زندگي‌نامه شهيد اسفنديار اكبرنيا شهیدی از خطیرکلا

بسم الله الرّحمن الرّحيم

زندگي‌نامه شهيد اسفنديار اكبرنيا

سرباز شهيد اسفنديار اكبرنيا فرزند غلام‌حسين ساكن روستاي خطيركلا در سال 1341در يك خانواده‌ي متوسّط ديده به جهان گشود. شهيد بزرگوار، دوران راهنمايي را در مدرسه‌ي شهيد مطهري خطيركلا به اتمام رساند. بعد از اتمام درس به خدمت مقدّس سربازي عزيمت كرد و در دوران سربازي‌اش مقارن با دفاع مقدّس لشكريان اسلام با كفّار عراقي بود.

اين شهيد بزرگوار 13 ماه در جبهه حضور داشت و به عنوان خمپاره‌چي انجام وظيفه مي‌كرد. يك روز اين شهيد بزرگوار دوربين عكاسي به خانه آورد و در هنگام عكس گرفتن اصرار داشت كه يك عكس را به تنهايي بگيرد و در اين هنگام برادرزاده‌ي كوچكش سررسيد كه خيلي به يكديگر علاقه داشتند شروع به گريه كرد و مي‌خواست با عمويش عكس بيندازد ولي عمويش در مرحله‌ي اوّل قبول نكرد امّا عمو وقتي گريه برادرزاده‌اش را ديد با دلسوزي و مهرباني كه واقعاً در وجودش موج مي‌زد، رفت و برادرزاده‌اش را با دستان خودش براي عكس انداختن آماده كرد و با او عكس انداخت و اين يكي از نماد فروتني و از خودگذشتگي اين شهيد بزرگوار بود.

او در تمام زندگي خود همين گونه، از خودگذشتگي داشت و سرانجام جان خود را در راه ميهن و آرمانش اهدا نمود. در تاريخ 9/1/1363 در جزيره‌ي مجنون
شربت شهادت را نوشيد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

بسم الله الرّحمن الرّحيم

وصيّت‌نامه‌ي شهيد اسفنديار اكبرنيا

« وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ 1 »

( گمان مبريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مردگانند بلكه آنان زنده‌اند و نزد خدايشان روزي مي‌خورند )

با درود و سلام به پيشگاه مقدّس امام زمان(عج) و نايب بزرگوارش امام امّت
خميني بت شكن و سلام بر ارواح پاك و طيّبه‌ي شهدا و درود بر تمامي سنگرنشينان جبهه‌ي‌ نور عليه ظلمت و امّت حزب الله.

اين‌جانب اسفنديار اكبرنيا، فرزند غلام حسين، احساس كردم كه دين و كشورم به وجودم نيازمند است و هم‌چنين براي لبّيك گفتن به نداي هل من ناصر حسين زمان آزادانه اين راه را انتخاب كردم و به ميدان نبرد حق عليه باطل شتافتم.

اين‌جانب خدمت سربازي را مقدّس دانسته از تمامي برادران انتظار دارم كه براي دفاع از اسلام عزيز كه امروز غريب مانده است بپا خيزند و همواره پشتيبان امام باشيد از هيچ مانعي نهراسيد و در مقابل ظالمان تا آخرين قطره‌ي خون بايستيد كه خداوند شما را وارثان زمين بشارت داده است سفارشي كه با شما دارم اين است كه هرگز برايم گريه نكنيد چون من راهم را آگاهانه انتخاب كردم.

پدر و مادرم! بدانيد كه مصيبت امام حسين(ع) و اصحاب او سخت‌تر از داغ از
دست رفتن عزيزتان بود. انشاءالله كه خداوند به شما صبر عنايت فرمايد گرچه از دست رفتن جوان سخت است ولي افتخار بر شما، مرا كه امانتي از طرف خدا بودم، اين امانت را به صاحبش برگردانديد اگر در طول مدّت زندگي هرگونه بدي و نافرماني از من ديديد حلالم كنيد و از مادرم مي‌خواهم كه به‌خاطر آن همه زحمت‌هاي بيكرانش شير پاكش را برمن حلال كند.

بيا مادر بگذر به شيرت حلالم كه رفتم سربازي ديگر نمي آيم

از تمامي مردم مي خواهم كه هميشه پشتيبان انقلاب اسلامي كه از خون هزاران شهيد به ثمر رسيده است باشيد تا به انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) متّصل گردد.

پدر و مادرم! آرزوي سلامت و موفّقيّت در زندگي برايتان دارم در ضمن وصيّ و ناظرم پدر و مادرم مي‌باشند. خدا حافظ پدرم و خداحافظ مادرم خداحافظ برادرم و خواهرم و خداحافظ دوستانم. خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي(عج) خميني را نگه‌دار

اسفنديار اكبرنيا

1- آيه‌ي 169 سوره‌ي آل عمران.

زندگي‌نامه شهيد اسفنديار اكبرنيا شهیدی از خطیرکلا