اقتصاد مقاومتی - سید محمد مظهری
سید محمد مظهری
اقتصاد مقاومتی
وقتی بحث از ماهیت می شود ،اهل اندیشه،ماهیت را ،چیستی یک چیز می دانند.یعنی وقتی از کسی به طور عام بپرسند آب چیست؟آنچه در جواب می گوید (مثلا:آب مایعی بی رنگ ،بی بو و بی مزه خاص است که از اکسیژن و هیدروژن تشکیل شده است و هر آنچه که در توضیح آب بودن باشد)ماهیت آب است.ماهیت یک چیز اعم از کم و کیف و یا عرض و ذات آن عوامل تعیین کننده حیاتی آن است .یعنی اگر در تعریف آب ،مایع بودن را نگوییم یک ویژگی اصلی را از قلم انداخته ایم.بنابراین ماهیت مثل تعریف باید جامع و مانع باشد.زیرا ماهیت اساسا حدودی دارد و امری انتزاعی خیالی نیست بلکه اشاره به امری حقیقی دارد.
در واقع در موضوع اقتصاد مقاومتی باید بگوییم اقتصاد مقاومتی خودش چیست (به صورت ترکیبی )و اساسا چه چیزی هست و چه چیزی نیست(سلبی و ایجابی)یعنی قبل از اینکه کارکردهایش را بشناسیم باید خودش را بشناسیم. اینکه بدانیم اقتصاد مقاومتی چه چیزی هست نتایجی دارد و واینکه بدانیم چه چیزی نیست هم نتایج دیگری دارد که باعث می شود تشخیص راه دقیق تر شود.
نکته اول این است که ترکیب مفهوم مفهوم اقتصاد مقاومتی چیست؟و چگونه می توانیم آن را مفهومی درونی کرد یعنی فهمش را آسان و تبدیل به یک جریان اجتماعی کرد؟ به طور انتقادی باید گفت اساسا اقتصاد یک مفهوم اجتماعی است.یعنی بررسی آن یک نگاه چند عاملی نیاز دارد و برخلاف عده ای که نگاه ریاضی و مکانیکی به آن دارند تحت تاثیر عوامل انسانی و الهی است و نمی توان آن را در برنامه ریزی های کلان اقتصادی ؛مالی؛پولی،عرضه و تقاضا و....خلاصه کرد .مثلا نقش افکار عمومی،اعتقادات دینی،رهبری مراجع خاص،سبک زندگی و سایر عوامل اجتماعی در اقتصاد مهم است.قضیه تحریم تنباکو با فتوای میرزای شیرازی نمونه ای از تاثیر یک امر دینی و ملی بر یک رابطه اقتصادی است در صورتی که اساسا لغو قرارداد اقتصادی بزرگ به این شیوه در علم اقتصاد و حقوق تجارت رایج نیست.این یعنی اینکه مرجعیت دینی توانست قواعد اقتصادی را طبق احکام الهی و به نفع مسلمین تغییر دهد. نکته دوم در ترکیب اقتصاد مقاومتی ، مفهوم مقاومتی بودن آن است .
اساسا مقاومت در فرهنگ ایرانی اسلامی بر خلاف برداشت سطحی و سلبی آن در جهان ، مفهومی حیات بخش است،چنانکه در قصاص حیات است و در دفاع مقدس استقلال است ؛ هرچند دشمن تحقیر کند یا ما را بترساند. عموم موارد دینی و ملی ایرانیان نشان دهنده این است که مقاومت یک عامل همیشگی پیشرفت بوده است.یعنی هرگاه مقاومت کرده ایم موفق بوده ایم و هرگاه دچار سستی و ترس شده ایم گرفتاری پیدا کرده ایم. بنابراین مقاومت کردن در جهت پیشرفت با تعبیر اجتماعی از اقتصاد،نشان می دهدکه مقاومت اقتصادی یعنی اقتصادی که مقاوم باشد در برابرهجوم خارجی و خطرات تهدید اقتصادی دشمن،و اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه ساختار درونی روابط اقتصادی باید به طور منظم،منسجم و مولد باشد.یعنی گاهی ابراز اقتصادی ما می تواند مقاوم باشد تا دشمن احساس یاس کند و گاهی هم ابزار اقتصادی ما می تواند کارامد باشد تا از درون پوسیده نباشد و بتواند مشکلات خودش را حل کند، ضمن اینکه برای سایر کشورهای الگوپذیر ، الگو باشد.
یک بررسی دیگر این است که ویژگی های یک اقتصاد مقاومتی چه چیزهایی هست و یا چه چیزهایی امکان دارد و یا چه چیزهایی باید باشد.شرایط ایجابی یک اقتصاد مقاومتی در هم تنیده است یعنی یکی بدون دیگری بدون کاربرد خواهد بود.
دو شرط اساسی یک اقتصاد مقاومتی ،اول کیفیت مبانی و منابع انسانی و دوم درگیر کردن منابع با نیازهاست.کیفیت مبانی و منابع انسانی یعنی اینکه نظام اجتماعی و انسانی بایدنسبت به مسایل کشور حساس و بالغ باشد.یعنی افراد تصورکنند که مشکلات کشور مشکلات خود آنهاست.اینکه می گوییم کیفیت مبانی و منابع انسانی یعنی در برابر کمیت ها ،کیفیت ها مهمترند(یعنی اگرکسی در تولید کیفی تر است او باید تقدیر شود و حمایت شود)،مبانی در اینجا یعنی نوع نگاه و تصورات مفهومی افراد باید اصلاح شود(یعنی تصور افراد جامعه از پرهیز از اسراف این نباشد که مثلا مسافرت کردن در شرایط اقتصاد مقاومتی اسراف است.زیرا مسافرت کردن اتفاقا بخشی از یک اقتصاد مولد است)،منابع انسانی در اینجا یعنی منابع ،شناسایی و هدفمند شود(مثلا ما در سال چند میلیون دانشجو و فارغ التحصیل علوم انسانی داریم اما دقیقا نمی دانیم حداقل به طور کلی چند درصد از آنها باید برای چه بخشی تربیت شوند و نهایتا کجا باید کار کنند).البته این کیفیت مبانی و منابع انسانی در حوزه های مختلف باید جریان داشته باشد،مثل آموزش ، سیاست گذاری ، نظارت ،مدیریت ،ارزشیابی .....
مورد اساسی دوم درگیر کردن این منابع کیفی با نیازهاست.عموما یک اقتصاد مقاومتی ضمن دقت ،سرعت هم دارد.بر همین اساس رفع نیازها و اولویت های اقتصاد کشور مهمتر از برخی امور صرفا تئوریک است.مثلا اکنون بحث بیمه و بهداشت و درمان ، نظارت مالی در دولت،اقتصاد مولد مردمی ،اقتصاد مناسب نفتی ،رفع قوانین ضد مقاومت جدی است.مثل یک زلزله زده که همه به دنبال رفع مشکلاتش هستند در این مسایل هم باید فوری عمل کرد.مثلا در بحث اقتصاد مولد مردمی ،کافیست دولت با مردم رقابت نکند.مثلا اکنون بسیاری دستگاه های اداری در حوزه آموزش زبان انگلیسی موسسه دارند ،در حالیکه فارغ التحصیلان زبان ما به جای خود بنیادی شغلی مستخدم این موسسات می شوند و خودشان نمی توانند موسسه تاسیس کنند.
اکنون در بسیاری بخش های ساختاری و عملیاتی مشکلات مفهومی داریم که باید آنها راتعیین تکلیف کرد.مثلا بنیاد نخبگان باید باتوجه به نیازها بازتعریف شود.قطعا مفهوم نخبه اشتباه است و این واژه اسلامی ایرانی نیست.ما باید همه را در جایگاه خودشان احترام بگذاریم .البته همین ساختارهای به اصطلاح نخبه پرور هم به همان اعضای خودشان اهتمام ندارند.یک تجربه خود من مراجعه به همین پارک های علم و فناوری و مراکز به اصطلاح رشد است.واقعا این مراکز پویا نیستند و کاملا در خدمت خودشان هستند تا مراجعان.متاسفانه میل و اشتیاق دولتی ها به حرکت زایی خیلی کم است و دولت توان همراهی با مردم و جوانان علاقمند راندارد.دانشگاه ها در خدمت خشکه علمی برخی اساتید هستند.بنابراین آفت هایی وجود دارد و باید سیستم را سم زدایی شود.این سوال همیشه مطرح است که دولتی که توان اجرای بارور سازی منابع را ندارد چرا دائما متصدی و برنامه ریز می شود؟
تنها راه امید در شرایط اقتصاد مقاومتی قطع امید از دولت است، زیرا دولت ها اساسا از برنامه های خودشان عقب هستند چه رسد به اینکه بتوانند یک حرکت اجتماعی در حوزه جهادی و مقاومتی راه بیاندازند.مثل اینکه یک دانش آموزی که خودش سال ها مردود شده است حالا بیاید در دانشگاه تدریس کند.واقعا دولت توان انجام این مهم را ندارد و باید از طریق حرکت های مردمی کاری کرد.مثلا بسیج وارد بحث کشاورزی شود،زنان نقش جدی در اقتصاد خانگی ایفا کنند و.... باید اجازه دهیم دولت فقط در بخش خودش کار کند و دائما دولت ها را وارد مسایل پیچیده نکنیم.دولت باید پشتیبانی کند و دولت نباید مجری باشد.متاسفانه هر زمان که نقش حامی گری برای دولت قائل شدیم دولت خود را به طور صاحب گری نشان داده است والبته دولت ها حاوی افراد هستند و نشان می دهد که افراد دولتی اساسا قانون و هدف خوب را تبدیل به امر نفسانی می کنند.
در واقع مردم باید مجری باشند.وقتی گفته می شود مردم مجری باشند یعنی اینکه یا گروه شوند یا افراد خودشان منابع را شناسایی و کارافرینی کنند.مثلا اکنون بحث تعاونی ها در اختیار وزارت تعاون است که اشتباه است .سیستم ایجاد و مدیریت تعاونی ها باید به دست خود مردم باشد و دولت صرفا ناظر باشد.در چند سال اخیردر درون خود دولت نسبت به کارافرینی اتفاق نظر و عمل وجود ندارد.دستگاه تشویق کننده تبلیغ میکند که شرایط کارافرینی فراهم شده اما دستگاه مجری اساسا در جریان امور نیست.
مطالب مشابه :
برنامه كلاسي دانشگاه پيام نور قزوين علوم پایه 92-93
پیام نور. برنامه كلاسي دانشگاه پيام نور قزوين علوم پایه 92_9, سيستم جامع دانشگاهي
اقتصاد مقاومتی - سید محمد مظهری
بسيج دانشجويي دانشگاه پيام نور شهريار سيستم گلستان مثل تعریف باید جامع و مانع باشد
معرفی مناطق عملیاتی جنوب
سيستم گلستان مسجد جامع + نوشته شده توسط بسيج دانشجويي دانشگاه پيام نور شهريار در
ترانه های نوروزی : کودکانه از فرهاد
شوق یک خیز بلند از روی بته های نور. سيستم جامع گلستان پيام شهريار; رز سياه
در دل و جان خانه کردی عاقبت
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
تلخي نكند شيرين ذقنم
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
اي يوسف خوش نام ما خوش مي روي بر بام ما
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
Göçmen Kızı از مهسون
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
ابرو گوندش
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
ترجمه آهنگ Keremcem İmtihan
دانشگاه پيام نور فراگيران; سيستم جامع گلستان پيام نور; شهريار; رز سياه
برچسب :
سيستم جامع گلستان پيام نور شهريار