نقش حافظ در شعر و ادبیات فارسی
نقش
حافظ در شعر و ادبیات فارسی
خواجه
شمسالدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ – ۷۹۲ هجری قمری برابر با: ۷۰۶ - ۷۶۹
هجری شمسی)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی)
و یکی از
سخنوران نامی جهان است. بیشتر شعرهای او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت
دارند.او از مهمترین تاثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته میشود.در قرون هجدهم
و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او
بگونهای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت.هرساله در
تاریخ ۲۰
مهرماهمراسم بزرگداشت حافظ
در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی
برگزار میشود.در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیدهاند.
محتویات
فهرست
۱ زندگینامه
۲ آرامگاه حافظ
۳ آرامگاه حافظ در اسکناس و سکههای ایران
۴ دیوان حافظ
۴.۱ غزلیات
۴.۲ رباعیات
۴.۳ واژههای کلیدی در اشعار حافظ
۴.۴ زبان و هنر شعری
۵ حافظ و پیشینیان
۵.۱ شارحان ترک
۶ تأثیر حافظ بر شعر دورههای بعد
۷ حافظ در جهان
۷.۱ سرودههای شاعران بزرگ برای حافظ
۷.۱.۱ گوته
۸ گوته در وصف حافظ
۸.۱ نیچه
۸.۲ حافظ در جهان عرب
۸.۳ ترجمههای دیوان حافظ
۹ شرح حافظ
۹.۱ حافظپژوهان شبه قاره
۱۰ فال حافظ
۱۱ افکار حافظ
۱۲ عشق حافظ
۱۳ علاقه به شیراز
۱۳.۱ روز بزرگداشت حافظ
۱۴ نگارخانه
۱۵ جستارهای وابسته
۱۶ منابع
۱۷ پانویس
۱۸ پیوند به بیرون
زندگینامه
اطلاعات
چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام
داشته و مادرش نیز اهل کازرون بودهاست. در اشعار او که میتواند یگانه منبع موثّق زندگی
او باشد اشارات اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت میشود. آنچه از فحوای تذکرهها به دست میآید بیشتر
افسانههایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شدهاست. با این
همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که
او در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شدهاست.(با این
حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانوادههای مرفه و بعضاً
متوسط جامعه بودهاست.) در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از بر کرده
و از همین رو به حافظ ملقب گشتهاست.
آرامگاه
حافظ
در
دوران امارت شاه شیخ ابواسحاق (متوفی ۷۵۸ ه. ق) به
دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کردهاست. (در قطعه ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا،
بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال الدین مسعود برادر بزرگ شاه
ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید میکند که سه سال در
دربار مشغول است. شاه مسعود تنها کمتر از یکسال و در سنه ۷۴۳ حاکم شیراز بودهاست
و از این رو میتوان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بودهاست). علاوه
بر شاه ابواسحاق در دربار شاهان آل مظفر شامل شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشتهاست.
شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی)
تأمین میشدهاست. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان
کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به
درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد. در بارهٔ سال دقیق تولد او بینمورخین و حافظشناسان اختلاف
نظر وجود دارد. دکتر ذبیح الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه.
ق و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷ میدانند. برخی دیگر
از محققین همانند علامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این
سالها و حدود ۷۱۰ ه. ق تخمین میزنند. آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از
۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ه. ق روی دادهاست.
در
مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخین دیده میشود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ه.
ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته
فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ه. ق) که
معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ه. ق) به صراحت این
تاریخ به عنوان سال درگذشت خواجه قید شدهاست. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی بر
نقاب خاک کشیدهاست.
روایت
است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عدهای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ
دربارهٔ میگساری با دفن وی به
شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل
عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد
میدانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:
که
گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت
قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
این
شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری میکند و همه را خاموش میکند.
آرامگاه
حافظ
نوشتار
اصلی: حافظیه
آرامگاه
حافظ در شیراز
آرامگاه
حافظ در شهر شیراز و در منطقهٔ حافظیّه در فضایی آکنده از عطر
و زیبایی گلهای جانپرور، درآمیخته با شور اشعار خواجه، واقع شدهاست. امروزه این
مکان یکی از جاذبههای مهمّ گردشگری به شمار میرود و بسیاری از مشتاقان شعر و
اندیشهةای حافظ را از اطراف جهان به این مکان میکشاند.
در
زبان اغلب مردم ایران، رفتن به حافظیّه
معادل با زیارت آرامگاه حافظ گردیدهاست. اصطلاح
زیارت که بیشتر برای اماکن مقدّسی نظیر کعبه و بارگاه امامان بهکار میرود، بهخوبی نشانگر
آن است که حافظ چه چهرهٔ مقدّسی نزد ایرانیان
دارد. برخی از معتقدان به آیینهای مذهبی و اسلامی، رفتن به آرامگاه او را با آداب
و رسوم مذهبی همراه میکنند. از جمله با وضو به آنجا میروند و در کنار آرامگاه
حافظ به نشان احترام، کفش خود را از پای بیرون میآورند. سایر دلباختگان حافظ نیز
به این مکان بهعنوان سمبلی از عشق راستین و نمادی از رندی عارفانه با دیدهٔ احترام مینگرند(.پرویز ناتل خانلریسال ۱۳۷۵)
که
زیارتگه رندان جهان خواهد شد
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
آرامگاه
حافظ در اسکناس و سکههای ایران
اسکناسهای
هزار ریالی ایران از سال ۱۳۴۱ هجری شمسی تا سال ۱۳۵۸ با نمایی
از آرامگاه حافظ چاپ و نشر میشد. سکههای پنج ریالی برنز ایران از سال ۱۳۷۱ هجری
شمسی تا سال ۱۳۷۸ به نقشی از آرامگاه حافظ آراسته شد.
دیوان
حافظ
نوشتار
اصلی: دیوان حافظ
دیوان
حافظ که مشتمل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دو مثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی است، تا کنون بیش از چهارصد بار
به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان بهچاپ رسیدهاست.
شاید تعداد نسخههای خطّی ساده یا تذهیب شدهٔ آن در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی
دیگری بیشتر باشد.
غزلیات
انواع
اشعار حافظ
حافظ
را چیرهدستترین غزل سرای زبان فارسی دانستهاند. موضوع غزل وصف معشوق،
می، و مغازلهاست و غزلسرایی را باید هنری دانست ادبی، که درخور سرود و غنا و
ترانهپردازی است.
با
آنکه حافظ غزل عارفانهٔ مولانا و غزل عاشقانهٔ سعدی را پیوند زده، نوآوری اصلی او در تک بیتهای
درخشان، مستقل، و خوشمضمون فراوانی است که سرودهاست. استقلالی که حافظ از این
راه به غزل داده به میزان زیادی از ساختار سورههای قرآن تأثیر گرفتهاست، که آن را
انقلابی در آفرینش اینگونه شعر دانستهاند.
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ به قرآنی که اندر سینه داری
رباعیات
چندین رباعی به حافظ نسبت داده شده که هر چند
از ارزش ادبی والایی، همسنگ عزلهای او برخوردار نیستند اما در انتساب برخی از آنها
تردید زیادی وجود ندارد. در تصحیح
خانلری از دیوان حافظ تعدادی از این رباعیات آورده شده
که ده رباعی در چند نسخهٔ مورد مطالعه او بودهاند
و بقیه فقط در یک نسخه ثبت بودهاست. دکتر پرویز ناتل خانلری در باره رباعیات حافظ
مینویسد: «هیچیک از رباعیات منسوب به حافظ چه در لفظ و چه در معنی، ارزش و
اعتبار چندانی ندارد و بر قدر و شأن این غزلسرا نمیافزاید.
واژههای
کلیدی در اشعار حافظ
در
دیوان حافظ کلمات و معانی دشوار فراوانی یافت میشود که هر یک نقش اساسی و عمدهای
را در بیان و انتقال پیامها و اندیشههای عمیق برعهده دارد. به عنوان نقطهٔ شروع برای آشکار شدن و درک این مفاهیم، ابتدا باید
با سیر ورود تدریجی آنها در ادبیات عرفانی که از سدهٔ ششم و با آثار سنایی و عطار و دیگران آغاز گردیده آشنا شد. از
جملهٔ مهمترین آنها میتوان به
واژگانی چون رند و صوفی و می اشاره کرد:
رند
شاید
کلمهای دشواریابتر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتابهای لغت آنرا به عنوان
زیرک، بیباک، لاابالی، و منکر شرح میدهند، ولی حافظ از همین کلمهٔ بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده که برخی آن را
((خالی از مفاهیم دنیوی)) معنی می کنند است که شاید در دیگر فرهنگها و در زبانهای
کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
صوفی
حافظ،
همواره، صوفی را بهبدی یاد کرده و این به سبب ظاهرسازی و ریاکاری صوفیان زمان او
م مینگرند.
نقد
صوفی نه همه صافی بیغش باشد ای
بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.
می
می
بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که
مست
زبان
و هنر شعری
همچون
همهٔ هنرهای راستین، شعر حافظ پرعمق،
چندوجهی، تعبیرپذیر، و تبیینجوی است. او هیچگاه ادعای کشف و غیبگویی نکرده، ولی
از آنجا که به ژرفی و با پرمعنایی زیستهاست و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق
تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینهدار طلعت و طینت فارسیزبانان گردیدهاست.
حافظ
و پیشینیان
یکی
از بابهای عمده در حافظشناسی مطالعهٔ
کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و همعصران بر هنر و سخن
اوست. این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده دنبال کردهاند: یکی از منظر استقلال،
یگانگی، بینظیری، و منحصربهفرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او اینگونهاست.
دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندیهای آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران
وجود دارد.
از
نظر یکتا بودن، هر چند حافظ قالبهای شعری استادان پیش از خود و شاعران معاصرش
همچون خاقانی، نظامی، سنایی، عطار، مولوی، عراقی،سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی و سلمایی دارد
همین
ویژگی کممانند، و نیز عالَمگیری و رواج بیمانند شعر اوست، که از دیرباز شرحنویسان
زیادی را برآن داشته تا بر دیوان اشعار حافظ شرح بنویسند.
بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر برخاستهاند.
شارحان
شرح
سودی و شرح خوارزمشاهی و .....
تأثیر
حافظ بر شعر دورههای بعد
تبحر
حافظ در سرودن غزل بوده و با ترکیب اسلوب
و شیوه شعرای پیشین خود سبکی را بنیان نهاده که اگرچه پیرو سبک عراقی است اما با تمایز ویژه
به نام خود او شهرت دارد. برخی از حافظپژوهان شعر او را پایهگذار سبک هندی میدانند که ویژگی
اصلی آن استقلال نسبی ابیات یک غزل است.
حافظ
در جهان
نوشتار
اصلی: حافظ در جهان
سرودههای
شاعران بزرگ برای حافظ
گوته
یادبود
دیالوگ تلویحی گوته و حافظ در دیوان غربی-شرقی گوته، واقع در شهر وایمار آلمان
گوته، نابغهترین ادیب آلمانی، «دیوان غربی-شرقی»
خود را
تحت تاثیر «دیوان حافظ»
سرود، و
فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آنها میتوان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا،
در غزلهایت میشنوم
که
شاعران را بزرگ داشتهای.
بنگر
که اینک پاسخی فراخورت میدهم:
بزرگ
اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.
و
همچنین:
خود
را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی
که دیوانگی است!
کشتییی
پُر شتاب و خروشان
به
پهنهٔ پُر موج دریا در میآید،
و
مغرور و دلیر به دلِ خیزابها میزند.
آن
و دمی است که اقیانوس درهماش بشکند.
ولی
این تختهبند پوده همچنان به پیش میراند.
در
غزلهای سبکخیز و تندآهنگِ تو
خنکای
سیال دریا است،
و
فورانِ کوهوار آتش نیز.
و
گدازهها مرا در خود غرق میکنند.
با
این همه خیالی نیز درونم را میآکند
و
شجاعتام میبخشد.
مگر
نه آنکه من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته
و عشق ورزیدهام!
گوته
در وصف حافظ
باشد
اگر این دنیا در هم شکند
حافظ،
از شور بههمچشمی تو میبالم
در
بد و خوب شریکیم و وفادار و سهیم
توأمانیم
و ز یک گوهر و همزاد همیم
چون
تو خواهم ره دل پویم و نوشم می ناب
هم
کنم فخر بر این زندگی شعر و شراب
شو
کنون با شرر آتش خود نغمهسرا!
گر
چه پیری، دل پرشور و جوانیست ترا
نیچه
یکی
دیگر از شاعران و فیلسوفان نامآور آلمان، نیچه، نیز در دیوان «اندرزها و حکمتها»، یکی از شعرهای خود را با نام «به حافظ (آوای نوشانوش، پرسش یک
آبنوش)» به او تقدیم کردهاست:
میخانهای
که تو برای خویش
پیافکندهای
فراختر
از هر خانهای است
جهان
از سر کشیدن مییی
که
تو در اندرون آن میاندازی،
ناتوان
است.
پرندهای،
که روزگاری ققنوس بود
در
ضیافت توست
موشی
که کوهی را بزاد
خود
گویا تویی
تو
همهای، تو هیچی
میخانهای،
مییی
ققنوسی،
کوهی و موشی،
در
خود فرو میروی ابدی،
از
خود میپروازی ابدی،
رخشندگی
همهٔ ژرفاها،
و
مستی همهٔ مستانی
- تو
و شراب؟
حافظ
در جهان عرب
حافظ
اگرچه به هیچ کشور عربی سفر نکرد، اما پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی
در زمینه حافظشناسی داشتند. اولین پژوهشگر عربی که کتاب درباره حافظ نوشت ابراهیم
امین الشورابی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل
فی ایران نگاشت و در آن به حافظ، اندیشههای حافظ و شعرهای او
پرداخت. الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به
عربی ترجمه کرد.
ترجمههای
دیوان حافظ
تا
کنون، شعر حافظ به دهها زبان در تمامی دنیا ترجمه شدهاست. ازجمله قدیمیترین این
ترجمهها میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱. تاریخ: ۱۶۸۰ م، نویسنده: F. Meninski، نام و نوع اثر: Linguarum Orientalium اوّلین غزل دیوان حافظ -
الا یا
ایهاالسّاقی... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: وین
۲. تاریخ: ۱۷۶۷ م، نویسنده: T. Hyde، نام و نوع اثر: Syntagma dissertationum اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا
ایهاالسّاقی... - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: آکسفورد
۳. تاریخ: ۱۷۷۱ م، نویسنده: de Reviski، نام و نوع اثر: Specimen poeseos Persicae شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ
به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: ذکر نشده
تاریخ: ۱۷۷۴ م، نویسنده: J. Richardson، نام و نوع اثر: Specimen, Persian Poetry شانزده غزل از ابتدای
دیوان حافظ به انگلیسی ترجمه شد، محل انتشار: لندن
شرح
حافظ
شعر
حافظ بنا به ماهیّت و طبیعتش شرحطلب است. این امر، به هیچ وجه ناشی از دشواری یا
دیریابی آن نیست، بلکه نشان از چندپهلویی است که حافظ سرسخت و بیباک به مبارزه با
این بیماری پرداخته. حافظ رندانه در هوای پلشت زمان خود، جهانی آرمانی و انسانی
آرمانی آفریده. آشنایی حافظ با ادبیات فارسی و عرب بر آشنایی او از دین اسلام -
که کتاب
اصلی آن قرآن به زبان عربی است - افزود و او را
تبدیل به رندی آزاد اندیش کرد به گونهای که بخش زیادی از دیوان حافظ به مبارزه با
ریاکاران اختصاص داده شدهاست:
او
تعصبات را کنار گذاشته و فارغ از هر قید و بندی به مبارزه با کسانی برخاست که دین
و قدرت خود را به عنوان سنگر و سلاحی برای تجاوز قرار می
دادند.
حافظپژوهان
شبه قاره
این
گروه بیشتر از دستهٔ پیشین به شعر حافظ و
شرحنگاری برآن رویآوردهاند. تنها از ربع نخست سدهٔ یازدهم هجری تا ربع اوّل سدهٔ دوازدهم (حدود ۱۰۰ سال) ۹ شرح کوچک و بزرگ در منطقهٔ پنجاب نوشته شدهاست. به عنوان نمونه میتوان
این دو را ذکر کرد:
۱. مرجالبحرین توسّط ختمی لاهوری در سال ۱۰۲۶ ه. ق
مولانا عبدالله خویشگی قصوری که ۴ شرح بر دیوان خواجه نوشت
(۱۱۰۶ ه. ق)
فال
حافظ
مصرعی
از یک غزل حافظ: اگر بر جای من غیری گزیند دوست، حاکم اوست// حرامم باد اگر من جان
به جای دوست بگزینم.
دیشب
بهسیل اشک ره خواب میزدم نقشی بهیاد خطّ تو بر آب میزدم
چشمم
بهروی ساقی و گوشم بهقول چنگ فالی به چشم و گوش درین باب میزدم
خوش
بود وقت حافظ و فالِ مراد و کام
بر نام عمر و دولتِ احباب میزدم
مشهور
است که امروز در خانهٔ هر ایرانی یک دیوان
حافظ یافت میشود. ایرانیان طبق رسوم قدیمی خود در روزهای عید ملی یا مذهبی نظیر نوروز بر سر سفره هفت سین، و یا شب یلدا، با کتاب حافظ فال میگیرند.
برای این کار، یک نفر از بزرگان خانواده یا کسی که بتواند شعر را به خوبی بخواند
یا کسی که دیگران معتقدند به اصطلاح خوب فال میگیرد ابتدا نیت میکند، یعنی در دل
آرزویی میکند. سپس به طور تصادفی صفحهای را از کتاب حافظ میگشاید و با صدای
بلند شروع به خواندن میکند. کسانی که ایمان مذهبی داشته باشند هنگام فال گرفتن فاتحهای میخوانند و سپس کتاب حافظ را میبوسند،
آنگاه با ذکر اورادی آن را میگشایند و فال خود را میخوانند.
برخی
حافظ را «لسان الغیب» میگویند یعنی کسی که از غیب سخن میگوید و بر اساس بیتی از
شعر حافظ او معتقد است که هیچکس زبان غیب نیست:
ز
سر غیب کس آگاه نیست قصه مخوان کدام
محرم دل ره در این حرم دارد
یکی
از صنایع شعری ایهام است بدین معنی که از یک کلمه معانی
متفاوتی برداشت میشود. ایهام در اشعار حافظ به صورت گسترده مورد استفاده قرار
گرفته. همچنین از مهمترین خصوصیات شعر حافظ گستردگی مطالب ذکر شده در یک غزل
اوست؛ به گونهای که در یک غزل از موضوعهای فراوانی حرف میزند. از طرفی هر بیت
شعر حافظ نیز به طور مستقل قابل تفسیر است. این ویژگیهای شعر حافظ باعث شده که هر
کس با هر نیتی که دیوان حافظ را بگشاید و غزلی از آن را بخواند در مورد نیت خود
کلمه یا جملهای در آن مییابد و فرد فکر میکند که حافظ نیت او را خوانده و به وی
جواب دادهاست. غافل از اینکه این ویژگی شعر حافظ است و در بقیه غزلیات او نیز
کلمات یا جملاتی همخوان با نیت صاحب فال وجود دارد.
افکار
حافظ
آرامگاه
حافظ در شب
روزگار
حافظ روزگار زهد فروشی و ریاورزی بودهاست. آنان بهجای آنکه بهراستی مردان خدا
باشند و روندگان راه حقیقت، اغلب، خرقهداران و پشمینهپوشانی بودند که بویی از
عشق نابرده به تندخویی شهرت داشتند و پای از سرای طبیعت بیرون نمینهادند.
صوفی نهاد دام و سر حقه باز
کرد بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
در
برابر صوفی، حافظ از عارف با نیکویی و احترام یادکردهوق دیگران مورد استفاده قرار میدهند. حافظ در این مبارزه
به کسی رحم نمیکند شیخ، مفتی، قاضی و محتسب همه از کنایات و اشعار او آسیب میبینند.
می
خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر میکنند
حافظا
میخور و رندی کن و خوش باش ولی دام
تزویر مکن چون دگران قرآن را
او
باده نوشی را برتر از زهدفروشی ریاکاران میداند:
بادهنوشی
که در او روی و ریایی نبود بهتر
از زهدفروشی که در او روی و ریاست
می
خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
بهتر ز طاعتی که ز روی ریا کنند
برخی
حافظ رامانند نیچه و گوته فیلسوفی حساس به مسائل وجودی
انسان میدانند که آزاداندیش است و دروغستیز و ضدخرافات.
مباش
در پی آزار و هرچه خواهی کن که
در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عشق
حافظ
حافظ
درباره عشق الهی که موضوع غزلهای عرفانی اوست، صحبت میکند. در مورد عشق انسانی
هم وقتی از معشوقان جسمانی و مادی صحبت میکند، خاطر نشان میکند که عشق وی همچون
امری است که به یک سابقه ازلی ارتباط دارد. در غزلهای عرفانی حافظ، عشق مجازی
همچون پردهای به نظر میآید که عشق الهی در ورای آن پنهان است.
درد
عشقی کشیدهام که مپرس
زهر
هجری کشیدهام که مپرس
گشتهام
در جهان و آخر کار دلبری برگزیدهام که
مپرس
علاقه
به شیراز
علاقه
زیاد حافظ به شیراز از منظر دیوان او و غزلیاتش بخوبی مشهود است و این اشارات با
رویدادهای تاریخی زمان حافظ تطابق دارد. بنابراین در دیوان حافظ اگر غزلی شیوا و
دلپسند خوانده میشود یقین در خلال ابیات آن رمزآسا و یا آشکارا واقعهای در روانش
و در اندیشهاش سیر میکند. چراکه حافظ را نباید یک شاعر ساده اندیش و مبالغه گو
به شمار آورد؛ زیرا وی پیش از اینکه حتی شاعر باشد به مسائل دینی و فلسفی و عرفانی
کاملاً آشنایی داشته و بینش وی در منتهای دریافت تأملات و دقایق اجتماعی است. لذا
دید و دلبستگی حافظ به شیراز از دو منظر قابل بررسی است: یکی مطابقت سرودههایش با
رخدادهای جامعه که گاهی بر وفق مراد وی است و دیگر طبیعت متنوع و چهارفصل شیراز در
آن برهه از زندگی حافظ.
حافظ
بعد از تحصیلات و کنجکاوی اش در فراگیری علوم زمان به عنفوان جوانی میرسد. شهر شیراز
به یمین دولت شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس از امنیت و آرامش کاملی برخوردار بود
و مردم از جمله شاعر جوان ما با کمال آسایش و راحتی روزگار میگذرانیدند. اماکن
خیر در شهر، مساجد، مدارس و خانقاهها و املاک فراوانی که برآنها وقف کرده بودند بهوفور
یافت میشد. شیخ ابواسحق پادشاهی آزادی خواه بود که مردم را در
آزادیهای احتماعی مخیر میداشت. شیراز در یک زمینی هموار بنا شده بود که دور شهر
بارویی از زمان آل بویه برجا مانده بود. بدین
ترتیب حافظ جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی با شعف و مصلحت جویی زندگی میکرد
و مسائل سیاسی زمان را به دقت زیر نظر داشت. شیراز که به گفتهٔ ابن بطوطه بهشت روی زمین به شمار
میآمد و از هر سو طرب و شادمانی بر آن بارز، در این روزها شاهدجنب و جوش حافظ
جوان بود که هم از ثروت بهره داشت و هم از دانش. او از حافظان قرآن بود و در همین
زمان قاریان در شهر بودند که به آواز خوش قرآن میخواندند.
با
یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان ویزد به شهر شیراز سلطنت ابو اسحاق در هم پیچیده
شد و این واقعه در شعر حافظ بازتابی تأسف انگیز دارد.
راستی
خاتم فیروزه بو اسحاقی خوش درخشید
ولی دولت مستعجل بود
دیدی
آن قهقه کبک خرامان حافظ که ز سر پنجه
شاهین قضا غافل بود
دوران
بعد از بواسحاق زمان استبداد مبارزالدین بود که اشعاری حاکی از خشم شاعر را به
دنبال دارد. اوپادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود به طوری که حافظ اغلب او را
«محتسب» مینامد و از اینکه آزادی و امنیت مردم را ضایع کرده حافظ در اندیشه
آزاردادن اوست. ازاین جهت برخلاف عقیده محتسب به سرودن اشعاری تند به الفاظی از
(می- میخانه- باده- مغ) میپردازد.
دوش
بر یاد حریفان به خرابات شدم خم میدیدم خون در دل و پا در گل بود
حافظ
ستم بر همشهریان را برنمی تافت و رندانه در احقاق حق مردم تلاش میکرد تا اینکه
شاه شجاع پدر ریاکارش را کور کرد و خود به جای او نشست و حافظ نیز چنین بشارتی را
به شیرازیها میدهد که:
ای
دل بشارتی دهمت محتسب نماند وز وی
جهان برست و بت میگسار هم
دوران
حکومت شاه شجاع دوباره آزادی و شادمانی مردم را به دنبال داشت و حافظ نیز به مراد
دیرینه خود رسید که:
سحر
ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش که
دور شاه شجاع است میدلیر بنوش
نکته
دوم راجع به علاقه ودید حافظ به شیراز چنانکه گذشت طبیعت سرسبز و مناظر بدیع و
باغات دلگشای شیراز بود. بهار شیراز و عطر دل انگبزبهار نارنج آن لطف خاصی داشت و
درختان سرو که باغها را پوشانده بودند و انواع میوه هاکه در خاک شیراز پرورش مییافت
دل از بیننده میربود. گردشگاههای فروان که از زمان سعدی نیز باقیمانده بود مردم
را به طرف خود میکشانید.
تنها
حافظ نبود که «نسیم خاک مصلی و آب رکناباد» او را اجازه سیروسفر نمیداد. در بین
تفرجگاههای شهر یکی «تکیه سعدی» نزدیک سرچشمه رکناباد در تنگ الله اکبر و دیگر باغ و زاویه
سعدی. از نگاه حافظ
شیراز
و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
فرق
است از آب خضر که ظلمات جای اوست تا آب ما که منبعش الله اکبر است
شاعر
آرمان طلب شیراز با نگاه تیزبین خود به بهار باصفای شهرش «نسیم روضه» شیراز را
بدرقه راه مسافران میکند.
دلا
رفیق سفر بخت نیکخواهت بس نسیم
روضه شیراز پیک راهت بس
شاعر
رند شیراز بر خلاف سعدی بزگوار دل از شیراز بر نکند و به سفر طولانی نپرداخت و یا
اگر به سفری رفت یقین طولانی نبودهاست.
در
مقام مقایسه نیز شیراز را بر شهر اصفهان رجحان میدهد.
اگرچه
زنده رود آب حیات است ولی شیراز ما
از اصفهان به
بلکه
عمر خود را در شیراز که از صفا و زیبایی آن شهر و همچنین گلگشت مصلی و آب رکناباد
خوشدل بود، صرف نمود. زیبایی طبیعت و روانی طبع شاعر نگرش عمیق او را در محیط
پیرامون خود عجین کرده بود. لذا با نگاهی دقیق به مجموع عغیبگویی نکرده، ولی از
آنجا که به ژرفی و با پرمعنایی زیستهاست و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق
تعلیم گرفته، کار بزرگ هنری او آینهدار طلعت و طینت فارسیزبانان گردیدهاست.
مرا
تا عشق تعلیم سخن کرد حدیثم نکتهٔ هر محفلی بود
مگو
دیگر که حافظ نکتهدانست که
ما دیدیم و محکم جاهلی بود
روز
بزرگداشت حافظ
بیستم
مهرماه برابر با یازدهم اکتبر روز بزرگداشت حافظ می باشد که در این روز جشن ها و
برنامه های ملی و بینالمللی فرهنگی متنوعی در شیراز و سایر نقاط جهان برگزار می شود. این
روز در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت
حافظ ثبت شده است. عمده برنامه های این روز شامل شب شعر، گل افشانی آرامگاه حافظ،
نمایش و رونمایی از دیوان های شعر حافظ، نورافشانی و غیره می باشد.
مطالب مشابه :
شرکت مسافربری همسفر
شاهین شهر: 03212222640: شیراز(کاراندیش) 06612215593: خرم آباد: 03123124442: فلاورجان: 03342621111: فولاد شهر: 03312663191:
از قمر مولانا تا غزلیات حافظ...
دفاعیه مریم نوابی نژاد از برنامه اعطای سرپرستی شاهین . به شهر خویش اجازه سیروسفر
معرفی حافظ شیرازی
محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی ز سر پنجه شاهین او را اجازه سیروسفر
به مناسبت بیستم مهر ماه، روز بزرگداشت حافظ
اماکن خیر در شهر، مساجد، مدارس و خانقاهها که ز سر پنجه شاهین او را اجازه سیروسفر
زندگی نامه ی حافظ
دیدی آن قهقه کبک خرامان حافظ / که ز سر پنجه شاهین سیروسفر نمی داد. در بین تفرجگاههای شهر
نقش حافظ در شعر و ادبیات فارسی
محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز ز سر پنجه شاهین قضا او را اجازه سیروسفر
برچسب :
سیروسفر شاهین شهر