پرسشنامه کامل تست شخصیت مینه سوتا ، MMPI-2

  مثال : به نظر می رسد که هیچکس در زندگی مرا درک نمی کند.  بله*            خیرo کار یک کتابدار را دوست دارم.
  بلهo            خیر*
تذكرات:  الف – در اين پرسشنامه جواب صحيح يا غلط وجود ندارد ، بنابراين طبق نظر و احساس خود پاسخ دهيد .  ب – اگر به جملاتي برخورديد كه به نظرتان عجيب مي آيد نگران نشويد و توجه داشته باشيد كه بعضي از جملات مربوط به گروههاي خاصي از افراد است .  ج – هنگام علامت گذاري دقت كنيد كه شماره جمله در پرسشنامه و پاسخنامه يكسان باشد .  پرسشنامه: 
1- مجله هاي فني را دوست دارم .  2- اشتهاي خوبي دارم .  3- بيشتر صبحها سرحال و با نشاط از خواب بر مي خيزم .  4- كار كتابداري را دوست دارم .  5- با كوچكترين صدايي از خواب بيدار مي شوم .  6- پدرم مرد خوبي است ، يا ( اكر پدرتان مرده است ) پدرم مرد خوبي بود .  7- خواندن بخش حوادث روزنامه ها را دوست دارم .  8- معمولا" حرارت دست و پايم در حد طبيعي است .  9- زندگي روزانه من پر ازچيزهايي است كه برايم جالبند .  10- تقريبا" به اندازه سابق قادر به كار كردن هستم .  11- اغلب اوقات احساس مي كنم چيزي گلويم را گرفته است .  12- از زندگي جنسي ام راضي هستم .  13- مردم بايد سعي كنند خوابهاي خود را تعبيركرده وبه آنها عمل كنند .  14- از داستانهاي پليسي و اسرار آميز خوشم مي آيد .  15- در محيط كارم فشار و ناراحتي زيادي احساس مي كنم .  16- گاهي اوقات فكرهايم آنقدر بد هستند كه نمي توانم درباره آنها با كسي حرف بزنم .  17- معتقدم كه زندگي با من خوب رفتار نكرده است .  18- تهوع و استفراغ آزارم مي دهد .  19- دوست دارم بفهمم ديگران درباره من چه فكر مي كنند .  20- خيلي كم دچار يبوست مي شوم .  21- گاهي اوقات خيلي دلم مي خواهد از خانه فرار كنم .  22- فكر مي كنم هيچكس مرا درك نمي كند .  23- گاهي اوقات طوري به گريه يا خنده مي افتم كه نمي توانم جلوي آن را بگيرم .  24- گاهي اوقات ارواح شيطاني مرا تسخير مي كنند .  25- دوست دارم يك خواننده باشم .  26- وقتي به دردسر مي افتم ، بهترين كار برايم اين است كه ساكت بمانم .  27- معتقدم كه بايد جواب بدي را با بدي داد .  28- هفته اي چند بار ناراحتي معده اذيتم مي كند .  29- گاهي اوقات دلم ميخواهد فحش بدهم .  30- هرچند شب يك بار خوابهاي وحشتناك مي بينم .  31- برايم مشكل است كه حواسم را روي يك كار متمركز كنم .  32- تجربه ها و احساسهاي عجيب و غريب خاصي داشته ام .  33- خيلي كم نگران سلامتيم مي شوم .  34- به خاطر رفتار جنسي ام هيچگاه به دردسر نيفتاده ام .  35- درگذشته گاهي چيزهايي دزديده ام .  36- اغلب اوقات سرفه مي كنم .  37- گاهي دلم ميخواهد چيزهايي را بشكنم .  38- گاهي روزها ، هفته ها ، يا ماهها بوده كه دست و دلم به كاري نمي رفته است .  39- خوابم نامنظم و آشفته است .  40- بيشتر اوقات سردرد كلافه ام مي كند .  41- گاهي دروغ مي گويم .  42- اگر ديگران سرم كلاه نگذاشته بودند ، موفق تر بودم .  43- قدرت قضاوت من بهتر از گذشته است .  44- هفته اي يك يا چند بار ، بدون هيچ علتي ، ناگهان بدنم داغ مي شود .  45- درحال حاضر وضع سلامتيم مثل بيشتر دوستانم خوب است .  46- معمولا" هنگام ديدن دوستان سابقم اظهار آشنايي نمي كنم ، مگر اين كه آنها پيشقدم شوند .  47- تقريبا" هيچ وقت در قلب يا قفسه سينه ام دردي نداشته ام .  48- بيشتر به جاي پرداختن به كارهايم خيالبافي مي كنم .  49- من فردي بسيار اجتماعي هستم .  50- اغلب مجبور بوده ام از كساني اطاعت كنم كه به اندازه من نمي فهميدند .  51- بعضي از مطالبي را كه در مدرسه خوانده ام به خاطر ندارم .  52- من زندگي درستي نداشته ام .  53- اغلب در قسمتهايي از بدنم احساس سوزش ، مورمور شدن ، يا خواب رفتگي مي كنم .  54- خانواده ام با شغلي كه دارم ، يا مي خواهم انتخاب كنم موافق نيستند .  55- گاهي آن قدر روي چيزي پافشاري مي كنم كه ديگران تحمل خود را از دست مي دهند .  56- كمتر از ديگران احساس خوشحالي مي كنم .  57- معمولا" در پشت گردنم احساس درد مي كنم .  58- فكر مي كنم اغلب مردم براي جلب كمك و همدردي ديگران بدبختيهاي خود را بزرگتر جلوه مي دهند .  59- هرچند روز يك بار در قسمت بالاي معده ام احساس ناراحتي مي كنم .  60- وقتي با ديگران هستم شنيدن چيزهاي خيلي عجيب آزارم مي دهد .  61- من آدم مهمي هستم .  62- اغلب آرزو كرده ام كاش يك دختر بودم ، يا ( اگر دختر هستيد ) هرگز از اين كه يك دختر هستم متاسف نبوده ام .  63- آدم زود رنجي نيستم .  64- از خواندن داستانهاي عاشقانه خوشم مي آيد .  65- اكثر اوقات احساس غمگيني مي كنم .  66- اگر اكثر قوانين دور ريخته مي شد ، بهتر بود .  67- شعر را دوست دارم .  68- گاهي حيوانات را اذيت مي كنم .  69- فكر مي كنم از كاري مثل جنگلباني خوشم بيايد .  70- در بحث با ديگران به آساني شكست مي خورم .  71- اين روزها دارم از رسيدن به هدفهايم نا اميد مي شوم .  72- گاهي احساس مي كنم روحم از بدنم جدا شده و به پرواز در مي آيد .  73- واقعا" اعتماد به نفس ندارم .  74- دوست دارم يك گل فروش باشم .  75- معمولا" احساس مي كنم زندگي با ارزش است .  76- بيشتر مردم فقط با جر و بحث فراوان حقيقت را مي پذيرند .  77- هر چند وقت يكبار ، كار امروز را به فردا موكول مي كنم .  78- بيشتر افرادي كه مرا مي شناسند ، دوستم دارند .  79- اهميتي نمي دهم كه مورد تمسخر ديگران واقع شوم .  80- دوست دارم پرستار باشم .  81- بيشتر مردم براي اين كه پيشرفت كنند دروغ مي گويند .  82- كارهاي زيادي انجام مي دهم كه بعدا" از انجام آنها پشيمان مي شوم . ( من بيش از ديگران پشيمان مي شوم .  83- خيلي كم با افراد خانواده ام دعوا مي كنم .  84- يك يا چند بار به علت رفتار بد از مدرسه اخراج شده ام .  85- گاهي دلم مي خواهد كارهاي خطرناك و دلهره آور انجام دهم .  86- ميهماني ها و كارهايي را كه پر از شادي و سروصدا است دوست دارم .  87- در زندگي مشكلاتي داشته ام كه به دليل پيچيدگي زيادشان قادر به تصميم گيري درباره آنها نبوده ام .  88- معتقدم كه زنها بايد به اندازه مردها آزادي جنسي داشته باشند .  89- بيشترين گرفتاري و درگيري من با خودم است .  90- من پدرم را دوست دارم ، (يا اگر پدرتان مرده است) من پدرم را دوست داشتم .  91- خيلي كم دچار كشيدگي يا پرش عضلات مي شوم .  92- برايم مهم نيست كه چه بر سرم بيايد .  93- گاهي اوقات ، وقتي حالم خوب نيست ، بد اخلاق مي شوم .  94- اغلب اوقات احساس مي كنم يك كار غلط يا بد انجام داده ام .  95- اغلب اوقات خوشحال هستم .  96- حيوانات ، افراد ، يا چيزهايي را در اطراف خود مي بينم كه ديگران نمي بينند .  97- اغلب اوقات احساس مي كنم كه بيني ام گرفته و سرم سنگين است .  98- بعضي ها آن قدر امر و نهي مي كنند كه حتي وقتي حق با آنها است ، دلم مي خواهد بر خلاف خواست آنها رفتار كنم .  99- كسي به من حقه زده است .  100- هيچ وقت كار خطرناكي را به خاطر مهيج بودن آن انجام نداده ام .  101- اغلب احساس مي كنم نوار محكمي به دور سرم بسته شده است .  102- گاهي عصباني مي شوم .  103- اگر روي يك مسابقه يا بازي شرط بندي كنم ، از آن بيشتر لذت مي برم .  104- بيشتر مردم به اين دليل صداقت و درستي نشان مي دهند كه مي ترسند گرفتار شوند .  105- گاهي در مدرسه به علت رفتار بدم پيش مدير فرستاده شده ام .  106- حرف زدن من مثل هميشه است ( يعني ، تندتر ، آهسته تر ، درهم و برهم يا گرفته تر از قبل نيست ).  107- در خانه آداب غذا خوردن را بهتر رعايت مي كنم ، تا در بيرون ازخانه .  108- كساني كه قادر به سخت كاركردن باشند، شانس بيشتري براي موفقيت دارند.  109- فكر مي كنم به اندازه اطرافيانم ، با استعداد و زرنگ هستم .  110- اغلب مردم حاضرند حتي از راههاي غير عادلانه به منافع و مزايايي برسند .  111- معده ام خيلي ناراحتم مي كند .  112- تئاتر و نمايش را دوست دارم .  113- مي دانم چه كسي مسئول تمام مشكلاتم است .  114- گاهي وسايل شخصي ديگران ، مثل كفش و دستكش به قدري توجهم را جلب مي كند كه دوست دارم به آنها دست بزنم يا آنها را بدزدم، حتي اگر بدردم نخورد.  115- ديدن خون باعث وحشت يا بهم خوردن حالم نمي شود .  116- اغلب اوقات زود رنج و بد اخلاق هستم ، ولي علتش را نمي دانم .  117- هرگز استفراغ و سرفه همراه با خون نداشته ام .  118- نگران مريض شدن نيستم .  119- جمع آوري گلها يا پرورش گياهان خانگي را دوست دارم .  120- معمولا" از آنچه به نظرم درست مي رسد ، به شدت دفاع مي كنم .  121- هرگز به اعمال جنسي ناپسند دست نزده ام .  122- گاهي افكارم به قدري سريع بوده كه نتوانسته ام آنها را بر زبان آورم .  123- اگر اطمينان داشتم كه كسي متوجه نخواهد شد ،بدون خريدن بليط ، وارد سينما مي شدم .  124- اغلب وقتي كسي كار خوبي در حق من انجام مي دهد ، از خود مي پرسم كه از اين كار چه هدفي داشته است .  125- معتقدم كه زندگي خانوادگي من به خوبي زندگي اغلب كساني است كه مي شناسم .  126- معتقدم كه قانون بايد با قاطعيت اجرا شود .  127- از انتقاد يا سرزنش به شدت مي رنجم .  128- آشپزي را دوست دارم .  129- رفتار اطرافيانم تاثير زيادي بر رفتار من دارد .  130- گاهي واقعا" احساس مي كنم آدم بي مصرفي هستم .  131- در كودكي عضو گروهي از دوستانم بودم كه سعي مي كردند در تمام مشكلات به همديگر وفادار باشند .  132- به زندگي پس از مرگ معتقدم .  133- دوست داشتم يك سرباز باشم .  134- گاهي دوست دارم با كسي دعوا و كتك كاري كنم .  135- اغلب به اين دليل كه دير تصميم مي گيرم ، خيلي چيزها را از دست مي دهم.  136- وقتي در حال انجام كار مهمي هستم ، اگر كسي ازمن راهنمايي بخواهد يا مزاحمم شود، عصباني مي شوم.  137- زماني خاطرات روزانه ام را مي نوشتم .  138- معتقدم عليه من توطئه چيني مي شود .  139- ترجيح مي دهم در بازي برنده باشم تا بازنده .  140- اغلب شبها بدون اين كه افكار يا خيالاتي ناراحتم كند ، به خواب مي روم .  141- در طي چند سال گذشته ، اكثر اوقات حالم خوب بوده است .  142- هرگز دچار غش يا تشنج نشده ام .  143- وزنم كم و زياد نمي شود .  144- فكر مي كنم كساني مرا تعقيب مي كنند .  145- احساس مي كنم اغلب بي دليل مجازات شده ام .  146- به آساني به گريه مي افتم .  147- چيزهايي را كه مي خوانم به خوبي گذشته نمي فهمم .  148- در طول زندگي ، هرگز حالم بهتر از الان نبوده است .  149- گاهي احساس مي كنم به بيماري خطرناكي مبتلا شده ام .  150- گاهي احساس مي كنم كه بايد به خودم يا كس ديگري صدمه بزنم .  151- خوشم نمي آيد قبول كنم كسي زيركانه سرم را كلاه گذاشته است .  152- زود خسته نمي شوم .  153- دوست دارم برخي از افراد مهم را بشناسم ، چون اين كار باعث مي شود احساس كنم مهم هستم .  154- وقتي از يك جاي بلند به پايين نگاه مي كنم ، مي ترسم .  155- اگر يكي از افراد خانواده ام با قانون درگير شود ، عصبي نمي شوم .  156- فقط مواقعي كه به مسافرت يا گردش مي روم ، خوشحال هستم .  157- برايم مهم نيست كه ديگران درباره ام چه فكر مي كنند .  158- دوست ندارم در ميهمانيها دست به شيرين كاري بزنم ، حتي اگر ديگران نيز چيزي شبيه آن را انجام دهند .  159- هيچ وقت غش نكرده ام .  160- مدرسه را دوست داشتم .  161- خجالتي هستم ، وهميشه مجبورم كاري كنم كه ديگران متوجه اين موضوع نشوند .  162- كسي سعي مي كند مرا مسموم كند .  163- ترس شديدي از مارها ندارم .  164- هيچ وقت دچار سرگيجه نشده ام ، يا خيلي كم سرگيجه داشته ام .  165- فكر مي كنم كه حافظه ام خوب است .  166- مسائل جنسي فكرم را آزار مي دهد .  167- گفتگو با غريبه ها برايم مشكل است .  168- آشنايانم مي گويند در مواقعي كارهايي مي كنم كه بعدا" نمي توانم آنها را به خاطر بياورم .  169- وقتي خسته مي شوم دوست دارم دست به كاري هيجان آور بزنم .  170- مي ترسم عقلم را از دست بدهم .  171- با پول دادن به گداها مخالفم .  172- بارها متوجه شده ام كه وقتي سرگرم انجام كاري هستم ، دستم مي لرزد .  173- مي توانم مدتي طولاني مطالعه كنم ، بدون اين كه چشمم خسته شود .  174- مطالعه و خواندن مطالبي در مورد كارم را دوست دارم .  175- بيشتر اوقات در تمام وجودم احساس ضعف مي كنم .  176- خيلي كم دچار سردرد مي شوم .  177- از دقت و مهارت دستهايم كاسته نشده است .  178- گاهي موقع دستپاچه شدن خيس عرق مي شوم ، و اين موضوع خيلي ناراحتم مي كند .  179- هنگام راه رفتن ، در حفظ تعادلم مشكلي نداشته ام .  180- ذهنم خوب كار نمي كند .  181- من دچار تب يونجه يا حملات آسم نمي شوم .  182- اوقاتي برايم پيش آمده كه در طي آن بر روي حركات و صحبت كردنم كنترلي نداشتم ، ولي از آنچه در اطرافم مي گذشت ، آگاه بودم .  183- برخي از افرادي را كه مي شناسم دوست ندارم .  184- خيلي كم خيالبافي مي كنم .  185- كاش اين قدر خجالتي نبودم .  186- از سر و كار داشتن با پول نمي ترسم .  187- اگر خبرنگار بودم ، خيلي دوست داشتم كه اخبار مربوط به تئاتر را گزارش كنم .  188- از بسياري از بازيها و سرگرميها لذت مي برم .  189- از لاس زدن خوشم مي آيد .  190- اطرافيانم با من بيشتر مثل يك بچه رفتار مي كنند تا يك فرد بالغ .  191- دوست دارم روزنامه نگار باشم .  192- مادرم زن خوبي است ، يا ( اگر مادرتان مرده است ) مادرم زن خوبي بود .  193- هنگام قدم زدن خيلي دقت مي كنم كه پايم را روي شكافهاي پياده رو نگذارم .  194- هرگز جوشهايي بر روي پوستم نبوده كه باعث نگرانيم شود .  195- در خانواده من ، محبت و همكاري خيلي كمتر از خانواده هاي ديگر است .  196- دائما" نگران چيزي هستم .  197- فكر مي كنم كار پيمان كاري ساختمان را دوست داشته باشم .  198- اغلب صداهايي مي شنوم كه نمي دانم از كجا مي آيند .  199- من به علم علاقه مندم .  200- كمك خواستن از دوستان برايم مشكل نيست ، حتي اگر نتوانم اين لطف آنها را جبران كنم .  201- شكار كردن را خيلي دوست دارم .  202- رفقايم اغلب مورد پسند والدينم نبودند .  203- گاهي كمي پشت سر ديگران غيبت مي كنم .  204- شنوايي من به خوبي اكثر افراد است .  205- برخي افراد خانواده ام عاداتي دارند كه باعث رنجش و دلخوري من مي شود .  206- بعضي وقتها احساس مي كنم كه خيلي آسان تصميم مي گيرم .  207- دوست دارم عضو چند انجمن يا باشگاه باشم .  208- تقريبا" هيچ وقت طپش قلب يا تنگي نفس نداشته ام .  209- صحبت درباره مسائل جنسي را دوست دارم .  210- ديدن جاهايي را كه قبلا" نديده ام دوست دارم .  211- وظيفه اي به من الهام شده است كه تاكنون به دقت آن را دنبال كرده ام .  212- گاهي مانع كار كساني شده ام كه مي خواسته اند آن كار را نه به خاطر اهميتش ، بلكه به خاطر پيروي از اصول انجام دهند .  213- زود عصباني مي شوم و زود هم آرام مي گيرم .  214- خانواده ام تقريبا" هيچ تسلطي بر روي من نداشته اند .  215- خيلي غصه مي خورم .  216- كسي سعي مي كند چيزي را از من بدزدد .  217- تقريبا" تمام بستگانم مرا درك مي كنند .  218- مواقعي بوده كه آن قدر بي قرار بوده ام كه نتوانسته ام يك جا بند شوم .  219- در عشق شكست خورده ام .  220- هيچ وقت نگران قيافه ام نيستم .  221- اغلب درباره چيزهايي خواب مي بينم كه نمي توان درباره آنها با كسي صحبت كرد .  222- تمام مسائل مهم درباره امور جنسي را بايد به بچه ها ياد داد .  223- فكر مي كنم عصبي تر از ديگران نيستم .  224- من دردي ندارم ، و اگر هم داشته باشم ، بسيار كم است .  225- كارها را طوري انجام مي دهم كه ديگران مي توانند آن را سوء تعبير كنند .  226- گاهي وقتها بدون هيچ دليلي ، يا حتي در شرايط نامناسب ، احساس خوشي و هيجان زيادي مي كنم .  227- كساني را كه دائما" به فكر پول يا مقام هستند ، سرزنش نمي كنم .  228- اشخاصي هستند كه سعي مي كنند افكار و عقايد مرا بدزدند.  229- مواقعي پيش مي آيد كه گويي مغزم خالي شده است ، بطوري كه فعاليتهايم متوقف شده ، و از آنچه در اطرافم مي گذرد آگاه نيستم .  230- با كساني كه مي دانم كارشان اشتباه است ، مي توانم رفتار دوستانه اي داشته باشم .  231- دوست دارم بين جمعي از افرادي باشم كه مرتب جوك گفته و شوخي مي كنند .  232- گاهي در انتخابات به كساني راي مي دهم كه آنها را اصلا" نمي شناسم .  233- شروع كردن هر كاري برايم مشكل است .  234- فكر مي كنم كه يك شخص محكوم هستم .  235- در مدرسه شاگرد ضعيفي بودم .  236- اگر هنر مند بودم دوست داشتم گلها را نقاشي كنم .  237- از اين كه چندان خوش قيافه نيستم ، زياد ناراحت نمي شوم .  238- حتي در هواي خنك زود عرق مي كنم .  239- كاملا" اعتماد به نفس دارم .  240- گاهي نمي توانم از دزدي ، يا بلند كردن چيزي از مغازه ها خودداري كنم .  241- بهتر است آدم به كسي اعتماد نكند .  242- هفته اي يك يا چند بار هيجان زده مي شوم .  243- وقتي در جمع هستم ، نمي توانم مطلب مناسبي براي گفتگو پيدا كنم .  244- معمولا" هر وقت دلم مي گيرد ، يك چيز مهيج مي تواند مرا از آن حالت خارج كند .  245- وقتي خانه را ترك مي كنم ، در مورد قفل بودن درها و بسته بودن پنجره ها نگران نيستم .  246- معتقدم كه گناهان من غير قابل بخشش هستند .  247- يك يا چند قسمت پوستم بي حس است .  248- سوء استفاده از كسي را كه خود اجازه چنين كاري را مي دهد ، بد نمي دانم .  249- بينايي من به خوبي سالهاي گذشته است .  250- گاهي اوقات به قدري از زرنگي بعضي از جنايتكاران خوشم آمده كه آرزو كرده ام گير نيفتند .  251- اغلب احساس مي كنم كه غريبه ها به ديده انتقاد آميز به من نگاه مي كنند .  252- براي من مزه همه چيز يكسان است .  253- من هر روز ، بيش از حد عادي آب مي خورم .  254- بيشتر مردم به اين علت با كسي دوست مي شوند كه ممكن است اين دوستي برايشان مفيد باشد .  255- به ندرت احساس كرده ام گوشهايم زنگ بزند يا وزوز كند .  256- گاهي اوقات از عزيزترين كسان خود هم متنفر مي شوم .  257- اگر خبرنگار بودم دوست داشتم اخبار ورزشي را گزارش كنم .  258- من در طول روز مي توانم بخوابم ولي شبها قادر به خواب نيستم .  259- مطمئنم كه ديگران پشت سرم راجع به من صحبت مي كنند .  260- گاهي به شوخيهاي بي ادبانه مي خندم .  261- در مقايسه با دوستانم ترسهاي كمتري دارم .  262- وقتي در جمعي از من بخواهند بحثي را شروع كنم يا مطلبي را توضيح دهم ، دستپاچه نمي شوم .  263- هميشه وقتي يك جنايتكار به وسيله دفاعيات يك وكيل زرنگ آزاد مي شود ، از قانون بيزار مي شوم .  264- در مصرف مشروبات الكلي افراط كرده ام .  265- تا وقتي كسي با من حرف نزند با او صحبت نمي كنم .  266- هرگز گرفتاري قانوني نداشته ام .  267- اوقاتي بوده كه در طي آن به طرز غير عادي و بدون علت خاصي احساس خوشحالي مي كردم .  268- افكار مربوط به امور جنسي آزارم مي دهد .  269- وقتي چند نفر به دردسر مي افتند ، بهترين كار اين است كه داستاني درست كرده و همه به آن بچسبند .  270- ديدن آزار و اذيت حيوانات باعث ناراحتي من نمي شود .  271- فكر مي كنم احساساتي تر از ديگران هستم .  272- هرگز در زندگي عروسك بازي را دوست نداشته ام .  273- اغلب اوقات زندگي برايم رنج آور است .  274- در مورد بعضي مسائل آن قدر حساسم كه نمي توانم در موردشان صحبت كنم .  275- در مدرسه صحبت كردن در مقابل كلاس برايم خيلي مشكل بود .  276- من مادرم را دوست دارم ، يا ( اگر مادرتان مرده است ) ، من مادرم را دوست داشتم .  277- اكثر اوقات ، حتي در كنار ديگران احساس تنهايي مي كنم .  278- ديگران به قدر لازم با من تفاهم دارند .  279- از شركت در بازيهايي كه خوب بلد نيستم خودداري مي كنم .  280- فكر مي كنم مي توانم مثل ديگران به آساني دوست پيدا كنم .  281- دوست ندارم ديگران دور و برم باشند .  282- ديگران مي گويند كه من هنگام خواب راه مي روم .  283- كسي كه با سهل انگاري خود ديگران را به دزديدن اموالش وسوسه مي كند ، به اندازه كسي كه دزدي كرده ، مقصر است .  284- فكر مي كنم تقريبا" هركسي براي اين كه به دردسر نيفتد ، دروغ خواهد گفت .  285- من حساس تر از اغلب مردم هستم .  286- اغلب مردم باطنا" دوست ندارند كه براي كمك به ديگران خود را به دردسر بيندازند .  287- بيشتر رويا هايم درباره مسائل جنسي است .  288- پدر و مادر و افراد خانواده ام بيش از حد از من ايراد مي گيرند .  289- خيلي زود دستپاچه مي شوم .  290- درباره پول و كار نگران هستم .  291- هيچ وقت عاشق كسي نبوده ام .  292- بعضي از كارهايي كه افراد خانواده ام انجام داده اند ، مرا به وحشت انداخته است .  293- تقريبا" هيچ وقت خواب نمي بينم .  294- بيشتر اوقات لكه هاي قرمزي روي گردنم پيدا مي شود .  295- هرگز احساس فلجي يا ضعف غير طبيعي ، در هيچ يك عضلاتم نداشته ام .  296- گاهي بدون آن كه سرما خورده باشم ، صدايم در نمي آيد يا تغيير مي كند .  297- اغلب پدر و مادرم مرا به اطاعت وادار مي كردند ، حتي وقتي كه من اين كار آنها را غير منطقي مي دانستم.  298- گاهي بوهاي ناجوري به مشامم مي رسد .  299- نمي توانم ذهنم را روي يك موضوع متمركز كنم .  300- من به دلايلي ، نسبت به يك يا چند نفر از اعضاي خانواده ام حسادت مي كنم.  301- تقريبا" هميشه درباره كسي يا چيزي نگران هستم .  302- خيلي زود حوصله ام از دست ديگران سر مي رود .  303- اغلب آرزو مي كنم اي كاش مرده بودم .  304- گاهي آن قدر هيجان زده مي شوم كه خوابيدن برايم مشكل مي گردد .  305- من بيشتر از سهم خود در زندگي نگراني داشته ام .  306- براي هيچ كس چندان مهم نيست كه چه بر سرمن مي آيد .  307- گاهي آن قدر خوب مي شنوم كه باعث ناراحتيم مي شود .  308- هرچيزي را كه به من مي گويند بلافاصله فراموش مي كنم .  309- معمولا" حتي در امور جزيي ، مجبورم كه قبل از اقدام صبر كرده و فكر كنم .  310- وقتي در خيابان آشنايانم را مي بينم ، براي اجتناب از روبرو شدن با آنها به طرف ديگر خيابان مي روم .  311- اغلب احساس مي كنم چيزهاي دور و برم واقعي نيستند .  312- تنها قسمت جالب نشريات ، بخش فكاهي آنهاست .  313- عادت دارم كه چيزهاي بي اهميت ( مانند درختها يا تيرهاي چراغ برق) را بشمارم .  314- دشمني ندارم كه واقعا" بخواهد به من صدمه بزند .  315- با كساني كه دوستانه تر از حد معمول به نظر مي رسند ، با احتياط رفتار مي كنم .  316- افكار غير عادي و عجيب وقريبي دارم .  317- دور شدن از خانه ، حتي براي مسافرتهاي كوتاه ، مرا مضطرب و ناراحت مي كند .  318- معمولا" انتظار دارم در كارهايي كه انجام مي دهم ، موفق شوم .  319- هنگامي كه تنها هستم ، چيزهاي عجيب و غريبي مي شنوم .  320- گاهي از افراد يا چيزهايي مي ترسم كه مي دانم صدمه اي به من نمي زنند .  321- از تنها وارد شدن به اتاقي كه يك عده در آن مشغول صحبت هستند ، احساس ترس و ناراحتي نمي كنم .  322- از به كار بردن چاقو يا هر چيز برنده و نوك تيز مي ترسم .  323- گاهي از آزار رساندن به كسي كه خيلي دوستش دارم ، لذت مي برم .  324- به آساني مي توانم ديگران را از خودم بترسانم ، و گاهي براي شوخي اين كار را مي كنم .  325- براي من تمركز حواس مشكلتر از ديگران است .  326- بارها اتفاق افتاده كه از انجام كاري منصرف شده ام ، زيرا توانايي انجام آن را در خود نديده ام .  327- كلمات بد و خيلي زشتي به ذهنم خطور مي كند و نمي توانم از شر آنها خلاص شوم .  328- گاهي افكار بي اهميتي به ذهنم هجوم مي آورند و تا چند روز مرا ناراحت مي كنند .  329- تقريبا" هر روز چيزهايي اتفاق مي افتد كه مرا مي ترساند .  330- گاهي سرشار از انرژي هستم .  331- معمولا" كارها را سخت مي گيرم .  332- گاهي از آزار ديدن به وسيله كسي كه دوستش دارم ، لذت مي برم .  333- مردم درباره من چيزهاي زشت و توهين آميزي مي گويند .  334- در جاهاي بسته احساس ناراحتي مي كنم .  335- زياد خود پسند نيستم .  336- كسي فكر و ذهن مرا كنترل مي كند .  337- در ميهمانيها بيشتر اوقات به جاي اين كه داخل جمع شوم ، ترجيح مي دهم تنها يا فقط با يك نفر بنشينم .  338- بيشتر اوقات رفتار مردم برخلاف انتظار من است .  339- گاهي احساس كرده ام مشكلاتم آن قدر زياد شده اند كه نمي توانم بر آنها غلبه كنم.  340- ديد و بازديد از آشنايان را دوست دارم .  341- گاهي ذهنم كند تر از حد معمول كار مي كند .  342- در اتوبوس ، قطار و غيره ، اغلب با غريبه ها صحبت مي كنم .  343- بچه ها را دوست دارم .  344- از شرط بندي روي چيزهاي كوچك خوشم مي آيد .  345- اگر امكاناتي فراهم شود ، مي توانم كاري انجام دهم كه براي مردم بسيار سودمند باشد .  346- اغلب به افراد به اصطلاح متخصصي برخورده ام ، كه به اندازه من كار بلد نبودند .  347- وقتي مي شنوم يكي از آشنايانم به موفقيتي رسيده است ، احساس شكست مي كنم .  348- اغلب آرزو مي كنم اي كاش بچه بودم .  349- خوش ترين ساعات زندگيم وقتي است كه تنها باشم .  350- اگر به من فرصت دهند ، رهبر خوبي براي مردم مي شوم .  351- از شنيدن داستانها و جوكهاي بي ادبانه خجالت مي كشم .  352- معمولا" مردم بيش از آن چه به ديگران احترام مي گذارند ، توقع احترام دارند .  353- از ميهمانيها فقط به اين دليل كه با مردم هستم لذت مي برم .  354- سعي مي كنم داستانهاي خوبي را به خاطر بسپارم تا بتوانم به ديگران بازگو كنم .  355- يك يا چند بار در زندگي احساس كرده ام فردي به وسيله هيپنوتيزم مرا وادار به انجام كارهايي كرده است  356- زماني كه مشغول انجام كاري هستم ، نمي توانم حتي براي يك لحظه آن را كنار بگذارم .  357- اغلب در غيبت كردن و عيب جويي هاي اطرافيانم شركت نمي كنم .  358- اغلب ، ديگران نسبت به فكر هاي خوب من حسادت مي كنند ، فقط به اين دليل كه اين فكرها قبلا" به ذهن خود آنها نرسيده بود .  359- از شور و هيجان در يك جمع لذت مي برم .  360- از ملاقات با آدمهاي غريبه ناراحت نمي شوم .  361- كسي سعي دارد روي فكر من تاثير بگذارد .  362- يادم مي آيد گاهي براي خلاص شدن از گرفتاري ، خودم را به مريضي زده ام .  363- هنگامي كه در جمع دوستان شاد و سر زنده هستم ، نگرانيهايم بر طرف مي شود .  364- هنگامي كه كاري خوب پيش نمي رود ، دلم مي خواهد آن كار را فورا" كنار بگذارم .  365- دوست دارم ديگران بدانند من بر كارها مسلط هستم .  366- مواقعي بوده كه به قدري سرشار از انرژي بوده ام كه چند روزي نياز به خواب نداشتم .  367- هر وقت امكان داشته باشد از حضور در ميان جمعيت پرهيز مي كنم .  368- از روبرو شدن با گرفتاري يا مشكل شانه خالي مي كنم .  369- هنگامي كه مي خواهم كاري انجام دهم و ديگران مي گويند كه ارزش انجام دادن ندارد ، آن را كنار مي گذارم .  370- ميهمانيها و اجتماعات را دوست دارم .  371- اغلب آرزو مي كنم كه اي كاش از جنس مخالف بودم .  372- زود عصباني نمي شوم .  373- در گذشته كارهاي زشتي انجام داده ام كه هرگز درباره آنها با كسي صحبت نكرده ام .  374- اغلب مردم براي پيشرفت در زندگي ، تا حدي از روشهاي غيرعادلانه استفاده مي كنند .  375- هنگامي كه ديگران سوالات خصوصي ازمن مي پرسند ، عصبي مي شوم .  376- فكر مي كنم نمي توانم براي آينده ام برنامه ريزي كنم .  377- از خودم ، با وضع و حالي كه فعلا" دارم ، راضي نيستم .  378- زماني كه خانواده دوستانم در مورد زندگيم مرا نصيحت مي كنند ، عصباني مي شوم .  379- در بچگي زياد تنبيه بدني شده ام .  380- هنگامي كه ديگران از من تعريف مي كنند ، ناراحت مي شوم .  381- دوست ندارم نظر ديگران را در مورد زندگي بشنوم .  382- اغلب ، با افرادي كه به من نزديك هستند ، اختلاف نظر جدي دارم .  383- وقتي كه واقعا" كارها بد پيش مي رود ، مي دانم كه مي توانم روي كمك خانواده ام حساب كنم .  384- در بچگي ميهمان بازي را دوست داشتم .  385- از آتش نمي ترسم .  386- گاهي از سايرين دوري مي كنم ، چون مي ترسم پيش آنها كاري بكنم يا حرفي بزنم كه بعدا" پشيمان شوم  387- من گاهي مشروب مي خورم ، و فقط در اين مواقع است كه مي توانم احساس واقعيم را بيان كنم .  388- خيلي كم دوره هاي غمگيني داشته ام .  389- اغلب مي گويند كه من آدم جوشي و تند خويي هستم .  390- از اين كه درگذشته بعضي حرفهايم ممكن است ديگران را رنجانده باشد ، ناراحتم .  391- احساس مي كنم نمي توانم همه چيزها را درباره خودم به كسي بگويم .  392- رعد و برق يكي از چيزهايي است كه از آن مي ترسم .  393- دوست دارم مردم را درباره كارهاي بعديم در حال حدس و گمان نگه دارم .  394- اغلب نقشه هايي كه در گذشته كشيده ام ، آن قدر پر اشكال بوده كه مجبور شده ام از آنها صرف نظر كنم  395- از تنها ماندن در تاريكي مي ترسم .  396- اغلب اوقات وقتي خواستم جلوي اشتباه كسي را بگيرم ، نگران اين بوده ام كه مبادا فكر كند نيت بدي دارم .  397- طوفان مرا به وحشت مي اندازد .  398- اغلب از ديگران راهنمايي مي خواهم .  399- آينده هر فرد نا مطمئن تر از آن است كه بتواند براي آن نقشه هاي جدي در نظر بگيرد .  400- اغلب اوقات حتي زماني كه همه چيز خوب پيش مي رود ، احساس مي كنم هيچ چيز برايم مهم نيست .  401- از آب نمي ترسم .  402- اغلب براي تصميم گيري در مورد كاري بايد مدتهاي طولاني روي آن فكر كنم .  403- وقتي خواسته ام به كسي خوبي كرده و كمكش كنم ، اغلب در مورد نيت من دچار سوء تفاهم شده است .  404- مشكلي در بلعيدن ندارم .  405- معمولا" آرام هستم و به آساني عصباني نمي شوم .  406- مطمئنا" از ضربه زدن به مجرمين ، به شيوه خودشان ، لذت خواهم برد .  407- به دليل گناهاني كه مرتكب شده ام ، سزاوار مجازات سختي هستم .  408- از شكستها چنان ناراحت مي شوم كه نمي توانم آنها را از ذهنم بيرون كنم .  409- از اين كه هنگام كار كردن كسي مرا نگاه كند ناراحت مي شوم ، حتي زماني كه مي دانم مي توانم آن كار را به خوبي انجام دهم .  410- اگر كسي در صف از من جلو بزند ، آن قدر ناراحت مي شوم كه به او اعتراض مي كنم .  411- گاهي فكر مي كنم به درد هيچ كاري نمي خورم .  412- در دوران مدرسه ، اغلب غيبت مي كردم .  413- يك يا چند نفر از افراد خانواده ام ، آدمهايي بسيار عصبي هستند .  414- گاهي مجبور شده ام با افراد گستاخ و مزاحم رفتار خشني داشته باشم .  415- درباره بدبختيهاي احتمالي آينده نگرانم .  416- عقايد سياسي محكمي دارم .  417- دوست دارم در مسابقات اتومبيل راني شركت كنم .  418- استفاده از حقه هاي قانوني ، به شرط آن كه منجر به قانون شكني نشود ، اشكالي ندارد .  419- عده اي هستند كه من از آنها آن قدرمتنفرم كه وقتي گرفتاري برايشان پيش مي آيد ، عميقا" خوشحال مي شوم .  420- انتظار كشيدن مرا عصباني مي كند .  421- اگر ديگران فكر كنند كه من كاري را درست انجام نمي دهم ، آن كار را كنار مي گذارم .  422- كوچكتر كه بودم ، شيفته شور و هيجان بودم .  423- براي غلبه بر رقيب خود ، حاضرم هر كاري بكنم .  424- از اين كه مردم در خيابان ، فروشگاه ، و . . . مرا نگاه كنند ناراحت مي شوم .  425- مردي كه در دوران كودكي از من نگهداري مي كرد ( مانند پدر يا ناپدري ) نسبت به من خيلي سخت گير بود .  426- لي لي و طناب بازي را دوست داشتم .  427- تا بحال هرگز يك شبح نديده ام .  428- تاكنون چندين بار نظرم را درباره شغل دائمي خود تغيير داده ام .  429- هرگز بدون تجويز پزشك ، دارو يا قرص خواب آور مصرف نمي كنم .  430- اغلب از اين كه بد اخلاق و زود رنج هستم تاسف مي خورم .  431- در مدرسه هميشه نمره انضباطم بد بود .  432- من شيفته آتش هستم .  433- هنگامي كه مجبور باشم ، تنها آن قسمت از حقيقت را مي گويم كه براي خودم ضرري نداشته باشد .  434- اگر من با چند تن از دوستانم دچار گرفتاري مي شديم ، و همه به يك اندازه مقصر بوديم ، ترجيح مي دادم كه همه تقصيرها را خودم بر عهده بگيرم ، اما دوستانم را لو ندهم .  435- اغلب اوقات از تاريكي مي ترسم .  436- هنگامي كه مردي زني را ملاقات مي كند ، معمولا" به جنبه هاي جنسي زن فكر مي كند .  437- معمولا" با افرادي كه مي خواهم آنها را راهنمايي يا اصلاح كنم ، بسيار رك هستم .  438- از تصور وقوع يك زمين لرزه به وحشت مي افتم .  439- بلافاصله يك نظر يا فكر خوب را صد در صد قبول مي كنم .  440- معمولا" به جاي راهنمايي خواستن از ديگران ترجيح مي دهم خودم كارها را حل و فصل كنم .  441- از اين كه در محل در بسته و يا جايي شبيه انباري باشم ، مي ترسم .  442- بايد قبول كنم كه گاهي بي دليل درباره چيزهايي واقعا" بي اهميت نگران شده ام .  443- هرگز نظر بد يا احساس ترحم خودم را نسبت به ديگران پنهان نمي كنم ، ولو آن كه از من برنجد .  444- من آدم بسيار حساسي هستم .  445- غالبا" زير دست كساني كار كرده ام كه كارها را طوري جور مي كنند كه امتيازها نصيب خودشان شود ، اما بتوانند اشتباهات را به گردن زير دستان خود بياندازند .  446- چون آدم كمرويي هستم ، گاهي دفاع از حقم برايم سخت است .  447- از ديدن زباله منزجر و يا وحشتزده مي شوم .  448- در عالم رويا براي خود يك زندگي خيالي ساخته ام ، كه در باره آن با ديگران حرف نمي زنم .  449- بعضي از افراد خانواده ام تند خو هستند .  450- نمي توانم هيچ كاري را خوب انجام دهم .  451- از اين كه اغلب اوقات احساس تاسفم را بيش از آنچه واقعا" هست نشان مي دهم ، احساس گناه مي كنم .  452- معمولا" قاطعانه از عقايد خودم دفاع مي كنم .  453- از عنكبوت نمي ترسم .  454- به آينده اميدي ندارم .  455- اعضاي خانواده و بستگان نزديكم روابط خوبي با هم دارند .  456- دوست دارم لباسهاي گران قيمت بپوشم .  457- حتي وقتي در مورد موضوعي تصميم گرفته ام ، ديگران مي توانند نظرم را به آساني تغيير دهند .  458- از ديدن بعضي حيوانات ناراحت مي شوم .  459- مي توانم به اندازه ديگران درد را تحمل كنم .  460- چندين بار من آخرين نفري بوده ام كه از تلاش براي انجام كاري دست كشيده ام .  461- از اين كه ديگران مرا وادار به عجله كنند ، عصباني مي شوم .  462- از موش نمي ترسم .  463- هفته اي چند بار احساس مي كنم كه گويي اتفاق خطرناكي در حال وقوع است .  464- اغلب اوقات احساس خستگي مي كنم .  465- تعمير كردن قفل درب را دوست دارم .  466- گاهي مطمئنم كه ديگران مي توانند افكارم را بخوانند .  467- دوست دارم مطالب علمي بخوانم .  468- از تنها بودن در يك مكان وسيع و سرباز مي ترسم .  469- گاهي احساس مي كنم كه دارم متلاشي مي شوم .  470- تعداد زيادي از مردم مرتكب رفتارهاي جنسي ناپسند مي شوند .  471- بارها در اواسط شب وحشت زده شده ام .  472- از اين كه فراموش كنم اشياء را كجا گذاشته ام ، بسيار ناراحت مي شوم .  473- كسي كه در بچگي بيش از همه به او دلبسته بودم و بيشتر از هركس ديگري او را تحسين مي كردم ، يك زن بود ( مادر ، خواهر ، عمه ، يا زن ديگري )  474- داستانهاي ماجراجويانه را بيشتر از داستانهاي عشقي دوست دارم .  475- اغلب گيج شده و فراموش مي كنم كه چه مي خواستم بگويم .  476- من آدم بسيار دست و پا چلفتي هستم .  477- انجام ورزشهاي خشن ( مثل بوكس ) را واقعا" دوست دارم .  478- از همه اعضاء خانواده ام متنفرم .  479- بعضي ها فكر مي كنند كه شناختن من مشكل است .  480- بيشتر اوقات فراغتم را به تنهايي مي گذرانم .  481- وقتي ديگران كاري مي كنند كه باعث خشم من مي شود ، نارضايتي خودم را نسبت به كارشان بيان مي كنم .  482- معمولا" تصميم گيري برايم سخت است .  483- مردم مرا آدم جذابي نمي دانند .  484- مردم با من خيلي مهربان نيستند .  485- اغلب احساس مي كنم كه به خوبي ديگران نيستم .  486- من خيلي لجوج هستم .  487- مصرف حشيش برايم لذت بخش بوده است .  488- بيماري رواني نشانه ضعف فرد است .  489- من گرفتار مواد مخدر يا الكل هستم .  490- ارواح يا اشياء مي توانند مردم را در جهت خوب يا بد تحت تاثير قرار دهند .  491- وقتي مجبورم تصميمات مهمي بگيرم ، احساس در ماندگي مي كنم .  492- هميشه سعي مي كنم خوشحال باشم ، حتي زماني كه ديگران ناراحت هستند يا ايراد مي گيرند .  493- هنگامي كه با مشكلي مواجه مي شوم ، در ميان گذاشتن آن با ديگران كمكم مي كند .  494- به اهداف اصلي خود در زندگي رسيده ام .  495- معتقدم كه مردم بايد مشكلات شخصيشان را براي خود نگه دارند .  496- اين روزها احساس فشار يا استرس زيادي نمي كنم .  497- فكر اين كه تغييراتي در زندگيم بدهم ، ناراحتم مي كند .  498- بزرگترين مشكل من ناشي از رفتار يكي از نزديكترين كسانم است .  499- از رفتن به دكتر متنفرم ‚ حتي موقعي كه مريض هستم .  500- با اين كه از زندگيم راضي نيستم ، اما در اين مورد كاري از دستم بر نمي آيد .  501- براي كاهش مشكلات و نگرانيها ، صحبت كردن با ديگران مفيد تر از دارو خوردن است .  502- من عادتهاي واقعا" مضري دارم .  503- مواقعي كه مشكلاتي پيش مي آيد ، ترجيح مي دهم ترجيح مي دهم ، كه ديگران به حل آن بپردازند .  504- معايبي دارم كه نمي توانم آنها را از بين ببرم .  505- كارهاي روزمره زندگي آن قدر حالم را به هم مي زند كه دلم مي خواهد همه آنها را رها كنم .  506- تازگيها به فكر خودكشي افتاده ام .  507- هنگامي كه ديگران مزاحم كارم مي شوند ، اغلب بسيار بد اخلاق مي شوم .  508- اغلب احساس مي كنم كه مي توانم فكر ديگران را بخوانم .  509- در مواقعي كه مجبورم تصميمات مهمي بگيرم ،عصباني مي شوم .  510- ديگران مي گويند كه من خيلي تند غذا مي خورم .  511- هفته اي يك بار يا بيشتر مست يا نشئه مي شوم .  512- كسي يا چيز پر ارزشي را از دست داده ام كه هرگز آن را فراموش نخواهم كرد .  513- گاهي آن قدر خشمگين و ناراحت مي شوم كه حال خودم را نمي فهمم .  514- قبول نكردن كاري كه ديگران از من مي خواهند برايم مشكل است .  515- خوشترين اوقات من زماني است كه تنها هستم .  516- زندگيم پوچ و بي معني است .  517- نمي توانم در شغلي براي مدت طولاني بمانم .  518- در زندگي اشتباهات زيادي داشته ام .  519- از اين كه در برابر ديگران زياد تسليم مي شوم ، ناراحتم .  520- تازگيها درباره خودكشي زياد فكر مي كنم .  521- تصميم گيري به جاي ديگران و تعيين شغل براي آنها را دوست دارم .  522- حتي اگر خانواده ام نباشد ، مي دانم كه هميشه كسي از من مراقبت خواهد كرد .  523- از ايستادن در صف جاهايي مثل سينما ، رستوران ، مكانهاي ورزشي ، و . . . متنفرم .  524- من سعي كرده ام خود را بكشم ، اما هيچ كس اين موضوع را نمي داند .  525- همه چيز در اطرافم بسيار سريع مي گذرد .  526- مي دانم كه سربار ديگران هستم .  527- بعد از يك روز بد ، معمولا" به مشروب نياز دارم .  528- بيشتر مشكلات من از بد شانسي است .  529- گاهي به نظر مي رسد كه نمي توانم حرف زدنم را قطع كنم .  530- گاهي بدون اين كه علتش را بدانم ، عمدا" خودم را زخمي مي كنم .  531- من ساعتهاي طولاني كار مي كنم ، حتي اگر شغلم ايجاب نكند .  532- معمولا" پس از اين كه خوب گريه مي كنم ، احساس مي كنم كه حالم بهتر شده است .  533- فراموش مي كنم كه چيزها را كجا مي گذارم .  534- اگر مي توانستم دوباره زندگي كنم ، تغيير زيادي در آن نمي دادم .  535- اگر افرادي كه به آنها اعتماد كرده ام كارهايشان را سر وقت انجام ندهند ، بسيار كج خلق مي شوم .  536- به دنبال هر ناراحتي ، سردرد مي گيرم .  537- از انجام دادن معامله اي كه در آن به طرف مقابل كلك بزنم ، خوشم مي آيد .  538- اغلب مردها هرچند وقت يك بار به همسرشان خيانت مي كنند .  539- اخيرا" نسبت به حل مشكلاتم بي علاقه شده ام .  540- يك بار به دنبال مشروب خوردن ، عصباني شده و ظروف و اثاثيه را شكسته ام .  541- اگر براي انجام كاري محدوديت زماني داشته باشم ، آن را بهتر انجام مي دهم .  542- يك بار به قدري از دست كساني عصباني شده ام كه احساس كرده ام دارم منفجر مي شوم .  543- گاهي افكار وحشتناكي در مورد خانواده ام به ذهنم مي آيد .  544- ديگران مي گويند كه من به مشروب معتاد هستم ، اما خودم موافق نيستم .  545- براي انجام كارهايم هميشه وقت كم مي آورم .  546- اين روزها دائما" به مرگ و زندگي پس از آن فكر مي كنم .  547- بيشتر اوقات چيزهايي را هم كه ممكن است هرگز به درد نخورد ، نگه مي دارم .  548- گاهي آن قدر عصباني شده ام كه در حين دعوا به كسي صدمه زده ام .  549- اخيرا" احساس مي كنم در هر كاري كه انجام مي دهم مورد آزمايش قرار مي گيرم .  550- در حال حاضر ارتباط زيادي با بستگانم ندارم .  551- گاهي به نظرم مي رسد افكارم را كه با صداي بلند بيان مي شوند ، مي شنوم .  552- هنگامي كه غمگين هستم ، معمولا" با ديدار دوستانم ناراحتيم از بين مي رود .  553- به نظر مي رسد هرچه كه الان برايم رخ مي دهد ، قبلا" نيز برايم رخ داده است .  554- هر وقت زندگي برايم سخت مي شود ، جز تسليم چاره اي نمي بينم .  555- حتي در خانه خودم ، به تنهايي نمي توانم به يك اتاق تاريك بروم .  556- فكر پول و درآمد ذهنم را خيلي به خود مشغول كرده است .  557- مرد بايد رييس خانواده باشد .  558- فقط در خانه خودم احساس آرامش مي كنم .  559- افرادي كه با آنها كار مي كنم ، مشكلات مرا درك نمي كنند .  560- از درآمدم راضي هستم .  561- معمولا" براي انجام كارهايم انرژي كافي دارم .  562- تعريف و تمجيد ديگران از من ، ناراحتم مي كند .  563- در اغلب ازدواجها ، يك يا هر دو طرف ناخشنودند .  564- تقريبا" هيچ وقت كنترل خود را از دست نمي دهم .  565- اين روزها به خاطر سپردن گفته هاي ديگران برايم مشكل است .  566- غمگيني يا ناراحتيم به كارم لطمه مي زند .  567- بيشتر زوجهاي متاهل نسبت به هم علاقه زيادي نشان نمي دهند


مطالب مشابه :


دومین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی - ۲۱ آبان ۹۳ - تربت جام

دومین همایش ملی پژوهش و درمان در روانشناسی بالینی دانشجویان پرستاری ورودی 92




همایش127- سومین کنگره سراسری هنردرمانی در ایران

پزشکی بالینی - همایش127- سومین کنگره سراسری هنردرمانی در ایران - پزشکی بالینی همایش. فهرست




فهرست همایش های پزشکی سال 1392

پزشکی بالینی. صفحه همایش. فهرست همایش های




فهرست همایش های پزشکی سال 1390

۳ الی ۵ اسفند ۱۳۹۰- سومین کنگره سراسری پژوهش های روانشناسی بالینی ۴ الی ۴ همایش های بالینی.




سوالات آزمون دکتری سال 92

سوالات آزمون دکتری سال 92 - روانشناسی بالینی -شخصیت همایش های روانشناسی




ششمین همایش ملی بهداشت روانی

سایت مشاوره و روانشناسی میثاق شیرین کام ششمین همایش ملی بهداشت روانی انتخاب رشته کنکور 92.




پرسشنامه کامل تست شخصیت مینه سوتا ، MMPI-2

روانشناسی بالینی 92- برايم مهم نيست كه چه بر سرم بيايد . همایش ها. موضوعات




منابع دکترای روانشناسی سلامت دانشگاه آزاد

مقالات روانشناسی-روانسنجی-بالینی-شخصیت-عمومی-کلیات همایش های روانشناسی و علوم




تحلیل آزمون سال 92 کارشناسی ارشد روانشناسی

آزمون كارشناسي ارشد سال 92 روانشناسی بالینی. همایش و سمینار; Design




چارت درسی

صفحه معرفی همایش ها و کنگره های سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور . روانشناسی بالینی 2.




برچسب :