آدم چاق و خرید لباس
سه تا عروسی دعوتیم. توی این هیری ویری دیدم لباسهام گشاد شدند. امروز بعد از اداره رفتم که لباس آماده بخرم کلی گشتم. دنبال یک کت و شلوار مناسب می گشتم. هرچی گشتم کت اندازه ام بود ولی شلوار چهار سایز بزرگتر تازه از پاهام بالا می رفت. بعد کمرش گشاد بود. کلی حرص خوردم با این عدم تناسب اندام. خلاصه ساعت ۵ همسرجان گفتند که احتمال اینکه توی جمهوری و برلن بشه سایز تو لباس گیر آورد کمه بیا بریم بازار. منهم پایه گفتم باشه. ما برای تردد درمرکز شهر و خرید و اینجور چیزها از موتور استفاده می کنیم. از آنجایی که این موتور ما کلی خلافی داشته و همیشه توی پارکینک خاک می خوره مگر اینکه یک چنین کاری برایمان پیش بیاید تا ببریمش بیرون همسر زیاد به فکر رفع مشکلات آن نیست. همینکه پیچیدیم سمت توپخونه پلیس جلومونو گرفت و موتور را توقیف کرد. خلاصه کلی اعصابمان خورد شد و لباس نخریده تاکسی گرفتیم بریم خونه. حالا توی خونه هرچی بهش می گم که خلافی که زیاد نیست حالا ۶۰ هزار تومان که زیاد نیست اینجا بود که لو دادند که معاینه فنی هم ندارد و بیرون آوردن از توقیف کلی وقتش را می گیرد و ... خلاصه گفت ترجیح می دهد اصلا دنبالش نرود. گفت با ۳۵۰ تومن میشه یک موتور نو خرید ولی باید یک ده روز الاف بشی و کلی هم هزینه کنی تا موتور را آزاد کنی.
خلاصه لباس که نخریدیم هیچ موتور را هم به باد دادیم. این هم از مشکلات یک آدم چاق اگر همان اول مشکل نداشت و لباس سایز گیر می آورد حالا موتور را از دست نمی داد. البته سهل انگاری شوهر هم مضاف بر علت شده است.
مطالب مشابه :
همکار آلمانی
بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می
پیام اخلاقی
بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می
آدمهای موفق چاق
بدبختی های یک زن چاق زن هستم و تمام اتفاقاتی که برای یک زن قرار است در طول زندگیش اتفاق بی
آدم چاق و خرید لباس
بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می
چرا؟
بدبختی های یک زن چاق زن هستم و تمام اتفاقاتی که برای یک زن قرار است در طول زندگیش اتفاق بی
95 کیلو
بدبختی های یک زن چاق. در خصوص نگاههای غلط نسبت به مشکل چاقی می
برچسب :
بدبختی های یک زن چاق