طلوع دوباره


موقع غروب توی ایوون نشسته بودم


نگام به خورشید بود


دیدم وقتی خورشید داره غروب میکنه تمام رنگهای


قشنگشو منعکس میکنه


انگار میخواد خودی نشون بده تا فردا که دوباره


طلوع میکنه خاطره زیبایش باقی بمونه

 

بخودم گفتم :

 

خورشید رو نگاه کن


برای یه غروبی که چند ساعت دیگه طلوع بدنبالش


چطوری تلاش میکنه تا خودی نشون بده


تا کسی فراموشش نکنه

 

 به خودت نگاه کن


پشیمون نیستی


دیدی


چه روزها اومد


چه شبها گذشت


توی این روزها چه کردی ؟


دل چه کسی رو شکستی ؟

چی از دنیا خواستی ؟


به کی عشق ورزیدی ؟


باچه کسی بد حرف زدی ؟


به چه کسی کمک کردی؟

 

اصلا توی زندگی که داری به غروبش نزدیک میشی


خدا ازت راضیه ؟

 

از خودت چی بجا گذاشتی ؟

 

توی غروبت چه جوری کسی ازت یاد می کنه ؟


تو که دیگه بعد از غروبت توی این دنیا طلوعی


نداری


خاطرت رو چطور زنده نگه میداری ؟

 

دلم گرفت


اشکم سرازیر شد


گفتم: خدایا هنوز وقت دارم؟


می تونم کاری کنم ؟


می تونم یادم رو توی روزهای زندگی زنده کنم ؟

 

 

خدایا از خودم خسته شدم


چقدر فکر نون وآب بودم


چقدر دنبال خوشیهای زندگی بودم


اصلا" ندونستم برای چی اومدم , می خوام کجا برم

 

چقدر دویدم , اما به هیچ جا نرسیدم

 

خدایا دلم میخواد برای ر ضایت تو ره صدساله رو


یه شبه برم

 

می خوام سجده کنم , التماست بکنم , تامنو ببخشی

 

می خوام اگر فقط برای ساعتی زنده باشم , تو ازم


راضی باشی

 

دیگه از بیهوده بودن خسته شدم


می خوام پاک و رها پیشت بیام

 

پاشدم


جانمازمو توی ایوون پهن کردم


دلمو از دنیا بریدم


سجده کردم


گریه کردم

 

از خدا خواستم فرصت یه طلوع دوباره بهم بده

 

 

نمی دونم چقدر گذشت


فقط وقتی سرمو بلند کردم


دیدم


نسیم باد صبا


چهره خیس شده از اشکامو نوازش میکنه


دیدم غروب رفته


چیزی به طلوع نمونده

 

توی صبح سحر باوزش  بادصبا دلمو از دنیا بریدم


به خدا وصل شدم

 

دستامو به زانوهام زدم

پاشدم

 

به باد صبا گفتم:


توی این صبح سحر خبر رهایی منو به گوش دنیا

ببر

 

بگو من مثل خورشید


امروز می خوام دوباره طلوع کنم


ایندفعه با عشق خدا


زندگی رو شروع کنم


مطالب مشابه :


متن ادبی محرم

متن ادبی محرم. کربلا درباره وبلاگ. موجیم امید صبح.




(متن ادبی) درباره نماز

درباره وبلاگ. شناخت چطور برای نماز صبح بیدار (متن ادبی) درباره




طلوع دوباره

متون ادبی. دیدگاههای توی این صبح سحر خبر رهایی منو به گوش دنیا . درباره وبلاگ: این




متن ادبی زیبا درباره حضرت مهدی(عج)

متن ادبی زیبا درباره حاضر ناظر، چشم‌ها به تو دوخته شده ومنتظران حقيقت همچون شمعى تا صبح




متن ادبی"برای انشای نماز"

متن ادبی"برای پیشگیرى از افسردگى با نماز صبح. توصیه آقای قرائتی درباره رابطه با




متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان(عج)

متن ادبی فوق العاده زیبا درباره امام زمان صبح سفید نگاه




متن ادبی

متن ادبی چون صبح شد، حضور پدرش رسول خدا آمد و جريان خوابش را بيان نمود درباره وبلاگ




متن ادبی درباره حضرت فاطمه (س)

متن ادبی درباره حضرت تو تابیدی، تا نور در خمره‏های فراموشی نماند و تپیدن را در صبح صادق




جمعه حضور (متن ادبی زیبا درباره حضرت مهدی (عج)

(متن ادبی زیبا درباره حضرت مهدی (عج) مهدى جان! روز را با يادت شب مى‏كنم و هر شب هر صبح




برچسب :