گذری بر رسوم گذشته 5: حجله گیری و چله گیری و چله بری و ....
قدم به قدم همراه عروس صدسال پیش امدیم تا اورا به حجله رساندیم حالا کمی درباره حجله گیری و چله گیری و چله بری بدانیم.
اگر عروس از حجله باردار میشد میگفتند عروس خانم حجله گیر شده. اما اگر چندماهی میگذشت و حامله نمیشد میگفتند چله گیر شده. قدیمی ها معتقد بودند موقعی عروس چله گیر میشود که زن عزاداری پیش از انکه چله مرده سر رفته باشد با لباس سیاه به "عروس خانه" امده به این جهت عروس باردار نشده و حالا باید چله بری بکنند.(اصلا هم ربطی به نازایی زن و مشکلات احتمالی مرد اینا هم نداشته ها)
معمولترین راه چله بری این بود که نوعروس را به یک عزاخانه ببرند و پیش از آنکه جنازه را از زمین بردارند عروس سه مرتبه از روی آن بگذرد. (بدبخت عروس تازه کار که باید از رو مرده رد میشده) اگه این کار اثر نمیکرد باید عروس را به حمام زنانه یهودی ها ببرند و نوعروس همانطور با چادر و چاقچور و روبنده روی پله های خزینه بشیند و با دست خود چهل ساقه تره را خرد کند و توی خزانه حمام بریزد. بعد یک مشت از اب خزانه به صورت خود بزند و خارج شود. راه دیگر این بود عروس را سه مرتبه از زیر شکم شتر ابستن رد کنند. اگر این کارها به نتیجه نمیرسید دست به دامن رمال ها و جادوگران میشدند و یا دنبال ماماها میرفتند که داروی ابستنی بدهند.
ماما اول می پرسید که طبیعت عروس گرم است یا سرد تا دوای مخالف بدهد. کوهان شتر از دواهای گرمی بود که برای رفع سردی میدادند و گاودارو که از رشت می اوردند جزو دواهای سرد بود. (مگه گرم بودن و هات بودن مانع باردار شدنه؟)
بعضی وقتها هم یک رشته نخ نتابیده چهل بار سوره یوسف میخواندند و در هر مرتبه یک گره به ان نخ میزدند و به مرد میدادند تا به کمر خود ببندد و ....
اگر سرسال عروس ابستن نمیشد میگفتند دشمنان سم قاطر به خوردش داده اند. مشهور بود چون قاطر ابستن نمیشود دشمن های عروس سم قاطر مرده را میگیرند، می سایند و توی اب میریزند و پنهانی به خورد عروس میدهند که ابستن نشود. (بدبخت عروسی که تو حجله خاک مرده به خوردش میدادند بعد از حجله هم سم قاطر)
اگر عروس حامله میشد همین که سه ماهه میشد کمر او را قفل میکردند که بچه نیندازد.(یا پیغمبر) کارشناس قفل زدن بیشتر ماماهای یهودی بودند. اینها قفل های مخصوصی داشتند که روی آن بعضی طلسم ها کنده کاری شده بود و شب چهارشنبه موقع غروب افتاب هنگام قفل کردن بود که ماما می امد و آن قفل را از یک ریسمان ابریشمی هفت رنگ میگذرانید و به کمر زن حامله می بست و به خانم میگفت کلید را می برم پشت کوه قاف می اندازم همین که دردت گرفت خبرم کن کلید را بیاورم قفل را بازکنم تا بچه مامانی دنیا بیاد. و بعد کلی دستور برای زن زائو میداد منجمله چیز سنگین بلند نکند، زعفران نخورد، اب زرشک نخورد. برای اینکه بفهمند عروس خانم پسر یا دختر می زاید یواشکی کمی روی سر او نمک می ریختند و مواظب می شدند اگه زن ابستن دست پشت لب بالای خود کشید یقینا پسر می زایید و اگر به گیسوان خود دست میزد علامت آن بود که دختر می زاید.
همین که زن ابستن شش ماهه میشد نوبت سیسمونی میرسد... سیسمونی از این قرار بود هفت تا پیراهن ململ سفید بلند که به جای تکمه به یخه ان قیطان می دوختند. هفت تا سینه بند پنبه دار که آن هم به جای تکمه قیطان داشت و از جلو و عقب آویزان میشد. هفت تا قبا. هفت تا تایل کوچک برای دختر، هفت تا کمرچین برای پسر. چند تا لچک ململ نرم سفید، لااقل ده تا کلاهک کوچک و بزرگ.
نوزاد چه پسر و چه دختر باید چند جور طلسم و دعا داشته باشد که مهم ترین آن "نظرقربانی" بود. یعنی چشم گوسفند قربانی را در اوردند و خشک میکردند و توی نقره یا طلا میگذارند و به کلاه بچه می دوختند.
دیگر مهره "ببین و بترک" که یک جور مهره رنگارنگ شبیه به چشم باباقوری بود. دیگری "قاپ گرگ" بود که میگفتند بچه را از شر همزاد حفظ میکند. "و ان یکاد"، "چهل بسم اله"، دعای "ام الصبیان"، دعای "نظر" و دعای "چشم زخم" و امثال آن هم جزو سیسمونی حساب میشد.(بچه ی بدبخت که همه اینا رو مثل امامزاده بهش اویزون میکردن)
زمانی که سیسمونی اماده میشد به خانواده داماد اطلاع میدادند که سیسمونی اماده است و با تفضیلی همانند جهازبرون ، سیسمونی روانه خانه ی داماد میشد. وسایل سیسمونی را یکراست به اتاق ماه جان خانم یعنی مادر شوهر می اوردند.(به به بازم مادرشوهر و پز دادن بابت پسر شاخ شمشادش که این بار تونسته ثابت کنه بچه هم بسازه) ماه جان خانم با دست خودش وسایل رو باز میکرد و رخت و لباس ها و خرده ریزها را بیرون می اورد و کف اتاق می چید. عروس بیچاره چادر نمازش را تا روی چشمهایش کشیده بود و گوشه اتاق نشسته بود و مثل بید میلرزید (عروس های این دوره یاد بگیرن) که مبادا ماه خانم جان ایراد بگیرد و سیسمونی را پس بدهد و بگوید لایق خانواده ما نیست که ان وقت کار به طلاق و طلاق کشی میرسید ولی اگر ماه خانم جان سیسمونی را می پسندید دوسه قرانی در می اورد و کف دست اورندگان وسایل می گذاشت میگفت به جان جان خانم –مادرعروس- سلام بلندی برسانید بگویید دست شما درد نکند خیلی خیلی زحمت کشیدید.
اگر قسمت شد پست بعدی مربوط به زایمان و حواشی ان خواهد بود
مطالب مشابه :
لیست سیسمونی
لیست سیسمونی. همسرم تو دستم بود و هشتم فروردين ماه ١٣٩١ هم شنيدن اولين گريه پسر دوست
لیست لوازم مورد نیاز در سیسمونی
لیست لوازم مورد نیاز در سیسمونی لیست لوازم مورد نیاز در گوبولي و پسر
آویز تخت موزیکال عروسکی
مرکز خرید سیسمونی نوزاد پوشك پسر، پوشك نوزاد، لیست وسایل نوزاد، وسایل
بایدها و نبایدهای خرید سیسمونی
متناسب با پسر یا دختر بودن نوزاد های سیسمونی نوزاد باید در لیست خرید سیسمونی
پزشکی نوزاد و مادر
سیسمونی نوزاد دارند و خواهان پسر مي باشند مرد بايد يك در مورد نوزاد لیست کا
لوازم نینی یا همون سیسمونی
بنا به در خواست دوستانم،به تور مختصر لیست لوازم نوزاد نوجوان مثل پسر من
گذری بر رسوم گذشته 5: حجله گیری و چله گیری و چله بری و ....
همین که زن ابستن شش ماهه میشد نوبت سیسمونی نوزاد چه پسر و چه دختر باید چند جور طلسم و
برچسب :
لیست سیسمونی نوزاد پسر