زلزله در تهران " جان "
...فرش مشهد و کبابی خوشمزه ی گلپایگانی و گل فروشی گلایل و داروخانه ی دکتر سعادت و لوله کشی حاج منصوری و بانک صادرات و صرافی زیبا و سوپری کاج و تعمیر تلفن و موبایل ارتباط و مرغ فروشی محمدی و قصابی مرتضی و میوه فروشی حاجی ارزونی و رایانه ی جهانی و ایستگاه شکم و پیتزا خوشمزه و پوشاک وحدت و کفش ملی و بانک سپه و بستنی آیس پک و لنت محکم و آپاراتی میرزا و دل و جگر و قلوه ی مولانا و آژانس توریستی جهانگرد و عینک قدس و کتاب فروشی شهر هشتم و آجیل شب چره و مبل پرستو و موکت ظریف مصور و شیرینی جشن و مطب دکتر جمشیدی و مطب دکتر ارسطویی و سینما انقلاب و ساندویج بخور بخور و تاکسی سرویس دردشت و عتیقه جات کلهر و لوستر آفتاب و کاشی سمنان و لوازم ورزشی 90 و آب میوه ی هفت حوض و قهوه خانه ی شوش و ساعت فروشی بهار و تابلو سازی رنگینک و شومینه ی شعله و مسجد حضرت علی و خیاطی خلیلی و کابینت شکیل و خشکشویی هجرت و لوازم تحریر دانش آموز و فتوکپی آقایی و کافی نت پارس آنلاین و تزیینات حاج مکرمی و خواربار سید و عمده فروشی برنج طارم و چای بهرامیان و رستوران نایب و لوازم برق فشارکی و فرفورژه قلندریان و کافی شاپ صفا و هتل هما و تعمیر لوازم صوتی صداقت و مشاور املاک کریمی و بانک تجارت و درمانگاه شهرداری و طلای جاودانه و تریا امیری و پرنده فروشی کبوتر و تعویض روغن رسالت و تعمیر انواع ماشین های فرانسوی و حسینیه ی اراکی های مقیم نظام آباد و حلیم گلپا و کله پاچه ی فردین و لوله باز کنی قدرت و پسته ی رفسنجان و پلاستیک فروشی غلام و کفاشی مرام و ختنه ی حکامی و نقره ی آرش و پیراهن افشین و تلویزیون سامسونگ و کادو فروشی ارمغان و نانوایی تفرشی و مصالح فروشی هدایت و دبستان هدایت و تک لقمه ی گلبرگ و فلافل آبادان و جارو فروشی مشهدی عباس و عکاسی ثریا و سمساری راستگو و سمبوسه ی فلفلی و نان باگت فرانسه و جواهرات گاندی و نجاری چوبکده و آهنگری علی و روسری آبی و اداره ی مخابرات منطقه ی شرق و پارک ملت و فروشگاه شهروند و فروشگاه رفاه میدان امام حسین و آینه و شمعدان فاریابی و شیشه فروشی چنارانی و سوغات یزد و عروسک ولنتاین و لوازم کولر اخوان و ماهی شمال و انواع کارت های عروسی بهارستان و کفپوش مبارکی و و و و و ..
و این من هستم میان این تابلوهای ریز و درشت تهران که روزها و شب ها لابلای آنها هی راه می روم و در میان بهارستان که میدان است صداهای درود صبحگاهی و مرگ شامگاهی میشنوم و میان کوی دانشگاه صدای نعره می شنوم و میان سید خندان صدای ملتمسانی می شنوم که خرج کراک کشیدنشان را از من و عابران دیگر می خواهند و آدم های بیمار که گمان می کنند بوعلی سینا هستند و بچه هایی که پستان مادر نمی شناسند و در خیابانهای تنهایی شان زنان را مادران بالقوه ی خود می پندارند و مردان را باباهای خود...و هر شب میان کارتن های خود به صدها بابا و صدها مادر که آن روز دیده اند فکر می کنند که کدام خوشگل تر بوده اند...
و من رضا مهدوی هزاوه میان این همه تابلو ی ریز و درشت به آن کوچه باغی فکر می کنم که دیگر نیست و کبریت توکلی در آستانه ی 90 سالگی است و موبایل سامسونگ منشی دار خودم که چند پیام ناشنیده در خود پنهان کرده است و مهم نیست چه کسی باشد و شبکه ی صدای امریکا در اینجا چه می کند ؟ و حسین پناهی نازنین ...آه چقدر خوب شد به یاد او افتادم ...آه حسین پناهی چقدر تو دور بودی از این تابلوها و چقدر نزدیک بودی به کودکی و مرگ و الان شاید تهران زلزله بیاید و تمام تابلوها ویران شود و کله پاچه ی فردین بیفتد روی کافی نت پارس آنلاین و بانک تجارت بیفتد روی حلیم گلپا و شاهرخ در شبکه ی تپش برای زلزله زدگان تهران مرثیه بخواند و بم فراموش شود و آه کجایی ایرج بسطامی عزیز !.......شمس لنگرودی تازگی ها چه شعری سروده است و درخت گلابی اش در لابلای کدام بندر انزلی جا مانده است و من در میان کوی دانشگاه و سعید عسگر و ده نمکی و فقر و فحشا و سنتوری و باغ طوطی شهرری که ستارخان و باقرخان در آنجا مدفون اند گیر کرده ام و من میان ماشاالله آجودانی و فریدون آدمیت و سید حسن نصر و عبدالکریم سروش و مرتضی مطهری و صدای امریکا و مقتدا صدر و کلیپ آینه و فیلم فتنه سرگردانم وچرخ ویلچر حجاریان و صنوبرهای یک روستا به نام حسین پناهی مال من است و درهای بسته مال من است و اس ام اس های خالی و تو خالی سهم من است و دیدن دروازه شمیران در سال 1386 برای من است و دوستی های نیم بند و دیدن آدم های اشتباهی و شیر کاکائو خوردن سرد ته مانده ی جیب های من است و من برج ایفل نمیخواهم و صدای مرضیه نمی خواهم و کویر نوردی کاشان نمی خواهم و سینمای فردین نمی خواهم و لپ تاب قاچاق نمی خواهم و قلیان با طعم پرتقال نمی خواهم و عطا الله مهاجرانی نمی خواهم و حزب مشارکت نمی خواهم و کیهان نمی خواهم و سعیدی سیرجانی نمی خواهم و گردنه ی حیران به من چه مربوط است و چفیه های چرک به من چه مربوط است و مین های خنثی نشده سهم من نیست و کامی فروغ آیا شیر کاکائوی سرد می خورد یا گرم وقتی مادرش ایتالیا بود؟ و ما آیا شیر کاکائوی سرد می خوریم یا گرم وقتی وطن مان پر شده است از تابلوهای ریز و درشت ؟
مطالب مشابه :
جمع دوستان+رستوران نایب+کنجـد+برسام
علی ضیاستاره ی درآسمان کاشان; کافه
زلزله در تهران " جان "
حاج مکرمی و خواربار سید و عمده فروشی برنج طارم و چای بهرامیان و رستوران نایب کاشان نمی
باغ فین کاشان
ضوابط طراحی رستوران. باغ فین کاشان. نایب حسین كاشی و پسرانش در حدود ۱۴ سال در اطراف
پیرامون روستای جعغرآباد
و علاوه بر آن نایب رئیس بخس سردرود در رستوران و پیتزایی در تهران،کرج و کاشان
نماینده هرمزگان درلیگ برتر والیبال کشور فصل سختی پیش رو دارد
نخستین نشست هم اندیشی دو ست داران فوتبال هرمزگان. هرمزگان، نایب قهرمان رقابت های والیبال
نذر گل نرگس صلواتی بفرست
*نایب الزیاره *کانون مهدویت نگاه سبز دانشگاه کاشان *دبیرخانه کانون های رستوران
برچسب :
رستوران نایب کاشان