موضوع مقاله:شرايط بدر و خيبرى و انتظار فتوحات جديد عليه منافقين و كفار
شرايط بدر و خيبرى و انتظار فتوحات جديد عليه منافقين و كفار |
تسخير حيات خلوت آمريكا در شرايط تشديد تحريمها چكيده: آمريكا و دشمنان ملت ايران همچنان بر طبل توخالى تحريمها عليه ايران مىكوبند و اخيرا از تحريمهاى بانك مركزى و تحريم نفت سخن بر زبان جارى مىكنند. تحريمهايى كه اجرايى نيست و بيشتر در حوزه عمليات روانى و ارعاب ارزيابى مىشود. حتى اگر فرض كنيم اين تحريمهاى يكجانبه از سوى آمريكا و برخى كشورهاى اروپايى اجرا شود، ايران يقينا همانطور كه در 33 سال گذشته نشان داده، نه تنها عقبنشينى نخواهد كرد بلكه تهديدها را به فرصت پيشرفت و تعالى مبدل خواهد كرد. قطعاً در جريان تحريم نفت با افزايش قيمت نفت و تشديد بحرانهاى اقتصادى و اجتماعى در آمريكا و اروپا، بيشترين ضرر نصيب آنها خواهد شد. ملت ايران اسلامى از حقوق حقه خود كوتاه نخواهد آمد و در مقابل تهديدات استكبار جهانى همانگونه كه خواهيم ديد هم در راهپيمايى22 بهمن ماه 1390 و هم در انتخابات حماسى 12 اسفندماه امسال حضور حماسى خود را به نمايش خواهد گذاشت. تحريمهاى نفتى و بانك مركزى حتى اگر عملى شود، ملت ايران را منسجمتر و متحدتر خواهد كرد و اين موضوع را به اجماع ملى مبدل خواهد نمود. طبعاً در چنين فضايى، فتنهگران و ستون پنجم آمريكا نزد مردم ايران منفورتر از قبل شده و درآمدهاى نفتى ايران، بالاتر هم خواهد رفت. البته دست ملت ايران بسته نيست كه بنشيند و نظارهگر ماجرا باشد؛ هر فشارى كه به ايران وارد شود، غربىها بايد منتظر واكنش قاطع و خانمانبرانداز متناسب با آن باشند. در همين چند هفته اخير چند مانور برگزار شده و برخى از توانمندىهاى نظامى، امنيتى و اقتصادى كشورمان به رخ دشمنان كشيده شده است. به طور طبيعى جريان فتنه 88 كه در انتخابات آن سال بىبصيرتى خود را آشكار كردند، امسال با حمايت مجدد خود از دشمن و همسويى با آن، ديگر فقط بىبصيرت نخواهند بود؛ بلكه هر نوع اقدامى از سوى آنها خيانت تلقى مىشود. نكته ديگر، فرمايشات بسيار مهم اخير مقام معظم رهبرى است كه فرمودند: «يك روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسيد كه با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بيندازند؛ اما نتوانستند. اين روسياههاى بد محاسبهگر خيال مىكنند ما امروز در شرايط شِعب ابىطالبيم. اينجور نيست. ما امروز در شرايط شِعب ابىطالب نيستيم؛ ما در شرائط بدر و خيبريم. ما در شرايطى هستيم كه ملت ما نشانههاى پيروزى را به چشم ديده است؛ به آنها نزديك شده است؛ به بسيارى از مراحل پيروزى، با سرافرازى دست پيدا كرده است.» متاسفانه برخى از عناصر مرعوب و سازشكار و عناصر جريان انحرافى مىخواهند شرايطى را القا كنند كه مشابه نوشيدن جام زهر در پذيرش قطعنامه است. در حالى كه نظام جمهورى اسلامى هيچگاه تا اين اندازه مقتدر و استكبار جهانى تا اين اندازه در ضعف و فلاكت نبوده است. جريان انحرافى و فاسد، تداوم بحران را شرط لازم حيات خود مىداند و كاملا مراقب است مبادا اوضاع كشور زمانى حتى به مدت چند هفته آرام بگيرد. بحرانى نمايى براى اين جريان دو كاركرد مهم دارد. اول اينكه بنابر يك تجربه تاريخى، اين جريان تصور مىكند بحران براى آن حاشيه امنيت ايجاد خواهد كرد و مىتواند با هزينه حداقل به اجراى پروژههاى خود بپردازد و دوم، منحرفان تصور مىكنند اگر وضعيت كشور بحرانى جلوه داده شود، آنها در موقعيتى خواهند بود كه استدلال كنند راه حل همه اين مشكلات نزديك شدن به غرب و مذاكره با آمريكاست و به اين ترتيب نظام را براى تعديل خط قرمز پررنگ و راهبردىاش در اين باره تحت فشار بگذارد. اعلام شرايط بدر و خيبر از سوى مقام معظم رهبرى در واقع اشاره به شرايطى است كه بايد انتظارقدرت و غلبه بيشتر اسلام، كسب غنائم و و فتوحات مهمتر و برخورد قاطعتر با منافقين و كفار را داشته باشيم. بنابراين بايد توجه داشت كه تهديدات دشمن جدى است و در مقابل اين تهديدات بايد وحدت داشته باشيم و از رقابتهاى داخلى و درونى با هم اكيدا پرهيز كنيم. شعب ابى طالب در تاريخ اسلام «شعب ابىطالب» نماد مظلوميت و غربت مسلمانانى است كه حدود سه سال پس از بعثت به اسلام گرويده بودند و دسيسههاى سران قريش سبب شد تا به درخواست حضرت ابوطالب(ع)، يگانه حامى دوران تنهايى و بىكسى پيامبر اعظم(ص)، عشيره پيامبر(ص) و تعداد اندك تازهمسلمانان براى مصون ماندن از گزندهاى بيشتر قريش، به «شعبابىطالب» بروند و سه سال، رقتانگيزانه در آنجا در محاصره كامل به سر برند. در مقابل «شعب ابىطالب»، جنگهاى «بدر و خيبر» دو فراز روشن و برجسته از تاريخ اسلام است كه هر دو، نشانه قدرت گرفتن اسلام و حركت مقتدرانه رو به جلو و در هم كوبيدن موانعى است كه دشمنان بر سر راه مسلمانان قرار دادند. جنگ بدر كه اولين جنگ مسلمانان با كفار بود، پاسخى كوبنده به تمام ايذا و آزارهايى بود كه كفار در مكه بر مسلمانان روا داشتند و جنگ خيبر كه پس از نامههاى شگفتانگيز پيامبر اعظم(ص) به رهبران قدرتمند آن روز جهان و دعوت آنها به اسلام بود، بساط دشمنان و حاميان پنهان و توطئهگران پشتصحنه را كه يهوديان بودند، براى هميشه جمع كرد. امروز چشمان نافذ و فريبناپذير كه حقايق پنهانشده در پشت پرده ضخيم تبليغات دشمن را مىبينند، متوجه مىشوند كه وضعيت حال ايران بسيار شبيه موقعيت مسلمانان صدر اسلام در نبرد «بدر و خيبر» است. مشركان قريش براى اينكه پيامبر(ص) و مسلمانان را در تنگنا قرار دهند عهد نامهاى نوشتند و امضا كردند كه بر طبق آن بايد قريش ارتباط خود را با محمد(ص) و طرفدارانش قطع كند. با آنها پيوند زناشويى و معامله نكند. در همه پيشآمدها با دشمنان اسلام همدست شود. اين عهدنامه را در داخل كعبه آويختند و سوگند خوردند متن آنرا رعايت كنند. ابو طالب حامى پيامبر(ص) از فرزندانهاشم و مطلب خواست تا در درهاى كه به نام «شعب ابى طالب» است ساكن شوند و از بتپرستان دور شوند. مسلمانان در آنجا در زير سايبانها زندگى تازه را آغاز كردند و براى جلوگيرى از حمله ناگهانى آنها، برجهاى مراقبتى ساختند. اين محاصره سخت سه سال طول كشيد. تنها در ماههاى حرام (رجب - ذيقعده - ذيحجه - محرم) پيامبر(ص) و مسلمانان از «شعب» براى تبليغ دين و خريد اندكى آذوقه خارج مىشدند ولىكفار - بخصوص ابو لهب - اجناس را مىخريدند و يا دستور مىدادند كه آنها را گران كنند تا مسلمانان نتوانند چيزى خريدارى نمايند. گرسنگى و سختى به حد نهايت رسيد. اما مسلمانان استقامت خود را از دست ندادند. در مدت محاصره شعب، مسلمين داخل شعب با اموال خديجه يا از طريق برخى از آشنايانشان امرار معاش مىكردند. شبانه براى ايشان بصورت مخفيانه گندم و ديگر مواد ضرورىشان را مىآوردند و خديجه تمام اموال خود را به رسول اكرم(ص) بخشيده بود تا ايشان به هر شكل لازم در آن تصرف كند. روزى از طريق وحى، پيامبر(ص) خبردار شد كه عهدنامه را موريانهها خوردهاند و جز كلمه «بسمك اللهم» چيزى باقى نمانده. اين مطلب را ابو طالب در جمع مشركان گفت. وقتى رفتند و تحقيق كردند به صدق گفتار پيامبر پى بردند و دست از محاصره كشيدند. البته گروهى همچون ابولهب همچنان از موضع سابق كوتاه نيامدند. اسلام در دوره شعب ابىطالب يك گروه اقليت بود كه قدرت عرض اندام نداشت اما پس از بدر و خيبر به عنوان يك گروه رقيب موفق مطرح شد كه نه تنها هويت مستقل دارد بلكه قدرت تصميمگيرى هم دارد. ما در دوره مكه يك اكثريت مشركان داريم و يك اقليت مسلمانان كه اين اقليت از نظر نظام اجتماعى اقتصادى درون جامعه بزرگ مكه مضمحل بود، يعنى هويت مشخص نداشت از اين رو اكثريت تصميم مىگرفت چگونه با آنها برخورد كند، مثلا گاهى تصميم مىگرفت اين اقليت را محاصره و محدود كند و آنها نيز بالاجبار بايد از نظم حاكم بر جريان مكه تبعيت مىكردند. اسلام در سالهاى ابتدايى ظهور، قدرت مستقلى به شمار نمىرفت، بنابراين تصميم گيرنده اصلى نظام حاكم بود اما با هجرت مسلمانان به مدينه شاهد يك نظام سياسى مستقل هستيم كه خود قدرت تصميمگيرى دارد، يعنى خودش قدرت انتخاب دارد. حتى ممكن است انتخابى كه مىكند، گاهى با امضاى معاهده بروز كند، گاهى دفاعى باشد يا گاهى هجومى، مهم اين است كه قدرت انتخاب و اتخاذ تصميم دارد. اين نظام اسلامى، يك هويت مستقل دارد كه به آن قدرت تصميمگيرى مىدهد. بنابراين با توجه به مصالح سياسى - اجتماعى، بهترين تصميم را اتخاذ مىكند. اين ويژگىهاى اسلام آن روز، در نظام جمهورى اسلامى كنونى نيز صادق است. به واقع؛ اكنون يك نظام هويتى مستقل داريم كه مىتواند به سادگى از نظام حاكم بر جهان تبعيت نكند، زيرا قدرت انتخاب دارد، در حالى كه در شعب ابىطالب قدرت انتخاب نداشتيم. با استقرار نظام جمهورى اسلامى و فاش شدن ماهيت آن براى غرب خصوصاً پس از ماجراى تسخير لانه جاسوسى، كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا در اولين اقدام، قطع رابطه آمريكا با ايران را امضا نمود تا انقلاب نوپاى اسلامى را در فشار قرار دهد. از طرفى عوامل اين كشور در خاك كشورمان با تحريك گروهكهاى مسلح و جدايىطلب، سعى در تجزيه كشور و بىثبات كردنآن داشت. پس از فائق آمدن نظام بر گروهكها و خنثى شدن اثرات آنان، جنگ تحميلى 8 ساله را به ايران تحميل كردند؛ جنگى كه در نوع خود پس از دو جنگ جهانى اول و دوم در قرن اخير بىنظير بود. همزمانى حمله نظامى به همراه تحريم اقتصادى كه در دهه 60 از آن تعبير به «حصر اقتصادى» مىشد و گاه برخى انقلابيون شرايط كشور را به جريان «شعب ابى طالب» تشبيه مىكردند، نتوانست اين نظام نوپا را از اهداف خود منحرف كند. بدر حضرت آيت الله العظمى خامنهاى كه به مناسبت سالروز واقعه نوزدهم دى قم با هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهاى مختلف مردم قم ديدار داشتند، تأكيد كردند: يك روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسيد كه با شِعب ابىطالب و محاصرهى اقتصادى مسلمانها، آنها را از پا بيندازند؛ اما نتوانستند. اين روسياههاى بدمحاسبهگر خيال مىكنند ما امروز در شرايط شِعب ابىطالبيم. اينجور نيست. ما امروز در شرايط شِعب ابىطالب نيستيم؛ ما در شرايط بدر و خيبريم. ما در شرايطى هستيم كه ملت ما نشانههاى پيروزى را به چشم ديده است؛ به آنها نزديك شده است؛ به بسيارى از مراحل پيروزى، با سرافرازى دست پيدا كرده است. در سال دوم هجرت، جنگ بدر پيش آمد. در اين جنگ نابرابر تعداد لشكر دشمن 950نفر بود، با آمادگى رزمى، اما عده مسلمانان فقط 313نفر بود. مسلمانان با نيروى ايمان و با فداكارى كامل جنگيدند و در مدتى كوتاه دشمنان خود را شكست دادند. كفار با 70كشته و 70اسير و بر جاى گذاشتن غنائم جنگى بسيار فرار كردند و دشمن سرسخت اسلام ابوجهل نيز در جنگ كشته شد. اين پيروزى سر فصل پيروزيهاى ديگر شد. «بدر» روستاى كوچكى ميان مكه و مدينه بود كه چند غزوه از غزوات پيامبر - صلى الله عليه و آله و سلم - را به نام آن روستا خواندهاند و مهمترين آنها جنگ بدر كبرى بوده است. جنگ بدر كبرى در ماه رمضان سال دوم هجرى بين مسلمانان و مشركان مكه در سرزمين بدر رخ داد. دليل اصلى اين جنگ آن بود كه مشركان مكه اموال مسلمانان مهاجر را مصادره كرده بودند و مسلمين مهاجر در شهر مدينه در تنگدستى و فقر به سر مىبردند. از اين رو وقتى رسول خدا(ص) خبر يافت كاروان تجارى قريش به سرپرستى ابوسفيان از شام به مكه باز مىگردد، تصميم گرفت با سپاه مسلمين به كاروان حمله ببرد و به تلافى اموال مصادرهشدهى مسلمانان مهاجر، اموال و كالاهاى بازرگانان قريش را مصادره كند تا بنيه مالى مسلمانان تقويت شود. رسول خدا(ص) در دوازدهم ماه مبارك رمضان به همراه 313 تن از ياران خويش از مدينه بيرون رفت. سپاه اندك مسلمانان با 20 شمشير و هفتاد شتر و اسب در هفدهم ماه رمضان در بدر فرود آمدند. پرچم سپاه مسلمين را نيز علىابن ابيطالب - عليهالسلام - بر دوش داشت. از سوى ديگر ابوسفيان وقتى از حركت مسلمانان آگاه شد، پيكى را به مكه فرستاد و كمك خواست. سران قريش هم بىدرنگ با سپاهى نهصد و پنجاه نفرى عازم بدر شدند. ابوسفيان با كشاندن كاروان به بيراهه، آنان را از خطر رهانيد و به قريش پيام داد كه به مكه بازگردند اما ابوجهل با آگاهى از تعداد اندك مسلمانان و عدم آمادگى آنان براى اين رويارويى بزرگ، قريشيان را به نبرد تشويق كرد. در جنگ بدر، حضرت على - عليهالسلام - پايمردىهاى بسيار كرد و در پيروزى مسلمانان سهم زيادى داشت، به طورى كه گفته مىشود 36 تن از مشركان در آن نبرد به دست او كشته شدند. در اين جنگ، 14 تن از مسلمانان به شهادت رسيدند. وقوع غزوه بدر به اين سبب بود كه اموال و دارايىهاى مسلمانان پس از هجرت به مدينه، توسط مشركان قريش مصادره شد، از اين رو پيامبر(ص) حال كه با تأسيس حكومت اسلامى در موقعيت اقتدار قرار گرفته بود، در مقام مقابله برآمد و براى تصرف كاروان اقتصادى مكه كه از نزديكى چاههاى بدر در حال عبور بود، اقدام كرد. در اين حال، مشركان قريش به سركردگى ابوسفيان كه حيثيت خود را در خطر مىديدند، به مصاف اسلام آمدند كه البته با شكست تحقيرآميز و مفتضحانهاى روبهرو شدند. در اين نبرد، با اين كه تعداد كفار قريب سه برابر مسلمانان بود، اما ضربه سختى خوردند، چنانچه خداوند در آيه 123 سوره آلعمران مىفرمايد: «وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ»؛ و يقينا خدا شما را در جنگ بدر با آنكه ناتوان بوديد يارى كرد. هنگامى كه مقام معظم رهبرى مىفرمايند در شرايط بدر قرار داريم، يعنى اگر استكبار جهانى به سركردگى آمريكا بخواهد با تحريم بانك مركزى و نفت جمهورى اسلامى ايران آن را در تنگنا قرار دهد، ما نيز مانند بدر مقابله به مثل مىكنيم و با حربههاى مختلف نظير بستن تنگه هرمز، پوزه آنها به خاك ماليده خواهد شد. خيبر جلگه وسيع حاصلخيزى را كه در شمال مدينه، به فاصله سى دو فرسنگى آن قرار دارد، «وادى خيبر» مىنامند و پيش از بعثت پيامبر، ملتيهود براى سكونت و حفاظتخويش در آن نقطه، دژهاى هفتگانه محكمى ساخته بودند.از آنجا كه آب و خاك اين منطقه براى كشاورزى آمادگى كاملى داشت، ساكنان آنجا در امور زراعت و جمع ثروت و تهيه سلاح و طرز دفاع، مهارت كاملى پيدا كرده بودند و آمار جمعيت آنها بالغ بر بيست هزار بود و در ميان آنها مردان جنگاور و دلير فراوان به چشم مىخورد. جرم بزرگى كه يهوديان خيبر داشتند، اين بود كه تمام قبايل عرب را براى كوبيدن حكومت اسلام تشويق كردند و سپاه شرك با كمك مالى يهودان خيبر، در يك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده خود را به پشت مدينه رسانيدند. در نتيجه، جنگ احزاب رخ داد و سپاه مهاجم با تدابير پيامبر و جانفشانى ياران او، پس از يكماه توقف در پشت خندق، متفرق شدند و به وطن خود - از آن جمله يهودان خيبر - به خيبر بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را بازيافت. ناجوانمردى يهود خيبر، پيامبر را بر آن داشت كه اين كانون خطر را برچيند و همه آنها را خلع سلاح كند. زيرا بيم آن مىرفت كه اين ملت لجوج و ماجراجو، بار ديگر با صرف هزينههاى سنگين، بتپرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگيزند و صحنه نبرد احزاب بار ديگر تكرار شود. بخصوص كه تعصب يهود نسبت به آئين خود، بيش از علاقه مردم قريش به بتپرستى بود و براى همين تعصب كور بود كه هزار مشرك اسلام مىآورد، ولى يك يهودى حاضر نبود دست از كيش خود بردارد! بدين جهت دستور فرمود مسلمانان براى فتح خيبر عازم آن ديار شوند. پس از تلاش و مقاومت بسيار، اين سنگرها - يكى پس از ديگرى - فتح شد. پيروزى فوقالعاده مسلمانان در اين نبرد، در گرو سه عامل بود: 1- نقشه و تاكتيك نظامى. 2- كسب اطلاعات و تحصيل اسرار داخلى دشمن. 3- جانبازى و فداكارى همهجانبه اميرمؤمنان. پس از فتح دژهاى خيبر، يهوديانى كه در قريه «فدك» - در 140 كيلومترى مدينه مىزيستند - بدون جنگ و مقاومت تسليم شدند و سرپرستى پيامبر(ص) را بر خود پذيرفتند. برابر قوانين اسلام، جاهايى كه بدون جنگ تسليم مىشوند مخصوص پيامبر(ص) است . اين قريه را رسول مكرم به دخترش فاطمه زهرا (س) بخشيدند، كه ماجراى غصب آن، تا زمان عمربن عبد العزيز در تاريخ ثبت است. اين نگاه گذرا بر فتوحات بدر و خيبر، شيرينى تعبير رهبر معظم انقلاب درباره توصيف شرايط كنونى جمهورى اسلامى را بهوضوح روشن مىسازد؛ سپاه پيامبر اسلام با «صبر و ايستادگى» بود كه سنگرهاى دشمن را يكى پس از ديگرى فتح كرد و با وجود «قلت نفرات و ابزار» پشت دشمن به ظاهر شكستناپذير را خرد كرد. اين درست همان عامل مهمى است كه زمينه پيروزىها و پيشرفتهاى شگفتىآفرين ايران اسلامى در 33 سال اخير بوده است. توطئهها و روشهاى دشمنان كنونى ايران اسلامى هم تقريبا مشابه همان رويكرد كافران و يهوديان افراطى صدر اسلام است. اما صبر و ايستادگى بصيرانه ملت در مقابل دشمن و توطئههاى مكررش، بارها جبهه غرب صهيونى را نزد ملتها زبون و خوار كرده و پيچيدهترين برنامهريزىها و سناريوهاى آنان را با فرياد مقاومت ملت ايران از كار انداخته است. بر پايه اين واقعيت است كه رهبر معظم انقلاب در ادامه توصيف پندآموز خويش، تصريح كردند: امروز مردم ما را از محاصرهى اقتصادى مىترسانند؟ با اين حرفها، با اين ترفندها مىخواهند مردم را از صحنه بيرون كنند؟ مگر چنين چيزى ممكن است؟ امروز مىخواهند در ارادهى مسؤولين اختلال ايجاد كنند؟ «قل هذه سبيلى ادعوا الى الله على بصيرة انا و من اتّبعنى»؛ اين راهى است كه با بصيرت انتخاب شده است، اين راهى است كه با مجاهدت باز شده است، اين راهى است كه با خون عزيزترينها هموار شده است. ما از اين راه رفتيم، به قلههايى هم دست پيدا كرديم. ايشان پاسخ جلسات محرمانه و پى در پى سران غربى براى فشار همهجانبه به ايران را هم اينگونه پاسخ دادند كه «ما متوقف نمىشويم، انشاءالله پيش مىرويم؛ ولى تا امروز هم به قلههاى بسيارى دست پيدا كردهايم. جمهورى اسلامى، امروز كجا، بيست سال و سى سال قبل كجا؟ دشمنان جمهورى اسلامى، هيمنه و باد و بروتِ آن روزشان كجا، ضعف و انكسار امروزشان كجا؟» اشاره تلويحى حضرت آيت الله خامنهاى به پيشرفتهاى بىسابقه ايران اسلامى در عرصههاى مختلفى علمى، سياسى، نظامى، فرهنگى و... است. شكستن مرز انحصارى دهها علم از جمله، هستهاى (چند شاخه)، سلولهاى بنيادين (چندين رشته)، پرتاب ماهواره، تجهيزات مدرن نظامىو... تنها نمونههايى از آنهاست كه جمهورى اسلامى را در اين حوزهها تا جمع چند كشور پيشرفته دنيا بالا كشانده و از او كشورى مدعى ساخته است. مصوبه آمريكا واختلاف در اتحاديه اروپا مجلس نمايندگان آمريكا، اواخر آذر ماه طرح تحريم بانك مركزى ايران را تصويب كرد كه در صورت امضاى باراك اوباما، اين طرح به قانون تبديل شده و لازمالاجرا خواهد بود. بنا بر اين گزارش، به موجب طرح قانونى جديد، همه شركتهاى مالى و تجارى كه با بانك مركزى ايران، وارد قراردادهاى انتقال پول، گشايش اعتبارات ارزى و بازرگانى و هر گونه داد و ستد پولى شوند، در چارچوب قوانين فدرال آمريكا، جريمه مالى خواهند شد و در صورتى كه اين كار تكرار شود، نمايندگىهاى اينشركتها در آمريكا، به دادگاه فرا خوانده مىشوند و مىتوان آنها را مجازات كرد. در اين قانون به رئيس جمهور آمريكا اجازه داده شده است كه در صورت لزوم براى تحريم بانك مركزى ايران نيز اقدام كند. اين در حالى است كه برخى پيشبينى كردهاند كه تحريم بانك مركزى ايران حتى در صورتى كه كاخ سفيد به طور مستقل اقدام نكند، به هر ترتيب تا پايان سال جارى ميلادى اجرا خواهد شد. كيرك، يكى از سناتورهاى امضاكننده اين نامه اين نكته را خاطرنشان ساخت كه اين روند طى خواهد شد و اكنون بر عهده كاخ سفيد است كه انتخاب كند آن را رهبرى مىكند يا خير.كارشناسان بانكى و اقتصادى معتقدند تحريم بانك مركزى، ايران را در شرايط تازهاى قرار خواهد داد كه خالى از هزينه نيست. در حقيقت نخستين آثار تحريم، نقدىشدن معاملات تجارى ايران با ساير كشورها است و در اولين گام دريافت وجوه حاصل از فروش نفت توسط دولت با چالش جدى مواجه مىشود. اما برخى كارشناسان حوزه پولى و مالى معتقدند، پيش از اين بسيارى از معاملات ايران به دليل تحريم خزانهدارى آمريكا و حتى سازمان ملل عليه بانكهاى ايران به صورت نقدى انجام مىشد و افزودن تحريم بانك مركزى به بانكهاى دولتى تنها معاملات پولى را نسبت به گذشته بسيار دشوارتر مىكند. از نظر صاحبنظران بانكى، تحريم بانك مركزى ايران اگر چه ممكن است اما شناسايى و مصادره وجوهى كه قرار است از طرف معاملهكنندگان با ايران به حسابهاى بانك مركزى در ساير كشورها ريخته شود براى آمريكاييان بسيار دشوار است. زيرا ايران روابط تجارىخود را با آمريكا كه منجر به شناسايى رد وجوه توسط آمريكاييان مىشود مدتهاست كاهش داده است. از سوى ديگر اگر ايران واريزكننده وجوه باشد اين وجوه قابل مصادره نيست اما اگر ساير كشورها به حسابهاى بانك مركزى ايران پول واريز كنند در صورت شناسايى وجوه به طور حتم مصادره خواهند شد. ديپلماتهاى اتحاديه اروپا روز جمعه گذشته اعلام كردند كه تعدادى از كشورهاى اروپايى در تلاش براى به تأخير افتادن روند بررسى و تصويب تحريمهاى جديد عليه نفت خام ايران هستند. بنا بر اعلام اين ديپلماتها، يونان كه به شدت به واردات نفت از ايران وابسته است، خواستار مهلت اضافه 12 ماهه شده است و انگليس، فرانسه، هلند و آلمان نيز خواستار تأخير سه ماهه در روند تصويب اين تحريمها شدهاند. طبق گزارشهاى موجود، كشورهاى عضو اتحاديه اروپا روزانه حدود 450 هزار بشكه نفت خام از ايران وارد مىكنند و بسيارى از كشورهاى اين اتحاديه به شدت به ذخاير نفتى ايران وابسته هستند و همين مسأله نيز درست در زمانى كه اروپا با بحران بدهىها دست و پنجه نرم مىكند، نگرانىها را در خصوص هزينههاى اقتصادى تحريمهاى جديد عليه نفت ايران براى اتحاديه اروپا افزايش داده است. به گفته ديپلماتهاى اروپايى، دولتهاى عضو اتحاديه اروپا در خصوص اعمال تحريمهاى نفتى عليه ايران به توافق اوليه دست يافتهاند، اما همچنان در خصوص زمان اجراى اين تحريمها اختلافنظر دارند. اتحاديه اروپا تاكنون در خصوص تصويب و يا عدم تصويب تحريمهاى جديد عليه نفت ايران دچار شكاف بودند و كشورهاى اسپانيا، يونان و برخىديگر از كشورهاى اروپايى واردكننده نفت ايران با اين تحريمها مخالفت كرده بودند. انگليس و فرانسه در اقدامىبه بهانه مجازات ايران براى پيگيرى برنامه هستهاىاش تحريمهايى را عليه بخش انرژى و نفت اين كشور مطرح كردهاند و تمام تلاش خود را نيز به كار گرفتهاند تا موافقت اتحاديه اروپا را براى تصويب اين تحريمهاى جديد بدست آورند. اين در حاليست كه «جى ايكس نيپون» بزرگترين شركت نفتى ژاپن، در خبرى اعلام كرد كه روزانه 90هزار بشكه نفت خام از ايران خريدارى خواهد كرد و به قرارداد خود با ايران ادامه خواهد داد. كشورهاى غربى و در رأس آنها آمريكا تا كنون تحريمهاى يكجانبه بسيارى را عليه ايران به بهانه متوقف كردن برنامه هستهاى كاملا صلحآميز ايران تصويب كردهاند، اما اين تحريمها بيش از اينكه به عنوان يك عامل بازدارنده عمل كند، نه تنها موفق نبوده بلكه به شكوفايى و خودكفايى بيشتر ايران نيز انجاميده است. در حالى كه قرار بود در اواسط ماه جارى ميلادى اتحاديه اروپا بحث تحريم نفتى ايران را مورد بررسى قرار داده و در مورد آن تصميمگيرى كند، اما در گزارشهاى خبرى به اين نكته اشاره شده است كه اتحاديه اروپا قصد دارد بررسى تأخير در تحريم نفتى ايران را در دستور كار خود قرار دهد. بر اساس اين گزارش، منابع مطلع در اتحاديه اروپا اعلام كردهاند كه آغاز ممنوعيت خريد نفت ايران توسط كشورهاى اين اتحاديه ممكن است چند ماه طول بكشد، چون بعضى از اين كشورها براى آماده كردن اقتصاد خود براى اين ممنوعيت نيازمند زمان هستند.شبكه خبرى آمريكايى ان.بى.سى در گزارشى در مورد تبعات تحريم نفتى ايران با اين عنوان كه تحريم نفتى ايران باعث گسترش هر چه بيشتر فاجعه اقتصادى اروپا خواهد شد، آورده است: اگر تحريم نفتى ايران انجام شود، اين مسأله باعث افزايش شديد قيمت نفت و در نتيجه طاقت فرساشدن تلاش اروپا براى حل بحران اقتصادى اين اتحاديه خواهد شد. بر اساس اين گزارش، تحليلگران و كارشناسان هشدار مىدهند كه اگرچه دولتهاى اروپايى به تازگى بر سر ممنوعيت وارد كردن نفت ايران به توافق رسيدهاند و چين نيز اعلام كرده است كه از تحريمهاى ضد ايرانى به رهبرى آمريكا حمايت خواهد كرد، اما با وجود اين، چندين كشور اروپايى به شدت نيازمند وارد كردن نفت از ايران هستند و در بين اين كشورها يونان به دليل اوضاع بسيار آشفته اقتصادى خود، اوضاع به مراتب نامساعدترى دارد. چرا كه 30 درصد از نفت مورد نياز خود را از ايران تأمين مىكند. انعطاف اوباما آمريكايىها متوجه شدند تحريمهاى اعمالشده عليه ايران، كاركرد مورد نظر آنها را نداشته؛ از اينرو نمايندگان جمهورىخواه كه بهگمان خود، وضعيت را براى بهرهبردارى انتخاباتى مناسب مىبينند، به اوباما فشار آوردهاند كه مسير تحريمهايى را كه تاكنون دستاورد چندانى هم نداشته، به سمت فشار بر بانك مركزى ايران تغيير دهد. اوباما هم با علم به اينكه ورود به اين عرصه آنچنان خطرناك است كه مىتواند بازار انرژى و اقتصاد جهان را به شكل جدى آشفته كند، حركت احتياطآميزى را پيش گرفته و قصد دارد از اهرمهايى استفاده كند كه پيامدهاى منفى آن، مستقيم متوجه آمريكا نشود. ضمن اينكه چون در استفاده از اين اهرمها كشورهاى ديگر هستند كه بايد تاوان اين زورگويى آمريكا را بدهند، به احتمال زياد آنها از همراهى با آمريكا خوددارى مىكنند، بهويژه اينكه الزام قانونى براى اين همراهى وجود ندارد. فتنه و ستون پنجم تحريم جريان فتنه در تحريمهاى جديد نقش ستون پنجمى را بازى مىكند و در داخل نيز با ترساندن مردم از تحريمها، فضاى جامعه را براى تحقق خواست غرب مبنى بر نتيجه دادن اين تحريمها مهيا مىكند، اما ظاهراً فراموش كردهاند اين تحريمها نه اولى است و نه آخرى. پاسخ ايران پاسخ ايران به اين تهديدات كاملا صريح و قاطعانه بيان شده است؛ كه چنانچه كشورهاى اروپايى ايران را تهديد كنند، ايران ساز و كارهاى لازم را براى مقابله با اين تحريمها ازطريق بستن تنگه هرمز اعمال مىكند. با توجه به اين كه جمهورى اسلامى ايران در سه دهه گذشته براى حفظ امنيت خليج فارس و تنگه هرمز هزينه سنگينى را متحمل شده، لذا با اجرايىشدن تحريم نفتى عليه ايران ديگر لزومى ندارد كشورمان اين هزينه گزاف را به بهاى صادرات نفت ساير كشورها بپردازد. اهميت اقتصادى تنگه هرمز با اينكه هنوز ايران واقعاً در واكنش به تحريم نفتى و تحريم بانك مركزى خود دست به بستن اين تنگه نزده است، اما حتى صحبت در اين مورد نيز سبب شده است تا قيمتهاى نفت در جهان افزايش يابد. تنگه هرمز مهمترين كانال انتقالى نفت به بازارهاى جهانى بهشمار مىآيد. از اين تنگه روزانه بيش از 15/5 ميليون بشكه نفت عبور مىكند كه اين آمار خود حاكى از اهميت بسيار زياد اين تنگه و نقش آن در اقتصاد جهانى است. خاورميانه با داشتن ذخايرى بيش از 750 ميليارد بشكه نفت، بزرگترين منطقه نفتخيز جهان به حساب مىآيد. در اين ميان، سهم ايران و عربستان بيشتر از ديگر كشورهاى خاورميانه است كه اين امر سبب شده است تا اين دو كشور جزو بزرگترين كشورهاى داراى منابع نفتى جهان به حساب آيند. در حالى كه دستگاه ديپلماسى آمريكايى، از تلاش براى جلب موافقت شركايى اروپايى و خاور دور، براى تحريم جامع نفتى ايران داشت و در رفع نگرانى آنان از افزايش قيمت نفت در اثر تحريم ايران مىكوشيد تنها همين واكنش مقامات ايرانى به تحريم سبب افزايش قيمت نفت به بالاى 100 دلار شد و مذاكرات تحريم را به سمت شكست سوق داد. مسلماً با توجه به بحران اقتصادى كه كشورهاى اروپايى و آمريكا با آن دست به گريبان هستند، افزايش قيمت نفت به هيچ وجه به نفع آنها نبوده و مىتواند تأثيرى بسيار منفى بر اقتصاد متزلزل و شكننده آنها داشته باشد. القاى دروغين بحران ظرف هفتههاى گذشته مجموعه از علائم ونشانهها در فضاى سياسى و اقتصادى كشور ظاهر شده كه سرجمع همه آنها القاى وضعيت بحرانى در كشور بوده است. ابتدا يك سناريوى هماهنگ از خارج از ايران كليد خورد كه تهران را به انجام اقامات تروريستى، دست داشتن در حادثه 11 سپتامبر، تلاش براى ساخت سلاح هستهاى و نقض جدىحقوق بشر متهم مىكرد. پس از آن موجى از تهديد ايران به حمله نظامى به راه افتاد و مقامهاى رسمى در جاهايى مانند آمريكا و اسراييل (مانند باراك و پانه تا) كه عموما از اظهارنظر درباره چنين موضوعاتى خوددارى مىكنند حتى درباره زمان اقدام احتمالى عليه ايران (كمتر از 9 ماه) هم اعلام نظر كردند. پس از آن، دولت آمريكا تقريبا با عجله بانك مركزى ايران را تحريم كرد و در حالى كه خود مىدانست چنين اقدامى عملا غيرممكن است، از امضاى اسناد حقوقى مربوط به آن امتناع نكرد. گام بعدى انتشار مجموعهاى از اخبار بود در اين باره كه اتحاديه اروپا در آستانه اجماع درباره تحريم نفتى است و در اين صورت ايران از بخش بزرگى از درآمد نفت خود محروم خواهد شد. در مرحله بعد خبرهايى منتشر شد مبنى بر اينكه آمريكايىها مرخصى آندسته از نيروهاى نظامى خود را كه خليج فارس و خاورميانه محل ماموريت آنهاست، لغو كردهاند و يك زيردريايى اتمى مجهز به موشكهاى بالستيك هستهاى هم در راه خليج فارس است. در كنار همه اينها نوعى التهاب در بازار ارز ايران پديد آمد كه منابع غربى بلافاصله آنرا به تاثير تحريمها بر اقتصاد ايران بويژه تحريم بانك مركزى - كه تازه در صورتى كه همهچيز آنطور كه اسراييلىها مىخواهند پيش برود 6 ماه ديگر اجرا خواهد شد ربط دادند. جالب است كه برخىمنابع غربى از جمله مقامهاى رسمى آمريكايى كه در اين باره موضع گرفتهاند، رزمايش ارتش در تنگه هرمز را هم كه در واقع تمرين عملى مسدود كردن اين تنگه بود، ناشى از «تاثير فشارها» بر ايران ارزيابى كردهاند. آخرين قدم هم البته از داخل ايران برداشته شد: جريان فتنه عملا انتخابات مجلس نهم را تحريم كرد ولو اينكه به دلايلى ترجيح مىداد واژه تحريم را به كار نبرد. پس از كنار هم گذاشتن همه اين وقايع كه به وضوح يك برنامه هماهنگ و داراى جدول زمانى و تقسيم كار به نظر مىرسد، اين سؤال رخ مىنمايد كه به راستى چه خبر است؟ آيا وضعيت كشور بحرانى است؟ و آيا زمان آن رسيده است كه ايران درباره رفتار خود در محيط سياست خارجى و امنيت ملى به «تنظيم مجدد معادله هزينه فايده» بپردازد؟ رابرت گيتس كه بايد او را استراتژيست بزرگ امور ايران در آمريكاى فعلى دانست، زمانى گفته بود مشكل ما با ايران اين است كه ايران اساسا نيازى به محاسبه مجدد درباره سود و زيان اصرار بر برنامههاى هستهاى و موشكى نمىبيند و تا وقتى ايران وادار به محاسبه مجدد نشود انتظار تغيير محاسبات آن بىجاست. گيتس مبدع استراتژى وادار كردن ايران به محاسبه مجدد است و راهبرد پيشنهادى او هم اين است كه هزينههاى مربوط به تداوم برنامههاى استراتژيكى ايران چنان افزايش پيدا كند كه ايران احساس كند تداوم اين برنامهها به جاى آنكه عاملى براى تقويت قدرت و تثبيت جايگاه آن باشد، به تهديدى براى موجوديت آن تبديل شده است. ظاهراً قضيه از اين قرار است كه آمريكايىها به اين نتيجه رسيدهاند كه شب انتخابات مجلس در ايران، بهترين زمان براى القاى اين موضوع به افكار عمومى و جامعه سياسى در ايران است كه شرايط آنقدر بحرانى است كه هر چه زودتر بايد تصميمهايى جديد گرفت و طرحى نو در انداخت. در اين باره اتفاق نظر وجود دارد كه بخش بزرگى از آنچه اكنون در محيط امنيتى ايران مىبينيم، عمليات روانى است نه اقدام واقعى و آمريكايىها مىخواهند از تهديد نتيجه بگيرند نه اقدام چرا كه هزينه اقدام بسيار بالاست. دولت آمريكا به چند دليل مهم نياز دارد پى در پى اصرار كند: «اوضاع در ايران رو به وخامت است». دليل اول اين است كه آمريكايىها مىخواهند كسى به اين موضوع توجه نكند كه وضع آنها در منطقه خاورميانه از هر زمان ديگرى در طول تاريخشان وخيمتر است و با هر معيارى كه سنجيده شود ايران تا اينجا برنده بازى است. دومين دليل اين است كه اوباما در آستانه انتخابات رياست جمهورى 2012 در ايران درگير نوعى مسابقه راديكاليسم عليه ايران با جمهورى خواهان است پس طبعا ابتدايىترين راهبرد رسانهاى كه در پيش خواهد گرفت اين است كه تأكيد كند سياست او در مقابل ايران جواب داده و انتقادهاى جمهورى خواهان بىوجه است. قدم زدن در حيات خلوت آمريكا رييس جمهور اخيرا به 4 كشور ونزوئلا، نيكاراگوئه، كوبا و اكوادور در آمريكاى لاتين سفر كرد. رييس جمهور در سفر به نيكاراگوئه در مراسم تحليف رييس جمهور اين كشور شركت كرد. در اين سفر رئيس جمهور به دعوت دانيل اورتگا، رئيس جمهور نيكاراگوئه كه به تازگى در انتخابات پيروز شده، در مراسم تحليف وى شركت خواهد كرد. سفر به كشورهاى آمريكاى لاتين در راستاى گسترش روابط سياسى و اقتصادى جمهورى اسلامى ايران با اين كشورها انجام مىشود. سفر دورهاى احمدىنژاد به 4 كشور آمريكاى لاتين در شرايط فعلى جهانى و در حالى كه دشمنان نظام به جمهورى اسلامى ايران تنشهاى فراوانى وارد مىكنند تا فشارهاى سياسى و ديپلماتيك زيادى به كشورمان وارد كنند از اهميت بالايى برخوردار است. اين سفر نشان خواهد داد برخلاف ادعاهاى آمريكا و كشورهاى غربى، ايران در عرصه بينالملل و ديپلماسى سياسى همچنان فعال است. كشورهاى آمريكاى لاتين روزگارى حيات خلوت آمريكا محسوب مى شدند و روابط گستردهاى در ابعاد سياسى و اقتصادى ميان اين كشورها با آمريكا وجود داشت. اين روابط از دهه 1930 آغاز و تا اواخر دهه 90 ميلادى همچنان ادامه داشت. مردم اين منطقه خاطرات بسيار تلخى از آمريكا دارند. آمريكا در طول دوران قدرت خود منابع اين كشورها را به غارت برده و حكومتهاى مردمى را با كودتا سرنگون كرده است. كودتاهاى متعددى كه با حمايت ايالات متحده در آمريكاى لاتين صورت گرفته، عملا اين كشورها را به بىثباتترين كشورها تبديل كرده بود. كودتاى 2002 برضد چاوز كه با مقاومتهاى مردمى شكست خورد نمونه بارز آن است. اما رشد گرايشهاى ضد آمريكايى در ميان ملتها و نخبگان آمريكاى لاتين، كه «توفان در حياط خلوت آمريكا» توصيف مىشود، اساس اقتدار نظام سلطه را در آمريكاى لاتين به لرزه درآورده است. نگاه ضد آمريكايى و ضد امپرياليستى چنان در آمريكاى لاتين گسترش يافته كه حتى بسيارى از اين كشورها با قطع روابط ديپلماتيك و موضعگيرى عليه رژيم صهيونيستى در جهت حمايت از عدالت جهانى گام برداشتهاند. بديهى است كه ظهور و افزايش شمار دولتهاى مستقل و خارج از مدار نفوذ آمريكا در منطقه، هرگز خوشايند كاخ سفيد نبوده است. اما آنچه بر نگرانى دولتمردان آمريكايى مىافزايد، حضور سياسى و اقتصادى جمهورى اسلامى ايران در منطقهى آمريكاى لاتين است. قدرتيابى اقتصادى كشورهاى آمريكاى لاتين طى دهههاى اخير به استقلال عمل اين كشورها كمك كرده است. حفظ و افزايش درآمدهاى ناشى از صادرات مواد خام، كشاورزى و صنعتى در داخل، عامل اصلى اين رشد اقتصادى محسوب مىشود. تحولات اخير در روابط كشور آمريكاى لاتين با آمريكا گوياى اين مطلب است كه اين كشورها براى حفظ حاكميت و استقلال خود به تجديدنظر در روابط با آمريكا مىانديشند. در سالهاى اخير در پى برگزارى هر انتخاب آزاد در كشورهاى آمريكاى لاتين، سياستمدارانى به قدرت رسيدهاند كه ويژگى مشترك آنان، برخوردارى از ديدگاههاى مستقل و ضد آمريكايى، البته در سطوح مختلف است. |
مطالب مشابه :
فروش نقدي تندر-90 در شرايط فعلي پسنديده نيست
در اين شرايط روآ، چنين ويژگي را ندارد. ببينيد، متقاضيان تندر-90، در ابتداي ثبتنام بخشي
اتحاديه اروپا و تحريم گاز ايران
ای خدا ای فضل تو حاجت روا در اين زمينه از قبل از انقلاب گفتگوهائي وجود داشته اما هرگز به
راهنماي خريد خودرو از نظر كيفيت
راهنماي خريد اين در حالي است كه رده به نحوي كه روآ در معيارهاي بدنه و
ضربه فني ماكسيما
اين در حالي است كه و 200هزار تومان در بازار داخل خريد و فروش ميشود روآ در مقايسه با
بخش انرژي؛ سختيهاي سال 91 و دشواريهاي پيشرو در سال 92
مقالاتي و یادداشت هائی در زمينه مسائل نفت و انرژي و توسعه ای خدا ای فضل تو حاجت روا
موضوع مقاله:شرايط بدر و خيبرى و انتظار فتوحات جديد عليه منافقين و كفار
تسخير حيات خلوت آمريكا در شرايط و مسلمانان از «شعب» براى تبليغ دين و خريد در اين نبرد
خصوصي سازي صنعت برق ؛ چالش ها و راهکارها
در اين رابطه در دستور (بدليل خريد تضميني متعهد باشد که در شرايط مساوی و رقابتي
برچسب :
خريد روا در اين شرايط