بررسی دستور تاریخی در کتاب کلیله و دمنه
مقدمه
در این مبحث هدف بیان دستور تاریخی در کتاب کلیله و دمنه است که در جای جای کتاب ویژگی هایی خاص بیان شده است همان طور که می دانیم کلیله و دمنه از کتاب های منثور قرن ششم است که در سال 536 توسط ابوالمعالی نصر ا... منشی دبیر بهرام شاه غزنوی به صورت آزاد به فارسی بر گرداند و از خود چیزهایی بر آن افزود و آن را کلیله و دمنه بهرامشاهی نام گذاشت .
موضوع کتاب تمثیل و داستان هایی است از زبان حیوانات به ویژه به نام شغال به نام های کلیله و دمنه نقل می شود .
نثر کتاب از لحاظ استواری انشا و ترکیب عبارات و داشتن اسلوب عالی و آراستگی و پیراستگی زبان و مفردات کم نظیر است و نمونه عالی نثر فنی فارسی است .
ما می خواهیم با خصوصیات سبکی و تاریخی آن آشنا شویم و شواهد مثال آورده ایم که بهتر و کامل تر بیان شود .
چکیده
در این نوشته سعی شده است دستور تاریخی با توجه به زمان ها – آوردن مفعول، سند ، متمم در گذشته که در کجای جمله آورده شده است . به کار بردن صفت ها – به کار بردن فعل دعایی و غیره مباحثی ارائه شده است .
" کلید واژه "
معنای مختلف شد ، فعل نهی ، فعل دعایی ، حذف لفظی ، معنوی ، تقدیم ، تأخیر (مفعول ، مسند ، فعل ) معنای مختلف « را » ، به کار بردن همی بر سر فعل مضارع اخباری ، ماضی استمراری .
کتاب « کلیله و دمنه » را از نظر خصوصیات سبکی مورد تحلیل قرار داده ایم که از لحاظ این که کتاب بسیار دست به دست گشته است تغییرات زیادی یافته ولی بارزترین این ویژگی ها را می توان گفت از نظر تاریخی :
1- آوردن باء تأکید که قبل از افعال خاصه افعال ماضی و مصدری آورده اند مثل « بکرد » و « ببود » مانند نمونه زیر :
« من کار او را بشناخته ام و فلان را گواه گرفته که کار این زاهد عابد بفضیحت کشند . » ص 317 – س 11 – باب شیر و شغال
2- به کار بردن فعل ماضی بعید از « بودن » که در این کتاب وجود ندارد اما در عصر مذکور متداول بوده است .
3- « راهای زاید » که بسیار نادر است مانند « جای جای برای مصلحت او را خلافی کرده ام مگر آن را بر دلیری و بی حرمتی حمل فرموده است . »
4- به کار بردن فعل های وصفی
5- ضمیر مفرد غایب را خواه در جاندار یا بی جان مثل ( او ) یا ( وی ) می آورده اند .
6- به کار بردن لغات قدیمی فارسی در متن مثل بی قولی مرادف مکر آمده است به معنی بد قولی و بد عهدی .
7- به کار بردن لغات عربی زیاد در کتاب مثل نزاهت – فطنت – غضامنت – لئیم ظفر و غیره و از مزایای سبک ابوالمعالی « آراسته بودن آنست به صنایع بدیعی و لطایف معنوی و لفظی که اهم آنها صنعت « موازنه » و « قرینه سازی » و مترادفات و کنایات و استعارات و تشبیهات و ارسال المثل است .[1]
در کتاب زبان فارسی سوم انسانی چهار درس به دستور تاریخی اختصاص داده شده است که بر اساس موارد آن نمونه هایی از کل کتاب تهیه شده است . که نمونه هایی از آن ها را می آوریم :
الف – معمولاً جمله ها کوتاه و کامل است هر چه زبان کهن تر باشد این ویژگی بیشتر در آن مشهود است مانند :
1- بدو آن رسد که ببوم رسید از زاغ رأی پرسید که : چگونه است آن ؟ گفت : آورده اند که در کوهی بلند درختی بود .
ص/19- س9 – باب البوم و الغراب
2- ملک وزیر سوم را گفت : رأی تو چیست ؟ گفت : من ندانم که ایشان چه می گویند ؟ ص 193 – س 13 باب بوف و زاغ
3- دمنه برفت و بر شیر سلام گفت : از نزدیکان خود بپرسید که این کیست ؟ ص 67 – س 12 باب شیر و گاو
ب- گاهی دو نهاد با یکدیگر مطابقت ندارد .
1- فعل مفرد برای اسم مبهم
- لا جرم همه(ضمیر مبهم) را بجانب او سکون و استنامت حاصل آمده بود (مفرد)و در عرصه و لا و هو اقدم صدق می گزاردند . از دیباچه س 10 – ص 15 .
- روزی او را گفتند : فلان(ضمیر مبهم) مقدم فرمان یافت (مفرد) ص 3- س1 – دیباچه مترجم
2- فعل مفرد برای نهاد جمع مانند : - در آبگیری سه ماهی (جمع) بود (مفرد) دو حازم یکی عاجز . ص 91 – س 12 باب شیر و گاو
ج – تقدیم مفعول برای تأکید :
- آب را ببین که چون همی نالد یک دم از همنشین ناهموار ص 371 – س 6 – باب پادشاه و بر همانان
- مرا قضای آسمانی در این ورطه کشید و دانه را بر منو یاران من جلوه کرد . ص160 – س 11 – باب دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو
د – تقدیم فعل :
- بر وی سخن أَکفا می گفتم و ننمود در طابع او زیادت طمع و تواضعی و تعظیمی ص 72 س 11 باب شیر و گاو
- آورده اند که در ناحیت کشمیر متصیدی خوش بود
ص 158 س 3 باب دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو
- ملک او را گفت : بنگر استخفاف این نادان بر پادشاه وقت و راعی روزگار ص 375 س 3 باب پادشاه بر همنان
ر- تقدیم متمم
در زیر آن درخت باخه ای نشستی و سایه آن استراحت طلبیدی ص 242 – س 1 – باب بوزینه و باخه
ز – تقدیم مسند
1- بهر سو یکی آبدان چون گلاب شناور شده ماغ بر روی آب ص 60 – س 18 باب شیر و گاو
- گفته اند که : جاهلتر خلایق اوست که خویشتن در کاری اندازد ص 345 – س 4 باب زاهد و مهمان او
- گفتند سهمناک خوابی است ص 351 س 6 ، باب پادشاه و برهمنان
- نقاش چیره دست است آن ناخدای ترس عنقا ندیده صورت عنقا کند همی ص 66 – س 14 – باب شیر و گاو
ژ – تأخیر مسند برای رعایت سجع یا قافیه
- کرد آن سپیدکار به ملک تو چشم سرخ/تا زرد روی گشت و جهان شد برو سیاه ص 228 – س 4 – باب بوف و زارع
س – ماضی استمراری
1- ماضی ساده + ی
الف – آوازی سهمناک به گوش روباه آمدی ص 70 – س 15 باب شیر و گاو
ب- گفت او را ندیدم نخوتی و سر ایشان کبوتری بود که او را مطوقی گفتندی ص 158 – س 15 – باب دوستی کبوتر و زاغ و موش باخه و آهو
2- همی – ی + ماضی ساده + ی
- زبان اسلاف می بگذاری و زبان عبری نتوان آموخت
ص 345- س3- باب زاهدی و مهمان
- معیشت من آن بود که هر روز یگان دوگان ماهی می گرفتمی ص 83 – س 2 باب شیر و گاو
ش- مضارع اخباری
1- بن مضارع + شناسه + ی
و اگر من خود را جرمی شناسمی در تدارک غلو التماس ننمایی ص 135- س 3 باب بازجست کار دمنه
همی + بن مضارع _ شناسه
- گردون گشاده چشم و زمانه نهاده گوش هر حکم که رأی تو را امضا کند همی ص 134- س 11 باب بازجست و کار دمنه
ص- مضارع التزامی
1- بن مضارع + شناسه
- مرا شیر فرستاده است و فرموده که ترا بنزدیک او برم ص73 – س 5 – باب شیر و گاو
- و اگر توقفی کنی بر فور بازگردم ص 73 – س 7 – باب شیر و گاو
خ – فعل امر
- فلان جای یکی را پوست یکی ماهی چند بگیر و بکش و پیش سوراخ راسو تا جایگاه مار می افگن (بیفکن) تا راسو یگان یگان می خورد . ص 119- س 4 – باب شیر و گاو
ض- فعل نهی
- گفت ای پسر خویشتن در حیرت و حسرت متفکران - گفت ای پسر خویشتن در حیرت و حسرت متفکران مگردان و از فضیلت عفو و احسان بی نصیب مباش ص 319 – س 11 – باب شیر و شغال
- توتیز در تفحص الحاح منهای که رنجور گردی اگر بشنوی ص 364 – س 4 – باب پادشاه برهمنان
3- غایت نهمت بران مقصور داشتمی که یکی ( یک نفر ) را از ایشان دریافتمی و ساعتی بفاوضت او مؤاسنت جستمی ص 16 – س 10 – دیباچه مترجم
ف- چند بعد از اسم بیاید
1- فلان جای یکی راسوست یکی 1- فلان جای یکی راسوست یکی ماهی چند بگیر و بکش و پیش سوراخ راسو تا جایگاه مار می افگن . ص119 – س 4 – باب شیر و گاو
ق- به کار بردن دیگر روز
1- دیگر روز که وقت چاشت شیر فراز آمد بخواست ، گفتند نمی یابیم ص 316 – س 6 – باب شیر و شغال
2- دیگر روز بازرگان بچه را گفتند : امروز مهمان عقل و کیاست تو خواهیم بود . ص 412 – س 14 – باب شاهزاده و یاران او
3- دیگر روز شریف زاده گفتند : که امروز بجمال خویش کسی اندیش که ما را فراغی باشد . ص 411 – س 14 – باب شاهزاده و یاران او
ک – دُدیگر – سدیگر
- یکحدّ مُلک ما سپاهانست و دیگر ترمذوسه دیگر ( سدیگر ) خوارزم و چهارم گذازه آب گنگ ص 12 – س 8 – دیباچه مترجم
گ - به کار بردن به – که – مه – بیش
- این دانه نگاه داریم تا زمستان که در صحرا بیش چیزی نیابیم . ص 377 – س 10 – باب پادشاه برهمنان
معنای مختلف «را»
1- را به معنی به – بر – برای – از
- ملک او را (به) فرمود : هر دو بسرای رسانید و خود برخاست . ص 372 – س 9 - باب پادشاه برهمنان
- شگال گفت : اگر حال بر این جملت است مرا (به - برای) امانی باید داد که چون یاران قصدی پیوندند . ص 315 – س 10 – باب شیر و شغال
ط – فعل دعایی
1- ایزد تبارک تعالی و نهایت همت ملوک عالم را مطلع دوست و تشبیب اقبال و سعادت این پادشاه بنده پرور کناد . ص 27 – س 14 – دیباچه مترجم
2- کلیله گفت : ایزد تعالی خیر و خیرت و صلاح و سلامت بدین عزیمت هر چند مخالف آنم مقرون گرداناد . ص 67 – س 10 – باب شیر و گاو
3- زندگی ملک دراز باد من عمل سلطان را کار هم و بران وقوفی و دران تجربتی دارم . ص 313 – س 201 – باب شیر و شغال
ظ – فعل شد در معنای رفتن و گذشتن
1- پس بر بالایی شد (رفت) و آواز داد که همه اهل گوشک بشنوند . ص 46 – س 9 – باب زرگر و سیاح
4- به کار بردن فعل مجهول در صورت آمد (شد) – گشتن
1- صیاد شادمان گشت (شد) و گرزان بتگ ایستادند ص 159- س2- باب دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو
2- هر گاهی سلف را این شرف حاصل آمد و صحت انتهای خلف بدیشان از وجه عفت والده ثابت گشت (شد). ص398 – س4- باب زرگر و سیاح
3- شیر گفت : این فصل معلوم گشت (شد) ترا ترس از ضمیر و هراس از دل بیرون می باید کرد . ص315- س 8- باب شیر و شغال
غ – به کار بردن یکی – یک روز – یک کس
1- ملک فرمود که هر دو پیش ایران دخت باید نهاد تا او یکی (یک نفر) اختیار کند . ص 372- س 12- باب پادشاه و برهمنان
2- کس (کسی) رفت و ملک زاده را از حبس بیرون آورد . ص413- س12- باب شاهزاده و یاران او
2- را نشانه فک اضافه
- بازرگانی بود بسیار مال و او را (فرزندان او) فرزندان در رسیدن ص 59- س 6- باب الاسد والثور
3- را به معنای برای
- این مرد را (برای) کاری افتاد که می آید ص158- س11- باب دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو
ل- دو حرف اضافه برای یک اسم
- آنچه می گویم نه از برای آن می گویم تا بر رأی ملک در حادثه خویش خطایی ثابت کنم . ص329- س 15- باب شیر و شغال
- از قضا را امیر آن شهر را وفات رسیده بود و مرد شهر بتعزیت مشغول بودند ص413- س3- باب شاهزاده و یاران
م- حذف فعل
1- حذف به قرینه معنوی
- در وی شکاری بسیار ، اختلاف صیادان آنجا متواتر (بود) ص158- س8- باب دوستی – کبوتر ، زاغ و موش ، باخه و آهو
2- حذف به قرینه لفظی
- یکی را کلیله نام بود و دیگر را دمنه ]بود[ و هر دو دهای تمام داشتند . ص61- س11- باب شیر و گاو
- زبان های خاصّ وعامّ ثنای او را گویان باشد و دلهای وَلای او را جویان ]باشد[ ص379- س9- باب پادشاه و برهمنان
حذف فعل اسنادی (است)
- که جنگ جانب ایشان را موافق تر است و مارا اصلح لایق تر ]است[ ص212- س15- باب بوف و زاغ
- کلیله گفت : اگر رای تو بر این کار مقرر است و عزیمت در امضای آن مصمم ]است[ ص66- س16- باب شیر و گاو
« منابع و مآخذ تحقیق »
1- ترجمه کلیله و دمنه انشای ابوالمعالی نصر الله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی
2- سبک شناسی محمد تقی بهار ملک الشعرا / ج 2 .
3- تاریخ ادبیات ذبیح ا... صفا / ج 2
4- زبان فارسی سال سوم انسانی / بخش دستور تاریخی .
[1] نقل از کتاب سبک شناسی بهار – ج 2 – ص 250 تا 270 .
مطالب مشابه :
لیست کتب المپیاد موجود در پژوهشرای شهید احمد حجتی
ابوالمعالی نصرالله منشی، مجتبی مینوی طهرانی. 2. a14-a15. 13. تذکره امیر آجرلو و مجتبی
افسانههای ملل
-کلیله و دمنه،انشای ابو المعالی نصر الله منشی، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی
بررسی دستور تاریخی در کتاب کلیله و دمنه
- ترجمه کلیله و دمنه انشای ابوالمعالی نصر الله منشی تصحیح و توضیح مجتبی مینوی طهرانی .
کند و کاوی در معنی واژه ی دهقان
۳۰- كلیله و دمنه تألیف ابوالمعالی نصر الله منشی به تصحیح وتوضیح مجتبی مینوی طهرانی چاپ دوم
آمد دایره المعارف بزرگ اسلامی جلد: 2 شماره مقاله:492
ابوبکر طهرانی از الدین منکبرنی، به کوشش مجتبی مینوی، تهران، 1344ش؛ واقدی، محمدبن
نام و نشان تاریخی ایل قشقایی علی پورصفر قصابی نژاد/
مجتبی مینوی در تعلیقات خود بر سیرت جلال الدین مینکبرنی (طهرانی ص 60 64 65 روملو ج 11 ص 27ـ30).
برچسب :
مجتبی مینوی طهرانی