سیندرلای ایرانی!!

یکی بود دوتا نبود ، زیر گنبد کبود که شایدم کبود نبود و آبی بود ، یه دختر خوشگیل بی پدر و مادر زندگی میکرد .
این دختر خوشگل سیندرلا بود که بلانسبت دخترای امروزی ، خیلی خوشگل بود .
سیندرلا با نامادریش که صغری خانم بود و دو تا خواهر ناتنیش که زری و پری بود زندگی میکرد .
بیچاره سیندرلا از صبح که از خواب پا میشد باید تا آخر شب کار میکرد . صغری خانم ظالم همش بهش میگفت :" سیندرلا ! پارکت هارو طی کشیدی ؟ لوور دراپه هارو گرد گیری کردی ؟ میلک شیک منو آماده کردی ؟! ..."
سیندرلا هم تو دلش میگفت :" ای بترکی ذلیل مرده ی گامبو . کارد بخوره به اون شکمت...! " و بلند جواب میداد :" بله مامی صغی! "
خلاصه الهی بمیرم برای این دختر که بدبختی هاش یکی دو تا نبود .
القصه یه روز پسر پادشاه تصمیم گرفت که ازدواج کنه . رفت پیش مامانش و گفت :" مامان جوننننننم!"
مامانش جواب داد :" بببببله پسر دلبندم!"
- من زن میخوام!
- باشه قند عسلم ، پسر گلم میخوای با کی ازدواج کنی؟ ( در حالیکه اشکاش سرازیر شده!)
- هنوز نمیدونم !
- من از فردا سراغ میگیرم تا یه دختر آفتاب مهتاب ندیده برات پیدا کنم .

خلاصه شاهزاده دیگه خواب و خوراک نداشت . همش منتظر بود تا مامانش یه دختر با کمالات و تحصیل کرده و امروزی براش گیر بیاره .
یه روز مامانش گفت :" من تمام دخترای شهرو دعوت کردم خونمون از هرکدوم که خوشت اومد بگو تا برات بگیرمش ."
روز مهمونی رسید و صغری خانم حسود چشم در اومده سیندرلا رو با خودش نبرد . سیندرلا هم کنار شومینه نشست و یه قهوه ی تلخ نوشید و آه کشید و اشک ریخت . یهو دید یه فرشته با دو تا بال لنگه به لنگه جلوش ظاهر شد .
سیندرلا گفت :" سلام ."
فرشته گفت :" علیک! حالا آبغوره میگیری واسه من؟! "
- نه ، واسه خودم میگیرم!
- بی جا میکنی ! پاشو بینم من اومدم که آرزوهاتو براورده کنم . زود باش آرزو کن !
- آرزو میکنم که به مهمونی شاهزاده برم .
- خب برو ، راه باز و جاده دراز !
- چشم میرم! پس خداحافظ .
- خداحافظ !

سیندرلا پاشد میخواست راه بیفته . زنگ زد به آژانس . آژانس ماشین نداشت . زنگ زد به پیک موتوری و گفت :" آقا موتور دارید ؟" یارو گفت :" نه نداریم ." سیندرلا ناامید گوشی رو گذاشت و به فرشته گفت :" هی میگی برو برو ! آخه من چطوری برم ؟! "
فرشته گفت :" ای به خشکی شانس ، یه امشب میخواستم استراحت کنم که نشد . بیا بینم چه مرگته !
بالاخره یه خاکی تو سرمون میریزیم ."

باهم رفتن تو انباری اونجا یه کدو حلوایی بود . فرشته گفت :" بیا سوار این شو برو !"
سیندرلا گفت :" این بی کلاس ئه . من آبروم میره اگه سوارش بشم! "
- خب پس بیا سوار من شو!!
- نه نمیشه ! یه آناناس اونجاست فرشته جون به دردت میخوره ؟
- بله میخوره.

خلاصه فرشته چوب جادویی شو رو هوا چرخوند و زد فرق سر آناناس و گفت :" یالا یالا ، تبدیل شو به پرشیا !"
آناناس هم تبدیل به یه پرشیای نقره ای شد . فرشته به سیندرلا گفت : " رانندگی بلدی ؟ گواهینامه داری ؟! "
سیندرلا گفت :" نه ندارم! "
- بمیری تو ، چرا نداری ؟!!!
- شهرک آزمایش شلوغ بود  نرفتم امتحان بدم!!
- ای خااااک بر اون سرت ! حالا مجبورم برات یه راننده استخدام کنم .

فرشته با عصاش زد تو کله ی یه سوسک بدبخت که نشسته بود رو دیوار و با افسوس به ماشین نگاه میکرد !
سوسکه تبدیل شد به پسر بدقیافه . سیندرلا گفت : " من با این ته دیگ سوخته جایی نمیرم !
فرشته :" همین که هست ."

خلاصه حرکت کردند به سمت خونه ی پادشاه . وقتی رسیدند اونجا دیدند وااااااای چه خبره !!!!!
صغری خانم داشت رو مخ مهمونا راه میرفت . تو این هاگیر واگیر شاهزاده چشمش به سیندرلا افتاد . سیندرلا هم که دید تنور داغه گفت :" شاهزاده با من ازدواج میکنی ؟!!!"
شاهزداه :" اول بگو بینم شماره پات چنده ؟!"
سیندرلا :" 37 "
شاهزاده در حالی که چشماش از خوشحالی برق میزد گفت :" آره میگیرمت . من همیشه آرزو داشتم دختری که شماره پاش 37 باشه زنم بشه !!! "
شاهزاده سیندرلا رو کنار کشید و به مهمونا گفت :" من و سیندرلا میخوایم باهم ازدواج کنیم ، به هیچکس هم ربطی نداره !! "
همه گفتن مبارکه و بعد هم این دو باهم ازدواج کردن و سال های سال به کوری چشم دیگران کنار هم زندگی کردن و شصت ، هفتاد تا بچه به دنیا آوردن ....!

پایان


مطالب مشابه :


سوالات کنکور 85 تا 92 + پاسخ

سوالات کنکور 85 تا 92 + پاسخ 8.مجله اینترنتی شاهکارنامه مهر ۱۳۹۲. شهریور




بهترین اساتید کنکور سال 92

بهترین اساتید کنکور سال 92 (آراد) 64.شاخ کنکورو شکوندیم آقای طالب مهر. 2:




کتاب های علوم غریبه برای دانلود

گروه مشاوران جوان وزارت بازرگانی فال تاروت درباره اوضاع جور و جفا بکن اگر مهر و وفا نمی




سیندرلای ایرانی!!

47.تازه های کامپیوتر نسل جوان (آراد) 64.شاخ کنکورو شکوندیم مهر ۱۳۹۲. شهریور




زن قهرمانی که به تن‌فروشی روی آورد!+عكس

تاريخ : دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۱ | ۹:۱۸ قبل از ظهر | نویسنده : فرهاد | .:




چند درصد بزنی رتبه میشی...(تجربی)

8.مجله اینترنتی شاهکارنامه (آراد) 64.شاخ کنکورو شکوندیم سال 92. رشته قبولی




برچسب :