نمایشنامه مثل های عروسکی

نویسنده و کار گردان: فرناز بهزادی


نمايشنامه شامل هفت اپيزود عروسکی تصويری و بدون ديالوگ است که هر يک با ضرب المثلی تطبيق شده. زمان اجرای هر يک از اپيزود ها چند دقيقه بيشتر نيست و کل نمایش يک ساعت بطول می انجامد.
دکور نمايش ساده وصرفا کاربردی است؛ اما عروسک ها پيشرفته و پر کاز طراحی شده اند.
اين نمايش برای مخاطب هفت سال به بالا در نظر گرفته شده.
برای اجرای اين هفت اپيزود از روش های مختلف عروسکی؛ ميله ای, نخی, سياه, دستکشی غول آسا , تن پوش و غيرو استفاده می شود و با نشان دادن قابليت های گوناگون عروسک صحنه ضرب المثل هائی به تصوير می آيند. ضرب المثل ها بدون ترتیب اجرا به روی بروشور نمایش نوشته شده اند و تماشاگران باید حدس بزنند که کدام اپیزود با کدام ضرب المثل مطابقت دارد.



اپيزود اول : زمان اجرا: 15 دقیقه


نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش این است


تخم مرغ بزرگی روی صحنه است. مرغی وارد می شود. با ديدن تخم به اين بزرگی؛ متعجب و با احتياط به آن نزديک می شود. آن را از هر جهت بر رسی می کند. قل می دهد زير و رو می کند.
چيزی سر در نمی آورد. تصميم می گيرد از صحنه خارج شود. دوباره پشيمان می شود. به طرف تخم بر می گردد.پايش را روی آن می گذارد, ليز می خورد و روی آن می افتد.حس مادرانه ای به او دست می دهد. با مهربانی اين بار روی تخم می نشيند و با نوک شروع می کند به خاراندن بال هايش و با پا هايش تخم را زِير شکم جا بجا می کند و آرام می خوابد.

صدای شکسته شدن تخم شنيده می شود. مرغ از روی تخم بلند می شود و با اشتياق به تخم نگاه می کند. تخم شروع می کند به حرکت و ناگهان از وسط به دو نيم می شود. از درون تخم بچه اژدهائی بيرون می آید که کاملا گيج و نا توان است. مرغ با مهربانی به او نزديک می شود و با نوکش او را نوازش می کند. بچه اژدها کم کم جان می گيرد. از مادر غذا می خواهد. مرغ به او دانه می دهد. مرغ عاشقانه بچه اژدها را می بوسد.

اژدها این بار بزرگ تر شده و به دنبال مرغ وارد صحنه می شود. مرغ به او آموزش های مرغانه می دهد و هر بار از عکس العمل های غير مرغانه بچه اش تعجب می کند ولی او را دوست دارد و نوازش میکند و می بوسد. اژدها هم می خواهد مادرش را ببوسد ولی بوسه او شعله ای است که از دهانش خارج می شود. مرغ وحشت زده به عقب می رود. اژدها این بار بوسه آتشین دیگری به سوی مادر می فرستد که مرغ را به هوا بلند می کند و زمانی که مرغ به زمین می افتد؛ تبدیل شده به یک مرغ بریان؛ آماده برای خوردن.

اژدها آرام به طرف مرغ بریان می رود؛ او را به دهان می گیرد وپرواز کنان از صحنه خارج می شود.



اپیزود دوم : زمان اجرا: 7 دقیقه


هر دم از این باغ بری می رسد تازه تر از تازه تری می رسد


مرتاضی فلوت به دست, در حالی که سبدی به زیر بغل دارد وارد صحنه می شود. سبد را وسط صحنه می گذارد و خود کنار آن می نشیند. پاهایش را روی هم می اندازد و شروع می کند به نواختن یک موسیقی سنتی و ملایم. از درون سبد یک مار افعی آرام آرام بیرون می آید و با نوای فلوت مرتاض حرکات هماهنگی می کند. با پایان گرفتن قطعه موسیقی سنتی, مار دوباره کم کم به درون سبد می رود.

موسیقی فلوت تبدیل به یک موسیقی شاد و می شود ومار بیرون می آید و این بار با ریتم جدید حرکات پر هیجانی می کند و با همان حرکات از صحنه خارج می شود.

مرتاض فلوتش را از دهان بر می دارد و متحیر به تماشاچیان خیره می شود. صحنه تاریک می شود.



اپیزود سوم : زمان اجرا 5 دقیقه

چی فکر می کردیم, چی شد!


بازیگر با گاو صندوق بسیار بزرگی وارد صحنه می شود و با مشکلات زیادی گاو صندوق سنگین را به وسط صحنه می کشاند. گاو صندوق، با قفلی بزرگ بسته شده. بازیگرهر چه سعی می کند نمی تواند گاو صندوق را باز کند.
دسته کلیدش را از کمر باز می کند , با چند کلید قفل را امتحان می کند. بالاخره قفل گاو صندوق باز می شود بازیگردر گاو صندوق را به آرامی باز می کند.
ناگهان داخل گاو صندوق روشن می شود و بچه دیوی پدیدار می شود که با صدای بلند به دزد می خندد و او را مسخره می کند. خنده دیو صحنه را پر می کند.
بازیگر ابتدا می ترسد ولی بعد باعصبانیت صحنه را ترک می کند. دیو از درون گاو صندوق هم چنان بلند بلند
می خندد و این بارتماشا گران را مسخره می کند.


اپیزود چهارم : زمان اجرا: 10 دقیقه

در دروازه را میشه بست ولی در دهن مردمو نمیشه بست


از یک سمت صحنه , پیر مردی روستائی سوار بر یک الاغ و پسر بچه ای پیاده به طرف دیگر صحنه می روند. در میان صدای همهمه این جملات با لحجه های مختلف شنیده می شود :



- عجب آدم بی رحمی!
- نگاه کن , بچه بیچاره را چطور پیاده دنبال خودش راه انداخته.
- پس حقوق کودک چی میشه ؟
- باید به یونیسف خبر بدیم !
- عجب آدمیه !
- و ..........

پیر مرد الاغ سوار و پسر بچه وسط صحنه می ایستند و با تعجب به تماشاچیان خیره می شوند . دوباره به راه می افتند و از صحنه خارج می شوند.
بار دیگر پیر مرد پیاده و پسر سوار بر الاغ وارد صحنه می شوند و آرام آرام عبور می کنند. صدای همهمه دوباره شنیده می شود :

- عجب بچه پر روئی !
- نگاه کن چطور پیر مرد بیچاره را دنبال خودش راه انداخته !
- امان از بچه های این دوره.
- بچه باید یاد بگیره به بزرگ تر احترام بگذاره.
- رعایت سالمند ها را باید کرد.
- و..........

دوباره هر سه وسط صحنه می ایستند. به تماشاچیان نگاه می کنند و به راه خود ادامه می دهند.
این بار پیر مرد و پسر هر دو سوار بر الاغ از صحنه عبور می کنند. صدای مردم شنیده می شود :

- عجب آدمای سنگدلی !
- ببین با این الاغ بیچاره چکار کردند.
- باید انجمن حمایت از حیواناتو خبر کنیم.
- بیچاره این حیوان زحمتکش.
- و......

دو باره هر سه وسط صحنه می ایستند و به تماشاچیان نگاه می کنند و باز به راه خود ادامه می دهند.
بار دیگر پیر مرد و پسر و الاغ هر سه پیاده از صحنه عبور می کنند. صدای مردم باز شنیده می شود :

- عجب آدمای احمقی 1
- آدم یک الاغ داشته باشه اونوقت پیاده بره.
- پس الاغ به چه درد می خوره!
- الاغ سواری هم فهم و شعور می خواد !
- و....

هر سه عروسک با تعجب به تماشاچیان نگاه می کنند.

بار دیگر پیر مرد و کودک در حالی که الاغ خود را روی برانکاری گذاشته اند، وارد صحنه می شوند. صدای خنده و تمسخر مردم شنیده می شود.







اپیزود پنجم : زمان نمایش: 5 دقیقه

خود کرده را تدبیر نیست


عروسکی روی زمین نشسته و سیگاری روشن می کند. از دهان عروسک دود بیرون می آید. همین طور که با لذت به سیگار پک می زند , چشم هایش شروع می کنند از حدقه در آمدن و شروع میکند به سرفه . هر بار که سرفه می کند گردنش بلند و بلند تر می شود و چشم هایش بیشتر از حدقه در می آیند.
گردن عروسک آنقدر بلند می شود که دیگر قدرت تحمل سر عروسک را ندارد. سر عروسک روی بدنش می افتد و از حال می رود.



اپیزود ششم : زمان نمایش :4 دقیقه

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه


یک بازیگربا یک ویولون سل به روی صحنه می آید و ناشیانه سعی در نواختن قطعه ای می کند. با عدم موفقیت او یک عروسک نخی با جثه کوچکش به روی صحنه می آید و قطعه ای موسیقی را ماهرانه با ویولون می نوازد.



اپیزود هفتم : زمان نمایش: 8 دقیقه

نه چندان بخور کز دهانت بر آید نه چندان کز ضعف جانت بر آید

عروسکی با یک ظرف پر از خوراکی وارد صحنه می شود به دور و بر نگاه می کند وقتی مطمئن می شود که کسی نیست دزدکی یک تکه از خوراکی ها را از توی ظرف به دهان می گذارد و می بلعد. خوراک به دهانش مزه می کند و یک تکه دیگر از توی ظرف بر می دارد و می بلعد. این بار ظرف را به روی زمین می گذارد خودش کنار آن می نشیند باز به دور و بر نگاه می کند. مزاحمی وجود ندارد پس با خیال راحت به خوردن محتوای ظرف مشغول می شود.نفس راحتی می کشد. به سکسکه می افتد.از جایش بلند می شود. آنقدر پر خوری کرده که دیگر نمی توا ند راه برود. ناگهان شکم عروسک بزرگ و بزرگ تر می شود. عروسک از حال می رود وبا شکم باد کرده مثل یک بالن به هوا می رود. صحنه تاریک می شود.



در انتهای نمایش به عنوان جایزه به تماشاچیانی که به درستی ضرب المثل ها را با نمایش ها مطابقت داده اند، دو خرس نر و ماده به روی صحنه می آیند و همراه با موسیقی گیلکی به حرکات نمایشی و موزون می پردازند و نمایش را به پایان می رسانند.


مطالب مشابه :


عروسک بافتنی مار برای بچه ها

زیبا ساده ایرانی-تزئين تزئينات دكوراسيون - عروسک بافتنی مار برای بچه ها - زیبا ساده ایرانی




آموزش کاردستی با کاغذ مار ، کاردستی با دور ریختنیها

۱۷۱۸۷. آموزش کاردستی با کاغذ یا لوله دستمال کاغذی مار پیچ پیچی را برای کودکان در ادامه ببینید.




عکس عروسک های ناز

عکس عروسک های آموزش بک آپ گیری از پیام ها برای آمار بازديد :




مارمولک کاغذی

آموزش ساخت با کارتن خالی یا مقوا های ضخیم و مقداری کاموا می توانید عروسک مارمولک و مار را




کارگاه هنر

آموزش ابتدایی کلاژ یا تکه چسبانی عروسک انگشتی ساخت مدل آموزش گام به گام مار




مار بازیافتی

مار بازیافتی عروسک های آموزش خیاطی و خانه داری




نمایشنامه مثل های عروسکی

مرغ به او آموزش های مرغانه می از درون سبد یک مار افعی آرام آرام عروسک از حال می رود




20 مورد از عجیـب‌ ترین روشـهای درمانی دنیـا !

اهالی شهر تالمی اسپانیا با استفاده از شاه مار‌ها به ماساژ درمانی می آموزش عروسک های




سبزه عید

مادر من کنجد رو یک شب خیس می کنه بعد رو کوزه یا عروسک(از گردن به پایین) آموزش شیرینی و




برچسب :