تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات عرب
هیچزبانی در دنیا نیست که از دیگر زبان ها واژگانی وام نگرفته باشد، همه یزبان ها از هم دیگر تاثیر و تاثر پذیرفته اند. زبانی که از زبان های دیگروام نگرفته باشد، زبانی مرده است. هر اندازه زبان ها تاثیر بیش تری گرفتهباشند زنده تر شده اند و این عیب و نقصی برای آن ها به شمار نمی رود. مهمترین زبان کنونی جهان (انگلیسی ) تقریبن 75 درصد کلمه های خود را از دیگرزبان ها به ویژهانگلو، جرمن و لاتینگرفته است. اسپانیولی و پرتغالی 95 درصد زبان و ادبیاتشان یکی است، با این حال خود را دو زبان گوناگون می نامند .
زبان عربی و فارسی نیز از یکدیگر واژگان زیادی وام گرفته اند. در زبان فارسی بیش تر اصطلاحاتفقهی،مذهبیوحقوقیاز زبان عربی گرفته شده است. اما زبان عربی نیز به نوبه خود واژگانی بهصورت دست نخورده و واژگان زیادی به صورت برهم زده شده (به شکل قالب هایمعرب) از فارسی وام گرفته است. جوالیقی 838 کلمه و در کتابالمنجد 321 کلمه وادی شیردرکتاب خود با نام «واژه های فارسی عربی شده» 1074 واژه را که زبان عربی اززبان فارسی وام گرفته است را توضیح داده اند. برای نمونه از کلمه یپادشاهدر زبان عربی ده ها کلمه ساخته شده است. واژه های اشتها، شهوت، شهی،شهیوات، شاهین، شیخ، بدشا، پاشا و باشا همگی از کلمه ی فارسی «پادشاه» گرفته شده است. استیناف از کلمه ی «نو» و کلماتی مانند: جناه، جنایی،جنحه و جنایت، از واژه ی «گناه» آمده است و کسی که با قاعده ها و قالب هایزبان عربی آشنا باشد به آسانی می پذیرد که هامش و حاشیه از «گوشه» و شکایهاز«گلایه» گرفته شده است .
شعر حماسی و پهلوان نامههای ملّیدر ایران پیش از اسلام همواره از محبوبیتی گسترده برخوردار بودهاست. ادبیات فارسی در این زمینه نیز همچون بسیاری از زمینههایدیگر بسیار غنی و بر ادبیات عرب و بر تمام فرهنگ های منطقه و جهان تاثیرگذار بوده است. دست کم 15نویسنده ی بزرگ ایرانی در شکل دهی ادبیات عرب نقشداشته اند کهسیبویهاز جمله ی آنان است. معمولن ایندانشمندان ایرانی را كه در ادبیات ، پزشکی، كیمیا، تفسیر و معارف دینی، درنجوم، موسیقی، جغرافیا و در زبان شناسی و تاریخ، خدمات بی نظیری نه تنهابه جامعه ی عرب و اسلامی، بلكه به جامعه ی بشریت نمودند را در کشورهایعربی به عنوانعربمی شناسند و همین دانشمندان بوده اندكه از مصدرهای فارسی با استفاده از باب ها و قالب های دستور زبان عربیصدها كلمه ی جدید ابداع کرده و به غنای ادبیات عرب افزودند. آنان همچنیندر ادبیات فارسی با استفاده از مصدر ها و قالب های عربی کلماتی ساخته اند که بعدها بسیاری از آن ها به ادبیات عرب وارد شده اند، مانند: سوء تفاهم،منتظر و. . . ولی در ادبیات فارسی از واژگان پارسی با کمک قالب های عربینیز واژگانی ساخته شده است که تعدادی از آن ها به زبان عربی نیز راه یافتهاند مانند: استیناف (از واژه ی «نو» به معنی درخواست نو و تجدید نظر)،تهویه (از «هوا» به معنی عوض کردن هوا) و ...
زبان های گروهسامیوعربیبخش بزرگی از واژگان خود را از فارسی گرفته اند که در مورد عربی به دلیلماهیت صرفی و قالب های متعدد آن، واژگان فارسی بیش تر در شکل مفرد و سادهی آن قابل رد یابی است و به دلیل ذوب شدن مفردات در قالب ها و صیغه ها ردیابی آن ها مشکل می شود. اما خود زبان فارسی از معدود زبان های دنیا استکه تقریبن عموم واژگان وام گرفته را بدون دستکاری و بدون حذف آوا و حروفمی پذیرد و به این دلیل هم مثلا کلمه های قرآنی مانند: صالح، کاذب، مشرک،کافر و غیره را بدون هیچ تغییری در خود پذیرفته است. از این رو هدف ازبیگانه زدایی از زبان فارسی، باید نه حب و بغض نسبت به بیگانه،بلکه تلاش برای آسان کردن زبان فارسی و پویا و زنده نگه داشتن آن باشد. بهعنوان نمونه کاربرد جمع مکسر عربی فهم فارسی را برای غیر فارسی زبانانمشکل می سازد. مانند: اساتید، بساتین، اساتیر، خوانین، دهاقین، میادین،اکراد، افاغنه، به جای : استادان، بستان ها، استوره ها، خان ها، دهقانان،میدان ها، کرد ها و افغانیان.
ازاین رو هدف از بیگانه زدایی از زبان فارسی، باید نه حب و بغض نسبت بهبیگانه، بلکه تلاش برای آسان کردن زبان فارسی و پویا و زنده نگه داشتن آنباشد.
با این حال به نظر نمی رسد که خارج کردن آن واژگانعربی که در اصل ریشه ی فارسی دارند کمکی به پویایی زبان فارسی کند وبسیاری کسان ما را از به کار بردن برخی کلمات مشترک از این دست که درفارسی و عربی از قدیم وجود داشته و دارند برحذر می دارند. مثلا می گویندنگویید: جنایی، استیناف، فن، صبح، نظر، بلکه بگویید: کیفری، تجدید نظر،پیشه، بامداد، دید و یا نگویید خیمه، بلکه بگویید چادر و از این قبیل. حال آن که بیش تر این گونه کلمات ریشه ی فارسی دارند. مثلا کلمه هایجنایی، جنایت، جناح، جنحه و ... همگی از ریشه ی «جناه» که معرب شده ی «گناه» فارسی است ساخته شده است. استیناف از بردن واژه ی نو به باباستفعال به دست آمده و استانف، یستانف و ... از آن به دست آمده است. فناز واژه ی پَن و پَند ساخته شده و در صیغه های گوناگون عربی فن، یفن،فنان، تفنن، متفنین و ... از آن ساخته شده است. صبح از صباح و صباح ازپگاه فارسی ساخته شده و مصباح و ... از آن ساخته شده است. نظر عربی شدهی « نگر» است و انظر، ینظر، منظر و .... از آن ساخته شده است .خیمه ازواژه پهلوی گومه و کیمه ( به معنی کلبه) گرفته شده و خیام، مخیم، خیم ویخیم از آن صرف شده است. در مورد واژه های لاتین نیز گاهی همین طور است. مثلا کلمه های بالکن، بنانا (موز) و بانک هر سه ریشه ی فارسی دارند. بنابراین چه نیازی هست مثلا به جای عبارت « دار آخرت » که در اصل فارسیاست، عبارت «سرای دیگر » را به کار بریم و یا به جای بالکن که لاتین شدهی بالاخانه است و از طریق ترکی به فرانسه راه یافته و یا به جای واژه هایبین المللی پارتیزان (پارتی، پارسی) بنانا (بندانه) که از طریق عربی بهلاتین راه یافته اند کلمه های دیگری به کار ببریم. حذف و یا جای گزینیواژه های بین المللی مانند رادیو، تلویزیون، کامپیوتر و ... که در همه یزبان های مردم دنیا جا افتاده است نیز نباید اولویت داشته باشد.
بدینترتیب بسیاری از کلمات مشترک فارسی و عربی اگر مورد کنکاش قرار گیرند ریشهی فارسی آن ها معلوم می شود. به طور نمونه تقریبن به ندرت کسی در عربیبودن کلمه های کم (چن، چند)، جص (گچ )، رباط، بیان، نور، دار الاخره،تکدی، رجس، نجس و یا باکره (پاکیزه) تردید کرده است. اما در حقیقت همه یاین کلمات یا به طور کامل فارسی هستند و یا معرب هستند. به طور نمونه برایکلمات بالا در زبان عربی ریشه و مصدر حقیقی وجود ندارد و وزن برخی از آنها نیز عربی نیست. کلمه ی نور بر وزن کور و دور و خور است. اگر نور باهمین شکل فارسی نباشد حتمن معرب شده ی خور ( به معنی روشنایی و خورشید) است، رباط در فارسی به معنی استبل است. «رباط الخیل» به معنی خانه یاپرورشگاه اسب است و ریشه ی آن به رهپات و یا ره باد برمی گردد. نجس و رجسهر دو از واژه ی زشت و جش گرفته شده اند. دار در زبان فارسی به معنی هایدارنده، پایه، ستون و تنه درخت به کار می رود، مانند دیندار، داربست، داردرخت. اما در عربی آن را در معنی خانه به کار گرفته اند مانند دار الحکمهو ...
قرآن شناس، زبان شناس و پژوهشگر نامی انگلیسی،آرتور جفریرا عقیده بر آن است که بیست و هفت کلمه ی قران ریشه ی فارسی دارد از آنجمله :سجیل: معرب سنگ و گل، اباریق: جمع ابریق، معرب آبریز، تنور، مرجان،مِسک: معرب مِشک، کورت: کور شدن، تاریک شدن، تقالید: جمع تقلید، بیع: خریدو فروش، بیعانه (بیانه) قسمتی از پیش پرداخت. جهنم ، دینار پول رایج ایرانقدیم (یک صدم ریال) زنجبیل: معرب زنجفیل، ، سُرادِق: سراپرده، سقر: جهنم،دوزخ، سجین: نام جایی در دوزخ، زندانی ، سلسبیل: سلیس، نرم، روان، گوارا،می خوشگوار و نام چشمه ای در بهشت، ورده: گل سرخ، سندس: دیبای زربفت لطیفو گران بها، قرطاس: کرباس، کاغذ، جمع آن قراطیس، اقفال: جمع قفل، کافور،یاقوت. برخی پژوهشگران نیز شمار واژگان فارسی قران را تا یک صد برآوردکرده اند مانند: سراج = چراغ، دار، غلمان = گلمان جوان گل رو، زمهریر،کاس یا کاسه، جُناح = گناه، رجس = زشت، خُنک = سرد، زُور = قوه، نیرو،عقل، شُواظ = زبانه ی آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن، اُسوَه = الگو،فیل = پیل، توره = شغال، حیوان وحشی، عبقری = آبکری (آبکاری)، کنز = گنج،زبانیه = نگهبانان دوزخ، زبانه کشیدن شعله های آتش، ابد = جمع آن آباد،جاودان، قمطریر = شدید، سخت، دشوار، نجس = ناپاک، پلید، بررُخ = مانع وحایل بین دو چیز، تَبَت = نابودشده، قطع شده، تب و تاب یافته، سخط = خشمگرفتن برکسی، غضب، سُهی = (به گونه ی سُها) ستاره ی کوچک و کم نور در دباصغر. اریکه = اورنگه = ارائک به معنی بالش و متکا، چندبار در قران تکرارشده است. برهان = دلیل، در قرآن برهان و براهین آمده است، برج = تبرج،زینت، الجزیه = گزیت، الجُند = گُند، جند و جنود. (برای آشنایی بیش تر باواژه های فارسی قرآن به مقاله ای با همین نام در موضوع شماره ی 15در اینتارنما نگاه کنید. آریا ادیب).
مشتق های این کلمه ها که ریشه وبنیاد فارسی داشته و وارد زبان عربی شده اند با دلایل کامل از سویپژوهشگران توضیح شده است. نفوذ واژگان پارسی به سایر زبان ها نشانه یاصالت، کهن بودن، گستردگی و اهمیت آن در همه ی دوران ها است.
واژگان فارسی به صورت های زیر به زبان عربی داخل شده است:
1- بدونتغییر یا با کم ترین تغییر مانند: بادام، استاد، خبر، درویش، دیوان، سکر = شکر، شیرین، آشوب = اوباش، ابریشم= ابریسم، شادان = شاذان و ...
- 2 - با تغییر، حذف یا تبدیل حرف های پ، ژ، چ، گ که در زبان عربی وجود ندارد بهصداهای دیگر. مانند: چغندر= شمندر، چنده = شنوه، پگاه = صباح، پند، پن = فن، گاومیش = جاموس، گلنار = جلنار، چلیپ = صلیب، چین = صین، چارسو = شارسو، دیباچه = دیباجه، گدا = كدا = تكدی، لگام = لجام، چمران = تشمران،گرنادا = قرناطه، خانه گاه = خانقاه، گزیه = جزیه، کاک = کعک = کیک،گنجینه = خزینه، پرده = برقه و ...
- 3 - تغییر حروف ک به ق و خ. مانند: کاسپین = قزوین، کله = قله، کوروش = قوروش، کسرا = خسرو
- تغییرکلی: گاهی در تبدیل واژه ی فارسی به زبان عربی هیچ اثری به جز در وزنواژه ی فارسی باقی نمانده است مانند: چند، چن = کم، گچ = جص، مجصص، زشت = رجس، پسک = برص، گنج = کنز و ...
- 4 - کاربرد کلمات در معنی متضاد با معنی فارسی و یادر غیر معنی اصلی مانند: خوبه = خیبه، زرابی (قالی)
- 5 - به هم ریخته شدن تمام صدا و حروفمانند: باغ = غابه، باغات = غابات.
- 6 - یک کلمه از فارسی چند بار به شکل ها و به معنی های گوناگون وارد عربی شدهمانند: از کلمه ی باغ = باقه به معنی دسته گل و کلمه غابه به معنی جنگل،ساروج به معنی نوعی ملاط سیمان و آب انبار و سهریج (صهریج) به معنی تانکرآب .
- 7 - حذف سایر آواها مانند : نارگیل = ارکیل، آبریز = ابریق
- 8 - گاهی در تبدیل واژه ی فارسی به عربی برخی از حرف ها از واژه ی فارسیتغییر کرده است، مانند: گوشه = حاشیه، هامش = حامش، جشن = دشن = تدشین،سنگ = سنج = صنج، چار راه = شارا = شارع، شاد شید = شادی اناشید، ببر = بایبر = تایگر و ...
- 9 - گاهی از مفردهایفارسی یا عربی کلمه هایی ساخته شده و سپس به ادبیات عرب نیز راه یافتهاست، مانند: سوء تفاهم ار «فهم»، تهویه از «هوا»
- 10 - حذف و یا تغییر و تبدیل حروف عله «و . ا. ی» بهیکدیگر . مانند: جوراب = جورب، خوب = خید = خیر،
- 11 - تبدیل ا به هـ و تبدیل ز بهس مانند : اندازه = هندسه، اندام = هندام.
- 12 - گاهی در تبدیل واژه ی فارسی به عربی دوحرف از واژه ی فارسی باقی مانده است ، مانند: آیین = دین
- 13 - گاهی در تبدیل واژه ی فارسی به عربی آواهایی به آن افزوده شده است. مانند: ستون = استوانه = اسطوانه، سروج = ساروج = سهریج = صهریج
مطالب مشابه :
معرفی قطارهای 'عقاب طلایی'
آرزودارم شما جوانان در سکوی موفقیت های بزرگ و در برخی هم صاحب پول و سرمایه ، کنار هم
متن سی دی صبر،استقامت،آرامش
نیازمندی های و مادر پولداری داشته باشیم و پول و مال و ملک به ما و بیداری در صبح
پیامدهای اجرای مالیات بر ارزش افزوده و زمینهسازی برای اجرای موفقیتآمیز در ایران
حسابداری ارشد دانشگاه اصفهان صبح صادق دکتر فعلی پاسخگوی نیازمندیهای اقتصادی
رسم وحشتناک چینیها برای زیبایی زنان (+عکس)
تلفن های ضروری موزه پول بانک مرکزی » بزرگ ترین راهنمای ایرانیان مقیم
تاثیر زبان فارسی بر زبان و ادبیات عرب
نیازمندی های صبح از صباح و صباح جهنم ، دینار پول رایج
برچسب :
نیازمندی های صبح اصفهان راهنمای پول