7 به خاطر عشق
ااا رسیدیم؟
_اره پاشو تنبل برو تو جات بخواب
از ماشین پیاده شدیم و وارد سختمون شدیم به محض رسیدن به خونه به سمت اتاق رفتم و یه لباس خواب
صورتی بنفش پوشیدم و خودمو رو تخت رها کردم و چشامو رو هم گذاشتم
با صدای موبایل از خواب پریدم ساعت 9 صبح بود گوشیو برداشتم با دیدن شماره ی احسان سریع جواب دادم
_الو
_به به دختر عمو سلام
_سلام خوبی؟
_خواب بودی؟
_په نه په منتظر بودم تو زنگ بزنی
_تو دیییییییووووونه ای
_زنگ زدی اول صبحی اینو بگی؟
_نه بابا زنگ زدم بگم یه خانومه هست حدودا 29 ساله میاد واسه گیتار یاد دادن
_اااااااااا کی؟
_حدودا یه ساعت دیگه اونجاست
_اهان باشه باشه خداحافظ
_خواهش میکنم وظیفه م بود کاری نکیدم و بعد خندید
_اخ ببخشید دستت درد نکنه
_برووو دختر فعلا
_بای
بلند شدم یه لباس درست حسابی پوشیدمو یه دستیم به خونه کشیدم گیتار ادرینو از اتاقش اوردم و منتظر شدم
با صدای زنگ در از جا پریدم رفتم سمت ایفون :بله؟
_واسه ی اموزش..
_بله بله بفرمایین طبقه 5
درو زدم و منتظر جلوی در وایسادم دو دقیقه طول کشید زنی حدودا 29 ساله از اسانسور خارج شد رو به من
گفت:خانوم محمدی؟
_بله بله بفرمایین خوش اومدین
_ممنونم میتونین مانتوتونو در بیارین کسی نیست
زن از خدا خواسته مانتوشو در اورد و روی مبل نشست نگاش افتاد به عکس منو ادرین
_وااای بهتون نمیاد ازدواج کرده باشین
_بفرمایین چاییتون سرد شد
5 دقیقه طول کشید تا چاییش تموم شد و منم منتظر نگاش میکردم استکانشو گذاشت روی میز و گیتارشو در
اورد و رو به من گفت گیتارتو بگیر دستت
گیتارو اونجور که ادرین یادم داده بود گرفتم
_پس بلدی چه جوری بگیری؟
_همسرم یادم داده
_خیلی خب پس گوش کن
از سیما شروع کرد به گفتن:سه سیم اول_مایلونی.تربیل
سیم یک می سیم دو سی سیم سه سل
متوجه شدی؟
_بله استاد
_خیلی خب:سه سیم فلزی _باس
سیم چهارم ر سیم پنجم لا سیم ششم می
سری تکون دادم
برای اینکه نتهای موسیقی را بتونیم به خط موسیقی بنویسیم خطوطیهست که حامل میگیم. حامل در ساده ترین و معمولی ترین کار برد خود از پنج خط موازی با فاصله های مساوی . حامل پنج خطی دارای یازده محل برای جا دادن نت های موسیقیه . پنج محل روی خط ها - چهار محل بین خطها - یک محل پایین و یک محل بالای حامل
_بله استاد
شکل قرار گيری اين نتها به اين شکله
ر دو سی لا سل فا می ر دو
تمامی فاصله بين اين ۲ نت ۱ پرده هست به جز فواصل بين(می) تا (فا) و (سی) تا (دو).و..............
1 ساعت گذشت رو بهم کرد و گفت:خیلی خب برای امروز کافیه
_ببخشید استاد
_بفرمایین
_هزینه ش چه قدر میشه؟
_ماهی حدودا 110 تومان
_استاد من میخوام یه اهنگو تا 6 ماه دیگه بتونم بزنم
_اون به استعدادتون بستگی داره
سری تکون دادم
_خب دیگه با اجازتون
_ببخشید فامیلیتون؟
_سوگند مهرانی
_ممنونم زحمت کشیدین
با رفتن استاد و حرفاش یه جوری شدم به یادگیریش علاقه مند شدم ساعت 12 بود صدای موبایلم بلند شد گوشیو برداشتم
_جانم ادرین
_جانت بی بلا کجایی؟
_خونه مگه میتونم جای دیگه باشم؟
_الان حاظر میشی میری خونه مامانت اینا
_وااا چرا؟
_لابد کار دارم دیگه سریع هااا تا عصرم که نیومدم دنبالت خونه نمیای
_اخه
_خب دیگه فعلا
تماس قطع شد شونه مو انداختم بالا و حاضر شدم و راه افتادم سمت خونه ی مامان اینا.........
_باز کن درو که ابجی جونت اومده
در باز شد ومن وارد ساختمون شدم
_بهه سلام بر کانون گرم خانواده
رفتم سمت بابا و بوسش کردم بعدم سمت نسرین جون:اووم چهئ بو هاییی چه کردی نسرین جونم
_خودتو لوس نکن چه عجب یادت افتاد یه سری به ما بزنی؟
_اخ من فداتون بشم نسرین جونم
_ادرین زنگ زد گفت که میای اینجا
_اره با چند تا از دوستاش خونه کار داشتن
_اهان
خب دیگه من برم طرح نقاشیه داداشه ازاده رو بزنم گفتم میام اینجا حوصله م سر میره
_اااا وایسا ناهار بخور بعد
شونه هامو بالا انداختم و مثل همیشه اولین نفر نشستم سر میز
_اوم مرسی نسرین جونم
بابا:چه خبرا؟از زندگیت راضی هستی؟
با تعجب بابا رو نگاه کردم و بعد با صدای بلند خندیدم همه با تعجب نگاه میکردن
_وااا چته بابا؟
_په نه پ از زندگیم راضی نیستم الانم واسه قهر اومدم
نسرین جون:خجالت بکش دختر مثلا شوهر کردی
_وااا نسرین جون چمه مگه؟مرسییییییییی من میرم اتاق مهسا
رفتم توی اتاق و مقوارو گذاشتم روی تخته شاسی و شروع کردم به طرح زدن بعد از نیم ساعت رو تخت دراز
کشیدم و به خواب رفتم با تکونای دست ادرین چشامو باز کردم
_به خانوم بالا خره بیدار شدی؟
_په نه پ خوابم
_خبب توام کم کمک حاضر شو بریم
_باشه باشه این مقوارو لوله کن ببر منم میام
ادرین رفت و من حاضر شدم از اتاق اومدم بیرون رو بهش گفتم:من حاضرم
_نسرین جون:میموندین اقا ادرین؟
_نه نه ممنون
مهسا:بریم؟
محیا:ااا تو کجا؟
ادرین بزارش بیاد دیگه
_بریم خدافظ همگی
سوار ماشین شدیم و به راه افتادیم حدود 20 دقیقه طول کشید ساعت 7 غروب بود با هم از ماشین پیاده شدیم
و به سمت اسانسور به راه افتادیم با صدای ضبط شده به خودمون اومدیم :طبقه ی پنجم
ادرین جلو رفت و درو باز کرد وارد خونه که شدم صدای ترکیدن چیزی مثل بادکنک اومد و بعد چراغا روشن شد و
همه خوندن:توووولدتتتتتتتتتتت مباااااااا رررررررررک
از ذوق زبونم بند اومد وای خدااا
همه بودن احسان سمحمد حسین ازاده اریا محمد ماریا فرناز و محنااا و سارا و مریمو فاطمه وو...........
_چته عشقم برو لباستو عوض کن بیا عزیزم..............
به سرعت به سمت اتاقم رفتم یه دامن مشکی با جنس حریر پوشیدم و بلند با یه لباس بنفش و سورمه ای که
قاطیش بود و استین سه رب از کنار پهلو به طرز عجیبی دکمه میخورد و لباسو جذب میکرد به سرعت ارایش کردم
و صندل هامو پوشیدمو از اتاق بیرون اومدم با ورودم طبق معمول نمک شدن احسان شروع شد:یبابا بزن دستو
به حالت خاصی کناره های دامنمو گرفتم و پای چپمو بردم بالا و تعظیم کردم و به ادرین چشمکی زدم
_بیا خانومم بیا پشت میز
احسان:ای درد تو جونت محمد مردی چی شد پ این اهنگ؟
_محمد:خب چی بزارم؟
_سیاوش قمیشی
_هاااااااااان؟
احسان زد تو سرش:خب خره تولده هان شاد دیگه
محمد اهنگو پلی کرد صدای همه بلند شد هوووووووووووووی
اخ چقد دوست دارم عزیز تر از جونم
میدونی تا زنده ام من با تو میمونم
من از تو میخونم
قدرتو میدونم
من بی تو داغونم
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
دنیا رو گشتم تا من تو رو پیدا کردم
روزی صد بار عشقم من دورت بگردم
بی تو پر دردم دورت بگردم
دنیا رو گشتم تا من تو رو پیدا کردم
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
اخ چقد دوست دارم عزیز تر از جونم
میدونی تا زنده ام من با تو میمونم
من از تو میخونم
قدرتو میدونم
من بی تو داغونم
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
دنیا رو گشتم تا من تو رو پیدا کردم
روزی صد بار عشقم من دورت بگردم
بی تو پر دردم دورت بگردم
دنیا رو گشتم من تا تو رو پیدا کردم
همه با صدای بلند شروع کردن خوندن و دور ازاده و اریا حلقه بستن
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
شیطون بلایی
خوشگل خوشگلایی
میدونی دوست دارم عاشقتم خدایی
هووووووووووووووووووووووووووووووی
صدای سروش بلند شد نو بتی هم که باشه نوبت رقص عروس داماده بزن دستوو
منو ادرین هر دو رو بروی هم قرار گرفتیم اما من نمیدونستم با کدوم اهنگ قرار ه
برقصم
احسان:اههههه بزار دیگه اون اهنگو خشک شدن
اهنگ زده شد
دوست دارم شب تا سحر دور سرت بگردم
میدونم تو انتخابت اشتباه نکردم
دوست دارم همینجوری بگم برات میمیرم
بگم عاشقت منم تویی عزیزترینم
واسه ی من شیرین حرفات
کاش تو دستام بمونه دستات
واسه ی من تو بهترینی
کاش همیشه تو قلب من بشینی
وای عجب اهنگی همه با هم خوندن
خانومم تویی
بارونم تویی
عاشق شو . دلم آرومم تویی
با هیجان بچه ها سرعت رقصمو بیشتر کردم
تویی یکدونه سر زمین قلب تنهام
تو همون هستی که بودی تویه آرزوهام
وقتی چشماتو می بینم دل من میلرزه
بیا خانومی بکن
نزار دلم رو تنها
خانومم تویی
بارونم تویی
عاشق شو . دلم آرومم تویی
هووووووووووووووی
صدای ادرین بلند شد حالا نوبت کادو هاست
همه به ذوق اومدن کادو ها پس از دیگری باز میشد نوبت کادوی ادرین رسید
صدای بچه ها بلند شد:محیا بازش کن یالا یالا یالا بازش کن یالا بازش
کننننن جعبه ی کوچکی که ادرین سمتم گرفته بودو باز کردم واااااااااای چه زنجیر قشنگی ادرین زنجیرو بست دور گردنم
صدای ازاده بلند شد:محیا محیا محیااااا؟
_بله
_ادرینو ببوس
_ادرینو ببو س یالا ادرینووو ببووس
دستمو انداختم دور گردن ادرین و گونه شو بوسیدم زیر لب گفت:مرسییی عشقم
فرناز که مشغول بریدن کیک بود کیکارو با کمک ازاده پخش کرد و نشست ادرین گیتارشو دست گرفت
_اینم دومین کادوم تقدیم یبه عزیز ترین کس زندگیم
گیتارو دست گرفت و شروع کرد به زدن
دوست دارم ولی چرا نمیتونم ثابت کنم
لالایی میخونم ولی نمیتونم خوابت کنم
دوست داشتن منو چرا نمیتونی باور کنی
آتیش این عشقو شاید دوس داری خاکستر کنی
شاید میخوای این همه عشق بمونه تو دل خودم
دلت میخواد دیگه بهت نگم که عاشقت شدم
کاش توی چشمام میدیدی کاشکی اینو میفهمیدی
بگو چطور ثابت کنم که تو بهم نفس میدی
یه راهی پیش روم بذار یه کم بهم فرصت بده
برای عاشق تر شدن خودت بهم جرات بده
یه کاری کردی عاشقت هر لحظه بی تابت بشه
من جونمو بهت میدم شاید بهت ثابت بشه
طاقت بیار اینا همش یه خواهش برای داشتن تو
یه کمی طاقت بیار
دوست دارم میدونم میرسه یه روزی که تو منو بخوای
بیا یه گوشه از دلت برام یه جایی بزار
واسه همین یه بار یه کمی طاقت بیار
یه راهی پیش روم بذار یه کم بهم فرصت بده
برای عاشق تر شدن خودت بهم جرات بده
یه کاری کردی عاشقت هر لحظه بی تابت بشه
من جونمو بهت میدم شاید بهت ثابت بشه
زل زده بودم بهش چشاش گویای خیلی حرفا بود با تموم شدن اهنگ نگام کرد و زمزمه کرد شاید بهت ثابت بشه
صدای جیغ بلند شد
احسان رو کرد به بچه ها :عزیزان همگی خسته نباشید ساعت 12 هستش و این بنده ی حقیر صبح زود باید بیدار شوم شما هم کم کم رفع زحمت کنین این دو گل برنامه ها دارن امشب
رو بهششش گفتممم:ااااااااااا درد لوووس
همه زدن زیر خنده اما به تبعیت از احسان کم کم خونه خلوت شد و همه رفتند
به سمت اتاق خوابم رفتم ولباسمو عوض کردم در اتاقو بستم و روی تخت دراز کشیدم عجب شبی بوود ادرین
میپرستمت با سرعت از جا بلند شدم ساعت 7.30 بود سریع صبونه رو اماده کردم و رفتم سمت اتاق ادرین درو باز
کردم پیرهن تنشش نبود و روی تخت دو نفره تهنا به خواب رفته بود با دست تکونش دادم ادرین؟ادرییین؟
_هووم؟
_پاااشو تنبل خان پاششو
چشاشو اروم بز کرد و زل زد بهم
_چه عجب شما هوس کردی شویت را از خواب یدار کنی بانو؟
_ااااا پاشو خودتو لوس نکن ببین خونه چه وضعیه
_اهان اینو بگو.مشترک مورد نظررر..........
پریدم وسط حرفش و داد زدم:ادرررررررررررررررررررین!
دستاشو برد بالا خیلی خب توام اعصاب نداری ها الان میام
از اتاق رفتم بیرون و پشت میز نشستم با اومدن ادرین بلند شدم و براش چایی ریختنم اومد روبه روم نشست
_خب چه عجب؟
_ادرینن؟
_جانم
_خسته شدم
_چته ؟
_هییچییی
_صبونه تو بخور
_سیر شدم برم یه جارو بکشم
بلند شدم و مشغول کشیدن جارو شدم امروز استاد گیتار میومد و جلسه س دوم ب گزار میشد ادرین حاضر شد
و خدافظی کرد برگشت سمتم:راستی؟
_جانم
_شب خونه ی ازاده اینا دعوتیم
_باشه باشه
_خدافظ
_خدافظ
ادرین رفت هر لحظه منتظر اومدن استاد شدم صدای زنگ در بلند شد با دیدنش درو باز کردم و تو راه پله ها منتظر
شدم
_سلام استاد
_سلام
_بفرمایید
استاد داخل شد و روی کاناپه نشست گیتیرو اوردم وچییزاایی که اون روز گفته بودو بهش توضیح دادم استاد
لبخندی زد و ادامه داد
وقتی به سیمهای گیتار به صورت متوالی ضربه می زنی متوجه میشی که صدای سیمها از نظر زیر و بمی فرق میکنه پس هر کدوم از سیمها روی یک نت کوک شده.
کوک سیمهای گیتار به ترتیب از سیم ۶ به ۱(از بالا به پایین) ٫ می٫لا٫ر٫سل٫سی٫می هست.
*هر فرت رو روی گیتار طوری طراحی شده که صداش با فرت بعد یا قبلش ۵/۰ پرده فرق میکنه.
بنا بر این وقتی ما به سیم آزاد ۶ ضربه میزنیم صدای (می) میده و وقتی انگشتمون رو روی فرت اول میذاریم صدا ۵/۰ پرده از نت می زیر تر میشه یعنی میشه نت (فا) چون نت بعدیه می فا هست که از می ۵/۰ پرده زیر تره. حالا میخواهیم نت بعدیمون یعنی نت سل رو بزنیم٫ چون نت سل ۱ پرده از فا زیر تره و هر فرت ۵/۰ پرده صدا رو تغییر میده پس باید ۲ تا فرت از فا بیایم جلوتر( یعنی فرت ۳ صدای سل میده) ٫ نت بعدی لا هست که ۱ پرده با سل اختلاف داره پس ۲ تا فرت جلو مایم(فرت ۵)٫ نت بعدی سی که ۱ پرده فاصله داره باز ۲ فرت جلو میاییم٫(فرت ۷) نت بعدی دو که با سی ۵/۰ پرده فاصله داره پس این بار ۱ فرت جلو میاییم(فرت ۸) ٫ نت بعدی ر که ۱ پرده فاصله داره باز ۲ فرت جلو میاییم(فرت۱۰) و نت بعدی می که پ پرده فاصله داره و ۲ فرت جلو میاییم( فرت ۱۲).
دستمو کشیدم رو تارای گیتار که داش در اومد
استاد:اااااا
ز نت می سی ۶ دوباره شروع به زدن می کنیم که سیم آزاد میشه و نت بعدی فا میشه که با انگشت ۱ میزنیمش٫ نت بعدی سل که روی فرت ۳ قرار داره و با انگشت ۳ میزنیمش٫ نت بعدی لا هست که روی فرت ۵ قرار داره و انگشت ما به تون نمیرسه ٫احتاج نیست دستمون رو به سمت جلو حرکت بدیم چون دقیقاً سیم آزاد پایینی یعنی سیم ۵ رو هم صدا با همین لا کوک کردن٫ یعنی به صدا در آوردن نت لا بجای اینکه فرت ۵ سیم۶ رو بزنیم سیم آزاد ۵ رو میزنیم.
حالا نت بعدی یعنی سی رو از سیم ۵ میزنیم٫ چون سی با لا ۱ پرده اختلاف داره پس باید ۲ فرت جلو بیاییم یعنی فرت ۲ به همین صورت نت ها رو ادامه میدیم٫ دو فرت ۳ ٫ ر فرت ۵ که باز با سیم آزاد پایین هم صداست ٫ و باز ادامهء نت ها روی سیم پایین و الی آخر...و..............
_بله استاد
_خیلی خب اینلا درسای اولیه ست خوب به خاطر داشته باش از جلسه ی بعدی زدنو شروع میکنیم
_خسته نباشید استاد
شربت روی میزو سر کشید و برای رفتن حاضر شد
_ممنونم لطف کردید
_خواهش میکنم خدافظ
و رفت.مطالب مشابه :
نویسندگی در سایت رمان فا
دنیای رمان - نویسندگی در سایت رمان فا - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان خوان های
رمان محیا
رمان محیا خودشو کشت چقدر اطلاعات ارزشمندی داشتن اینا میخواستم بپرسم به چه امیدی نفوذ
رمان طلا
♥ رمــــان رمان رمــــان ♥ - رمان طلا - میخوای رمان بخونی؟ رمان فا. بدو بیا
رمان تو از ستاره ها اومدی 33
رمــــان ♥ - رمان تو از ستاره ها اومدی 33 - میخوای رمان بخونی؟ پس بدو رمان فا. بدو بیا
7 به خاطر عشق
رمان خانه - 7 به خاطر عشق - رمان هاى نودهشتيا و كاربران مجازى ر دو سی لا سل فا می ر
رمان تو از ستاره ها اومدی 40(قسمت آخر)
رمــــان ♥ - رمان تو از ستاره ها اومدی 40(قسمت آخر) - میخوای رمان بخونی؟ پس بدو رمان فا.
رمان تو از ستاره ها اومدی 6
رمــــان ♥ - رمان تو از ستاره ها اومدی 6 - میخوای رمان بخونی؟ پس بدو رمان فا. بدو بیا
برچسب :
رمان فا