آیا چشم زخم واقعیت دارد؟؟؟

واقعيت سحر و جادوگري،امري پذيرفته شده در بينش و نگرش قرآني است. جادوگري به مفهوم واقعي آن ،به معناي تصرف خارق العاده و بيرون از دايره امور طبيعي است. انسان به جهت خليفه الله بودن و تعليم اسمايي، از توانمندي ها و ظرفيت هاي بسياري برخوردار است كه فراتر از هر موجودي است؛

زيرا تعليم وآموزش همه نام هاي الهي كه در آيه 30 سوره بقره بدان اشاره شده به معناي آن است كه انسان از نظر ماهيت و ذات، آفريده اي است كه از همه صفات و اسمايي كه خداوند به او تعليم داده برخوردار مي باشد. اين ظرفيت و توانمندي شامل امور عادي و غير عادي مي شود.

از آن دسته توانمندي ها مي توان به خلاقيت و آفريدگاري و ربوبيت طولي اشاره كرد. يكي از اين توانمندي ها و ظرفيت ها كه به تعليم و جعل اسمايي در ذات و ماهيت انسان سرشته و به وديعت نهاده شده است، تصرفات فرامادي و فرا فيزيك و قوانين طبيعي است.

اين دسته از ظرفيت ها و توانمندي ها به يقين فراتر از توانمندي هاي هر آفريده ديگر از جنيان و فرشتگان است تا بتواند به عنوان خلافت الهي آنان را مديريت و تدبير و ربوبيت نمايد و هر يك را به كمال لايق و شايسته شان برساند. از اين رو همه فرشتگان و جنيان در برابر انسان، سجده كرده و اطاعت و فرمانبرداري وي را پذيرفته اند تا تحت مديريت او به كمال خويش دست يابند.

هر چند كه به ظاهر و در مقام تشريع، ابليس كه از جنيان و بزرگ ايشان بود، از اين كار سرباز زد و تمرد و عصيان نمود و خود را به علت مايه و سازه جنسي خويش برتر ديد و گفت كه از آتش و جنس برتر است ولي با اين همه، وي نيز به حكم تكوين وامر الهي، مسخر انسان و تحت ولايت و خلافت الهي انسان مي باشد.

بنابراين تنها كاري كه به عنوان دشمن آشكار مي تواند انجام دهد وسوسه است و هيچ گونه تصرف فراتر از آن نخواهد داشت و تنها كساني كه ولايت و خلافت او را مي پذيرند تحت سلطه وي در مي آيند و از اوليايش به شمار مي روند. از اين رو ابليس در رستاخيز، خطاب به دوستان و اولياي خويش مي گويد: فلاتلوموني و لوموا انفسكم؛ مرا سرزنش نكنيد و خود را سرزنش كنيد؛ زيرا تنها شما را وسوسه كردم و شما خود مطيع و فرمانبرم شديد.

به هر حال طبيعت و ذات انسان به گونه اي است كه داراي ظرفيت و توانمندي هاي بسياري مي باشد، كه يكي از آن ها تصرف در فرآماده و ايجاد امور خارق العاده و فرا طبيعي و فيزيك است. البته برخي به جهت شرايط اعتدالي زيست محيطي و وراثتي در كودكي نيز ممكن است به اين ظرفيت و توانمندي به شكل فعليت ضعيف دست يابند و يا با آموزش مي توانند خود را به اين فعليت برسانند.

اين توانمندي انسان مانند بسياري ديگر از توانمندي ها به صورت قوه و توانايي در ذات انسان وجود دارد و مي توان در يك فرآيند تعليمي و تربيتي و آموزشي و پرورشي به فعليت رساند و از آن بهره برد.

توانايي انسان براي سحر و جادو

انسان ها به طور طبيعي توانايي اعمالي را دارند كه از آن به سحر و جادو ياد مي شود. برخي اين توانمندي را به شكل اعتدالي زيست محيطي و وراثتي به ارث مي برند و در كودكي و خردسالي مي توانند از آن بهره گيرند. برخي ديگر نيز با آموزش و پرورش نفس خويش مي توانند آن را فعليت بخشيده و در فراماده و فرا طبيعت و يا در ماده و طبيعت با اين توانايي فرامادي خويش تصرف نمايند.

در حقيقت اين توانايي با توجه به اسباب مختلف مانند آموزش و پرورش و قدرت و توانايي ذاتي روحي و رواني شخص متفاوت و از درجات متنوعي برخوردار مي باشد. از اين رو برخي ها توانايي تصرفاتي چون ايجاد كردن را دارا مي باشند و مي توانند ميوه و يا خوراكي را ايجاد و خلق كنند و يا مي توانند در رفتار و كردار ديگري تاثيرگذار باشند و دل و قلب كسي را به سوي خويش و يا ديگري متمايل سازند و يا زمينه انزجار و بيزاري را فراهم آورند.
ابزارهاي سحر و جادو و روش هاي آن نيز به نسبت توانايي شخصي متفاوت و متعدد است. از اين رو برخي تنها در روح و روان و برخي در جسم تصرف مي كنند، و يا اين كه برخي تنها از راه چشم و برخي ديگر از راه دست و يا ابزارهاي ديگر مي توانند تصرف نمايند.

يكي از معروف ترين نوع جادوگري و تصرف ها، تصرف از راه چشم است كه در اصطلاح فارسي از آن به چشم زخم ياد مي شود و دارندگان چنين توانايي را برخي بديمن و شوم چشم مي شمارند. در اين نوشتار تنها اين نوع از سحر و جادو و تصرف فرامادي مورد تحليل و تجزيه قرار مي گيرد.

چشم، يكي از نشانه هاي خدا

چشم كه در آموزه هاي قرآني از آن به عين و بصر و راي و نظر تعبير مي شود گاه به ابزار و گاه به نوع كنش و واكنش آن اشاره دارد. «عين»، نام ابزار ديدن و رويت و نظر است. خداوند آفرينش چشم براي انسان را يكي از آيات الهي مي داند (انعام آيه 46 و يونس آيه 31 و آيات ديگر). چشم به عنوان ابزار ديدن و نگريستن، ابزاري است كه با اتكا به روح انسان توانايي ديدن مي يابد. به اين معنا كه روح انساني است كه در حقيقت از دريچه و ابزار چشم مي نگرد و مي بيند (سجده آيه 9)؛

از اين رو ميان چشم و روح ارتباط بسيار تنگاتنگي وجود دارد و اين روح انساني و نفس اوست كه چشم را مديريت مي كند. اين گونه است كه روح انساني براي درك و شناخت خود و جهان و ادراك موقعيت خويش در هستي و بهره گيري از نعمت هاي خداوندي در راستاي تكامل خويش، از ابزار چشم بهره مي گيرد (بقره آيه7و 171 و اعراف آيه 179 و ده ها آيه ديگر).

خداوند اين ابزار را به انسان داده است تا با تامل در جهان آفرينش شناخت كاملي از خود و خدا به دست آورد و زمينه عبوديت خداوندي را در نهاد خود فراهم سازد و تقويت نمايد، و با پرستش خداوند و شكر نعمت، گام در راه تكامل تا قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) بردارد. اين توانايي ديدن و آگاهي و شناخت از موقعيت خود و خدا و جهان، از همان روزهاي آغازين تولد آغاز و در يك فرآيند طبيعي به تكامل مي رسد (نحل آيه 78).

در گزارش قرآن به اين نكته اشاره شده كه جنيان نيز همانند انسان ها از چشم برخوردارند (اعراف آيه 179) با اين تفاوت كه، چشمان جنيان از يك قابليت بيش تري نيز برخوردار مي باشد و در حالت عادي مي توانند انسان ها را بنگرند ولي انسان تنها زماني كه خود را تعالي بخشيد و از چشم برزخي بهره مند شد مي تواند عالم مثال منفصل را بنگرد كه منطقه زيست جنيان در دنياست.

از اين رو خداوند به بشر هشدار مي دهد كه جنيان و ابليس مي توانند شما را در حالت عادي بنگرند ولي شما از چنين توانايي برخوردار نمي باشيد، پس مواظب باشيد از اين ضعف و سستي شما سوءاستفاده نكنند و شما را وسوسه و گمراه نسازند.

ارتباط روح و چشم

چشم انسان از آن جايي كه تحت تاثير مستقيم روح و جان انساني كار مي كند و به يك معنا با نفس و روان آدمي مرتبط است حركات آن نيز تحت تاثير جان و روان قرار مي گيرد. از اين رو انسان هايي كه در حالت ترس روحي و رواني قرار مي گيرند چشماني خيره پيدا مي كنند و يا چشمانشان به حركت در مي آيد.

در حقيقت حركت غيرعادي چشم متاثر از حالت رواني و دروني انسان انجام مي شود. ترس موجب مي شود چشمان به طور غيرعادي به حركت درآيد (احزاب آيه 19). گاه نيز اتفاق مي افتد كه چشم با ديدن چيزهايي چنان روح را تحت تأثير قرار مي دهد كه امكان مهار حركات ساير اعضا براي جان و روان آدمي فراهم نمي شود. در داستان يوسف (ع) و زنان اشراف چنين موقعيت براي زنان اشراف پديد مي آيد و آنان تحت تاثير جمال و زيبايي شگفت انگيز فرابشري يوسف، دست خويش را مي برند (يوسف آيه 31).

اين نشان مي دهد كه چشم انساني موجب مي شود تا هم خود تحت تأثير روح، حركات و رفتارهاي غيرعادي و غيرمهار شده انجام دهد و هم مي تواند ابزاري براي تحت تاثير قرار دادن روح آدمي شود تا مهار و كنترل ساير اعضا را از دست دهد. اين بدان معناست كه ميان روح انساني و چشم ارتباط بسيار حساس و ظريفي وجود دارد.

سحر چشم

گفته شد كه سحر و جادو از توانمندي هاي ذاتي بشر است و انسان ها مي توانند به اعتدال ذاتي و غير اكتسابي به اين توانايي به صورت فعلي دست يابند، و يا با آموزش و پرورش، استعداد و توانمندي ذاتي خويش را در اين زمينه آشكار سازند.

در داستاني كه قرآن درباره مردم بابل ميانرودان گزارش مي كند، به مساله وجود سحر و تعليم آن به كمك دو فرشته الهي به نام هاروت و ماروت اشاره مي نمايد. در اين داستان كه در سوره بقره آمده به خوبي تبيين و تحليل مي گردد كه سحر و جادو قابل تعليم و آموزش است و كاركردهاي بسياري دارد و مي تواند امري مثبت و سازنده و يا منفي و زيانبار باشد.

در اين جا هدف آن نيست كه علت اين كه چرا دو فرشته مامور مي شوند در بابل به مردم سحر و جادوگري بياموزند تبيين شود؛ زيرا اين خود نوشتار و تحقيقي ديگر را مي طلبد. اما اين نكته در اين گزارش و تحليل به روشني ظاهر مي شود كه انسان اين استعداد و توانمندي را به طور ذاتي دارا مي باشد كه از عناصر فرامادي استفاده كند و يا ابزارهاي مادي را در امور فرامادي به كار گيرد در مورد اخير مراد آن است كه شخص مي تواند از امور مادي چون چشم براي امري معنوي مانند محبت و دشمني بهره ببرد.

در داستان سحر جادوگران مصري و مبارزه ايشان با حضرت موسي(ع)، اين نكته مورد تاكيد قرار مي گيرد كه سحر مي تواند در چشم و تصرف در آن باشد. از اين رو نفوذ جادوي ساحران فرعوني در چشم بني اسرائيل بوده كه موجب وحشت ايشان مي شود. به اين معنا كه شخص مي تواند با اعمالي، در چشم شخص تصرف كند و تاثيرات آن را در جان و روحش ببيند. بنابراين با حركت طناب ها و ريسمان ها در چشمان مردمان تصرف شده و در جان ايشان وحشت و ترس افكنده مي شود. (اعراف آيه 116)

كافران مكه نيز در برابر معجزات پيامبر(ص) مدعي بودند كه چشمانش در برابر مشاهده گشايش درهاي آسمان مسحور شدند و در حقيقت پيامبر در چشمان ايشان تصرف كرده تا نتوانند حقيقت و واقعيت را از خيال جدا كنند. (حجر آيه 14و 15)

به هر حال شكي نيست كه انسان از توانايي خاص و خارق العاده اي برخوردار است كه موجبات تصرفات فرامادي و فراطبيعي را فراهم مي آورد. همين مساله و وجود كساني كه از اين توانايي برخوردار بودند موجب شده حتي معجزات پيامبران كه امري فراتر از سحر و جادو بوده و نشانه و آيتي بزرگ و غيرقابل انكار مي باشد از ديدگاه كافران به عنوان سحر و جادو برآورد و قلمداد شود. آنان پيامبران را به عنوان ساحران و نه پيامبران معرفي مي كردند.

در آيات بسياري از قرآن به اين مسئله اشاره شده كه كافران دربرابر معجزات باهره پيامبران، ايشان را متهم به سحر و جادو مي كردند و هرگونه ارتباط اين معجزات را با خداوند انكار مي نمودند. اينها همه نشانه اي از وجود سحر و جادو و آثار و تأثيراتي بود كه درجامعه بشري وجود داشت و بسياري از مردم به ذاتي و يا با آموزش به آن دست يافته بودند.

چشم زخم

چنان كه گفته شد يكي از اقسام سحر و جادو، تصرفات چشم است، كه اگر به گونه آسيب زا و زيانبار باشد از آن به چشم زخم ياد مي شود. چشم زخم به معناي آسيبي است كه چشم بد به كسي بزند. (فرهنگ فارسي ج1ص1290)

قرآن در آيه 67 سوره يوسف، به امكان وحقانيت چشم زخم اشاره مي كند. در اين آيه حضرت يعقوب(ع) به فرزندان خويش فرمان مي دهد كه هنگام ورود به مصر از يك دروازه شهر وارد آن نشوند و از آن جايي كه فرزندان ده گانه ايشان افرادي زيبا و تنومند و جوان بودند از ايشان مي خواهد براي در امان ماندن از چشم زخم مردم مصر از دروازه هاي متعدد وارد شوند تا به چشم نيايند (الميزان ج11 ص218).

بنابراين مي توان گفت كه چشم زخم امري پذيرفته شده در بينش و نگرش قرآني است.(مجمع البيان ج5 و 6 ص380)

در حقيقت يعقوب(ع) از چشم زخم مصريان نسبت به فرزندانش دل نگران بود.هرچند كه آن حضرت(ع)، براين نكته تأكيد مي ورزد كه قدرت انسان هاي داراي چشم زخم به گونه اي است كه او نمي تواند جلوي آنها را بگيرد مگر آن كه اراده الهي به اين تعلق گيرد كه چشم زخم مردم در ايشان اثر نگذارد.(يوسف67)

مهم ترين آيه كه درباره چشم زخم بدان اشاره مي شود آيه 51 سوره قلم است. سـبـب نـزول آيـه آن بود که، كفار مي خواستند رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را چشم بـزنـنـد تـا وفـات كند يا كشته شود. طايفه اى از بنى اسد معروف بودند به چشم بد. هر گـاه يـكـى از آنها به گاو يا شترى نظر مى افكند، فوراً آن حيوان ميمرد يا مجبور مي شدند آن را ذبـح و نـحـر كـنـنـد.

يكى از آنـهـا کنيزى داشت مـي گفت به او: بر خيز و زنبيل را همراه من بياور تـا گوشت فراهم كنم. ميرفت هر كجا شتر يا گاو و گوسفند نـيـكـوئى مـي ديد مي گفت چقدر نيكو است، مانند اين حيوان نديده ام. فورا صاحبش از ترس آنكه هـلاك شـود آن را مـي كشت و نصيبى به او مي داد، و بر هر چه چشمش اصابت مي كرد طولى نمي كشيد كـه او هـلاك مي شد.

قريش به آن مرد گفتند: بيا و نظر بر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم افـكـن تـا چـشـمـت بـه او رسـد. آن مـرد آمـد نـزد رسـول خـدا. آن حـضـرت مـشـغـول قرائت قرآن بود ساعتى بحضرتش نظر انداخت و انديشه مي كرد و هيچ شك نداشت در آنـكـه پـيغمبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بچشم او زده مي شود و اين بيت را انشاء كرد و گفت :

[قد كان قومك يحسبونك سيدا و اخال انك سيد معيون] ( پيروانت معتقدند كه مرد آقائى هستى، ولى من معتقدم مرد چشم خورده اى هستى )

پـروردگـار آيـه [وَ إِنْ يـَكـادُ ] را نـازل نمود و آن حضرت را از چشم بد آن مرد نگاه و محفوظ داشت. (تفسير جامع ، ج 7، ص : 226)

واژه زلق در لسان العرب، به معناي لغزيدن است و زلق بابصار و لغزيدن به چشم يعني اين كه "تو را با چشمانشان آزار رسانند و تو را از مقامي كه داري بلغزانند"(لسان العرب ج6ص70). اين مقام همان مسئله ذكر حكيم و قرآن عظيمي بود كه آنان را شگفت زده كرده بود و بهترين سخنوران و شاعران كافران در برابرش زانو به زمين زده بودند.

روايات درباره چشم زخم :

1. عـــَنْ مـــُعـــَمَّرِ بـْنِ خـَلَّادٍ قـَالَ كـُنْتُ مَعَ الرِّضَا عبِخُرَاسَانَ عَلَى نَفَقَاتِهِ فَأَمَرَنِى أَنْ أَتَّخِذَ لَهُ غـَالِيـَةًفـَلَمَّا اتَّخـَذْتـُهـَا فـَأُعـْجـِبَ بِهَا فَنَظَرَ إِلَيْهَا فَقَالَ لِىيَا مُعَمَّرُ إِنَّ الْعـَيـْنَ حـَقٌّ فـــَاكـــْتـــُبْ فـِى رُقـْعـَةٍالْحـَمـْدَ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ آيَةَالْكُرْسِىِّ وَ اجْعَلْهَا فِى غِلَافِ الْقَارُورَةِ

معمّر بن خلاد گويد: در خراسان متصّدى مخارج و كارهاىحضرت رضا عليه السلام بودم . حضرت دستور داد برايش عطرى تهيه كنم ؛ وقتى تهيّه كردم، شگفتى نمود و به آن نظر كرد و فرمود: اى معمّر چشم زخم واقعيّت دارد، بر پارچه اى (حمد) و توحيد و معوّذتين و آية الكرسى را بنويس و آن را در جلد قاروره و شيشه عطر قرار ده.(مكارم الا خلاق ص 386)

2. رُوِىَ عـــَنْ أَبـــِى عــَبـْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قـَالَ الْعَيْنُ حَقٌّ وَلَيْسَ تَأْمَنُهَا مِنْكَ عَلَى نَفْسِكَ وَ لَا مـِنـْكَ عـَلَى غـَيـْرِكَفـَإِذَا خـِفْتَ شَيْئاً مِنْ ذَلِكَ فَقُلْ ما شاءَ اللّهُ لا قُوَّةَ إِلاّبِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظِيمِ ثَلَاثاً

از امـام صادق (ع ) روايت است كه: چشم زخم واقعيّت دارد،از چشم ديگرى بر خود ايمن مباش و هم از چشم خود بر ديگرى و اگر از چشم زخم ترسيد سه بار بگو: ما شاء الله لا حول و لا قوّة الا بالله العلىّ العظيم (مكارم الا خلاق ص 386)

3. عـــَنْ أَبـــِى عـــَبـْدِ اللَّهِ ع : إِذَا تـَهـَيَّأَ أَحـَدُكـُمْتـَهْيِئَةً تُعْجِبُهُ فَلْيَقْرَأْ حِينَ يَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِالْمُعَوِّذَتَيْنِ فَإِنَّهُ لَا يَضُرُّهُ شَيْءٌ بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى

از امـام صـادق (ع ) روايـت اسـت : چون يكى از شما با هيأت آراسته اى از خانه بيرون مى شود به هنگام خروج دو سوره معوّذتين را بخوانيد: كه به فرمان حق آسيبى نبينيد ان شاء اللَّه تعالى.(مكارم الا خلاق ص 386)

وظيفه كسى كه چشمش شور است:


از بـعضى روايات استفاده مى شود كه ،وظيفه كسى كه چشمش شور است در وقتى كه متعجب شد از كسى و يا چيزى بگويد [تبارك الله احسن الخالقين اللهم بارك فيه ]. و يا بگويد [الله الصمد ما شاء الله لا قوه الا بالله ]. و يا بگويد [آمنت بالله و صلى الله على محمد و آل مـحـمـد ]. تـا چـشمش اثر نكند . و در بعضى روايات هست اگر كسى چشمش شور بود و اثر كرد وظيفه اش اين است كه فورى وضو بگيد تا اثر چشم زخم از بين برود

4. عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع : مَنْ أَعْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْءٌفَلْيُبَارِكْ عَلَيْهِ فَإِنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ

از امـام صـادق (ع ) روايـت است : هر كه چيزى از رفقايش او را شگفت آرد به او بارك الله گويد كه چشم زخم واقعيت دارد

(مكارم الا خلاق ص 386)

5.وَ قَالَ النَّبِىُّ ص إِنَّ الْعَيْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَالْجَمَلَ الْقِدْرَ

و نبى اكرم (ص ) فرمود : چشم زخم مرد را به گور و شتر را به ديگ مي فرستد.(مكارم الا خلاق ص 386)

6. وَ مـــِنـــْهُ، عـَنْ مـُحَمَّدِ بْنِ مَيْمُونٍ الْمَكِّىِّ عَنْ عُثْمَانَبْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عـَنْ صـَفـْوَانَ الْجـَمَّالِعـَنْ أَبـِى عـَبـْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قـَالَ لَوْ نـُبـِشَ لَكـُمْعـَنِ الْقـُبـُورِ لَرَأَيـْتـُمْ أَنَّ أَكـْثَرَ مَوْتَاهُمْ بِالْعَيْنِلِأَنَّ الْعَيْنَ حَقٌّ أَلَا إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قـَالَ الْعـَيـْنُ حـَقٌّفـَمـَنْ أَعـْجَبَهُ مِنْ أَخِيهِ شَىْءٌ فَلْيَذْكُرِ اللَّهَ فِى ذَلِكَفَإِنَّهُ إِذَا ذَكَرَ اللَّهَ لَمْ يَضُرَّه

از امـام صـادق (ع ) روايـت اسـت : اگـر قـبـرهـا شـكافته شود هر آينه مى بينيد كه بيشتر مـردگـان بـه سـبب چشم زخم مرده اند، زيراچشم زخم حق است. آگاه باشيد، پيامبر فرمودند: چشم زخم حق است . پس اگر از چشم زخمترسيديد ذكر خدا بگوئيد كه ذكر خدا مانع اثر چشم زخم مى شود.(بحار الا نوار ج 60 ص: 25)

نکته مهمی که نباید فراموش شود این است که، قدرت الهی است که انسان را از شر سحر و انواع ان مصون می دارد لذا پناه بردن به اجسام یا اشیائی که هیچ توجیه دینی ندارد به نوعی پناه بردان به غیر خدا محسوب می شود، و دیگر اینکه بـسـيـار ديـده مـي شـود افـرادى صـرفـا بـه دليـل ايـنـكـه چـشـم فـلانـى بـه مال يا عزيزانشان افتاده و بعد بيمارى يا مشكلاتى براى آنها پيدا شده ديگران را متهم بـه چـشـم شـورى مـي كـنـند كه از چشم زخم فلانى چنين و چنان شد،

و چه بسا اين بدبيني ها كـدورتـ هـایى مـيـان دوسـتـان يـا افـراد يـك فـامـيـل و يـك مـحـل بوجود مى آورد و سبب جدائى و قطع رحم عده اى از يكديگر مى شود، بلكه ممكن است بـه سـبب كوتاهى و اهمال كارى خود فرد باشد، يا به خاطر بدى كه در حق اقوام نزديك مـثـل پـدر و مـادر و ديگران كرده باشد، يا به خاطر انجام گناهان يا ناشكرى و غفلت از يـاد خـدا بـاشـد،

و از همه مهمتر، طبق آيه قرآن ، هر فردى سالى يك يا دو بار امتحان مى شـود كـه در بـرابـر خـوشـی هـا و سـخـتـی هـا چـگـونـه عـمـل مـى كـنـد، پـس اتـفـاقـات صـرفـا بـر اثـر چـشـم زخـم نـخـواهـد بـود و بـه عـوامـل غـيـر آن هـم مـمـكن است ارتباط داشته باشد؛ لذا واضح و روشن است كه آن يك امر اشتباهى است و نبايد به برادران دينى خود بد بين بود.

http://masafportal.com/


مطالب مشابه :


انواع شخصیت...

بچه های مشاوره دانشگاه شهید بهشتی ورودی 1390. صفحه سیستم گلستان. سایت




عکسهایی از گذشته ایران

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




همایش بین‏المللی حفاظت و بهره‏برداری از اکوسیستم‏های مناطق خشک و نیمه خشک

rs & gis دانشگاه شهید بهشتی از دور و سیستم و استان‏های گلستان و مازندران




موسیقی_ریورسینگ_شیطان پرستی

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




بدون شرح...

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




رد افراطگرایی فراماسونری...

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




جشنواره داخلی حرکت( ویژه انجمن های علمی)

سیستم گلستان. در ۱۱،۱۰ و۱۲ مهر سال 1391 در تالار ابوریحان دانشگاه شهید بهشتی برگزار خواهد




سوتی هایی که فقط در ایران دیده میشود

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




آلبوم عکس کوچولوهای ایرانی.....چندتارومیشناسید؟

بچه های اقتصاد شهید بهشتی. درباره سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




فرهنگ نوین اصطلاحات دانشجویی !

بچه های اقتصاد شهید بهشتی سیستم گلستان بچه های علوم سیاسی 90 وبلاگ شخصی محمد




برچسب :