قرآن و فیزیک
قرآن و فیزیک
خلق جهان
« بَدِیعُ السّمواتِ وَ الاَرض... » (سوره انعام)
اوست پدیدآورنده آسمانها و زمین ...
مطلب بالا با اطلاعات علمی نوین کاملا هماهنگی دارد ، آخرین اطلاعات و کشفیات بدست آمده در زمینه فیزیک و نجوم تأیید کننده این مطلب می باشد که جهان با تمام بزرگی و قدمت فراوان از یک انفجار بزرگ به وجود آمده اند (تئوری بیگ بَنگ ((big bang)
تئوری بیگ بَنگ بیان می کند که جهان از انفجار بزرگ و عظیم یک نقطه تقریبا در 15 میلیارد سال پیش به وجود آمده است. تئوری بیگ بَنگ امروزه به عنوان تنها جواب علمی پیدایش جهان در تمامی محافل علمی به کار می رود. تا قبل از انفجار بزرگ امکان وجود هیچ چیز نبوده که بتوان آن را ماده نامید وماده ، انرژی و زمان وجود نداشته اند که بتوان به وسیله فیزیک و متافیزک تجزیه و تحلیل کرد،این در فیزیک به عنوان هیچ چیز نامیده میشود، در این چنین فضایی به ناگاه ماده انرژی و زمان به وجود می آید؛ این مطلب علمی که به تازگی علم بشر به آن دست پیدا کرده است 1400 سال پیش در قرآن کریم بیان شده است ...
برای اطلاعات بیشتر : » تفسیر سوره انعام آیه 101
....... بزرگ شدن جهان
« وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ .» (سوره الذّاریات آیه 47)
و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم، و بىگمان، ما [آسمان] گستريم.
کلمه آسمان در بیشتر قسمتهای قرآن کریم به عنوان کهکشان هم مورد استفاده قرار می گیرد. در این آیه بیان می شود که کهکشانها و جهان همواره در حال بزرگ شدن و وسعت پیدا کردن می باشد، این مطلب هم در اوایل قرن20 به اثبات رسید.
این تئوری و ایده که جهان دارای ابتدا بوده و بدون هیچ وقفه ای در حال بزرگ شدن می باشد در اوایل قرن 20 توسط دانشمند و فیزک دان روسی اَلِکساندر فِریدمَن و محقق بلژیکی گیورگ الِمِتر به صورت یک نظریه بیان شد و در سال 1929 با تحقیقات ستاره شناس آمریکایی اِدوین هابل به صورت رسمی به ثبت رسید. این ستاره شناس با مشاهده مستمر کهکشانها توسط تلسکوپ بسیار قوی، به این مطلب پی برد که ستاره ها و کهکشانها همواره از هم دور و از یکدیگر فاصله می گیرند، اگر در نظر بگیرم که کهکشانها از یکدیگر به طور دائم در حال فاصله گرفتن می باشند پس جهان که از همین کهکشانها تشکیل شده مرتب در حال بزرگ شدن می باشد.
برای اطلاعات بیشتر : تفسیر سوره الذّاریات آیه 47
.......................... حرکت اجرام آسمانی و افلاک مدار ستارگان .......................
خداوند بزرگ در آيه 40 سوره مباركه يس میفرماید :
« لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ . »
نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد، و نه شب پيش گيرنده بر روز است، و هر كدام در مدارى شناورند.
آسمان شناسان پیشین معتقد بودند که فلک جسم مدور بزرگ و شفافی است که ستارگان در آن میخ کوب شده است ولی قرآن عقیده آنان را تکذیب می کند و مطابق آنچه امروزه روشن شده است می گوید فلک یعنی مدار ، افلاک یعنی مدار ستارگان و هر ستاره ای برای خود مدار مستقلی است این مطلب ازبعضی آیات قرآن به وضوح بر می آید .
در تفسیر مجمع البیان نوشته :
نه خورشيد را زيبد كه به ماه برسد و در سرعت و حركت و مسير خود آن را دريابد و نه بر شب سزاوار است كه بر روز پيشى گيرد؛ چرا كه خورشيد منزلگاههاى خود را بر اساس نظم و برنامهاى كه آفريدگارش براى آن مقرّر فرموده است، به صورت آرامتر و در مدت يك سال مىپيمايد، امّا ماه منزلگاههايش را در مدت بيست و هشت شبانه روز؛ آفريدگار جهان حركت آنها را به صورت دور زدن و دورانى قرار داده، امّا مدار هركدام و سرعت حركت هريك به گونهاى سازمان يافته است كه تا بر اساس اين نظم و وصف هستند كه هيچ يك ديگرى را درنمىيابد؛ آرى، خورشيد دوران خود را در برجهاى دوازده گانه در يك سال طى مىكند، در حالى كه كره ماه منزلگاههاى خويش را در يك ماه سپرى مىنمايد و همين گونه شب هرگز نمىتواند بر روز پيشى گيرد. «عكرمه» در اين مورد مىگويد: هيچ گاه دو شب با هم گرد نمىآيند و به هم پيوند نخواهند خورد تا ميان آن دو روز نباشد، بلكه شب و روز در پى يكديگرند و اين را خدا مقرر فرموده است. وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ و هريك در مدارى - كه پديدآورنده آنها بر ايشان مقرّر داشته است - شناورند. عياشى در تفسير خود آورده است كه: «ابن حاتم» مىگفت من در خراسان بودم كه وجود گرانمايه حضرت رضا(ع) روزى در مرو و در كاخ «حبرى» بود و مأمون و وزير مشاورش «فضل بن سهل» نيز حضور داشتند. پس از پذيرايى و خوردن غذا، آن حضرت ضمن بيانى فرمود: روزى مردى از يهود در مدينه نزد من آمد و پرسيد، به باور شما شب زودتر آفريده شده است، يا روز؟ و كدامين آن دو پيشتر پديدار شدهاند؟ به باور شما پاسخ اين پرسش چيست؟ هريك از حاضران چيزى گفتند و روشن شد كه پاسخ درست و قانعكنندهاى ندارند. «فضل بن سهل» رو به حضرت رضا (ع) نمود و گفت: خداى كار شما را هماره به سامان آورد، خود پاسخ اين پرسش را بفرماييد. حضرت فرمود: بسيار خوب آيا از قرآن پاسخ دهم يا از حساب و نجوم؟ آنگاه ضمن بيانى روشنگرانه، از جمله به اين آيه شريفه استدلال كرد و فرمود: آفريدگار اين دو پديده تفكّرانگيز مىفرمايد: لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ ... نه خورشيد را زيبد كه به ماه برسد و نه شب حق دارد كه بر روز پيشى گيرد. وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ و هريك از خورشيد و ماه و ستارگان در مدار مقرّر خود سير مىكنند و در اين فضاى بىكران و گسترده شناورند.
برای اطلاعات بیشتر : » تفسیر سوره یس آیه ۴۰
.............................................. راهها و ستونهای آسمان .................................................
« وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُک . » (سوره الذاریات آیه 7(
و سوگند به آسمان که آراسته به ستارگان است .
در جهان تقریباً حدود 200میلیارد کهکشان وجود دارد که هر کدام از این کهکشان ها به طور متوسط دارای 200 میلیارد ستاره می باشند که بیشتر آنها دارای سیاره می باشند که همانند منظومه شمسی به دور ستاره مرکزی در گردش می باشند.
در تفسیر نمونه نوشته :
از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) در حديث حسين بن خالد آمده است ، او مى گويد از امام ابى الحسن الرضا (عليهالسلام ) پرسيدم ، اينكه خداوند فرموده و السماء ذات الحبك (سوگند به آسمان كه داراى راههاست ) يعنى چه ، فرمود: اين آسمان راههائى به سوى زمين دارد... حسين بن خالد مى گويد عرض كردم چگونه مى تواند راه ارتباطى با زمين داشته باشد در حالى كه خداوند مى فرمايد آسمانها بيستون است ، امام فرمود: سبحان الله ، اليس الله يقول بغير عمد ترونها؟ قلت بلى ، فقال ثم عمد و لكن لا ترونها: عجيب است ، آيا خداوند نمى فرمايد بدون ستونى كه قابل مشاهده باشد؟ من عرض كردم آرى ، فرمود: پس ستونهائى هست و ليكن شما آنرا نمى بينيد. اين آيه با توجه به حديثى كه در تفسير آن وارد شده است ، پرده از روى يك حقيقت علمى برداشته كه در زمان نزول آيات ، بر كسى آشكار نبود، چرا كه در آن زمان هيئت بطلميوس با قدرت هر چه تمامتر، بر محافل علمى جهان و بر افكار مردم حكومت مى كرد، و طبق آن آسمانها به صورت كراتى تو در تو همانند طبقات پياز روى هم قرار داشتند و طبعا هيچكدام معلق و بيستون نبود، بلكه هر كدام بر ديگرى تكيه داشت ، ولى حدود هزار سال بعد از نزول اين آيات ، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى ، به كلى موهوم است و آنچه واقعيت دارد، اين است كه كرات آسمان هر كدام در مدار و جايگاه خود، معلق و ثابتند، بى آنكه تكيه گاهى داشته باشند، و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت ميدارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه است كه يكى ارتباط با جرم اين كرات دارد و ديگرى مربوط به حركت آنهاست . اين تعادل جاذبه و دافعه به صورت يك ستون نامرئى ، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است . حديثى كه از امير مؤ منان على (عليهالسلام ) در اين زمينه نقل شده بسيار جالب است ، طبق اين حديث امام فرمود: هذه النجوم التى فى السماء مدائن مثل المدائن الذى فى الارض مربوطة كل مدينة الى عمود من نور. : ((اين ستارگانى كه در آسمانند، شهرهائى هستند همچون شهرهاى روى زمين كه هر شهرى با شهر ديگر (هر ستاره اى با ستاره ديگر) با ستونى از نور مربوط است )). آيا تعبيرى روشن تر و رساتر از ستون نامرئى يا ستونى از نور در افق ادبيات آن روز براى ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروى دافعه پيدا مى شد؟
در تفسیر المیزان نوشته :
http://www.andisheqom.com/Files/quranshenasi.php?idVeiw=27959&level=4&subid=27959
كلمه حبك به معناي حسن و زينت است ، و به معناي خلقت عادلانه نيز هست ، و وقتي به "حبيكه" يا "حباك" جمع بسته ميشود معنايش طريقه يا طرايق است ، يعني آن خطها و راههايي كه در هنگام وزش باد به روي آب پيدا ميشود .
و معناي آيه بنا بر معناي اول چنين ميشود : به آسمان داراي حسن و زينت سوگند ميخورم .
در اين صورت اين آيه به آيه" انا زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب" (الصافات - ۶) شباهت خواهد داشت .
و بنا بر معناي دوم چنين ميشود : به آسمان كه خلقتي معتدل دارد سوگند .
و در اين صورت به آيه" و السماء بنيناها بايد" (الذاریات - ۴۷) شباهت دارد .
و بنا بر معناي سوم چنين ميشود : به آسماني كه داراي خطوط است سوگند .
در اين صورت به آيه" و لقد خلقنا فوقكم سبع طرائق" (المؤمنون - ۱۷) نظر دارد .
و بعيد نيست كه ظهورش در معناي سوم بيشتر باشد ، براي اينكه آنوقت سوگند با جوابش مناسبتر خواهد بود ، چون جواب قسم عبارت است از اختلاف مردم و تشتت آنان در طريقههايي كه دارند .
برای اطلاعات بیشتر : » تفسیر سوره الذاریات آیه 7
.............................................................. مبدا آفرینش
دقیق ترین نظر علمی که منجمان تا کنون به آن دست یافته اند این است که همه کرات و اجرام آسمانی ابتدا به صورت گاز بوده سپس در اثر جاذبه بین ذرات گازها به صورت اجسام و اجرام سماوی و به صورت فعلی در آمدند. قرآن نزدیک ترین مطلب را در این باره در هزار و چهارصد سال پیش فرموده است آن هم در زمانی که شاید هنوز هیچ نظریه پردازی در این باره اظهار نظر نکرده بود خداوند در سوره فصلت آیه 11 می فرماید :
« ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ »
سپس آهنگ [آفرينش] آسمان كرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمين فرمود خواه يا ناخواه بياييد آن دو گفتند فرمانپذير آمديم .
برای اطلاعات بیشتر : » تفسیر سوره فصلت آیه 11
..................................................... سیر طولی خورشید
« وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ » (سوره یس آیه 38(
و خورشيد به [سوى] قرارگاه ويژه خود روان است تقدير آن عزيز دانا اين است.
علم هیئت قدیم معتقد بود که خورشید به دور زمین می گردد ولی با پیشرفت علم و تکنولوژی ثابت شد که زمین به دور خورشید می گردد آنچه پیش از کشف حرکت زمین همه به آن اعتقاد داشتند چرخیدن خورشید به دور زمین بود که عرب به آن دوران می گوید ولی قرآن می گوید : خورشید جریان دارد جریان به معنی حرکت طولی است مانند جریان آب.
این حقیقت بیان شده در قرآن در عصر مدرن و به کمک قوی ترین تلسکوپ ها و ماهواره های تحقیقاتی به اثبات رسیده است و طبق بیان متخصصین خورشید در مداری با سرعت بسیار زیاد 720 هزار کیلومتر در ساعت در حرکت می باشد ، با توجه به این مطلب خورشید در روز فاصله ای معادل 17280،000کیلومتر را طی می کند و همراه با خورشید تمام سیاره های منظومه شمسی نیز در حرکت می باشند و همچنین طبق مطلب بالا تمامی ستاره ها هم دارای این چنین حرکتی می باشند.
برای اطلاعات بیشتر : » تفسیر سوره یس آیه 38
.......................................... محاسبه سرعت نور با قرآن
کاشف این محاسبه : دکتر منصور حسب النبی فیزیکدان مصری
در یک فایل پاور پوینت (pps.)میتونین همراه با تصویر این محاسبات رو مشاهده کنین و خودتون هم محاسبه کنین و به اعجاز قرآن پی ببرین.
دریافت فایل pps
در این مورد بیشتر بدانید >>
آسمان
« اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا » (سوره الطلاق آیه ۱۲(
خداست آن که هفت آسمان و همانند آنها زمين بيافريد فرمان او ميان آسمانها و زمين جاری است تا بدانيد که خدا بر هر چيز قادر است و به علم بر همه چيز احاطه دارد
الله الذي خلق سبع سموات و من الأرض مثلهن يتنزل الامر بينهن ... بياني است كه مضمون آيات قبل را كه همانا مساله ربوبيت خداي تعالي و بعثت رسول بود تاكيد ميكند ، ميفرمايد خدايي براي شما رسول فرستاده ، و ذكر نازل كرده ، تا او را اطاعت كنيد و به احكام ذكرش عمل كنيد ، و نيز خدايي شما را تهديد كرده به اينكه اگر تمرد كنيد و مخالفتش نماييد ، حسابي شديد از شما خواهد كشيد و به عذابي اليم دچار خواهد ساخت ، و باز خدايي شما را بشارت داده كه اگر اطاعتش كنيد ، به بهشت جاودانتان خواهد برد ، كه هفت آسمان و هفت زمين را آفريده ، خدايي است قدير و عليم .
مطالبي كه ميتوان در تفسير جمله الله الذي خلق سبع سموات گفت ، در تفسير سوره حم سجده گذشت .
و از ظاهر جمله و من الأرض مثلهن بر ميآيد كه مراد از مثل مثليت عددي است ، يعني همانطور كه آسمان هفت تا است ، زمين هم مثل آن هفت تا است ، حال بايد ديد منظور از هفت تا زمين چيست ؟ در اين باب چند احتمال هست :
اول اينكه بگوييم منظور از هفت تا زمين هفت عدد از كرات آسماني است ، كه ساختمانش از نوع ساختمان زميني است كه ما در آن زندگي ميكنيم .
دوم اينكه بگوييم منظور از آن تنها زمين خود ما است ، كه داراي هفت طبقه است ، كه ( چون طبقات پياز ) رويهم قرار دارند ، و به تمام كره احاطه دارند ، و سادهترين طبقاتش همين طبقه اولي است كه ما روي آن قرار داريم .
سوم اينكه بگوييم منظور از زمينهاي هفتگانه اقليمها و قسمتهاي هفتگانه روي زمين است ، كه ( علماي جغرافي قديم ) بسيط زمين را به هفت قسمت ( و يا قاره ) تقسيم كردهاند اين چند وجه وجوهي است كه هر يك طرفداراني دارد ، و چه بسا با مراجعه به مطالبي كه در تفسير سوره حم سجده گذشت ، بتوان به احتمال چهارم دست يافت .
و چه بسا گفته باشند كه مراد از جمله و من الأرض مثلهن ، اين است كه خداي تعالي از زمين چيزي خلق كرده ، مثل آسمانهاي هفتگانه ، و آن عبارت است از انسان كه موجودي است مركب از ماده زميني ، و روحي آسماني ، كه در آن روح نمونههايي از ملكوت آسماني است .
و از ظاهر جمله يتنزل الامر بينهن ، بر ميآيد كه ضمير در آن به كلمه سموات و ارض هر دو بر ميگردد ، و منظور از كلمه امر همان امر الهي است كه آيه شريفه انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون (يس آیه ۲۸ )تفسيرش كرده ، ميفرمايد امر خدا همان كلمه ايجاد است ، و آن وقت منظور از تنزل امر بين آسمانها و زمين ، شروع كردن به نزول از مصدر امر به طرف آسمانها است كه از يكي به سوي ديگري نازل ميشود تا به عالم ارضي برسد ، تا آنچه خداي عز و جل اراده كرده تكون يابد ، چه اعيان موجودات و چه آثار و چه ارزاق و چه مرگ و زندگي و چه عزت و ذلت و چه غير اينها ، همچنان كه در جاي ديگر قرآن آمده : و أوحي في كل سماء أمرها (سوره فصلت آیه ۱۲)، و نيز فرموده : يدبر الامر من السماء الي الأرض ثم يعرج اليه في يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون (سوره السجدة آیه ۵(
بعضي از مفسرين گفتهاند : مراد از امر دستورات شرعي است ، كه ملائكه وحي آنها را از آسمان به سوي رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) وحي ميكنند ، چون رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در زمين قرار داشت ، ليكن اين مفسرين آيه را بدون هيچ دليلي تخصيص زدهاند و كلمه امر را منحصر در أوامر تشريعي نمودهاند ، علاوه بر اين ، ذيل آيه شريفه كه ميفرمايد : لتعلموا ان الله ... با اين تخصيص نميسازد .
ان الله علي كل شيء قدير و ان الله قد احاط بكل شيء علما - اين قسمت از آيه يكي از نتائج مترتب بر خلقت آسمانهاي هفتگانه و از زمين مثل آن را ذكر ميكند ، و در آن خلقت و امر به خداي تعالي نسبت داده شده و مخصوص آن جناب شده است ، و همينطور هم هست ، چون هيچ متفكري كه در مساله خلقت غور كند ، در اين معنا شكي برايش باقي نميماند كه قدرت خداي تعالي شامل هر چيز و علمش محيط به هر چيز است ، پس بر چنين كسي يعني بر همه خردمندان مؤمن واجب است كه ازمخالفت امر او بپرهيزند ، چون سنت اين خداي قدير عليم بر اين جاري شده كه مطيعان اوامرش را پاداش ، و اهل عتو و استكبار را مجازات فرمايد ، همچنان كه خودش درباره اين سنت فرموده : و كذلك اخذ ربك اذا اخذ القري و هي ظالمة ان اخذه اليم شديد (سوره هود آیه ۱۰۲).
بحث روايتي :
در تفسير قمي در ذيل آيه شريفه و كاين من قرية ، آمده كه : منظور از قريه اهل قريه است .
و در تفسير برهان از ابن بابويه نقل شده كه وي به سند خود از ريان بن صلت از حضرت رضا (عليهالسلام) روايت كرده كه در گفتگويش با مامون فرموده : منظور از ذكر ، رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) ، و ما اهل آن جناب هستيم ، و اين معنا در كتاب خدا هم آمده ، آنجا كه در سوره طلاق فرموده : فاتقوا الله يا اولي الالباب الذين امنوا قد انزل الله اليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم ايات الله مبينات (سوره الطلاق آیه ۱۰) كه در آن منظور از ذكر را رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) دانسته ، پس ذكر ، رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) و ما اهل بيت او هستيم .
و در تفسير قمي است كه پدرم از حسين بن خالد از ابي الحسن رضا (عليهالسلام) برايم حديث كرد كه وي گفت : من به آن جناب عرضه داشتم : مرا از معناي كلام خداي عز و جل آنجا كه ميفرمايد : و السماء ذات الحبك (سورهالذاریات آیه ۷) خبر بده ، فرمود : آسمان محبوك به زمين است ، آنگاه امام انگشتان خود را در هم كرد و فرمود : اينطور محبوك به زمين است ، عرضه داشتم : چطور آسمان محبوك به زمين است ، با اينكه خداي تعالي ميفرمايد : رفع السماوات بغير عمد ترونها (سوره الرعد آیه ۲) - خدا آسمان را بدون ستونهايي كه به چشم شما بيايد بر افراشته ، ( و معلوم است كه از اين آيه بر ميآيد آسمان به زمين تكيه ندارد ، پس چگونه شما ميگوييد آسمان و زمين به هم فرو رفتهاند ؟ ) فرمود : سبحان الله مگر اين خداي سبحان نيست كه ميفرمايد : بدون ستونهايي كه به چشم شما بيايد ؟
عرضه داشتم : بله .
فرمود : پس معلوم ميشود ستونهايي هست ، ولي به چشم شما نميآيد .
عرضه داشتم : خدا مرا فدايت كند ، آن ستونها چگونه است ؟ حسين بن خالد ميگويد : امام (عليه السلام) كف دست چپ خود را باز كرد و دست راست خود را در آن قرار داد و فرمود : اين زمين دنيا است ، و آسمان دنيا بر بالاي زمين قبهاي است ، و زمين دوم بالاي آسمان دنيا ، و آسمان دوم قبهاي است بر بالاي آن ، و زمين سوم بالاي آسمان دوم قرار گرفته ، و آسمان سوم قبهاي است بر بالاي آن ، و زمين چهارم بالاي آسمان سوم است ، و آسمان چهارم بر بالاي آن قبه است ، و زمين پنجم بالاي آسمان چهارم است ، و آسمان پنجم قبهاي است روي آن ، و زمين ششم بر بالاي آسمان پنجم است ، و آسمان ششم قبهاي است روي آن ، و زمين هفتم بالاي آسمان ششم واقع است ، و آسمان هفتم قبهاي است بالاي آن ، و عرش رحمان تبارك و تعالي بر بالاي آسمان هفتم قرار دارد ، و اين كلام خداي تعالي است كه ميفرمايد : الذي خلق سبع سموات و من الأرض مثلهن يتنزل الامر بينهن .
و اما منظور از صاحب امر ، رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) و وصي بعد از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلّم) است ، كه قائم بر وجه زمين است ، كه امر الهي تنها به سوي او نازل ميشود ، يعني از آسمانهاي هفتگانه و زمينهاي هفتگانه فرود ميآيد .
عرضه داشتم : ما كه بيش از يك زمين زير پاي خود نميبينيم ، فرمود : آري زير پاي ما تنها يك زمين است ، و آن شش زمين ديگر فوق ما قرار دارند .
مؤلف : و از طبرسي از عياشي از حسين بن خالد از حضرت رضا (عليه السلام) نظير اين روايت حكايت شده .
و اين حديث در باب خودش حديثي نادر است ، و با در نظر گرفتن ذيل آن كه سخن از تنزل امر دارد، اين معنا به ذهن نزديكتر ميرسد كه امام خواستهاند از باطن عالم خبر دهند نه از ظاهر آن و خلقت ماديش ، و خدا داناتر است.
............................................................. خلقت عالم
در آیه 57 سوره مبارکه غافر خداوند بزرگ درباره عظمت آفرینش آسمانها و زمین می فرماید :
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ .
قطعا آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است ولى بيشتر مردم نمىدانند
درآمدی بر رابطه قرآن و علوم
نيمنگاهي به قلمرو قرآن:
قرآن كلام خدا و تجلّي اسم جامع، محيط و اعظم حق تعالي است كه همة انديشههاي حقيقتجوو خردورز را به دلسپاري فرا ميخواند: «كتابٌ انزلناه اليكَ مباركٌ ليدَبروا آياته و ليتذكَّرِ اولوالالباب»،(ص؛ 29) قرآن معجزة جاودانة رسول گرامي ـ صلي الله عليه و آله ـ و تنها نسخة شفاف و فرجامين وحي آسماني است كه راه و رسم زندگي توحيدي و سعادتآفرين را به انسان ميآموزد: «يا ايُّها الّذين آمنوا استجيبوا للّهِ و للرَّسولِ اذا دعاكم لما يُحييكم» (انفال:24
قرآن به عنوان پيام هدايت الهي براي انسان، همة ساحتهاي حيات مادي و معنوي را در بر ميگيرد. در اين كتاب جامع، تمام قلمروهاي زندگي مادي و معنوي، فردي، اجتماعي، اخلاقي و حقوقي، دنيايي و آخرتي و جز آن، از آغاز آفرينش و مبدأشناسي تا مسير و برنامة زندگي و سرمنزل نهايي، همه مورد توجه تشريع الهي است. فضاي بيكران معارف قرآن در راستاي رسيدن انسانها به كمال، از جنين تا جنان و از ملك تا ملكوت و از ذرّه تا كهكشان را فرا ميگيرد و در يك كلام، همة لوازم هدايت و تربيت انسان را در خود نهفته دارد: «و نزّلنا عليكَ الكتابَ تبياناً لكلِّ شيءٍ» (نحل: 89(
جايگاه علمدر قرآن و روايات:
از سوي ديگر، قرآن با برابر نهادن علم و برهان قطعي عقلي با وحي و نبوت آسماني و نيز هدايت و شهود عرفاني در جهت كشف حقايق و شناخت معارف و ارائة سه طريق به سوي مطلق علم[3] و نيز سرزنش كساني كه بدون بهرهمندي از يكي از اين راهها به مجادله برميخيزند (و مِن النّاسِ مَن يُجادلُ في اللهِ بغيرِ علمٍ و لاهديْ و لاكتابٍ منيرٍ) (حج: 22) و همچنين با تكيه بر منابع ششگانه شناخت و دعوت ضمني به لزوم به كارگيري آنها، و نيز دعوت انسانها به مطالعة آيات آفاقي و انفسي، به عنوان مهمترين راه شناخت خدا، و با تكريم و بزرگداشت مقام علم[4] و نكوهش جهل و جاهلان، ضمن ايجاد انگيزه براي كسب علم و معرفت، رويكرد علمي خود را نيز نمايان ساخته است.
در احاديث متعددي قرآن به عنوان كتاب حاوي علم و اخبار و هر آنچه در جهان رخ داده و خواهد داد. مطرح ميشود، هرچند خرد آدميان قادر به درك همة اين علوم نباشد. بنابراين، يكي از ويژگيهاي ممتاز و منحصر به فرد قرآن كريم، عمق و ژرفاي شگفتآور آن است؛ چنان كه قرآن ناطق، امام علي ـ عليه السّلام ـ دربارة آن فرمود: «و بحراً لا يُدركُ قعره» و تاريخ نشان داده است كه راز جاودانگي و ماندگاري قرآن در جاي زمان، تازگي و طراوت هميشگي آن براي افكار و انديشههاي بشر همين عمق و ژرفاي آن است كه همچون درياي بيكران،غوّاصان فكر و فهم را در خود ميپذيرد و هيچگاه به نقطة پايان نميرساند.
راز اين حقيقت با عنايت به تشابه تجلّي با تجلّي كننده روشن ميشود. قرآن تجلّي خداست و مخاطب آن فطرت زوالناپذير آدمي در هر عصر و نسل و نژاد، بدينروي، پيامهاي قرآن در بردارندة محتوايي ژرف، فرازماني، فرامكاني و جهان شمول هستند. از سوي ديگر، در چند قرن اخير و در پي رشد چشمگير علوم تجربي در غرب، بيشترين معارضه با كتابهاي آسماني و متون ديني به نام «علم» صورت گرفته است. با التفات به بخشهاي گوناگون علوم، از اخترشناسي كوپرنيك و زيستشناسي داروين گرفته، تا روانشناسي فرويد، ادعا بر اين بوده كه برخي اكتشافات علمي، بعضي از آموزههاي بنيادين كتابهاي آسماني را ابطال و يا ـ دستكم ـ تضعيف ميكنند و اين ادعا موجب شد كه جمعي به جداكردن كامل حوزههاي علم و كتابهاي آسماني روي آورند: مانند نظريات كانت، اگزيستاليستها و پوزيتيويستها، و عدهاي ديگر به توجه و تأويل گزارههاي متون ديني پرداختند تا بدينوسيله، از بياعتباري قطعي آن و سرخوردگي متديّنان جلوگيري كنند. در جهان اسلام نيز يكي از پرسشهايي كه در ارتباط با قرآن مطرح شده مسأله رابطه قرآن به عنوان آخرين و كاملترين هدية آسماني و علوم، يعني محصول تلاش فكري انديشمندان جهان، اعم از علوم انساني و علوم طبيعي است كه از مدتها پيش، ذهن و تفكر فرهيختگان را به خود مشغول ساخته و در عمل، افراط و تفريطهايي را در پي داشته است. به گونهاي كه برخي بيش از سيصد آيه قرآن را با علوم تجربي تطبيق كردهاند [8] و در بسياري موارد، ادعاي ارتباط تنگاتنگ قرآن را با علوم نمودهاند و برخي ديگر هر نوع ارتباط قرآن با علوم را منكر شده و برداشت مطالب علمي از قرآن را تحميل بر قرآن و «تفسير به رأي» دانستهاند. گرچه بيانصافي است اگر تلاشهاي خالصانه و اعتدالگرايانهاي كه از سر دينداري و عشق خالصانه به ساحت قرآن و حسّ دفاع از حريم آن و يا در جهت اثبات اعجاز علمي آن صورت گرفته است، ناديده انگاشته شود، اما به هر حال، مسألة رابطة قرآن و علوم مشكلي جدّي است و در اين باره سؤالات و پرسشهايي اساسي مطرح ميباشند.
اين سؤالات و نظاير اينها در زمينة برداشت گزارههاي علمي از قرآن و زبانشناسي و نيز انتظار از قرآن و قلمرو آن و همچنين بحثهاي ديگري كه در اين زمينه مطرح هستند، نيازمند كاوش مستقلي ميباشند كه با استفاده از عقل و منطق و نيز به دور از هرگونه علمزدگي و پرهيز از قشريگري و ظاهرنگري و با جمعآوري ديدگاههاي دانشمندان و نظريات جديد معاصر در مورد «هرمنوتيك» و مسائل زبانشناسي، تدوين اصول و مباني روشن تفسير صحيح از متن جاودانة قرآن را ضروري مينمايند تا به عنوان مبنايي براي تمامي گروههاي پژوهشي، قرآني علمي در جهت برداشتهاي صحيح و مستند از قرآن و نيز معيارهاي براي سنجش و ارزيابي تحقيقات محققان مورد استفاده قرار گيرد و در نهايت، در بالندگي معرفت ديني و علمي و كشف حقيقت مؤثر بوده و پاسخي براي چالشها بين برخي دستاوردهاي علمي و باورهاي قرآني باشد. بحث دربارة خلقت كامل انسان كه منشأ آن را نه از خاك، بلكه از حيوان انساننما ميداند و نظرية «روانكاوي فرويدي» كه حقايق آسماني را عامل سركوب اميال دانسته، حقايق آن را مخدوش ميسازد و نظرية كيهانشناسي نيوتن ماكس پلانك و «نسبيت» انيشتين با تلّقي جديد از عليّت و زمان كه نحوة ارتباط خداوند با جهان را متحوّل مينمايد و نيز پيشرفتهاي جديد رايانهاي و هوش مصنوعي يا كشف مولكولهاي DNA كه نگرش انسانشناسي قرآن را مخاطرهآميز مينمايد؛[9] نمونههايي هستند كه راهحلها و پاسخهايي در خور را طلب ميكنند.
راز ماندگاري قرآن:
اما بدون ترديد، به عنوان يك اصل موضوعي و مسلّم، پذيرفته شده است كه قرآن كريم تنها نسخة بيدليل وحي است كه از تحريف و تصرّف بشري محفوظ مانده؛ اگرچه نقش اصلي و اساسي آن هدايت انسان و رساندن او به معارف حقيقي است و نازل شده تا آنچه را انسانها در راه تكامل حقيقي، كه همان تقرّب به خداي متعال است، نياز دارند و به آنها بياموزد. اين كتاب سترگ، با آن كه كتاب فيزيك، كيهانشناسي، زمينشناسي و مانند آن نيست و نيز در صدد بيان مسائل علمي نميباشد، با اين همه نه تنها با حقايق علمي و يافتههاي قطعي علمي (كه به قطع عقلي برميگردند) تعارضي ندارند، بلكه اگر تعارضي هم به چشم ميخورد، ابتدايي و بدوي است و با دقت و تأمّل رفع ميشود. قرآن حاوي گزارههايي از علوم نيز ميباشد و نكات علمي بسياري را مطرح ساخته است كه به صراحت يا ظهور قابل برداشت ميباشند و با تازهترين قوانين و نظريات اثبات شدة علمي هماهنگي دارند؛ براي نمونه، ميتوان به مواردي همچون حركت خورشيدحركت كوهها و زمينلقاح گياهان و زوجيت آنهاحرمت گوشت خوك و خوناشاره كرد.
اين مفاهيم بيانگر واقعيت هستند، نه اين كه طبق فهم و عرف زمانه ارائه شده باشند و مدار برداشت از قرآن بر محور كشف قصد و ارادة الهي از آيات قرآن و معناداري و فهمپذيري متن آن است كه عقل، نصّ وحي، سنّت و منش پيامبر و امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ و سيرة جاري مسلمانان شاهد و گواه آن ميباشد. افزون بر اين، اعتقاد به فهمناپذيري قرآن با توصيفهايي كه در آيات وحي براي قرآن آمده، مانند هدايت، موعظه، ذكر، شفا و نورناسازگار ميباشد. بر اين اساس، تفسير وسيلهاي براي نزديك شدن و كشف معاني و مدلولات قرآن و فهم آن است و شرط انتساب سخني به قرآن، آن است كه به گونهاي روشمند از متن قرآن كشف شود و نحوة استناد آن به متن نشان داده شود؛ زيرا قرآن اگرچه به هدف فهم مردم نازل شده، اما در عين حال، كتابي در نهايت فصاحت و بلاغت و شيوايي و محشون از كنايه، استعاره، تمثيل، تشبيه، اشاره، رمز و بدايع ادبي است و نيز به اقتضاي فرايند نهضت اسلام و شكلگيري جامعة اسلامي عصر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل شده و فهم آن مستلزم نسلهاي بعدي از فضاهاي نزول آيات و آگاهي از قراين پيوسته و ناپيوسته متن قرآن ميباشد.
بنابراين، پژوهش و دستيابي به مفاهيمي كه در حوزة علوم گوناگون در قرآن كريم بيان شدهاند، نيازمند كاوشهاي عميق و وسيع و روشمندي است كه علاوه بر اتقان، به واژهها و الفاظ بسننده نكند، بلكه در معنا و مفهوم واژهها، عبارتها و پيامهاي قابل استفاده دقت شود و پس از مقايسه با اصول و بديهيات عقلاني و احراز عدم مخالفت با آنها با ساير گزارههاي يقيني قرآني، مورد استفاده قرار گيرد.
علم به معناي آگاهي و دانستن در مقابل جهل و ناداني كاربردهاي گوناگوني دارد؛ از جمله: اعتقاد يقيني مطابق با واقع در براب رجهل بسيط و مركّب؛ مجموعه فضايابي ك مناسبتي بين آنها در نظر گرفته شده؛ مجموعه قضاياي كلي، اعم از حقيقي و اعتباي؛ و مجموعه قضاياي كلي حقيقي، حسي و تجربي (Science). و در عرصه رابطه قرآن و علوم، علم به معناي علم تجربي، اعم از انساني و طبيعي، در نظر گرفته ميشود كه شامل مسائل هستيشناسي، رياضيات، هندسه، جامعهشناسي، زيستشناسي، مفاهيم طبيعي، كيهانشناسي، حقوق، پزشكي، گياهشناسي، تاريخ و مديريت ميشود.
در قرآن خداوند توجه ما را به موضوع مهمی در مورد جو زمین جلب می کند.
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (٣٢(
\"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند.\"سوره انبیا آیه ۳۲
این خاصیت آسمان با تحقیقات دانشمندان در قرن ۲۰ ثابت شد. جوی که اطراف زمین را فراگرفته است دارای عملکرد های حیاتی بسیار مهمی است.1- یک نقش آن حفاظت کردن زمین در مقابل شهاب سنگ های کوچک و بزرگ است تا به زمین برخورد نکنند.به اين صورت كه بخاطر مقاومت هوا درمقابل حركت شهاب سنگ ها انرژي جنبشي آنها تبديل به انرژي گرمايي مي شود كه اين انرژي گرمايي باعث ذوب شدن و تبديل شهابسنگ هاي بزرگ به شهاب سنگهاي كوچكتر شده يعني مقامت هوا باعث كاهش جرم وسرعت شهاب سنگ ها درنتيجه باعث كاهش انرژي جنبشي شهاب سنگ ها مي شود كه با انرژي جنبشي كمتر به زمين برخورد مي كنند وتخريب بيسيار كمتري دارند .
اگر به سطح ماه نگاه کنید می بینید که دارای فرورفتگی های عمیقی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها با آن می باشد. ولی خداوند خالق جو زمین را به گونه ای آفریده است تا این اجرام اجازه رسیدن به زمین نداشته باشند و قبل از رسیدن به سطح زمین در اثر حرارت زیاد به وجود آمده در اثر اصطکاک با جو ذوب می شوند.
بسیاری از ما حتی به آسمان بالای سرخودمان نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه به نقش آن توجه کنیم. تصور کنید که این نقش جو در حفاظت در مقابل سنگ های آسمانی وجود نداشت، آن وقت زمین به چه شکلی در می آمد؟ آن وقت ساکنان زمین باید دائم در مورد برخورد سنگ ها نگران باشند. خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ شاکر هستیم.
2- جو زمین تشعشعات خورشیدی را صافی می کند و اجازه نمی دهد که همگی آن ها از جو عبور کنند زیرا بسیاری از آن ها برای حیات روی کره زمین بسیار خطرناک هستند. جالب است که جو تنها تشعشات مفید و بی ضرر شامل نور قابل مشاهده ، فرکانس محدوده اشعه فرابنفش و امواج رادیویی را اجازه عبور می دهد. تمامی این تشعشعات برای حیات روی زمین ضروری هستند. فرکانس محدوده اشعه فرابنفش که جو زمین تنها مقداری از آن را اجازه عبور می دهد برای انجام عمل فوتوسنتز که در گیاهان انجام می شود بسیار مهم است. بیشتر تشعشعات فرابفش قوی که از طرف خورشید ساطع می شوند توسط جو گرفته می شوند و فقط قسمت ضروری و کمی از آن طیف به زمین می رسد.
3- نقش حفاظتی جو به این جا خاتمه نمی یابد. جو همچنین زمین را در مقابل دمای بسیار کم فضای بیرونی که حدود ۲۷۰ درجه سانتی گراد زیر صفر است حفاظت می کند.
انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل ۱۰۰ میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت.بعد از اين انفجار بزرگ دمای جو زمین در ارتفاع ۲۵۰ کیلومتری به بیش از ۲۵۰۰ درجه سانتی گراد مي رسد. بدون وجود جو مناسب و کمربند ون آلن، این تشعشعات زندگی را روی زمین به سرعت نابود می کرد.
میدان مغناطیسی اطراف زمین که به خاطر میدان مغناطیسی خود زمین به وجود می آید، زمین را در مقابل اجرام آسمانی، تشعشعات خورشید و ذرات کیهانی حفاظت می کند. این میدان مغناطیسی به نام کمربند ون آلن نیز شناخته شده است و صدها کیلومتر بالاتر از جو زمین قرار دارد. دکتر Hough Ross در مورد اهمیت کمربند ون آلن می گوید:
در حقیقت زمین بیشترین چگالی را در میان تمامی سیارات منظومه شمسی دارد. هسته زمین که از دو فلز نیکل و آهن تشکیل شده است عامل به وجود آمدن این میدان مغناطیسی است. این میدان مغناطیسی نیز به نوبه خود کمربند ون آلن را به وجود می آورد که زمین را در مقابل بمباران تشعشعات خورشیدی حفاظت می کند. اگر این حفاظ وجود نداشت حیات روی زمین غیر ممکن بود. تنها سیاره دیگری که میدان مغناطیسی دارد مریخ می باشد اما قدرت آن ۱۰۰ برابر کم تر از قدرت جو زمین است. حتی سیاره زهره که خواهر سیاره زمین می باشد دارای میدان مغناطیسی نیست و این میدان فقط برای زمین خلق شده است.
این تنها گوشه ای از معجزات علمی قرآن در مورد کیهان بود. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که انسان ها را به تامل در این مورد جلب می کند.
یکی از عبارات قرآنی که هنوز برای بشر قابل فهم نیست مفاهیم عرش و کرسی خداوند می باشند. خداوند در آیه زیر می فرمایند که آسمان را هفت طبقه آفریدیم و آسمان اول را با ستارگان مزین ساختیم:
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (١٢(
پس آن ها را {به صورت} هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانی کار {مربوط به} آن را وحی نمود و آسمان{این} دنیا را به چراغ ها مزین نمود و {آن را نیک} نگاه داشتیم؛ این است اندازه گیری های آن نیرومند دانا.
پس آن چیزی که ما تا به حال توانسته ایم با تلسکوپ ها مشاهده کنیم و تا فاصله ۱۵ میلیارد سال نوری جلو رفته ایم تنها آسمان اول می باشد که خداوند اشاره می کند که ما آن را با ستارگان مزین ساختیم. حال شش آسمان دیگر چه می باشند هنوز کشف نشده است.
خداوند در آیه ۲۵۵ سوره بقره می فرمایند:
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌٔ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَلا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (٢٥٥(
خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فراگیرد و نه خوابی گران؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او می باشد. کیست که به جز اذن او در پیشگاهش شفاعت می کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمی یابند. کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است و نگهداری آن ها بر او سخت نمی باشد و اوست والای بزرگ.
همان طور که می بینیم خداوند می فرمایند که کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است پس کرسی خداوند بسیار بزرگ تر از هفت آسمان می باشد که ما آسمان اول آن را با تلسکوپ می بینیم.
مساله زمانی بغرنج تر می شود که اصطلاح دیگری در قرآن است به نام عرش. مثلا:
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّهِٔ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ (٧(
و اوست که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید و اگر بگویی: (( شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد)) قطعا کسانی که کافر شده اند خواهند گفت: ((این {ادعا} جز سحری آشکار نیست((
به نظر من انسان برای کشف این مفاهیم راهی به جز مکاشفه ندارد. انسان ها تا دور دست های کیهان را با تلسکوپ های نوری و رادیویی بررسی کرده اند، به اعماق زمین رفته اند ، از الکترون ها عکس برداری کرده اند اما کم تر انسان هایی با مراجعه به درون خود به دنبال کشف ناشناخته ها هستند.
شعری با مضمون زیر از یکی از شعرای پارسی گو هست که ما را متوجه این قضیه می کند:
ای نسخه اسرار الهی که تویی ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
در وجود انسان ها تلسکوپ هایی بسیار قوی تر و بهتر، وسایل ارتباطی خیلی دقیق تر و بسیاری قابلیت های دیگر نهفته است. شاید آیه زیر گواهی بر این مدعا باشد:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِٔ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (٣١(
و خداوند همه معانی آن ها را به آدم آموخت سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می گویید از اسامی این ها به من خبر دهید.
همان طور که خداوند فرموده اند فرشتگان قادر به درک قدرت هایی که خداوند در وجود انسان ها به ودیعه نهاده است نیستند. حتی شیطان نیز بی اطلاع بود وگرنه سر تعظیم فرو می آورد.
یکی از کسانی که توانسته به این قابلیت ها دست پیدا کند و تجلی اسما الهی باشد، شاعر ایرانی پارسی گویی است که ۸۰۰ سال پیش مثنوی معنوی را سروده و اکنون ما و دنیای غرب با خواندن اشعار او می بینیم که تفکراتش تطابق کامل با علم امروزه دارد. این شاعر چنان پرآوازه شده که از یک طرف کشور ترکیه در تلاشی بیهوده می خواهد او را ترک بخواند و غربی ها هم او را شخصیتی متعلق به همه می دانند ولی او ایرانی است و ایرانی باقی خواهد ماند.
در مثنوی او شعری با مضمون زیر است
آن امانت کاسمانش برنتافت وز قبول او زمین هم روی تافت
در دل یک ذره ماوا می کند در درون حبه جا می کند
آنچه مطلوب جهان شد در جهان هم تو داری بازجو از خود نشان
من عرف زین گفت شاه اولیا۱ عارف خود شو که بشناسی خدا
از خداوند خواستاریم که ما را با خود آشنا سازد که آنکس که خود را شناخت، خدای خود را هم شناخته است
اعجاز علمي قرآن كريم در رابطه با سه علم رياضيات، هندسه، فيزيك را تحليل فرماييد.
قرآن مجيد يگانه معجزه جاوداني پيامبر اسلام (ص) است كه در هر زمان گواه روشن بر نبوت آورنده آن ميباشد. اعجاز و خارق العاده بودن قرآن به زمان پيامبر اكرم(ص) و يا جامعه عرب مخصوص نيست بلكه پيوسته بسان سندي زنده و گواهي روشن و برهاني استوار بر تارك اعصار و قرون ميدرخشد. يكي از خصايص قرآن حالت «نهايت ناپذيري» آن است. با اينكه چهارده قرن از تاريخ نزول آن ميگذرد و در هر عصري صدها متخصص روي آيات و مفاهيم و معاني آن كار كردهاند و تفسيرهايي به صورتهاي گوناگون بر آن نوشتهاند، مع الوصف امروز دانشمندان معاصر از بررسي آيات قرآن، حقايقي را در زمينههاي علوم طبيعي و روانشناسي و جامعه شناسي و ... كشف مي كنند كه بر متخصصان گذشته مخفي و پنهان بوده است و يك چنين حالت يعني صفت «نهايت ناپذيري» از خصايص قرآن است كه در ديگر كتابهاي آسماني و نوشتههاي بشري وجود ندارد. تو گويي قرآن نسخه دوم جهان طبيعت است كه هر چه بينشها وسيعتر و ديدها عميقتر گردد و هر چه درباره آن تحقيقات و مطالعات زيادي انجام گيرد، رموز و اسرار آن تجلي بيشتري نموده حقايق نوي از آن استكشاف ميگردد. از كتابي كه از جانب خداي نامتناهي، براي هدايت بشر فرستاده شده است جز اين انتظار نيست كتاب او بايد بسان خود او «نامتناهي» و خصيصه مقام ربوبي را دارا باشد و در نماياندن انتساب خود به مبدأ جهان به دليل و برهان نياز نداشته باشد و بسان خورشيد دليل خويش بوده و خود را نشان دهد و محيط خود را روشن سازد. پيامبر عاليقدر (ص) در سخنان خود، به خصيصه «نهايت ناپذيري» قرآن اشاره ميكند و ميفرمايد: ظاهره أنيق و باطنه عميق لا تحصي عجائبه لا تبلي غرائبه» {H؛V}(اصول كافي، كتاب القرآن/ 591){V امير مؤمنان (ع) نيز در يكي از خطبهها به اين خصوصيت اشاره ميكند و ميفرمايد: H}«سراجا لا تخبو توقده و بحرا لا يدرك قعره»{H؛ V}(نهج البلاغه عبده، 2/202){V . اين حقيقت امروز براي دانشمندان كاملا ملموس است و هر روز از قرآن، حقايق تازهتري را كشف ميكنند و يكي از علل جاوداني بودن قرآن، همين است كه در هر عصري دانشمندان جهان به فراخور دانش و اطلاعات خود، از آن بهرهمند بودهاند و بهرهرساني و نور افشاني او به دوره و زماني و به گروه و توده خاصي اختصاص نداشته است. شخصي از امام هشتم ـ علي بن موسي الرضا (ع) ـ پرسيد چرا قرآن پيوسته طراوت و تازگي دارد و انس و ممارست با قرآن و تلاوت و خواندن آن، مايه كهنگي آن نميگردد؟ امام در پاسخ فرمود: «ان الله تعالي لم يجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس، فهو في كل زمان جديد و عند كل قوم غض إلي يوم القيامه». V}(تفسير برهان،1/28){V . قرآن كتاب علوم طبيعي نيست و براي تدريس علوم و فنون زندگي كه بشر به نيروي تفكر ميتواند به آنها دست يابد، نيامده است و هرگز پيامبر اسلام براي اين مبعوث نگرديده كه علوم فيزيك و يا شيمي و يا ديگر مسائل رياضي و نجومي و فلكي را به ما بياموزد. زيرا قرآن همانطور كه خود را معرفي كرده است كتاب هدايت و تربيت است و هدف از نزول آن، رهبري بشر به سوي خدا و رستاخيز و به سوي فضايل اخلاقي و سجاياي انساني ميباشد. از يك چنين كتاب نبايد انتظار داشت كه روش خياطي و معماري به ما بياموزد و درباره انواع بيماريها و داروهاي آن و يا فرمولهاي رياضي و معادلات جبري سخ
مطالب مشابه :
تحقیق در مورد درس فیزیک سال اول دبیرستانموضوع :سوختهای فسیلی
تحقیق در مورد درس فیزیک سال اول دبیرستان موضوع :سوختهای
تحقیق فیزیک-اول دبیرستان
تحقیق فیزیک-اول این دماسنج براساس دو قانون در مورد گاز کامل کار میکند. دماسنج
مقاله اي در مورد فيزيك كوانتمي
فیزیک - مقاله اي در مورد فيزيك كوانتمي - مطالبی در تمام شاخه های فیزیک و دانلود کتاب
فیزیک
تحقیق - فیزیک - آقای صحبتزاده دانشجوی دکتری فیزیک دانشگاه شهید بهشتی در مورد موقعیتهای
تحقیق فیزیک دوم دبیرستان
های طبیعی مورد در فیزیک خوانم.من تحقیق های خوب خودم را در این وبلاگ می
قرآن و فیزیک
تحقیق. OneAlone0: قرآن و و تحلیل کرد،این در فیزیک به عنوان هیچ چیز در مورد این كه چگونه این
مقاله در مورد فیزیک ، تحقیق در مورد ، تحقیق دانشجویی ، انواع مقالات دانشجويي ، دانشجوی ، دانش آموزي
مقاله در مورد فیزیک ، تحقیق در مورد ، تحقیق دانشجویی ، انواع مقالات دانشجويي ، دانشجوی
روش تحقیق
فیزیک در جزیره آیا تحقیق مورد نظر یك كاربرد، یا كاربردهای متعدد
فیزیک کوانتوم
اگر درباره هر موضوعی تحقیق لازم داشتید در قسمت فیزیک کوانتوم در اوايل در مورد دوم
پدر علم فیزیک ایران
به عنوان مرد نخست علمی جهان معرفی شد ودرسال 1366 درکنگره 60 سال فیزیک _ تحقیق در مورد
برچسب :
تحقیق در مورد فیزیک