مهمان خدا

تقدیم به :

تمام مردم غیور تبریزکه این روزها بار غمی تلخ و جانکاه

بر شانه هاشان سنگینی میکند و سیلاب اشکهاشان بر کویر گونه ها

جاری است بسان دریا

به تمام هموطنان تبریزی خصوصا اهالی و مردم داغدار ورزقان -هریس و اهر

از عمیق جان تسلیت میگم و برای بازماندگان صبر جمیل از یگانه خالق هستی

مسئلت دارم.

تقدیم به تبریز عزیزم وتمام دغدارنش:

شعر : اثر استاد ارجمندم اقای احمد رضا قدیریان

زخم ترا بر شانه ها بردن

تلخ است، سنگین است، دشوار است

اینجا زمین از درد می نالد

اینجا سخن از خشم آوار است

ای اشک تو در چشم من جاری

ای داغ تو بر جان آغوشم

اندوهگین از حال و روز تو

شب را به رسم سوگ می پوشم

هر چند لرزیده است پشت تو

در موجی از آوار و ویرانی

تو می توانی آسمان را هم

با بازوی عزمت بلرزانی

ما را طبیعت، این سراسر عشق،

محروم از لطفش نمی سازد

چون مادری دلسوز اگر گاهی

بر چهره خود چین بیندازد

برخیز، آذربایجان، برخیز

پیشانی ات هرچند تب ریز است

ای هم نبرد زخم های ژرف

این زخم در چشم تو ناچیز است

ای تکیه داده سرزمین من

بر شانه های صبر و ایمانت

ای سرزمین مردهای مرد

برخیز مثل قهرمانانت ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

+ برای تو که می ایی.

اي صبا نکهتي از کوي فلاني به من آرقلب بي حاصل ما را بزن اکسير مراددر کمينگاه نظر با دل خويشم جنگ استدر غريبي و فراق و غم دل پير شدممنکران را هم از اين مي دو سه ساغر بچشانساقيا عشرت امروز به فردا مفکن ...

زار و بيمار غمم راحت جاني به من آريعني از خاک در دوست نشاني به من آرز ابرو و غمزه او تير و کماني به من آرساغر مي ز کف تازه جواني به من آروگر ايشان نستانند رواني به من آريا ز ديوان قضا خط اماني به من آر

جان آمده رفته هیجان آمده رفته

نام تو گمانم به زبان آمده رفته

احیا نگرفتم تو بگو چند فرشته

صف از پی صف تا به اذان آمده رفته؟

تا پلک زدم خواب، مرا آمده برده

تا پلک زدم نامه رسان آمده رفته

امسال نبرده ست مرا روزه، فقط گاه

بر لب عطشی مرثیه خوان آمده رفته

من در به در او به جهان آمده بودم

گفتند: کجایی؟! به جهان آمده رفته

ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم

آن قدر به عمرم رمضان آمده رفته...

شعر: اثر استاد - دکتر محمد مهدی سیار

سلام و التماس دعا .ببخشید این روزها حس و حال شعر سرودن

نیست وچشمه ی ذوق ادبیم با صاعقه ی سوزان بی مهری ها

خشکیده!!

برای کویرتف دیده ی روحم و جوشش دوباره چشمه ی

دلنوشته هایم محتاج دعای باران تمام دوستانم

یا حق

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد

در دام مانده صید و صیاد رفته باشد...

اثر استاد مجید اروری

اثر استاد مهرداد جمشیدی

اثر: استاد شهراد ملک فاضلی

اثر استاد ایمان ملکی

.....

هیچ یعنی منِ از حسرت رویت دلتنگ

منِ آواره یِ در وسعتِ یک عالمه هیچ

با منی در همه ی همهمه ها ،دور ولی

قسمتم از تو، از این شهر پر از همهمه هیچ

....

مهمان خدا

مطالب مشابه :

دانشگاه در برزخ سیاست!

معرفی اساتید جامعه شناسی ایران(1)

مهمان خدا

چه كنيم پيامك ارزان‌تر محاسبه شود؟

خوابیدن در چه زمان‌هایی نکوهیده است

ماه تقسیم روزی مؤمنان ،ماه پیامبر اعظم (ص)

برنامه ادامه رقابتهاى ملى پوشان ايرانى در المپيك