آموزش و پرورش در اسلام
عنوان مقاله: آموزش و پرورش در اسلام
نویسنده/ مترجم: مهذی نخستین/ عبدالحسین آذرنگ
آدرس پست الکترونیکی نویسنده/ مترجم:
تاریخ تهیه:
ارسال کننده: همفکران جامعه مجازی - تاریخ ارسال: 1388
آدرس پست الکترونیکی ارسال کننده:
موضوع اصلی: اسلام - موضوع فرعی: آموزش و پرورش
سه کلیدواژه اصلی به ترتیب اهمیت: دانش یونانی- بیزانسی، خلفای عباسی، ترجمه آثار یونانی به عربی
سه کلیدواژه فرعی به ترتیب اهمیت: مسجد و مدرسه در اسلام، آموزش در اسلام، فلاسفه و دانشمندان اسلامی
چكیده مقاله
مسلمین، میراث یونانی- بیزانسی را گرفته و به آن غناء بخشیدند. بیشترین سهم اسلام در نگهداری فرهنگ باستان از آن خلفای عباسی است. آموزش و پرورش اسلامی کوشش داشت به دو هدف اصلی دینی و دنیوی دست یابد. هدفهای دینی، شامل مطالعه قرآن به عنوان اساس معرفت و مطالعه اصول اخلاقی و روحانی دینی و هدفهای علمی آموزش و پرورش به پرورش مهارتها و دانش آن زمان مانند، توسعه شبکه آبیاری، ابداع مصنوعات آهنی و فولادی و غیره، مربوط بودند. پس از قرن پنجم قمری گرایشهای فرقهای بر آموزشهای عالی غالب شد و آزادی پژوهشی و مطالعات علمی جای خود را به تحصیلات مذهبی و ادبی داد. در سده ششم قمری یعنی در زمانی که شرایط سیاسی در عالم اسلام، انحطاط علمی اسلامی را به بار آورده بود، ترجمه آثار اسلامی معروف علمی، فلسفی و اجتماعی اسلامی ارزشمند، به مدرسان اروپایی منتقل شد.
مرحله آغازین آموزش و پرورش و فرهنگ اسلامی
مسلمین، میراث دانش یونانی - بیزانسی را که از طریق علم و دانش خاور نزدیک حفظ شده و با عناصر اندیشه هندی و ایرانی درآمیخته بود را گرفتند و به آن غنا بخشیدند. از دوره خلفای اموی (41 تا 132ق / 661 تا 750م) که علوم جهان یونانیمآب توانست در حلب و دمشق بشکفد و همچنین در اسکندریه، بیروت، جندیشاپور، نصیبین، حران و انطاکیه از مکاتب سامی و ایرانی حمایت گردید، آن غنا آغاز شد. اما بیشترین سهم عالم اسلام در نگهداری از فرهنگ اسلام از آن خلفای عباسی (132 تا 656ق / حدود 750 تا 1100م) بود که پس از امویان برسر کار آمدند.
غالباً از طریق دانشمندان نسطوری، عبرانی و ایرانی ، ترجمه آثار یونانی به عربی تشویق و از آن حمایت گردید. این قبیل ترجمهها، آثار افلاطون، ارسطو، بقراط، جالینوس، دیسقوریدس، اسکندر افرودیسی، بطلمیوس و دیگران را شامل میشد. خوارزمی (شکوفایی: سده سوم ق/ سده نهم میلادی) ریاضیدان بزرگ، جدولهای نجومی تهیه کرد. ارقام هندی را ( که به ارقام عربی تبدیل شد) به کار گرفت، قدیمیترین جدولهای مثلثاتی را تدوین و تنظیم کرد و با همکاری 69 دانشور دیگر، دایرةالمعارفی جغرافیایی را فراهم آورد.
میتوان انتقال فرهنگ باستان را از طریق مسلمین به هفت طریق اصلی تقسیم کرد: 1) آثاری که مستقیماً از یونانی به عربی ترجمه شد، 2) آثاری که به پهلوی ساسانی ترجمه شد، از جمله آثار هندی، یونانی، سریانی، یونانیمآب، عبری و مواد و مطالب زردشتی که در دانشگاه جندیشاپور، که به منزله مرکزی برای تحقیق در این زمینه بود، برگردانده شد (یعنی آثاری که بعدها از زبان پهلوی به عربی ترجمه گردیدند، 3) آثاری که از هندی به پهلوی ساسانی و بعد به سریانی، عبری و عربی ترجمه شد 4) آثاری که دانشمندان مسلمان از قرن سوم تا پنجم ق (نهم تا یازدهم میلادی) نوشتهاند، اما در واقع از منابع غیراسلامی گرفتهاند و مرز انتقال نامعلوم است، 5) آثاری که بر مختصرها و شرحهای مواد و مطالب ایرانی - یونانی افزودهشد، 6) آثار دانشمندان اسلامی که پیشرفته دانش پیش از اسلام است، اما اگر انگیزش دانش یونانیمآب، بیزانسی ،زردشتی و هندی نمیبود، آن دانش تکامل نیافتهبود، 7) و سرانجام آثاری که به نظر میرسد صرفاً از اصلالت فردی و فرهنگهای ملی سرچشمه گرفته و احتمالاً مستقل از میراث دانش باستانی اسلام تکامل یافته است.
هدفها و مقاصد آموزش وپرورش اسلامی
آموزش و پرورش اسلامی، کوشش داشت به دو هدف اصلی دینی و دنیوی دست یابد. هدفهای دینی شامل مطالعه قرآن بود به عنوان منبع یا اساس معرفت و مطالعه اصول اخلاقی و روحانی دینی، از جمله اصول دین. هدفهای دنیوی مشتمل بود بر ترکیب دانش دنیوی و اعتقاد دینی، برداشت و اعمال گسترده امکان آموزشی برابر، به وجود آوردن معلمانی به عنوان هادی و مرجع معرفت متکی بر وحی یا شهود مستقیم. این معلمان به متکلمین شهرت داشتند.
تأکید براین نکته اهمیت دارد که هدفهای علمی آموزش و پرورش غیردینی، معطوف به این چیزها بود: به کارگرفتن مهارت فنی در خدمت توسعه شبکههای آبیاری، ابداع در زمینه معماری، پارچهبافی و مصنوعات آهنی و فولادی، محصولات سفالی و چرمی، تولید کاغذ و باروت، بسط تجارت و نگهداری بحریه تجاری. پس از قرن پنجم ق (یازدهم م) که گرایشهای فرقهای بر آموزش عالی غالب شد، آزادی پژوهشی و مطالعه علمی جای خود را به تحصیلات مذهبی و ادبی، زبان و صرف و نحو عربی، نامداراگری در قبال نوآوریهای علمی، مباحث غیردینی و پژوهش خلاق داد. این گونه مجامع فرقهای از شرق عالم اسلامی یعنی از ماوراءالنهر ( تقریباً جمهوری ازبکستان امروز) تا مصر پراکنده بود. حدود سالهای بین (440ق و 650 ق) (1050 م و 1250 م)، نزدیک به 75 مجمع از این نوع وجود داشت.
سازمان آموزش و پرورش
در عالم اسلام، انواع بسیاری مدرس وجود داشت که از جمله آنها حلقه (حلقه درس)، مکتب یا مراکز خواندن و نوشتن، مدارس دربارها، مسجد یا مدرسه وابسته به مسجد، دارالکتب، مدرسه یا مدرسه آموزش عمومی و دانشگاهها است. حلقه یا گردهم آمدن، سادهترین آموزش اولیه اسلامی بود. این نام بدان سبب است که معمولاً استاد برکرسی یا تشکچهای مینشست و شاگردان در برابر او به صورت نیمدایره مینشستند. این حلقه بر اساس رتبه تشکیل میشد. شاگرد با سابقهتر نزدیک استاد مینشست و سابقهدارترین شاگرد یا فضلای دیدارکننده از او نزدیکتر مینشستند. حلقههای درسی مساجد از لحاظ روش، محتوای درسی و کیفیت تعلیم تفاوت داشت. اساتید معمولاً استاد فن به شمار میآمدند و درسهایشان با دقت در کتابچهای یادداشت میشد و برای استفاده در تعلیم به دیگران هرچندگاه بررسی، تصحیح و تأیید میشد. استاد، شاگردان را ترغیب میکرد برای آماده شدن به منظور آموزش پیشرفته در حوزههای مورد نظر، نکات مهمی را که یادداشت کردهاند با یکدیگر بحث کنند.
شاگردان باسابقه نیز تشویق میشدند که نکات بحثانگیز را با اساتیدشان بحث کنند و در مجادله با استاد و حتی تصحیح گفتههای استاد خود را آزاد حس کنند. موضوعها بر اساس روش طرح میشد، بحث با بررسی کلی موضوع آغاز میگردید، سپس درس هر روز با درسهای قبل مرتبط و به درسهای آینده اشاره میشد و این موضوع انسجام و استمرار مییافت. شاگردان، غالباً برای پیوستن به حلقه درس استادان بزرگ، سفرهای دور و دراز میکردند.
سابقه مکتب، که شاگردان در آن خواندن و نوشتن میآموختند، در جهان عرب به دوره پیش از اسلام باز میگردد. پس از ظهور اسلام و معمول شدن آموزش دین و قرآن، اینگونه مدرسهها به مراکز آموزش مباحث مقدماتی اسلامی تبدیل گردیدند. بعضی از این مراکز مطالعه شعر، حساب مقدماتی، خوشنویسی، اخلاق (علم سلوک)، صرف و نحو مقدماتی، اسبسواری و شنا را جزو برنامه درسی خود قرار دادند. در خاورمیانه، افغانستان، صقلیه (سیسیل) و اندلس (اسپانیا) مکتبها تقریباً در همه شهرها و روستاها عمومی بود.
مدارسی که در قصرهای سلطنتی اداره میشدند، نه فقط برنامه درسی مکتبها را تعلیم میدادند، بلکه به منظور آماده کردن شاگرد برای آموزش عالی و به قصد خدمت در حکومت خلفا یا برای جامعه آدابدان، درسهای اجتماعی و فرهنگی در نظر میگرفتند. به آموزشگران مؤدب میگفتند، یعنی آموزندگان رفتار نیکو. معانی و بیان، تاریخ، حدیث، اخلاق رسمی و هنر گفتگوی بهجا و مناسب معمولاً جزو برنامه درسی بود. مدارس مساجد، همانطور که از نام آن برمیآید، وابسته به مسجد و از دیرپاترین مدارس مقدماتی در اسلام بودند. در دوره خلفا، خاصه در عصر عباسیان، تعداد مساجد افزایش یافت. در نخستین دهههای قرن چهارم ق (دهم م) در بغداد فقط از 300 مسجد یاد شده است، در قرن هشتم ق (چهاردهم م) به 1200 مسجد در اسکندریه اشاره شده که بیشتر آنها مدرسه داشتهاند. بعضی از مساجد، از جمله مسجد المنصور که در عصر خلافت هارونالرشید در بغداد ساخته شد، یا مساجد اصفهان، مشهد، قم، دمشق ، قاهره و غرناطه (گرانادا)، به مراکز تحصیل طلاب از سراسر عالم اسلام تبدیل شد.
اعتلای مرتبه آموزش و پرورش در اسلام، مخصوصاً در عهد عباسیان در شرق عالم اسلام و در اواخر عصر امویان در غرب عالم اسلام، توسعه کتاب فروشیها، دارالاستنساخها و مرکز عرضه کتاب را در شهرهای بزرگ و مهم اسلامی مانند دمشق، بغداد و قرطیه (کوروذووا) تشویق کرد. دانشوران و دانشجویان در دارالکتابها ساعتها از وقت خود را صرف ورق زدن، ور رفتن و مطالعه کتابهای موجود میکردند، یا برای کتابخانههای شخصی خود کتابهای دستچین شده دلخواه را میخریدند. دلالان کتاب در جستوجوی نسخههای نایاب، برای خریدن و فروختن آنها به مجموعهداران و دانشوران، راهی سفر به کتابفروشیهای مشهور شهرها میشدند و به این ترتیب به اشاعه دانش کمک میکردند. بسیاری از این گونه نسخههای خطی به کتابخانههای خصوصی دانشمندان مسلمان بلندآوازهای چون بوعلیسینا، غزالی و فارابی راهیافت و آنان به سهم خود خانههایشان را به مراکز تتبع علمی دانشجویان مورد نظرشان تبدیل کردند.
حلقههای درس، مکتبها و مدارس قصرها در عین آن که از لحاظ آموزش و پرورش اسلامی اساسی بودند، ولی محدودیتهای آموزشی به خصوصی داشتند. برنامههای درسی آنها محدود بود، همیشه نمیتوانستند استادانی را که خوب تربیت شده بودند جذب کنند، تسهیلات مادی همیشه محیط آموزشی یکدست بهبار نمیآورد و کشمکشهای بین اهداف دینی و دنیوی در این مدارس تا حدودی آشتیناپذیر بود. برای به وجود آوردن برنامه مطالعاتی که نشاندهنده بارزتر اشاعه رو به پیشرفت دانش باشد و سازمان دادن هیئتی از اساتید آموزش دیدهتر با دستمزد بیشتر برای به اجرا گذاردن این برنامه درسی گسترده با کارآمدی بیشتر، این گونه محدودیتها لزوم ایجاد نوع تازهای از مکتب، یعنی مدرسه را پیش آورد. تا پایان سده ششم ق (دوازدهم م) در کشورهای اسلامی به طور گستردهای، مدرسه تأسیس شد.
اوج و شکوه آموزش و پرورش اسلامی در سدههای میانی، مراکز تحقیقاتی مشهور یا دانشگاههای نظامیه و مستنصریه در بغداد در عصر خلافت عباسیان توسعه یافت و دانشگاههایی که در شهرهای اسپانیایی قرطبه (کوروذووا)، اشبیلیه (سویل)، طلیطله (تولدو)، غرناطه (گرانادا)، مرسیه (مورسیا)، المریه (آلمریا)، بلنسیه (والنسیا) و قادص (کادیث) در غرب عالم اسلام در عصر امویان ایجاد شد، از جمله مهمترین آنها بودند. برنامههای درسی این گونه مدارس هم شامل برنامههای جامع درسهای حرفهای بود و هم مشتمل بر درسهای پیشرفته تخصصی از جمله درسهایی در جبر، مثلثات، هندسه، شیمی، فیزیک، اخترشناسی، پزشکی (شامل جراحی، کالبدشناسی، داروپزشکی و رشتههای تخصصی پزشکی)، منطق، اخلاق، مابعدالطبیعه، جغرافی، علوم سیاسی، فقهاللغه، شعر، صرف و نحو، حقوق، فقه و همه رشتههای الاهیات بوده است.
سهم دانشگاههای اسلامی در پیشرفت دانش بسیار بود. دانشمندان مسلمان زاویه مدار خورشید را محاسبه کردند، اندازه زمین و تقویم اعتدالین را حساب کردند، آونگ ساعت را ابداع نمودند، پدیدههایی چون شکست نور، گرانش، فوران آب از عمق به سطح و شفق و فلق را در حوزه نورشناسی و فیزیک تبیین کردند و برای مطالعه تجربی اجرام فلکی رصدخانههایی را به وجود آوردند. در کاربردهای داروها، گیاهان دارویی و خوراکها برای مداواهای طبی، پیشرفتهایی کردند. بیمارستانهایی با نظام انترنی و اکسترنی ایجاد کردند، علت بعضی از بیماریها راکشف کردند و تشخیص درست آنها را تکمیل نمودند، مفاهیم بهداشتی تازهای مطرح ساختند، به کمک ابزارهای جراحی جدید الاختراع، در جراحی از داروهای هوشبری استفاده کردند و علم تشریح را در کالبدشناسی باب کردند.
همچنین پرورش علمی اسب و دام را پیشرفت دادند و برای به وجودآوردن انواع جدیدی از گل و میوه راههای تازهای در پیوند زدن یافتند. در آبیاری، باروری و پرورش خاک، برداشتهای تازهای عرضه داشتند و علم دریانوردی را پیشرفت بخشیدند. علم اسلامی در حوزه شیمی به کشف موادی چون پتاس، الکل، نیترات نقره، اسید نیتریک، اسید سولفوریک و کلرید جیوه راه برد. فنون پارچهبافی، کاشیکاری و فلزگری را نیز به مرتبه والایی از کمال تکامل دادند.
دورههای اصلی تعلیم و تعلم اسلامی
نوزایی فرهنگ و دانش اسلامی بیشتر در عهد اداره عباسیان در شرق عالم اسلام و در سالهای 180 تا 390 ق (800 تا 1000م) در اواخر عصر امویان در غرب عالم اسلام و بالاخص در اندلس (اسپانیا) توسعه یافت. همین دوره یعنی عصر طلایی علم اسلامی، بیشتر دوره ترجمه و تفسیر اندیشههای کهن و انطباق آنها با فلسفه و کلام اسلامی بود. این دوره نیز شاهد ورود و همگون شدن ریاضیات، اخترشناسی، جبر، مثلثات و پزشکی یونانیمآبی، ایرانی و هندی در فرهنگ اسلامی و جرح و تعدیل و سازگاری آنها با نیازهای اسلامی بود.
سدههای دوم و سوم ق (هشتم و نهم م)، مخصوصاً بین 130 و 290ق (750 تا 900م)، با ورود دانش باستان و تصفیه و تطبیق آن با فرهنگ اسلامی ممتاز بود و سدههای چهارم و پنجم ق (دهم ویازدهم م) سدههای تفسیر، نقادی و انطباق بیشتر بود. عصر حک و اصلاح و اضافات مهم بر فرهنگ باستان از طریق علم اسلامی دنباله آن سدهها بود. از این رو، در سدههای ششم و هفتم ق (دوازدهم و سیزدهم م) بیشتر آثار معرفت باستان و اضافات پربار از عربی به عبری و لاتینی ترجمه شد. انحطاط علم اسلامی با مراحل نخستین بیداری فکری اروپا، که همین قبیل ترجمهها تا اندازهای وسیله به ثمر رسیدن آن بود، همزمان شد. علم اخلاق در اسلام از سدههای چهارم تا ششم ق (دهم تا دوازدهم م) آثار دانشمندانی نظیر خیام، بیرونی، رازی، ابن سینا، طبری، ابن باجه و ابن رشد را در بر میگرفت.
تأثیر بر اروپای سدههای میانه و جدید
ترجمه بیشتر آثار اسلامی در سدههای ششم و هفتم ق (دوازدهم و سیزدهم م) تأثیز بزرگی بر نوزایی اروپا گذاشت. چون علم اسلامی رو به انحطاط داشت و اروپا ثمرات سه قرن و نیم خلاقیت اسلام را جذب میکرد، نشانههای بیداری مسیحی لاتینی در سراسر قاره اروپا آشکار شد. سده ششم ق (دوازدهم م) یکی از سدههای ورود متراکم دانش به جهان غرب از راه صدها ترجمه آثار اسلامی بود که به اروپا کمک کرد در زمانی که شرایط سیاسی در عالم اسلام انحطاط علمی اسلامی را به بار آورد از اسلام انگیزه بگیرد. حدود سده هفتم ق (سیزدهم م) وقتی که از راه ترجمههای لاتینی هر آنچه در معارف علمی، فلسفی و اجتماعی اسلامی ارزشمند بود به مدرسان اروپایی منتقل شده بود، دانشمندان اروپایی بار دیگر بر پایه محکم اندیشه یونانیمآب ایستاده بودند و به واسطه تلاشهای اسلامی و بیزانسی، غنی یا اصلاح شدند.
منبع: آرشیو دورههای قدیمی مجله دانشمند به مدیر مسئولی و سردبیری علی میرزایی
مطالب مشابه :
مدرس برتر دانشگاه علمی کاربردی استان گلستان
در بخشی از این لوح که به امضای دکتر مؤمنی رئیس دانشگاه علمی کاربردی و دین بهار نو و دانش
واحد بسیج دانشگاه علمی کاربردی جهاد دانشگاهی شهرستان بابل
واحد بسیج دانشگاه علمی کاربردی باشد تا امام عصر مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی
اخذ مجوز فعالیت دانشگاه علمی کاربردی در کامیاران
اخذ مجوز فعالیت دانشگاه علمی کاربردی دلاوران و قبل از ادای دین نمود
واحد 41 دانشگاه جامع علمی - کاربردی بدون کنکور دانشجو می پذیرد
واحد 41 دانشگاه جامع علمی ای روزآمد ، علمی و کاربردی توجه و ارتقائ سطح عمومي دانش
آدر س پستی موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی 1
موسسه آموزش عالی آزاد عصر دانش. جنب دانشگاه علمی کاربردی. کوچه 12 محل سابق مجتمع دین و دانش.
قابل توجه دانشجویان علمی کاربردی- نمره درس آموزش و پرورش تطبیقی
قابل توجه دانشجویان علمی کاربردی- نمره مجلات علمی و پژوهشی دانشگاه. و مشکل دانش
آموزش و پرورش در اسلام
بیزانسی را که از طریق علم و دانش خاور دین و قرآن یافت و دانشگاه
سایت اخبار پیام نور شامل نمونه سوالات کلیه رشته های پیام نور ، دانلود رایگان کتابهای پیام نور
معرفی لیست سایت های علمی و کاربردی دانشگاه پیام نور و عصر اطلاعات و
برچسب :
دانشگاه علمی کاربردی عصر دین و دانش