شهادت سردار طالعی و 8 شهید دیگر را در منطقه مرزی سلماس تسلیت عرض می گوییم.

به نام خدا

به مناسبت شهادت سردار طالعی و همراهانش در درگیری با اشرار در منطقه مرزی سلماس.

لازم به ذکر است که سردار طالعی دوسال پیش بازنشست شده بودند که سال قبل دوباره دعوت به خدمت شدند. این شهید عزیز هیچگونه نیاز مادی نداشت و هدفش تنها خدمت به مردم و این مرزو بوم بود. برای اثبات سخنم این جمله بس است که ایشان قطعه زمینی موروثی داشتند که تاکنون سیصد قطعه از آن را جهت ایجاد ساختمان مسکونی بفروش رسانده بودند و ثروتی موروثی داشتند که تا آخر عمر حتی اگر روزی چندین میلیون تومان خرج می کردند باز تمام شدنی نبود با این وجود سینه خود را دردفاع از این مرز و بوم سپر گلوله های اشرار جیره خوار کردند و به فیض شهادت نایل گردیدند. دوستان این شهید می گفتند که پیکر ایشان در میان پوکه های شلیک شده گم شده بود به این معنی که تمام گلوله هایی را که داشت به طرف اشرار شلیک کرده بود و حتی گلوله های دو شهید عزیز دیگری را که نیز در کنارش افتاده بودند به طرف دشمن شلیک کرده و پس از تمام شدن مهماتش به شهادت رسیدند.

روحش شاد.

خدمت شهید عزیزم؛ جواد افشار

راستشو بخواین من شما رو نمی شناسم و هیچ وقت شما رو ندیدم و حتی نمی دونم قبر شما کجاست، ولی یه اتفاقاتی پیش اومد که فقط برا شما می گم.

قبل از عید، دختر داییم اومد خونه ما.اون روز سرور یه حرفایی می زد.آخه برده بودنشون گلستان شهدا برای قبار روبی و اون خانومی که باهاشون رفته بود که خودش هم همسر شهیده،از اونجا براشون چیزای زیادی تعریف کرده بود که البته نه سرور فهمیده بود و نه من فهمیدم و نه بابا و مامانم! تنها اسمی که یادم موند، اسم شما بود، اون خانومه گفته بود که شما نظر کرده اید و به قول سرور "خواص" هستید!

واسه همین این نامه رو برای شما می نویسم...

بعد از اون، من خیلی کنجکاو شدم که بیشتر از این جور چیزا بدونم و اصلاً به لغت "شهید" علاقه مند شدم. وقتی به کلیم گفتم، اولش یه ذره نیگام کرد و بعدش فکر کرد و بعدش گفت: "میشه رفت دید!". و وقتی که اشتیاق منو دید برام توضیح داد که یه سری مسافرت نوروزی هست به نام "راهیان نور" که آدم رو می برن جبهه و آدم تانکا و مینا و خمپاره ها و اینا رو می تونه ببینه. من خیلی ذوق کردم و حتی وقتی کلیم گفت این اردوها مختلط نیست(!) باز هم ذوقم کور نشد و گفتم اونا بالاخره یه کاریش می کنیم!

خلاصه شهید افشار! من و کلیم قرار گذاشتیم تا بریم و اسم بنویسیم و بیایم اونجا که شماها (به قول دوست بابام) نور بالا زدین و اینا. [الان بغض کردم] اون روز ما صبح زود اومدیم. اول رفتیم تا اسم منو بنویسیم که خیلی عجله داشتم، کلیم کنار ایستاد و من رفتم جلوی اون خانومه که فقط دماغش و عینکش پیدا بود! وقتی بش گفتم، یه نگاه عجیبی به سر تا پام کرد و گفت:«شهدا رفتن تا شما موهات بیرون باشه؟ ها؟ شهدا از تو چی می خواستن؟ می خوای با این وضع بری تو اون ارض مقدس؟... تو باید بری همون....». من خیلی حالم بد شد، بغض کردم و می خواستم گریه کنم، یه خانوم دیگه ای زود اومد به اون خانومه گفت: «خانوم جعفری! چی می گید؟! اونجا میرن که همینو بفهمن، چرا اینجوری صحبت می کنید با زایر شهدا... [بعدش به من گفت]..ببخشید دخترم! ایشون دلخور بودن، شما تشریف بیارید این طرف تا من..»؛ ولی من دیگه اشکام داشت می ریخت، نتونستم بایستم و رفتم سراغ کلیم، فقط از پشت سرم صدای بحثشونو می شنیدم!

کلیم منو که دید جا خورد، اومد جلو تا ببینه چی شده...، اما تا اومد یه ذره دلداریم بده، یه آقایی اومد دستشو گرفت، کشیدش کنار و پرسید: «شما چه نسبتی با این خانوم...»!!

کلیم به من اشاره کرد که زودی برم و منم اومدم خونه. یک ساعت بعد هم کلیم زنگ و زد، حالش خوب بود و سوء تفاهم(!) رفع شده بود. کلیم گفت: «ناراحت نباش عزیزم! اردیبهشت برای نمایشگاه مطبوعات با هم می ریم تهران!»

شهید افشار! به نظر شما، تو تهران، من می تونم شما رو بشناسم و بفهمم شما چرا رفتید؟!

دختر داستان و دختر وطن شما.

 

منبع : اکسیر


مطالب مشابه :


امکان انتخاب محل آزمون برای امتحانات پایان ترم دانشگاه پیام نور

پیام نور پــاکـدشت متقاضی در تاریخ های اعلام شده می توانند با مراجعه به سیستم گلستان به




اطلاعیه های دانشگاه پیام نور استان تهران به پذیرفته شدگان این دانشگاه

سیستم گلستان پیام نور اخبارپیام پاکدشت. دانشگاه پیام نور مرکز




ریز نمرات

حسابداران پیام نور سیستم گلستان دانشگاه پیام دانشگاه پیام نور پاکدشت




پاسخ به سوالات شما دوستان (نحوه اطلاع از زمان انتخاب واحد)

نمونه سوالات دانشگاه پیام نور، جزوه هاي 21/11/88 از سيستم گلستان پیام نور پاکدشت




شهادت سردار طالعی و 8 شهید دیگر را در منطقه مرزی سلماس تسلیت عرض می گوییم.

دانشگاه پیام نور خوی، شعر برده بودنشون گلستان شهدا برای قبار پیام نور واحد پاکدشت




برچسب :