شگفتی ناظران از سنگ زنی کاشیان در تکیه های تهران(نگاهی به آیینی چند هزار ساله)
گرچه برخي از گزارشگران دورۀ قاجاري از سنگ زني در برخي شهرهاي ايران سخن گفته اند اما آنچه بيشتر جلب توجه مي كند گزارش هاي آيين سنگ زني کاشیان در تكيه هاي معروف عهد قاجاري است كه به همراه علم جريده به تكيه هاي تهران پا گذاشته و باعث اعجاب بينندگان و جهانگردان خارجي شده اند.
گزارش «ژان كالمار» از تكيۀ «حاجي آغاسي» ضمن توصيف انواع دسته هاي تعزيه دار كه به اين تكيه مي آمدند از ورود دستۀ سنگ زنان كاشان خبر مي دهد كه «علم آنها عبارت است از پرده هاي بلور كه از بيرقي فانوسي شکل و مزين به پر شتر مرغ آويخته اند.» اين علم- با توجه به توصيف کوتاه وي و مقايسه آن با جريده هاي كنوني- به طور حتم همان جريده است. بویژه اینکه در پای آن سنگ زنی انجام می شود. وی همچنین به لباس متحدالشکل آنان كه در گزارش هاي ديگر دقيقتر به آن پرداخته شده اشاره مي كند كه عبارتند از جامه هاي بلند و كلاه هاي مخروطي شكل. در اين ميان سردسته آنان بر روي سكو مي ايستد و به نوحه مي پردازد و بقيه متناوباً از پايي به پاي ديگر مي جهند و با وزن و آهنگ، سنگ ها را در پشت گردن و سينه و نزديك پاهاي خود به هم مي كوبند و گهگاهي هم با هم مي گويند: «الهي آمين ». اين گروه گرم رو حلقه زده و مي چرخند و شکل سنگهاي آنان نيمه كروي صاف و صيقلي است.[1]
گزارش ديگري كه در اين باره ارائه شده است مربوط به مشاهدات عبدالله مستوفي از سنگ زني در تكيه دولت است. مستوفی ضمن توصيف اين آيين عكس العملي نشان می دهد كه در آثار ديگران نيز به آن به نوعی ابراز شده است و به طور كلي ناشي از شورانگيزي سنگ زني و عدم تناسب آن با حزن انگيزي معمول آيين هاي محرم است، وي مي نويسد: «دسته ديگري كه خيلي توجه مرا جلب كرد، دسته سنگ زن كاشي بود كه با لباس متحد الشكل خود وارد شدند. لباس آنها يك «آرخالق الجه» و يك شال كرماني، حمايل و کلاهي شبيه كلاه شاطرها بود و هر يك دو پارچه چوب هشت گوشه قطوري با تسمه به كف دستهاي خود بسته بودند. نوحه خوان مي خواند و اينها به جاي پا ضربه نوحه، چوبهاي كفهاي دست خود را بر هم مي زدند. وقتي جلو غرفه شاه معمولاً توقف كردند، نوحه سه ضربي شد. كاشيها ضربه اول را محاذي سينه و ضرب دوم را محاذي سر و در ضربه سوم خيز برداشته دو دست را در بالاي سر به هم مي كوفتند و صداي گوش خراش زيلي از اين تخته به هم زني ايجاد مي كردند. به نظر من در همان عالم بچگي هم اين كار به رقاص بازي شبيه تر از عزاداري بود.»[2]
اگر سنگ زني براي مستوفي بيشتر به رقص مي مانست تا عزاداري، اما همين فرم رقص گونه آن براي «کنت دوگوبينو» ايران شناس غربي دورۀ قاجاري نشاني است براي پي بردن به ريشۀ باستاني اينگونه آيين ها كه با همان شكوه آغازين خود اجرا مي شود. گوبینو ضمن توصيف ورود دسته هاي عزادار به تكيه، به دستۀ بربرها اشاره مي كند كه آنان نيز با زنجير و سنگ به تن آزاري مي پردازند كه ما جداگانه به آن خواهيم پرداخت. اما دربارۀ سنگ زنان كاشي مي نويسد: «پس از بربر ها دسته ديگري هم وارد تكيه مي شود كه در كار خود بسيار ماهر است. اين دسته از رقّاصان كارآزموده اي تشكيل شده كه در واقع يك گروه همسرا و رقاص اند. همگي به گونه اي هم شكل پيراهن قلمكار و يا كتان چاپي گلدار مي پوشند. كمربندهاي ابريشمي بر كمر مي بندند و كلاه هاي كشميري بر سر مي گذارند و همه مانند برخي از بربرها تكه هاي چوبي در دست مي گيرند كه از بيرون گرد و از درون پهن هستند. كرد و كارهاشان را نيز ضربه هاي طبل و سينه زني همراه مي كند و همچنين نوحه خواني حاضران که در آن نام امامان مانند یک نوع برگردان پیوسته واگو می شود. رقاصان با هماهنگی کامل و به فاصلۀ زمانی معین از این پا به آن پا می جهند که این حالت به رقص شان زیبایی خاصی می بخشد، ولی در عین حال آن را مشکل می کند و از همین رو به تمرین زیاد نیاز دارد. آنها تکه های چوبی را مانند سنج گاه جلو سينه شان و گاه در پشت سرشان به هم مي كوبند. اين كارشان حالت هايي ايجاد مي كند كه بيشتر وقت ها روي جام هاي يونان باستان ديده مي شود. بعلاوه نبايد ترديد مي داشت كه همه اين هم سراياني كه پيشتر توضيح دادم ـ دسته هاي رقاص، بربرهاـ همگي يادگار ديرينه ترين دوران باستان اند. هيچ چيز در آنها تغيير نكرده نه در موسيقي طبل ها، نه سينه زني، نه نوحه ها و نه ورد ها تنها چيزي كه تغيير كرده نام هاي خدايان است، و در ايران امروز تعزيه ها در همان چارچوب، همان تشريفات، همان كيفيت ها و همان شكوهي كه زماني در جشن هاي «آدونيس» يافت مي شد، برگزار مي شود.» [3]
[1]- ژان كالمار، «بانیان تعزيه خواني»، ص 89
[2] - عبداله مستوفي، شرح زندگاني من يا تاريخ اجتماعي ايران دوره قاجاريه، جلد اول، تهران، زوار، سوم، 1371، ص 295، مقایسه شود با؛ ارنست اورسل، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، افست، 1353، ص 301
[3]- آرتور دوگوبينو،«تئاتر در ايران»(فصل سيزده كتاب وي با عنوان مذاهب و فلسفه در آسياي وسطي)، ترجمه علیرضا مناف زاده، ايران نامه، سال دهم، شماره 1، زمستان 1370، ص 17 و 316
مطالب مشابه :
سنج و دمام
دانلود نوحه سنتی دمامها با ريتم خاص به صدا در مى آيند و او شش نفر (هر سمت سه
اولین زنجیرزنی محرم در بازار تهران
سه ضرب با سنج را اجرا ميكردند، اما ما در مكتب تشيع بدون استفاده از سنج و طبل و با ضرب
دمام , سنج و شاخ
سنج و دمام و بوق هر سه از سازهای طبل زمان جنگ و عادی و با نوحه سرایی ونوحه
«محرم در روستای قلعه نو»
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با
مراسم سنتی «جَغجَغه زنی» در روستای ابیانه
«یکضرب»،«سهضرب» و «پشت سر چوبی پس از ترکیب با صدای طبل و سنج و نوحه نوحهخوان
سنج و دمام
(هر سمت سه با اعلام واحد از سوى نوحه خوان، قدرى فضا شكسته شده و به ( ضد ضرب های به
سنج و دمام آبادانیها روايتگر دردها و غمهای سيدالشهدا است
سنج و دمام و بوق هر سه از سازهای با آواز نوحه که خود دو ضرب با دو دست " می
شگفتی ناظران از سنگ زنی کاشیان در تکیه های تهران(نگاهی به آیینی چند هزار ساله)
اين علم- با توجه به نوحه سه ضربي شد. كاشيها ضربه اول را محاذي سينه و ضرب دوم را
مراسم محرم در دیزج شاهرود:
در این مسیر علم داران و طبل و دهل و با نوای سه ضرب به نوحه خوانهای سه مرکز
برچسب :
نوحه با طبل سه ضرب