شبهه ای بی اساس (برداشتی نا صواب از طرح شکارگاه در قالی ايران

اينجانب با عنايت

شبهه ای بی اساس

(برداشتی نا صواب از طرح شکارگاه در قالی ايران)

مقالات ارسالی/ سعيد رونقيان تبريزی

هيچ فرد خردمند و عاقلی را نمی توان يافت که در حکمت و دقت قوانين طبيعت شک و شبهه ای داشته و بتواند بر آن ايراد و اشکالی منطقی وارد کند ؛ چرا که خالق حکيم ؛ هرعلتی را در مکان خود و هرذره ای را در موضع خويش نهاده است ؛ بگونه ايکه چرخ هستی بر مدارقانون علت و معلول بی هيچ کم و کاستی ميگردد وچرخه طبيعی خويش می پيمايد .

در نگاهی منصفانه از ريزترين ذرات خلقت گرفته تا ابر کهکشانها و از ساده ترين موجود تک ياخته تا پيچيده ترين موجود هستی يعنی انسان ؛ نکته ای نمی توان يافت که در آن نظمی دقيق وترتيبی ناشی از حکمت جاری نباشد.

انسان ؛ اين گل سرسبد آفرينش و پيچيده ترين معمای خلقت که اينک در عصر حاضر بمدد اندکی علم خويش پای در ارض و سر به عرش می سايد ودر سايه قوه تعقل خويش سودای سروری بر هستی در سر می پروراند ؛گاهی بخطادر ترتيبی طولی خود را محور و مقصود خلقت پنداشته وهر آنچه را برخلاف اين ترتيب قرار ميگيرد ؛ انکار ؛ پنهان و يا حتی در صدد حذف آن بر می آيد ؛ غافل از آنکه ترتيب خلقت ترتيبی عرضی حول محور خالق می باشد که او نيز در عرض ديگر موجودات تشکيل دهنده سلسله هستی اند . لذا بحکم عقل سليم؛ رابطه انسان با ساير اجزای خلقت اعم از جماد و حيوان ، رابطه ی جزء با جزء است و انسان حق ندارد خود را مالک و حاکم بلا منازع ساير اجزاء خلقت دانسته و بدون در نظر گرفتن حقوق و جايگاه ديگر اجزاء خلقت ؛هر آنچه بنفع خويش است عمل نمايد ؛که امروزه از اين نظريه در قالبها و عناوينی از قبيل حفاظت از محيط زيست ؛ حقوق حيوانات ؛ووو.... نام برده می شود .

همچنين همانگونه که انسان حق ندارد خارج از چهارچوب قوانين طبيعی و قوانين قراردادی خالق؛ نفع خويش را بر ساير اجزاء خلقت تحميل نمايد همانطور مجاز نيست تا ساير اجزاءخلقت را از حقوق طبيعی و قراردادی خود به جهت عدم خوشايند خويش محروم نمايد .

يکی از زيباترين نمود های اين قوانين طبيعی و گاها قراردادی در عرصه خلقت قانون تنازع بقاست که امروزه مع الاسف بواسطه دخالتهای بيجا و بعضا زياده خوا هی های طمعکارانه بشر بطرز اسف باری به اين قانون حکيمانه در بسياری موارد نقصان اساسی وارد گشته است؛ بگونه ايکه گاه ديگر بقائی نيست تا تنازعی هم بر سر آن باشد ونتيجه اين بی تدبيری بشر باعث از ميان رفتن گونه هائی از حيات گشته و يا گونه هائی را در معرض انقراض قرار گرفته اند .

بشر بدليل آنکه خود جزئی از خلقت می باشد هرگز نتوانسته و نخواهد توانست که مجموعه خلقت را با تمام زوايا بعنوان يک حقيقت واحد نظاره گر باشد بلکه همواره با درک جزء به جزء است که به وجود خلقت پی برده و به وجودی کلی اعتراف ميکند و دقيقا بهمين دليل است که انسان هرگز در امورات مربوط به خلقت نمی تواند مصلحت کل نظام خلقت را در نظر داشته باشد ويا حتی تشخيص دهد ؛لذا در اين مقوله چه از نظر فکری و چه از لحاظ فيزيکی بشر همواره دچار افراط و تفريط می شود.

البته از آنجائيکه حوزه فلسفی اين بحث و يا حتی بخشی از حوزه علمی آن از تخصص اينجانب خارج است به همين مقدار بسنده نموده و به ذکر مقصود از اين مقدمه می پردازم که البته بی ارتباط با اين بحث نيست و آن اينکه اخيرا در عرصه فرش ايران شبهه ای مطرح گرديده که بعضا حتی از طرف دوستداران فرش ايران نيز نا آگاهانه بدان دامن زده می شود که بنظر حقير ريشه آنرا را می توان در حالتی خوشبينانه می توان عدم آگاهی به فرهنگ ايرانی دانست و يا شايد درخصومت با هنر فرش ايران جستجو نمود و آظهار آن از جانب آشنايان ، بيانگر اين درد است که فرش ايران حتی در زادگاه خويش و نزد خويشان هم هنوز غريب و مهجور است .

شبهه مورد اشاره دررابطه با "‌ طرح شکارگاه " در عرصه فرش ايران می باشد که زيبائی ؛ اصالت؛ و عجين و قرين بودن آن با نام فرش ايران در عرصه بين الملل و نزد فرش شناسان بی غرض امريست مسجل و مسلم که نياز مند هيچ دليلی نيست و ارائه دليل در اين باب در نزد اهل فن چون ارائه ادله بر وجود آفتاب است .

اما اينک رقبا و يا شايد بدخواهان قالی ايران پس از القاء شبهاتی نا بجا از قبيل ؛ استفاده از کودکان کار در امر توليد و بکارگيری مواد تقلبی و غيره و ذالک؛ با القاء اين شبه که ؛ استفاده از تصاوير شکار وشکارچی و شکارگاه در عرصه طراحی و توليد فرش ايران بنوعی ترويج خشونت و ترغيب نوع بشر بر عدم رعايت حقوق حيوانات است و الی آخر،،، بنظر ميرسد يکبار ديگر با ااستفاده از شعارهائی فريبنده با تشويش افکار قصد مخدوش نمودن چهره فرش ايران نزد افکار عمومی جهانيان را دارند ؛ لذا برقلم بدستان فرش ايران لازم است تا بار ديگر به دفاع از حريم هنر فرش ايران بر خاسته و با روشنگری در اين زمينه جلو تضييع حقوق اين پر آوازه ترين و در عين حال مظلوم ترين هنر ايرانی را بگيرند. به بضاعت اندک علمی خويش در اين زمينه بر حسب وظيفه با کلامی هر چند نا رسا به اين مهم پرداخته تا بلکه به فضل حق نقطه آغازی باشد که در آينده از جانب دوستان فاضل در عرصه فرهنگی فرش ايران شاهد مطالبی محققانه و کارشناسانه در اين زمينه باشيم .

بررسی طرحهای شکارگاه موجود در قالی ايران اعم ازمتاخرومعاصرنشان می دهدکه طرح شکارگاه درقالی ايران از لحاظ موضوع وموتيف ها خارج از اين چهار مو ضوع نيست :

1ـ شکارگاه ؛ مرغزار

2ـ شکار و شکارچی ( با نماد های حيوانی )

3ـ شکار گاه ( با نماد های انسان و حيوان )

4ـ شکارگاه خيالی ( با نمادهای انسان و حيوان وموجودات افسانه ای)

شبهه ای بی اساس (برداشتی نا صواب از طرح شکارگاه در قالی ايران

مطالب مشابه :

بافت{بافتنی با کاموا.پارچه.دستبند دوستی.قلاب بافی.تابلو فرش.شبه قالی}

شبهه ای بی اساس (برداشتی نا صواب از طرح شکارگاه در قالی ايران

معرفی و آشنایی با اصطلاحات تخصصی فرش به عنوان یک هنر میان رشته ای قسمت اول

شکارگاه

دانستنی های قالی ,گلیم ,گبه

اموزش بافت فرش با سوزن و قلاب

اعتراض به تخریب بافت تاریخی شیراز/ فروش فرش کاشان با نشان چین!