مقاله ای درباره حجاب
معنای حجاب
حجاب از ریشهی «حجب» به معنای مانع است. در لغت هر چیزی که مانع چیزی از چیز دیگر شود پس آن را حجاب کرده است. همچنین گاهی حجاب به معنای پرده نیز استعمال میشود است.
پوشش و حجاب در ادیان پیش از اسلام
حجاب در دین یهودیت
در کتابهای مربوط به دین یهود دستورهای مستقیمی در مورد پوشش و حجاب دیده میشود و به وجوب آن تصریح شده است. اهمیت و کیفیت حجاب نزد یهودیان را ویل دورانت با جمله زیر بیان میکند:
«اگر زنی به نقض قانون یهودب میپرداخت، چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی به سر داشته باشد به میان مردم میرفت یا با هر سخنی از مردان درد دل میکرد، یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانهاش تکلم مینمود، همسایگانش میتوانستند صدای او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»
از این گزارش هم وجوب حیا در رفتار با مردان و سخن گفتن با آنان استخراج میشود و هم پوشش کامل سر و بدن و اینکه نپوشاندن سر به عنوان نقض قانون محسوب میشده است.
حجاب در دین مسیحیت
در مسیحیت نیز که استمرار و تداوم احکام دین یهود بود، حجاب به عنوان حکم الهی مطرح بوده است.
پولس رسول که کتاب و توصیههای او در دنیای مسیحیت لازم الاجرا است معتقد است پوشیدگی دارای دو مفهوم جداگانه است؛ یکی احترام مذهبی و دیگریمظهر تفاوت جنسی. او معتقد است به همان مقدار که پوشیده بودن موهای مردان بیاحترامی به پروردگار است، عریان بودن موهای زنان هم بیحرمتی است. او میگوید: شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس، بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیرفاسد، روح حلیم و آرام است که نزد خدا گرانبهاست.
حجاب از دیدگاه قرآن و روایات
حجاب از دیدگاه قرآن
1- مهمترین آیهی حجاب در قرآن آیه 30 سوره نور است که میفرماید:
وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَ يحَْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا
وَ لْيَضْرِبْنَ بخُِمُرِهِنَّ عَلىَ جُيُوبهِِنَّ
وَ لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ ...
ای پیامبر! به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از نگاه به نامحرم) فروخوابانند و دامن عفت خود را حفظ کنند و زینت و آرایش خود را جز آنکه قهراً آشکار میشود بر بیگانه آشکار نسازند و باید به وسیلهی مقنعه و چارقدر سینه و گردن خود را بپوشانند و زینت خود را آشکار نسازند جز برای شوهران و سایر افراد محرم خود...
همه مفسران و علماء اتفاق نظر دارند که طبق این آیه، زنان باید بدن و موی خود را از نامحرم بپوشانند. و تنها بحث و گفتگو در این است که منظور از استثناء (الا ظَهَرَ منها) چیست؟ که کشف این مقدار اجازه داده شده. بعضی گویند: منظور صورت و دستها تا مچ است و یا صورت تنها است. بعضی دیگر معتقدند
منظور از انگشتر و النگو و خلخال و یا سورمه است. گروه دیگر منظور آیه را
لباس روئی زن که قهراً پیدا است میدانند ولی آنچه در اینجا لازم به تذکر است این است که اصل حجاب و پوشیدن بدن و مو طبق آیه فوق مورد اتفاق همه است.
2- یکی دیگر از آیاتی که در قرآن دلالت بر وجود حجاب و پوشش برای زن میکند آیه 58 سوره احزاب که میفرماید:
«يَأَيهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيهِْنَّ مِن جَلَبِيبِهِنَّ
ذَالِكَ أَدْنىَ أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ»
ای پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به «جلباب» (چادر و عبا) فرو پوشند که این کار شناخته شود و کسی متعرّض آنها نشود برای آنان بسیار بهتر است.
از این آیه هم همه مفسران و علماء اتفاق رأی برای لزوم اصل حجاب کردهاند و فقط در معنی جلباب اختلاف نظر دارند.
در کتاب لسان العرب آمده: جلباب جامهای بزرگتر از خمار (چارقه) و کوچکتر از عبا است که زن به وسیله آن سر و سینهاش را میپوشاند.
بعضی گویند: منظور از جلباب، چادر یا عبا است که همه بدن را میپوشاند و در تفسیر ابن کثیر آمده که جلباب عبارت است از روسری که هنگام بیرون رفتن از خانه به وسیله آن سر و صرت خود را میپوشاند.
فلسفه و چرایی حجاب
در جهان هستی هر حرکتی، پدیده و حکمی معلول علت است و برای هر مسألهای میتوان فلسفه، حکمت و علتی پیدا کرد زیرا هستی، هدفمند است و از کوچکترین تا بزرگترین کائنات براساس هدف تعیین شده و عقلانی در حرکت هستند. حجاب و پوشش به عنوان یک حکم الهی که از سوی شارع حکیم، علیم و خبیر تشریع شده است نیز دارای فلسفهای میباشد و بررسی چرایی آن میتواند در پذیرش این حکم الهی از سوی مکلفین مؤثر باشد. در یک نگاه کلی فلسفهی پوشش و حجاب را میتوان به دو نوع فردی و اجتماعی تقسیم نمود:
الف) فلسفهی فردی حجاب و پوشش
1- طهارت و پاکی نفس انسانها
خداوند در قرآن کریم پس از امر به کاستن نگاه و حفظ طهارت جنسی برای مردان به بیان علّت این امر پرداخته و میفرماید: «ذَالِكَ أَزْكىَ لهَُمْ» این عمل برای مردان پاکیزهتر است و در آیه حجاب نیز پس از بیان کیفیت رفتار با همسران پیامبر (صلیاللهوعلیهو
آلهوسلم) میفرماید: «ذلک اطهر بقلوبکم و قلوبهن» این برای قلب شما (مردان) و قلب آنها (زنان پیامبر) طهارت بیشتری دارد. پس فلسفه اول حجاب که شامل حفظ نگاه مردان و پوشش زنان و موارد دیگر ارتباطی میشود این است که در درجهی اول موجب طهارت نفس و باطن افراد میگردد و این طهارت و پاکی هم مربوط به جسم است و هم مربوط به روح زیرا این دو بعد تأثیر متقابل نسبت به همدیگر دارند.
2) فلاح و رستگاری
فلاح و رستگاری آرزوی دیرینهی هر انسانی است و همه فعالیتهای بشر در راستای نیل به این آرزو است و فلسفه فردی دیگری برای حجاب است و این را از پایان آیه شریفه نور مییابیم که فرمود: «وَ تُوبُواْ إِلىَ اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكمُْ تُفْلِحُون» و همگی به سوی خداوند بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید.
3) سلامت و بهداشت روانی فرد
اسلام به روان انسانها توجهی ویژه دارد همانگونه که سلامت جسمی را در نظر دارد. خداوند متعال در «نظام تکوین» دو سرمایه عفاف و حیا را برای زن و مرد و غیرت را برای مردان قرار داد تا نگاهبان روح و روان
انسانها و ضامن سلامت روانی آنها باشند و در نظام تشریع نیز با حکم «حجاب» و حدود و حریم ارتباط با نامحرم از ایجاد زمینههایی که به جسم و روح فرد آسیب میرساند پیشگیری نمود.
4) ارتقاء سطح منزلت و مقام انسانی زن
به یقین یک از علتهای اصلی تشریع حکم حجاب و پوشش برای زنان، حفظ جایگاه انسانی و ارتقاء سطح منزلت آنان است. زن پیش از آنکه به جهت لطافتها و زیباییهای زنانه اش زن باشد یک انسان با همان کرامت انسانی است. زمانیکه ویژگیهای ظاهری و روانی زنانهی او در برابر دیگران جلوه کند تعریف کسانی که او را میبینند چیزی نخواهد بود جز اینکه این زن ملعبه و موجودی است برای لذت بردن مرد، که در این صورت خصوصیات انسانی زن مانند استعدادها و قابلیتهای علمی، اجرایی و هنری در زیر آواری از خودنماییها و جلوهگریها مدفون میشود و مردان او را به عنوان موجودی که استقلال هویت نداشته و برای منفعت جنسی و اقتصادی و روانی خلق شده مینگرند که این فاجعه برای زنان است.
ب) فلسفه اجتماعی حجاب و پوشش: 1) تعدیل جاذبهی طبیعی بین زنان و مردان 2) ایجاد زمینه مشارکت سیاسی
اجتماعی زنان
3) بهداشت روانی جامعه
عوامل بدحجابی و بیحجابی و راههای مبارزه با آن
بیحجابی پدیدهای است اجتماعی که برای رسیدن به عوامل و علل آن باید با نگاهی اجتماعی، مسائل و زمینههای آن را کاوید.
این بحث از جهات مختلفی قابل تأمل و توجه است و بیگمان در چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن نمیتوان به یک یا چند عامل بسنده کرد. چنانکه راه حلهای این معضل اجتماعی را نیز نمیتوان ساده انگارانه در مطالبی محدود کرد. از جمله مهمترین عوامل بدحجابی در جامعه اسلامی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) تلاش استعمار در زدودن پوشش
هویت و شخصیت زن در گرو منش و روش زندگی اوست حجاب و پوشش منش والای زن مسلمان و شیوه عظیم زندگی اوست. برداشتن حجاب از اندام زن با هدف هویت زدایی از زن مسلمان انجام میشد، تا آنکه زن بیشتر از آنکه حافظ آرمان مکتب و شخصیتش باشد، برآورنده امیال، هوسها و اهداف سلطهجویانه جباران گردد. به این اظهار نظر که نشانگر گوشهای از طرح استعمار پیر یعنی انگلستان است، دقت کنید:
«در مسئله بیحجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند، باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقاً سنّت اسلام نیست. مردم، همسران پیامبر را بدون حجاب میدیدهاند و زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی، دوش به دوش مردان فعالیت داشتهاند. پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت وظیفه مأموران ما آنست که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع ترغیب کنیم و زنان غیر مسلمان باید کاملاً بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آن تقلید کنند.
2)دگرگونی ارزشها
فرهنگ ستیزان در جوامع اسلامی برای زدودن ارزشها تلاشی شگرف بکار گرفتهاند. بیگمان روشها و منشهای انسانی از بینشهای او سرچشمه میگیرد.
اسلام، زن را در متن اجتماع به تلاش و کوشش فرا خوانده اما با حجب، حیاء، وقار، متانت، سنگینی رفتار، شکوه گفتار و سلامت کردار و این همه را برای او ارزش دانسته است حجاب را نشانی از شخصیتش تلقی کرده است، وقتی این ارزشها دگرگون شود و تلقی زن از شخصیّت و ارزش دگرگون شود، عرضه وجود خود و
نمایاندن آرایه و زیبائیهایش در بینش او نبدیل به ارزش و مایهی مباهات میگردد.
3- الگوهای ناهنجار
انسان فطرتاً الگوپذیر و الگوگزین است همیشه به این فکر میکند ارزشهایی را که به آن باور دارد را در چهرهای مجسم کرده و خود را نیز همانند آن الگو سازد. از این رو سعی میکند خود مانند کسانی
کند که در جامه محبوبیت بیشتری دارد ومیخواهد از این طرق محبوبیت بیشتری در جامه
داشته باشد.ودر ابن باره رسانه هانقش بسیار مؤثری
سوق دادن افراد به حجاب یا بد حجابی دارد.
4- جهل و ناآگاهی
ممکن است شخصی که دچار انحراف شده، از احکام پوشش و حجاب در اسلام و تأکید فراوان بر آن یا از اثر سوء و شوم ترک آن در دنیا و عذاب شدید آن در آخرت مطلّع نباشد.
5- علل سیاسی
عدهای از بدحجابیها و سایر جلوههای فحشا و منکرات بعضی وقتها جنبه سیاسی دارد. چون بعضیها مخصوصاً برای مبارزه با نظام و ارزشهای حاکم بر آن، عملاً به گسترش بیبند و باری و فحشا اقدام میکنند آنها زمینههای عمده و اصلی وبدحجابی و بیبند و باری را برای سایرین فراهم میسازند.
6- غلبه روحیه راحت طلبی و بیقیدی
عده کثیری از افراد لاابالی و بیتوجه به حلالها و حرامهای الهی، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، تن دادن به مقررات شرعی و قبول محدودیتهای دینی برایشان سخت است و با بهانهها و توجیههای مختلف از زیر بار قبول مسئولیتهای شرعی و رعایت احکام دین شانه خالی میکنند و میگویند حجاب و یا هر واجبی دیگری ما را به زحمت میاندازد و برای ما سخت است که آن را رعایت کنیم.
7- احساس حقارت و کمبود شخصیت
اصولاً فقر در هر صورتی انسان را به ذلت و گدایی و التماس میاندازد چه فقر مادی و چه فقر معنوی و از میان انواع فقرها هیچ فقری به سختی و زشتی فقر روحی و معنوی نیست.
به فرمایش حضرت علی (علیهالسلام): لا فقر کفقرِ القلب و لا غِنی لَغیَ النفس :هیچ فقری مانند فقر قلب و هیچ ثروتی مانند ثروت روح نیست و همچنین میفرمود: اکبر البلاءِ فقر النفس؛:بزرگترین بلا فقر روح است.
کسی که روحش و شخصیتش فقیر است محتاج بیرون از خود است. او همیشه گدای شخصیت است. کسی که استعدادهای روحیش را شکوفا نکرده و کمالات روحی او حقیقتی را تحصیل نکرده همیشه در فشار درونی است.
زیانها و پیامدهای سوء بیحجابی
1-بیماریهای جسمی و روانی
همان اندازه که پوشیدگی و حجاب ما به آرامش روح و روان فردی است برهنگی و بیحجابی عامل پریشان حالی و آشفتگیهای روحی و روانی است.
2- افزایش میزان طلاق
در جامعهای که برهنگی بر آن حاکم است، هر زن و مردی همواره در حال مقایسه است، مقایسهی آنچه دارد با آنچه ندارد و آنچه ریشهی خانواده را میسوزاند این است که این مقایسه آتش هوس را در زن و شوهر و مخصوصاً در وجود شوهر دامن میزند. زنی که بیست یا سی سال در کنار شوهر خود زندگی کرده و با مشکلات زندگی جنگیده و در غم و شادی او شریک بوده پیداست که به تدریج زیبایی چهره را از دست میدهد و روی در خزان میگذارد، در چنین حالی که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است، ناگهان زن جوانتری از راه میرسد در کوچه و بازار اداره و مدرسه، با پوشش نامناسب خود به همسر او فرصت مقایسهای بدست میدهد و این مقدمهای میشود برای ویرانی اساس خانواده و بر باد رفتن امید زنی که جوانی خود را نیز بر باد داده است.
3- افزایش فحشاء و فرزندان نامشروع
گسترش دامنهی فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است و آمار تکاندهندهی آن مخصوصاً در جوامع غربی خود شاهدی بر این مدّعاست.
واز دیگر این زیان ها میتوان
به: 4- افت تحصیلی و آموزشی 5- پایمال شدن شخصیت و ارزش واقعی زن اشاره کرد.
راه های مبارزه با بدحجابی وبی حجابی
1- تقویت ایمان و اعتقاد
زن مسلمان باید باور و ایمان خود را استوار و عمیق سازد این جمله بلند که حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: المرءُ بایمانِه :و ایمان انسان در عمل او جلوهگر است.وکسی که باور و اعتقاد قوی نسبت به خدا
دارد هیچ گاه زیبایی های خود را در معرض نمایش نمیگذارد.
2- شناساندن الگوهای والا
همانگونه که گفته شد، الگوها در ساختار روحی و رفتاری نقش مهمی دارد. امروز یکی از تأسفهای جدی این است که زن مسلمان آنچنانکه بایسته و شایسته است با چهرههای بلند تاریخ اسلام آشنا نیست، زندگانی حضرت زهرا(س) و فرزند برومندش پیام آور عاشورا حضرت زینب و دیگر چهرههای والای تاریخ گذشته و معاصر باید برای زن مؤمن نشان داده شود تا بنگرد چه آسان با حفظ هویت و شخصیت و وقار و متانت میتواند در جامعه حضور پیدا کرده و ایفای نقش نماید.
عفاف و حجاب در قوانين كيفري ايران
«بدحجابي هم از نظر آموزه هاي اسلامي و هم از نظر قوانين موضوعه و قانون مجازات اسلامي به عنوان گناه و يک جرم اجتماعي است که براي مرتکبين آن مجازات مشخص شده است. تبصره ماده ٦٣٨ قانون مجازات اسلامي تشکيل دهنده جرم عدم رعايت حجاب شرعي است؛ به موجب اين ماده هر کس علناٌ در انظار عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد علاوه بر کيفر عمل به حبس از ١٠ روز تا دو ماه يا تا ٧٤ ضربه شلاق محکوم ميشود و در صورتي که مرتکب عملي شود که نفس آن عمل داراي کيفر نيست ولي عفت عمومي را جريحه دار ميكند فقط به حبس از ١٠ روز تا دو ماه يا تا ٧٤ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
پيش از وضع ماده ٦٣٨ قانون مجازات اسلامي در سال ١٣٧٥، ماده قانوني جرم عدم رعايت حجاب شرعي، ماده ٤ قانون «نحوه رسيدگي به تخلفات و مجازات فروشندگان لباس هايي که استفاده از آنها در ملأ عام خلاف شرع است يا عفت عمومي را جريحه دار کند» مصوب سال ١٣٦٥ بود.
ماده ٢ قانون مصوب
٢٨ اسفند ماه ١٣٦٥ نيز، مجازات تعزيري توليد کنندگان داخلي، واردکنندگان و استفاده کنندگان از البسه نشان هاي ممنوع، تعطيلي محل کسب به مدت سه تا شش ماه در مورد فروشنده و جريمه نقدي از ٥٠٠ هزار ريال تا يک ميليون ريال در مورد وارد کننده و توليد کننده و ١٠ تا ٢٠ ضربه شلاق يا جريمه نقدي از ٢٠ تا ٢٠٠ هزار ريال در مورد استفاده کننده و يا لغو پروانه کسب در مورد فروشنده و٢٠ تا ٤٠ ضربه شلاق يا جريمه نقدي از ٢٠ تا ٢٠٠ هزار ريال در مورد استفاده کننده قرار داده است».
مطالب مشابه :
مقاله ای درباره ی بهـداشت روانـي
مقاله ای درباره ی والدين ابتدا بايد نيازهاي اساسي فرزندان از جمله بازي، احترام
مقاله درباره ی سيره عملي پيامبر اعظم(ص) در تعليم و تربيت
مقاله درباره ی سيره از احترام به والدين گرفته تا مقاله ای درباره ی روانشناسی
مقاله ای درباره ی تربیت
مقاله ای درباره ی باید همواره کودک را بزرگ داشته و با احترام با او برخورد کنیم تا
مقاله ای درباره حجاب
مقاله ای درباره دو مفهوم جداگانه است؛ یکی احترام مذهبی و ـنـ ـ ـهـ ـ ـایـ ـ ـی
مقاله ای درباره ی سلام
مقاله ای درباره ی شخصیت آشنا شدهام» و این مساله باعث به وجود آمدن احترام متقابل می
مقاله ای درباره عید غدیر
مقاله ای درباره نصب نوشته ای درباره ی غدیر یا و عرض ادب و احترام کنید و از آن
برچسب :
مقاله ای درباره ی احترام