بازاریابی چیست؟

روشهای مدیریت وبازاریابی به اندازه ای برای این شرکت ها اهمیت پیدا کرد که هزینه های سنگینی را جهت تحقیق در امر بازاریابی اختصاص دادند و به 3 نکته اساسی در این تحقیقات دست یافتند واین 3 نکته را عامل ناتوانی شرکت ها و عدم موفقیت دانستند. ان 3 نکته حیاتی چنین است:

1.عدم توجه به بازار و رقیبان

2. در نظر نگرفتن تغییرات الگوی مصرف مشتریان

3.بی تفاوتی نسبت به روشهای اجرایی مدیریت

به نوعی میتوان گفت که اقای ری کراک بنیانگذار رستوران های زنجیره ای مک دونالد اغازگر این انقلاب در سطح جهان بود.او متوجه این نکته شد که باید برای موفقیت ، دیگر رقیبان خود را زیر نظر بگیرد ،به نیاز مشتریان توجه نماید ودر تمام رستوران های خود یک نظام مدیریت هماهنگ و یکسان را به وجود اورد.

و این گونه بود که شعاری به نام "حق با مشتری است" در سراسر جهان شروع به شکل گرفتن کرد.

پس از گذشت چند سال شرکت های بزرگ و پیشرو به این نکته دست یافتند که دیگر"حق با مشتری است" تنها یک شعار نیست بلکه اساس حیات یک سازمان است از این رو به بازاریابی جهت رضایت مشتری و تامین تقاضای او اهمیت بیشتری نشان دادند به نحوی که بازار یابی یکی از شریان های حیاتی یک سازمان شد.

بازاریابی چیست؟

اگر چه تعاریف بسیاری از علم بازاریابی شده است که اکثر انها هم درست میباشد اما پیتر دراکر پدر علم بازاریابی انرا این چنین تعریف میکند:

((فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق مبادله.))

اما در اینجا یک نکته بسیار مهم وجود دارد و ان این است که انسان ها نیازهای بیشماری دارند اما ممکن است برای رفع ان هیچ فعالیتی انجام ندهند چرا که انسان فعالیت خود را با توجه و در نظر گرفتن شرایطی خاص اغاز میکند وان گاه کالا یا خدمتی را تقاضا میکند.

پس در اینجا یک تغییر کوچک با معنایی عمیق در تعریف بازاریابی اقای پیتر دراکر ایجاد میشود وان این است که باید به جای واژه ی نیازها از واژه تقاضا استفاده شود چرا که انسان فعالیت خود را جهت رفع نیازهای تقاضایی انجام میدهد و تقاضا در علم اقتصاد اغازگر یک فعالیت است.

برای مثال : من نیاز به یک اتومبیل جهت استفاده شخصی دارم و با قصد خرید وارد بازار مبادله میشوم. پس از تحقیق و بررسی متوجه میشوم که مرسدس بنز از هر نظر ماشینی مناسب است اما ایا من برای خرید علی رغم این که به یک اتومبیل نیاز دارم انرا تقاضا میکنم؟

قطعا خیر. چون بنده در مرحله نخست با توجه به شرایط مالی اقدام به خرید خواهم کرد.

پس کاملا واضح است که در یک بازار نباید به دنبال نیاز بود بلکه باید به دنبال نیازی بود که به تقاضا تبدیل شود در غیر این صورت نیاز های بشر پایان ناپذیر است.

با علمی تکامل یافته تر نسبت به قبل شرکت ها جهت شناسایی بازارهای بکر وپرسود و شناساندن و معرفی خود به مشتریان وکسب رضایت انها وارد عرصه رقابت اقتصادی شدند.

در بازار باید این نکته را مورد توجه قرارداد که تقاضا وخواسته ، محصول تولید میکند اما یک محصول فقط شیئی فیزیکی نیست بلکه ارزش است و ارزش از نظر مشتری یعنی هزینه پرداختی جهت محصول در مقابل سود دریافتی از ان محصول که باید احترام سازمان به خریدار را هم به این ارزش اضافه کرد.

اولین مشخصه بازاریابی جدید تمایل و گرایش به بازار و نیازهای تقاضایی مشتری است که بیانگر بازارگرایی یک سازمان میباشد، این تمایل و گرایش باید فقط به منظور به روز رسانی و همگامی با بازار و تقاضای خریدار صورت پذیرد. پس در گام نخست برای موفقیت باید به سمت بازار حرکت کرد تا یک شناخت کامل از بازار توسط سازمان حاصل گردد زیرا شناخت لازمه ی حرکت و شروعی عاقلانه است.بازارشناسی از طریق جمع اوری،ثبت وضبط اطلاعات اجتماعی ، فرهنگی ،اقتصادی یک جامعه وعملکرد رقبا در بازار صورت میگیرد.با توجه به این اطلاعاتی که از طریق بازار شناسی طبقه بندی میشود مناسب ترین سبک فروش وروش بازاریابی حاصل میشود وبدین شکل سازمان جایگاه خود را در بازار با توجه به بازاریابی که انجام داده است بدست می اورد.

یک سازمان برای ارتقای خود در بازاروکسب سود بیشتر اقدام به نفوذ در بازار مینماید و مانند اب که در دل خاک نفوذ میکند وجایی برای خود باز می کند شروع به بازار سازی مینماید ، ارائه محصولی مناسب تر از سایر رقبا یک راه مناسب وبی بدیل در کسب موفقیت برای ایجاد بستری مناسب جهت بازارسازی است که گاهی شرکت های بزرگ وحرفه ای در این امر ازامیخته بازاریابی هم استفاده میکنند.

امیخته بازاریابی مجموعه ای از عوامل قابل کنترل در بازاریابی است که با توجه به شرایط محیطی توسط یک سازمان اعمال میگردد. گاهی واحد بازاریابی یک سازمان به این نتیجه میرسد که جهت ایجاد و نفوذ گسترده تر در شرایط خاص از محصول مناسب تر با بسته بندی متفاوت وخدمتی مناسب رانسبت به سایر رقبا در بازار عرضه نماید این تدبیر مهم ترین بخش از عوامل قابل کنترل بازاریابی است .حال میبایستی این محصول را با قیمتی پایین تر واستفاده از اعتبارات مناسب وشرایط بازپرداخت مناسب ارائه دهد که این مورد حساس ترین عنصر از مجموع عوامل قابل کنترل است زیرا یک اشتباه در این بخش میتواند به نقدینگی شرکت اسیب برساند وبسیاری از فعالیت ها را دچار مشکل سازد.ترفیع وافزودن بر ارزش محصول با توجه به تبلیغات مناسب و گسترش روابط عمومی مناسب سومین قسمت امیخته بازاریابی است وبخش پایانی عوامل قابل کنترل برای در اختیار داشتن بازار توزیع مناسب میباشد.باید این نکته را مورد توجه داشت که محل توزیع ، شبکه توزیع و حمل ونقل مناسب نیز در نفوذ در بازار بسیار کارساز است.

در دنیای متحول امروز ، سکون و کهنگی یک بیماری مهلک برای سازمانها میباشد.اگاهی از طریق حضور مستقیم در بازاروتقویت وگاهی تغییر دید از مهم ترین عوامل بازارگردی است.البته باید به این نکته توجه داشت که برای اگاهی از یک بازار خصوصا در سطح بین المللی نیازی نیست که یک یا چند ماه را در سرزمینی دیگر به سر برد بلکه باید بازار را به صورت یک دهکده جهانی گشت.بازرگانان ، کتاب ها و مجلات وامروزه اتاق های بازرگانی سایر کشورها که در کشور مبدا وجود دارد میتواند یک شرکت را در امربازارگردی با کمترین هزینه یاری نماید.

اکنون زمان ان فرارسیده است که با توجه به تمام فعالیت هایی که در مراحل بالا انجام شده است بازار و عملکرد شرکت مورد سنجش وارزیابی قرار گیرد.قیاس بین انچه که قبلا بودیم وداشتیم وانچه اکنون داریم و هستیم متداول ترین شیوه سنجش است به عبارتی تحلیل موقعیت و استفاده از تجربیاتی که دربازار به دست اوردیم میتواند راهنمای اینده باشد.

با سنجش وشناخت بازار عملکرد ما تا حدودی راحت تر میگردد چرا که دیگر سردر گمی گذشته را نداریم حال میدانیم که جایگاه ما در بازار کجاست،از بازار چه میخواهیم واز همه مهم تر ان که یک برند شناخته شده هستیم.در این مرحله برای حفظ سهم بازار وبعد گسترش ان ، که با زحمت و برنامه ریزی به دست امده است بازارداری امری ضروری واجتناب ناپذیراست. رابطه با مشتریان قدیمی،ارتباط دائم با مصرف کننده نهایی،حفظ مشتریان کنونی وتشویق وترغیب انها به خرید بیشتروتداوم این خرید از طریق جلب رضایت از جمله اقدامات در مرحله بازارداری است.به نوعی میتوان گفت که بقا وادامه حیات یک سازمان در اینده تا حدودی در این مرحله شکل میگیرد چون داشتن حداقل از سهم یک بازار که در نقطه سر به سر باشد نیازمند زندگی یک سازمان است.

حال برای گسترش بازار وکسب سود بیشتر باید بازارگرمی را مورد توجه قرارداد یعنی تیلیغات را گسترش، تشویق ها را را جهت اگاهی و ترغیب سایرین به موقع انجام داد و حتی گاهی بعضی از شرکت ها تشویق خریداران را با سر وصدای زیادی انجام میدهند و از ان به عنوان یک تریبون تبلیغی کم هزینه و موثر که میتواند حس حسادت سایرین را تحریک نماید استفاده میکنند.

اقدام اخر که در بازاریابی جدید مورد استفاده قرار میگیرد بازارگردانی است.شرکت های زیادی نمیتوانند به این مرحله دست پیدا کنند. شاید پرسیده شود. چرا؟

زیرا اکثر سازمان ها به محض این که به سهمی از بازار دست پیدا میکنند که میتواند سودی برای انها فراهم اورد بر اساس حس احتیاط ومحافظه کارانه ای که برای بقا در انها وجود دارد هرگز تمایلی برای حرکت رو به جلو ندارند وقانع به این هستند که سود ده باشند هرچند این میزان اندک باشد.

بازارگردانی یا به عبارتی همان مدیریت و رهبری بازار است که این مرحله شامل تمامی موارد بالا میشود.در این نقطه است که یک سازمان در اوج قرارمیگیرد به نحوی که دیگر سازمانها چاره ای جز دنباله روی و پیروی از تصمیمات رهبر بازار ندارند.

بازاریابی چیست؟

مطالب مشابه :

ویژه گیهای یک رستوران خوب چیست ،و چه رستورانی را برای غذا خوردن انتخاب کنیم

2 - رستوران گردان چیست و چگونه ساخته می شود؟ (کلیک کنید)

رستوران گردان چیست و چقدر پولساز است؟

فست فود چیست؟

فرانچایز چیست ؟

غذا چیست؟

فست فود چیست

191 - انرژي درماني چیست؟ انرژی ریکی چیست؟ (کلیک کنید)

280 - ابررسانا چیست و چه کاربردی دارد؟ (کلیک کنید)

بازاریابی چیست؟