لحظه ای با معبود

 

سخنی از معصومین(علیها السلام):

 

هنگامی که داوود(علیهاالسلام) در عرفات توقف کرد

 

 

و به مردم نگاه نمود و از کثرت تعداد آن ها آگاه شد،

 

بالای کوه عرفات رفته،

 

 

شروع به دعا نمود. وقتی که مراسمش به پایان رسید،

 

 

جبرئیل (علیهاالسلام) بر وی نازل شد و گفت:

 

 

ای داوود!

 

 

خداوند می فرماید: چرا بالای کوه رفتی و مناجات کردی؟

 

 

ترسیدی که من صدای تو را در پایین کوه نشنوم؟

 

بعد جبرئیل داوود را با خود،

 

به کنار رودخانه برد و با وی به اعماق دریا فرو رفت.

 

 

در آنجا یک صخره ای بود آن را کندند و از داخل آن یک کرمی بیرون آمد.

 

 

جبرئیل به داوود(علیهاالسلام) گفت:

 

ای داوود! خداوند می فرماید:

 

من صدای این کرم را که در میان سنگ

 

و در داخل دریا قرار گرفته می شنوم.

 

 

"پس تو گمان کردی صدای کسی که مرا بخواند به گوش من نمی رسد؟"

 

در جستوجوی موفقیت

 

 


مطالب مشابه :


جملات زیبا درباره طبیعت

جملات زیبا درباره طبیعت میگن اگه تو دریا کوسه دنبالد کنه چیکار میکنى میگه میرام رو درخت!!!




جملات زیبا در مورد دوست

جملات زیبا مانده بر خاک و اسیر ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا . برچسب‌ها: جملات زیبا در




لحظه ای با معبود

جملات زیبا و اشعار به کنار رودخانه برد و با وی به اعماق دریا فرو جملات زیبا درباره




جملات زیبا در مورد زندگی

جملات زیبا مرا ابر ، تو را دریا کشیدند / مرا پایین تو را بالا کشیدند / برای خواهش چشمان من




برچسب :