در وصف کم گوی
((حضرت محمد(ص))
نجات مؤمن، در نگه داشتن زبانش است.
((حضرت علی(ع))
خاموشی و سکوت، باغ اندیشه است.
((امام رضا(ع))
سکوت و کم حرفی، یکی از راه های دریافت علم و دانش است
(بایزید بسطامی) روشن تر از خاموشی، چراغی ندیدم و سخنی به از بی سخنی نشنیدم
مهارت سکوت، غالباً بیشتر از مهارت حرف زدن، ارزش اثرگذاری دارد چرا که <سکوت از هر آوازی خوش تر است> (کریستینا روستی)
مهاتما گاندی می گوید <سکوت اوج تکلم است.> با سکوت می توان پیام خود را به دیگران منتقل کرد. گاهی سکوت بیش از تمام حرف ها مقصود را بیان می کند. دکتر علی شریعتی می گوید: <سرمایه هر دلی، حرف هایی است که برای نگفتن دارد.> و به تعبیر بزرگی دیگر، <سکوت دانا، حاصل جمع فریادهای اوست.> در هر صورت خاموشی زبان، سایه سلامت انسان است.
اصلاً می گویند شیواترین سخن فرزند، زیباترین سکوت است. یک مثل هندی نیز می گوید: سکوت، هرگز اشتباه نمی کند.
سخن در زبانی خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد نداند کسی
که گوهر فروش است یا پیله ور (سعدی)
سخن گفتن، تنها علم و دانش و آگاهی گوینده را نشان نمی دهد، بلکه آینه شخصیت اوست.
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
اما برخلاف تمام توصیه ها به سکوت، انسان ناگزیر است در زندگی از زبان استفاده کند. بنابراین نحوهِ استفاده کردن از آن مهم است. گفته های بزرگان نشان می دهد که سخن گفتن باید مبتنی بر فکر، عقل و منطق باشد.
حضرت علی(ع) می فرماید: فضیلت انسان زیر زبانش نهفته است.
سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده رامش برد
زبان در سخن گفتن آژیر کن
کمان خرد را سخن تیر کن (فردوسی)
سخن خوب گفتن، دلیل وفور عقل و خرد آدمی است. (رسول خدا(ص))
<دیل کارنگی>، اندیشمند معاصر، می گوید: سخن و سخن راندن نوعی سفر است که باید به مقصد برسد، به همین دلیل پیش از سفر، باید انسان نقشه ای داشته باشد. مسافر بی نقشه و بی هدف در پایان سفر به جایی نمی رسد.
در هر صورت زبان، در نزد انسان باید تابع اندیشه اش باشد و انسان به زبانش اجازه ندهد که قبل از اندیشه اش به راه افتد، چرا که گفته اند: <اندیشه کن، آنگاه سخن گوی تا از لغزش بر کنار باشی.>
مونتسکیو می گوید: <کسی که بدون فکر حرف می زند، صیادی را ماند که بدون نشانه گیری تیر خالی می کند.>
تا سخن گفته نشده است، سخنگو بر سخن خویش حکومت می کند، ولی همین که سخن گفته شد، سخن بر سخنگو حکم می راند. ((حضرت علی(ع)) هرگز قبل از فکر کردن حرف نزن و کاری انجام مده. (فیثاغورت)
سخن گفته دگر باز نیاید به زبان
اول اندیشه کند مرد که عاقل باشد
هندی ها مثلی دارند و می گویند: درباره هرچه می گویی فکر کن، ولی هرچه را فکر می کنی، بازگو نکن.
آنکه زبانش را نگه نمی دارد، سرانجام پشیمان می شود. (لقمان حکیم)
انوشیروان نیز گفته است: یکبار پشیمان نشدم برای چیزی که به زبان نیاوردم، ولی بارهای ندامت بردم بر آنچه گفتم. یک مثل پاکستانی می گوید <عاقل، زبانش را در قلب و احمق، در دهان جای داده است.>
در هر صورت کم دانستن و پر گفتن مانند پول نداشتن و زیاد خرج کردن است. (ناپلئون)
ژان کهنو گفته است: درود بر کسانی که هیچ نمی دانند، به شرط آنکه هیچ نگویند.
هر سخن که از دل و فکر برآید، بر دل نشیند و اگر از زبان به تنهایی برآید، از حد گوش تجاوز نکند.
حرف و سخن با منطق در هر فردی مؤثر است، حتی اگر آن را قبول نداشته باشد. (فرانکلین)
حضرت علی(ع) در مورد سکوت پیامبر اکرم(ص) فرمود: سکوت آن حضرت در چهار چیز بود؛ در تفکر، تقدیر، حلم و حذر. تفکرش در باره دنیای فانی و عالم باقی بود. در تقدیر و اندازه گیری بر آن بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفته همه به یک نحو گوش دهد. صبور و بردبار بود، به طوری که از چیزی خشمگین یا متنفر نمی شد. حذر و پرهیزش نیز در چنگ اندازی به کارهای خیر و دوری از کارهای زشت بود.
در هر صورت سخن گفتن و سکوت کردن به موقع، گاه نشانه عقل است. سعدی گفته است: دو چیز طیره عقل است، دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی.
همه این گفته ها مؤید آن است که انسان، باید یا درست حرف بزند و یا عاقلانه سکوت کند. فیثاغورث گفته است: یا خاموش باش یا حرفی بزن که از خموشی بهتر باشد.
همچنین آورده اند که:
مردی پیش پیامبر آمد و پرسید: ای پیامبر خدا، دانش چیست؟
فرمود: سکوت پیشی گرفتن و اندیشیدن.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: گوش فرا دادن و شنیدن از دانایان.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: به ذهن سپردن شنیده ها.
پرسید: سپس چه؟ فرمود: منتشر کردن آنها.
اگرچه در پیش خردمند خاموشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی (سعدی)
آن به که نگویی چو ندانی سخن ای را که
ناگفته بسی به بود از گفته رسوا (ناصرخسرو)
امام زین العابدین(ع) نیز می فرماید: مؤمن سکوت می کند تا سالم بماند، سخن می گوید تا بهره مند شود.
خاموشی و سکوت آرایش دانا و پوشش نادان است (حضرت محمد(ص))
مؤمن سکوت اختیار می کند تا از لغزش ها برکنار بماند، اگر در مقام پرسش برمی آید، منظورش فهمیدن است و غرض او از سخن گفتن، زورگویی و فخرفروشی و تحمیل به دیگران نیست. ((حضرت علی(ع))
از جالینوس حکیم پرسیدند که بهترین آداب در محافل کدام است، گفت: اگر عالم باشد، دهان گشاید تا مایه علمش، مجهول نماند و اگر جاهل باشد، زبان ببندد تا پایه جهلش معلوم نشود.
وقت سخن مترس و بگو آنچه گفتنی است
شمشیر روز معرکه زشت است در نیام (پروین اعتصامی) از امام سجاد(س) پرسیدند: سکوت بهتر است یا سخن گفتن؟ پاسخ داد: برای هریک از آنها آفت هایی است، اگر سالم از آفت باشد، سخن گفتن بهتر از خاموشی است، برای اینکه خدای بلندمرتبه هیچ یک از پیامبران و جانشینان آنان را برای سکوت برنینگیخته، بلکه برای سخن گفتن (آگاهی و بیداری) فرستاده است.
اما سخن گفتن باید به حد ضرورت باشد. پیامبر اکرم(ص) نیز گفتاری فصیح و روشن داشت، نه بسیار کم سخن بود و نه پرگو، سکوت آن حضرت طولانی بود و بدون ضرورت حرفی به زبان نمی آورد. روزی به ابوذر فرمود: ای ابوذر هرچه را که در آن تو را بهره نیست، ترک کن و سخنی که فایده ای به حال تو ندارد، لب مگشا و زبان خود را مانند پول خود که در حفظ آن می کوشی، نگهداری نما. آن حضرت معتقد بود که زیبایی ِ سخن، به کوتاهی و اختصار است و می فرمود: اگر سخن گفتن، نقره باشد، سکوت طلا است.
حافظ می فرماید:
در بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد بخرد یا خموش
و در جای دیگر می گوید:
با عقل و فهم و دانش داد سخن توان داد
چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد
آموزه های دینی و فرهنگی در مورد پرهیز از زیاده گویی، پندهای بسیاری دارد.
حضرت علی(ع) می فرماید: پرگویی، آفت سخن است.
سخن از پر گفتن آفت بود
به کوتاه گفتن لطافت بود
چو بسیار نوشی تو آب زلال
سرانجام افتی به رنج و ملال
از آن حضرت داریم که فرمود: کسی که حرف می زند، می کارد و آن کس که می شنود، درو می کند. می گویند: انسان های موفق، کم صحبت و خوب عمل می کنند و افراد پرحرف، به ندرت آدم های موفقی هستند. پاسکال گفته است: پرحرفی، مجال تفکر را از انسان می گیرد.
چو گفتار بیهوده بسیار گشت
سخنگوی در انجمن خوار گشت
ز دانش چو جان ترا مایه نیست
به از خامشی هیچ پیرایه نیست (فردوسی)
افلاطون گفته است نادانی هرکس به دو چیز دانسته شود. اول خبر دهد و بگوید چیزی را که از او نپرسیده اند، دوم با سخن گفتن زیادتر از حد ضرورت.
معلم او سقراط نیز می گوید: اگر خاموش باشی تا دیگران به سخنت آرند، بهتر که سخن گویی و خاموشت کنند.
● بخش دوم وپایانی :
یکی از مسایل مهمی که در ارتباط میان انسان ها مهم است، گوش دادن به جای حرف زدن بیش از حد است.
گوته می گوید: سخن گفتن یک نوع احتیاج است، ولی گوش دادن هنر.
ما دو گوش و یک زبان داریم، برای اینکه بیشتر از حرف زدن، گوش بدهیم.(دیوژن)
کم گوی و بجز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
دادند دو گوش و یک زبانت زآغاز
یعنی دو بشنو و یکی بیش مگوی
انسان ها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند تا دو برابر آنچه می گویند، ببینند. اما برعکس، همان افرادی که کمتر دیده اند، بیشتر حرف می زنند و آنهایی که هیچ ندیده اند، درباره همه چیز اظهارنظر می کنند.(کولتون)
نادان را به از خاموشی نیست و گر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی.(سعدی)
اصولاً انسان های بزرگ، گوش کردن و انسان های کوچک حرف زدن را به انحصار خود درمی آورند و به تعبیری، اشخاص اندیشمند، شنونده اند و اشخاص کوته نظر، گوینده.
کسی که حرف کمتری بزند و بداند چگونه به حرف دیگران گوش کند، بیشترین بهره را می برد. افراد عمیق و متفکر کمتر حرف می زنند و بیشتر سعی دارند شنونده خوبی باشند. افراد هر اندازه کوچکتر و کوته بین تر باشند، سعی دارند با پرحرفی و اندرز دادن به دیگران خود را بزرگ جلوه دهند، به همین خاطر است که هر کس بسیار گوید، مردم از او دوری می کنند.
برای آنکه بتوانیم ارتباط درست و مؤثری با دیگران برقرار کنیم، باید روش و سبک گوش دادن مؤثر را نیز یاد بگیریم. برخلاف تصور اولیه، شنیدن یک رفتار منفعلانه نیست، بلکه می تواند به صورت فعال درآید و با برخورد مناسبی برای صحبت های گوینده، نتیجه ای را در پی داشته باشد.
امام باقر(ع) می فرماید: خوب شنیدن را همچون خوب گفتن نیز فراگیرید.
هنر گوش دادن را فرا گیرید، فرصت ها گاهی به آهستگی در می زنند.(فرانک تایگر)
بسیاری از مشکلات موجود در برقراری ارتباط، به دلیل ضعف در گوش دادن است، آمارها نشان می دهد که یک شنونده به صورت طبیعی ممکن است تنها ۵۰ درصد از یک گفت وگو را متوجه شود و پس از دو روز فقط ۲۵ درصد از مطالبی را که به خاطر سپرده است، بازگو کند.
رعایت مواردی می تواند در برقراری یک ارتباط سازنده، با طرف مقابل مؤثر باشد. باید تمرکز داشت، بیشتر و جدی و با علاقه به حرف های طرف مقابل گوش داده، هرگز صحبت او را قطع نکرد و با تبسم و لبخند، نگاهی محبت آمیز به گوینده داشت. توجه به اشاره های غیرشفاهی از طرف مقابل، حفظ آرامش و پرهیز از عصبانیت، تأیید و تصدیق گفته های طرف مقابل با تکان دادن سر و دریافت اطلاعات دقیق از گوینده از طریق پرسشی ساده و یادداشت برداری، مهارت هایی هستند که برای درست گوش دادن می توان از آنها بهره برد.
برای اینکه بتوان ارتباط درست با گوینده داشت، باید مهارت های ارتباطی را شناخت و به کار برد. باید گفته های طرف مقابل را برای اطمینان از درک آن، ارزیابی و سبک و سنگین کرد و سپس با انعکاس یا ایراد مطالبی، احساسات طرف مقابل را تصدیق و یا تأیید کرد.
برای خوب گوش دادن سه مانع عمده را ذکر کرده اند؛ تصویر نادرست افراد از چرایی مذاکره، توجه نکردن به گفته های طرف مقابل و اندیشیدن به پاسخ و وجود صافی هایی که اجازه نمی دهند، همه چیز شنیده شود.
البته برای خوب گوش دادن، فواید زیادی ذکر کرده اند.
رعایت احترام و ادب، جلوگیری از پیش داوری، فهم مطلب با تمرکز، سریع به اصل مطلب رسیدن، جلوگیری از اختلاف و مشاجره و ایجاد محیطی همراه با آرامش و زیاد شدن محبت و تفاهم، مشخص شدن مشکل و راه حل آن، جمع بندی دقیق، مشخص شدن اشتراک های معانی و کاستن از مقاومت همه از فواید خوب گوش دادن هستند.
امید است که همه ما با سکوت و خاموشی گزیدن و سخن گفتن به وقت ضرورت و خوب گوش دادن به سخنان دیگران بتوانیم ارتباط بهتری با دیگران داشته و مناسبات انسانی خویش را بهبود بخشیم.
مطالب مشابه :
• چگونه انسان خوبی باشیم؟
در این تفسیرها به وضوح می توان درک کرد که یک انسان خوب باید · همه ما توانایی وصف
یک شعر زیبا در وصف محلات
بگویم وصف یک شهر زیبا عظیم و الجثه و خوب و تنومند که انسان می شود از آن برومند که
جملات زیبا 7
تلاش، اخلاص و موفقیت.سه چیز در زندگی یک انسان (با این وصف داشتن یک دوست خوب تو یه
در وصف کم گوی
در وصف کم گوی انسان ها با دو چشم و یک زبان به دنیا می آیند البته برای خوب گوش دادن
ادبیات فارسی، شعر شناسی، بهار
آن چه ما می خواهیم روی آن بحث کنیم، قدری بالاتر از این مقدار وصف یک شعر خوب یک انسان
درباره ی شعر و هنر
** یک شعر خوب یک راز سر به مهر است شاعر و انسان هر روز پیرتر می چنان که نمی توانم وصف
برچسب :
وصف یک انسان خوب