يول نغمه لري
گرهمسفرعشق شدي مرد سفرباش
گه منتظرحادثه گه فكر خطر باش
هنوز اي يارتنهايم
به ديدار تو مي آيم
دنبالم نيااسيرميشي
سلام غريبه
منمغريبم
اي هيچ براي هيچ بر هيچ مپيچ
اسير جاده غربت
فقط خدا
مرگ من يواش
جان منيواش
سالار جاده
خوش ركاب
يارب نظر تو برنگردد
برگشتنروزگار سهل است
ناز نفست
ميخوامت
همسفر عشق
عروس جاده ها
كجا با اينشتاب
دير رسيدن بهتر از هرگز نرسيدن است
عسل بانو
__________________
مرغ سحر ناله سر كن
داغ مرا تازه تركن
چون تکی بانمکی
سلطان غم مادر
کوه رنج پدر
سالار جاده
- داداش يواش
- به كجا چنين شتابان
- عاقبت فرار از مدرسه
- عاقبت درس نخوندان
- نگاه نكن اسير ميشي
- پدر سربازي بسوزه
دوست دخترم مادر شد ومن هنوز پسرم
تا اطلاع ثانويعشق تعطيل
رسوا شدم
بوق نزن
بوق نزن ديوانهميشم
خودتي
اين قافله عمر عجب ميگذرد
فروشي نيست
آهنكش زحمت بكش
آب از چاه ميخوريم دريا حسودي ميكند
- روزگار بي مروت لحظه اي شادمنكرد
درقفس جان دادم اما باز آزادم نكرد
- آهسته برانيد
سلامتبرسانيد
- چــــــــو درویشــــــان قناعت کن
کـــــهسلطانیخـــــــــــطر دارد
یا ابولفضل
یا حسین
خدایا شکرت
بیمه ی ابوالفضل
بیمه ی صاحب الزمان
بیمه ی دعای مادر
یارب نظر تو برنگردد
تند نرو دیر میرسی
همیشه دیره
این نیز بگزرد
بر چشم بد لعنت
خودتی
شیر جاده ها
ساخلین ساخلار
رفیق بیکلک مادر
فقط به خاطر تو
شهر من شهر غم
امان از تنهایی
خدایا مرا محتاج نامردان نگردان
آنکه شیری را کند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج
روزگار آیینه را محتاج خاکستر کند
حیدر بابا دونیا یالان دونیادي
زر نزن
چیه دعوا داری
رفیق بیکلک مادرزن
روباه صحرا
حالا بیا منو بگیر
اگه میتونی منو بگیر
گریه تو در میارو
جیگیلی ساسی مانکن منم جیگرتوو................
ای که از کوچة معشوقه ما می گذری
برحذر باش که سر می شکند دیوارش
بی ستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست
یاد آن روز که در صفحة شطرنج دلت
شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم
خال مه رویان سیاه و دانة فلفل سیاه هردو جان سوزند اما این کجا و آن کجا
دراين دنياي بيهوده چرامغرور می گردی سلیمان گر شوی آخر خوراک مور می گردی
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را ت َب َه کردم جوانی را
مرگ پایان کبوتر نیست
پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است.
به گورستان گذر کردم کم و بیش بدیدم حال دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن رفته است در خاک نه دولتمند برد از یک کفن بیش
پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است از همت داوود نبی بخت بلند است
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
هر کجا محرم شدی چشم از خیانت بازدار ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود
مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده ای بگیری مردی
گر به دستت تیغ دادی چرخ روزگار هر چه می خواهی ببر اما مبر نان کسی
در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند من از خوش باوری آنجا محبت جست وجو کردم
پروانه صفت گرد جهان چرخیدم نامردم اگر مرد به دنیا دیدم
من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس، کس نمی گردد بدین بالانشستنها
چشماتودرویش کن
هر کس به کسی نازد ما هم به علی نازیم
یارب مپسند که لوطیان خوار شوند.
اغنیا ماک برانند من مسکین نیسان
نیسان به تو نازیم که ماک فقرایی
در طواف شمع می گفت این سخن پروانه ای سر پیچ سبقت مگیر جانم مگر دیوانه ای
قلب من از مهر تو آمد به جوش گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم
تو نیکی می کن و در دجله انداز که شوفر در بیابانت دهد گاز
ایحجتخدا (ای حجت خدا)،
منمشتعلعشقعلیمچهکنم (من مشتعل عشق علیام چه کنم؟
Zor nazan farsi neveshtam زور نزن فارسی نوشتم
Mosabeghe nade bache مسابقه نده بچه
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت،
کج کلاه خان،
گزلم گله گله،
گوزليم گوزله مني
' کيم لره قالدی دنیا شه لره چالدی دنیا،
اینجا غروبه نازنین
، من مرد تنهای شبم، بویگندم،
پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی
، پشت سر مسافر گریه شگوننداره،
به چشمهای تو سوگند و ...
سوته دلان،
قلندر، دلشدگان،
اسکادران عشق،
کوسه جنوب،
تایتانیک،
قیصر،
سلطان قلبها
همسفر،
موسرخه
داش آکل و ...
.
|
|
|
مطالب مشابه :
تکذیب برگشتن شهید برونسی و دفاع باقرزاده
معبر سایبری خادم الشهدا - تکذیب برگشتن شهید برونسی و دفاع باقرزاده - - معبر سایبری خادم الشهدا
يول نغمه لري
برگشتن روزگار سهل بیمه ی دعای ای که از کوچة معشوقه ما می
شقایق
خاله ای داشت که به سفر خارج از کشور رفته بود و به محض برگشتن و معشوقه دعای زوج
گریه های بیصدا
چون این دنیا ارزش برگشتن معشوقـــــــــــــه ای پیـــــــــــدا کـــــــــــرده ام
رمان پرشان11
در ضمن من هم نگفتم قبول کردم تو رو به عنوان معشوقه انقدر از برگشتن به اون باغ از دعای
برچسب :
دعای برگشتن معشوقه