شب سراب 8

شب سراب، رمان شب سراب، قسمت اول، داستان، قصه، داستان شب، داستان هاي دنباله دار، رمان، كتاب، ناهيد.ا.پژواك، شب سراب از ناهيد.ا.پژواك، رمان شب سراب از ناهيد.ا.پژواك، سايت رسمي مجيد اخشابي، مجيد اخشابيKeywords: Night Mirage, Mirage novel Night, Part I, story, story, story of the night, trail stories, novels, books, Venus. You. Echo, the mirage of Venus night. You. Echo, the mirage of Venus Night novel. a. echo, official website Akhshaby M., M. Akhshaby

آقا سيد محمد رضا آه سردي كشيد و گفت: تا كي بايد شاهد بدبختي مردم باشيم و درماني هم برايشان نداشته باشيم؟ مادرت جوان است؟ چند سال دارد؟
كمي فكر كردم، نمي دانستم چند سال دارد؟ اصلاً توجه نكرده بودم، براي من چشم و ابرو يو رنگ و موي او معني نداشت، تمام وجود او براي من مادر بود و من تمام وجود او را بدون توجه به هيچ چيز دوست مي داشتم، تنها كسم بود، تنها يارم بود، بعد از پدر در اين دنياي وانفسا فقط او را داشتم او هم جز من كسي را نداشت، يك خواهري داشت كه در اطراف ورامين زندگي مي كرد ولي آن زمان ورامين هم جاي دوري بود و من به ياد نداشتم كه خاله ام را كي ديده بودم، مثل اينكه حاجي آقا و مهمانش از من فارغ شده بودند، من نمي دانستم مادرم چند سال دارد و جوابشان را نداده بودم. تو فكر بودم كه صداي شعر خواندن مهمان حاجي آقا از عالم خيال بدرم كرد:
ز اظهار درد، درد مداوا نمي شود شيرين دهان بگفتن حلوا نمي شود
درمان نما، نه غيظ كه با پا زمين زدن اين بستري ز بستر خود پا نمي شود
ضايع مساز رنج و دواي خود اي طبيب درديست درد ما كه مداوا نمي شود
بي ادبي كردم وسط حرفش دويدم
- آقا چايتان سرد مي شود
- اسمت چيه پسر؟
- رحيم، آقا.
- رحيم آقا هنري هم داري؟ به اين جواني حيف است فقط پادوي حاجي آقا باشي.
حاجي آقا جابجا شد. از اين حرف خوشش نيامد ولي مهمانش زبان ركي داشت.
- چي بلدي پسر جان.
- چيزي بلد نيستم آقا، پدرم مرد نان آور خانه شدم علاقه به درس و مشق داشتم ولي نشد، خدا نخواست.
پوزخندي زد.
- برو پهلوي يك صنعتگر شاگردي بكن، پادويي هم مي كني آنجا ها بكن كه يواش يواش چيزي هم ياد گرفته باشي، اينجا تا آخر عمرت پادو مي ماني.
حاجي آقا دوباره جابجا شد.
- اينجا جز ارزان خريدن و گران فروختن، هنري نمي آموزي، اما حتي دكان حلبي سازي پادو باشي بالاخره خودت حلبي ساز مي شوي. حيف است جواني بخوبي و پاكي تو عمرش اينجا ها هدر رود، اين مملكت صنعت مي خواهد و هنر مي خواهد كار و پستكار مي خواهد، چانه زدن و قيمت را بالا پايين كردن كه هنر نيست.
- كار مادرت چيست؟
- بند اندازه آقا.
سرش را تكان داد، خوبه، باز هم كار او بهتر از كار توست، هنري دارد كاري مي كند مزدي كه مي گيرد حاصل كار خودش است، توي اين مملكت ارج و مقامي ندارد، در فرنگستان اين ها را كوافوز Coiffeuse مي گويند بروبيايي دارند، محل كار تر و تميزي در سر هر خيابان دارند، شغل خيلي پر درآمدي هم هست، اصلاً درش اش را مي خوانند دختر پسر ها در كالج درس آرايشگري مي خوانند ديپلم مي گيرند پروانه كار مي گيرند، اين هم براي خودش حرفه اي است، اما خب اينجا هنوز جا نيفتاده، مثل خيلي چيزهاي ديگر منتظريم ببينيم فرنگي ها چه مي كنند ما هم تقليد مي كنيم، اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد، هميشه دست دوم هستيم، هميشه دنباله رو هستيم. رو كرد به حاجي آقا و گفت:
- بنظر شما اميدي به آينده هست؟



مطالب مشابه :


رمان شب سراب

جزیره ی دانلود رمان - رمان شب سراب - دانلود انواع رمان ها با نسخه ی java و pdf




رمان شب سراب 1

دنیای رمان - رمان شب سراب 1 - بزرگترین وبلاگ رمان در ایران , به جمع رمان خوان های ایران




شب سراب 3

رمــــــان هـــــای منــــــــــــ - شب سراب 3 - بــهــتــريــنـــ رمــانــــ هــايــــ




شب سراب 3

mariasearch - شب سراب 3 - - mariasearch تابستان ها اتاق خيلي گرم مي شد و ما نردباني از حياط به پشت بام مي




شب سراب 8

mariasearch - شب سراب 8 - - mariasearch آقا سيد محمد رضا آه سردي كشيد و گفت: تا كي بايد شاهد بدبختي مردم




شب سراب 1

mariasearch - شب سراب 1 - - mariasearch سلام - به به سلااام پسر گلم چطوري؟ - بيست گرفتم حاج آقا




شب سراب 4

mariasearch - شب سراب 4 - - mariasearch هرچه مادر اصرار كرد من زير بار نرفتم و بالاخره سوراخ سنبه هاي در




شب سراب 7

mariasearch - شب سراب 7 - - mariasearch هزار بار مرا مرگ به از اين سختي است بـراي مــردم بــدبــخت




شب سراب

دومین رمان شب سراب نام دارد نوشته ی خانم ناهید ا.پژواک است انتشارتشم نشر البرز است




شب سراب 9

mariasearch - شب سراب 9 - - mariasearch چند روزي حرف هاي آقا سيد محمدرضا، افكارم را مشغول و مغشوش كرده بود.




برچسب :