پرسشنامه کامل تست شخصیت مینه سوتا ، MMPI-2
مثال :
به نظر می رسد که هیچکس در زندگی مرا درک نمی کند.
بله* خیرo
کار یک کتابدار را دوست دارم.
بلهo خیر*
تذكرات:
الف – در اين پرسشنامه جواب صحيح يا غلط وجود ندارد ، بنابراين
طبق نظر و احساس خود پاسخ دهيد .
ب – اگر به جملاتي برخورديد كه به نظرتان عجيب مي آيد نگران
نشويد و توجه داشته باشيد كه بعضي از جملات مربوط به گروههاي خاصي از افراد است
.
ج – هنگام علامت گذاري دقت كنيد كه شماره جمله در پرسشنامه
و پاسخنامه يكسان باشد .
پرسشنامه:
1- مجله هاي فني
را دوست دارم
.
2- اشتهاي خوبي
دارم
.
3- بيشتر صبحها
سرحال و با نشاط از خواب بر مي خيزم
.
4- كار كتابداري
را دوست دارم
.
5- با كوچكترين
صدايي از خواب بيدار مي شوم
.
6- پدرم مرد خوبي
است ، يا ( اكر پدرتان مرده است ) پدرم مرد خوبي بود .
7- خواندن بخش
حوادث روزنامه ها را دوست دارم
.
8- معمولا"
حرارت دست و پايم در حد طبيعي است
.
9- زندگي روزانه
من پر ازچيزهايي است كه برايم جالبند
.
10- تقريبا"
به اندازه سابق قادر به كار كردن هستم
.
11- اغلب اوقات
احساس مي كنم چيزي گلويم را گرفته است
.
12- از زندگي جنسي
ام راضي هستم
.
13- مردم بايد سعي
كنند خوابهاي خود را تعبيركرده وبه آنها عمل كنند .
14- از داستانهاي
پليسي و اسرار آميز خوشم مي آيد
.
15- در محيط كارم
فشار و ناراحتي زيادي احساس مي كنم
.
16- گاهي اوقات
فكرهايم آنقدر بد هستند كه نمي توانم درباره آنها با كسي حرف بزنم .
17- معتقدم كه
زندگي با من خوب رفتار نكرده است
.
18- تهوع و استفراغ
آزارم مي دهد
.
19- دوست دارم
بفهمم ديگران درباره من چه فكر مي كنند
.
20- خيلي كم دچار
يبوست مي شوم
.
21- گاهي اوقات
خيلي دلم مي خواهد از خانه فرار كنم
.
22- فكر مي كنم
هيچكس مرا درك نمي كند
.
23- گاهي اوقات
طوري به گريه يا خنده مي افتم كه نمي توانم جلوي آن را بگيرم .
24- گاهي اوقات
ارواح شيطاني مرا تسخير مي كنند
.
25- دوست دارم يك
خواننده باشم
.
26- وقتي به دردسر
مي افتم ، بهترين كار برايم اين است كه ساكت بمانم .
27- معتقدم كه بايد
جواب بدي را با بدي داد
.
28- هفته اي چند
بار ناراحتي معده اذيتم مي كند
.
29- گاهي اوقات دلم
ميخواهد فحش بدهم
.
30- هرچند شب يك
بار خوابهاي وحشتناك مي بينم
.
31- برايم مشكل است
كه حواسم را روي يك كار متمركز كنم
.
32- تجربه ها و
احساسهاي عجيب و غريب خاصي داشته ام
.
33- خيلي كم نگران
سلامتيم مي شوم
.
34- به خاطر رفتار
جنسي ام هيچگاه به دردسر نيفتاده ام
.
35- درگذشته گاهي
چيزهايي دزديده ام
.
36- اغلب اوقات
سرفه مي كنم
.
37- گاهي دلم
ميخواهد چيزهايي را بشكنم
.
38- گاهي روزها ،
هفته ها ، يا ماهها بوده كه دست و دلم به كاري نمي رفته است .
39- خوابم نامنظم و
آشفته است
.
40- بيشتر اوقات
سردرد كلافه ام مي كند
.
41- گاهي دروغ مي
گويم
.
42- اگر ديگران سرم
كلاه نگذاشته بودند ، موفق تر بودم
.
43- قدرت قضاوت من
بهتر از گذشته است
.
44- هفته اي يك يا
چند بار ، بدون هيچ علتي ، ناگهان بدنم داغ مي شود .
45- درحال حاضر وضع
سلامتيم مثل بيشتر دوستانم خوب است
.
46- معمولا"
هنگام ديدن دوستان سابقم اظهار آشنايي نمي كنم ، مگر اين كه آنها پيشقدم شوند .
47- تقريبا"
هيچ وقت در قلب يا قفسه سينه ام دردي نداشته ام .
48- بيشتر به جاي
پرداختن به كارهايم خيالبافي مي كنم
.
49- من فردي بسيار
اجتماعي هستم
.
50- اغلب مجبور
بوده ام از كساني اطاعت كنم كه به اندازه من نمي فهميدند .
51- بعضي از مطالبي
را كه در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم .
52- من زندگي درستي
نداشته ام
.
53- اغلب در
قسمتهايي از بدنم احساس سوزش ، مورمور شدن ، يا خواب رفتگي مي كنم .
54- خانواده ام با
شغلي كه دارم ، يا مي خواهم انتخاب كنم موافق نيستند .
55- گاهي آن قدر
روي چيزي پافشاري مي كنم كه ديگران تحمل خود را از دست مي دهند .
56- كمتر از ديگران
احساس خوشحالي مي كنم
.
57- معمولا"
در پشت گردنم احساس درد مي كنم
.
58- فكر مي كنم
اغلب مردم براي جلب كمك و همدردي ديگران بدبختيهاي خود را بزرگتر جلوه مي دهند .
59- هرچند روز يك
بار در قسمت بالاي معده ام احساس ناراحتي مي كنم .
60- وقتي با ديگران
هستم شنيدن چيزهاي خيلي عجيب آزارم مي دهد .
61- من آدم مهمي
هستم
.
62- اغلب آرزو كرده
ام كاش يك دختر بودم ، يا ( اگر دختر هستيد ) هرگز از اين كه يك دختر هستم متاسف
نبوده ام
.
63- آدم زود رنجي
نيستم
.
64- از خواندن
داستانهاي عاشقانه خوشم مي آيد
.
65- اكثر اوقات
احساس غمگيني مي كنم
.
66- اگر اكثر
قوانين دور ريخته مي شد ، بهتر بود
.
67- شعر را دوست
دارم
.
68- گاهي حيوانات
را اذيت مي كنم
.
69- فكر مي كنم از
كاري مثل جنگلباني خوشم بيايد
.
70- در بحث با
ديگران به آساني شكست مي خورم
.
71- اين روزها دارم
از رسيدن به هدفهايم نا اميد مي شوم
.
72- گاهي احساس مي
كنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در مي آيد .
73- واقعا"
اعتماد به نفس ندارم
.
74- دوست دارم يك
گل فروش باشم
.
75- معمولا"
احساس مي كنم زندگي با ارزش است
.
76- بيشتر مردم فقط
با جر و بحث فراوان حقيقت را مي پذيرند
.
77- هر چند وقت
يكبار ، كار امروز را به فردا موكول مي كنم .
78- بيشتر افرادي
كه مرا مي شناسند ، دوستم دارند
.
79- اهميتي نمي دهم
كه مورد تمسخر ديگران واقع شوم
.
80- دوست دارم
پرستار باشم
.
81- بيشتر مردم
براي اين كه پيشرفت كنند دروغ مي گويند
.
82- كارهاي زيادي
انجام مي دهم كه بعدا" از انجام آنها پشيمان مي شوم . ( من بيش از ديگران
پشيمان مي شوم
.
83- خيلي كم با
افراد خانواده ام دعوا مي كنم
.
84- يك يا چند بار
به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام
.
85- گاهي دلم مي
خواهد كارهاي خطرناك و دلهره آور انجام دهم .
86- ميهماني ها و
كارهايي را كه پر از شادي و سروصدا است دوست دارم .
87- در زندگي
مشكلاتي داشته ام كه به دليل پيچيدگي زيادشان قادر به تصميم گيري درباره آنها
نبوده ام
.
88- معتقدم كه زنها
بايد به اندازه مردها آزادي جنسي داشته باشند .
89- بيشترين
گرفتاري و درگيري من با خودم است
.
90- من پدرم را
دوست دارم ، (يا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم .
91- خيلي كم دچار
كشيدگي يا پرش عضلات مي شوم
.
92- برايم مهم نيست
كه چه بر سرم بيايد
.
93- گاهي اوقات ،
وقتي حالم خوب نيست ، بد اخلاق مي شوم
.
94- اغلب اوقات
احساس مي كنم يك كار غلط يا بد انجام داده ام .
95- اغلب اوقات
خوشحال هستم
.
96- حيوانات ،
افراد ، يا چيزهايي را در اطراف خود مي بينم كه ديگران نمي بينند .
97- اغلب اوقات
احساس مي كنم كه بيني ام گرفته و سرم سنگين است .
98- بعضي ها آن قدر
امر و نهي مي كنند كه حتي وقتي حق با آنها است ، دلم مي خواهد بر خلاف خواست آنها
رفتار كنم
.
99- كسي به من حقه
زده است
.
100- هيچ وقت كار
خطرناكي را به خاطر مهيج بودن آن انجام نداده ام .
101- اغلب احساس مي
كنم نوار محكمي به دور سرم بسته شده است .
102- گاهي عصباني مي
شوم
.
103- اگر روي يك
مسابقه يا بازي شرط بندي كنم ، از آن بيشتر لذت مي برم .
104- بيشتر مردم به
اين دليل صداقت و درستي نشان مي دهند كه مي ترسند گرفتار شوند .
105- گاهي در مدرسه
به علت رفتار بدم پيش مدير فرستاده شده ام .
106- حرف زدن من مثل
هميشه است ( يعني ، تندتر ، آهسته تر ، درهم و برهم يا گرفته تر از قبل نيست ).
107- در خانه آداب
غذا خوردن را بهتر رعايت مي كنم ، تا در بيرون ازخانه .
108- كساني كه قادر
به سخت كاركردن باشند، شانس بيشتري براي موفقيت دارند.
109- فكر مي كنم به
اندازه اطرافيانم ، با استعداد و زرنگ هستم .
110- اغلب مردم
حاضرند حتي از راههاي غير عادلانه به منافع و مزايايي برسند .
111- معده ام خيلي
ناراحتم مي كند
.
112- تئاتر و نمايش
را دوست دارم
.
113- مي دانم چه كسي
مسئول تمام مشكلاتم است
.
114- گاهي وسايل
شخصي ديگران ، مثل كفش و دستكش به قدري توجهم را جلب مي كند كه دوست دارم به آنها
دست بزنم يا آنها را بدزدم، حتي اگر بدردم نخورد.
115- ديدن خون باعث
وحشت يا بهم خوردن حالم نمي شود
.
116- اغلب اوقات زود
رنج و بد اخلاق هستم ، ولي علتش را نمي دانم .
117- هرگز استفراغ و
سرفه همراه با خون نداشته ام
.
118- نگران مريض شدن
نيستم
.
119- جمع آوري گلها
يا پرورش گياهان خانگي را دوست دارم
.
120- معمولا"
از آنچه به نظرم درست مي رسد ، به شدت دفاع مي كنم .
121- هرگز به اعمال
جنسي ناپسند دست نزده ام
.
122- گاهي افكارم به
قدري سريع بوده كه نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم .
123- اگر اطمينان
داشتم كه كسي متوجه نخواهد شد ،بدون خريدن بليط ، وارد سينما مي شدم .
124- اغلب وقتي كسي
كار خوبي در حق من انجام مي دهد ، از خود مي پرسم كه از اين كار چه هدفي داشته است .
125- معتقدم كه
زندگي خانوادگي من به خوبي زندگي اغلب كساني است كه مي شناسم .
126- معتقدم كه قانون
بايد با قاطعيت اجرا شود
.
127- از انتقاد يا
سرزنش به شدت مي رنجم
.
128- آشپزي را دوست
دارم
.
129- رفتار
اطرافيانم تاثير زيادي بر رفتار من دارد .
130- گاهي
واقعا" احساس مي كنم آدم بي مصرفي هستم .
131- در كودكي عضو
گروهي از دوستانم بودم كه سعي مي كردند در تمام مشكلات به همديگر وفادار باشند .
132- به زندگي پس از
مرگ معتقدم
.
133- دوست داشتم يك
سرباز باشم
.
134- گاهي دوست دارم
با كسي دعوا و كتك كاري كنم
.
135- اغلب به اين
دليل كه دير تصميم مي گيرم ، خيلي چيزها را از دست مي دهم.
136- وقتي در حال
انجام كار مهمي هستم ، اگر كسي ازمن راهنمايي بخواهد يا مزاحمم شود، عصباني مي شوم.
137- زماني خاطرات
روزانه ام را مي نوشتم
.
138- معتقدم عليه من
توطئه چيني مي شود
.
139- ترجيح مي دهم
در بازي برنده باشم تا بازنده
.
140- اغلب شبها بدون
اين كه افكار يا خيالاتي ناراحتم كند ، به خواب مي روم .
141- در طي چند سال
گذشته ، اكثر اوقات حالم خوب بوده است
.
142- هرگز دچار غش
يا تشنج نشده ام
.
143- وزنم كم و زياد
نمي شود
.
144- فكر مي كنم
كساني مرا تعقيب مي كنند
.
145- احساس مي كنم
اغلب بي دليل مجازات شده ام
.
146- به آساني به
گريه مي افتم
.
147- چيزهايي را كه
مي خوانم به خوبي گذشته نمي فهمم
.
148- در طول زندگي ،
هرگز حالم بهتر از الان نبوده است
.
149- گاهي احساس مي
كنم به بيماري خطرناكي مبتلا شده ام
.
150- گاهي احساس مي
كنم كه بايد به خودم يا كس ديگري صدمه بزنم .
151- خوشم نمي آيد
قبول كنم كسي زيركانه سرم را كلاه گذاشته است .
152- زود خسته نمي
شوم
.
153- دوست دارم برخي
از افراد مهم را بشناسم ، چون اين كار باعث مي شود احساس كنم مهم هستم .
154- وقتي از يك جاي
بلند به پايين نگاه مي كنم ، مي ترسم
.
155- اگر يكي از
افراد خانواده ام با قانون درگير شود ، عصبي نمي شوم .
156- فقط مواقعي كه
به مسافرت يا گردش مي روم ، خوشحال هستم .
157- برايم مهم نيست
كه ديگران درباره ام چه فكر مي كنند
.
158- دوست ندارم در
ميهمانيها دست به شيرين كاري بزنم ، حتي اگر ديگران نيز چيزي شبيه آن را انجام
دهند
.
159- هيچ وقت غش
نكرده ام
.
160- مدرسه را دوست
داشتم
.
161- خجالتي هستم ،
وهميشه مجبورم كاري كنم كه ديگران متوجه اين موضوع نشوند .
162- كسي سعي مي كند
مرا مسموم كند
.
163- ترس شديدي از
مارها ندارم
.
164- هيچ وقت دچار
سرگيجه نشده ام ، يا خيلي كم سرگيجه داشته ام .
165- فكر مي كنم كه
حافظه ام خوب است
.
166- مسائل جنسي
فكرم را آزار مي دهد
.
167- گفتگو با غريبه
ها برايم مشكل است
.
168- آشنايانم مي
گويند در مواقعي كارهايي مي كنم كه بعدا" نمي توانم آنها را به خاطر بياورم .
169- وقتي خسته مي
شوم دوست دارم دست به كاري هيجان آور بزنم .
170- مي ترسم عقلم
را از دست بدهم
.
171- با پول دادن به
گداها مخالفم
.
172- بارها متوجه
شده ام كه وقتي سرگرم انجام كاري هستم ، دستم مي لرزد .
173- مي توانم مدتي
طولاني مطالعه كنم ، بدون اين كه چشمم خسته شود .
174- مطالعه و
خواندن مطالبي در مورد كارم را دوست دارم .
175- بيشتر اوقات در
تمام وجودم احساس ضعف مي كنم
.
176- خيلي كم دچار
سردرد مي شوم
.
177- از دقت و مهارت
دستهايم كاسته نشده است
.
178- گاهي موقع
دستپاچه شدن خيس عرق مي شوم ، و اين موضوع خيلي ناراحتم مي كند .
179- هنگام راه رفتن
، در حفظ تعادلم مشكلي نداشته ام
.
180- ذهنم خوب كار
نمي كند
.
181- من دچار تب
يونجه يا حملات آسم نمي شوم
.
182- اوقاتي برايم
پيش آمده كه در طي آن بر روي حركات و صحبت كردنم كنترلي نداشتم ، ولي از آنچه در
اطرافم مي گذشت ، آگاه بودم
.
183- برخي از افرادي
را كه مي شناسم دوست ندارم
.
184- خيلي كم
خيالبافي مي كنم
.
185- كاش اين قدر
خجالتي نبودم
.
186- از سر و كار
داشتن با پول نمي ترسم
.
187- اگر خبرنگار
بودم ، خيلي دوست داشتم كه اخبار مربوط به تئاتر را گزارش كنم .
188- از بسياري از
بازيها و سرگرميها لذت مي برم
.
189- از لاس زدن
خوشم مي آيد
.
190- اطرافيانم با
من بيشتر مثل يك بچه رفتار مي كنند تا يك فرد بالغ .
191- دوست دارم
روزنامه نگار باشم
.
192- مادرم زن خوبي
است ، يا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبي بود .
193- هنگام قدم زدن
خيلي دقت مي كنم كه پايم را روي شكافهاي پياده رو نگذارم .
194- هرگز جوشهايي
بر روي پوستم نبوده كه باعث نگرانيم شود .
195- در خانواده من
، محبت و همكاري خيلي كمتر از خانواده هاي ديگر است .
196- دائما"
نگران چيزي هستم
.
197- فكر مي كنم كار
پيمان كاري ساختمان را دوست داشته باشم
.
198- اغلب صداهايي
مي شنوم كه نمي دانم از كجا مي آيند
.
199- من به علم
علاقه مندم
.
200- كمك خواستن از
دوستان برايم مشكل نيست ، حتي اگر نتوانم اين لطف آنها را جبران كنم .
201- شكار كردن را
خيلي دوست دارم
.
202- رفقايم اغلب
مورد پسند والدينم نبودند
.
203- گاهي كمي پشت
سر ديگران غيبت مي كنم
.
204- شنوايي من به
خوبي اكثر افراد است
.
205- برخي افراد
خانواده ام عاداتي دارند كه باعث رنجش و دلخوري من مي شود .
206- بعضي وقتها
احساس مي كنم كه خيلي آسان تصميم مي گيرم .
207- دوست دارم عضو
چند انجمن يا باشگاه باشم
.
208- تقريبا"
هيچ وقت طپش قلب يا تنگي نفس نداشته ام
.
209- صحبت درباره
مسائل جنسي را دوست دارم
.
210- ديدن جاهايي را
كه قبلا" نديده ام دوست دارم
.
211- وظيفه اي به من
الهام شده است كه تاكنون به دقت آن را دنبال كرده ام .
212- گاهي مانع كار
كساني شده ام كه مي خواسته اند آن كار را نه به خاطر اهميتش ، بلكه به خاطر پيروي
از اصول انجام دهند
.
213- زود عصباني مي
شوم و زود هم آرام مي گيرم
.
214- خانواده ام
تقريبا" هيچ تسلطي بر روي من نداشته اند .
215- خيلي غصه مي
خورم
.
216- كسي سعي مي كند
چيزي را از من بدزدد
.
217- تقريبا"
تمام بستگانم مرا درك مي كنند
.
218- مواقعي بوده كه
آن قدر بي قرار بوده ام كه نتوانسته ام يك جا بند شوم .
219- در عشق شكست
خورده ام
.
220- هيچ وقت نگران
قيافه ام نيستم
.
221- اغلب درباره
چيزهايي خواب مي بينم كه نمي توان درباره آنها با كسي صحبت كرد .
222- تمام مسائل مهم
درباره امور جنسي را بايد به بچه ها ياد داد .
223- فكر مي كنم
عصبي تر از ديگران نيستم
.
224- من دردي ندارم
، و اگر هم داشته باشم ، بسيار كم است
.
225- كارها را طوري
انجام مي دهم كه ديگران مي توانند آن را سوء تعبير كنند .
226- گاهي وقتها
بدون هيچ دليلي ، يا حتي در شرايط نامناسب ، احساس خوشي و هيجان زيادي مي كنم .
227- كساني را كه
دائما" به فكر پول يا مقام هستند ، سرزنش نمي كنم .
228- اشخاصي هستند
كه سعي مي كنند افكار و عقايد مرا بدزدند.
229- مواقعي پيش مي
آيد كه گويي مغزم خالي شده است ، بطوري كه فعاليتهايم متوقف شده ، و از آنچه در
اطرافم مي گذرد آگاه نيستم
.
230- با كساني كه مي
دانم كارشان اشتباه است ، مي توانم رفتار دوستانه اي داشته باشم .
231- دوست دارم بين
جمعي از افرادي باشم كه مرتب جوك گفته و شوخي مي كنند .
232- گاهي در
انتخابات به كساني راي مي دهم كه آنها را اصلا" نمي شناسم .
233- شروع كردن هر
كاري برايم مشكل است
.
234- فكر مي كنم كه
يك شخص محكوم هستم
.
235- در مدرسه شاگرد
ضعيفي بودم
.
236- اگر هنر مند
بودم دوست داشتم گلها را نقاشي كنم
.
237- از اين كه
چندان خوش قيافه نيستم ، زياد ناراحت نمي شوم .
238- حتي در هواي
خنك زود عرق مي كنم
.
239- كاملا"
اعتماد به نفس دارم
.
240- گاهي نمي توانم
از دزدي ، يا بلند كردن چيزي از مغازه ها خودداري كنم .
241- بهتر است آدم
به كسي اعتماد نكند
.
242- هفته اي يك يا
چند بار هيجان زده مي شوم
.
243- وقتي در جمع
هستم ، نمي توانم مطلب مناسبي براي گفتگو پيدا كنم .
244- معمولا"
هر وقت دلم مي گيرد ، يك چيز مهيج مي تواند مرا از آن حالت خارج كند .
245- وقتي خانه را
ترك مي كنم ، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نيستم .
246- معتقدم كه
گناهان من غير قابل بخشش هستند
.
247- يك يا چند قسمت
پوستم بي حس است
.
248- سوء استفاده از
كسي را كه خود اجازه چنين كاري را مي دهد ، بد نمي دانم .
249- بينايي من به
خوبي سالهاي گذشته است
.
250- گاهي اوقات به
قدري از زرنگي بعضي از جنايتكاران خوشم آمده كه آرزو كرده ام گير نيفتند .
251- اغلب احساس مي
كنم كه غريبه ها به ديده انتقاد آميز به من نگاه مي كنند .
252- براي من مزه
همه چيز يكسان است
.
253- من هر روز ،
بيش از حد عادي آب مي خورم
.
254- بيشتر مردم به
اين علت با كسي دوست مي شوند كه ممكن است اين دوستي برايشان مفيد باشد .
255- به ندرت احساس
كرده ام گوشهايم زنگ بزند يا وزوز كند
.
256- گاهي اوقات از
عزيزترين كسان خود هم متنفر مي شوم
.
257- اگر خبرنگار
بودم دوست داشتم اخبار ورزشي را گزارش كنم .
258- من در طول روز
مي توانم بخوابم ولي شبها قادر به خواب نيستم .
259- مطمئنم كه
ديگران پشت سرم راجع به من صحبت مي كنند .
260- گاهي به
شوخيهاي بي ادبانه مي خندم
.
261- در مقايسه با
دوستانم ترسهاي كمتري دارم
.
262- وقتي در جمعي
از من بخواهند بحثي را شروع كنم يا مطلبي را توضيح دهم ، دستپاچه نمي شوم .
263- هميشه وقتي يك
جنايتكار به وسيله دفاعيات يك وكيل زرنگ آزاد مي شود ، از قانون بيزار مي شوم .
264- در مصرف
مشروبات الكلي افراط كرده ام
.
265- تا وقتي كسي با
من حرف نزند با او صحبت نمي كنم
.
266- هرگز گرفتاري
قانوني نداشته ام
.
267- اوقاتي بوده كه
در طي آن به طرز غير عادي و بدون علت خاصي احساس خوشحالي مي كردم .
268- افكار مربوط به
امور جنسي آزارم مي دهد
.
269- وقتي چند نفر
به دردسر مي افتند ، بهترين كار اين است كه داستاني درست كرده و همه به آن بچسبند .
270- ديدن آزار و
اذيت حيوانات باعث ناراحتي من نمي شود
.
271- فكر مي كنم
احساساتي تر از ديگران هستم
.
272- هرگز در زندگي
عروسك بازي را دوست نداشته ام
.
273- اغلب اوقات
زندگي برايم رنج آور است
.
274- در مورد بعضي
مسائل آن قدر حساسم كه نمي توانم در موردشان صحبت كنم .
275- در مدرسه صحبت
كردن در مقابل كلاس برايم خيلي مشكل بود .
276- من مادرم را
دوست دارم ، يا ( اگر مادرتان مرده است ) ، من مادرم را دوست داشتم .
277- اكثر اوقات ،
حتي در كنار ديگران احساس تنهايي مي كنم .
278- ديگران به قدر
لازم با من تفاهم دارند
.
279- از شركت در
بازيهايي كه خوب بلد نيستم خودداري مي كنم .
280- فكر مي كنم مي
توانم مثل ديگران به آساني دوست پيدا كنم .
281- دوست ندارم
ديگران دور و برم باشند
.
282- ديگران مي
گويند كه من هنگام خواب راه مي روم
.
283- كسي كه با سهل
انگاري خود ديگران را به دزديدن اموالش وسوسه مي كند ، به اندازه كسي كه دزدي كرده
، مقصر است
.
284- فكر مي كنم
تقريبا" هركسي براي اين كه به دردسر نيفتد ، دروغ خواهد گفت .
285- من حساس تر از
اغلب مردم هستم
.
286- اغلب مردم
باطنا" دوست ندارند كه براي كمك به ديگران خود را به دردسر بيندازند .
287- بيشتر رويا
هايم درباره مسائل جنسي است
.
288- پدر و مادر و
افراد خانواده ام بيش از حد از من ايراد مي گيرند .
289- خيلي زود
دستپاچه مي شوم
.
290- درباره پول و
كار نگران هستم
.
291- هيچ وقت عاشق
كسي نبوده ام
.
292- بعضي از
كارهايي كه افراد خانواده ام انجام داده اند ، مرا به وحشت انداخته است .
293- تقريبا"
هيچ وقت خواب نمي بينم
.
294- بيشتر اوقات
لكه هاي قرمزي روي گردنم پيدا مي شود
.
295- هرگز احساس
فلجي يا ضعف غير طبيعي ، در هيچ يك عضلاتم نداشته ام .
296- گاهي بدون آن
كه سرما خورده باشم ، صدايم در نمي آيد يا تغيير مي كند .
297- اغلب پدر و
مادرم مرا به اطاعت وادار مي كردند ، حتي وقتي كه من اين كار آنها را غير منطقي مي
دانستم.
298- گاهي بوهاي
ناجوري به مشامم مي رسد
.
299- نمي توانم ذهنم
را روي يك موضوع متمركز كنم
.
300- من به دلايلي ،
نسبت به يك يا چند نفر از اعضاي خانواده ام حسادت مي كنم.
301- تقريبا"
هميشه درباره كسي يا چيزي نگران هستم
.
302- خيلي زود حوصله
ام از دست ديگران سر مي رود
.
303- اغلب آرزو مي
كنم اي كاش مرده بودم
.
304- گاهي آن قدر
هيجان زده مي شوم كه خوابيدن برايم مشكل مي گردد .
305- من بيشتر از
سهم خود در زندگي نگراني داشته ام
.
306- براي هيچ كس
چندان مهم نيست كه چه بر سرمن مي آيد
.
307- گاهي آن قدر
خوب مي شنوم كه باعث ناراحتيم مي شود
.
308- هرچيزي را كه
به من مي گويند بلافاصله فراموش مي كنم
.
309- معمولا"
حتي در امور جزيي ، مجبورم كه قبل از اقدام صبر كرده و فكر كنم .
310- وقتي در خيابان
آشنايانم را مي بينم ، براي اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف ديگر خيابان مي
روم
.
311- اغلب احساس مي
كنم چيزهاي دور و برم واقعي نيستند
.
312- تنها قسمت جالب
نشريات ، بخش فكاهي آنهاست
.
313- عادت دارم كه
چيزهاي بي اهميت ( مانند درختها يا تيرهاي چراغ برق) را بشمارم .
314- دشمني ندارم كه
واقعا" بخواهد به من صدمه بزند
.
315- با كساني كه
دوستانه تر از حد معمول به نظر مي رسند ، با احتياط رفتار مي كنم .
316- افكار غير عادي
و عجيب وقريبي دارم
.
317- دور شدن از
خانه ، حتي براي مسافرتهاي كوتاه ، مرا مضطرب و ناراحت مي كند .
318- معمولا"
انتظار دارم در كارهايي كه انجام مي دهم ، موفق شوم .
319- هنگامي كه تنها
هستم ، چيزهاي عجيب و غريبي مي شنوم
.
320- گاهي از افراد
يا چيزهايي مي ترسم كه مي دانم صدمه اي به من نمي زنند .
321- از تنها وارد
شدن به اتاقي كه يك عده در آن مشغول صحبت هستند ، احساس ترس و ناراحتي نمي كنم .
322- از به كار بردن
چاقو يا هر چيز برنده و نوك تيز مي ترسم .
323- گاهي از آزار رساندن
به كسي كه خيلي دوستش دارم ، لذت مي برم .
324- به آساني مي
توانم ديگران را از خودم بترسانم ، و گاهي براي شوخي اين كار را مي كنم .
325- براي من تمركز
حواس مشكلتر از ديگران است
.
326- بارها اتفاق
افتاده كه از انجام كاري منصرف شده ام ، زيرا توانايي انجام آن را در خود نديده ام .
327- كلمات بد و
خيلي زشتي به ذهنم خطور مي كند و نمي توانم از شر آنها خلاص شوم .
328- گاهي افكار بي
اهميتي به ذهنم هجوم مي آورند و تا چند روز مرا ناراحت مي كنند .
329- تقريبا"
هر روز چيزهايي اتفاق مي افتد كه مرا مي ترساند .
330- گاهي سرشار از
انرژي هستم
.
331- معمولا"
كارها را سخت مي گيرم
.
332- گاهي از آزار
ديدن به وسيله كسي كه دوستش دارم ، لذت مي برم .
333- مردم درباره من
چيزهاي زشت و توهين آميزي مي گويند
.
334- در جاهاي بسته
احساس ناراحتي مي كنم
.
335- زياد خود پسند نيستم .
336- كسي فكر و ذهن
مرا كنترل مي كند
.
337- در ميهمانيها
بيشتر اوقات به جاي اين كه داخل جمع شوم ، ترجيح مي دهم تنها يا فقط با يك نفر
بنشينم
.
338- بيشتر اوقات
رفتار مردم برخلاف انتظار من است
.
339- گاهي احساس
كرده ام مشكلاتم آن قدر زياد شده اند كه نمي توانم بر آنها غلبه كنم.
340- ديد و بازديد
از آشنايان را دوست دارم
.
341- گاهي ذهنم كند
تر از حد معمول كار مي كند
.
342- در اتوبوس ،
قطار و غيره ، اغلب با غريبه ها صحبت مي كنم .
343- بچه ها را دوست
دارم
.
344- از شرط بندي
روي چيزهاي كوچك خوشم مي آيد
.
345- اگر امكاناتي
فراهم شود ، مي توانم كاري انجام دهم كه براي مردم بسيار سودمند باشد .
346- اغلب به افراد
به اصطلاح متخصصي برخورده ام ، كه به اندازه من كار بلد نبودند .
347- وقتي مي شنوم
يكي از آشنايانم به موفقيتي رسيده است ، احساس شكست مي كنم .
348- اغلب آرزو مي
كنم اي كاش بچه بودم
.
349- خوش ترين ساعات
زندگيم وقتي است كه تنها باشم
.
350- اگر به من فرصت
دهند ، رهبر خوبي براي مردم مي شوم
.
351- از شنيدن
داستانها و جوكهاي بي ادبانه خجالت مي كشم .
352- معمولا"
مردم بيش از آن چه به ديگران احترام مي گذارند ، توقع احترام دارند .
353- از ميهمانيها
فقط به اين دليل كه با مردم هستم لذت مي برم .
354- سعي مي كنم
داستانهاي خوبي را به خاطر بسپارم تا بتوانم به ديگران بازگو كنم .
355- يك يا چند بار
در زندگي احساس كرده ام فردي به وسيله هيپنوتيزم مرا وادار به انجام كارهايي كرده
است
356- زماني كه مشغول
انجام كاري هستم ، نمي توانم حتي براي يك لحظه آن را كنار بگذارم .
357- اغلب در غيبت
كردن و عيب جويي هاي اطرافيانم شركت نمي كنم .
358- اغلب ، ديگران
نسبت به فكر هاي خوب من حسادت مي كنند ، فقط به اين دليل كه اين فكرها قبلا"
به ذهن خود آنها نرسيده بود
.
359- از شور و هيجان
در يك جمع لذت مي برم
.
360- از ملاقات با
آدمهاي غريبه ناراحت نمي شوم
.
361- كسي سعي دارد
روي فكر من تاثير بگذارد
.
362- يادم مي آيد
گاهي براي خلاص شدن از گرفتاري ، خودم را به مريضي زده ام .
363- هنگامي كه در
جمع دوستان شاد و سر زنده هستم ، نگرانيهايم بر طرف مي شود .
364- هنگامي كه كاري
خوب پيش نمي رود ، دلم مي خواهد آن كار را فورا" كنار بگذارم .
365- دوست دارم
ديگران بدانند من بر كارها مسلط هستم
.
366- مواقعي بوده كه
به قدري سرشار از انرژي بوده ام كه چند روزي نياز به خواب نداشتم .
367- هر وقت امكان
داشته باشد از حضور در ميان جمعيت پرهيز مي كنم .
368- از روبرو شدن
با گرفتاري يا مشكل شانه خالي مي كنم
.
369- هنگامي كه مي
خواهم كاري انجام دهم و ديگران مي گويند كه ارزش انجام دادن ندارد ، آن را كنار مي
گذارم
.
370- ميهمانيها و
اجتماعات را دوست دارم
.
371- اغلب آرزو مي
كنم كه اي كاش از جنس مخالف بودم
.
372- زود عصباني نمي
شوم
.
373- در گذشته
كارهاي زشتي انجام داده ام كه هرگز درباره آنها با كسي صحبت نكرده ام .
374- اغلب مردم براي
پيشرفت در زندگي ، تا حدي از روشهاي غيرعادلانه استفاده مي كنند .
375- هنگامي كه
ديگران سوالات خصوصي ازمن مي پرسند ، عصبي مي شوم .
376- فكر مي كنم نمي
توانم براي آينده ام برنامه ريزي كنم
.
377- از خودم ، با
وضع و حالي كه فعلا" دارم ، راضي نيستم .
378- زماني كه خانواده
دوستانم در مورد زندگيم مرا نصيحت مي كنند ، عصباني مي شوم .
379- در بچگي زياد
تنبيه بدني شده ام
.
380- هنگامي كه
ديگران از من تعريف مي كنند ، ناراحت مي شوم .
381- دوست ندارم نظر
ديگران را در مورد زندگي بشنوم
.
382- اغلب ، با
افرادي كه به من نزديك هستند ، اختلاف نظر جدي دارم .
383- وقتي كه
واقعا" كارها بد پيش مي رود ، مي دانم كه مي توانم روي كمك خانواده ام حساب
كنم
.
384- در بچگي ميهمان
بازي را دوست داشتم
.
385- از آتش نمي
ترسم
.
386- گاهي از سايرين
دوري مي كنم ، چون مي ترسم پيش آنها كاري بكنم يا حرفي بزنم كه بعدا" پشيمان
شوم
387- من گاهي مشروب
مي خورم ، و فقط در اين مواقع است كه مي توانم احساس واقعيم را بيان كنم .
388- خيلي كم دوره
هاي غمگيني داشته ام
.
389- اغلب مي گويند
كه من آدم جوشي و تند خويي هستم
.
390- از اين كه
درگذشته بعضي حرفهايم ممكن است ديگران را رنجانده باشد ، ناراحتم .
391- احساس مي كنم
نمي توانم همه چيزها را درباره خودم به كسي بگويم .
392- رعد و برق يكي
از چيزهايي است كه از آن مي ترسم
.
393- دوست دارم مردم
را درباره كارهاي بعديم در حال حدس و گمان نگه دارم .
394- اغلب نقشه هايي
كه در گذشته كشيده ام ، آن قدر پر اشكال بوده كه مجبور شده ام از آنها صرف نظر
كنم
395- از تنها ماندن
در تاريكي مي ترسم
.
396- اغلب اوقات
وقتي خواستم جلوي اشتباه كسي را بگيرم ، نگران اين بوده ام كه مبادا فكر كند نيت
بدي دارم
.
397- طوفان مرا به
وحشت مي اندازد
.
398- اغلب از ديگران
راهنمايي مي خواهم
.
399- آينده هر فرد
نا مطمئن تر از آن است كه بتواند براي آن نقشه هاي جدي در نظر بگيرد .
400- اغلب اوقات حتي
زماني كه همه چيز خوب پيش مي رود ، احساس مي كنم هيچ چيز برايم مهم نيست .
401- از آب نمي ترسم .
402- اغلب براي
تصميم گيري در مورد كاري بايد مدتهاي طولاني روي آن فكر كنم .
403- وقتي خواسته ام
به كسي خوبي كرده و كمكش كنم ، اغلب در مورد نيت من دچار سوء تفاهم شده است .
404- مشكلي در
بلعيدن ندارم
.
405- معمولا"
آرام هستم و به آساني عصباني نمي شوم
.
406- مطمئنا"
از ضربه زدن به مجرمين ، به شيوه خودشان ، لذت خواهم برد .
407- به دليل
گناهاني كه مرتكب شده ام ، سزاوار مجازات سختي هستم .
408- از شكستها چنان
ناراحت مي شوم كه نمي توانم آنها را از ذهنم بيرون كنم .
409- از اين كه
هنگام كار كردن كسي مرا نگاه كند ناراحت مي شوم ، حتي زماني كه مي دانم مي توانم
آن كار را به خوبي انجام دهم
.
410- اگر كسي در صف
از من جلو بزند ، آن قدر ناراحت مي شوم كه به او اعتراض مي كنم .
411- گاهي فكر مي
كنم به درد هيچ كاري نمي خورم
.
412- در دوران مدرسه
، اغلب غيبت مي كردم
.
413- يك يا چند نفر
از افراد خانواده ام ، آدمهايي بسيار عصبي هستند .
414- گاهي مجبور شده
ام با افراد گستاخ و مزاحم رفتار خشني داشته باشم .
415- درباره
بدبختيهاي احتمالي آينده نگرانم
.
416- عقايد سياسي
محكمي دارم
.
417- دوست دارم در
مسابقات اتومبيل راني شركت كنم
.
418- استفاده از حقه
هاي قانوني ، به شرط آن كه منجر به قانون شكني نشود ، اشكالي ندارد .
419- عده اي هستند
كه من از آنها آن قدرمتنفرم كه وقتي گرفتاري برايشان پيش مي آيد ، عميقا"
خوشحال مي شوم
.
420- انتظار كشيدن
مرا عصباني مي كند
.
421- اگر ديگران فكر
كنند كه من كاري را درست انجام نمي دهم ، آن كار را كنار مي گذارم .
422- كوچكتر كه بودم
، شيفته شور و هيجان بودم
.
423- براي غلبه بر
رقيب خود ، حاضرم هر كاري بكنم
.
424- از اين كه مردم
در خيابان ، فروشگاه ، و . . . مرا نگاه كنند ناراحت مي شوم .
425- مردي كه در
دوران كودكي از من نگهداري مي كرد ( مانند پدر يا ناپدري ) نسبت به من خيلي سخت
گير بود
.
426- لي لي و طناب
بازي را دوست داشتم
.
427- تا بحال هرگز
يك شبح نديده ام
.
428- تاكنون چندين
بار نظرم را درباره شغل دائمي خود تغيير داده ام .
429- هرگز بدون
تجويز پزشك ، دارو يا قرص خواب آور مصرف نمي كنم .
430- اغلب از اين كه
بد اخلاق و زود رنج هستم تاسف مي خورم
.
431- در مدرسه هميشه
نمره انضباطم بد بود
.
432- من شيفته آتش
هستم
.
433- هنگامي كه
مجبور باشم ، تنها آن قسمت از حقيقت را مي گويم كه براي خودم ضرري نداشته باشد .
434- اگر من با چند
تن از دوستانم دچار گرفتاري مي شديم ، و همه به يك اندازه مقصر بوديم ، ترجيح مي
دادم كه همه تقصيرها را خودم بر عهده بگيرم ، اما دوستانم را لو ندهم .
435- اغلب اوقات از
تاريكي مي ترسم
.
436- هنگامي كه مردي
زني را ملاقات مي كند ، معمولا" به جنبه هاي جنسي زن فكر مي كند .
437- معمولا"
با افرادي كه مي خواهم آنها را راهنمايي يا اصلاح كنم ، بسيار رك هستم .
438- از تصور وقوع
يك زمين لرزه به وحشت مي افتم
.
439- بلافاصله يك
نظر يا فكر خوب را صد در صد قبول مي كنم .
440- معمولا"
به جاي راهنمايي خواستن از ديگران ترجيح مي دهم خودم كارها را حل و فصل كنم .
441- از اين كه در
محل در بسته و يا جايي شبيه انباري باشم ، مي ترسم .
442- بايد قبول كنم
كه گاهي بي دليل درباره چيزهايي واقعا" بي اهميت نگران شده ام .
443- هرگز نظر بد يا
احساس ترحم خودم را نسبت به ديگران پنهان نمي كنم ، ولو آن كه از من برنجد .
444- من آدم بسيار
حساسي هستم
.
445- غالبا"
زير دست كساني كار كرده ام كه كارها را طوري جور مي كنند كه امتيازها نصيب خودشان
شود ، اما بتوانند اشتباهات را به گردن زير دستان خود بياندازند .
446- چون آدم كمرويي
هستم ، گاهي دفاع از حقم برايم سخت است
.
447- از ديدن زباله
منزجر و يا وحشتزده مي شوم
.
448- در عالم رويا
براي خود يك زندگي خيالي ساخته ام ، كه در باره آن با ديگران حرف نمي زنم .
449- بعضي از افراد
خانواده ام تند خو هستند
.
450- نمي توانم هيچ
كاري را خوب انجام دهم
.
451- از اين كه اغلب
اوقات احساس تاسفم را بيش از آنچه واقعا" هست نشان مي دهم ، احساس گناه مي
كنم
.
452- معمولا"
قاطعانه از عقايد خودم دفاع مي كنم
.
453- از عنكبوت نمي
ترسم
.
454- به آينده اميدي
ندارم
.
455- اعضاي خانواده
و بستگان نزديكم روابط خوبي با هم دارند .
456- دوست دارم
لباسهاي گران قيمت بپوشم
.
457- حتي وقتي در
مورد موضوعي تصميم گرفته ام ، ديگران مي توانند نظرم را به آساني تغيير دهند .
458- از ديدن بعضي
حيوانات ناراحت مي شوم
.
459- مي توانم به
اندازه ديگران درد را تحمل كنم
.
460- چندين بار من
آخرين نفري بوده ام كه از تلاش براي انجام كاري دست كشيده ام .
461- از اين كه
ديگران مرا وادار به عجله كنند ، عصباني مي شوم .
462- از موش نمي
ترسم
.
463- هفته اي چند
بار احساس مي كنم كه گويي اتفاق خطرناكي در حال وقوع است .
464- اغلب اوقات
احساس خستگي مي كنم
.
465- تعمير كردن قفل
درب را دوست دارم
.
466- گاهي مطمئنم كه
ديگران مي توانند افكارم را بخوانند
.
467- دوست دارم
مطالب علمي بخوانم
.
468- از تنها بودن
در يك مكان وسيع و سرباز مي ترسم
.
469- گاهي احساس مي
كنم كه دارم متلاشي مي شوم
.
470- تعداد زيادي از
مردم مرتكب رفتارهاي جنسي ناپسند مي شوند .
471- بارها در اواسط
شب وحشت زده شده ام
.
472- از اين كه
فراموش كنم اشياء را كجا گذاشته ام ، بسيار ناراحت مي شوم .
473- كسي كه در بچگي
بيش از همه به او دلبسته بودم و بيشتر از هركس ديگري او را تحسين مي كردم ، يك زن
بود ( مادر ، خواهر ، عمه ، يا زن ديگري )
474- داستانهاي
ماجراجويانه را بيشتر از داستانهاي عشقي دوست دارم .
475- اغلب گيج شده و
فراموش مي كنم كه چه مي خواستم بگويم
.
476- من آدم بسيار
دست و پا چلفتي هستم
.
477- انجام ورزشهاي
خشن ( مثل بوكس ) را واقعا" دوست دارم .
478- از همه اعضاء
خانواده ام متنفرم
.
479- بعضي ها فكر مي
كنند كه شناختن من مشكل است
.
480- بيشتر اوقات
فراغتم را به تنهايي مي گذرانم
.
481- وقتي ديگران
كاري مي كنند كه باعث خشم من مي شود ، نارضايتي خودم را نسبت به كارشان بيان مي
كنم
.
482- معمولا"
تصميم گيري برايم سخت است
.
483- مردم مرا آدم
جذابي نمي دانند
.
484- مردم با من
خيلي مهربان نيستند
.
485- اغلب احساس مي
كنم كه به خوبي ديگران نيستم
.
486- من خيلي لجوج
هستم
.
487- مصرف حشيش
برايم لذت بخش بوده است
.
488- بيماري رواني
نشانه ضعف فرد است
.
489- من گرفتار مواد
مخدر يا الكل هستم
.
490- ارواح يا اشياء
مي توانند مردم را در جهت خوب يا بد تحت تاثير قرار دهند .
491- وقتي مجبورم
تصميمات مهمي بگيرم ، احساس در ماندگي مي كنم .
492- هميشه سعي مي
كنم خوشحال باشم ، حتي زماني كه ديگران ناراحت هستند يا ايراد مي گيرند .
493- هنگامي كه با
مشكلي مواجه مي شوم ، در ميان گذاشتن آن با ديگران كمكم مي كند .
494- به اهداف اصلي
خود در زندگي رسيده ام
.
495- معتقدم كه مردم
بايد مشكلات شخصيشان را براي خود نگه دارند .
496- اين روزها
احساس فشار يا استرس زيادي نمي كنم
.
497- فكر اين كه
تغييراتي در زندگيم بدهم ، ناراحتم مي كند .
498- بزرگترين مشكل
من ناشي از رفتار يكي از نزديكترين كسانم است .
499- از رفتن به
دكتر متنفرم ‚ حتي موقعي كه مريض هستم
.
500- با اين كه از
زندگيم راضي نيستم ، اما در اين مورد كاري از دستم بر نمي آيد .
501- براي كاهش
مشكلات و نگرانيها ، صحبت كردن با ديگران مفيد تر از دارو خوردن است .
502- من عادتهاي
واقعا" مضري دارم
.
503- مواقعي كه
مشكلاتي پيش مي آيد ، ترجيح مي دهم ترجيح مي دهم ، كه ديگران به حل آن بپردازند .
504- معايبي دارم كه
نمي توانم آنها را از بين ببرم
.
505- كارهاي روزمره
زندگي آن قدر حالم را به هم مي زند كه دلم مي خواهد همه آنها را رها كنم .
506- تازگيها به فكر
خودكشي افتاده ام
.
507- هنگامي كه
ديگران مزاحم كارم مي شوند ، اغلب بسيار بد اخلاق مي شوم .
508- اغلب احساس مي
كنم كه مي توانم فكر ديگران را بخوانم
.
509- در مواقعي كه
مجبورم تصميمات مهمي بگيرم ،عصباني مي شوم .
510- ديگران مي
گويند كه من خيلي تند غذا مي خورم
.
511- هفته اي يك بار
يا بيشتر مست يا نشئه مي شوم
.
512- كسي يا چيز پر
ارزشي را از دست داده ام كه هرگز آن را فراموش نخواهم كرد .
513- گاهي آن قدر
خشمگين و ناراحت مي شوم كه حال خودم را نمي فهمم .
514- قبول نكردن
كاري كه ديگران از من مي خواهند برايم مشكل است .
515- خوشترين اوقات
من زماني است كه تنها هستم
.
516- زندگيم پوچ و
بي معني است
.
517- نمي توانم در
شغلي براي مدت طولاني بمانم
.
518- در زندگي
اشتباهات زيادي داشته ام
.
519- از اين كه در
برابر ديگران زياد تسليم مي شوم ، ناراحتم .
520- تازگيها درباره
خودكشي زياد فكر مي كنم
.
521- تصميم گيري به
جاي ديگران و تعيين شغل براي آنها را دوست دارم .
522- حتي اگر
خانواده ام نباشد ، مي دانم كه هميشه كسي از من مراقبت خواهد كرد .
523- از ايستادن در
صف جاهايي مثل سينما ، رستوران ، مكانهاي ورزشي ، و . . . متنفرم .
524- من سعي كرده ام
خود را بكشم ، اما هيچ كس اين موضوع را نمي داند .
525- همه چيز در
اطرافم بسيار سريع مي گذرد
.
526- مي دانم كه
سربار ديگران هستم
.
527- بعد از يك روز
بد ، معمولا" به مشروب نياز دارم
.
528- بيشتر مشكلات
من از بد شانسي است
.
529- گاهي به نظر مي
رسد كه نمي توانم حرف زدنم را قطع كنم
.
530- گاهي بدون اين
كه علتش را بدانم ، عمدا" خودم را زخمي مي كنم .
531- من ساعتهاي
طولاني كار مي كنم ، حتي اگر شغلم ايجاب نكند .
532- معمولا"
پس از اين كه خوب گريه مي كنم ، احساس مي كنم كه حالم بهتر شده است .
533- فراموش مي كنم
كه چيزها را كجا مي گذارم
.
534- اگر مي توانستم
دوباره زندگي كنم ، تغيير زيادي در آن نمي دادم .
535- اگر افرادي كه
به آنها اعتماد كرده ام كارهايشان را سر وقت انجام ندهند ، بسيار كج خلق مي شوم .
536- به دنبال هر
ناراحتي ، سردرد مي گيرم
.
537- از انجام دادن
معامله اي كه در آن به طرف مقابل كلك بزنم ، خوشم مي آيد .
538- اغلب مردها
هرچند وقت يك بار به همسرشان خيانت مي كنند .
539- اخيرا"
نسبت به حل مشكلاتم بي علاقه شده ام
.
540- يك بار به
دنبال مشروب خوردن ، عصباني شده و ظروف و اثاثيه را شكسته ام .
541- اگر براي انجام
كاري محدوديت زماني داشته باشم ، آن را بهتر انجام مي دهم .
542- يك بار به قدري
از دست كساني عصباني شده ام كه احساس كرده ام دارم منفجر مي شوم .
543- گاهي افكار
وحشتناكي در مورد خانواده ام به ذهنم مي آيد .
544- ديگران مي
گويند كه من به مشروب معتاد هستم ، اما خودم موافق نيستم .
545- براي انجام
كارهايم هميشه وقت كم مي آورم
.
546- اين روزها
دائما" به مرگ و زندگي پس از آن فكر مي كنم .
547- بيشتر اوقات
چيزهايي را هم كه ممكن است هرگز به درد نخورد ، نگه مي دارم .
548- گاهي آن قدر
عصباني شده ام كه در حين دعوا به كسي صدمه زده ام .
549- اخيرا"
احساس مي كنم در هر كاري كه انجام مي دهم مورد آزمايش قرار مي گيرم .
550- در حال حاضر
ارتباط زيادي با بستگانم ندارم
.
551- گاهي به نظرم
مي رسد افكارم را كه با صداي بلند بيان مي شوند ، مي شنوم .
552- هنگامي كه
غمگين هستم ، معمولا" با ديدار دوستانم ناراحتيم از بين مي رود .
553- به نظر مي رسد
هرچه كه الان برايم رخ مي دهد ، قبلا" نيز برايم رخ داده است .
554- هر وقت زندگي
برايم سخت مي شود ، جز تسليم چاره اي نمي بينم .
555- حتي در خانه
خودم ، به تنهايي نمي توانم به يك اتاق تاريك بروم .
556- فكر پول و
درآمد ذهنم را خيلي به خود مشغول كرده است .
557- مرد بايد رييس
خانواده باشد
.
558- فقط در خانه
خودم احساس آرامش مي كنم
.
559- افرادي كه با
آنها كار مي كنم ، مشكلات مرا درك نمي كنند .
560- از درآمدم راضي
هستم
.
561- معمولا"
براي انجام كارهايم انرژي كافي دارم
.
562- تعريف و تمجيد
ديگران از من ، ناراحتم مي كند
.
563- در اغلب
ازدواجها ، يك يا هر دو طرف ناخشنودند
.
564- تقريبا"
هيچ وقت كنترل خود را از دست نمي دهم
.
565- اين روزها به
خاطر سپردن گفته هاي ديگران برايم مشكل است .
566- غمگيني يا
ناراحتيم به كارم لطمه مي زند
.
567- بيشتر زوجهاي
متاهل نسبت به هم علاقه زيادي نشان نمي دهند
مطالب مشابه :
دومین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی - ۲۱ آبان ۹۳ - تربت جام
دومین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی دانشجویان پرستاری ورودی 92
همایش127- سومین کنگره سراسری هنردرمانی در ایران
پزشکی بالینی - همایش127- سومین کنگره سراسری هنردرمانی در ایران - پزشکی بالینی همایش. فهرست
فهرست همایش های پزشکی سال 1392
پزشکی بالینی. صفحه همایش. فهرست همایش های
فهرست همایش های پزشکی سال 1390
۳ الی ۵ اسفند ۱۳۹۰- سومین کنگره سراسری پژوهش های روانشناسی بالینی ۴ الی ۴ همایش های بالینی.
سوالات آزمون دکتری سال 92
سوالات آزمون دکتری سال 92 - روانشناسی بالینی -شخصیت همایش های روانشناسی
ششمین همایش ملی بهداشت روانی
سایت مشاوره و روانشناسی میثاق شیرین کام ششمین همایش ملی بهداشت روانی انتخاب رشته کنکور 92.
پرسشنامه کامل تست شخصیت مینه سوتا ، MMPI-2
روانشناسی بالینی 92- برايم مهم نيست كه چه بر سرم بيايد . همایش ها. موضوعات
منابع دکترای روانشناسی سلامت دانشگاه آزاد
مقالات روانشناسی-روانسنجی-بالینی-شخصیت-عمومی-کلیات همایش های روانشناسی و علوم
تحلیل آزمون سال 92 کارشناسی ارشد روانشناسی
آزمون كارشناسي ارشد سال 92 روانشناسی بالینی. همایش و سمینار; Design
چارت درسی
صفحه معرفی همایش ها و کنگره های سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور . روانشناسی بالینی 2.
برچسب :
همایش روانشناسی بالینی 92