اقدامات فوری برای مهار مهاجرت فراگیر مردم سیستان

بسمه تعالی

اقدامات فوری برای مهار مهاجرت فراگیر مردم سیستان

مقدمه

سیستان، این سرزمین حماسه‏ها و افسانه‏ها، از سپیده دم تاریخ از چنان غنای اقتصادی برخوردار بوده است که طی قرن‎ها به «انبار غله‌ی آسیا» مشهور بوده و توانسته آثار مدنیت را بر سینه‌ی خود ثبت کند، به عنوان حلقه‌ی واسط تمدن‎های سند و ماوراء‌النهر با مصر و بین‎النهرین، ایفای نقش می‌کرده است.

کارکردهای منطقه‌ای و اقتصادی، اجتماعی در دوره‌ی اسلامی، به‌ویژه در قرون اولیه از پویایی و شکوفایی بسیار مناسبی حکایت دارد تا آن‌جا که برتری حکومت سیستان بر مصر و خراسان، در تاریخ ثبت شده می‎باشد.

شوکت و آبادانی سیستان، طی قرون و اعصار، زبان‌زد خاص و عام بوده است، اما با سیاست‌های استعماری انگلیس، بخش اعظم خاک سیستان از آن جدا و به افغانستان واگذار شد و پس از آن‌که حوضه‌ی آب‌ریز و آب‌خیز منطقه از هم دور ماند، دیگر تا کنون سیستان، هیچ‌گاه روی آرامش و آبادانی و توسعه را ندیده و هراز چند گاهی یا تحت تأثیر و طعمه‌ی سیل شده و یا این‌که از خشک‌سالی و بی‎آبی رنج برده است و می‎برد.

نگاهی به روند خشک‌سالی‎های ادواری سیستان، نشان می‎دهد که با توجه به این‌که یگانه منبع تأمین آب منطقه، از آورده‌های رودخانه هیرمند می‎باشد و این رودخانه، مسیری حدود 1100 کیلومتر را در کشور همسایه، افغانستان طی می‎کند، در شرایط غیرسیلابی، همواره این رودخانه عاری از آورده شده و به دلیل قطعیت نیافتن حقابه‌ی ایران در پروتکل‎های بین‎المللی، آینده‌ی سیستان را در هاله‎ای از عدم قطعیت و ابهام قرار داده است.

مهاجرت‎های دوره‎های خشک‌سالی قبل، ناشی از سیر طبیعی کاهش آورده‌های هیرمند بوده است، اما به نظر می‎رسد با دخالت سیاست‌مداران بین المللی و وابسته بودن به تصمیمات سیاسی کشور همسایه، سیر این مهاجرت‌ها در آینده، صعودی شود و سیستانیانی که همواره حافظ خاک و سرزمین مادری خود بوده‎اند، این ویرانه را به‌ناچار در آینده، ترک گفته و آواره‎ی شهرها و روستاهای استان‎های دیگر کشور گردند.

چنان‌چه این فاجعه رخ دهد، پیامدهای زیانبار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و سیاسی برای کل مناطق کشور در پی خواهد داشت که جبران ناپذیر می‎باشد.

به نظر می‎رسد مسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ، باید موضوع را به صورت یک مسئله‎ی حیاتی و مهم ملی تلقی نموده، اقدامات لازم را برای حل مشکلات مردم منطقه و نهایتاً  نگه‌داشت جمعیت، انجام دهند، با این رویکرد، دراین نوشتار، پیشنهاداتی ارائه شده است:

  نگاهی گذرا به دورههای خشک‌سالی در سیستان

براساس مطالعات به عمل آمده، طی 300 سال گذشته و پس از تثبیت دلتای فعلی هیرمند، حدود 15 واقعه‌ی سیلابی و خشک‌سالی، بلکه بیشتر از آن، در سیستان رخ داده است.

مستندات نشان می‎دهد که در سال 1225 شمسی، آب هیرمند به قدری کاهش یافت که تا دو هفته، حتی قطره‎ای آب در آن جریان نداشت و خسارت‎های فراوانی به زراعت و باغ‎ها و به خصوص دامداری منطقه، وارد شد.

در سال 1249 شمسی، سیستان به‌گونه‌ای دچار خشک‌سالی شد که شن‌های روان ناشی از خشک‌سالی بر اراضی و مساکن منطقه مستولی شد و به گفته‌ی اوئن‌اسمیت که خود شاهد اوضاع بوده «به‌ظاهر دریاچه‏ای وجود نداشته است».

این خشک‌سالی تا سال 1251 شمسی ادامه پیدا کرد و این بار بستر رودخانه‌ی هیرمند به مدت سه هفته کاملاً خشک شد و هیچ‌گونه آبی در آن جریان نداشت.

در سال 1281 بار دیگر خشک‌سالی پدید آمد که این بار نه دو هفته و سه هفته، بلکه به مدت 72 روز، رودخانه از آب بازماند و به‌دلیل بی‌رمق شدن مردم، بند سیستان، بسیار ضعیف و ماسه‌های تجمع یافته در رودخانه، موجب شد تا بعد از جریان یافتن آب نیز تا مدت‌ها امکان بهره‌برداری از آن فراهم نگردد.

در سال 1326، افغان‌ها مانع از جریان طبیعی آب از افغانستان به سیستان شدند و این بار خشک‌سالی سیستان، حاصل ورود مسایل سیاسی، به روند طبیعی جریان و یا عدم جریان آب هیرمند بود. دراین دوره‌ی خشک‌سالی، اولین مهاجرت گروهی مردم سیستان به گرگان و گنبد صورت گرفت.

در سال 1349، خشک‌سالی بسیار گسترده و فراگیری در سراسر سیستان اتفاق افتاد، در این سال، قحطی عجیبی بر منطقه عارض شد و با توجه به دوری از مرکز، ضعف دولت در اجرای برنامه‌های نگه‌داشت جمعیت، بلکه ایجاد جاذبه‌های لازم از طریق عوامل و امرای ارتش و وابستگانش در ترکمن‌صحرا، آهنگ مهاجرت مردم را تشدید نمود. در بعضی از گزارش‌ها، جمعیت مهاجر از سیستان در این دوره را بیش از 130 هزار نفر برآورد کرده‌اند و این در حالی است که گفته می‌شود، هم اکنون تنها در دشت گرگان و دشت، جمعیتی قریب به 400 هزار نفر از سیستانیان ساکن هستند.

آخرین فاجعه‌ی طبیعی ناشی از کارکرد رودخانه‌ی هیرمند، خشک‌سالی وحشتناکی است که از سال 1378 برمنطقه حاکم شده و تمامی کارکردهای روستایی و شهری را متأثر نموده است. این خشک‌سالی مزمن، این بار بر روستاها وشهرهایی از منطقه سیستان در شرایطی واقع گردید که در داخل کشور، انوار انقلاب اسلامی براین منطقه تابیده و از نظر زیر ساخت‌ها، وضعیت منطقه بهبود یافته و به‌طور کلی شرایط زندگی مردم دگرگون شده است و در آن سوی مرزها نیز، دگرگونی‌های سیاسی عدیده‌ای صورت گرفته، هم فضای توسعه‌ی کشاورزی و هم اعمال اغراض سیاسی، بر شرایط طبیعی جریان‌ آب در هیرمند، مضاعف شده است.

از سویی به‌دلیل عدم توجه به پایداری طرح‌های توسعه، موجبات عدم توازن و تعادل در منطقه، فراهم شده است که به صورت اجمالی به آن اشاره می‌شود:

 بخشی از مداخلات

1-   بهره‌برداری از مخازن طبیعی چاه نیمه‌ها:

احداث و بهره‌برداری از این مخازن، با ظرفیت 660 میلیون مترمکعب از آورده‌های هیرمند به منظور بهره‌برداری در فصول کم‌آبی سال صورت گرفته، اما همین میزان آب، سالیانه به طور طبیعی در بستر دریاچه‌ی هامون جا خوش می‌نمود و موجبات پایداری دریاچه و کارکردهای فراوان آن و جامعه‌ی ساکن در تختک‌ها و حواشی آن و تلطیف هوای نامساعد سیستان، در فصول گرم سال را موجب می‌گردید که حالا سالیان متمادی است که خشکیده و خیل عظیمی از دامداران، شکارچیان و صیادان به طور مستقیم و شاغلین مشاغلی دیگر  به طور غیرمستقیم، آواره‎ی حاشیه‎های شهرهای زابل، زاهدان، خاش و چناران مشهد گردیده‎اند که فقط سکنه‌ی تختک‎های هامون قریب 3500 خانوار یا 500/17 نفر را شامل می‌شود.

از سویی تداوم خشک‌سالی و وزش بادهای موسمی 120 روزه، پدیده‌ی ریزگردها و حرکت شن‌های روان را باعث گردیده که مضرات آن نه سکنه‌ی روستاها و شهرهای منطقه‌ی سیستان، بلکه مرکز استان و بعضاً مناطقی از سایر کشورها را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است.

البته در کنار این موضوع، اجرای طرح جامع آب‌رسانی روستاهای سیستان، یکی از عوامل اصلی نگه‌داشت مردم به رغم طولانی شدن خشک‌سالی بوده است که باید این موضوع را در عِداد فواید چاه‌نیمه‌ها از نظر دور نداشت.

2-   طرح انتقال آب از چاه‌نیمه‌ها به زاهدان

در شرایط عدم اطمینان از تأمین آب منطقه، گرچه فواید اجرای این طرح، به طور غیرمستقیم بخشی از مردم سیستان را هم شامل می‌شود اما در چنین شرایطی انتقال حجمی معادل یک مترمکعب در ثانیه یا

  000/536/31 مترمکعب از آب سیستان به زاهدان، با احتساب نیاز خالص آبی الگوی کشت منطقه‌ی سیستان، جمعیتی برابر با 717/3 خانوار از مردم این منطقه را بی‌کار نموده است و با بهره‌برداری از خط دوم این شبکه،، تعداد آن به دو برابر، یعنی 7434 خانوار می‌رسد که با اعمال بعد خانوار استان (3/4 نفر)، جمعیتی معادل 000/32  نفر، به خیل فقرای مطلق پیوسته و خواهند پیوست. البته حمایت‌های معمول دولت که در همه‌ی نقاط بحران‌زده‌ی کشور انجام می‌شود، علی‌القاعده می‌بایست برای این منطقه نیز انجام شود و این موضوع را نمی‌توان در معادل‌سازی اقدامات، دخالت داد.

3-   توسعه‌ی شبکه‌های آبیاری غیرکارآمد

اعتبارات قابلی، در شرایطی که باید بر هر قطره‌ی آب سیستان، مدیریت علمی بالایی اعمال شود، صرف و خرج اجرای کانال‌های بتونی روباز یا نیم‌لوله می‌شود و حال آن‌که، همه‌ی کارشناسان و اهل فن، راه‌کار اصولی توزیع آب به مزارع را از طریق اجرای شبکه‌های انتقال آب به وسیله‌ی لوله به روش کم فشار می‌دانند، این دوگانگی، برآیند دو اقدام متضاد را برای مردم، صفر می‌نماید.

4-   احداث دیوار بتونی در مرز

 احداث دیوار مرزی بین ایران و افغانستان، گرچه به زعم نیروهای ایثارگر انتظامی و کارشناسان محترم امنیتی کشور، توانسته است در جلوگیری از قاچاق کالا و موادمخدر به صورت انبوهی جلوگیری نماید و در جای خود قابل تقدیر است، اما با اجرای این طرح نزدیک به 5000 هکتار زمین مرغوب و مستعد کشاورزی که منافع بی‌شماری برای مردم به همراه داشته است، از دسترس کشاورزان، خارج  و 800/4 خانوار یعنی 640/20  نفر از جمعیت وابسته به کشاورزی در این منطقه را، به خیل بی‌کاران سپرده است.

5-   بی‌توجهی نسبت به ایجاد منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی زابل

نزدیک به 15 سال است که مردم منطقه را به «ایجاد منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی در زابل» نوید می‌دهند و این در حالی است که تنها یک تابلو در رامشار از مجموع فعالیت‌ها و عملیاتی که باید انجام می شد، زده شده است.

در بخشی از بدنه‌ی این کشور که انواع مشکلات بر آن باریدن گرفته، می‌بایست با توجه به وضعیت آب، آن دسته از فعالیت‌هایی که بدون نیاز به آب، قابلیت توسعه دارند، می‌بایست با حساسیت و مدیریت زمان، اجرا گردد. از جمله، یکی از بهترین گزینه‌های در دسترس، همین طرح است، چرا باید وضعیتی مبهم داشته باشد.

6-   غیر کارآمد بودن روش‌های تثبیت شن‌های روان

علی‌رغم این‌که سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور، مسئولانه و در قالب اعتبارات دریافتی، نسبت به اجرای طرح‌های قابلی در منطقه اقدام می نماید، اما به دلیل عدم نوآوری در روش‌های تثبیت شن‌های روان و با توجه به شرایط خشک‌سالی بر سطح اراضی مورد هجوم شن‌های روان افزوده شده، به گونه‌ای که هم اکنون 000/25 هکتار از اراضی نسقی کشاورزان، غیرقابل استفاده بوده و کشاورزان مربوطه را در حسرت دسترسی به زمین‌های خود قرار داده است که با احتساب متوسط 08/2 هکتار زمین در اختیار هر بهره‌بردار، می‌توان گفت قریب 000/12 خانوار یعنی 600/51 نفر را در بر گرفته و آنان را بی‌کار نموده است.

  اقدامات کوتاه‌مدت مورد نیاز یا بسته‌های حمایتی

با توجه به مباحث مورد اشاره و نقش ژئوپلیتیکی حضور مردم سیستان در جغرافیای مربوطه، علاوه بر اجرای طرح‌های میان‌مدت و بلند‌مدت در خصوص توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به صورت جهشی برای منطقه، پیشنهاد می‌شود برای جلوگیری از ادامه‌ی یأس و نومیدی و کند نمودن روند مهاجرت مردم و بازیافت فواید حضور مردم در منطقه، نسبت به اجرای طرح‌های کوتاه مدت، مشروحه‌ی زیر اقدام گردد:

1-   یارانه‌ی مناطق وابسته به آب خارجی

فراز و فرودهای سیاسی و اقلیمی حاکم بر جریان رودخانه‌ی هیرمند، دورنمای آینده‌ی این رودخانه و به تبع آن، توسعه‌ی مبتنی بر کشاورزی را در منطقه‌ی سیستان، با چالشی بزرگ و به اعتباری، غیرقابل حل رو به رو نموده است، بنابر این ضروری است، با توجه  به اهمیت نگه‌داشت جمعیت در این منطقه، به جمعیت وابسته به کشاورزی، یارانه‌ی مناطق وابسته به آب خارجی، پرداخت شود.

در این ارتباط لازم است اقدامات زیر صورت گیرد:

الف- از کل جمعیت ساکن در شهرستان‌های زهک، زابل، هیرمند، هامون و نیمروز که وابسته به آورده‌های آب خارجی هستند، آن دسته که حقوق‌بگیر بخش دولتی هستند، حذف و مابقی مشمول این یارانه قرار گیرند.

ب- رقم یارانه‌ی مورد نظر، صرفاً به میزان حداقلی باشد که انگیزه‌های کار و اشتغال و تولید احتمالی در منطقه را نیز سلب ننماید، بنابر این بهترین راهکار، تأمین یارانه—ای معادل مبلغ خط فقر مطلق یعنی میزان درآمدی که حداقل نیازهای یک نفر را برای خوراک، پوشاک و مسکن تأمین مینماید، تعیین گردد و ماهیانه به حساب یارانه‌ی آن‌ها، پرداخت شود، این رقم در دنیا برای هر نفر در روز، یک تا سه دلار محاسبه می شود که با توجه به شرایط این منطقه، به نظر می رسد 5/1 دلار یعنی میانه ی رقم  جهانی که برابر نرخ ارز مندرج در بودجه ی 1393 کشور، معادل  400/38 ریال مناسب باشد.

در این صورت، تثبیت جمعیت و جلوگیری از مهاجرت، صورت خواهد گرفت و با اجرای سایر
 طرح‌های توسعه‌ای ، زمینه‌های اشتغال در بخش‌های خدمات، صنعت و کشاورزی نیز متناسب با آب دریافتی، فراهم و بر آن تأکید شود تا سکنه از رفاه نسبی برخوردار گردند.

یکی از مسایلی که ممکن است علی رغم موافقت مسئولین امر با تأمین اعتبار آن،  به عنوان عامل کند کننده ی تصمیم گیری مسئولین عمل نماید این است که ممکن است سایر نقاط مرزی کشور، نیز چنین درخواستی را داشته باشند و دولت را با هزینه‌های سنگین آن رو به رو ننماید، که در این خصوص باید گفت، چنین شرایطی در کل کشور، انحصاراً مربوط به سیستان است و یا مناطق مشابه بسیار اندک و قابل اغماض هستند.

2-   تأمین آرد روستایی

اغلب روستاییان سیستانی، آرد مورد نیاز خود را از محصولات تولیدی در مزارع‌شان تأمین می‌نمایند. تعیین سهمیه‌ی آرد ماهانه، مشابه آن‌چه در خشک‌سالی‌ها و به‌ویژه قبل از اجرای طرح هدف‌مندی یارانه‌ها در سیستان اعمال و اجرا می‌شد، گام مثبتی در نگه‌داشت مردم، به حساب می‌آید.

3-   سبد کالای دانش‌آموزی

در مواقع خشک‌سالی، به‌ویژه در دوره‌ای از حکومت رژیم پهلوی، سبدهای کالای دانش‌آموزی به اجرا گذاشته می‌شد و حافظه‌ی تاریخی مردم منطقه با آن مأنوس و گاهی نیز به نحوی به آن اشاراتی را دارند. دادن لوازم‌التحریر، البسه(مانتو، کت و شلوار، مقنعه و کفش) و همین‌طور پاره‌ای مواد غذایی (کنسروجات، خشک‌بار مثل انجیر، خرما، بادام ، بسته و ...) می‌تواند در ترمیم آلام مردم و تأمین بخشی از هزینه‌های تحصیل فرزندان‌شان کمک می‌نماید.

4-   یارانه‌ی شهریه‌ی تحصیلی دانش‌جویان

با توجه به کاهش چشم‌گیر درآمد مردم منطقه، خانواده‌هایی که فرزندان‌شان در دانشگاه‌های مختلف دولتی، نیمه‌دولتی و خصوصی، تحصیل می‌نمایند، در تأمین هزینه‌ی شهریه، مواجه با مشکلاتی می‌باشند، بنابر این در طول دوره‌ی خشک‌سالی و حتی تا سال‌ها بعد از وضعیت نرمالی که از نظر ترسالی در منطقه حاکم خواهد شد، با ساز و کاری، شهریه‌ی تحصیلی دانش‌جویان سیستانی تأمین شود.

5-    استمهال وام کشاورزان

یکی از روش‌های مرسوم و معمول که در حوادث غیرمترقبه، سابقه‌ی اجرایی دارد، استمهال وام کشاورزان است که بر اجرای آن به صورتی ویژه، تأکید می‌شود.

6-   یارانه‌ی تأمین علوفه‌ی دام خانگی

منطقه‌ی سیستان، یکی از قطب‌های دامپروری کشور اعم از سبک و سنگین محسوب می‌شود. در قیاس اقشار اجتماعی و طبقات روستایی مناطق مختلف کشور، تنها منطقه‌ای که یک قشر اجتماعی با عنوان گاودار با پیشینه‌ی تاریخی 5000 ساله را دارا است، سیستان می‌باشد.

سیستانیان، داشتن تعدادی دام سبک و سنگین در حیاط منازل را جز برکت زندگی خود تلقی می‌نمایند. شرایط فعلی حاکم بر منطقه، موجب گردیده تا تولید علوفه به شدت کاهش یابد و این امر آنان را به سمت فروش دام‌ها و ترک دیار سوق می‌دهد، بنابر این با توجه به آمار جمعیتی دام‌ در شهرستان‌های منطقه‌ی سیستان، با احتساب 605/555 رأس گاو و 320/868 رأس گوسفند و بز، مجموعاً 925/423/1 واحد دامی در این منطقه نگه‌داری می‌شود که با اِعمال آمار تعداد خانوارهای ساکن درمناطق روستایی که براساس سرشماری 1390 به تعداد 290/54 خانوار بوده است، به طور متوسط هر خانواده‌ی روستایی ساکن در منطقه‌ی سیستان، تعداد 26 واحد دامی در اختیار دارند، بنابر این یارانه‌ی علوفه‌ی 26 واحد دامی برای هر خانوار، طی سال‌های خشک‌سالی تأمین شود.

7-   سبد کالای ویژه برای عموم ساکنین این منطقه

علاوه بر یارانه‌ی معمول هر نفر در سطح کشور و سبدهای کالایی که برای عموم مردم ایران در نظر گرفته می‌شود، برای کلیه‌ی ساکنین منطقه‌ی سیستان، سبدهای کالایی ویژه، طی دوره‌ی زمانی خشک‌سالی پیش‌بینی و ارائه گردد.

8-   یارانه‌ی شیر

به منظور رونق گرفتن دامپروری و تولید شیر و از سوی تأمین کالری مورد نیاز بدن افراد ساکن در منطقه، یارانه‌ی شیر به خانوارهای ساکن پرداخت شود یا شیر یارانه‌ای در جامعه توزیع گردد. این موضوع باعث می‌شود تا روشتاییان دو بار از این مهم، بهره‌مند گردند، یک بار از طریق تقویت ایستگاه‌های جمع آوری شیر و کارخانجات تولید شیر، به منظور ایجاد تسهیلات خرید شیر خانوارها و یک بار نیز از مصرف آن با قیمت یارانه‌ای.

9-   افزایش سهم فروش سوخت، ویژه‌ی دوره‌ی خشک‌سالی

یکی از اقدامات خوبی که برای مناطق مرزی به طور اعم پیش‌بینی شده و در حال اجرا می‌باشد، «فروش سوخت در مناطق مرزی» است. با توجه به شرایط منحصر به فرد منطقه‌ی مرزی سیستان، سهمیه‌ی این منطقه، تا دو برابر مناطق دیگر در نظر گرفته شود، تا درآمد حاصل از این محل برای خانوارها ملموس‌تر گردد.

10-           پوشش بیمه‌ی تکمیلی و مازاد درمان روستاییان و عشایر

در شرایطی که مردم منطقه، از درآمد مکفی برخوردار نیستند، پدیده‌ی ریزگردها، شن‌های روان و بادها و طوفان‌ها و هوای بسیار گرم نیز بر شدت کارکرد مشکلات می‌افزاید، بدیهی است که مردم در معرض انواع بیماری‌ها قرار می‌گیرند، تأمین هزینه‌های درمان، حتی با ساز و کار بیمه‌ا معمول روستاییان و عشایر کشور و بیمه‌ی ایرانیان، فاقد کارآیی لازم است، بنابر این لازم است تا برای روستاییان و عشایر این منطقه، بیمه‌ی تکمیلی و مازاد دوران خشک‌سالی اجرا شود، که در این خصوص تأمین اعتباری معادل 000/150 ریال برای هر نفر و پرداخت آن با یک شرح خدمات مشخص به یکی از شرکت های بیمه گر ضروری است.

 


مطالب مشابه :


وام فوری در 5 دقیقه!

وام فوری در دقیق باشد، در این شرایط بازار غیررسمی و زیر ازای به رهن گرفتن




شرایط خرید و فروش اوراق وام مسکن در فرا بورس

اوراق مسکن و انواع وام مسکن ،خرید و فروش شرایط خرید و فروش فروش فوری یک فقره وام مسکن




زن و دختر چرا عکس تو گیرند پسر کوس رسوایی تو ای همه کس زده هر جا

با سند منزل شرایط گرفتن وام - دریافت و ضمانت - شرایط گرفتن فوری وام مسکن




دلالان از کجا و چگونه وام می گیرند

وام فوری و غیرفوری از 2 میلیون تا 2 میلیارد تومان را با دامنه وسیعی از شرایط گرفتن وام




دیپلم فوری بگیرید»، «اخذ دیپلم رسمی»، «سیکل‌دارها بشتابید»

دوره‌های ویژه و تحت نظارت مستقیم وزارت آموزش و پرورش افراد را در گرفتن شرایط و قاعده و




اصول کاربردی خرید مسکن

فروش فوری اگر قدرت خرید کافی دارید یا از هر طریقی مانند وام در مورد محل قرار گرفتن




اقدامات فوری برای مهار مهاجرت فراگیر مردم سیستان

مسیری حدود 1100 کیلومتر را در کشور همسایه، افغانستان طی می‎کند، در شرایط وام کشاورزان




حمایت از کاهش فقر و رشد (PRGF)

را به اهداف کاهش فقر و رشد بیشتر مرکزی به عملیات اعطای وام فوری نیاز دارند گرفتن در




چگونه با سرمایه کم یک کسب وکار راه اندازی کنیم

سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر سرمایه‌گذاری نمی‌کنند تا یک سود فوری وام ‌ها و شرایط




برچسب :