بسیاری از کودکان کوچکترا ز 3 سال که به درمانگاه ها و مطب های آورده می شوند، اگر از نظر رشد ونمو برسی گردند وزن، طول قد و دور سر آنها کمتر از حالت طبیعی است. در بررس کلینیکی و پاراکلینیکی یافته ای که بیانگر وجود علل عضوی در آنها باشد، دیده نمی شود. درحقیقت این کودکان مبتلا به تأخیر رشد غیر عضوی Nonorganic Failure To Thrive (N.O.F.T.T) می باشند.
آنچه در این کودکان جلب توجه می کند مشکلات رفتارهای تغذیه ای بین والدین و کودک می باشد وعلت کمبود رشد آنها واکنشهایی است که کودککان برای به دست آوردن مهارتهای طبیعی در برابر پدر و مادر از خود نشان می دهند.
برای بهتر روشن شدن مطلب مراحل تکامل کودکان از موقع تولد تا 36 ماهگی شرح داده می شود.
1. مرحله تعدیل نور فیزیولوژیک (Homeostatic) که از موقع تولد تا سه ماهگی است.
2. مرحله وابستگی (Attachment) که از سن 3 ماهگی تا 7 ماهگی است.
3. مرحله استقلا (Separation-Individualization) که از 7 ماهگی تا 3 سالگی است. اگر پدر و مادر و اطرافیان وحتی پزشکان عموم به مراحل سه گانه بالا توجه نکنند و نظرات شخصی خود را به کودک تحمیل کنند، کودک در پاسخ به رفتار آنان از خوردن غذا امتناع می کند. بنابراین رفتارهای تغذیه ای مخصوصا در سن 5 تا 6 ماهگی که تغذیه تکمیلی شروع می شود تا سن 36 ماهگی، چه در زمان سلامت کودک و چه در زمان ابتلا به بیماری، بسیار مهم و در سلامتی او تأثیر دارد.
رفتارهای غذائی کودکان
Behavioral Pattern of Eating Food
1. دوست داشتن بعضی از غذاها و دوست نداشتن بعضی دیگر(Food dislike)
کودکان ممکن است غذای را از نظر رنگ ، بو و طعم دوست داشته و بعضی غذاهای دیگر را دوست نداشته باشند، مخصوصا در سال دوم تولد دوست نداشتن بعضی از غذاها بیشتر ظاهر می شود. بنابرای مادر چه درحال سلامت و چه دربیماری کودک باید غذایی راکه کودک دوست دارد به او عرضه کند و از دادن غذاهایی که دوست ندارد خود داری نماید.
2.اصرار کردن در خوردن غذا – وعده وعید دادن – جایزه دادن و بالاخره عصبانی شدن والدین.
بعضی از مادران در موقعی که کودک به عللی از خوردن غذا مخصوصا هنگام بیمار خودداری میکند به اواصرار می کنند، وعده وعیدهایی به او می دهند، حتی جایزه می دهند و بالاخره اگر کودک غذا نخوردن عصبانی می شوند. اینگونه رفتارها نه فقط کمک نخواهد کرد بلکه کودک را از خوردن غذا باز میدارد. بعضی از مادران به عنوان جایزه شیرینی و شکلات یا پول می دهند تا کودک غذایش را بخورد. کودک در دفعات بعد غذا نمی خوردت تا جایزه دیگری دریافت کند. بعضی از مادران کودک را می خوابانند و غذا را به داخل دهان او فرو می کنند بخ طور که کودک ممکن است پس از خوردن غذا استفراغ کند. اگر این روش در مورد تعضی از غذاها به دفعات تکرار شود کودک ممکن است تا آخر عمر از خوردن آن غذا خودداری کند.(کودکی را می شناسم که چون مادر بزرگ او با زور و فشار میوه به داخل دهان او می کرد او هیچ میوه ای را نمی خورد)
3. شرکت دادن کودکان در غذا خوردن(Self Feeding)
کودک در سن 10 تا 12 ماهگی موقعی که می تواند قشق را به دست گیرد، می خواهد در غذا خورد خود شرکت کند، بنابراین باید به اواجاز داد که خود قاشق را در دست گیرد و در غذا خوردن شرکت کند. کودک در سن دو سالگی خودش مستقلا می خواهد غذایش را بخورد. اگر مادر بخاطر کثیف کردن لباسهایش اجازه ندهد که کودک در غذا خوردن شرکت کند، کودک ممکن است از غذا خوردن با میل رغبت خودداری کند و غذای کمتری بخورد یا اصلا غذا نخورد.
4. زمان ناکافی برای غذا خوردن(Insufficient Time for Feeding)
بعضی از مادران زمان کافی برای غذا خوردن کودک منظور نمی کنند. کودکی را که مشغول باز ی است، ناگهان صدا می کنند که به اوغذا دهند. چنین کودکی آمادگی برای خوردن غذا ندارد. پدر و مادر باید قبل از آماده غذا ، کودک را صدا کنند، دست و صورت او را بشویند و درمورد غذا با او گفتگو کنند، حتی قبلا به کودک بگویند که غذای خوب و خوشمزه ای برای او تهیه کرده اند تا کودک برای غذا خوردن آمادگی پیدا کند. اگر همه فامیل روی صندی و میز غذا می خورند برای کودک نیز صندلی تهیه شود که او نیز مانند همه اعضای فا میل مسلط به میز غذا باشند. هنگام غذا خوردن همه اعضای خانواده باید در مورد غذا مطالب مورد علاقه یکدیگر گفتگو کنند تا زمان غذا خوردن زمان خوش و شادی برای همگی باشد.
1. اشتهای کودکان(The child's Appetite)
اشتهای کودکان در حال سلامت ممکن است از روزی تا روز دیگر و از وعده ای تا وعده دیگر متفاوت باشد. اگر کودک در یک وعده نسبت به غذا اشتها ندارد و غذایش را نمی خورد پدر و مادر نباید نگران باشند و باید کودک را آزاد بگذارند، اگر مشکلی نداشته باشد، نوبت دیگر غذا را خواهد خورد. معمولا کودکان اگر دچار بیماری عفونی یا غیر عفونی گردند دچار کم اشتهایی می شوند.
خوردن غذای عصرانه یا خوردن مواد غذیی بین دو وعده غذایی (Snack Between Meals)
کودکان معمولا از 2 سالگی به بعد مایلند بین دو وعده غذای اصلی خود چیزی بخورند. مادر می تواند آب میوه طبیعی، میوه تازه یا میوه خشک شده ، انواع آجیل و بیکویت هایی که دارای مواد مغذی هستند به کودک عرضه کند. در این صورت قسمتی از نیاز کودک نیز تأمین می گردد. بعضی از کودکان اگر بین دو وعده غذای اصلی خود چیزی بخورند، غذای اصلی را نخواهند خورد، در چنین شرایطی به کودکان نباید چیزی داد.
غذای روزانه کودک بای کامل و سرشار از همه مواد مغذی باشد (Daily Balance Diet)
غذای روزانه کودک باید دارای همه مواد مغذی یعنی دارای (Macronutrient and Macronutrient) باشد. کودک برحسب نیاز خود، نوع ومقدار غذا را انتخاب کرده و خواهد خورد. مشکل تغذیه در سن 2 تا 3 سالگی موقعی به وجود می آیدکه مادر بخواهد غذایی را که خود دوست دارد به کودک بدهد وحتی بخوراند. کودک در مقابل عمل مادر که می خواهد با اصرار غذایی را به او بخوراند امتناع می کند و در نتیجه مشاجره بین مادر وکودک به وجود می آید.
موقعی که کودک به سن 2 سالگی رسید می توان رژیم غذایی پدر و مادر را به او عرضه کرد. رژیم غذایی کودک بای شامل سرآل (غلات فرآوری شده مانند ذرت، گندم، برنج) ، سبزی ها، میوه ها، گوشت و شیر و لبنیات باشد. چربی و رژیم غذایی کودکان زیر دو سال نباید محدود باشد ولی موقعی که کودک به سن 2 سالگی دسید رژیم غذایی او از نظر مقدار چربی باید محدود شود.
در این سن باید 30% کالری مورد نیاز کودک چربی باشد (10 درصد چری اشباع شده و 7 تا 8 درصد چربی اشباع نشده با چند باند مضاعف و 13 تا 15 در صد چربی اشباع نشده با یک باند مضاعف). مقدار کلسترول غذای کودک نباید بیش از 100 میلی گرم برای هر 1000 کالری مورد نیاز کودک باشد. انجمن قلب آمریکا توصیه کدره است که چنین رژیم غذایی از تصلب عروق قلب و افزایش وزن کودکان جلوگیری می کند.
در تغذیه کودکان به میزان رشد(Growth) آنها باید توجه داشت.
وزن کودک
کودک از بدو تولد تا سن یک سالگی رشد سریع دارد. اگر وزن کودک هنگام تولد 3 کیلو گرم باشد در آخر یک سالگی وزن او 3 برابر یعنی حدود 9 کیلو گرم می گردد و در آخر سال دوم چهار برابر وزن تولد خود یعنی 12 کیلوگرم می شود. درد حقیقت در سال دوم فقط 3 کیلو گرم به وزن او اضافه می شود به عبارت دیگر کودک از سن 2 سالگی تا 9 سالگی هرسال 2 تا 3 کیلوگرم وزن می گیرد. بنابراین رشد آهسته کودک در سال دوم تا سال نهم سبب می شود که اشتهای کودک کم گردد و کمتر غذا بخورد.
طول قد
به قد کودک در سال اول تولد 25 سانتی متر اضافه می شود یعنی اگر طول قد کودک هنگام تولد 50 سانتی متر باشد در آخر یک سالگی طول قد او در حدود 75 سانتی متر خواهد شد و از سن دو سالگی به بعد هر سال 7 تا 8 سانتی متر به طول قد او افزوده می شود، به عبارت دیگر طول قد کودک در انتهای سال اول حدود 75 سانتی متر و در انتهای سه سالگی 94 سانتی متر و در انتهای چهار سالگی 100 سانتی متر خواهد بود.
دور سر
دور سر کودک اگر در بدو تولد 35 سانتی متر باشد در یک سالگی 47 ، در دو سالگی 49 و در سه سالگی 50 سانتی متر خواهد شد. با توجه با افزایش وزن و طول قد و دور سر کودکان در سال اول چون کودک در حال رشد سریع است نیاز او به مواد غذایی بیشتر از همه عمر او خواهد بود. بین 1 تا 3 سالگی نیز چون وزن و قد او افزایش می یابد نیاز او به مواد غذایی بیشتر از بزرگ سالی است. اگر کودکی به عللی مخصوصا ابتلا به عفونت غذا نخورد رشد او متوقف و حتی وزن خود را از دست خواهد داد.
مواد غذایی مورد نیاز کودک
انرژی: میزان انرژی که کودک در سن 1 تا 3 سالگی نیاز دارد بستگی به چگونگی رشد و همچنین فعالیت او دارد ولی به طور متوسط 1300 کالری در روز نیاز او را برطرف می کند.
پروتئین: کودکان بین یک تا سه سالگی، روزانه 16 گرم پروتئین نیاز دارند.
املاح: شایع ترین کمبود غذایی در سن یک تا سه سالگی کمبود آهن ، کلسیم ، روی، ویتامین B6 و ویتامیA می باشد. اگر کودک تحریک پذیر است ، زود خسته می شود، زیاد خمیازه می کشد و رنگ رخساره اش پریده است، دچار کمبود آهن می باشد. کودکانی که عادت غذایی ضحیح ندارن، مواد غذایی که آهن ندارد مانند شیر، آب میوه، مایعات گازدار می خوردند و غذاهایی که سرشار از آهن می باشد مانند گوشت گوسفند، زرده تخم مرغ، عدس ، ماهی و سرآل کمتر می خورند دچار کم خونی ناشی از فقر آهن می شوند.
کلسیم:یکی از مشکلات تغذیه کودکان کمبود کلسیم بدن آنهاست. نیاز بدن کودک در سنین 1 تا 3 سالگی در حدود800 میلی گرم کلسیم در 24 ساعت می باشد. اگر کودکی موادی که دارای کلسیم می باشد مانند شیر، لبنیات (ماست و پنیر و...) نخورد کلسیم به بدن او نرسیده و بدن قادر نیست استخوان و دندانهای سالم بسازد. برای رسیدن کلسیم به مقدار مورد نیاز کودک یعنی 800 میلی گرم کلسیم، کودک باید دولیوان (نیم لیتر) شیر در روز بخورد.
روی: کودکانی که دچار کمبود روی هستند رشد نمی کنند، اشتها ندارند و التیام زخمهای بدنشان بیشتر از حالت طبیعی طول می کشد. بهترین منشأ روی عبارتند از: گوشت، انواع مغزها، ماهی و مخصوصا غذاهای دریایی که معمولا کودکان کمتر به خوردن آنها میل دارند و یا در دسترس آنها نیست.
اگر کودک از خوردن موادی که "روی" دارد محروم است باید به او فرآورده های روی به صورت دارو داده شود.
ویتامین B6 : این نوع ویتامین در گوشت، ماهی ، سیب زمینی، موز، حبوبات و نخود سبز وجود دارد.
ویتامین A: بهترین منشأ ویتامنی A لبنیات و روغن ماهی است. ماده اولیه ویتامین A در سبزی ها، مرکبات ، کدو ، هویج، سیب زمینی، هلو و زردآلو وجود دارد.
غنی سازی مواد غذایی: در مناطقی که کودکان دچار کمبود غذایی ذکر شده هستند، ضرورت دارد که به آرد گندم در دسترس کودکان، املاح و ویتامین های لازم اضافه گردد تا مواد غذایی لازم و ضروری به بدن آنها برسد و سلامتی آنها تامین گردد.
www.professorsoltanzadeh.com |