تله ی توری
تابستانهای بندر اگرچه برای کودکان بهترین فصل سال محسوب می شد امّا برای بزرگترها خصوصاً مادران زجرآور و طاقت فرسا بود چرا که علاوه بر انجام وظایف خانه داری می بایست مواظب چند بچه قد و نیم قد می بودند تا در غیاب پدر که اغلب سال در سفر بود صدمه ای به آنها وارد نشود.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
آن روزها مثل الان نبود که برای پر کردن اوقات فراغت بچه ها انواع و اقسام کلاسهای تقویتی ، آموزشی تفریحی و ورزشی تدارک دیده شود لذا به محض تعطیلی مدارس دانش آموزان بلای جان والدین می شدند.
و برنامه ما بدین منوال بود که روزها به «دریه شنو» و ماهیگیری یا گرفتن «تلیله» می رفتیم و چنانچه از دریا بهر نحو ممکن صرف نظر می کردیم مسلماً تیرکمونی به گردن می انداختیم و «تله ی توری» در دست می گرفتیم و رهسپار «پشت انگلیسی یَل ، ساختمون کانوو ، اطراف کارخانه یخ حاج سیروس» و قبرستان می شدیم و اگر کمی گستاخ تر بودیم راه «بندر حماد ، مغدر یا تلل سید مهدی» را پیش می گرفتیم.
شبها نیز طبق معمول «تپ تپکان» بود و «دیدُم» و صد البته آنها که وضع بهتری داشتند و دستشان به دهانشان می رسید برای فرار از شرجی و گرما و جلوگیری از «ولُوگردی» بچه ها راهی مسافرت می شدند ، نورآباد، دشت ارژن ، شیراز و نهایتاً مشهد.
آن شب هوا دم کرده بود و به گمانم درصد شرجی به بالای 90 می رسید چون از آسمان و زمین آب می چکید دقیقاً مشابه حمام سونا و اگر از بالا و فاصله ای کمی دورتر به شهر نگاه می کردی آنرا مثل اسباب بازی کودکان که درون گویی شیشه ای پر از آب قرار داشت می دیدی
من در آن شب با رویای تله توری که پدرم سفر قبل از کویت برایم آورده بود و شکار «رُمان و همامی» تا صبح نخوابیدم و قبل از طلوع آفتاب رختخواب شرجی خورده را ترک کردم و یکی یکی پله های سیمانی پشت بام را طی نمودم و وسط «طارمه» در کنار مادر بزرگ که همیشه زودتر از همه از خواب برمی خواست نشستم تا نان و پنیر و چای شیرین بخورم.
امروز حق نداشتم به دریهَ شنو بروم و فایده ای هم نداشت آخر مد دریا ظهر بود و « خورک و خور دخترل» خالی از آب ، پس برای شنا باید به «سرزهر» می رفتم که اصلاً صرف نداشت.
بعد از خوردن صبحانه تیرکمون دوشاخه ام را به گردن انداختم ، لیفه شورتم را پر از ریگ کردم ، تله توریم را برداشتم و «پاپتی» از منزل خارج شدم ، در طول مسیر یک قوطی خالی رُب 100گرمی پیدا کردم و تا در منزل رضو دویدم ، او طبق معمول آماده بود و هر دو از کوچه سرازیر شدیم و یکی دو کوچه «حیرونتر» چند ساختمان خشتی پیدا کردیم و شروع نمودیم به «واکندن» خاک پشت دیوارها برای یافتن چند کرم خاکی «زردیُون» ، وقتیکه به تعداد کافی کرم جمع آوری کردیم آنها را داخل قوطی رُب انداختیم و مقداری خاک رویشان ریختیم و بسمت کارخانه یخ حاج سیروس راه افتادیم ، آن اطراف بهترین محل برای شکار پرنده بود و همواره تعداد زیادی «رُمان ، همامی ، کُهی ، زنوُویل ، سینه سرخ و دیم لُقان» در آنجا یافت می شدند که علاقه خاصی به کرم خاکی داشتند پس براحتی به تله می افتادند ، البته پرندگان دیگری مثل «کموتر چاهی ، چغول ، قله بُر ، تسوق ، گزو ، هدهد ، کوُکنجیر و ...» در لابلای « بُنجه یَل» و درختان آن محدوده به وفور وجود داشتند که با تله توری و طعمه کرم خاکی قابل صید نبودند و اغلب با تیرکمون آنها را شکار می کردیم.
چون نقطه مناسب برای کار گذاشتن تله را پیدا کردیم کرم را از ناحیه دُم در محل مخصوص طعمه با نخ بستیم به شکلی که دو سوم بدن آن آزاد باشد و بتواند براحتی لُول بخورد تا توجه پرندگان را جلب نماید.
آنگاه تله توری را بصورت «نیم چک» در محل مورد نظرکار گذاشتیم و مقداری خاک و علف خشک روی صفحه فلزی تله ریختیم و من گوشه ای پنهان شدم تا رضو پرندگان اطراف را بسمت تله هدایت کند.
تله توری شامل یک صفحه فلزی دایره ای شکل به قطر 40 سانتی متر است که در بالای آن یک طوق فنری و تور نخی محکم با چشمه های ریز کار گذاشته شده و در هنگام استفاده می بایست نیمی از کمان بالا را روی نیمه دیگر خواباند و بوسیله یک سیم که به محل طعمه متصل می شود آنرا بصورت حساس کار گذاشت تا به محض کشیده شدن کرم توسط پرنده فنر و توری رها شده و آن پرنده بین صفحه فلزی و توری گیر بیفتد که اغلب سالم بدام می افتاد.
رضو استاد «رم دادن» بود و صدای «فیکه» سحر آمیزش مار را از سوراخ بیرون می کشید، او به فاصله پنجاه ، شصت متری تله یک دور 360 درجه ای زد و آنقدر فیکه زد و «لی لی» کرد تا بالاخره چند همامی و دیم لُقان به حریم تله توری نزدیک شدند.
و چقدر لذت بخش بود رقص کرم زردیون بر فراز تله نیم چک و بی تابی همامی برای تصاحب کرم و در نهایت صدای برخورد توق و تور بر صفحه فلزی که بشارت صید پرنده را به ما می داد و تکرار این ماجرا تا ظهر و شکار چند تایی پرنده دیگر که با احتساب آن تعداد که با تیرکمون زده بودیم ، کباب خوبی را برایمان ترتیب می داد.
امّا امروز چه که دیگر از تله توری و تیرکمون دوشاخه ای خبری نیست و گلوله های سربی شلیک شده از انواع تفنگ های بادی و سوزنی نسل هر چه رُمان و کموتر چاهی و حتی تلیله را منقرض نموده و موجب رشد بی رویه حشرات موذی از جمله عقرب و رُتیل شده است.
و نسل امروز باید بال بازی دیم لُقان و سینه سرخ و آواز «کُکی سهو» را در باغ وحش و پشت قفس های سیمی ببینند که برای گرفتن مقداری پُفک و چیپس از دست بچه ها بی تابی می کنند؟!
***********************************************
دریه شنو : آب تنی در دریا
تلیله : مجموعه ای از پرندگان کوچک دریایی
تله ی توری : نوعی وسیله برای شکار پرندگان که توضیح آن در متن آمده است
مطالب مشابه :
زنده ماندن در شرایط سخت قسمت هشتم : تهیه غذا - بخش دوم
تله پرنده اوجيبوا. يك تله اوجيبوا تله اي است كه توسط بوميان آمريكا مورد استفاده واقع مي شده
تهیه.رده بندی.انواع.عکس.وسایل.گونه.نوع.خرید و فروش.اشنایی.وزن.شکار.خوردن
ساخت تله, تله پرندگان, درست کردن تله , تله پرنده, اموزش ساخت تله پرنده, تله ماهی
تله ی توری
دیلُمییَل - تله ی توری - راهی برای ارتباطی گستردهتر با همشهریهای خونگرم - دیلُمییَل
تله پاتی تلفن
تله پاتی تلفن از جمله تجاربی است که تقریباً همه کم و بیش می توانند مواردی را که برایشان
معرفی شرکت :
شرکت آشیانه طراح و سازنده انواع تله زنده گیر جوندگان و انواع قفس پرندگان
خاطره صید سهره
یک پرنده که از قبل تهیه نموده و ما خوشحال به سمت تله ها می دویدیم. پرنده های ماده و
برچسب :
تله پرنده