آن کشور وبرای اداره

 

آن ،قوانین و مقررات خاصی تعیین می کنند که مردم نیز موظب وملزم به رعایت

 

آن هستند و خروج از مقررات قانونی ،تخلف به حساب آمده وبا شخص خطا کار

 

وقانون شکن ،نیز سخت بر خورد می کنند .

 

 

2) اعتقادات دینی وشرعی :

 

دومین عامل که موجب مقید شدن آزادی می شود ، قیود دینی و شرعی است. کسی که با

 

اختیار وانتخاب ، دینی را پذیرفته به حکم عقل وشرع موظف است به مقررات ودستوهای

 

 


آعمل نماید. بعضی از اعمال وکارها که از نظر شرع مقدس جایز نیست ،محرمات نام گرفته

 

اند وبعضی از اعمات است که به عنوان واجبات بیان گردیده وهر مسلمانی ملزم به انجام دادن

 

آن است . لذا کسی حق ندارد به بهانه آزادی از حدود الهی تجاوز کند ، و مقدسات دینی را زیر

 

پا بگذارد.

 

محروم امام (ره) در این باره چنین می فرمایند :مبادا از حرف های خارجی ها بترسیم ودر

 

پیدا کردن احکام خدا سستی کنیم آنچه مهم است این است که مسلمین به اسلام وقران عمل کنند

 

 

 

3) مصالح زندگی جمعی و خانوادگی :

 

 

گاهی ممکن است بعضی از کارها ، خلاف قانون نباشد یا قانون درخصوص خوب

 

بودن یا بد بودن آن عمل ، ساکت باشد . تحریم قانونی وشرعی نداشته باشد ، اما از

 

نظر مصالح زندگی جمعی و حفظ حریم خانواده و حفظ نظام عادلانه سیاسی بیان

 

آن مصلحت نباشد . گاهی مطلب و اسرار ورازی است بین یک خانواده که صلاح

 

نیست که دیگران متوجه آن شوند ، حتی فرزندان وسایر نزدیکان . گاهی یک

 

موضوع محرمانه سیاسی و نظامی است که علنی کردن آن ، نظام سیاسی یک

 

مملکت را به خطر می اندازد ویا موجب سوء استفاده دشمنان داخلی وخارجی می

 

شود . لذا اصلا صلاح نیست که برای عموم مردم بیان می شود . همه اینها قیود

 

وخط قرمزی است که آزادی را محدود و آن را از مطلق بودن می اندازد .در یک

 

نظام دینی هعمه مردم آزادند ، مکر اینکه آزادی آنها خلاف قانون وشرع مقدس

 

باشد در این صورت تخلف وجرم به حساب خواهد آمد.

 

اسلام و آزادی

 

هیچ مکتبی چون مکتب اسلام مفهوم آزادی را تبیین و تفسیر ننموده وبه حق از آن

 

دفاع نکرده است . اسلام آزادی را جزء خواسته های فطری و حس کمال جویی

 

انسان ولازمه حیات مادی ومعنوی وقرب الهی می داند . زیرا ؛ اولا کمال وجودی

 

انسان بستگی به تحول و حرکت پویا

 

به سوی حق مطلق از طریق صراط مستقیم دارد واز طرف دیگر ، هر حرکت و

 

رفتنی ، نیاز به رها بودن وآزاد بودن دارد چرا که آزادی و حرکت لازم ملزوم

 

یکدیگرند . انسان ، تا آزاد نباشد ، قدرت حرکت و رفتن نخواهد داشت .

 

ثانیا اسلام ، انسان را در انتخاب خیر وشر ، سعادت وشقاوت ، حق وباطل آزاد

 

ومختار قرارداده است او مجبور نیست بپذیرد بلکه مختار است بپذیرد یا نپذیرد

 

وزمانی می تواند از قدرت اختیار وانتخاب استفاده کند که آزاد باشد . مختار بودن

 

بدون آزادی ، قابل فهم وعمل نیست .مرحوم علامه محمد تقی جعفری می فرمایند :

«اختیار عبارت است از به کار بردن آزادی در راه به دست آوردن آن چه خیر

 

وکمال است .»

 

انسان در بند واسیر که در اختیار خود نیست بلکه در اختیار خودیت یا خود

 

دیگری است ،چگونه می تواند حق را انتخاب واختیار کند وباطل را رها سازد

 

.ثالثا اسلام انسان را در انتخاب عقیده و ایدئولوژی ومکتب نیز آزاد گذاشته ، که

 

تفکر واندیشه کند، اقوال وگفته های  مختلف را بشنود ، سپس انتخاب احسن کند .

 


در انتخاب احسن یک شرط مهم  رها بودن و آزاد بودن است .

 

کسی که تفکر باطل یا تسلط غاصب بر او حاکمیت دارد، چگونه می تواند مختار

 

باشد و انتخاب احسن نماید . چنین کسی ، حتی ممکن است در تشخیص حق

 

وارزش ، باطل وضد ارزش ، مشکل داشته باشد وقدرت وتوان درک احسن از

 

غیر احسن و حق وباطل را از دست بدهد تا چه رسد به انتخاب احسن . به عبارت

 

دیگر انسانی که هنوز خود واقعی را نیافته ، خودش خودش نیست بلکه در

 

شخصیت و خود دیگری زندگی می کند ، چگونه می تواند خوب واحسن را انتخاب

 

کند . کسی که به قول علی (ع) صورت وظاهرش  انسان ، ولی تفکر واندیشه و

 

سیرتش حیوان است چنین کسی راه هدایت وحق را نمی فهمد تا انتخاب کند .

 

همچنین راه گمراهی وضلالت را نمی شناسد ، تا از آن دوری کند . او مرده ای

 

است ، بین زندگان . کثرت گناه ومعصیت یکی از آثارش این است که قدرت

 

تشخیص حق وباطل را از انسان سلب می کند . چنین شخصی ، حق را باطل

 

وباطل را حق وزشت را زیبا می بیند او یک خودی دارد ویک خودیتی . خودیت

 

وشیطان حاکم بر اوست که می بیند وراه می رود  تصمیم میگیرد وخود او یک

 

آلت ووسیله محکوم در اختیار هوای حاکم است وامام صادق (ع)

 

می فرماید :

 

« هرگاه کسی مرتکب گناه شود قدرت تشخیص وعقل از او کم می شود که هرگز

 

به او باز نمی گردد.»

 

 


انسان باید قبل از هر چیز خود واقعی را آزاد کند . او که مقهور شیطان نفس است

 

و هنوز خود را رها نساخته ، چگونه دم از آزادی وآزادگی می زند . چنین کسی نه

 

تنها خود را نشناخته بلکه واقعیت و حقیقت و کنه هیچ چیز را آن طور که هست

 

نشناخته است . رسول گرامی اسلام می فرماید :

 

« نسبت به نفس خود نا اگاه مباش زیرا کسی که به شناخت حقیقت خود دست

 

نیافته حقیقت هیچ چیز را نمی شناسد و نسبت به همه چیز نا اگاه است .»

 

 

اولین ندای آزادی

 

اسلام اولین ندای آزادی را در عصر حاکمیت جهل وزر و زور و استبداد سر داده

 

است و در این عصر نیز تنها مدافع به حق آزادی است که زندگی وحیات انسان را

 

، مساوی با آزادی می داند . اولین شعار وندای پیامبر اسلام (ص) ، شعار آزادی

 

بود  که « قو لوا لااله الا الله تفلحوا» بگوید هیچ خدایی نیست مگر خدای واحد

 

متعال تا رستگار شوید . یعنی نفی هر گونه استبداد و سلطه گری  ونفی همه 

 

معشوق ها و دلبستگی های اعتباری ، تنها به خالق هستی  دل بستن وبا حق مطلق

 

عشق ورزیدن ، در مکتب دین هر نوع جلوه گری  وعشق ومحبتی که مانع آزادی 

 

وسد راه رسیدن انسان به معشوق واقعی  وخالق هستی  باشد ممنوع ومطرود

 

است.

 

در تفکر واندیشه دینی ، آزادی واقعی آن است که انیان را از همه وابستگی ها رها

 

سازد وبه معشوق واقعی و کمال وجمال مطلق برساند . علت ودلیل مذمت دنیا

 


گرایی و مال دوستی و علقه زن وفرزند و... نیز همین است که جلو آزادی انسان

 

را می گیرد و انسان را از رفتن به سوی حق باز می دارد . وگرنه دنیا اگر وسیله

 

برای رسیدن به هدف باشد نه تنها مذمت نگردیده بلکه مورد تائید و تقدی ر هم

 

قرار گرفته است .


مطالب مشابه :


انشای ایران زیبای من

شلم شوربا - انشای ایران زیبای من - غمگین،عمومی،خاطره،طنز و - شلم شوربا




انشایی در مورد انشاء

با کودکی‌هام - انشایی در مورد انشاء - و فراموش نکنیم که تجربه کودکی، سناریوی زندگی الان هم




مقاله ای در مورد آزادی

جای جای ایران از مرگ نیست و نابود می شود پاداش و کیفری برای او وجود ندارد. در حالی که




موضوعات متنوع انشا(200 مورد)

23- آرزو هایی که برای کشورم ایران و مردم عزیز ی انسان نمایی در باره ی «آب» انشایی




«موضوعات نگارش مرتبط با فصل های کتاب ادبیات پایه ی سوم راهنمایی»

1- درباره ی زندگی حضرت سلمان فارسی (ع) انشایی 1- برای ساختن آینده ی ایران چه




انشای سوم و دوم راهنمایی/کتاب قدیم/الیاس امیرحسنی

8-درباره ی زندگی وشخصیت یکی از بزرگان ایران که به تمدن برای نوشتن درباره ی یک موضوع




موضوعات انشایی متنوع برای طول سال

مستی رندانه - موضوعات انشایی متنوع برای طول سال - دلنوشته ها،اندیشه هاویافته های علمی،ادبی




برچسب :