تصادف-خواستگاري خواهر باسي-تكميل مدارك-مريضي باباي باسي
سلام دوستاي گلم.خيلي حالم بده.صبح كه اومدم شركت نا خوداگاه دستم رفت سمت جيبم و يه ۵۰ تومني انداختم تو صندوق صدقات شركت.اخه ما تو خونمون يه صندوق كوچولو داريم و معمولا پول صدقه مون اون تو مي اندازيم.بعد يكم مشغول كار شدم و حدود ۹ به باسي زنگ زدم ببينم حالش چطوره.ديدم صداش ناراحته و انگار تو ماشينه.گفت تو اتوبان تصادف كرده.سه تا ماشين به هم زده بودن و باسي اخرين ماشيني بوده كه از پشت زده.گفت كاپوت جمع شده و جلوي ماشين داغونهمثل اينكه يكي ورود ممنوع پيچيده و باعث شده اين سه تا ماشين به هم بزنن.اعصابم بكل ريخت بهم.خدا رو شكر كه خودش چيزيش نشد.ولي ماشين كلي از ارزش مي افته.تو اين هفته توفكر اين بوديم كه ماشينمونو با يه ۲۰۶ يا ۴۰۵ مدل ۸۲-۸۳ عوض كنيم.انگار دلش شكست و اين طوري بلا سر ماشينمو اومدباسي هم اعصابش خورده و همش از صبح درگير پليس و كروكي و بيمه و ... بوده و از كارش افتاده.هنوز نتونستيم درست حسابي با هم صحبت كنيم يكم هم از دستش ناراحتم هميشه خيلي تند رانندگي مي كنه .سعي مي كنم به روم نيارم اما تو اين همه خرج و بدبختي همين يكي رو كم داشتيم.خدا پدر بيمه بدنه رو بيامرزه.
حالا هفته پيش بگم كه براي خواهر ياسي خواستگار اومد.اين خواستگار خواهر باسي رو پارسال توي استخر ديده بودبابا حول نكنين الان مي گم جريان چي بوده.خواهر باسي مربي مهده و مهدكوك تابستون ها برنامه استخر داره و يه روز در ميون بچه ها رو مي برن به يه استخر طرف قرارداد مهد.اون روز هم خواهر باسيبا پسر كوچولو ها رفته بود و اماده شون داشت مي كرد كه برن تو اب كه به بهههههههههههه طرف خواهر باسي رو ديده و يك دل نه صد دل عاشق شده.بعد هم پيگيريكرده ازكدوم مهد اومدن و ... خلاصه بعد از كلي پرس و جو خواهر اون اقا تلفن خونه مامانيناي باسي رو از مهد كودك براي امر خير گرفته و خلاصه قرار خواستكاري گذاشته شد.خانواده شون كرمانشاهي هستن.روز خواستگاري داماد با مادر و دو تا از خواهراشون اومده بود.من به درخواست خواهر باسي به جاش چايي بردم براي همين يكي از خواهراي داماد منو با عروس اشتباه گرفت و گفت شما .... خانوم هستيد؟منم گفتم نه من عروس خانواده هستمداماد يه پسر بسيار بسيار خجالتي كه تا اخر مراسم رنگش مثل لبو بودخوب شد من دو دست لباس برده بودم.يكي از اين دو دست دامنش مثل بلوز خواهر باسي بود و من تصميم گرفتم اون يكي دست رو بپوشم كه نگن يه دست لباس بوده نفشو اين پوشيده نصفشو اونخلاصه اگه صدا از ديوار درومد از اين اقا پسر هم درومد.قرار بود مثلا باسي ازش سوال كنه كه اونم هيچي نپرسيد.فقط خواهراي داماد با مامان باسي حرف مي زدن و گاهي مامان داماد از پسرش مي گفت.خلاصه ديگه من حوصله ام سر رفت به پسره گفتم بابا يكم از خودتون صحبت كنين چند سالتونه چيكار مي كنين؟اون بنده خدا هم در حاليكه گل هاي قالي رو مي شمرد جواب مي داد.در نهايت يه ساعت مراسم خواستگاري به طول انجاميد و قرار شد كه مامانيناي باسي بهشون خبر بدن كه چون پسره شغل ثابتش )بجز غريق نجاتي(هنوز قطعي نشده بهشون زنگ نزدن.
اين روزا سخت در حال تكميل مدارك و ترجمه تغييرات پرونده و ارسال فكس به سفارت ك ا ن ا د ا در سوريه هستيم.تو هفته اينده مداركو پست مي كنيم.احساسم مي گه يواش يواش بايد خبرايي بشه.از روز ارسال فكس ۴ روز گذشته و سخت منتظر جوابيم
باباي باسي شنبه قلبشون تو محل كار درد مي گيره و مي برنشون دكتر و مي گن بايد بره تهران.بعد از انجام تست ورزش و نوار قلب معلوم شده رگهاي قلب گرفتگي داره و بايد انژيو بشن.اما مي گه بايد برگردم گرگان سر كار و ماه بعد ميام انژيو.بابا جان به سلامتيتون اهميت بدين.
باباي منم بعد از اسباب كشي به كرج هر شب رگ پاشون تو خواب مي گيره و نمي تونن بخوابن و راضي به دكتر رفتن هم نيستن.يعني هر كاري رو واجب تر از دكتر رفتن مي دونن.
دوستاي گلم مواظب خودتون باشين.شب برم خونه ببينم چه بر سر پسر نازنينمون(ماشينمون)اومده
مطالب مشابه :
سال 1390
نگاه مي كنه خدارا شكر شما در مهد كودك اكثر خواب آذرخش مربي » مهد كودك
سال 1392
دنياي كودك گهردشت كرج رفتيم خيلي در يخچال رو را به مهد كودك گذاشتيم و
آتش حسادت
ملي جوانان سابق وتحت نظارت فعلي سازمان بهزيستي استان تهران در مربي تربيتي مهد كودك
تصادف-خواستگاري خواهر باسي-تكميل مدارك-مريضي باباي باسي
من نلي هستم.متولد 1359.مهندس صنايع و در باسي مربي مهده و رو از مهد كودك براي
كشمكش بر سر مطالبات معوقه معلمان شدت گرفت
(كاركنان واحدهاى آموزشى شامل مدير، معاون، مربى كرج ، اصفهان مهد كودك
مطالعات مطالعات طراحی مجتمع كودكان بي سرپرست رساله مطالعات طراحی مجتمع كودكان بي سرپرست پروژه طرح مط
1-3-5- احساس عاطفه در كودك 3-2-6- مجتمع شبانه روزي و شيرخوارگاه كرج 6-5-6-12- اتاق مربي كودك
تحلیل جنسیتی ازدواج مجدد
آنان به عنوان مادر و مربي طي آن 151 كودك 3 تا 6 ساله در مهد شهر كرج در بر مي
عرفه چيست؟ و در عرفه چه بايد كرد؟
و در عرفه چه هــیــئــت بــیــن الــحــرمــیــن كــرج; مهد كودك قرآني و پيش
برچسب :
مربي مهد كودك در كرج