خادمان حرم مطهر امام رضا (ع) به طور کلی به 3 قسمت تقسیم می شود:
1- رسمی
2- افتخاری
3- تشرفی
و این عناوین در تمامی امور خدامی، فراشی، دربانی، کفشداری و حفاظ وجود دارد .
خدمت رسمی معمولاً به صورت موروثی می باشد به این معنی که پس از فوت
خادم رسمی حضرت رضا (ع) فرزند مذکر ارشد وی در صورت احراز شرایط و
صلاحیتهای لازم و پس از بررسی های متداول گزینش به خدمت فراخوانده
خواهند شد. در حالی که خادمان افتخاری و تشرفی پس از تنظیم درخواست و
تحویل آن به اداره مرکزی آستان قدس رضوی واقع در چهارراه شهدا مشهد قسمت
دبیرخانه جهت نیاز و اولویت و دارا بودن شرایط و شایستگی های لازم و پس از
گذراندن مراحل تحقیق و گزینش به افتخار خدمتگزاری بارگاه رضوی نایل می
گردند.
با توجه به اینکه خدمت در این دستگاه مقدس آرزوی هر مسلمان و دوستدار
خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) می باشد سالانه تعداد زیادی
از هموطنان گرامی به خصوص مجاوران بارگاه ملکوتی حضرتش تقاضای حکم خدمت
دارند لذا با عنایت به تعداد محدود خدام و تقاضای فوق العاده ی مشتاقان
روشن است که نمی توان به تمامی خواسته ها جواب مثبت داد و نهایتا تعداد
کمی از این آرزومندان توفیق خدمت می یابند.
در پایان بعضی از شرایط و ضوابط خاص جهت خدمت در بارگاه ثامن الحجج (ع) عنوان می شود:
1_ دارای حداقل 25 سال و یا 40 سال سن متقاضی
2_ دارای تحصیلات دانشگاهی
3_ ساکن مشهد مقدس
4- متاهل
* ضمنا هم اکنون به علت عدم نیاز به طور موقت ثبت نام به عمل نمی آید
علاوه بر اینکه تعداد بسیار زیادی نیز از سالها قبل در نوبت خدمت افتخاری
آقا امام رضا علیه السلام هستند .
البته خوب است به این نکته نیز توجه داشته باشیم که خدمت واقعی به اهل
بیت علیهم السلام عمل به سیره آنها و نیز تبلیغ راهشان است لذا شما را به
زندگی اویس قرنی توجه می دهیم، اویسی که با اینکه بسیار دور از رسول اکرم
و امیر المومنین می زیست ولی به خاطر اعمالش مورد توجه خاص آن بزرگواران
بود.
برخی از خصوصیات او عبارتند از: زهد کامل، تقوای تام، عبادت برتر، شافع
بزرگ محشر، مستجاب الدعوه، عاشق شهادت، عاشق علی(ع)، خادم واقعی مادر،
محبوب دل پیامبر اسلام و دور از هرگونه ریا. برای نمونه به برخی روایات که
این خصوصیات در آنها آمده اشاره می کنیم:
الف) در جنگ صفین علی(ع) گفت: از کوفه یک هزار مرد خواهد آمد که با من
بیعت مرگ خواهند کرد. ابن عباس می گوید: من می ترسیدم که این پیشگویی
علی(ع) درست تحقق نیابد. من هر کس که از کوفه می آمد و با علی(ع) برای مرگ
در راه آن حضرت بیعت می کرد می شمردم. عدد آنان که از کوفه آمدند و بیعت
کردند به 999 تن رسید و دیگر کسی نیامد و من در دلم بسیار ناراحت شدم. در
این فکرها بودم که ناگهان دیدم مردی از کوفه نزد علی(ع) آمد و گفت: یا
علی! دستت را بیاور تا بیعت کنم. علی(ع) فرمود: برای چه بیعت می کنی؟ آن
مرد گفت: بیعت می کنم که گوش به فرمان تو باشم، از تو اطاعت کنم و زیر
پرچم تو با دشمنانت بجنگم، کشته شوم و یا خداوند تو را پیروز بگرداند.
علی(ع) پرسید: تو کیستی؟ آن مرد گفت: اویس هستم. امام فرمود: تو اویس
قرنی هستی؟ آن مرد گفت: بله. علی(ع) گفت: الله اکبر، حبیبم رسول خدا به من
خبر داده بود که مردی از امت آن حضرت را ملاقات می کنم که به او اویس قرنی
گفته می شود و او از حزب خدا و رسول خداست و در راه خدا به شهادت می رسد و
او می تواند قبایلی مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند (بحار، ج 42، ص 147، ح
7، به نقل از ارشاد و خرائح).
ب) رسول خدا (ص) فرمود: بوهای بهشتی از سوی قرن می وزد. ای اویس قرنی!
چقدر مشتاق توام. بدانید هر کس اویس قرنی را دید سلام مرا به او برساند.
گفتند ای پیامبر خدا! اویس قرنی کیست؟ فرمود: او کسی است که اگر از میان
شما غایب شود سراغش را نمی گیرید و اگر ظاهر شود به او اهمیت نمی دهید ولی
او کسی است که با شفاعتش قبایلی مانند ربیعه و مضر به بهشت می روند. او در
حالی که مرا نمی بیند، به من ایمان می آورد و در رکاب جانشینم علی بن ابی
طالب در صفین به شهادت می رسد (همان، ص 155، ح 22).
ج) پیامبر اسلام (ص) فرمود: مژده باد بر شما که مردی از امتم به نام
اویس قرنی می تواند قبایلی مانند ربیعه و مضر را شفاعت کند. سپس پیامبر
اسلام به عمربن خطاب گفت: ای عمر! اگر او را دیدی سلام مرا به او برسان.
عمر به دنبال اویس قرنی می گشت و در موسم حج او را پیدا کرد. همراهان عمر
این عمل عمر را خوش نداشتند و می گفتند: از شخصی همچون تو خوب نیست که به
دنبال مردی گمنام برود و از او سراغ بگیرد ولی عمر او را پیدا کرد و به او
گفت: ای اویس! پیامبر خدا به من فرمود که سلام او را به تو برسانم و اینک
سلام او را به تو می رسانم و پیامبر به من خبر داد که تو می توانی قبایلی
مانند ربیعه و مضر را شفاعت کنی. وقتی که اویس این پیام را شنید به سجده
افتاد و آن قدر در سجده ماند که مردم فکر کردند مرده است. بعد از مدتی سر
از سجده برداشت و به عمر گفت: تو که مرا با این عملت هلاک کردی. پس از این
که مردم او را شناختند به سر او ریختند و بدن و دست و صورت خود را به او
می رساندند که از او برکت پیدا کنند. اویس در صفین به شهادت رسید (همان، ص
156، ح 24).
د ) روزی اویس قرنی در دعای خود چنین خواست: «اللهم ارزقنا شهاده توجب
لی الجنه والرزق» (ابوذر الغفاری و اویس القرنی، حسین شاکری، چاپ دوم،
1418، ص 101 به بعد) و دعایش مستجاب شد و در صفین به شهادت رسید.
توجه توجه
شیخ عباس در منتهی الامال (ج 1، ص 367، چاپ هجرت) آورده است: گویند
اویس شتربانی می کرد و خرج مادر را می داد. روزی از مادر اجازه خواست که
به مدینه برود و پیامبر را ببیند. مادرش نیم روز اجازه داد. اویس به مدینه
آمد، به خانه پیامبر رفت ولی پیامبر در خانه نبود. وقت تمام شد و پیامبر
را ندیده برگشت (چون از مادر بیش از این مقدار زمان اجازه نداشت). وقتی که
پیامبر به خانه آمد گفت: این نور چه کسی است که در این خانه می بینم؟
گفتند: شتربانی به نام اویس برای دیدن تو به خانه آمد و برگشت. پیامبر
فرمود: او این نور را به ما هدیه داده است.
شیخ عباس قمی اضافه می کند: گویند که اویس قرنی بعضی شب ها را شب رکوع
می نامید و آن شب را تا صبح در رکوع می ماند و بعضی شب ها را شب سجود می
گفت و تا صبح در حال سجده می ماند. به او گفتند: ای اویس این چه زحمتی است
که می کشی؟ گفت: کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن یک شب را با سجده به
پایان می بردم.
اویس قرنی یکی از زاهدان چهارگانه ای است که در خدمت حضرت علی(ع) بود و
در رکاب آن حضرت جنگید و به شهادت رسید. اویس، مدتی در کوفه ساکن شد و او
را سید التابعین می گفتند. اویس در اصل از قبیله مذحج از تیره قرن است.
قبیله مذحج از قبایل معروف یمن است.
برای آگاهی بیشتر درباره اویس ر.ک:
اعیان الشیعه، ج 3، ص 512 به بعد، چاپ رحلی
منتهی الامال، ج 1، ص 366، چاپ هجرت
جامع الرواه، ج 1، ص 110،
ابوذر الغفاری و اویس القرنی، حسین الشاکری
بحارالانوار، ج 42، ص 147 به بعد |