تعریف یک مسیر گردشگری برای بازار تهران
آمده ایم به خیابان "۱۵ خرداد". اینجا تهران شاه طهماسبی است. قدیمی ترین قسمت تهران. گشت مان را در بازار از "سبزه میدان" آغاز می کنیم. از سبزه میدان وارد بازار "کفاشها(ارسی دوزها)" می شویم. بازار خنک است، خنکی بازار معلول تفاوت سطح آن با فضای بیرونی است.
بعد از چند دقیقه قدم زدن در بازار کفاشها، سمت چپ "تیمچه ی مهدیه" را می بینیم. وارد می شویم. تیمچه فضای مسقفی است که معمولاً فقط یک ورودی دارد. البته گاهی یک تیمچه به تیمچه ای دیگر هم راه دارد. معمولاً در تیمچه ها اجناس با ارزش به فروش می رسد، و به همین دلیل است که ورودی های محدودی برای آن در نظر می گرفته اند. چند لحظه به تزئینات زیبای سقف چشم می دوزیم و بعد تیمچه را ترک می کنیم.
دوباره بر می گردیم به بازار کفاشها. مسیرمان را ادامه می دهیم، کمی پایین تر، باز هم دست چپ تابلوی "تیمچه ی حاجب الدوله" نظرمان را جلب می کند. وارد تیمچه می شویم. این تیمچه برخلاف تیمچه ی مهدیه دو خروجی دارد. حاجب الدوله، بانی این تیمچه تاجر نبوده است، بلکه در دربار ناصرالدین شاه شغل دیوانی داشته است. او این تیمچه را با بخشی از پولی که به خاطر قتل امیرکبیر از ناصرالدین شاه می گیرد، می سازد.
می شود یکی از خروجی های این تیمچه را ادامه داد تا سرای حاجب الدوله. که ما این کار را نمی کنیم و ترجیح می دهیم برگردیم به بازار کفاشها. وارد باز کفاشها که می شویم دوباره مسیرمان را به سمت جنوب ادامه می دهیم. کمی پایین تر، دست راست، کوچه ای هست به نام "صادرات". وارد آن می شویم و می رویم تا برسیم به کوچه ی "سید ولی". به کوچه سید ولی که رسیدیم دست چپ می پیچیم و می رویم تا بقعه ی "سید ولی الدین". قدمت این امامزاده که نزد اهالی بازار بسیار محترم و محبوب است، به پیش از احداث روستای تهران می رسد. اینجا پیش از اینکه تهران وجود داشته باشد، یکی از گورستان های "ری" بوده است.
بعد از زیارت امامزاده، به کوچه ی سیدولی باز می گردیم. روبروی بقعه ی سید ولی، سرای "ضیافت" قرار دارد. در این سرا یکی از خانه های قدیمی دوران ناصرالدین شاه قاجار را می توانیم ببینیم. این خانه محل اقامت تعدادی از شاهزادگان قاجاری بوده است. خانه ای با ارسی های متعدد و مقرنس های زیبا که میان اجناس مختلف زیبایی شان را از دست داده اند. دوباره کوچه سید ولی و ادامه ی مسیر. می رویم تا برسیم به کوچه ی بسیار باریکی به نام کوچه ی "زورخانه". وارد کوچه می شویم، انتهای کوچه قهوه خانه ای است که می شود در آن استراحتی کرد و با اهالی بازار بیشتر آشنا شد(چند سال قبل زورخانه جایش را به قهوه خانه ی فعلی داده است).
کمی پایین تر از کوچه ی زورخانه، بعد از رسیدن به بازار "پاچنار"، به سمت چپ می پیچیم. در بازار پاچنار، می توانیم مدرسه ی علوم دینی "شیخ عبدالحسین" را ببینیم. با کسب اجازه، می شود وارد مدرسه شد. طلّاب در مدرسه هستند و درس و بحث جریان دارد. شیخ عبدالحسین از روحانیان بازار و یکی از معتمدین امیرکبیر بوده اند. امیرکبیر هزینه ی ساخت این مدرسه را به ایشان می پردازند و ایشان مدرسه را می سازند، از این رو مدرسه به نام این روحانی باقی مانده است.
کمی جلوتر، در همان بازار پاچنار، می شود مسجد "شیخ عبدالحسین(مسجد آذربایجانیها)" را دید. بر کتیبه ی سر در ورودی نام "ناصرالدین شاه" را جستجو می کنیم و وارد می شویم. آرامش مسجد ما را از فضای پرهیاهوی بازار دور می کند. مسجدی کوچک، با صحنی مسقف.
راه مان را ادامه می دهیم تا برسیم به بازار کفاشها. در بازار کفاشها به سمت جنوب حرکت می کنیم تا سرای "رحیمیه". سرای رحیمیه محل زندگی شاهزادگان قاجار بوده است. سه سرای مشابه در همین راسته به همین نام خوانده می شوند: سرای رحیمیه ی اول، دوم و سوم. ۶۵ سال پیش این سراها به پاساژ تبدیل شده اند. وارد یکی از سراها می شویم. انواع فرش های ایرانی را گوشه به گوشه ی این سرا می شود دید.
روبروی سرای سوم رحیمیه، دالانی است که باز می شود به سرای "امیر". می رویم به سرای امیر. این سرا مسقف نیست. وارد فضای باز می شویم. در میدانگاهی این سرا مجسمه ای از "امیرکبیر" و کتیبه ای درباره ی او قرار دارد. سرای امیر سه حیاط دارد، که ما در حیاط سوم آن هستیم. از طریق دالانی که در بخش شمال شرقی سرا هست، به حیاط دوم و اول راه پیدا می کنیم و مسیرمان را ادامه می دهیم تا وارد بازار خیاط ها بشویم. سمت چپ مان در بازار "خیاط ها"، بقعه "امامزاده زید" را می بینیم. این بقعه از یک حرم چهار ضلعی تشکیل شده، با گنبدی دوپوش. بناي اصلي بقعه به دوره ي صفويه تعلق دارد، اما در زمان فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه قاجار صحن و ايوان و گنبد دو پوش و متعلقات ديگري به آن افزوده شده است. تزئینات داخلی بنا عمدتاً به صورت آینه کاری است. نام ائمه اطهار و اسامی خداوند را می شود در نوشته ها دید. "لطفعلی خان زند" نواده ی برادری "کریم خان زند" نیز در جوار همین امامزاده به خاک سپرده شده است.
از صحن امامزاده که بیرون می آییم به سمت چپ می رویم تا برسیم به "بازار مسجد زید". بازار مسجد را بالا می رویم تا "چهارسوق کوچک". از چهار سوق کوچک می رویم به سمت "چهارسوق بزرگ". چهار سوق در بازار ایرانی معمولاً فضایی هشت ضلعی است که چهار راسته را به هم وصل می کند. در روزگاران گذشته همیشه می شد ریش سفیدان بازار را طی روز در چهار سوق دید. آنها آنجا بودند تا اختلافات احتمالی را حل و فصل کنند. شب ها نیز داروغه تخت اش را در چهار سوق می گذاشته و تا نیمه شب آنجا می مانده تا از بازار حفاظت کند و از نیمه شب به بعد، جایش را به معاون اش می داده است. امروز از آن چهارسوق، فقط گنبدی زیبا باقی مانده که تنها کاربردش، همان اتصال چهار راسته ی بازار به همدیگر است.
در بازار "چهار سوق" مسجدی وجود دارد به نام مسجد "سید عزیزالله". این مسجد از طریق دالان زیبایی که با کاشی های معرق و هفت رنگ تزئین شده، ما را می رساند به صحنی که اگر هنگام نماز باشد، بازاریان را در آن می بینی. فضای مسجد و کاشیکاری هایش زیبا و متفاوت است. اگر به بازار رفتید، بازدید از این مسجد را از دست ندهید. در بخش شمال غربی مسجد هم دری وجود دارد که منتهی می شود به بازار سلطانی، مسجد امام خمینی و در نهایت خروج از بازار. اما اگر فرصت دارید، از مسجد سیدعزیزالله دوباره به بازار چهار سوق بزرگ برگردید و بازار را ادامه بدهید تا خود چهار سوق بزرگ و آنجا گنبد زیبای چهارسوق بزرگ را ببینید.
از چهار سوق بزرگ، به سمت شمال می رویم. یعنی وارد بازار "مسجد جامع" می شویم. بعد از کمی پیاده روی، سمت راست، مسجد جامع بازار نمایان می شود. این مسجد یکی از اولین مساجدی است که در تهران ساخته شده است و معمولاً مهمترین روحانی بازار اقامت نماز جمعه ی این مسجد را به عهده داشته است. به خاطر اهمیتی که این مسجد داشته، بسیاری از مغازه هایی که در اطراف آن هستند، وقف مسجد شده اند.
بعد از بازدید از مسجد جامع، راهمان را به سمت چهارراه "بین الحرمین" ادامه می دهیم، و بعد بازار "بین الحرمین" را پیش می گیریم. در بازار بین الحرمین، سمت راست در خانه ی مرحوم "حاج حسین آقا ملک" فرزند "حاج محمد کاظم ملک التجار" را می بینیم با کتیبه ای به مضمون «هو الملک الحق المبین». این مکان سال ها پیش کتابخانه ی ملک بوده است، اما در حال حاضر کتاب های کتابخانه به ساختمان دیگری در میدان "مشق" منتقل شده است. با داشتن مجوز، می شود از این خانه بازدید کرد. سقاخانه ای هم در بازار بین الحرمین وجود دارد که تغییر زیادی کرده است. بین الحرمین را ادامه می دهیم و می رسیم به مسجد "امام". از درشرقی وارد مسجد می شویم.
مسجد امام، مسجدی چهارایوانی است با صحنی نسبتاً بزرگ. وسط این صحن، حوضی قرار دارد که داخل حوض، سنگ شاخص ظهر شرعی را می بینیم. این مسجد در زمان "فتحعلی شاه قاجار" ساخته شده و بین بازاری ها به "مسجد شاه" شهرت دارد. به هنگام بیرون آمدن از در شمالی مسجد، می شود نام فتحعلی شاه را بر روی سردر ورودی، میان مقرنس های رنگین مسجد دید.
از مسجد بیرون می آییم، از پله ها بالا می رویم و بازمی گردیم به خیابان ۱۵ خرداد. کمی جلوتر از آنجا که بازدیدمان را آغاز کرده بودیم. در این گشت، ما هم بازار ایرانی را دیدیم، هم راسته، هم تیمچه، هم سرا، هم چهارسوق، هم دالان، هم مدرسه، هم مسجد، هم مسجد جامع، هم امامزاده، هم سقاخانه، هم قهوه خانه و هم بازاریان تهرانی را.
مطالب مشابه :
تهران - قم
در دوران مختلف، جاده های دیگری شود، مسافر قم به تهران، چهار شبانه خانه ی امین
تهران گردی - عودلاجان
مسافر - تهران گردی نوشته های پیشین هم خانه تاریخی سرهنگ ایرج را که "مهمان مامان" را در
تعریف یک مسیر گردشگری برای بازار تهران
مسافر - تعریف یک تعریف یک مسیر گردشگری برای بازار تهران - در این سرا یکی از خانه های
لیست کامل ، قیمت ، مشخصات و تصاویر هتلهای تهران با درجه بندی
لیست کامل ، قیمت ، مشخصات و تصاویر هتلهای تهران تور" های آموزشی و مسافر انواع اتاق های
تهران-کاشان، چهار نفر!
مسافر - تهران-کاشان، چهار نفر! - نوشته های قبل از غروب راهی کاشان شدیم و شب به خانه نقلی
باغ ایرانی و راهنمایان گردشگری
مسافر - باغ این برنامه از بوستان ملت آغاز شد که بیشترین لاله های تهران را در ، به خانه
رمان مسافر کوچه های عاشقی1
قسمت اول رمان مسافر کوچه های مرز بین خانه را با خانه های پس کوچه های تهران قدم
رمان مسافر کوچه های عاشقی
رمان بچه تهران. قسمت ۲ مسافر کوچه های معماری ان با سبک خانه های ایرانی فرق داشت
سفر با فرانس و ماریان!
من یک راهنمای گردشگری هستم و وبلاگ "مسافر" بازتابی از تهران به های جوانی شان
خانه ی گلی
مسافر - خانه ی گلی - نوشته های پیشین بهمن تهران زنان اروپا
برچسب :
مسافر خانه های تهران