درس هفتم و هشتم
اَلدَّرسُ السّابعُ<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
اَلهِجرةُ
أحَدٌ, أحَدٌ...!
لا... لا... هُبَل... هُبَل... .
أحَدٌ, أحَدٌ... .
اِضْرِبْها... اِضْرِبْها بِشدَّةٍ!
أحَدٌ, أحَدٌ!
فـﻰ ليلةٍ:
اَلأوضاعُ خَطِرَةٌ... الْمُسْلِمونَ فـﻰ عذابٍ.
قَتَلَ الْكُفّارُ سُمَيَّةَ بَعْدَ التَّعذيبِ.
و زَوجَها ياسِراً كذلك.
و بِلالٌ تحتَ أشدِّ تَعذيبٍ. ...و عمّارٌ...
درس هفتم
هجرت
خداي يكتا ، خداي يكتا ... .
نه ... نه ... هبل ... هبل ...
خداي يكتا ، خداي يكتا ... .
او را بزن ... او را به شدّت بزن!
خداي يكتا ، خداي يكتا
در شبي:
اوضاع خطرناك است ... مسلمانان در عذابند .
كافران سميّه را بعد از شكنجه كردن كشتند .
وهمسرش ياسر را نيز همچنين .
وبلال زير شديدترين شكنجه است. ... وعمّار ...
نَحْنُ بِحاجةٍ إلي مَكانٍ أمْنٍ لِنَشْرِ الإسْلامِ.
يا رسولَ اللهِ! اِبْحَثْ عَنْ طَريقٍ لِحَلِّ هذه الْمُشكلةِ.
رَبَّنا إنَّنا فقراءُ لِما تُنزِلُ إلَينا مِنْ خَيرٍ.
فأمَرَ اللهُ الْمُسلمينَ و الْمسلماتِ بالْهجرة.
﴿إنَّ أرْضـﻰ واسِعةٌ, فإيّاﻯَ فاعْبُدونِ﴾
فـﻰ الْحبشةِ حاكمٌ عادلٌ و مُوَحِّدٌ.
رُوْساءُ قريشٍ: أنتم صامِتونَ!... هذا عجيبُ!!
اَلّذينَ هاجَروا إلي الْحبشةِ سَوفَ يَخْلُقونَ لَنا الْمشكلاتِ.
قَسَماً بِاللّاتِ و الْعُزَّي سَنُرْجِعُ مَنْ هاجَرَ و نُعَذِّبُهُ.
ما به جاي امني براي نشر اسلام نيازمنديم.
اي رسول خدا! دنبال راهي براي حلّ اين مشكل بگرد.
پروردگارا ، ما به آنچه از خير بر ما نازل مي كني نيازمنديم.
پس خداوند به مردان و زنان مسلمان دستور داد هجرت كنند .
همانا زمين من وسيع است پس تنها مرا بپرستيد.
در حبشه حكمران دادگر و يكتا پرستي وجود دارد .
رﺋيسان قريش: شما ساكتيد! ... اين عجيب است!
كساني كه به حبشه مهاجرت كرده اند برايمان مشكلات خواهند آفريد.
قسم به لات و عزّي هر كسي را كه مهاجرت كرده است به زودي بر خواهيم گردانيد و او را شكنجه مي كنيم .
نَبْعَثُ رسولاً مع هدايا إلي حاكمِ الحبَشَةِ و نَطْلُبُ مِنْهُم تسليمَ الَّذينَ ذَهبوا إلي هُناكَ.
طيِّبٌ... طيِّبٌ... اَلتَّطميعُ مِن عادتِنا.
عندَ حاكمِ الحبَشَةِ:
سيِّدﻯ! عددٌ مِنْ شَبابِنا خَرجوا مِنْ دينِنا. و ما نَطْلُبُ منكَ هو تَسْليمُهُمْ إلَينا.
اَلمهاجرونَ عنْدَ الحاكمِ.
اَلسَّلام عَليكُمْ!
أهلاً و مَرْحَباً بكُم.
اُنْظُروا... هؤلاءِ لايَسْجُدونَ لِلْحاكِم... إهانةٌ...
دينُنا لا يَسْمَحُ لنا بِالسٌّجودِ إلّا لِلّهِ الّذﻯ خَلَقَنا.
ما هو دينُكُم؟
إنَّ اللهَ بَعَثَ إلينا رسولاً يأمرُنا بالصِّدقِ و أداءِ الأمانةِ و الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ وَيَمْنَعُنا عن ارْتكابِ الْمَعاصـﻰ و يأمُرُنا بِإقامةِ الصَّلاةِ و أداءِ الزكاةِ...
قَسَماً بِرَبِّـﻰ, هذا دينُ الْمُوَحِّدينَ...
يا رسولَ قُريشٍ! اِرْجِعْ! اَلّذين دَخَلوا بِلادﻯ فَفـﻰ أمنٍ و راحةٍ.
فرستاده اي را همراه هديه هايي به سوي حاكم حبشه مي فرستيم و از آنان مي خواهيم كساني را كه به آنجا رفته اند به ما تحويل دهند .
خوب است ... خوب است ... به طمع انداختن ، عادت ماست.
نزد حاكم حبشه :
آقاي من! عدّه اي از جوانان ما از دينشان خارج شده اند.
و آنچه را از تو مي خواهيم اين است كه آنان را به ما تحويل دهي.
مهاجران نزد حاكم هستند.
سلام بر شما.
خوش آمديد.
نگاه كنيد ... اينان براي حاكم سجده نمي كنند ... اهانت ...
دين ما به ما اجازه نمي دهد كه جز در برابر خدايي كه ما را آفريده است، سجده كنيم.
دين شما چيست؟
خدا پيامبري را به سوي ما فرستاد كه ما را به راستگويي و اداي امانت و وفاي به عهد فرمان مي دهد و ما را از ارتكاب گناهان منع مي كند و ما را به برپا داشتن نماز و اداي زكات فرمان مي دهد.
قسم به پروردگارم، اين دين يكتا پرستان است ...
اي رسول قريش! برگرد! كساني كه وارد سر زمين من شده اند در امنيّت و آسايش هستند.
اَلدَّرسُ الثَّامِنُ
تَوبةُ الثَّعلَبِ
بَرَزَ الثَّعْلَبُ يَوْماً فـﻰ شِعارِ النَّاصِحينا
فَمَشَي فـﻰ الأرضِ يَنْصَحْ و يَسُبُّ الْماكِرينا
و يَقولُ الْحَمْدُ لِلّـ... ـهِ إلهِ الْعالَمينا
واطْلُبوا الدِّيكَ يُؤَذِّنْ لِصَلاةِ الصُّبْح فينا
فَذَهَبوا إلي الدِّيكَ, فقالَ:
بَلِّغوا الثَّعْلَبَ عَنِّـﻰ عَنْ جُدودﻯ الصَّالِحينا
عَنْ ذَوﻯ التِّيجانِ مِمَّن دخلوا الْبَطْنَ اللَّعينا
إنَّهُم قالوا وَ خَيْرُ الـ قَولِ قَولُ الْعارِفينا
مُخْطِئٌ مَنْ ظَنَّ يوماً أنَّ لِلثَّعْلَبِ دينا أحمد شوقـﻰ (بتصرّفٍ)
درس هشتم
روزي روباه در جامه نصيحتگران ظاهر شد.
در حالي كه در زمين نصيحت مي كرد راه مي رفت وبه حيله گران دشنام مي داد.
و مي گفت خدا را شكر خداي جهانيان.
اي بندگان خدا توبه كنيد زيرا او پناهگاه توبه كنندگان است.
و خروس را دعوت كنيد (بخواهيد) تا براي نماز صبح در ميان ما اذان بگويد.
پس به سوي خروس رفتند و او گفت:
به روباه از جانب من ابلاغ كنيد . از جانب نياكان درستكارم.
از تاجداران از كساني كه وارد شكم لعنتي شده اند.
آنان گفته اند و بهترين سخن، سخن دانايان است .
خطا كار است كسي كه روزي گمان كند كه روباه دين دارد .
احمد شوقي (با تصرّف)
مطالب مشابه :
درس هفتم و هشتم
آموزش گام به گام عربی - درس هفتم و هشتم كلیه کارتون ها دوبله شده به فارسی و با کیفیت خوب می
گام به گام ریاضی ((هفتم))
گام به گام ریاضی ((هفتم)) نمونه سوالات علوم ((پایه هفتم)) لغت نامه فارسی به
گام به گام -هشتم
برای خرید کتاب گام به گام پایه هشتم از درگاه زیر اقدام نمایید.
دانلود گام به گام علوم هشتم
دانلود گام به گام در این وب سوالات پایه هفتم و هشتم قرار می گیرد ادبیات فارسی(هشتم
دانلود گام به گام علوم پایه هشتم از دروس طلایی//// مخصوص هشتمی ها
دانلود گام به گام علوم کتب،پاورپوینت،نمونه سوالات هشتم و هفتم درس املا فارسی
پایه ششم(مطالعات اجتماعی)
گام به گام شما!!! پایه ششم(درس فارسی) پایه ششم(درس ریاضی) فصل هفتم:
برچسب :
گام به گام فارسی هفتم