نگاهی بر بازی ندای وظیفه

سلام خواهشا تا آخر مطالعه شود *چندی پیش در یکی از فروم های خارجی بحثی جالب را مطالعه کردم که نویسنده آن سختی و عذاب پرایس را با مکس پین مقایسه کرده بود و چنین نظری داشت : (شاید مکس در ابتدا همه چیزش را از دست داد ولی در انتها همه چیز به دست آورداما پرایس به مرور همه چیزش را از دست داد .) ما کاری به مکس نداریم و در این بحث سرگذشت پرایس را مرور میکنیم* سری call of dutyمحبوبیتش را بیشتر مدیون داستان و شخصیت پردازی خود میداند ، مولفه ای که بدون اغراق میتوان گفت منتقدان سر سخت هم ناچار به پذیرش آن هستند! ونه گیم پلی سریع و لذت بخش آن میتواند داستان و شخصیت ها را به حاشیه ببرد و نه گرافیک آن میتواند دستمایه ای برای ضعیف قلمداد کردن آن باشد. سری MWبی شک از چنان داستان متنوع و شخصیت های جذابی برخوردار است که تنها برای هر شخصیت آن میتوان یک بحث شخصیت شناسی باز کرد حتی شخصیتی مثل یوری که پشتوانه داستانی ندارد هم جای مانور دادن دارد ،و همه این چیز ها باعث میشود که 2 شخصیت محبوب در بین بازی ها یعنی پرایس و سوپ جزو بهترین های گینس هم شناخته شوند ؛در این بحث به سراغ شخصیتی میرویم که فقط در بیان میتوان آنرا ترسیم کرد در سری MW انتخاب نام ها بنابر معیار انتخاب شده: پرایس:قیمت یعنی کل وجود این بازی به قیمت و ارزش وجود پرایس است سوپ: صابون !! همیشه از دست مرگ فرار میکرده و در چنگال مرگ قرار نمیگرفت اما... زاکائف: به روسی یعنی دیکتاتور ترسناک شپرد: سگ ولگردی که حتی صاحبش را هم گاز میگیرد. نام: جان پرایس درجه: کاپیتان مسئولیت: فرمانده گروه واکنش سریع SAS سابق و task force 141 کنونی در خاور میانه و روسیه موقعیت : زنده ،دبی و شاید هنوز در حال تماشای جنازه ماکارو!! لازم است نکته ای در مورد کاپیتان پرایس عرض کنم: بنا بر گفته خود جیسون وست پرایس سری MWکاملا با سری های پیشین متفاوت است و فاکتور های آنها هیچ شباهتی با هم ندارند call of duty 4:MW1 در این سری پرایس وقتی توسط گاز به سوپ مک تویش معرفی میشود پرایس حرف جالبی به سوپ میزند: به سربازی با کد نام سوپ در این جهنم خوش آمد می گویم! شاید از اینجا مهر این دو در دل هم افتاد!! در این سری ( و تنها در این سری!!) کاپیتان پرایس همه چیز را زیر نظر داشت و به اصطلاح برای خود برو بیایی داشت این را میتوان از مدل سیبیل و سیگار کوبایی کشیدن او فهمید ،چابک، کمی مغرور و... در مرحله ای از بازی وقتی در کشتی مدارکی مبنی بر مسلح بودن خالد ال اسد و زاکائف به سلاح های هسته ای پیدا میشود در برگشت ناگهان کشتی منفجر میشود همه به زمین می افتند و فرار میکنند حتی گاز اما پرایس عهد بسته که از سوپ حمایت کند حتی تا لحظه مرگ او!! آخر او هنوز برای پرایس همان سرباز ساده اوایل داستان است !! استان تا جایی پیش میرودکه گروه SASباید خالد ال اسد را پیدا کنند و هنگامی که او را پیدا میکنند پرایس به جان او می افتد ،ظاهرا او اصلا اهل ترحم به دشمن نیست ،هنگامی که تلفن اسد زنگ میخورد پرایس جواب آن را میدهد و ظاهرا هویت تماس گیرنده را میشناسد و مجبور میشود گذشته خودش را بازگو کند: گاز :چه کسی بود؟ پرایس:زاکائف ،ایمران زاکائف پرایس:هدف زاکائف بود ،مکان اوکراین و زمان حادثه اتمی چرنوبیل بود او در یک شهر قصد تبادل مواد و سلاح را داشت و... در طرح ترور زاکائف پرایس تنها موفق شد دست زاکائف را از کار بندازد ،حتی او به اشتباه خود مبنی بر نکشتن زاکائف اذعان میکند پرایس یک روحیه و اخلاق عجیب دارد وقتی دنبال هدفی است با کسی شوخی ندارد و دوست دارد خیلی سریع،تمیز و بی دردسر کارش را به انجام برساند برای نمونه در عملیات دستگیری پسر زاکائف به کامارو میگوید: ما برای خوش گذرانی نیومدیم زود میخوام کار رو تموم کنم ! در مرحله آخر وقتی پل پشت سرمان خراب شد میدانستیم که اینجا آخر خط است و بود!! گاز تیر خلاص خورد گریگز جانش را فدای سوپ کرد ، زاکائف کم کم به سوپ نزدیک میشود اما ناگهان پرایس او را صدا میزند کلتش را هول میدهد (کلتی که باید اسمش را کلت خاطرات گذاشت!!) سوپ هم به واسطه پرایس زاکائف را میکشد اما وقتی به او نگاه میکنیم دیگر علامت سبز رنگ که نشانه زنده بودن اوست را نمیبینیم و تنفس مصنوعی سرباز روسی هم فایده ندارد !! call of duty:MW2 در این سری دیگر خبری از SASنیست چون این گروه فقط محدود به داخل کشور انگلیس شده و گروه جدیدی به نام task forc 141با سرپرستی جان سوپ مک تویش شروع به فعالیت کرده و دیگر خبری از پرایس نیست و شاید سوپ نقش پرایس و روچ نقش سوپ را بازی میکند!!. در این سری یک ژنرال آمریکایی به نام شپرد بر فعالیت های 141نظارت میکند ،بعد از کشتار فرودگاه شپرد با گروهش صحبت میکند: شپرد:من تنها راه شکار ماکارو را کسی میدانم که از او وحشت دارد او برای طعمه خوب است!! شپرد: موقعیت او در زندانی به نام گولگ است او میداند چجوری ماکارو را شکار کنیم سوپ و گروهش مکان زندانی 627را پیدا میکنند دیوار زندان را منفجر میکنند اما زندانی 627 با مهارتی عالی روچ را خلع سلاح میکند ،بله او پرایس است سوپ از پشت سر پرایس را می بیند چون او را نمیشناسد سوپ:اسلحه را بنداز اما پرایس صدای سوپ را میشناسد و میگوید : سوپ ؟؟!!! سوپ:پرایس؟؟!! کلتش را پس میدهد و میگوید شما هنوز سرور من هستید! پرایس در کشتار پل نه کشته شد نه دستگیر بلکه در عملیات king fish به اسارت گرفته شد شاید برایتان جالب باشد که پرایس دیگر ان سیبیل معروف را ندارد و اصلا قیافه ای متفاوت دارد در فرهنگ مردم بریتانیا و علی الخصوص مردمان قدیمی آن اصلاح صورت فقط در مواقع شادی و عدم مشکلات است و برخی به دلیل از دست دادن خویشاوندان خویش دیگر صورت خود را اصلاح نمیکنند. نحوه صحبت پرایس با شپرد خیلی زیباست او خیلی سنگین صحبت میکند حتی قبول میکند که طعمه ای برای دستیابی به ماکارو شود وقتی روچ و گوست و سوپ و پرایس برای دستگیری ماکارو جدا میشود پرایس به 141می گوید:قوی باشید اما من خطری حس میکنم اخر اون در وجودش ترسی از کشتار دوباره افرادش احساس میکند مثل گاز ،گریگز و... حدس او درست بود روچ و گوست به شکل ناجوانمردانه ای کشته میشوند و روند فعالیت پرایس برای گرفتن ماکارو تغییر میکند و دشمن شماره 1 او شپرد میشود و ماکارو در اولویت بعدی قرار میگیرد پرایس از کشته شدن روچ و گوست غمگین میشود اما در روحیه او زیاد تاثیر ندارد چون دلش هنوز به یک چیز گرم است :زنده ماندن و بودن در کنار سوپ!! در این میان او با ماکارو تماس میگیرد:چنین تماسی در MW3هم تکرار میشود پرایس:ماکارو میدونم داری صدای منو از این کانال میشونی شپرد خودش رو به عنوان قهرمان جا زده و به تو خیانت کرده ماکارو: من هنوز میخوام تو رو ببینم! پرایس:پیرد مردی بهم گفت دشمن دشمن تو دوست توست پس جای شپرد رو بگو ماکارو:او در مکانی واقع در افغانستان است ،پرایس!! تویه جهنم میبینمت پرایس:من هم تو رو به همون جایی که زاکائف رفت میفرستم این صحبت انقدر جانانه است که واقعا لذت میبریم ،پرایس به زیرکی خاصی پناهگاه شپرد را پیدا میکند شپرد به کل دنیا اعلام کرده پرایس و سوپ 2 نظامی یاغی و فراری و برای دنیا خطرناک هستند ،اما پرایس در یک پیام ماهواره ای جواب او را میدهد پرایس:تاریخ توسط فاتحان نوشته شده و تاریخ پر شده از دروغ ،شپرد یک درغگوی بزرگ است او میخواهد خودش را به عنوان قهرمان معرفی کند و... در آخر بعد از تعقیب و گریز وزخمی شدن سوپ و نبرد تن به تن پرایس و شپرد چاقوی سوپ در چشم شپرد فرو میرود اما اگر دقت کرده باشید این مرحله آخر دو صحنه زیبا داشت: یکی وقتی که شپرد قصد داشت سوپ را با اسلحه خود بکشد و پرایس با لگد اسلحه او را کنار میزند و تیر به بیخ گوش سوپ میخورد و دوم اینکه وقتی سوپ شپرد را میکشد به پرایس خیره میشود تا بلند شود اما خیال میکند که مرده و کم کم صفحه تار میشود و سوپ هم به حالت مرگ فرو میرود اما وقتی پرایس بلند میشود صفحه روشن میشود و سوپ جانی تازه میگیرد. call of duty :MW3 نویسندگی این سری به عهده آقای پل هگیس است او یکی از بهترین نوسندگان هالیوود است که واقعا در MW3با نگارش داستانی غیر خطی و دیالوگ های زیبا بهترین داستان را برای یک بازی نوشت که نظیر آن شاید در بهترین های هالیوود است! کاپیتان پرایس سوپ زخمی را سراسیمه پیش پزشک میبرد ،وقتی دکتر را میبیند از او درخواست میکند سریع به وضع سوپ رسیدگی کند ،در این میان پرایس به سوپ دلداری میدهد (واقعا مشاهده چنین صحنه هایی واقعا تاثیر گذار است) اگر دقت کرده باشید پرایس در این سری خیلی متفاوت تر صحبت میکند ،با جذبه، محکم و بدون ترس هدف او تنهاو تنها کشتن ماکارو است و مرگ او کلید رو سفیدی او و سوپ در دنیا بعد از خطرناک بودن آنهاست شاید یکی از دلایل ماندگاری پرایس دوبلور آن آقایBilly Murrayباشد پرایس در کشتن ماکارو مصمم است و کل آفریقا و روسیه را برای نابودی او زیر پا میگذراد، در ابتدای ورود به مرحله آفریقا پرایس به سوپ میگه: پرایس: سوپ! لطفا اینبار دیگه نمیر! سوپ:تو مراقب خودت باش پیرمرد! کاپیتان پرایس صحبت های زیبایی میکند مثل این جمله که می گوید: ما روی دنیایی پر از بمب زندگی میکنیم و تنها یک احمق کافی است تا دنیا را به آتش بکشد پرایس در این سری خیلی محبوب شده سندمن عاشق این است که با او هم رزم باشد چون او در عملیات kingfish با پرایس بود ،حتی مک میلان(MW1)عملیات های MI6را برای او شرح میکند او حالا رئیس عملیاتی MI6شده ،در اولین برخورد صحبت این دو خیلی جالب است: پرایس:مک ،جان هستم مک میلان:خوشحالم صداتو میشنوم پسر! هنوز کارت رو در ترور زاکائف یادم نرفته پرایس با لحنی تند: اون رو ول کن اتفاقات گذشته تموم شده ما باید مراقب الان باشیم پرایس راست میگفت یک لحظه غفلت باعث میشد ماکارو اهداف هیتلر وارانه خود را اجرا کند بعد از سرکوب شدید قیام مردم روسیه پرایس با سوپ و یوری و کامارو طرح ترور ماکارو را اجرا میکنند اما این اشتباه باعث مرگ بیشتر اعضای گروه شد قرار شده بود ماکارو در پراگ ترور شود اما ماکارو هوشیار بود و ترور زاکائف را فراموش نکرده کامارو کشته میشود و بعد از آن ماکارو خطاب به یوری که میگوید:دوست من تو نباید میومدی اینجا وناگهان محل استقرار سوپ و یوری را منفجر میکند سوپ جان یوری را نجات میدهد اما خودش به سختی زخمی میشود و زخم چاقوی او باز میشود ناگهان پرایس با فریادی بلند سوپ را صدا میزند و به یوری میگوید که باید از اینجا فرار کنند از سوپ خون زیادی میرود پرایس او را بغل میکند اما سوپ دوست ندارد آنها را به دردسر بیندازد و می گوید: شما برید پرایس هم میگه: مگه دیوونه شدی؟ ساکت باش و راه بیا! در قسمتی از مرحله سوپ با اسلحه یک نفر را میکشد و پرایس مانند پدری که به فرزند مریضش دلداری میدهد می گوید: افرین پسر شلیک خوبی بود بالاخره سوپ را پیش دکتر میبرند پرایس مثل اوایل بازی از دکتر میخواهد زود به سوپ کمک کند اما دیگر نمیشود برای پیکر بی جان سوپ کاری کرد ،پرایس چند بار میگوید: نه!نه! سوپ نه! و وقتی از مرگ او مطمئن میشود دفترچه خاطرات و کلت خاطرات هر دو را بر میدارد و از ته قلب میگوید: متاسفم! برای چند دقیقه پرایس به سوپ خیره میشود تا سیر او را نگاه کند. دنیا روی سر پرایس خراب میشود؛اصلا باورش نمیشود که سوپ به این راحتی کشته شد،وقتی سرباز روسی به پرایس میگوید باید از اینجا بری پرایس به او میگه: برو گمشو! بله سوپ کشته شد! واقعا کمتر کسی است که این صحنه را دیده باشد و بغض گلویش نفشرده باشد نگاه کنید پرایس چگونه دست سوپ را میفشارد شاید یکی از دلایلی که این صحنه تاثیر گذارترین صحنه ها بود موسیقی عالی I Stand Aloneبود که کاملا متناسب با این صحنه بود کایپتان تنهای ما آنقدر تنها شده که مجبور میشود به یوری ای که به خیانت متهم شده بود اعتماد کند و اتفاقا نتیجه این اعتماد را هم میبیند پرایس پلاک سوپ را آویزان کرده پرایس: برج ساعت همیشه برای من نحس بوده مک میلان :چه شده؟! پرایس: سوپ کشته شده!! اون رفت مک!! (واقعا زیباتر از این صحبت و لحن صحبت را جایی سراغ ندارم) در مرحله آزادی رئیس جمهور روسیه یوری زخمی میشود و پرایس فریاد میزند یوری!! این فریاد زدن فقط برای سوپ بود ظاهرا یوری دارد جای سوپ را پر میکند!بعد از ازاد کردن رئیس جمهور روسیه و دختر وی سندمن و گروهش هم جانشان را فدای پرایس میکنن در انتها جنگ پایان میپذیرد اما برای پرایس جنگ تا زمانی که ماکارو کشته نشده تمام نمیشود پرایس:اون ح ر ا م ز ا د ه دنیا را به آتش کشیده و همه چیز مرا گرفته اما یک نفر هست که جلوی اون رو بگیره! صدای زنگ ... ماکارو :کیه؟ پرایس:زندانی 627داره میاد سراغت! ماکارو: پرایس من چیزهایی شنیدم،؛ شنیدم مک تویش به آخر خط رسیده! به من بگو پرایس چقدر طول کشید که مرگ او را بگیرد( چقدر طول کشید جون بده!!!) این یک خط دیالوگ اوج خباثت ماکارو رو نشون میده ،شما حتی اگر یک چیز بی جان رو از دست بدهید دوست ندارید کسی آنرا را به رختان بکشد اما ماکارو مرگ بهترین همراه پرایس و فرزند معنوی او را به رخش میکشد پرایس:این جنگ فقط به دست من تموم میشود پرایس خطاب به یوری : ماکارو از اینجا سالم بیرون نمیره پرایس:این به خاطره سوپ هست! در پایان پرایس ماکارو رو میکشد اما باز هم بهایی برای آن میپردازد :مرگ یوری! اما چرا پرایس ماکارو را با طناب اعدام کرد؟ در کتاب پایان ظلم از ریچارد بولتون در مورد نحوه اعدام قاتلان چنین آمده مرگ با طناب ناشی 2 از علت است: یا آن شخص ظلم را به حد رسانده یا کسی از او کینه داشته اما پرایس هر 2 آنها را معیار اعدام ماکارو قرار داد در پایان پرایس به تاب خوردن جنازه همراه با سیگار کوبایی خود نگاهی غریبانه میکند نگاهی که هیچ کس از همراهان او در این مرگ لذت بخش ماکارو شریک نیستند براستی تحمل چنین بار سختی و اندوه برای هر کس سخت است و این بود پایانی تلخ برای کاپیتان پرایس

نگاهی بر بازی ندای وظیفه

مطالب مشابه :

دانلود سریال کره ای عشق در دبیرستان High School - Love On به همراه زیرنویس فارسی

دانلود سریال کره ای عشق تاثیر گذار operation love با زیرنویس فارسی

Korea Drama 2012

سعید جون مراقب باش

بازگشت چه کلمه ی قشنگی

گزارش 90 دقیقه بازار - 8 فروردین -هر خبری بازار را مثبت و منفی می کند. از یمن تا لوزان

نگاهی بر بازی ندای وظیفه