مامنی بی پرچین در انبوه هزاران حصار
بسمه و بحمده و بذکر ولیه
این روزها سخن از «مهزاد» عزیز دوباره اوج گرفته است. همان فرشته آسمانی که کوتاه زمانی مهمان زمینیان گشت و آرام پرکشید...
از مــــــــــرگ چـه اندیشی چون جان بقا داری در گور کجا گنجی چون نور خدا داریخوش باش کز آن گوهر عالم همه شد چون زر ماننده آن دلـبـر بــنـما که کــجــا داری
دیوان شمس،غزل:۲۵۹۴
و خدا کند که قدرش را شناخته باشیم...
گرچه فرمودهاند چند سطری درباره او بنویسم ولی مگر میشود از اسطوره علم و عمل به آسانی سخن گفت؟ کلمات عاجزتر از آنند که او را به تصویر بکشند و شاید این نوشتار از سنگینترین نوشتههایم باشد، لحظات اذان مغرب است، دوست دارم فریاد بزنم، بلند بلند بگریم و به او بگویم آخر مگر تو که بودی که این چنین همگان در غم فقدانت سوختند و گریستند؟ و به راستی «بیگانه سوخت تا چه رسد آشنای تو»
بــــگــــذار تــــــا بگرییم چون ابر در بهاران کـــز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشـد داند که سخت باشد قطع امیدواران
چنـدین که برشمردم از ماجرای عشقـت انــــــدوه دل نگفتم الا یک از هزاران
غزلیات سعدی،غزل:۴۵۰
گرچه کمتر از یکسال از آشناییام با خانم دکتر مهزاد صدقیانی میگذرد و توفیق دیدارشان را هم نداشتم ولی جایگاه سترگ علمی و سجایای والای اخلاقی ایشان چنان پهنه گستردهای دارد که از مرزهای ظاهری جغرافیایی عبور کرده است و هرجا سخن از اوست علم، اخلاق و معنویت موج میزند.آنجا که به عشق امام رئوف بعضی از نزدیکان را راهی مشهد کرد تا آرامش را در سایه آقا تجربه کنند...
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام هیچ نیست دستاویز
بیا که هاتف میخانه دوش با مـن گفت که در مقـام رضا باش و از قضا مگریز
دیوان حافظ،غزل:۲۶۶
آنجا که همسر بزرگوارشان با جایگاه برجسته علمی و اجتماعی در ایام بیماری ایشان از شدت علاقه به خانم سخن گفتند و در مراحل سخت بیماری از هیچ کوششی فروگذار نکرده و لحظهای تنهایش نگذاشتندو تو گوئی" مهزاد " در بستر این ابیات فرجامین مولانا را به همسر و رهیارش زمزمه می کند که:
رو ســــر بنه بــــه بالین تنها مرا رها کـــــن تـــــــرک مـــن خــــراب شب گرد مبتلا کناز مــــن گــــــریز تــــا تــو هم در بلا نـیـفـتی بـــــگـــــزین ره سلامت تــــرک ره بـــلا کن
دردی اســــــت غـیر مردن آن را دوا نـباشـد پس من چگونه گـویم کاین درد را دوا کن
در خواب دوش پیری در کوی عشق دیـدم با دست اشارتم کرد که عزم سوی ما کن
دیوان شمس ،غزل:۲۰۳۹
آنجا که ... سیامک مختاری بارها نمونههایی از علم، انساندوستی و اهل خیر بودن ایشان را متذکر شدهاند: وقتی که با دستان شفابخشش درمان بسیاری از بیماران منطقهای محروم را عهدهدار شد و سالها بدون چشمداشت مادی شادی آفرین خانوادههایی گشت که تولد فرزندشان را مدیون زحمات ایشان هستند؛ وقتی که در آستانه سفر با خانواده بیقرار بیمارش شد و مشتاقانه قبل از سفر به عیادت بیمارش رفت و نیازهای مادی و معنوی او را برطرف ساخت؛ وقتی که قرض الحسنه را با صورتی بسیار نیکو به نیازمندان پرداخت میکرد و دریافت بدهی را منوط به شرایط اقتصادی خوب فرد مقروض در نظر میگرفت و به قول مالک الملک حقیقی تاسی می کزد که:«آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ
كَبِيرٌ»،(حدید،۷)
آنجا که خانم دکتر نیره خادم از اساتید برجسته دانشگاه علوم پزشکی مشهد با یادآوری سفر علمی به کنگره خارجی که همراه ایشان بودند ضمن تأثر فراوان از درگذشت ایشان از اخلاق نیکو، صبوری و متانت ایشان سخن گفتند که مامنی بی پرچین در خراب آباد حصارهای بر کشیده از انانیت بود
و حق هم همین است که هر جا سخن از اوست «فرشته» لقب میگیرد و اینها همه نشان از آن دارد که مهزاد عزیز به گونهای زندگی کرده که یادآور آیه شریفه «تعز من تشاء»،(آل عمران، ۲۶) میشود تا جایی که در مراسم ختم این عزیز به نقل از بزرگان هرکسی که وارد میشد از اول تا آخر گریه میکرد.
و به راستی خانم دکتر مهزاد صدقیانی پزشک فوق تخصص در جایگاه والای علمی، همسری مهربان، مادری فداکار و انسانی به تمام معنا بود که شایسته است نمونههای بیشتری از زندگی این هدیه با ارزش خداوند خصوصاً برای دانشجویان عزیز علوم پزشکی تبیین شود تا متوجه گردیم که در فرصت محدود عمر چگونه باید زندگی کنیم که موجبات رضایت خالق را فراهم آوریم.خداوند در مصحف شریف فرماید::« أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ»،(رعد،۴۱)در تفسیر برهان ذیل آیه نویسد:منظور فقدان علما و دانشمندان متعهد می باشد کهفقدان آنها مایه نقصان زمین و کمبود جوامع انسانی است و از امام صادق علیه السلام نقل می کند:از زمین با از میان رفتن علما، فقها ، اخیار و نیکان می کاهیم.
«مهزاد» باید همیشه به عنوان یک الگو در قلبها زنده بماند که این مستلزم تلاش وافر اندیشمندانی است که علاوه بر تدوین یادنامه، به این مهم نیز همت گمارند. إن شاءالله
ابیاتی از مولانا ختم مقال باشد:
مــــرگ آشــــامان ز عشقش زندهاند دل ز جان و آب جــــــان بـــر کندهاند
آب عـشــــــق تو چو ما را دست داد آب حیــــــوان شد به پیش ما کساد
ز آب حـــیوان هست هر جان را نوی لـــــیـک آب آب حــــــیــــــوانــی توی
هر دمـی مــــــرگی و حشری دادیم تا بــــدیـــــــدم دســــــت برد آن کرم
همچــــو خفتن گشت این مردن مرا ز اعـتـمــــــاد بعـــــث کــردن ای خدا
عقل لرزان از اجل وان عشق شوخ سنگ کی ترسد ز باران چون کلوخ
مثنوی معنوی ،دفتر پنجم
مطالب مشابه :
مفاتیح الغیب ملاصدرا
سايت عرشيا مشهد نوزدهم – در اشاره به نعمتهای بهشت و خازن آن و محنتهای دوزخ و مالک
ارتباط عمل، عامل و نتیجه در قرآن
سايت عرشيا گفتاری در شب قدر ماه مبارک رمضان در دانشگاه فردوسی مشهد. لینک دریافت فایل تصویری:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر (طبرسي احتجاج، مشهد، مرتضي، 1402، ج 1، ص 252).
مراد ما همه موقوف یک کرشمه توست
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر
مامنی بی پرچین در انبوه هزاران حصار
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
سايت عرشيا ، مشهد تو اقلیم فوز و فلاح است و من پای در گل مانده ای به گاه گناه ، در این «شب
اعتیاد نوزادان: پدیده ای نو ظهور
112- سایت پرستاران مشهد. عرشيا در بيمارستان بستري مي شود و بعد از مدتي مشخص مي شود كه به طور
برچسب :
عرشيا مشهد